• فهرس المقالات Orfi Shirazi

      • حرية الوصول المقاله

        1 - رستاخیز معنا در غزل «عُرفی شیرازی» بر پایة هنجارگریزی معنایی «لیچ»
        مجید خسروی خلیل بیگ‌زاده محمد ایرانی غلامرضا سالمیان
        فراهنجاری یا هنجارگریزی از وجوه «رستاخیز واژگان» بر مبنای زبان شناسی و از نظریّه های نقد ادبی جدید است که در چارچوب مکتب فرمالیسم روسی بیان شده ‌است. عُرفی شیرازی، سرایندة سبک هندی، زبان غزل آغازین این سبک را فراتر از نُرم زمان پدید آورده و گاه سبکی فردی و نُرمی تازه در أکثر
        فراهنجاری یا هنجارگریزی از وجوه «رستاخیز واژگان» بر مبنای زبان شناسی و از نظریّه های نقد ادبی جدید است که در چارچوب مکتب فرمالیسم روسی بیان شده ‌است. عُرفی شیرازی، سرایندة سبک هندی، زبان غزل آغازین این سبک را فراتر از نُرم زمان پدید آورده و گاه سبکی فردی و نُرمی تازه در زبان غزل آفریده ‌است. بنابراین واژگان، رستاخیزی پُرنوسان در تصویرسازی و معناآفرینی غزل آغازین سبک هندی دارند و عُرفی شیرازی به عنوان یکی از غزل سرایان آغازین سبک هندی، پدیده ها را در پهنۀ تخیّل به گونه ای دیگرگون آفریده و ذهن مخاطب را در رویارویی با فراز و فرودهای تصویری غزل به چالش کشیده ‌ است. این پژوهش با هدف تبیین شگردهای نوین تصویرسازی و معناپردازی در غزل عُرفی شیرازی با رویکردی توصیفی- تحلیلی و با تکیه بر هنجارگریزی معنایی «لیچ» انجام شده و نشان داده ‌است که عُرفی شیرازی، شگردهای هنجارگریزی معنایی را با تصویرهای بلاغی و معناساز در غزل آفریده ‌ است. بر این اساس تبیین هنجارگریزی معنایی بر گسترۀ تصویرپردازی عرفی در غزل و تبیین چگونگی کاربرد واژگان در ساختار تصویرهای تازه، دستاورد اصلی پژوهش است. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        2 - تحلیل و تبیین دلایل واسوخت از فخر در شعر شاعران خودستا (خاقانی شروانی، عرفی شیرازی، طالب آملی)
        غلامرضا  کافی
        «واسوخت از فخر یا ضد فخر» به‌عنوان موضوعی نویافته، حاصل درنگ در شعر شاعران خاقانی شروانی، عُرفی شیرازی و طالب آملی است که بیش از دیگران از مفاخره در شعر خود سود بردهاند و منظور از واسوخت از فخر آن است که شاعرِ مغرور و خودستا در مواضعی از سخن، دست از مفاخره و گران‌تنی بر أکثر
        «واسوخت از فخر یا ضد فخر» به‌عنوان موضوعی نویافته، حاصل درنگ در شعر شاعران خاقانی شروانی، عُرفی شیرازی و طالب آملی است که بیش از دیگران از مفاخره در شعر خود سود بردهاند و منظور از واسوخت از فخر آن است که شاعرِ مغرور و خودستا در مواضعی از سخن، دست از مفاخره و گران‌تنی برمیدارد و برعکس یا به فروتنی و تواضع زبان میگرداند یا آنکه ملول و دلشکسته گلایه و واگویه را مشق میکند. این مقاله نشان داده است، تغییر سه موقعیت سیاسی اجتماعی و معرفتی و سِنّی سبب واگشت از فخر میشود. در این مقاله ضمن اشاره به حیاتِ سه شاعر و دلایل خودستاییشان، تغییر سهگانۀ موقعیت آنان که سبب گرایش به ضدفخر شده است، با شواهد متعدد از شعرشان تحلیل و بررسی شده است. بازماندن از مناصب و موهبتها و انقلاب درونی شاعران، به همراه گذرِ عمر به‌عنوان سه واکنش مهم در رفتار شاعران خودستا، رفته‌رفته آنان را از تفاخر به‌سمت تواضع کشانده و واگشت از فخر را در شعرشان رقم زده است. یافته‌ها نشان می‌دهد در هر سه شاعر، هر سه موقعیت باعث رویگردانی آنان از تفاخر می‌شود همچنین بیشترین فراوانی در فخریه و واسوخت از آن، در شعر خاقانی، سپس طالب آملی دیده می‌شود و عرفی در مرتبۀ بعد قرار دارد. تفاصيل المقالة