بعقيدة ملاصدرا نفس ميتواند به انواعي از تجرد دست يابد و همين امر سبب ايجاد ويژگيها و توانمنديهاي خاصي براي انسان ميشود. هدف نوشتار حاضر آنست كه تحليل ملاصدرا از چگونگي وصول نفس به مراتب تجرد عقلي، عوامل مؤثر، موانع وصول به آن و ويژگيهاي ايجاد شده بواسطة اين تجرد در حيات أکثر
بعقيدة ملاصدرا نفس ميتواند به انواعي از تجرد دست يابد و همين امر سبب ايجاد ويژگيها و توانمنديهاي خاصي براي انسان ميشود. هدف نوشتار حاضر آنست كه تحليل ملاصدرا از چگونگي وصول نفس به مراتب تجرد عقلي، عوامل مؤثر، موانع وصول به آن و ويژگيهاي ايجاد شده بواسطة اين تجرد در حيات دنيوي را بررسي نمايد. با رسيدن قوة عاقله به مرحلة بالملكه، نفس در مرز تجرد عقلي قرار ميگيرد و نهايت تجرد در مرحلة عقل مستفاد حاصل ميشود. تقويت عقل عملي، عشق و عبادت ازجمله عوامل مؤثر در وصول انسان به درجات تجرد عقلي است و موانعي نيز همچون پيروي از شهوات، انجام گناهان، تقليد و حبّ دنيا در اين مسير وجود دارد. تجرد عقلي در پايينترين مرتبه، نطق را در انسان پديد ميآورد و تشخيص خير و شر را براي او امكانپذير ميكند. با ارتقاي مرتبة تجرد، انسان ميتواند آگاهانه براي سلوكاليالله تلاش كند و از نتايج آن بهرهمند گردد. در مرتبة كمال عقل نظري و عملي، انسان به مقام خليفةاللهي ميرسد و در اعلي مرتبة تجرد عقلي شايسته مقام ولايت ميشود. با توجه به ديدگاه ملاصدرا دربارة چگونگي تجرد عقلي نفس، تبيين فلسفيِ برخي وظايف نبي مانند دريافت وحي و اطمينان به حقانيت آن، امكانپذير خواهد بود.
تفاصيل المقالة
کمالخواهی یکی از شاخصه¬ها و اصول مهم در پیدایش نظام تمدنی مطلوب بشمار میرود. ملاصدرا با تکیه بر حقیقت انسانی ـ که متشکل از ظاهر و باطن است ـ بدنبال ترسیم نظامی اجتماعی بر اساس قابلیتهای وجودی انسان است، زیرا انسان بلحاظ فطرت خود، به مدنیت گرایش دارد و مقاصد دنیایی و آخ أکثر
کمالخواهی یکی از شاخصه¬ها و اصول مهم در پیدایش نظام تمدنی مطلوب بشمار میرود. ملاصدرا با تکیه بر حقیقت انسانی ـ که متشکل از ظاهر و باطن است ـ بدنبال ترسیم نظامی اجتماعی بر اساس قابلیتهای وجودی انسان است، زیرا انسان بلحاظ فطرت خود، به مدنیت گرایش دارد و مقاصد دنیایی و آخرتی او، تنها در بستر یک نظام تمدنی برآورده میشود. مسئلۀ پژوهش حاضر، ارائۀ طرحی در راستای پیدایش و تقویت نظام تمدنی، با تکیه بر سه اصل برگرفته از دیدگاه ملاصدراست. اصل اول، بررسی خاستگاه کمالخواهی و تأثیر آن در زیست اجتماعی؛ اصل دوم، مسئلۀ قنیه و قانون که دو عنصر زمینهساز پیدایش نظام تمدنی هستند؛ اصل سوم، شناسایی و پیشنهاد راهکارهای حِکمی برای برونرفت از بحرانهای تمدنی. هدف از بررسی این اصول، توجه به قابلیتها و ظرفیتهای ساحت انسانی است و اینکه، چگونه انسانِ کمالخواه، توانایی وصول به اهداف عالی را پیدا میکند. یافته¬های این پژوهش نشان میدهد که حکمت ¬متعالیه از یکسو، با توجه به ساحتهای وجودی انسان و ظرفیتهای نظام تمدنی، بدنبال طرح و برنامهریزی برای بهبود نظام تمدنی است و از سوی دیگر، با تکیه بر سامانبخشی تسخیرهای انسان در طبیعت بپشتوانۀ علم و قدرت و خلاقیت، میتواند الگویی مناسب برای آبادانی زیست تمدنی ترسیم نماید.
تفاصيل المقالة
رایمگ
يقوم نظام رایمگ بتنفيذ جميع عمليات الاستلام والتقييم والحكم والتحرير وتخطيط الصفحة والنشر الإلكتروني للمجلات العلمية.