روان کاوی سیاسی متمرکز بر فرایندهای فعالساز بُعد ناخودآگاه و نحوۀ تأثیرگذاری آن بر کنش/واکنش سوژه هاست. در این راستا، هر گفتمانی ذیل مکتب لکانی در حوزۀ «نظم نمادین» به «دیگری بزرگ» یک جامعه تعبیر میشود که در صورت وجود تناقض، سرکوب معنایی و کلاً واگراییِ انضمامی با فضا أکثر
روان کاوی سیاسی متمرکز بر فرایندهای فعالساز بُعد ناخودآگاه و نحوۀ تأثیرگذاری آن بر کنش/واکنش سوژه هاست. در این راستا، هر گفتمانی ذیل مکتب لکانی در حوزۀ «نظم نمادین» به «دیگری بزرگ» یک جامعه تعبیر میشود که در صورت وجود تناقض، سرکوب معنایی و کلاً واگراییِ انضمامی با فضای استعاری وعده داده شدهاش در گزارههای هم-وجودِ مفصل بندی شده در منظومۀ معنایی اش، منجر به شکلگیری سوژههای هیستریک سیاسی میشود. این مسئله ریشه در «گزارههای تروماتیک» گفتمان و فعالسازی وجه «سمپتوماتیک» آن دارد که در جوامع پلورالیستی از منظر پدافند غیرعامل و فعال شدن انرژی جنبشی جامعه و کانالیزه شدن آن توسط دیگر پادگفتمانها، به عنوان رخنۀ نفوذی بسیار مهمی محسوب میشود. این نوشتار با عطف به اهمیت موضوع حاضر، به شناسایی گزارههای تروماتیک در گفتمان نواصلاح طلبی در یک بازۀ زمانی شش ساله (1392-1398)، به منظور واکاوی چرایی تولد سوژههای هیستریک، بر مبنای چارچوب نظری روان کاوی سیاسی مکتب لکانی و روششناسی گفتمانی لاکلائو و موفه در راستای آسیبشناسی انتقادی از وضعیت موجود پرداخته است.
تفاصيل المقالة
از دهه های آغازین سده بیستم، فشار توسعه صنعتی و کشاورزی، محیط زیست را به طور نمایانی تهدید می کرد، مباحث محیط زیستی همزمان و توامان با مباحث توسعه ای مورد بازاندیشی قرار گرفت. سابقه مباحث توسعه به عنوان یک موضوع مشخص به بعد از جنگ جهانی دوم بر میگردد و نظریات توسعه در أکثر
از دهه های آغازین سده بیستم، فشار توسعه صنعتی و کشاورزی، محیط زیست را به طور نمایانی تهدید می کرد، مباحث محیط زیستی همزمان و توامان با مباحث توسعه ای مورد بازاندیشی قرار گرفت. سابقه مباحث توسعه به عنوان یک موضوع مشخص به بعد از جنگ جهانی دوم بر میگردد و نظریات توسعه در این دوره در قالب توسعه اقتصادی و نوسازی پدیدار شده است. این امر برگرفته از مدرنیته غربی و ایدئولوژی مسلط آن یعنی لیبرالیسم با طرح ادعای جهان شمولی ارزش هایشان، مستعد حرکت در مسیر یکسان سازی بشریت بر پایه ارزش های لیبرالی و حذف تنوع و تکثر موجود در جهان می شود. مفروضه ی بنیادین این پژوهش، حول این ایده می چرخد که با ظهور مدرنیته غربی و سرمایه-داری و ایدولوژی مسلط آن ها یعنی لیبرالیسم، تغییراتی هم در این مکتب و هم در مباحث توسعه ای روی داده است که زاده و برآمده ی عقلانیت لیبرالی نسبت به توسعه، محیط زیست می باشد. مفروضا چنین نشان دادیم که این امر با خودمروری و بازاندیشی خود لیبرالیسم متحقق شده است. با استفاده از تحلیل گفتمان لاکلائو و موفه و نظریات توسعه ای در حوزه ی محیط زیست یعنی نظریات _ تردمیل تولید، تئوری متابولیک و نظریه تردمیل تخریب _ به خوانشی از توسعه پایدار و نمود آن یعنی سند ریو+٢٠ به عنوان دال شناوری که در آن گفتمان لیبرالیسم دچار بحران و وقفه گردیده است، پرداخته ایم. نتایج نشان می دهد که لیبرالیسم به عنوان عقلانیتی که در پی صورتبندی بحران های زیست محیطی، اقتصادی و اجتماعی در بُعد توسعه ی پایدار بوده است، به شکست انجامیده و این امر بحران زیست محیطی را سبب شده است.
تفاصيل المقالة
رایمگ
يقوم نظام رایمگ بتنفيذ جميع عمليات الاستلام والتقييم والحكم والتحرير وتخطيط الصفحة والنشر الإلكتروني للمجلات العلمية.