• فهرس المقالات قدم نفس

      • حرية الوصول المقاله

        1 - بررسی و نقد دلایل ابن سینا بر نفی قدم نفس
        فریال اسکندری محمد  سعیدی مهر امیر عباس  علی زمانی
        ابن سینا معتقد است که نفوس انسانی قبل از بدن موجود نیستند و سپس در بدنها به وجود می آیند یعنی پس از این که اجسام به وجود آمدند، نفوس به آنها ملحق می گردند. چون اگر نفوس قبل از اجسام موجود باشند همه دارای وجودی منفرد خواهند بود و در این صورت تکثردر آنها جایز نیست .علت ای أکثر
        ابن سینا معتقد است که نفوس انسانی قبل از بدن موجود نیستند و سپس در بدنها به وجود می آیند یعنی پس از این که اجسام به وجود آمدند، نفوس به آنها ملحق می گردند. چون اگر نفوس قبل از اجسام موجود باشند همه دارای وجودی منفرد خواهند بود و در این صورت تکثردر آنها جایز نیست .علت این سخن ابن سینا آن است که وی بر این عقیده است که تکثر، تنها مربوط به بدنهایی است که نفوس به آنها ملحق می گردند و نمی تواند از جانب نفوس باشد؛ چون نفوس مجرد هستندو در مجردات تکثر وجود ندارد. اما حقیقت آن است که همان گونه که جواهر مادی متکثرند، جواهر مجرد هم باید متکثر و متمایز باشند و خلاف این امر، منجر به محال خواهد شد. دلیل دیگر ابن سینا بر حدوث نفس، اعتقاد به نفی تعطیل است اما علاوه بر این که اصل نفی تعطیل قابل قبول نیست این اصل اساساً شامل مجردات نمی گردد. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        2 - پاسخ به يك اشكال ديرين در نحوة مواجهة ملاصدرا با ادلة سهروردي بر انكار وجود نفس پيش از بدن
        علي  شيرواني مجتبي  افشارپور
        دربارة وجود پيشينِ نفس ـ ‌‌وجود نفس پيش از تعلق به بدن‌؛ خواه اين وجود پيشين حادث باشد و خواه ازلي‌ـ ميان حكيمان اختلاف است. ملاصدرا هرچند، نفس با تعين خاص ـ‌نفس بماهي نفس‌ـ را برآمده از حركت جوهري جسم (جسمانية الحدوث) ميداند، وجود پيشين آن را نيز ميپذيرد ولي آن را وجود أکثر
        دربارة وجود پيشينِ نفس ـ ‌‌وجود نفس پيش از تعلق به بدن‌؛ خواه اين وجود پيشين حادث باشد و خواه ازلي‌ـ ميان حكيمان اختلاف است. ملاصدرا هرچند، نفس با تعين خاص ـ‌نفس بماهي نفس‌ـ را برآمده از حركت جوهري جسم (جسمانية الحدوث) ميداند، وجود پيشين آن را نيز ميپذيرد ولي آن را وجودي عقلي ميشمارد. وي در اين بحث، ادلة سهروردي براي نفي وجود پيشين نفس را بررسي، نقد و رد ميكند. بين شارحان كلام ملاصدرا همواره اين پرسش مطرح بوده كه چرا او ادلة سهروردي را بر نفي وجودِ پيشين نفس با تعين خاص خود حمل نكرده است تا با يكديگر همسخن شوند، با آنكه كلام و ادلة سهروردي زمينة چنين برداشتي را دارد؟ از اينرو، هم بعضي از مفسرانِ متقدم ملاصدرا و هم بعضي از معاصرين، بر او خرده گرفته‌اند و اشكالهاي وي بر سخن سهروردي را نابجا دانسته‌اند. اين مقاله ضمن اشارة اجمالي به نكات بنيادين در ادلة سهروردي و نقدهاي ملاصدرا بر آن، نكتة اصلي رويگرداني او از حمل كلام سهروردي بر راي مختار خود را بيان ميكند. تفاصيل المقالة