زمینه و هدف: در سایه حکم مقرر در ماده 1210 قانون مدنی، می توان به صغاری که به مرحله بلوغ رسیده اند اجازه داد که قبل از رشیدشدن، از حضانت والدین و سرپرستان خارج گردیده و بهطور مستقل به زندگی خویش ادامه دهند. پرواضح است که چنین حکمی متضمن آسیب های فراوانی برای صغار خواهد أکثر
زمینه و هدف: در سایه حکم مقرر در ماده 1210 قانون مدنی، می توان به صغاری که به مرحله بلوغ رسیده اند اجازه داد که قبل از رشیدشدن، از حضانت والدین و سرپرستان خارج گردیده و بهطور مستقل به زندگی خویش ادامه دهند. پرواضح است که چنین حکمی متضمن آسیب های فراوانی برای صغار خواهد بود. حال سؤال این است که آیا در پرتو قاعده لاضرر میتوان گامی در جهت حمایت بیشتر از کودکان برداشته و دامنه اجرای این حکم قانونی را محدود ساخت؟ نگارنده در این نوشتار درصدد است که با تکیه بر برخی از نظرات و قواعد فقهی و اندیشههای حقوقی پاسخ مناسبی را برای این سؤال ارائه نموده بهگونهای که مصالح صغار نیز بهتر تأمین گردد.
روش: این پژوهش با استفاده از اسناد و منابع کتابخانهای و به روش توصیفی - تحلیلی انجام یافته است.
یافتهها: خارج شدن طفل از حضانت والدين قبل از رسیدن به سن رشد، برخلاف اهداف مراقبتی و تربیتی بوده و میتواند صدمات جبرانناپذیری را در وهله اول به فرزند و سپس بر جامعه تحميل نماید. ولی متأسفانه باید اذعان نمود که در سایه تفسیر ظاهر ماده 1210 قانون مدنی، امکان خروج زودهنگام صغار از حضانت و بروز چنین صدماتی برای آنها در حال حاضر وجود دارد. پس باید تا پیش از اصلاح تقنینی، تدبیری در تفسیر و اجرای حکم قانون اندیشید تا از وقوع چنین وضعیتی در خانواده و جامعه جلوگیری گردد.
نتیجهگیری: در حال حاضر باید با تکیه بر برخی از نظرات فقهی و نیز قاعده لاضرر، استمرار حضانت اطفال تا رسیدن به مرحله رشد را الزامی دانست.
تفاصيل المقالة
ازدواج امر مقدسی است و آثار و پیامد های متفاوتی از آن نا شی می شود. یکی از اهداف افراد از ازدواج و تشکیل خانواده٬ داشتن فرزند است. فرزندی که پدر و مادر او را آینه تمام نمای خود می دانند. اما گاهی زوج با باردار شدن زوجه مخالفت می کند و دلیل قانع کننده ای هم برای این امر أکثر
ازدواج امر مقدسی است و آثار و پیامد های متفاوتی از آن نا شی می شود. یکی از اهداف افراد از ازدواج و تشکیل خانواده٬ داشتن فرزند است. فرزندی که پدر و مادر او را آینه تمام نمای خود می دانند. اما گاهی زوج با باردار شدن زوجه مخالفت می کند و دلیل قانع کننده ای هم برای این امر ندارد. از طرفی مسئله این است که آیا فرزند آوری حق است و اگر اینگونه باشد حق هر دو طرف است یا صرفا حق یکی از زوجین؟ از فحوای کلام فقها استنباط می شود که فرزند آوری جزء حقوق هر دو طرف است نه صرفا حق مرد. به همان اندازه که مرد حق باردار کردن زن را دارد ٬ زن نیز حق بارور شدن دارد. اگر حق زن نادیده گرفته شود و زوج حاضر نباشد که فرزند دار شوند با توجه به قاعده لاضرر و اینکه مرد در روابط زناشویی دچار سوء معاشرت شده است می توان قائل بود که زوجه حق طلاق دارد.
تفاصيل المقالة
رایمگ
يقوم نظام رایمگ بتنفيذ جميع عمليات الاستلام والتقييم والحكم والتحرير وتخطيط الصفحة والنشر الإلكتروني للمجلات العلمية.