• فهرس المقالات فلسفه اسلامی

      • حرية الوصول المقاله

        1 - «هانری کُربن»، هرمنوتیک فلسفی و اندیشه سیاسی کیهانی: ارزیابی انتقادی
        احمد  بستانی
        «هانری کُربن»، نخستین اندیشمندی بود که به کاربست آگاهانه هرمنوتیک فلسفی در فهم و تفسیر متون شیعی و تاریخ اندیشه فلسفی در ایران پرداخته است. او با بهره گیری از سنت های پدیدارشناسی، هرمنوتیک، الهیات مسیحی و سنت افلاطونی، ابزاری روش شناسانه برای فهم و تفسیر میراث فکری اسلا أکثر
        «هانری کُربن»، نخستین اندیشمندی بود که به کاربست آگاهانه هرمنوتیک فلسفی در فهم و تفسیر متون شیعی و تاریخ اندیشه فلسفی در ایران پرداخته است. او با بهره گیری از سنت های پدیدارشناسی، هرمنوتیک، الهیات مسیحی و سنت افلاطونی، ابزاری روش شناسانه برای فهم و تفسیر میراث فکری اسلام فراهم آورد و خود نیز در نوشته های متعددی آن را به کار بست. هرچند درباره اهمیت و جایگاه کُربن در مطالعات اسلامی و شیعی بسیار گفته اند، ارزیابی انتقادی از اندیشه و روش شناسی مطلوب او کمتر انجام شده است. هدف این مقاله، مطالعه و بررسی اسلوب هرمنوتیکی کُربن به ویژه از منظر نگرش انتقادی و اندیشۀ سیاسی است. مدعای ما این است که هرمنوتیک فلسفی کُربن در فهم خود از میراث اسلامی و ایرانی دست کم با سه مشکل اساسی مواجه است: نخست فقدان نگرش انتقادی به سنت، دوم تأویل افراطی و سوم سیاست زدایی از میراث فکری مسلمانان. هرسه ایراد یادشده در وجودشناسی کیهانی کُربن و فقدان ساحت بیناذهنی در اندیشه فلسفی وی ریشه دارد. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        2 - بررسی عوامل کم رونقی حکمت عملی در فلسفه‌ی اسلامی از ابن سینا تا ملاصدرا (با تاکید بر اخلاق)
        محمد رضا  اسدی غلامرضا بدرخانی
        در فلسفه اسلامی حکمت عملی، قسیم حکمت نظری است. ولی چه از نظر حجم تالیفات و چه تفصیل و توسعه مباحث، در مقایسه با حکمت نظری کم رونق است. شناخت عوامل این کم رونقی، می تواند زمینه ساز توسعه‌ی آن، باشد. ورود فلسفه در فضای فکری جهان اسلام با دو موضع مخالف و موافق همراه بوده ا أکثر
        در فلسفه اسلامی حکمت عملی، قسیم حکمت نظری است. ولی چه از نظر حجم تالیفات و چه تفصیل و توسعه مباحث، در مقایسه با حکمت نظری کم رونق است. شناخت عوامل این کم رونقی، می تواند زمینه ساز توسعه‌ی آن، باشد. ورود فلسفه در فضای فکری جهان اسلام با دو موضع مخالف و موافق همراه بوده است در موضع مخالف، فلسفه جایگاهی برای ورود در عرصه حکمت نظری و عملی ندارد و در موضع موافق، نوعی تلاش در جهت بومی سازی فلسفه یونان در لایه های مختلف مشاهده می‌شود که نتیجه آن احاله حکمت عملی به شریعت شده است. عوامل منجر به این احاله را، می توان عدم امکان استنتاج حکمت عملی از حکمت نظری ارسطویی و تفصیل و احاطه شریعت بر تمام دقائق حکمت عملی و عدم احساس ضرورت حکما از ورود به حکمت عملی و اهمیت فلسفه اولی در نگاه حکمای مسلمان به حسب شرافت موضوعی، برشمرد. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        3 - يادداشت سردبير
        حسین کلباسی اشتری
        از مداخل مهم تاريخ علم و فلسفه جهان، مدخلي موسوم به «نهضت ترجمه» در دو قلمرو عالم اسلام و غرب لاتيني است. تتبّعات و تحقيقات متعدّدي در چگونگي اين دو رخداد مهم علمي و فرهنگي صورت پذيرفته و اكنون به بركت اين تلاشها، داده‌هاي ارزشمندي دربارة آثار و منابع، مترجمان و چگونگي أکثر
        از مداخل مهم تاريخ علم و فلسفه جهان، مدخلي موسوم به «نهضت ترجمه» در دو قلمرو عالم اسلام و غرب لاتيني است. تتبّعات و تحقيقات متعدّدي در چگونگي اين دو رخداد مهم علمي و فرهنگي صورت پذيرفته و اكنون به بركت اين تلاشها، داده‌هاي ارزشمندي دربارة آثار و منابع، مترجمان و چگونگي ترجمة آثار از زبان مبدأ به زبان مقصد در اختيار ماست. برابر گاهشماري موّرخانِ تاريخ علم، نهضت ترجمة نخست، حدّ فاصل قرن سوّم تا پنجم قمري در عالم اسلام و در مناطقي چون بغداد و مرو و نهضت ترجمة دوم، حد فاصل اواخر قرن يازدهم تا اواسط قرن سيزدهم ميلادي در مناطقي چون صَقليّه (سيسيل) و طليطليه (تولدو) در جنوب اروپاي آنروز پديد آمد. بي‌ترديد در باب مبادي و انگيزه‌هاي دو حوزة فرهنگي و تمدني عالم اسلام و غرب لاتيني در اقبال به ترجمة متون نيز ديدگاههاي مختلفي عرضه شده است، ليكن همچنان پرسشهاي مهمي در اين زمينه وجود دارد كه نيازمند تتبّع و تحقيق افزونتري است، مانند اين پرسشها كه: به غير از احساس نياز به فراگيري دانشها ـ بويژه دانشهاي كاربردي نظير رياضيات، نجوم و طبّ ـ چه انگيزه يا انگيزه‌هاي ديگري در اخذ و اقتباس اين علوم وجود داشته است؟ در اقبال و توجه به علوم عقلي نظير منطق و فلسفه و كلام چه زمينه‌هاي روحي و فرهنگي مؤثر بوده است؟ و مهمتر اينكه: در اخذ و اقتباس علوم، چه افزوده‌ها و تغييراتي به صورتهاي اوليه آن علوم ضميمه شده است؟ بنظر ميرسد مبادي تحرّك و نشاط علمي سده‌هاي نخستين قمري در عالم اسلام و نيز تأثيرات ناشي از حضور هشتصد ساله حاكمان مسلمان (711 ـ 1492م.) در شبه جزيره‌ ايبري در جنوب اسپانيا از جمله موضوعاتي است كه همچنان نيازمند بررسي و پژوهش بيشتري است، زيرا در مقايسه با شرايط و موقعيتهاي قبل و بعد از اين مقاطع تاريخي، تحولات چشمگيري صورت گرفته كه تنها برمبناي آگاهي از گاهشماري آن تحولات، نميتوان به عمق روابط و مناسبات فرهنگي و معنوي آن روزگار پي‌ برد. به اين مطلب بايد مطلب ديگري نيز افزود و آن اينكه بخش اعظم پژوهشهاي صورت گرفته در خصوص اين دو جريان علمي بدست پژوهشگران غربي انجام شده و حتي آن بخش از اين پژوهشها كه مربوط به نهضت ترجمه در عالم اسلام است نيز عمدتاً از جانب پژوهشهاي غرب به شرق سرازير شده است، اين در حالي است كه منابع و مدارك تاريخي براي پژوهشهاي گسترده در اين زمينه در اختيار پژوهشگران عالم اسلام قرار داشته و دارد، مانند انبوهي از تراجم و فهرستها و گزارشهاي تاريخي كه هرچند نيازمند مطالعه و بررسي انتقادي است، ليكن حجم قابل توجهي از داده‌ها را در اختيار پژوهشگران اين حوزه قرار ميدهد. اميد آنكه اين مهم با همّت و دقت نظر صاحبان قلم و پژوهشگران علاقمند به حوزة تاريخ علم و تمدن تحقق يافته و افق جديدي از تأثير ميراث علمي جهان اسلام را به روي نسل حاضر بگشايد. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        4 - بررسی و نقد دیدگاه اولیور لیمن در باره تعارض وحی و فلسفه
        علیرضا  اسعدی
        مسئله رابطه وحی و فلسفه یکی از مشهورترین مباحث در تاریخ فکر بشر است. در تاریخ اندیشه اسلامی نیز این مبحث از آعاز مطرح شده است و حتی خاورشناسان و نویسندگان تاریخ فلسفه غرب نیز به مسئله تعارض عقل و وحی در اسلام اهتمام ورزیده اند. از جمله اولیور لیمن (1950م-) خاورشناس قرآن أکثر
        مسئله رابطه وحی و فلسفه یکی از مشهورترین مباحث در تاریخ فکر بشر است. در تاریخ اندیشه اسلامی نیز این مبحث از آعاز مطرح شده است و حتی خاورشناسان و نویسندگان تاریخ فلسفه غرب نیز به مسئله تعارض عقل و وحی در اسلام اهتمام ورزیده اند. از جمله اولیور لیمن (1950م-) خاورشناس قرآن پژوه و مفسر غربی فلسفه اسلامی در برخی آثار خود رابطه قرآن و فلسفه را بررسی کرده است. او هر چند نسبت به تاثیر تعالیم قرآنی در فلسفه اسلامی دیدگاه معتدل تری نسبت به بسیاری از خاورشناسان دارد و نقش تعالیم قرآن کریم را در شکل گیری فلسفه اسلامی پذیرفته است اما در مسئله تعارض وحی قرآنی با فلسفه و راه حل فلاسفه اسلامی برای آن، اظهارات تامل برانگیزی را مطرح کرده است. این مقاله با روش توصیفی انتقادی دیدگاه او را در این زمینه بررسی و نقد می کند و ضمن تبیین دیدگاه وی نشان می دهد که اولا تعارض تنها بین فهم عقلی فلسفی و فهم قرآنی بشری واقع می شود و انگاره تعارض وحی و فلسفه در میان خاورشناسان ناشی از قیاس اسلام و قرآن با مسیحیت و کتاب مقدس است. ثانیا برخلاف گفته اولیور لیمن راه حل فلاسفه اسلامی و از جمله ابن رشد، مستلزم فرودست انگاری قرآن و وحی نیست و متهم ساختن فلاسفه مسلمان به اموری همچون انکار علم الهی به جزئیات و یا معاد جسمانی و پیروی از ارسطو در باب نفس، به دلیل برداشت نادرست از بیان آنها توسط مخالفان فلسفه در جهان اسلام و یا خاورشناسان است. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        5 - بررسی و تحلیل نقش انسان‌شناسی‌ در پی‌ریزی فرهنگ و تمدن نوین اسلامی
        روح اله  پورآسیاب دیزج سید حسین واعظی محمدرضا شمشیری
        فرهنگ و تمدن اسلامی به دلیل اتصال به عالم وحیانی و قرآنی و روایی، دارای غنای محتوایی بی‌بدیلی است که می‌تواند تمامی انسان‌ها را در هر زمان و هر مکان و با هر شرایطی تا قیامت هدایت نموده و سعادت دنیا و آخرت ایشان را تضمین نماید. از سوی دیگر نقش بی‌نظیر فلسفه اسلامی به عنو أکثر
        فرهنگ و تمدن اسلامی به دلیل اتصال به عالم وحیانی و قرآنی و روایی، دارای غنای محتوایی بی‌بدیلی است که می‌تواند تمامی انسان‌ها را در هر زمان و هر مکان و با هر شرایطی تا قیامت هدایت نموده و سعادت دنیا و آخرت ایشان را تضمین نماید. از سوی دیگر نقش بی‌نظیر فلسفه اسلامی به عنوان پشتوانه عقلانی و معرفتی فرهنگ و تمدن اسلامی دارای اهمیت فوق‌العاده‌ای است. حال بایستی توجه نمود که در آینده، نقش انسان‌شناسی فلسفه اسلامی در طراحی مبانی نظری فرهنگ و تمدن نوین اسلامی و جامعه مهدوی که بارها مورد تأکید امام امت(ره) و رهبر معظم انقلاب اسلامی است، چگونه است؟ فلسفه اسلامی با رویکرد انسان‌‌شناسانه خود به مبانی نظری فرهنگ و تمدن نوین اسلامی و جامعه مهدوی ورود نموده و بصورت کامل و دقیق تبیین می‌نماید و بر این اساس، شاکله حیات طیبه بشری را طرح‌ریزی می‌کند. به عبارت دیگر حل این مهم، باعث رفع همه مشکلات کاربردی فرهنگی و تمدنی نوین اسلامی می‌گردد، چرا که مباحث رفتاری و عملی رابطه مستقیم و تنگاتنگی با مباحث نظری دارد و از آن متأثر است. اين پژوهش با هدف بررسی و تحلیل انسان‌شناسی فلسفه اسلامی در فرهنگ و تمدن نوین اسلامی و جامعه مهدوی و با روش توصيفي- تحليلي به دنبال نشان دادن نقش مهم و حیاتی انسان‌‌شناسی فلسفه اسلامی به‌ عنوان مباحث نظری فرهنگ و تمدن نوین اسلامی و جامعه مهدوی است. یافته‌های پژوهش عبارتند از عملیاتی نمودن مباحث نظری دقیق و عمیق انسان‌‌شناسی فلسفه اسلامی در فرهنگ و تمدن نوین اسلامی. تفاصيل المقالة
      • حرية الوصول المقاله

        6 - یادداشت سردبیر
        حسین کلباسی اشتری
        <p>درباره چگونگی سیر و انتقال فلسفه و علوم یونانی به شرق و سرزمینهای اسلامی، پژوهشهایی مفصّل، اعم از دانش&zwnj;نامه&zwnj;ها و تک&zwnj;نگاریها، نگاشته شده و میشود. از آنچه مربوط به انتقال علوم و دانشمندان از آتن به اسکندریه بوده، گزارشهایی نسبتاً دقیق در اختیار نسل حاضر أکثر
        <p>درباره چگونگی سیر و انتقال فلسفه و علوم یونانی به شرق و سرزمینهای اسلامی، پژوهشهایی مفصّل، اعم از دانش&zwnj;نامه&zwnj;ها و تک&zwnj;نگاریها، نگاشته شده و میشود. از آنچه مربوط به انتقال علوم و دانشمندان از آتن به اسکندریه بوده، گزارشهایی نسبتاً دقیق در اختیار نسل حاضر قرار گرفته، اما از انتقال میراث علمی اسکندریه به سرزمینهای شرق، یعنی از اسکندریه تا حّران و نصیبین، و از آنجا به جندی شاپور و سپس بغداد و مرو و ری و دیگر مناطق و مراکز علمی سده&zwnj;های دوم تا پنجم هجری قمری، اطلاعاتی جامع در دست نیست. مشهور است که فیلسوفان مسلمان از خلال منشور نوافلاطونیان با فلسفۀ یونانی آشنا شدند و همین امر در شکلگیری فلسفۀ فارابی و ابن&zwnj;سینا بصورت تلاقی و پیوند دین با فلسفه و عقل با شریعت ظهور کرده است. بیتردید، این معنا از جهاتی چند قابل مناقشه است، از آنرو که گرچه نوافلاطونیان ـ بویژه اسکندرانیها ـ نسبت به اسلاف یونانی خود دغدغۀ بیشتری نسبت به دین و اخلاق و عرفان داشتند، و چهره&zwnj;های متأخر نوافلاطونی، از زمرۀ متألهان مسیحی قلمداد میشوند. اما از سویی دیگر، آنچه بعنوان دین (مثلاً) نزد فارابی میخوانیم و میبینیم، شباهت چندانی با دین مدنظر غربیها، حتی از نوع نوافلاطونی آن، ندارد؛ بویژه در مقولاتی چون وحی و نبوّت و رستاخیز و توحید. پس حتی با فرض اینکه الگوی فارابی و ابن&zwnj;سینا در پیوند میان عقل و وحی ـ&zwnj;یا دین و فلسفه&zwnj;ـ برگرفته از اسلاف نوافلاطونی آنها باشد، در جزئیات و مفردات، با پرسشها و مغایرتهای متعددی مواجه خواهیم شد، چنانکه در اخلاق و عرفان نیز این فاصله و تفاوت افزونتر میشود.</p> تفاصيل المقالة