-
حرية الوصول المقاله
1 - واکاوی تئوری بحران در فرآیند توسعه سیاسی بر اساس نظریه لوسین پای
مسعود اخوان کاظمی امید شکرانه ارزنقیموضوع بحران و توسعه سیاسی یکی از دغدغههای اصلی جامعه بشری است که با یکدیگر ارتباطی دوسویه دارند. توسعه سیاسی بنا به اهمیت و کارکردی که دارد با حوزه ها و مباحث متنوعی مانند اقتصاد، امنیت ملی، فرهنگ، مشروعیت، جهانی شدن و سایر موارد ارتباط برقرار میکند که هریک میتوانن أکثرموضوع بحران و توسعه سیاسی یکی از دغدغههای اصلی جامعه بشری است که با یکدیگر ارتباطی دوسویه دارند. توسعه سیاسی بنا به اهمیت و کارکردی که دارد با حوزه ها و مباحث متنوعی مانند اقتصاد، امنیت ملی، فرهنگ، مشروعیت، جهانی شدن و سایر موارد ارتباط برقرار میکند که هریک میتوانند مشکلاتی را برای یک حکومت فراهم آورند.. زماني که اين مشکلات عمق پيدا مي کنند، مي توانند به بحران تبديل شوند.در واقع، بحث توسعه سیاسی و ضرورت رفع بحرانهای موجود در مسیر آن، جزء مباحثی است که ذهن دولت مردان و دانش پژوهان علوم اجتماعی و سیاسی را به خود مشغول کرده است. از جمله این نظریهپردازان، «لوسین پای» میباشد که بحث بحرانهای پنجگانه موجود در مسیر توسعه سیاسی جوامع را مطرح کرده، که مبنای پژوهش حاضر نیز واقع شده است. پژوهش حاضر تلاش دارد تا دریابد که چگونه بحرانهای پنجگانه بر سر راه توسعه سیاسی به وجود آمده و دستیابی به این فرایند را با چالشهایی مواجه میسازند. روش پژوهش به صورت توصیفی ـ تحلیلی و از نوع پژوهش علی میباشد. روش جمع آوری دادهها در این پژوهش به صورت کتابخانهای و اسنادی صورت میگیرد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
2 - واکاوی تئوری بحران در فرآیند توسعه سیاسی بر اساس نظریه لوسین پای
امید شکرانه ارزنقیموضوع بحران و توسعه سیاسی یکی از دغدغههای اصلی جامعه بشری است که با یکدیگر ارتباطی دوسویه دارند. توسعه سیاسی بنا به اهمیت و کارکردی که دارد با حوزه ها و مباحث متنوعی مانند اقتصاد، امنیت ملی، فرهنگ، مشروعیت، جهانی شدن و سایر موارد ارتباط برقرار میکند که هریک میتوانن أکثرموضوع بحران و توسعه سیاسی یکی از دغدغههای اصلی جامعه بشری است که با یکدیگر ارتباطی دوسویه دارند. توسعه سیاسی بنا به اهمیت و کارکردی که دارد با حوزه ها و مباحث متنوعی مانند اقتصاد، امنیت ملی، فرهنگ، مشروعیت، جهانی شدن و سایر موارد ارتباط برقرار میکند که هریک میتوانند مشکلاتی را برای یک حکومت فراهم آورند.. زماني که اين مشکلات عمق پيدا مي کنند، مي توانند به بحران تبديل شوند.در واقع، بحث توسعه سیاسی و ضرورت رفع بحرانهای موجود در مسیر آن، جزء مباحثی است که ذهن دولت مردان و دانش پژوهان علوم اجتماعی و سیاسی را به خود مشغول کرده است. از جمله این نظریهپردازان، «لوسین پای» میباشد که بحث بحرانهای پنجگانه موجود در مسیر توسعه سیاسی جوامع را مطرح کرده، که مبنای پژوهش حاضر نیز واقع شده است. پژوهش حاضر تلاش دارد تا دریابد که چگونه بحرانهای پنجگانه بر سر راه توسعه سیاسی به وجود آمده و دستیابی به این فرایند را با چالشهایی مواجه میسازند؟ تئوری بحران تلاش دارد تا راه رسیدن به توسعه سياسي را فرا روی کشورها قرار دهد. براساس اين نظريه، جامعه توسعه يافته از لحاظ سياسي لزوماٌ اين بحران ها را پشت سر گذاشته است ولي احتمال باز رخداد آن ها در همين جامعه نيز منتفي نيست. بنابراین جوامع توسعه یافته و در حال توسعه همواره در معرض تهدید بحران های توسعه قرار دارند؛ که در جوامع توسعه یافته برای حفظ وضع موجود و در جوامع در حال توسعه برای رسیدن به توسعه یافتگی باید در رویارویی با این بحران ها موفق عمل کنند. روش پژوهش به صورت توصیفی ـ تحلیلی و از نوع پژوهش علی میباشد. روش جمع آوری دادهها در این پژوهش به صورت کتابخانهای و اسنادی صورت میگیرد. تفاصيل المقالة -
حرية الوصول المقاله
3 - مناسبت فرهنگ سیاسی حوزۀ نخبگی و حکمرانی خوب: دلالتهایی برای ایران
هانیه گرائیلی کرپی مسعود مطلبی حسین ابوالفضلی علی صالحی فارسانیحکمرانی خوب، فرآیندی است در جهت حاکمیت قانون، شفافیت، مسئولیتپذیري، مشارکت، برابري، کارایی، اثربخشی، پاسخگویی، آزادي فردي، آزادي مطبوعات و همچنین وجود یک جامعه مدنی فعال. ادبیات حکمرانی خوب تاحدودی با حکمرانی دموکراتیک و شاخصهای آن هم¬پوشانی دارد. هرچند این شاخصها در أکثرحکمرانی خوب، فرآیندی است در جهت حاکمیت قانون، شفافیت، مسئولیتپذیري، مشارکت، برابري، کارایی، اثربخشی، پاسخگویی، آزادي فردي، آزادي مطبوعات و همچنین وجود یک جامعه مدنی فعال. ادبیات حکمرانی خوب تاحدودی با حکمرانی دموکراتیک و شاخصهای آن هم¬پوشانی دارد. هرچند این شاخصها در هر یک از جوامع به تناسب پیشینۀ تمدنی، تاریخی، فرهنگی و ساختار اجتماعی، جنبهای بومی به خود میگیرد و گاه در نهادینه شدن، تمایزاتی با جوامع دیگر دارند، یافتهها نشان میدهد که فرهنگ سیاسی نخبگان در صورت دموکراتیک بودن یا پذیرش حداقل ارزشهاي دموکراتیک، میتواند زمینه¬ساز پیشبرد دموکراسی یا توسعۀ سیاسی به مفهوم گسترش مشارکت و رقابت سیاسی باشد. اما در جوامعی که به دلایل مختلف و پیچیده، فرهنگ سیاسی نخبگان ضد مشارکتی به مفهوم غیر دموکراتیک است، در صورت وجود ساختارهاي سیاسی اقتدارگرا و یک ایدئولوژي همخوان با آن، میتواند مانعی جدي براي پیشرفت شاخصهاي دموکراتیک باشد. آنچنان که نظریه¬های گذار به دموکراسی نیز میگویند، هرچه ارزشها و ایستارهاي مشارکتی و دموکراتیک در فرهنگ سیاسی یک کشور بیشتر باشد، میتواند بر توسعۀ سیاسی آن اثرگذار باشد و بالعکس. تفاصيل المقالة