اراضی درون شهر، عرصه های توسعه شهراند و توسعه درونی، فرایند بهینه سازی استفاده از اراضی درونی است. برنامه ریزی و مدیریت رشد از طریق سیاست توسعه درون افزا، در مقایسه با سایر سیاست های رشد در بیرون و پیرامون، با چارچوب پایداری سازگارتر و به اهداف پایداری نزدیک تر است.
ای أکثر
اراضی درون شهر، عرصه های توسعه شهراند و توسعه درونی، فرایند بهینه سازی استفاده از اراضی درونی است. برنامه ریزی و مدیریت رشد از طریق سیاست توسعه درون افزا، در مقایسه با سایر سیاست های رشد در بیرون و پیرامون، با چارچوب پایداری سازگارتر و به اهداف پایداری نزدیک تر است.
این مقاله کوشیده است با روش توصیفی تحلیلی و با استفاده از داده های اسنادی، ظرفیت ها و ضرورت های توسعه درونی کلانشهر تهران را مطالعه نماید. یافته ها، تهران را شهری ظرفیت دار و در نتیجه مستعد برای مدیریت رشد و بازآرایی فضایی از طریق توسعه درون افزا می داند. بیش از 18 هزار هکتار اراضی با قابلیت توسعه درونی در 30 درصد مساحت شهر و 52 درصد عرصه ها و فضاهای خالی بزرگ با اهداف توسعه ای و قابلیت دستیابی بالا، به علاوه، الگوی توزیع با آهنگ افزایشی از شرق به غرب و شمال به جنوب، نه تنها مدیریت رشد کالبدی، بلکه، بازآرایی فضایی برای تعدیل نابرابری ها میان مناطق و پهنه های شهر را با توسل به سیاست توسعه درونی و ظرفیت های موضعی و موضوعی آن امکان پذیر می سازد. توسعه مجدد در پهنه های شمال، شرق و جنوب، توسعه جدید در پهنه غربی و تجدید حیات در پهنه مرکزی، چارچوب کلی الگوی فضایی راهبرد توسعه درونی بر مبنای “ظرفیت موجود” در تهران است. واضح است، بهره گیری از فرصت آمایشی توسعه درونی به منظور تعدیل نابرابری های فضایی، مستلزم نهاد مدیریت شهری غیررانتی است که به رانت فضایی ناشی از فعالیت های ساختمانی در شهر وابستگی چندانی نداشته و یا اساساً به آن بی نیاز باشد.
تفاصيل المقالة
با گذشت زمان و فرسوده شدن بافتهای تاریخی، موجودیت و یکپارچگی آنها در اثر تخریب بافت، ساختوسازهای جدید غیراصولی در زمینهای خالی درون آن و توسعه غیراصولی شهرها مورد تهدید قرار گرفته است. طراحی بنای میانافزا، با در نظر گرفتن اصول و الگوهای موجود در زمینه، ضمن حفظ ارزش أکثر
با گذشت زمان و فرسوده شدن بافتهای تاریخی، موجودیت و یکپارچگی آنها در اثر تخریب بافت، ساختوسازهای جدید غیراصولی در زمینهای خالی درون آن و توسعه غیراصولی شهرها مورد تهدید قرار گرفته است. طراحی بنای میانافزا، با در نظر گرفتن اصول و الگوهای موجود در زمینه، ضمن حفظ ارزشهای بافت تاریخی به حیات مجدد آن کمک نموده و همچنین این ساختارها میتوانند در راستای تسریع توسعه بافت قدیمی عمل نمایند. هدف این مقاله دستیابی به راهکارهایی به منظور طراحی بناهای جدید در زمینهای خالی به منظور بازیابی یکپارچگی کالبدی و عملکردی بافت تاریخی است. پژوهش حاضر با استفاده از روش کیفی و راهبرد تحلیل محتوای حاصل از تعاریف مرتبط با موضوع و نظریات موجود در مورد اصول طراحی میانافزا و چگونگی تأثیر آن به عنوان محرک توسعه و استنتاج حاصل از آن، سعی در تدوین الگویی مفهومی برای طراحی میانافزا و در ارتباط با نقش و اهمیت آن در بافت تاریخی به عنوان محرک توسعه دارد. اصول و راهکارهای پیشنهادی در همه موارد ثابت نیستند، ولی جامع بوده و میتوانند خود را با ویژگیهای زمینه تطبیق داده و در موقعیتهای متنوع مورد استفاده قرار بگیرند. در این راستا ابتدا تعاریف مرتبط با موضوع بیان شدهاند، سپس ارزش و اصالت، مدیریت تغییر، یکپارچگی و انسجام، زیبایی، پیوستگی و کاربری به عنوان اصول کلی برای طراحی میانافزا و ابعاد اقتصادی، زیبایی و کالبدی، زیرساختها، اجتماعی و کاربری در طراحی بنای محرک توسعه تبیین شدهاند و در انتها، راهکارهایی با عنوان ساختار شهری، دانهبندی، تراکم و کاربری، مقیاس، شکل، مصالح و جزئیات، منظر، نماها و نشانهها و توسعه تاریخی به منظور طراحی ساختار میانافزا و همچنین ابعاد مختلف اجتماعی، کالبدی، کاربری، اقتصادی و زیرساختها برای طراحی بنای جدید به مثابه محرک توسعه در بافت تاریخی از این اصول استنتاج شدهاند.
تفاصيل المقالة
رایمگ
يقوم نظام رایمگ بتنفيذ جميع عمليات الاستلام والتقييم والحكم والتحرير وتخطيط الصفحة والنشر الإلكتروني للمجلات العلمية.