فهرس المقالات مهدي  عظيمي


  • المقاله

    1 - نقدي بر «نقش روش‌شناختي قاعدة الواحد»
    خردنامه صدرا , العدد 78 , السنة 20 , زمستان 1393
    «نقش روش‌شناختي قاعدة الواحد» عنوان مقاله‌يي است كه نويسندة آن معتقد است «تبيينگري قاعدة الواحد محدود به پاره‌‌يي از مسائل الهيات بالمعني‌الاخص است» و در نتيجه، استناد به آن «در اثبات مسائل منطقي، طبيعي و پاره‌يي از مسائل الهيات بالمعني‌الاعم» ناروا است. من در اين نوشتا أکثر
    «نقش روش‌شناختي قاعدة الواحد» عنوان مقاله‌يي است كه نويسندة آن معتقد است «تبيينگري قاعدة الواحد محدود به پاره‌‌يي از مسائل الهيات بالمعني‌الاخص است» و در نتيجه، استناد به آن «در اثبات مسائل منطقي، طبيعي و پاره‌يي از مسائل الهيات بالمعني‌الاعم» ناروا است. من در اين نوشتار و در پاسخ به مقالة مذكور نشان خواهم داد كه: 1ـ اين نگره را پيشتر ملاصدراي شيرازي درافكنده و حكيم سبزواري آن را برسنجيده و وازده است. آن مقاله اگرچه به ديدگاه ملاصدرا و سنجش و وازَنِش سبزواري اشاره كرده، هيچ پاسخي بدان نداده است؛ 2ـ خاستگاه اين نگره غفلت از قيد وحدت حيثيّت است؛ 3ـ در سراسر مقالة مذكور واحد حقيقي با واحد حق بهم درآميخته‌اند؛ 4ـ در آن مقاله، اصل و عكس قاعده به هم درآميخته و مدعاي ناظر به اصل قاعده دامنگير عكس آن گشته است؛ 5ـ نويسندة مقالة مذكور، «امتناع انتزاع مفهوم واحد از مصاديق كثير» را يكي از نمونه‌هاي كاربرد نارواي قاعدة «الواحد» بشمار آورده است درحاليكه فيلسوفان در اين مسئله از قاعدة «الواحد» بهره نبرده‌اند. بنظر ميرسد خاستگاه اين خطا، عليت‌انگاري رابطة مفهوم و مصداق است كه حتي با فرض آن هم بهتر است گفته شود كه اين مسئله بر عكس قاعده استوار است، نه بر اصل آن؛ حال آنكه ادعاي مقاله ـ بفرض درستي ـ دربرگيرندة اصل قاعده است، نه عكس آن. فراتر از اين، مسئله» يادشده حتي بر عكس قاعده هم استوار نيست. تفاصيل المقالة