فهرس المقالات منصور  ايمانپور


  • المقاله

    1 - معيار تشخيص مسائل فلسفه اولي و ميزان پايبندي فيلسوفان اسلامي بدان
    تاریخ فلسفه , العدد 24 , السنة 6 , بهار 1395
    پرسش اصلي اين مقاله، اين است که در تاريخ فلسفه اسلامي، مسائل فلسفه اولي براساسِ چه ملاک مشخّصي متمايز شده‌اند و آيا فيلسوفان اسلامي در مقام واقع به اين ملاک پايبند و ملتزم بوده اند يا نه؟ نگاه به آثار فيلسوفان يوناني به ويژه ارسطو و تامّل در آنها، نشان مي دهد که سخنان ا أکثر
    پرسش اصلي اين مقاله، اين است که در تاريخ فلسفه اسلامي، مسائل فلسفه اولي براساسِ چه ملاک مشخّصي متمايز شده‌اند و آيا فيلسوفان اسلامي در مقام واقع به اين ملاک پايبند و ملتزم بوده اند يا نه؟ نگاه به آثار فيلسوفان يوناني به ويژه ارسطو و تامّل در آنها، نشان مي دهد که سخنان ارسطو در باب موضوع فلسفه اولي متشتّت و گوناگون است و مسائل فلسفه اولي نيز به صورت نظام مند، ازموضوع مشخّصي استنتاج و صورت بندي نشده‌اند. با ورود فلسفه يوناني با همه لوازمش به جهان اسلام، فيلسوفان اسلامي، بويژه شيخ الرئيس تلاش نمودند تا به ايضاح موضوع فلسفه اولي و مسائل آن و تشريح رابطه آن دو بپردازند و ملاکي براي تشخيص مسائل فلسفي از مسائل علوم ديگر ارائه کنند. آنها غالباً، موضوع فلسفه اولي را موجود بماهو موجود دانسته و مسائل آن را مشتمل بر محمولاتي تلقي نمودند که از عوارض ذاتي موجود مطلق محسوب ميشود. بنابرين، ملاک اصلي تشخيص و تمييز مسائل فلسفه اولي، همان عرض ذاتي بودن محمولات آن مسائل براي موجود مطلق معرّفي شد؛ لکن اين فيلسوفان در مقام واقع، از مسائلي بحث نمودند که به نظر ميرسد محمولات آنها، عوارض ذاتي موجود مطلق نيستند. با تأمّل در آثار ارسطو و فيلسوفان اسلامي ميتوان دريافت که سرّ اين ابهام، در اين رويکرد نهفته است که آنها ابتدا علوم نظري را به سه علم طبيعي و رياضي و فلسفه اولي تقسيم نمودند و سپس در مقام واقع، مسائل غير قابل بحث در دو علم ديگر را به سمت فلسفه اولي سوق دادند؛ در حالي که عرض ذاتي بودن محمولات آنها براي موجود بماهوموجود، محلّ ترديد است. نوشتار حاضر بر آن است تا به تشريح و تفصيلِ مستدلّ و مستند ِمطالب و مدّعيات مذکور بپردازد و علّت اصلي عدمِ انسجام بين مسائل و موضوع فلسفه اولي در تاريخ فلسفه اسلامي را تبيين نمايد. تفاصيل المقالة