فهرس المقالات محمدحسین عبداللهی


  • المقاله

    1 - رشد زبان در کودکان فارسی زبان 6 تا 7 سال
    مجله روانشناسی , العدد 86 , السنة 22 , تابستان 1397
    هدف از این مطالعه تعیین نقش توانایی های شناختی، وضعیت اجتماعی-اقتصادی، محیط سوادآموزی خانه و ویژگی های جمعیت شناختی در رشد زبان کودکان فارسی زبان بود. جامعه این پژوهش کلیه کودکان 6 تا 7 سال شهر تهران بود که 105 نفر به روش چندمرحله ای انتخاب شدند. مادران این کودکان به دو أکثر
    هدف از این مطالعه تعیین نقش توانایی های شناختی، وضعیت اجتماعی-اقتصادی، محیط سوادآموزی خانه و ویژگی های جمعیت شناختی در رشد زبان کودکان فارسی زبان بود. جامعه این پژوهش کلیه کودکان 6 تا 7 سال شهر تهران بود که 105 نفر به روش چندمرحله ای انتخاب شدند. مادران این کودکان به دو پرسشنامه محیط سوادآموزی خانه و جمعیت شناختی پاسخ دادند و روی کودکان، مقیاس هوشی وکسلر برای کودکان پیش دبستانی و آزمون رشد زبان اولیه-ویرایش سوم اجرا شد. نتایج نشان داد که همه مؤلفه های هوش کلامی با مؤلفه های رشد زبان همبستگی مثبت دارد اما در بخش غیرکلامی، تکمیل تصاویر، مازها، طرح هندسی و مکعب ها با برخی از مؤلفه-های رشد زبان همچون واژگان ربطی، واژگان شفاهی، درک دستوری و معناشناسی رابطه مثبت معناداری دارد. به علاوه بین منابع مرتبط با زبان آموزی و سوادآموزی و الگوی مثبت والدین از محیط سوادآموزی خانه با تعدادی از مؤلفه های رشد زبان (مانند واژگان تصویری، واژگان شفاهی و ربطی) رابطه مثبت معناداری وجود داشت. نتایج به دست آمده از تحلیل واریانس روند نشان داد که تحصیلات والدین و میزان درآمد خانواده موجب بهبود رشد زبان می-شود، اما بین کودکانی که به مهدکودک رفته اند و نرفته اند، در رشد زبان تفاوتی وجود ندارد و در این سن، رشد زبان بین دو جنس متفاوت نیست. درنتیجه، به نظر می رسد هوش کودکان فارسی زبان تا حدودی می تواند رشد زبانشان را پیش بینی کند و درآمد خانواده ها و تحصیلات والدین و همچنین، محیط سوادآموزی خانه بر رشد زبان کودکان فارسی زبان تأثیرگذار است. تفاصيل المقالة

  • المقاله

    2 - بررسی دیدگاه دانش آموزان مقطع ابتدایی درباره معرفت شناسی شخصی: یک مطالعه کیفی
    مجله روانشناسی , العدد 84 , السنة 21 , زمستان 1396
    مطالعة باور دانش آموزان دربارة ماهیت دانش و دانستن به عنوان یکی از سازه های مؤثر در یادگیری در سال های اخیر مورد توجه قرار گرفته است. پژوهش حاضر با هدف شناسایی عوامل تشکیل دهندة معرفت شناسی شخصی در بین دانش آموزان دورة ابتدایی با تأکید بر روش کیفی از نوع گروه های کانونی أکثر
    مطالعة باور دانش آموزان دربارة ماهیت دانش و دانستن به عنوان یکی از سازه های مؤثر در یادگیری در سال های اخیر مورد توجه قرار گرفته است. پژوهش حاضر با هدف شناسایی عوامل تشکیل دهندة معرفت شناسی شخصی در بین دانش آموزان دورة ابتدایی با تأکید بر روش کیفی از نوع گروه های کانونی انجام شد. بدین منظور، 72 کودک در سنین 12-7 سال به روش نمونه گیری هدفمند از مدارس شهر تهران انتخاب و در گروه های 6 نفری مورد مصاحبة نیمه ساختار یافته قرار گرفتند. نتایج نشان داد که معرفت شناسی شخصی شامل مؤلفه های سادگی دانش، قطعیت دانش، منبع دانش و توجیه پذیری دانستن می شود. بنابراین، عوامل فرهنگی با رویکرد اسلامی حاکم بر ساختار مدارس دیدگاه های دانش آموزان را تحت تأثیر قرار داده است و عوامل اکتشافی با ساختار عاملی فرهنگ غربی متفاوت بوده است. تفاصيل المقالة

  • المقاله

    3 - عملکرد افراد مبتلا به اختلال افسردگی اساسی در تکالیف حافظۀ کاذب
    مجله روانشناسی , العدد 74 , السنة 19 , تابستان 1394
    هدف پژوهش حاضر شناخت وجود حافظۀ کاذب شنیداری و دیداری در بیماران افسرده اساسی است. در یک مطالعه علی- مقایسه ای با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس 21 بیمار مبتلا به اختلال افسردگی اساسی و 21 نفر افراد بهنجار عادی که در متغیرهای سن، جنس، هوش و سطح تحصیلات همگن شده بودن أکثر
    هدف پژوهش حاضر شناخت وجود حافظۀ کاذب شنیداری و دیداری در بیماران افسرده اساسی است. در یک مطالعه علی- مقایسه ای با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس 21 بیمار مبتلا به اختلال افسردگی اساسی و 21 نفر افراد بهنجار عادی که در متغیرهای سن، جنس، هوش و سطح تحصیلات همگن شده بودند، انتخاب و در مطالعه شرکت کردند. ابزار پژوهش شامل مصاحبه ، سیاهه افسردگی بک ویراست 2 ،SCID ساختار یافته سیاهه اضطراب بک، مقیاس هوشی وکسلر و مجموعه تکالیف حافظۀ کاذب شنیداری و دیداری تهیه شده بر اساس پارادایم رودریگر و مک درمورت (1995) بود. داده های حاصله از طریق تحلیل واریانس چند متغیری یک راهه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت که نتایج نشان داد افراد افسرده اساسی در تکالیف مربوط به حافظه کاذب هم در بعد شنیداری و هم در بعد دیداری نسبت به افراد عادی نمرات بالایی کسب کردند که حاکی از وجود حافظه کاذب در این افراد است. به عبارت دیگر گروه مبتلاء به اختلال افسردگی اساسی نسبت به گروه بهنجار حافظه کاذب بیشتری را تولید کردند. یافته های پژوهش جاری موید وجود مشکلات حافظه و بویژه حافظه کاذب در بیماران مبتلاء اختلال افسردگی اساسی بوده و این یافته ها در چارچوب نظریه های مربوط به شکل گیری حافظه کاذب در این بیماران قابل تفسیر است. تفاصيل المقالة