-
المقاله
1 - شناسایی سازوکارهای توسعه استعدادها در صنعت برق ایرانفصلنامه آموزش و توسعه منابع انسانی , العدد 2 , السنة 2 , زمستان 1394پژوهش حاضر با هدف شناسایی سازوکارهای توسعه استعدادها در صنعت برق ایران، با استفاده از روش پژوهش آمیخته صورت گرفت. در بخش کیفی، جامعه آماری شامل خبرگان دانشگاهی، مدیران و معاونان منابع انسانی و استعدادهای صنعت برق بوده که با 19 نفر از آنها مصاحبههایی عمیق و هدفمند به عم أکثرپژوهش حاضر با هدف شناسایی سازوکارهای توسعه استعدادها در صنعت برق ایران، با استفاده از روش پژوهش آمیخته صورت گرفت. در بخش کیفی، جامعه آماری شامل خبرگان دانشگاهی، مدیران و معاونان منابع انسانی و استعدادهای صنعت برق بوده که با 19 نفر از آنها مصاحبههایی عمیق و هدفمند به عمل آمد. برای تحلیل دادهها در بخش کیفی از فن تحلیل موضوعی (تم) استفاده شد و روایی یافتههای پژوهش با استفاده از فنون بررسی توسط اعضاء، سه سویه نگری منابع دادهها و بررسی همتا تأیید گردید. در بخش کمی، جامعه آماری شامل کلیه استعدادهای صنعت برق بوده که مشتمل بر 279 نفر بودند و از این میان با استفاده از فرمول نمونهگیری لوی و لمشو (1981)، 134 نفر به طور تصادفی به عنوان نمونه انتخاب گردید. جهت گردآوری دادهها از یک پرسشنامه محقق ساخته 56 سؤالی استفاده شد. برای تحلیل دادهها از مدلیابی معادلات ساختاری با رویکرد حداقل مربعات جزئی (PLS) استفاده گردید. نتایج حاصل از تحلیل موضوعی متون مصاحبهها نشان داد که مهمترین سازوکارهای توسعه استعدادها در صنعت برق ایران شامل نشستهای درون/ برون سازمانی، مسیر پیشرفت شغلی مدیریتی، مسیر پیشرفت شغلی تخصصی، خودتوسعهای، مربیگری، جانشینپروری، آموزش، مدیریت عملکرد، تکنیکهای طراحی مشاغل، کار تیمی، یادگیری عملی، تسهیم دانش و شبکهسازی بود. نتایج آزمون تی نشان داد که همه سازوکارهای شناسایی شده از نظر استعدادهای صنعت برق در حد مطلوبی ارزیابی شدهاند. همچنین، نتایج تحلیل عاملی تأییدی نشان داد که همه متغیرهای مشاهدهپذیر و مکنون دارای بار عاملی بالاتر از 70/0 روی متغیر مکنون متناظر خود هستند، لذا در سطح 01/0 معنیدار بوده و مورد تأیید قرار گرفتند. به عبارت دیگر، مؤلفههای 13 گانه شناسایی شده در بخش کیفی میتوانند به عنوان عوامل زیر بنایی سازوکارهای توسعه استعدادها به کارفته و آن را پیشبینی نمایند. تفاصيل المقالة -
المقاله
2 - شناسایی سازوکارهای توسعه استعدادها در صنعت برق ایرانفصلنامه آموزش و توسعه منابع انسانی , العدد 2 , السنة 2 , زمستان 1394پژوهش حاضر با هدف شناسایی سازوکارهای توسعه استعدادها در صنعت برق ایران، با استفاده از روش پژوهش آمیخته صورت گرفت. در بخش کیفی، جامعه آماری شامل خبرگان دانشگاهی، مدیران و معاونان منابع انسانی و استعدادهای صنعت برق بوده که با 19 نفر از آنها مصاحبههایی عمیق و هدفمند به عم أکثرپژوهش حاضر با هدف شناسایی سازوکارهای توسعه استعدادها در صنعت برق ایران، با استفاده از روش پژوهش آمیخته صورت گرفت. در بخش کیفی، جامعه آماری شامل خبرگان دانشگاهی، مدیران و معاونان منابع انسانی و استعدادهای صنعت برق بوده که با 19 نفر از آنها مصاحبههایی عمیق و هدفمند به عمل آمد. برای تحلیل دادهها در بخش کیفی از فن تحلیل موضوعی (تم) استفاده شد و روایی یافتههای پژوهش با استفاده از فنون بررسی توسط اعضاء، سه سویه نگری منابع دادهها و بررسی همتا تأیید گردید. در بخش کمی، جامعه آماری شامل کلیه استعدادهای صنعت برق بوده که مشتمل بر 279 نفر بودند و از این میان با استفاده از فرمول نمونهگیری لوی و لمشو (1981)، 134 نفر به طور تصادفی به عنوان نمونه انتخاب گردید. جهت گردآوری دادهها از یک پرسشنامه محقق ساخته 56 سؤالی استفاده شد. برای تحلیل دادهها از مدلیابی معادلات ساختاری با رویکرد حداقل مربعات جزئی (PLS) استفاده گردید. نتایج حاصل از تحلیل موضوعی متون مصاحبهها نشان داد که مهمترین سازوکارهای توسعه استعدادها در صنعت برق ایران شامل نشستهای درون/ برون سازمانی، مسیر پیشرفت شغلی مدیریتی، مسیر پیشرفت شغلی تخصصی، خودتوسعهای، مربیگری، جانشینپروری، آموزش، مدیریت عملکرد، تکنیکهای طراحی مشاغل، کار تیمی، یادگیری عملی، تسهیم دانش و شبکهسازی بود. نتایج آزمون تی نشان داد که همه سازوکارهای شناسایی شده از نظر استعدادهای صنعت برق در حد مطلوبی ارزیابی شدهاند. همچنین، نتایج تحلیل عاملی تأییدی نشان داد که همه متغیرهای مشاهدهپذیر و مکنون دارای بار عاملی بالاتر از 70/0 روی متغیر مکنون متناظر خود هستند، لذا در سطح 01/0 معنیدار بوده و مورد تأیید قرار گرفتند. به عبارت دیگر، مؤلفههای 13 گانه شناسایی شده در بخش کیفی میتوانند به عنوان عوامل زیر بنایی سازوکارهای توسعه استعدادها به کارفته و آن را پیشبینی نمایند تفاصيل المقالة -
المقاله
3 - شناسایی سازوکارهای توسعه استعدادها در صنعت برق ایرانفصلنامه آموزش و توسعه منابع انسانی , العدد 2 , السنة 2 , زمستان 1394پژوهش حاضر با هدف شناسایی سازوکارهای توسعه استعدادها در صنعت برق ایران، با استفاده از روش پژوهش آمیخته صورت گرفت. در بخش کیفی، جامعه آماری شامل خبرگان دانشگاهی، مدیران و معاونان منابع انسانی و استعدادهای صنعت برق بوده که با 19 نفر از آنها مصاحبههایی عمیق و هدفمند به عم أکثرپژوهش حاضر با هدف شناسایی سازوکارهای توسعه استعدادها در صنعت برق ایران، با استفاده از روش پژوهش آمیخته صورت گرفت. در بخش کیفی، جامعه آماری شامل خبرگان دانشگاهی، مدیران و معاونان منابع انسانی و استعدادهای صنعت برق بوده که با 19 نفر از آنها مصاحبههایی عمیق و هدفمند به عمل آمد. برای تحلیل دادهها در بخش کیفی از فن تحلیل موضوعی (تم) استفاده شد و روایی یافتههای پژوهش با استفاده از فنون بررسی توسط اعضاء، سه سویه نگری منابع دادهها و بررسی همتا تأیید گردید. در بخش کمی، جامعه آماری شامل کلیه استعدادهای صنعت برق بوده که مشتمل بر 279 نفر بودند و از این میان با استفاده از فرمول نمونهگیری لوی و لمشو (1981)، 134 نفر به طور تصادفی به عنوان نمونه انتخاب گردید. جهت گردآوری دادهها از یک پرسشنامه محقق ساخته 56 سؤالی استفاده شد. برای تحلیل دادهها از مدلیابی معادلات ساختاری با رویکرد حداقل مربعات جزئی (PLS) استفاده گردید. نتایج حاصل از تحلیل موضوعی متون مصاحبهها نشان داد که مهمترین سازوکارهای توسعه استعدادها در صنعت برق ایران شامل نشستهای درون/ برون سازمانی، مسیر پیشرفت شغلی مدیریتی، مسیر پیشرفت شغلی تخصصی، خودتوسعهای، مربیگری، جانشینپروری، آموزش، مدیریت عملکرد، تکنیکهای طراحی مشاغل، کار تیمی، یادگیری عملی، تسهیم دانش و شبکهسازی بود. نتایج آزمون تی نشان داد که همه سازوکارهای شناسایی شده از نظر استعدادهای صنعت برق در حد مطلوبی ارزیابی شدهاند. همچنین، نتایج تحلیل عاملی تأییدی نشان داد که همه متغیرهای مشاهدهپذیر و مکنون دارای بار عاملی بالاتر از 70/0 روی متغیر مکنون متناظر خود هستند، لذا در سطح 01/0 معنیدار بوده و مورد تأیید قرار گرفتند. به عبارت دیگر، مؤلفههای 13 گانه شناسایی شده در بخش کیفی میتوانند به عنوان عوامل زیر بنایی سازوکارهای توسعه استعدادها به کارفته و آن را پیشبینی نمایند تفاصيل المقالة -
المقاله
4 - ارزیابی وضعیت موجود دورههاي آموزشی و ارائه الگوی کیفی ارتقاء اثربخشی دورههاي آموزشی (مورد: سازمان امور مالیاتی کشور)فصلنامه آموزش و توسعه منابع انسانی , العدد 4 , السنة 4 , بهار 1396پژوهش حاضر، با هدف ارزیابی وضعیت موجود دوره های آموزشی و ارائه الگوی کیفی ارتقاء اثربخشی دوره های آموزشی سازمان امور مالیاتی کشور به روش آمیخته انجام گرفته است. در بخش کمی جامعه آماری شامل کلیه کمک ممیزان، ممیزان و سرممیزان کشور است که به روش نمونه گیری خوشه ای در برخی أکثرپژوهش حاضر، با هدف ارزیابی وضعیت موجود دوره های آموزشی و ارائه الگوی کیفی ارتقاء اثربخشی دوره های آموزشی سازمان امور مالیاتی کشور به روش آمیخته انجام گرفته است. در بخش کمی جامعه آماری شامل کلیه کمک ممیزان، ممیزان و سرممیزان کشور است که به روش نمونه گیری خوشه ای در برخی از استان ها انتخاب شدند. همچنین دوره های آموزشی مالیاتی که طی دو سال اخیر برای کارشناسان اجرا شده است، مورد ارزیابی قرار گرفتند. جهت گردآوری داده ها از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شده است. روایی پرسشنامه مورد تائید صاحبنظران آموزشی و پایایی پرسشنامه با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ 96/0 گزارش گردید. تحلیل دادهها بیانگر آن بود که وضعیت موجود نیازسنجی دورههای آموزشی، اهداف دورههای آموزشی، محتوای دورههای آموزشی، مدرسان دورههای آموزشی، سازماندهی دورههای آموزشی، ارزشیابی دورههای آموزشی و انگیزش از دید کارشناسان سازمان امور مالیاتی در حد متوسط بوده است. نتایج فوق و انجام مصاحبه با خبرگان مالیاتی، نتایج نشان داد که عمده ترین آسیب های نظام آموزش سازمان امور مالیاتی شامل؛ نیازسنجی (سیستماتیک و علمی نبودن، جامع نبودن، کاربردی نبودن و عدم همکاری پرسنل سازمان در نیازسنجی)، اهداف دوره ها (عدم اطلاعرسانی، کلی بودن و محتوای نامناسب)، آسیب های محتوا (گستردگی سرفصل ها، نبود تیم تدوین محتوا و نظری بودن محتوا)، مدرسان (عدم صلاحیت، پرداخت نامناسب، روش تدریس نامناسب و معیوب بودن سیستم انتخاب مدرسان)، محیط و شرایط برگزاری دوره ها (امکانات و تجهیزات ضعیف و زمان نامناسب برگزاری دورهها)، آسیبهای اجرای دوره ها (عدم تفکیک کارآموزان، عدم حمایت مدیران، زمان اجرای دوره ها و اجرایی نبودن برخی دوره ها)، ارزشیابی آموزشی (پیگیری نکردن اثربخشی آموزش، واقعی نبودن نمرات ارزیابی دوره ها و عدم همکاری سرپرستان در خصوص ارزیابی دوره ها)، انگیزه (نبود مکانیزم های برای تشویق و تنبیه افراد، انگیزه ناکافی کارآموزان و انگیزه ناکافی مدرس ها)، مشکلات فرهنگی (عدم باور سرپرستان به آموزش و نگاه نامناسب مدیران ارشد به آموزش) و نیروی انسانی (کمبود نیروی انسانی و استفاده نادرست از تخصص ها در آموزش) می باشد. تفاصيل المقالة