فهرس المقالات عبدالله صلواتی


  • المقاله

    1 - وحدت يا كثرت نوع انساني نزد ابن‌سينا، شيخ‌اشراق و ملاصدرا
    تاریخ فلسفه , العدد 16 , السنة 4 , بهار 1393
    وحدت يا کثرت نوعي انسان يکي از مسائلي بوده که غالباً در سنت فلسفة حاشيه و بعنوان پيش فرض مطرح بوده است و بيشينة فيلسوفان مسلمان، از وحدت نوعي انسان دفاع ميکرده‌اند. اما مخالفان وحدت نوعي، با صورتي برهاني به طرح کثرت نوعي انسان پرداختند. البته در آثار موافقان وحدت نوعي ا أکثر
    وحدت يا کثرت نوعي انسان يکي از مسائلي بوده که غالباً در سنت فلسفة حاشيه و بعنوان پيش فرض مطرح بوده است و بيشينة فيلسوفان مسلمان، از وحدت نوعي انسان دفاع ميکرده‌اند. اما مخالفان وحدت نوعي، با صورتي برهاني به طرح کثرت نوعي انسان پرداختند. البته در آثار موافقان وحدت نوعي از جمله ابن‌سينا شواهدي دال بر کثرت نوعي انسان يافت ميشود. در اين جستار منحني تطورات نابرابري و کثرت نوعي انسان با محوريت متفکران برجسته و مؤثري چون ابن‌سينا، سهروردي و ملاصدرا مورد بحث و بررسي قرار ميگيرد. منحني کثرت نوعي در تفکر فلسفي و کلامي جهان اسلام، دستخوش نوساناتي بوده است، اما سير پيدايي آن را ميتوان چنين فهرست کرد: کثرت نوعي انسان در حد شواهد نزد ابن‌سينا، وحدت نوعي مشکک (انسانهاي نابرابرِ برابر) نزد سهروردي و سه مدلِ وحدت نوعي مشكَك وجودي صرف، وحدت نوعي مشکک ماهوي در پي وحدت نوعي مشكَك وجودي و کثرت نوعي مشکک ماهوي در پي وحدت نوعي مشكَك وجودي نزد ملاصدرا؛ با اين توضيح که هريک از مدلهاي سه گانة صدرايي به دو صورتِ پيشين و پسين مطرح ميباشد. کثرت نوعي صدرايي بدليل پشتيباني توسط مباني، تنوع مدلها و اشتمال آن بر کثرت نوعي پيشين و پسين، فضاي دگرديسي‌شده ‌يي از نابرابري انسانها را پديد آورد که نگارنده براي نشان دادن تفاوت جوهري آن با کثرت نوعي انساني پيش از ملاصدرا، از آن به زيست نوعهاي انساني ياد کرده است. تفاصيل المقالة

  • المقاله

    2 - تبيين انسان‌شناختي مرگ در دو نظام وحدت تشكيكي و وحدت شخصي وجود ملاصدرا
    خردنامه صدرا , العدد 102 , السنة 26 , زمستان 1399
    اين پژوهش، بر اساس دو نظام وحدت تشكيكي و وحدت شخصي ملاصدرا به بحث از مرگ پرداخته و نگارندگان درصددند با استفاده از مباني انسان‌شناختي به تبيين مرگ بپردازند؛ مهمترين اين مباني عبارتند از: چند ساحتي‌بودن انسان، اشتداد وجودي، حدوث جسماني نفس و بقاي روحاني آن، مسئله» نفس و أکثر
    اين پژوهش، بر اساس دو نظام وحدت تشكيكي و وحدت شخصي ملاصدرا به بحث از مرگ پرداخته و نگارندگان درصددند با استفاده از مباني انسان‌شناختي به تبيين مرگ بپردازند؛ مهمترين اين مباني عبارتند از: چند ساحتي‌بودن انسان، اشتداد وجودي، حدوث جسماني نفس و بقاي روحاني آن، مسئله» نفس و رابطه» آن با بدن، مقامات انساني و مظهر اسماء الهي بودن. ملاصدرا مرگ را به سه نوع طبيعي، اخترامي و ارادي تقسيم كرده است. بعقيده» او نفس در مرگ نقش اصلي و فعال دارد. پرسش‌ اساسي پژوهش حاضر اينست كه مباني انسان‌شناختي مرگ از ديدگاه ملاصدرا چيست؟ مرگ از نظر او، امري وجودي و بمعناي اِعراض ارادي يا اجباري يا تكويني نفس از عالم محسوسات است. مرگ در دو نظام فلسفي صدرالمتألهين، داراي دو چهره» متفاوت است؛ در نظام وحدت تشكيكي، قطع رابطه با بدن در پرتو اشتداد وجودي و در نظام وحدت شخصي، قطع رابطه از اسمي و پيوستن به اسمي ديگر در پرتو تجليات متنوع است. كليدواژگان:‌ ‌مرگ، حدوث جسماني و بقاي روحاني، وحدت تشكيكي، وحدت شخصي، ملاصدرا. تفاصيل المقالة