فهرس المقالات محمد مهدی گرجیان عربی


  • المقاله

    1 - تبیین و نقد مفهوم حق در اندیشه مدرن با تکیه بر آراء حکمت متعالیه
    پژوهش‌های اعتقادی کلامی , العدد 38 , السنة 10 , تابستان 1399
    مفهوم حق یکی از پرکاربردترین واژه‌هایی است که در دانش‌های مختلفی همچون فلسفه، کلام، فقه، حقوق، سیاست، عرفان و اخلاق از آن استفاده می‌شود. این مفهوم را می‌توان از دو منظر اصلی مورد بررسی قرار داد. جنبه نخست، بعد واقعی و توصیفی مفهوم حق است که در علوم حقیقی از آن بحث می‌ش أکثر
    مفهوم حق یکی از پرکاربردترین واژه‌هایی است که در دانش‌های مختلفی همچون فلسفه، کلام، فقه، حقوق، سیاست، عرفان و اخلاق از آن استفاده می‌شود. این مفهوم را می‌توان از دو منظر اصلی مورد بررسی قرار داد. جنبه نخست، بعد واقعی و توصیفی مفهوم حق است که در علوم حقیقی از آن بحث می‌شود و جنبه دوم، بعد اعتباری و هنجاری آن است که در علوم انسانی و اجتماعی کاربرد ویژه‌ای دارد. هرچند تفکیک میان «حق بودن» و «حق داشتن» و تمایز میان دو کاربرد وصفی و اسمی مفهوم حق، مرز میان حقیقت و اعتبار را میان دانش‌های حقیقی و علوم اعتباری روشن می‌سازد، اما انحصار بحث حق در معنای مدرن آن(حق داشتن) در دانش فلسفه حق مدرن، به عنوان یکی از فلسفه‌های مضاف، موجب توجه انحصاری نگاه فلسفی مدرن و غفلت از اندیشه حکمت متعالیه و نگرش ناب اعتقادی اسلامی بر این بحث خواهد شد. ما ضمن بررسی فلسفه حق در معنای مدرن، نخست چیستی مفهوم حق در اندیشه حکمت متعالیه به مثابه نگرش عمیق اعتقادی، در دو عرصه حقیقی و اعتباری آن را واکاوی نموده، سپس به نقد مفهوم حق در اندیشه مدرن می‌پردازیم. ضمنا روش تحقیق در این پژوهش، تحلیلی و توصیفی است. تفاصيل المقالة

  • المقاله

    2 - پيشينه ارسطويي و سينوي مبادي الهيات تمثيلي توماس آکويناس
    تاریخ فلسفه , العدد 33 , السنة 9 , تابستان 1397
    نظريه الهيات تمثيلي قديس توماس آکويناس بخصوص با تأکيدي که بر متن کتاب مقدس دارد، از تأثيرگذارترين و پردامنه‌دارترين نظريات در باب شناخت خدا و تحليل اسماء و صفات باريتعالي است. تلاش اصلي آکويناس در اين بخش مشترکِ هر دو اثر سترگ وي، يعني جامع الهيات و جامع در رد گمراهان، أکثر
    نظريه الهيات تمثيلي قديس توماس آکويناس بخصوص با تأکيدي که بر متن کتاب مقدس دارد، از تأثيرگذارترين و پردامنه‌دارترين نظريات در باب شناخت خدا و تحليل اسماء و صفات باريتعالي است. تلاش اصلي آکويناس در اين بخش مشترکِ هر دو اثر سترگ وي، يعني جامع الهيات و جامع در رد گمراهان، بر اين است که بتوان صفات کمالي مخلوقات و از جمله انسان بعنوان کاملترين آنها را بر خداوند نيز حمل کرد ـ البته به روش حمل تمثيلي در مقابل حمل اشتراک معني و حمل اشتراک لفظ ـ و بدينصورت به شناختي از اسماء و صفات حق رسيد تا در الهيات سلبي قرون وسطي متوقف نشد و البته در دام تشبيه حق به خلق نيز نيفتاد. عنصر اساسي در الهيات تمثيلي آکويناس «قاعده کمالات علت و معلول» است. کمالات معلول از قبل بنحو برتر و عاليتر در علت محققند. در آثار آکويناس علاوه بر اين عنصر، دو مبدأ ديگر بنام «برهان درجات کمال» و «اصل تقدم علت بر معلول» نيز بچشم ميخورد. وي اصرار دارد که اين هر سه را به ارسطو و ابن‌رشد اسناد دهد تا بدينوسيله حمل تمثيلي خود را ريشه‌دار در حکمت ارسطويي معرفي نمايد. اما حقيقت اين است که ارسطو به هيچکدام از اين مواردي که آکويناس ادعا ميکند، تصريحي نداشته است، بلکه فوق تام بودن و خير محض بودن خداوند بدين معني که آن کمالِ محض، مفيد کمالات ساير اشياء است، از دستاوردها و نوآوريهاي ابن‌سينا در مباحث الهيات است. سخنان ابن‌رشد نيز در اين زمينه در حقيقت شرح نظريات ابن‌سيناست هر چند که ابن‌رشد آنها را در شرح عبارات ارسطو نگاشته است. تفاصيل المقالة

  • المقاله

    3 - بايسته‌هاي تحقق اتحاد عقل و عاقل و معقول در حكمت متعاليه
    خردنامه صدرا , العدد 83 , السنة 21 , بهار 1395
    قاعدة اتحاد عقل و عاقل و معقول از مهمترين قواعد حكمت متعاليه است. اين قاعده هر چند مدتها قبل از آغاز فلسفة اسلامي جزء مسائل فلسفي بوده است، اما فيلسوفان مسلمان رويكردهاي مختلفي را نسبت به آن داشته‌اند. صدرالمتألهين علاوه بر پذيرش اين قاعده، در جهت برهاني كردن آن تلاشهاي أکثر
    قاعدة اتحاد عقل و عاقل و معقول از مهمترين قواعد حكمت متعاليه است. اين قاعده هر چند مدتها قبل از آغاز فلسفة اسلامي جزء مسائل فلسفي بوده است، اما فيلسوفان مسلمان رويكردهاي مختلفي را نسبت به آن داشته‌اند. صدرالمتألهين علاوه بر پذيرش اين قاعده، در جهت برهاني كردن آن تلاشهاي فراواني نمود و در اين راه از عنايات الهي نيز بهره جست. او همچنين با استفاده از مباني نظام فلسفي خود، رويكردي نوين در تبيين اين قاعده در دو مقام پايه گذاري كرد و ثمرات مهمي را بر آن متفرع ساخت. پذيرش اينكه نفسِ عاقل هنگام مطلق تعقل بخواهد با معقولات خود يكي گردد، در ابتدا امري مستبعد است و ذهن انسان بدون تمهيدات و مقدمات لازم از قبول برهان قطعي بر آن ابا دارد. به همين دليل به بررسي ادله اين قاعده نپرداخته‌ايم، بلكه يازده مقدمة لازم و بايسته را قبل از اثبات اين قاعده بيان كرده‌ايم بطوريكه در هر بخش، مراد و مدعاي فيلسوفان صدرايي قائل به اتحاد عاقل و معقول را توضيح دادهايم. در نتيجه پس از بررسي اين مقدمات و بايسته‌ها، ذهن آمادة پذيرش برهاني است كه بتواند مدعا را اثبات كند. تفاصيل المقالة

  • المقاله

    4 - نفس انسان، مَثَل اعلای خدا در حکمت متعالیه
    خردنامه صدرا , العدد 102 , السنة 26 , زمستان 1399
    يكي از وجوهي كه در حكمت متعاليه براي شناخت خدا از طريق شناخت نفس مطرح شده، اينست كه نفس انسان مَثَل اعلاي خداوند است. بدين معنا كه خداوند نفس انسان را در ذات و صفات و افعال، مثال خويش خلق نموده تا معرفت نفس وسيلة صعود به معرفت خدا در اين ساحتهاي سه‌گانه باشد. البته بايد أکثر
    يكي از وجوهي كه در حكمت متعاليه براي شناخت خدا از طريق شناخت نفس مطرح شده، اينست كه نفس انسان مَثَل اعلاي خداوند است. بدين معنا كه خداوند نفس انسان را در ذات و صفات و افعال، مثال خويش خلق نموده تا معرفت نفس وسيلة صعود به معرفت خدا در اين ساحتهاي سه‌گانه باشد. البته بايد توجه داشت كه خداي متعال منزه از مِثل است، پس مراد از مَثَل چيزي غير از مِثل است. با دقت در آثار ملاصدرا، ميتوان گفت او بطور جدّ اين نظريه را دنبال كرده و در مسير برهاني كردن آن تلاشهاي مضاعف انجام داده است. اما وي اين نظريه را بصورت منسجم و مشخص در قالب يك كتاب يا يك فصل مطرح نكرده بلكه بمناسبتهايي در ابواب گوناگون و آثار مختلف، به ابعادي از اين نظريه پرداخته است، بهمين دليل ارائة اين نظريه و تقريرهاي آن بصورت منسجم ضروري است. اين نوشتار پس از توضيح اوليه نظرية مثل اعلاي صدرايي، بمنظور دستيابي به مهمترين وجوه مثاليت نفس انسان براي خداوند، مهمترين ابعاد مثاليت نفس و تحليلهاي آنها را مورد بررسي و تحليل قرارداده است. تفاصيل المقالة

  • المقاله

    5 - نقد وبررسی ادله عقلی نظریه استحاله تناسخ (با محوریت دو کتاب «علم النفس فلسفی» و «تناسخ از دیدگاه عقل ووحی»)
    پژوهش‌های اعتقادی کلامی , العدد 49 , السنة 13 , بهار 1402
    تناسخ، ازمسائل مهم درعلم النفس است؛ که درطول تاریخ، فکرواندیشه بشررا به خود مشغول وطرفداران زیادی را درجوامع واقوم مختلف در پهنه وسیع جغرافیایی وتاریخی به خود اختصاص داده ودرعلوم مختلفی چون فلسفه ،کلام ، تفسیر ، فرق ومذاهب از آن بحث شده است ؛از طرفی گره خوردن سرنوشت ب أکثر
    تناسخ، ازمسائل مهم درعلم النفس است؛ که درطول تاریخ، فکرواندیشه بشررا به خود مشغول وطرفداران زیادی را درجوامع واقوم مختلف در پهنه وسیع جغرافیایی وتاریخی به خود اختصاص داده ودرعلوم مختلفی چون فلسفه ،کلام ، تفسیر ، فرق ومذاهب از آن بحث شده است ؛از طرفی گره خوردن سرنوشت برخی از آموزه های دینی همچون معاد ، معاد جسمانی، احیای اموات ، عالم ذر ، رجعت و... با مساله تناسخ حساسیت موضوع را بیشتر نموده است. تقریبا تمام ادله ی اصلی استحاله تناسخ ،در دوکتاب «علم النفس فلسفی» و «تناسخ ازدیدگاه عقل ونقل» مورد نقد وبررسی قرار گرفته است ومولفین این دو کتاب، آنها را ناتمام می دانند؛در این نوشتار،که روش توصیفی- تحلیلی- انتقادی است نقطه نظرات این دو اثر درمورد برخی ازمهمترین دلایل عقلی نظریه استحاله تناسخ، مورد نقد وبررسی قرار گرفته است ودرپایان ادله ونقدهای ایشان در نفی ادله عقلی ،به بوته نقد کشیده شده ونظریه استحاله تناسخ مورد قبول واقع شده است. تفاصيل المقالة