فهرس المقالات محمد اسماعیل عبداللهی


  • المقاله

    1 - مقایسه تطبیقی انسان کامل از دیدگاه کاستاندا و علامه طباطبایی(ره)
    پژوهش‌های اعتقادی کلامی , العدد 4 , السنة 6 , زمستان 1395
    از مهمترین محورهای اندیشه کاستاندا به عنوان یکی از بنیانگذاران معنویت‌های نوپدید (شمن یا عرفان ساحری) نظریه او راجع به انسان کامل است. کاستاندا با تصویری که از ماهیت انسان مطلوب و ایده آل ارایه می دهد، مدل خاصی از نهایت فرجام بشر در عرفان خودساخته خویش ترسیم می-کند . هد أکثر
    از مهمترین محورهای اندیشه کاستاندا به عنوان یکی از بنیانگذاران معنویت‌های نوپدید (شمن یا عرفان ساحری) نظریه او راجع به انسان کامل است. کاستاندا با تصویری که از ماهیت انسان مطلوب و ایده آل ارایه می دهد، مدل خاصی از نهایت فرجام بشر در عرفان خودساخته خویش ترسیم می-کند . هدف از این تحقیق ، نقد و بررسی مهمترین شاخصه‌هایی که کاستاندا برای انسان کامل معرفی می کند و تطبیق آن با نظریات علامه طباطبایی(ره) در عرفان اسلامی می‌باشد. کاستاندا می کوشد تا با استفاده از اصلاحات مثبت و ارزشی، معنا و مفهومی کاملا غیر ارزشی و انسان محور ارایه دهد. او شاخصه انسان کامل را در عقل ستیزی، جنگجویی و استفاده از مواد روانگردان و بی اهمیت دانستن همه چیز می داند؛ که نتیجه آن انسانی بی بند و بار و در پی شهوت و بدون تعبد از فرامین خدا و رسولان الهی است؛ و در مقابل علامه طباطبایی با در نظر گرفتن عقل و سنت و تبعیت از فرامین الهی، انسان کامل عرفانی الهی ارایه نماید که دستمایه آن آیات و روایات و تعقل بشری می‌باشد. تفاصيل المقالة

  • المقاله

    2 - تبیین چندگانگی مقوله جوهر در آثار خواجه نصیرالدین طوسی
    تاریخ فلسفه , العدد 42 , السنة 11 , پاییز 1399
    خواجه نصیرالدین طوسی در آثارش گاه دو رأی مختلف در مورد یک مسئلة علمی ارائه داده است، یکی بشیوۀ اهل کلام و دیگری بشیوۀ فلاسفه. در وهلۀ نخست ممکن است تصور شود که خواجه به ورطۀ تعارض فرو افتاده است اما تحلیل مباحث نشان میدهد که این تعارضها صوری هستند و در چارچوب نظام کلی ا أکثر
    خواجه نصیرالدین طوسی در آثارش گاه دو رأی مختلف در مورد یک مسئلة علمی ارائه داده است، یکی بشیوۀ اهل کلام و دیگری بشیوۀ فلاسفه. در وهلۀ نخست ممکن است تصور شود که خواجه به ورطۀ تعارض فرو افتاده است اما تحلیل مباحث نشان میدهد که این تعارضها صوری هستند و در چارچوب نظام کلی اندیشۀ وی قابل تبیینند. یکی از این موارد متعارض دربارۀ مقولۀ جوهر است. خواجه در آثار منطقی خود جوهر را همانند حکمای مشاء، مقوله یا جنس‌الاجناس شمرده اما در تجرید الاعتقاد، جوهر را معقول ثانی دانسته است. مقالۀ پیش‌رو به تبیین این چندگانگی مقوله جوهر پرداخته، سپس در مقام داوری، احتمالات ممکن را مطرح کرده و از میان آنها، رأیی که بنظر میرسد با واقعیت مطابق است را بعنوان نظر مختار نویسندگان، معرفی مینماید. مقاله با استناد به عبارات خواجه نصیر و در نظر داشتن موقعیت اجتماعی و علمی دورۀ حیات وی که با هجمۀ گسترده متکلمان بر ضد فلاسفه مواجه بود، همچنین با توجه به شخصیت متعادل و حق‌محور و دانش‌دوست خواجه، نشان میدهد که این تعارض بدوی است نه واقعی. این تحقیق بر اساس پژوهش در آثار خواجه نصیر و بروش کتابخانه‌یی صورت گرفته است؛ گرچه گاه بضرورت بحث، دیدگاه‌های شارحان وی نیز مد نظر بوده است. تفاصيل المقالة