جنایت جنگی از مهمترین مصادیق جنایات بین المللی و به عنوان یک ناهنجاری اخلاقی ، داخل در صلاحیت دیوان کیفری بینالمللی بوده و تا زمان جرمانگاری آن در ماده 8 اساسنامه دیوان کیفری بینالمللی، سیر تحولات طولانی را طی نموده است. بهطورکلی، اساسنامه دیوان در موارد مهم و مح أکثر
جنایت جنگی از مهمترین مصادیق جنایات بین المللی و به عنوان یک ناهنجاری اخلاقی ، داخل در صلاحیت دیوان کیفری بینالمللی بوده و تا زمان جرمانگاری آن در ماده 8 اساسنامه دیوان کیفری بینالمللی، سیر تحولات طولانی را طی نموده است. بهطورکلی، اساسنامه دیوان در موارد مهم و محسوسی از حقوق بینالملل عرفی راجع به مخاصمات جنگی فراتر رفته و تعهدات و الزامات جدیدی را بر دول عضو دیوان تحمیل میکند، از جمله اینکه در اساسنامه آن، علاوه بر جرمانگاری بعضی اعمال مربوط به جنگ در درگیری های نظامی بینالمللی، جنایات ارتکابی در درگیری های داخلی کشورها نیز جرمانگاری شده است. تا سال 1949 م. حقوق بینالملل بشردوستانه، توجهی به درگیری های مسلحانه داخلی نداشت و تا 1977م. هیچ معاهده مستقلی در این زمینه تدوین نشده بود. این بی توجهی را می توان در فقدان یک تعریف جامع از مخاصمات مسلحانه غیر بینالمللی نیز دانست؛ با وجود این، در دهه 1990م. دادگاه کیفری بینالمللی برای یوگسلاوی سابق، تعریفی از مخاصمات مسلحانه غیر بینالمللی ارائه داد که ضمن انعکاس عرف زمان خود، بر توسعه عرف آتی نیز تأثیرگذار بود. در این مقاله، شکلگیری منابع و مبانی حاکم بر مخاصمات مسلحانه داخلی و توسعه تدریجی و اخلاقی آن بر اساس معیارهای بشر دوستانه به روش کتابخانه ای و با استفاده از ابزار فیشبرداری، مورد سنجش و بررسی قرار خواهد گرفت و نشان خواهد داد که رویه دیوان کیفری یوگسلاوی سابق و به دنبال آن، شکل گیری اساسنامه دیوان کیفری بین المللی در سال 1998 م. و درج جرایم ارتکابی مخاصمات مزبور در گستره جرایم جنگی، تحول اخلاقی عظیمی را نسبت به تدوین حقوق مربوط به این مخاصمات ایجاد کرده و آن را توسعه داده است.
تفاصيل المقالة
رایمگ
يقوم نظام رایمگ بتنفيذ جميع عمليات الاستلام والتقييم والحكم والتحرير وتخطيط الصفحة والنشر الإلكتروني للمجلات العلمية.