مطالعهی حاضر با هدف طراحی و توسعهی الگویی برای سنجش میزان و تعیین نوع کنترل استراتژیک غالب در سازمانها و در زمینهی بررسی تناسب نوع کنترل استراتژیک و تناسب آن با منطق خلق ارزش سازمان صورت پذیرفت. به نظر میرسد با غالب شدن یک نوع از کنترل استراتژیک در یک سازمان و برهم أکثر
مطالعهی حاضر با هدف طراحی و توسعهی الگویی برای سنجش میزان و تعیین نوع کنترل استراتژیک غالب در سازمانها و در زمینهی بررسی تناسب نوع کنترل استراتژیک و تناسب آن با منطق خلق ارزش سازمان صورت پذیرفت. به نظر میرسد با غالب شدن یک نوع از کنترل استراتژیک در یک سازمان و برهمخوردن تعادل سیستمی در سازمان، بقای سازمان تهدید شده و ارزیابی ابعاد کنترل استراتژیک متناسب با منطق خلق ارزش آن ضرورت یابد. تاکنون تحقیقات زیادی به بررسی این مهم نپرداختهاند و این مطالعهی میدانی، در جهت رفع این شکاف دانشی گام برداشته است. مطالعهی پیش رو در نوع خود یک مطالعهی آمیخته میباشد. در قسمت تحلیل کیفی دادهها از روش فراتلفیق و در بخش تحلیل کمی از مدلسازی معادلات ساختاری بهره گرفته شد. یافتههای کیفی الگویی دو بخشی از کنترلهای استراتژیک رفتاری و محتوایی را نشان دادند. در بخش کمی، پژوهش پیشرو یک بررسی توصیفی ـ پیمایشی و کاربردی میباشد که به صورت مقطعی اجرا شده است. مورد مطالعهی این تحقیق، 279 کارمند از نه سازمان با منطقهای خلق ارزش خدماتی، تولیدی و رفاه اجتماعی بود که به صورت نمونهگیری تصادفی طبقهای مورد مطالعه قرار گرفتند. بر اساس ادبیات علمی کنترل استراتژیک، پرسشنامهای 31 سؤالی طراحی و روایی و پایایی آن ارزیابی و تأیید و پس از برگزاری دورهی توجیهی کنترل استراتژیک، بین نمونهی تحقیق توزیع گردید. یافتههای تحقیق حاکی از برازش مناسب سازهی پیشنهادی میباشد. نتایج بررسیها نشان میدهد که اختلاف معناداری در استفاده از کنترل اقتصادی و کنترل قومی فرهنگی در بین سازمانهای تولیدی، خدماتی و رفاه اجتماعی وجود دارد، اما در استفاده از سایر کنترلها در بین سازمانها اختلاف قابل توجهی مشاهده نشد.
تفاصيل المقالة
رایمگ
يقوم نظام رایمگ بتنفيذ جميع عمليات الاستلام والتقييم والحكم والتحرير وتخطيط الصفحة والنشر الإلكتروني للمجلات العلمية.