فهرس المقالات سعید بینای مطلق


  • المقاله

    1 - ناتماميت تفسير هايدگر از حقيقت افلاطوني (خوانشي انتقادي از آموزه افلاطون درباب حقيقت)
    تاریخ فلسفه , العدد 25 , السنة 7 , تابستان 1395
    هايدگر در رساله آموزه افلاطون در باب حقيقت، با رجوع به «تمثيل غار» افلاطون بر آن ميشود که معناي حقيقت در انديشه افلاطون نسبت به آنچه يونانيان پيشاسقراطي از حقيقت مراد ميکردند، دستخوش دگرديسي ميگردد؛ تا آنجا که حقيقت بمثابه «نامستوري»، به حقيقت بعنوان «صدق» و «مطابقت» تق أکثر
    هايدگر در رساله آموزه افلاطون در باب حقيقت، با رجوع به «تمثيل غار» افلاطون بر آن ميشود که معناي حقيقت در انديشه افلاطون نسبت به آنچه يونانيان پيشاسقراطي از حقيقت مراد ميکردند، دستخوش دگرديسي ميگردد؛ تا آنجا که حقيقت بمثابه «نامستوري»، به حقيقت بعنوان «صدق» و «مطابقت» تقليل مييابد. هدف نوشتار حاضر تبيين اين نکته است که تفسير هايدگر از حقيقت نزد افلاطون، تماميت انديشه افلاطون دربارة معناي حقيقت را شامل نميشود. ازاينرو، کوشش ميشود، با رجوع به برخي آراء افلاطون در باب مثال «خير»، مثال «زيبايي»، «وجود» و «حقيقت» (الثيا)، برخي موارد ناقض تفسير هايدگر از معناي حقيقت در نظام فکري افلاطون نشان داده شود. همچنين ميکوشيم، نشان دهيم كه مواجهه هايدگر با افلاطون، تقليل‌گراست و فروکاستن معناي حقيقت به صرف صدق و مطابقت، پيش از آنکه دربارة مستندات آراء افلاطون باشد، ناشي از اراده خود هايدگر براي نامگذاري تماميت تاريخ فکري غربي با عنوان متافيزيک غربي بوده است. تفاصيل المقالة

  • المقاله

    2 - اروس و تغيير معناي آن نزد پروکلوس
    تاریخ فلسفه , العدد 30 , السنة 8 , پاییز 1396
    هدف نوشتار حاضر در وهلة نخست پرداختن به معنا، جايگاه و نقش اروس نزد پروکلوس است و سپس در پي نشان دادن تغيير معنا يا تغيير نقشي است که در اين مفهوم توسط وي روي داده و معناي اين واژه را به مفهوم رقيب خود يعني آگاپة مسيحي نزديک کرده است. هرچند خود پروکلوس در هيچيک از آث أکثر
    هدف نوشتار حاضر در وهلة نخست پرداختن به معنا، جايگاه و نقش اروس نزد پروکلوس است و سپس در پي نشان دادن تغيير معنا يا تغيير نقشي است که در اين مفهوم توسط وي روي داده و معناي اين واژه را به مفهوم رقيب خود يعني آگاپة مسيحي نزديک کرده است. هرچند خود پروکلوس در هيچيک از آثارش به اين تغيير معنايي اذعان نکرده و حتي بر اين باور است که اين کار را در راستاي تفکر افلاطوني انجام ميدهد، اما چنانکه خواهيم ديد با معنايي که او از اروس مراد ميکند، ديگر تقابلي ميان اروس و آگاپه در ميان نخواهد بود، بلکه آن دو با يکديگر سازگار ميشوند. تفاصيل المقالة