دموکراسی کثرت گرای رادیکال لاکلائو و موفه راهی است برای خاتمه دادن به هر گونه اندیشة ذاتی دربارة زندگی سیاسی؛ راهی که در آن قدرتهای پراکنده، هژمونی های موازی و در نتیجه گفتمان های متعدد شکل می گیرد. گفتمان هایی که توانایی اقناع و اشباع کنندگی گزاره های آنها می تواند آن أکثر
دموکراسی کثرت گرای رادیکال لاکلائو و موفه راهی است برای خاتمه دادن به هر گونه اندیشة ذاتی دربارة زندگی سیاسی؛ راهی که در آن قدرتهای پراکنده، هژمونی های موازی و در نتیجه گفتمان های متعدد شکل می گیرد. گفتمان هایی که توانایی اقناع و اشباع کنندگی گزاره های آنها می تواند آنهـا را به گفتمـان هژمـونیک تبـدیل نماید. اما آنچه در این دموکراسی رادیکال پراهمیت جلوه مینماید آن است که در نتیجة توسعة فرهنگی ناشی از پست مدرنیسم و بازی های گفتمانی باید غیریت و تکثر موجود در جامعه در شکل رقابت حفظ شود. نگارندگان معتقدند که بر خلاف دنیای واقعی، درون فضای مجازی امکان تحقق چنین رقابتی فراهم می گردد. از اینرو در این نوشتار از آن به رادیکال دموکراسی مجازی یاد می گردد؛ رادیکال دموکراسی ای که توانایی بسیاری برای تأثیرگذاری در زندگی اجتماعی و سیاسی دارد. در نتیجه سؤال اصلی این مقاله که درصدد پاسخ به آن هستیم، این است که اینترنت چگونه باعث شکل دهی و تحقق رادیکال دموکراسی مجازی می شود؟ فرضیة نوشتار حاضر این است که فضای مجازیِ اینترنت با ویژگی های منحصر به فردی نظیر ابرمتنی، ابرشبکه ای، کنش تعاملی و تمرکززدایی قدرت رسانه ای که به وسیلة دو ویژگی امکان دست یابی به هویت مجازی و امکانات تخصصی و فنی غیر انحصاری اینترنت تضمین می گردد، توانایی شکل دهی به رادیکال دموکراسی مجازی را دارد.
تفاصيل المقالة
هدف اين مقاله، بررسي چگونگي تأثير افزايش درآمدهاي نفتي در فروپاشي رژيم پهلوي دوم ميباشد. بدينمنظور نيز از الگوي تئوريک دولت رانتير بهره برده ميشود. مقاله بر اين باور است که مفهومسازي دولت محمدرضاشاه بهعنوان يك دولت رانتير، ميتواند ما را در فهم ساختار اين دولت و چ أکثر
هدف اين مقاله، بررسي چگونگي تأثير افزايش درآمدهاي نفتي در فروپاشي رژيم پهلوي دوم ميباشد. بدينمنظور نيز از الگوي تئوريک دولت رانتير بهره برده ميشود. مقاله بر اين باور است که مفهومسازي دولت محمدرضاشاه بهعنوان يك دولت رانتير، ميتواند ما را در فهم ساختار اين دولت و چگونگي سرنگوني آن ياري دهد. طبق نظريه دولت رانتير، هر دولتي که ميزان قابلتوجهي از درآمدش از رانتهاي خارجي باشد و آنها را بدون هيچگونه ارتباطي با فرايندهاي توليد داخلي به شکلي منظم دريافت نمايد، دولت رانتير بهحساب ميآيد. اينگونه دولتها تأثيرات منفياي بر عرصههاي اقتصاد، سياست و جامعه از خود برجاي ميگذارند، که اين مسئله ميتواند موجب بحران مشروعيت و فروپاشي آنها گردد. دولت پهلوي دوم نيز از اواخر دهه 1330 و در نتيجه افزايش درآمدهاي نفتي، به يک دولت رانتير تبديل شده بود. رانتيريشدن اين دولت، بهطور کلي تأثيراتي بر عرصههاي اقتصاد، سياست و جامعه ايران برجاي گذاشت که نميتوانست بهنفع ثبات رژيم باشند. از جمله مهمترين اين تأثيرات ميتوان به تسلط هرچه بيشتر دولت بر اقتصاد، افزايش سهم نفت در نظام بودجه و برنامههاي توسعه، افزايش خودکامگي شاه، گسترش دستگاههاي امنيتي و سرکوب سياسي، تسلط دستگاه ديوانسالاري بر جامعه، گسترش فساد مالي و ترويج روحيه رانتي، و ترويج فرهنگ رسمي از سوي رژيم، اشاره کرد. اين وضعيت در مجموع موجب ايجاد شکاف بيشتر ميان حکومت و مردم و بياعتمادي آنها نسبت به رژيم گشت و به فروپاشي آن در سال 1357 کمک نمود. لازم به ذکر است که در اين مقاله، از روش توصيفي- تحليلي استفاده شده است.
تفاصيل المقالة
رایمگ
يقوم نظام رایمگ بتنفيذ جميع عمليات الاستلام والتقييم والحكم والتحرير وتخطيط الصفحة والنشر الإلكتروني للمجلات العلمية.