فهرس المقالات محمدرضا  تاجيك


  • المقاله

    1 - پسا ماركسيسم و «پسا ماركسيسم»
    پژوهش سیاست نظری , العدد 2 , السنة 2 , بهار-تابستان 1399
    چرا امروز مي‌بايست، به بازانديشي پروژه سوسياليسم بينديشيم؟ ارنستو لاكلاو و شنتال موفه، در پاسخ به اين پرسش، تلاش دارند در تاريخ معاصر، نقشي فعال و آگاهانه و نه انفعالي و كوركورانه را در پيش گيرند هدف خود را انتزاعي روشن (به طور نسبي)، از كشمكش‌هايي كه در آن سهيم هستند أکثر
    چرا امروز مي‌بايست، به بازانديشي پروژه سوسياليسم بينديشيم؟ ارنستو لاكلاو و شنتال موفه، در پاسخ به اين پرسش، تلاش دارند در تاريخ معاصر، نقشي فعال و آگاهانه و نه انفعالي و كوركورانه را در پيش گيرند هدف خود را انتزاعي روشن (به طور نسبي)، از كشمكش‌هايي كه در آن سهيم هستند و فهم تغييراتي كه پيش چشمانشان رخ مي‌دهند، قرار داده و در واپسين تحليل، بدين نتيجه مي‌رسند كه لازم است با بهره بردن از روش واسازي دريدا، شالوده و ساخت ماركسيسم ارتدكسي را مورد چالش جدي قرار دهند. لاكلاو و موفه از يك سو، به چالشي بنيان كن عليه رويكرد‌هاي «تقليل‌گرا، جوهرگرا و جهان شمول» برخاستند و از سوي ديگر، به نقد آموزهاي مبتني بر برداشتي خاص از جامعه روي آوردند: آموزه‌هايي كه جامعه را از دريچه عناصر مستقلي و داراي هويتي خاص مورد تحليل و تعريف قرار مي‌دهند (جوهرگرايي عناصر) و بدين ترتيب، افقي فراسوي ماركسيسم ارتدوكسي، فراساختگرايي و هرمنوتيك گشودند. با اين هدف، اين دو متفكر نقطه عزيمت تئوريك خويش را بر شماري از جريان‌هاي نظري و فلسفي نظير: واسازي دريدا، تبارشناسي و ديرينه‌شناسي فوكو، روانكاوي لاكان، پديدارشناسي هوسرل و هايدگر، پراگماتيسم رورتي، زبانشناسي و نشانه‌شناسي مدرن (سوسور، بارتز و ...)، رهيافت فراتحليلي ويتگنشتاين و هژموني گرامشي بنا نهادند. تفاصيل المقالة

  • المقاله

    2 - روان‌کاوی و سیاست
    پژوهش سیاست نظری , العدد 4 , السنة 3 , بهار-تابستان 1399
    روان‌کاوی پسافرویدی، آنچنان که در آموزه‌های لاکان تبلور یافته، تأثیر بسزایی بر تئوری انتقادی معاصر، فمينیسم، نظريه فيلم، پساساخت‌گرایی و مارکسیسم داشته است. این نحله از روان‌کاوی، در واقع، گسستی پسامدرن از آموزه‌های روان‌کاوانه زیگموند فروید است. اين نظريه‌‌، تا حدي نيز أکثر
    روان‌کاوی پسافرویدی، آنچنان که در آموزه‌های لاکان تبلور یافته، تأثیر بسزایی بر تئوری انتقادی معاصر، فمينیسم، نظريه فيلم، پساساخت‌گرایی و مارکسیسم داشته است. این نحله از روان‌کاوی، در واقع، گسستی پسامدرن از آموزه‌های روان‌کاوانه زیگموند فروید است. اين نظريه‌‌، تا حدي نيز،‌ مبتني‌ بر كشفيات‌ انسان‌شناسي‌ ساختاري‌ و زبان‌شناسي‌ است‌. يكي‌ از بنيادي‌ترين‌ باورهاي‌ لاكان، به عنوان بارزترين چهره اين مكتب، اين‌ است‌ كه‌ ناخودآگاه‌، ساختاري‌ نهان‌ و ملفوف‌ دارد كه‌ بسيار شبيه‌ ساختار زبان‌ است‌. شناخت‌ جهان‌، ديگران‌ و خود به‌ وسيله زبان‌ تعيين‌ مي‌شود. زبان‌ پيش‌شرط‌ كسب‌ آگاهي‌ فرد از خودش‌ به‌ مثابه‌ يك‌ هستي‌ متمايز است‌. لاكان، همچنين از منظر روان‌كاوي، الگويي سه ضلعي از جهان اجتماعي ـ رواني، شامل امر خيالي، امر نمادين و امر واقعي عرضه مي‌كند كه در ساحت انديشه‌ سياسي جديد (پسامدرنيسم، پساساخت‌گرايي، پساماركسيسم و فمينيسم) تأثير ژرف و گسترده‌اي به جا مي‌گذارد. تفاصيل المقالة

  • المقاله

    3 - «مطلق خاص» در اندیشۀ رورتی
    پژوهش سیاست نظری , العدد 7 , السنة 4 , پاییز-زمستان 1399
    آماج رویکرد انتقادی رورتی عمدتاً معرفت‌شناسی غربی و در متن و بطن آن، نظریۀ معرفتی بازنمایی است. رورتی با منظر و نظری پراگماتیستی در پی یافتن توجیه و توضیحی برای نگرش اخلاقی و سیاسی غرب امروز است. این منظر و نظر رورتی، سخت وام‌دار آموزه‌های زبان‌شناختی و رویکردهای توصیفی أکثر
    آماج رویکرد انتقادی رورتی عمدتاً معرفت‌شناسی غربی و در متن و بطن آن، نظریۀ معرفتی بازنمایی است. رورتی با منظر و نظری پراگماتیستی در پی یافتن توجیه و توضیحی برای نگرش اخلاقی و سیاسی غرب امروز است. این منظر و نظر رورتی، سخت وام‌دار آموزه‌های زبان‌شناختی و رویکردهای توصیفی در شکل‌گیری درک آدمی از امور است. اما، آیا رورتی می‌تواند در این فضای نظری از آفات فراتئوری‌ها، از یک سو، و نگاه‌های هنجاری در عرصۀ علوم، از سوی دیگر، پرهیز کند؟ تفاصيل المقالة