پژوهش زبان و ادبیات فارسی
,
العدد0,السنة
15
,
پاییز
1396
داستان سیاوش از جمله داستانهای تراژیک شاهنامه است که افزون بر قابلیتها و ظرفیتهای گوناگونی که برای نقد و بررسی دارد، برخی از پیامهای اصلی حماسة ملی و اسطورههای ایرانی مانند: نبرد میان خیر و شر، ایران و انیران، مبارزه با پلیدیها و پلشتیهای روح انسانی و... در آن جر أکثر
داستان سیاوش از جمله داستانهای تراژیک شاهنامه است که افزون بر قابلیتها و ظرفیتهای گوناگونی که برای نقد و بررسی دارد، برخی از پیامهای اصلی حماسة ملی و اسطورههای ایرانی مانند: نبرد میان خیر و شر، ایران و انیران، مبارزه با پلیدیها و پلشتیهای روح انسانی و... در آن جریان دارد. یکی از نظریههایی که با نگاه روانکاوانه به تحلیل آثار ادبی میپردازد و برای تحلیل این داستان مناسب به نظر میرسد، نظریة آلودهانگاری ژولیا کریستوا از منتقدان پساساختارگراست که بر اساس آن شاعر یا نویسنده، پلیدیها و پلشتیهای روح انسانی را از طریق متن برونفکنی میکند. ماجرای عشق آلودة سودابه، گذر سیاوش ازآتش برای اثبات بیگناهی و مرگ اندوهبار او در توران زمین، از نمودهای آشکار و آلودهانگارانه این داستان است که زمینه را برای استفاده از این رویکرد فراهم میسازد. از این رو، این مقاله در صدد است با توجه به وجود رانهها و افزونههای آلوده در این داستان که در جریان عشق سودابه، در نهایت با همراهی عواملی دیگر مرگ اندوهبار او را رقم میزند، آن را تحلیل کند و به این پرسش پاسخ دهد که کاربرد این نظریه تا چه اندازه در این داستان مؤثر و کارآمد است؟ و با کاربست این نظریه، آیا به تحلیلی تازه میتوان دست یافت یا خیر؟ برآیند مطالعه نشان میدهد: این بررسی با تبیین نظریة آلودهانگاری کریستوا و تحلیل داستان سیاوش از این منظر، سازگاری دارد و امکان خوانشی نوین از آن و به تبع آن قضاوتی دیگرگون از فردوسی، سراینده داستان را، برای خوانندگان فراهم میسازد.
تفاصيل المقالة
رایمگ
يقوم نظام رایمگ بتنفيذ جميع عمليات الاستلام والتقييم والحكم والتحرير وتخطيط الصفحة والنشر الإلكتروني للمجلات العلمية.