فهرس المقالات حسين  نوين


  • المقاله

    1 - نظرية شعور و جاودانگي هستي در انديشة عرفاني مولوي
    پژوهش زبان و ادبیات فارسی , العدد 0 , السنة 8 , تابستان 1389
    مولوي بر اساس دريافت‌هاي شهودي خود و با تأسي از آيات قرآني و دانش ديني خود، كلي‍ّة ذر‌ّات عالم را با شعور، زنده و فع‍ّال مي‌شمارد كه در يك هماهنگي كامل و ذاتي، با شعور حاكم بر هستي در ارتباط است. اين ارتباط زماني كامل مي‌شود كه اجزاء هستي؛ از جمله انسان، از بعد ماد‌ّي أکثر
    مولوي بر اساس دريافت‌هاي شهودي خود و با تأسي از آيات قرآني و دانش ديني خود، كلي‍ّة ذر‌ّات عالم را با شعور، زنده و فع‍ّال مي‌شمارد كه در يك هماهنگي كامل و ذاتي، با شعور حاكم بر هستي در ارتباط است. اين ارتباط زماني كامل مي‌شود كه اجزاء هستي؛ از جمله انسان، از بعد ماد‌ّي خود دور شده، بر بعد معنوي و روحي خود بيفزايد. اين همان قانون آنتروپي (كهولت ماد‌ّي) و نگانتروپي (افزايش حيات معنوي) در فيزيك است. مولوي مانند انيشتين به دو نوع نور حسي و تقديري معتقد است و مرگ انسان را نيز تبد‌ّل بعد مادي به نور تقديري و جاودانگي برمي‌شمارد. در نظر مولوي بهره‌مندي انسان از نور تقديري و ازلي و ارتباط با كليت حاكم بر جهان هستي و دست‌يابي به جاودانگي نوراني، در ساية كسب قابلي‍ّت حس‍ّي يا شعور باطني و شهود ميسر است. تفاصيل المقالة

  • المقاله

    2 - نقد و تحليل جامعه‌شناختي داستان "عيد ايراني‌ها"؛ با تكيه بر مجموعه‌ داستاني "شهري چون بهشت"
    پژوهش زبان و ادبیات فارسی , العدد 0 , السنة 7 , بهار 1388
    در نگرش جامعه‌شناختي ادبي، ادبيات هر دوره‌، علاوه بر رويكردهاي زيباشناختي و هنري، نقش آشكار و قابل اعتمادي در شناسايي جلوه‌هاي گوناگون اجتماعي و فرهنگي جامعه دارد. جهان‌بيني نويسنده كه متأثر از آگاهي‌هاي طبقاتي و اجتماعي است، بخش عظيمي از اثر ادبي او را تشكيل مي‌دهد. سي أکثر
    در نگرش جامعه‌شناختي ادبي، ادبيات هر دوره‌، علاوه بر رويكردهاي زيباشناختي و هنري، نقش آشكار و قابل اعتمادي در شناسايي جلوه‌هاي گوناگون اجتماعي و فرهنگي جامعه دارد. جهان‌بيني نويسنده كه متأثر از آگاهي‌هاي طبقاتي و اجتماعي است، بخش عظيمي از اثر ادبي او را تشكيل مي‌دهد. سيمين دانشور، در مجموعه‌ي داستاني شهري چون بهشت، با نگرشي جامعه شناختي به تبيين و معرفي سيماي افسردة زنان ايراني و ساير قشرهاي درمانده و ضعيف در دوره‌اي خاص از تاريخ گذشته‌ي ما مي‌پردازد. او تحج‍ّر‌گرايي و خرافه‌پرستي سنتي را عامل عقب‌ماندگي مردم مي‌داند كه با نفوذ و دخالت استعمارگران غربي، به خصوص آمريكا، قو‍ّ‌ت بيشتري مي‌يابد. توج‍ّه به فرهنگ و تمد‍ّ‌ن باستاني ايران و اعتقادات اصيل ديني و تكيه بر توانمندي‌هاي مل‍ّي در رويارويي با استعمار و رفع تبعيض، عامل موث‍ّر و تعيين‌كننده‌اي است كه دانشور در مجموعه‌ داستاني شهري چون بهشت، به خصوص در داستان «عيد ايراني‌ها»، به آن توج‍ّه دارد. لحن بيان و سبك نويسندگي و صحنه‌پردازي داستاني نويسنده، نمادين است و با القاء معاني و مفاهيم داستان، همخواني و همسويي دارد. تفاصيل المقالة