فهرس المقالات آرمان  ماناسريان


  • المقاله

    1 - مقايسه تحليلي دو حکايت آناهيد و شاهزاده کرماني در ادبيات ارمني و فارسي
    پژوهش زبان و ادبیات فارسی , العدد 0 , السنة 8 , پاییز 1389
    ايرانيان و ارامنه ملت‌هايي با ميراث فولکلوريک غني و پرباري هستند که يادگار تاريخ پرفراز و نشيب اين دو ملت است. هدف اين نوشتار، معرفي ويژگي‌هاي محتوايي و ساختاري حکايات «آناهيد» و «شاهزاده کرماني» و بررسي مشابهت‌هاي آنهاست. مقايسه اين دو حکايت نشان مي‌دهد که انگيزه‌هاي م أکثر
    ايرانيان و ارامنه ملت‌هايي با ميراث فولکلوريک غني و پرباري هستند که يادگار تاريخ پرفراز و نشيب اين دو ملت است. هدف اين نوشتار، معرفي ويژگي‌هاي محتوايي و ساختاري حکايات «آناهيد» و «شاهزاده کرماني» و بررسي مشابهت‌هاي آنهاست. مقايسه اين دو حکايت نشان مي‌دهد که انگيزه‌هاي مشترک اين دو ملت، عامل اصلي شکل‌گيري و تکامل اين حکايات بوده است. البته گاه ممکن است خاستگاه اين حکايات يکي از دو جامعه ايراني و ارمني باشد و جامعه ديگر آن را به عاريت گرفته باشد. روش تحقیق در این پژوهش، توصيفي‌ـ تحليلي و با اتکا بر متون ادبی مورد نظر بوده است. منبع اصلی اين پژوهش در مقایسه و تحلیل حکایت شاهزاده کرمانی نسخه‌ای است خطی موسوم به «جامع‌الحکایات» که احتمالاً مربوط به اواخر قرن 10 و اوایل قرن 11 هجری و منبع حکایت آناهید، کتاب معروف «حکایت‌های ملی ارمنی» قازارس آقایان شاعر، نویسنده و فولکلور شناس معروف ارمنی است. این پژوهش به بررسی ویژگی‌های فولکلوریک، محتوایی و ساختاری حکایت‌ها مي‌پردازد و اساس کار نظریه فولکلور شناس معروف روسی ولادیمیر پراپ در کتاب «نظریه و تاریخ فولکلور» است. تفاصيل المقالة

  • المقاله

    2 - سبك‌شناسي حكايات قديمي ايراني؛ بررسي عناصر سازنده محتوا و صورت در حكايات قديمي ايراني براساس دو قصه از جامع‌الحكايات
    پژوهش زبان و ادبیات فارسی , العدد 0 , السنة 8 , بهار 1389
    مردم ايران زمين، مردمي با فرهنگ و سنن ريشه‌دار و کهن هستند. آثار فرهنگ عوام ايرانيان، آثاري است غني و پربار که بازگو کننده بسياري از اعتقادات و باورهاي آنهاست. تاکنون از ديدگاه‌هاي مختلفي به فرهنگ عوام نگريسته‌اند و آثار ادبي آن را از جنبه‌هاي گوناگون مانند محتوا، ساختا أکثر
    مردم ايران زمين، مردمي با فرهنگ و سنن ريشه‌دار و کهن هستند. آثار فرهنگ عوام ايرانيان، آثاري است غني و پربار که بازگو کننده بسياري از اعتقادات و باورهاي آنهاست. تاکنون از ديدگاه‌هاي مختلفي به فرهنگ عوام نگريسته‌اند و آثار ادبي آن را از جنبه‌هاي گوناگون مانند محتوا، ساختار، سبک، زبان و ... مورد بررسي قرار داده‌اند. در نوشتار حاضر با تأکيد بر دو قصه از مجموعه جامع الحکايات، قصه‌هاي شايع در ميان اهالي فرهنگ و گاه عموم مردم را با توجه به اصل "وحدت محتوا و صورت" بررسي کرده‌ايم. اصلي‌ترين هدف ما در اين مقاله- که روش کار را از تحقيقاتي از اين دست متمايز مي‌کند- بررسي چگونگي ارتباط محتوا و صورت است؛ اينکه در طول داستان، محتوا و صورت چگونه يکديگر را تکميل مي‌کنند و چه فرايندي رخ مي‌دهد تا داستاني شکل بگيرد و چه عناصري در شکل‌گيري حکايت قديمي ايراني موثر است. تفاصيل المقالة