المقاله
1 -
امکانات و محدودیتهای کارآمدی منظومههای روستایی- شهری به عنوان مناطق کارکردی مورد: منظومة ضیاءآباد قزوین
جغرافیا (فصلنامه علمي ـ پژوهشي و بين المللي انجمن جغرافيايي ايران)
,
العدد 62
,
السنة
17
,
پاییز
1398
یکی از مسایل برنامهریزی فضایی پیوسته تعیین مناطق برنامهریزی در سطوح و مقیاسهای مختلف بوده است. از این رو، در اغلب موارد حدود تقسیمات اداری، حتی بصورت ادغام چند منطقة تقسیماتی اساس قرار میگیرد. شاید بتوان گفت، مشکل اساسی در این رابطه هنگامی بروز میکند که بحث برنامهر
أکثر
یکی از مسایل برنامهریزی فضایی پیوسته تعیین مناطق برنامهریزی در سطوح و مقیاسهای مختلف بوده است. از این رو، در اغلب موارد حدود تقسیمات اداری، حتی بصورت ادغام چند منطقة تقسیماتی اساس قرار میگیرد. شاید بتوان گفت، مشکل اساسی در این رابطه هنگامی بروز میکند که بحث برنامهریزی سطوح خرد و پایینتر از سطح استان و شهرستان، یعنی مناطق و نواحی رسمی مطرح میگردد. مفهوم "منظومه" در سالهای اخیر به عنوان بدیلی برای این سطوح خُرد از برنامهریزی فضایی که واحد تقسیماتی "بخش" را نمایندگی میکند، مطرح شده است. پرسش اساسی در این رابطه این است که آیا تعیین محدودههای تقسیماتی که اغلب بنابر ملاحظات سیاسی صورت میپذیرد، تا چه حد با الزامات برنامهریزی انطباق دارد؟ و آیا میتوان این محدودهها را به عنوان "مناطق کارکردی" مدّ نظر قرار داد؟ در این چارچوب، این مقاله با بررسی بخش ضیاءآباد قزوین، به عنوان نمونة موردی، تلاش دارد، ضمن بررسی این مسایل، با بهرهگیری از شیوههای کیفی بحث و اتکاء به دیدگاه پویش ساختاری- کارکردی، امکانات و موانع شکلگیری مناطق کارکردی را در سطوح خُرد مورد مطالعه قرار داده، کارآمدی این سطح از عرصههای فضایی را در قالب واحدهای تقسیماتی نشان دهد. نتایج مطالعه نشان میدهد، کارآمدی منظومهها به عنوان مناطق کارکردی نه تنها در گرو تعیین اندیشیدة تقسیماتی است، بلکه اصلاح زیرساختها، سرمایهگذاریهای مرتبط و پشتیبانی موثر در تخصیص امکانات و اعتبارات، شرط تعامل متناسب و کارکردپذیری واحدهای سکونتگاهی موجود در سطح منظومهها ست.
تفاصيل المقالة