فهرس المقالات زهره  رضائی مهر


  • المقاله

    1 - بررسی رابطه مهارت های جرأت ورزی و باورهای انگیزشی بر آموزش خودتنظیمی هیجانی در دانش آموزان شهر یاسوج
    علوم زیست محیطی و دانش جغرافیا , العدد 2 , السنة 1 , زمستان 1400
    هدف از این تحقیق، بررسی رابطه مهارت های جرأت ورزی و باورهای انگیزشی بر آموزش خودتنظیمی هیجانی در دانش آموزان شهریاسوج بود. روش پژوهش، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل بوده است. جامعه -آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر پایه ششم ابتدایی شهر یا أکثر
    هدف از این تحقیق، بررسی رابطه مهارت های جرأت ورزی و باورهای انگیزشی بر آموزش خودتنظیمی هیجانی در دانش آموزان شهریاسوج بود. روش پژوهش، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل بوده است. جامعه -آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر پایه ششم ابتدایی شهر یاسوج که در سال تحصیلی 1400 مشغول به تحصیل بودند می باشد، که 40 نفر از آنها با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب گردید و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه جرأت ورزی گمبریل و ریچی (1975) و پرسشنامه راهبردهای انگیزشی برای یادگیری (MSLQ)1990) استفاده شد. اعتبار پرسشنامه جرأت ورزی به وسیله ی آزمون آلفای کرونباخ و آزمون دو نیمه کردن و اعتبار پرسشنامه راهبردهای انگیزشی برای یادگیری (MSLQ) نیز به وسیله ی آزمون آلفای کرونباخ احراز گردید. پس از انتخاب تصادفی گروه های آزمایش و کنترل، آموزش خودتنظیمی هیجانی بر روی گروه آزمایش به مدت 8 جلسه 45 دقیقه ای به صورت دو جلسه در هفته اجرا گردید. یک هفته پس از اتمام برنامه آموزشی از هر دو گروه پس آزمون به عمل آمد. داده های بدست آمده با استفاده از روش آماری تحلیل کوواریانس تک متغیره و تحلیل کوواریانس چند متغیره مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج حاصل از داده ها نشان داد آموزش خودتنظیمی هیجانی با کنترل اثر پیش آزمون بر بهبود و افزایش مهارت های جرأت ورزی دانش آموزان مؤثر بوده و همچنین موجب بهبود باورهای انگیزشی آنان شده است به این صورت که باعث افزایش خودکارآمدی و کاهش اضطراب امتحان دانش آموزان شده است اما بر ارزش گذاری درونی آن ها تأثیری نداشته است. تفاصيل المقالة

  • المقاله

    2 - مقایسه ويژگي هاي آموزش دوره ي ابتدايي در كشور هاي ايران و آلمان
    علوم زیست محیطی و دانش جغرافیا , العدد 2 , السنة 1 , زمستان 1400
    سطح آموزش ابتدايي به نام هاي تعليمات ابتدايي، تعليمات اجباري، آموزش همگاني وآموزش عمومي خوانده شده است .در روزگار ما تحقيقات جديد نشان مي دهد كه آموزش ابتدايي و مانند آن در كاهش فقر وتحقق برنامه هاي توسعه ي اقتصادي واجتماعي نقش انكارناپذير دارد. بي ترديد يك نظام آموزش ا أکثر
    سطح آموزش ابتدايي به نام هاي تعليمات ابتدايي، تعليمات اجباري، آموزش همگاني وآموزش عمومي خوانده شده است .در روزگار ما تحقيقات جديد نشان مي دهد كه آموزش ابتدايي و مانند آن در كاهش فقر وتحقق برنامه هاي توسعه ي اقتصادي واجتماعي نقش انكارناپذير دارد. بي ترديد يك نظام آموزش ابتدايي ضعيف، كل نظام توسعه ي سرمايه انساني را به مخاطره مي اندازد. اين نظام از يك سو دانش آموزاني تربيت مي كند كه آمادگي لازم براي ورود به دوره ي متوسطه و آموزش عالي را ندارند و از سوي ديگر بزرگسالاني بي سواد تحويل مي دهد. مهمتر از آن به تعداد كافي والدين ، كارگران و مديراني كه آموزش واقعي ديده باشند براي مشاركت در توسعه ، تربيت نخواهد كرد. در اين مقطع است كه دانش آموزان، طرز تلقي و برخورد با مسأله يادگيري را در خود تحول و تكامل مي بخشند. بنابراين لزوم اين پژوهش جهت دستيابي به نقاط ضعف و قوت آموزش ابتدايي كشورمان در مقايسه با كشور آلمان كه كشوري پيشرو در اقتصاد اروپاست كه در سالهاي اخير در امر آموزش و پرورش رشد فزاينده اي داشته است و ارائه ي راهكارهايي جهت بهبود نقاط ضعف و تقويت نقاط قوت آموزش ابتدايي كشورضروري به نظر مي رسيد. برنامه درسي در آلمان به طور غير متمركز بوده و كتاب ها توسط افراد متخصص ديگر تأليف مي شوند و مورد تأييد وزارت آموزش و پرورش قرار مي گيرند. برنامه ي درسي بيشتر روي موضوعات درسي تأكيد دارند تا كتاب. بنابراين انعطاف پذيري بيشتري در برنامه ي درسي ديده مي شود. در اين كشور بيشتر بر روي زبان آلماني، رياضيات ، علوم تجربي، هنر و موسيقي تأكيد مي شوند كه تا حدودي به موضوعات ايران نزديك است. تفاصيل المقالة