بیهقی و روایتگری «علی قاعدة التاریخ»
الموضوعات :ابراهیم محمدی 1 , محمدحسن الهیزاده 2
1 -
2 -
الکلمات المفتاحية: تاریخ بیهقی روایتگری ادبی روایتگری تاریخی اختلال در روایت,
ملخص المقالة :
متون تاریخی کهن، از جمله تاریخ بیهقی، بنا بر ساختار روایی شان، همواره با ادبیات پیوستگی نزدیکی داشته اند. در نگارش این متون که از حیث محتوا کاملاً تاریخ بنیان اند، گاه از ظرفیت های شعری و هنری زبان و نیز آرایه های ادبی، به میزان قابل توجهی بهره گرفته شده است. نظریه پردازان پست مدرن - مانند هایدن وایت و پل ریکور- نیز آنگاه که بر روایی بودن متون تاریخی تأکید می کنند، یکی دیگر از پیوندهای بنیادی متون تاریخی و ادبی را برجسته می سازند. نکته مهمی که بسیار شایسته درنگ و پژوهش می نماید، کیفیت روایت در متون تاریخنگارانه و آثار ادبی است. اگر روایت را توالی از پیش انگاشته شده رخدادها بدانیم، هم متون ادبی و هم متون تاریخی که خود شامل «زنجیرهای از رخدادهای سازماندهی شدهاند»، روایت مبنا هستند؛ اما قواعد روایتگری در هر کدام متفاوت است و میان شیوه روایتگری این دو، با وجود برخی همانندی ها، تفاوت های بنیادینی دیده می شود. در این پژوهش با بهره گیری از نظریه «تاریخ روایی» و بر اساس مبانی علم روایت شناسی، به مطالعه تاریخ بیهقی پرداخته شده است. در متن مقاله با تحلیل روایتگری بیهقی، بر این نکته تأکید شده که اثر بیهقی همانطور که از نامش پیداست، نوشته ای در حوزة تاریخنگاری است که در آن، گاه از جنبه های ادبی زبان (ظرافتهای شعری) و شگردهای روایی متون ادبی به خوبی استفاده شده است. بنابراين زیباییهای ادبی تاريخ بیهقی نباید مخاطب را از بنیان تاریخنگارانهاش دور کند.