شناسایی و بررسی عوامل سازمانی برای پیاده سازی نوآوری باز در دانشگاه های ایران
الموضوعات :مهدی مهاجرانی 1 , فریبا کریمی 2 , محمدعلی نادی 3
1 - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد اصفهان (خوراسگان)، اصفهان، ایران
2 - رشته مدیریت آموزشی دانشگاه آزاد اصفهان(خوراسگان)، اصفهان، ایران
3 - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد اصفهان (خوراسگان)، اصفهان، ایران
الکلمات المفتاحية: نوآوری باز, تحلیل مضمون, دانشگاه های ایران, عوامل سازمانی, تحلیل عاملی. ,
ملخص المقالة :
هدف اصلی این پژوهش شناسایی و بررسی عوامل سازمانی برای پیاده سازی نوآوری باز در دانشگاه های ایران بود. این پژوهش از نوع آمیخته کیفی-کمی بود. حوزه پژوهش در بخش کیفی کلیه مقالات و کتب مربوط به نوآوری باز در بازه زمانی سال 2007 تا 2018 بود که با استفاده از تحلیل مضمون و به شیوه استقرایی مؤلفه های نوآوری باز استخراج شد. در این پژوهش از « شبکه مضامین» استفاده شد. روایی پژوهش، با روش ممیزی کردن از سوی داور مورد تایید قرار گرفت. برای محاسبه پایایی، کدگذاری با مطالعه سطر به سطر منابع منتخب و به صورت دستی توسط دو نفر به صورت جداگانه انجام گرفت و بعد از اتمام کدگذاری، نتایج این دو کدگذاری با یکدیگر مقایسه و از روش هولستی استفاده شد. نتیجه حاصل از تحلیل مضمون، استخراج تعداد 20 مضمون پایه از بخش های مختلف متون مقالات بود. از این مضامین پایه تعداد 3 مضمون سازمان دهنده و در نهایت مضمون فراگیر «عوامل سازمان نگر» استخراج شدند. سپس ﻣﺪل ﭘﯿﺸﻨﻬﺎدی ﻧﻮآوری ﺑﺎز ﻃﺮاﺣﯽ و ﭘﺮﺳﺶ ﻧﺎمه ای ﺟﻬﺖ ﺑﺮازش اﯾﻦ ﻣﺪل ﺗﻬﯿﻪ و ﺗﻨﻈﯿﻢ شد. مدل ارائه شده دارای سه بخش عوامل مرتبط با آماده سازی سازمانی، آماده سازی منابع انسانی و بسترسازی برای خلق ایده بود که برای بهره برداری دانشگاه از نوآوری باز سه بعد ذکر شده را پیشنهاد داد. جامعه آماری در بخش کمی پژوهش، مدیران مراکز رشد و نوآوری دانشگاه های مختلف اعم از دولتی، آزاد، پیام نور، علمی و کاربردی و علوم پزشکی دارای مجوز از طرف وزارت علوم و اعضای هیأت علمی مدیریت کارآفرینی و نوآوری بود. ﺑﺮای ﺑﺮرﺳﯽ رواﯾﯽ ﻣﺤﺘﻮاﯾﯽ ﭘﺮﺳﺸﻨﺎﻣﻪ از روش ﻻوﺷﻪ اﺳﺘﻔﺎده شد. ﺑﻪ ﻣﻨﻈﻮر ﺑﺮرﺳﯽ رواﯾﯽ ﺳﺎزه ای آزﻣﻮن ﺑﻪ ﺗﺠﺰﯾﻪ و ﺗﺤﻠﯿﻞ ﺳﻮاﻻت ﺑﺎ روش ﺗﺤﻠﯿﻞ ﻋﺎﻣﻠﯽ ﺗﺎﯾﯿﺪی ﭘﺮداﺧﺘﻪ شد. کلیه بارهای عاملی محاسبه شده بزرگتر از 6/0 بود که بیانگر وضعیت مطلوب آنها بودند. همچنین کلیه مقادیر پی محاسبه شده کوچکتر از 05/0 بود که نشان دهنده ارتباط معنی دار هر مضمون با عامل اصلی مرتبه بالاتر از خود بود. ﭘﺎﯾﺎﯾﯽ آزﻣﻮن ﻧﻬﺎﯾﯽ ﻧﯿﺰ از ﻃﺮﯾﻖ روش ﺿﺮﯾﺐ آﻟﻔﺎ کرونباخ ﻣﻮرد ﺑﺮرﺳﯽ ﻗﺮار گرفت. کلیه ضرایب آلفای کرونباخ محاسبه شده بزرگتر از 7/0 بود که قابل قبول بودن پایایی را نشان داد. نتایج حاصل از بررسی روایی و پایایی بخش کمی، مدل پیشنهادی را مورد تأیید قرار داد.
باقری نژاد، ج. و جاوید، غ. (1393)، ارائه مدل نوآوری باز در صنعت بانکداری ایران(مطالعه موردی : بانک پارسیان). نوآوری و ارزش آفرینی، 2(5)، 21-41.
2. توکلی، غلامرضا ؛ صفدري رنجبر، مصطفی و سلامي، سیدرضا (1396). همكاري هاي علمي و فناورانه ميان دانشگاه و صنعت (روند تاريخي، اهداف، چالش ها و سازوكارها). توسعه تكنولوژي صنعتي، 14(27)، 5-16.
3. حسن آبادی، پ. و منطقی، م. (1394). تغییرات ساختار سازمانی مورد نیاز جهت اجرای نوآوری باز. کنفرانس بین المللی مدیریت و علوم اجتماعی، دبی.
4. حسینی، احمد ؛ شمس، فاطمه (1393). تاثیر رفتار سازمانی مثبت و نوآوری باز بر بهبود مزیت رقابتی. مطالعات مدیریت بهبود و تحول، 23(75)، 137-159.
5. خسروپور، ح. ؛ فیضی، ک. و طبائیان، س.ک. (1392). بررسی و رتبهبندی عاملهای موثر بر سازوکار بهکارگیری رویکرد نوآوری باز در صنعت هوایی ایران. نشریه علمی-پژوهشی مدیریت نوآوری، 2(4)، 1-26.
6. رمضانپور نرگسی، قاسم ؛ داوری، علی ؛ افراسیابی، راحله و زرگران یزد، بهار (1393)، بررسی تاثیر عوامل درونی و بیرونی بر نوآوری باز (مورد مطالعه: مراکز تحقیقاتی وزارت صنایع و علوم). مدیریت توسعه فناوری، 2(1)، 29-44.
دانشگاه یزد). نامه آموزش عالی، 11(41)، 137-166. 7. زنجیرچی، م. ؛ جلیلیان، ن. و معین زاده، م.م. (1397). ارائه مدل جامع از عوامل مؤثر برموفقیت نوآوری باز با رویکرد مدل سازی ساختاری-تفسیری (مورد مطالعه: دانشگاه یزد). نامه آموزش عالی، 11(41)، 137-166.
8. صفدری رنجبر، مصطفی ؛ منطقی، منوچهر و توکلی، غلامرضا (پاییز 1393)، نوآوری باز: نگاهی جامع بر مفاهیم، رویکردها، روندها و عوامل کلیدی موفقیت. رشد فناوری، 10(40)، 10-17.
9. مدهوشی، مهرداد ؛ کیاکجوری، کریم (1396). شناسایی موانع نوآوری باز در دانشگاهها. فصلنامه آموزش علوم دریایی، 4(4)، 1-15.
10. Attride-Stirling, J. (2001). Thematic networks: an analytic tool for qualitative research. Sage Journal Qualitative Research, 1(3), 385-405.
11. Arora, A., & Gambardella, A. (2010). Ideas for rent: an overview of markets for technology. Industrial and Corporate Change, 19(3), 775-803.
12. Becker, B. A., & Eube, C. (2018). Open innovation concept: integrating universities and business in digital age. Journal of Open Innovation: Technology, Market, and Complexity, 4(1), 12-28.
13. Baron, M. (2017). Open Innovation Capacity of the Polish Universities. Journal of the knowledge economy. https://doi.org/10.1007/s13132-017-0515-8
14. Chesbrough, H., & Rosenbloom, R.S. (2002). The role of the business model in capturing value from innovation: evidence from Xerox Corporation's spin‐off companies. Industrial and Corporate Change, 11(3), 529–555.
15. Chesbrough, H. (2003c). The logic of open innovation: Managing intellectual property. California Management Review, 45(3), 33-58.
16. Chesbrough, H. W. (2003a). The era of open innovation. MIT Sloan Management Review, 44(3), 35-41.
17. Chesbrough, H. W. (2003b). Open Innovation: the new imperative for creating and profiting from technology. Boston, MA: Harvard Business School Press.
18. Chesbrough, H., Vanhaverbeke W., & West J. (2004). Open innovation: Researching a new paradigm. Oxford: Oxford University Press.
19. Chesbrough, H. (2006).Open Innovation: The New Imperative for Creating and Profiting from Technology. Boston, MA: Harvard Business School Press.
20. Chesbrough, H., & Crowther, A. K. (2006). Beyond high tech: early adopters of open innovation in other industries. R&D Management, 36(3), 229-236.
21. Chesbrough, H., & Schwartz, K. (2007). Innovating Business Models with Co-Development Partnerships.Research-Technology Management, 50(1), 55-59.
22. Cassiman, B., & Veugelers, R. (2006). In search of complementarity in innovation strategy: Internal R&D and external knowledge acquisition. Management Science, 52(1), 68-82.
23. Durst, S., & Stahle, P. (2013). Success Factors of Open Innovation - A Literature Review. International Journal of Business Research and Management (IJBRM), 4(4), 111-131.
24. Etzkowitz, H., & Leydesdorff, L. )2000(. The dynamics of innovation: form National systems and “Mode 2” to a Triple Helix of university industry government relations. Reaearch Policy, 29, 109-123.
25. Etzkowitz, H. (2008). The triple helix: university-industry-government innovation in action. New York: Routledge.
26. Enkel, E., Gassmann, O., & Chesbrough, H. (2009). Open R&D and open innovation: exploring the phenomenon. R&D Management, 39(4), 311-316.
27. Gassmann, O., & Enkel, E. (2005). Open Innovation. Zeitschrift Führung Organisation, 75(3), 132-138.
28. Geuna, A., & Muscio, A. (2009). The governance of university knowledge transfer: A critical review of the literature. Minerva, 47(1), 93-114.
29. Gonzalez, J. J., & Alvarez, L. C. (2019). Open innovation joined to knowledge management in latin american public universities. Comparative case. Revista Espacios. 40(15), 17.
30. Herzog, P. (2011). Open and Closed Innovation - Different Cultures for Different Strategies. Springer : 9-57.
31. Krejcie, R. V., & Morgan, D. W. (1970). Determining sample size for research activities. Educational and Psychological Measurement, (30), 607-610. 32. Lawshe, CH. (1975). A Qualitative Approach to Content Validity. Personnel Psychology, 28(4), 563-575.
33. Lee, J., Min, J., & Lee, H. (2016). The Effect of Organizational Structure on Open Innovation: A Quadratic Equation. Procedia Computer Science, (91), 492 – 501.
34. Perkmann, M., & Walsh, K. (2007). University–industry relationships and open innovation: Towards a research agenda. International journal of Management Reviews, 9(4), 259-280.
35. Perkmann, M., & Walsh, K. (2008). Engaging the scholar: Three types of academic consulting and their impact on universities and industry. Research Policy, 37(10), 1884-1891.
36. Perkmann, M., & Walsh, K. (2009). The two faces of collaboration: impacts of university-industry relations on public research. Industrial and Corporate Change, 18(6), 1033–1065.
37. Striukova, L., & Rayna, T. (2015). University-industry knowledge exchange: An exploratory study of Open Innovation in UK universities. European Journal of Innovation Management, 18(4), 471-492.
38. Steiner, A., Morel, L., & Camargo, M. (2014). Well-suited organization to open innovation: empirical evidence from an industrial deployment. Journal of Innovation Economics & Management. 1(13), 93-113.
39. Tidd, J. (2014). Open innovation research, management and practice. London: Imperial College Press.
40. Veugelers, R., & Del Rey, E. (2014). The contribution of universities to innovation, (regional) growth and employment. EENEE Analytical Report No. 18.
شناسایی و بررسی عوامل سازمانی برای پیادهسازی نوآوری باز در دانشگاههای ایران
*مهدی مهاجرانی **فریبا کریمی ***محمدعلی نادی
*دانشجوی دکتری تخصصی رشته مدیریت آموزشی دانشگاه آزاد اسلامی واحد اصفهان (خوراسگان)، اصفهان، ایران
** دانشیار، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد اصفهان (خوراسگان)، اصفهان، ایران
*** دانشیار، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد اصفهان (خوراسگان)، اصفهان، ایران
تاریخ دریافت: 20/12/1398 تاریخ پذیرش: 25/06/1399
چکيده
هدف اصلی این پژوهش شناسایی و بررسی عوامل سازمانی برای پیادهسازی نوآوری باز در دانشگاههای ایران بود. این پژوهش از نوع آمیخته کیفی-کمی بود. حوزه پژوهش در بخش کیفی کلیه مقالات و کتب مربوط به نوآوری باز در بازه زمانی سال 2007 تا 2018 بود که با استفاده از تحلیل مضمون و به شیوه استقرایی مؤلفههای نوآوری باز استخراج شد. در این پژوهش از « شبکه مضامین» استفاده شد. روایی پژوهش، با روش ممیزی کردن از سوی داور مورد تایید قرار گرفت. برای محاسبه پایایی، کدگذاری با مطالعه سطر به سطر منابع منتخب و به صورت دستی توسط دو نفر به صورت جداگانه انجام گرفت و بعد از اتمام کدگذاری، نتایج این دو کدگذاری با یکدیگر مقایسه و از روش هولستی استفاده شد. نتیجه حاصل از تحلیل مضمون، استخراج تعداد 20 مضمون پایه از بخشهای مختلف متون مقالات بود. از این مضامین پایه تعداد 3 مضمون سازماندهنده و در نهایت مضمون فراگیر «عوامل سازماننگر» استخراج شدند. سپس ﻣﺪل ﭘﯿﺸﻨﻬﺎدی ﻧﻮآوری ﺑﺎز ﻃﺮاﺣﯽ و ﭘﺮﺳﺶﻧﺎمهای ﺟﻬﺖ ﺑﺮازش اﯾﻦ ﻣﺪل ﺗﻬﯿﻪ و ﺗﻨﻈﯿﻢ شد. مدل ارائه شده دارای سه بخش عوامل مرتبط با آمادهسازی سازمانی، آمادهسازی منابع انسانی و بسترسازی برای خلق ایده بود که برای بهرهبرداری دانشگاه از نوآوری باز سه بعد ذکر شده را پیشنهاد داد. جامعه آماری در بخش کمی پژوهش، مدیران مراکز رشد و نوآوری دانشگاههای مختلف اعم از دولتی، آزاد، پیامنور، علمی و کاربردی و علوم پزشکی دارای مجوز از طرف وزارت علوم و اعضای هیأت علمی مدیریت کارآفرینی و نوآوری بود. ﺑﺮای ﺑﺮرﺳﯽ رواﯾﯽ ﻣﺤﺘﻮاﯾﯽ ﭘﺮﺳﺸﻨﺎﻣﻪ از روش ﻻوﺷﻪ اﺳﺘﻔﺎده شد. ﺑﻪ ﻣﻨﻈﻮر ﺑﺮرﺳﯽ رواﯾﯽﺳﺎزهای آزﻣﻮن ﺑﻪ ﺗﺠﺰﯾﻪ و ﺗﺤﻠﯿﻞ ﺳﻮاﻻت ﺑﺎ روش ﺗﺤﻠﯿﻞ ﻋﺎﻣﻠﯽ ﺗﺎﯾﯿﺪی ﭘﺮداﺧﺘﻪ شد. کلیه بارهای عاملی محاسبه شده بزرگتر از 6/0 بود که بیانگر وضعیت مطلوب آنها بودند. همچنین کلیه مقادیر پی محاسبه شده کوچکتر از 05/0 بود که نشاندهنده ارتباط معنیدار هر مضمون با عامل اصلی مرتبه بالاتر از خود بود. ﭘﺎﯾﺎﯾﯽ آزﻣﻮن ﻧﻬﺎﯾﯽ ﻧﯿﺰ از ﻃﺮﯾﻖ روش ﺿﺮﯾﺐ آﻟﻔﺎ کرونباخ ﻣﻮرد ﺑﺮرﺳﯽ ﻗﺮار گرفت. کلیه ضرایب آلفای کرونباخ محاسبه شده بزرگتر از 7/0 بود که قابل قبول بودن پایایی را نشان داد. نتایج حاصل از بررسی روایی و پایایی بخش کمی، مدل پیشنهادی را مورد تأیید قرار داد.
واژههای کلیدی: نوآوری باز، تحلیل مضمون، دانشگاههای ایران، عوامل سازمانی، تحلیل عاملی.
نوع مقاله: پژوهشی
1-مقدمه
نوآوری باز یک مفهوم غنی و بدین معنی است که شرکتها و سازمانها میتوانند و باید ایدههای مطرحشده در بیرون از
سازمان خود را همچون ایدههای مطرحشده در درون سازمان مورد توجه و پذیرش قرار دهند و از طریق فرآیندها
نویسندة عهدهدار مکاتبات: فریبا کریمی faribakarimi2005@yahoo.com
|
و راههای بیرونسازمانی و درونسازمانی آن ایدهها را به بازار برسانند (چسبرو1، 2003). در حالی که «آموزش» و «تحقیق» جریان اول و دوم فعالیتهای دانشگاهی را تشکیل میدهند، جریان سومی از فعالیتها نیز وجود دارد که مشارکت دانشگاهها در جوامع بیرونی از طریق انتقال فوت و فن2های دانشی میباشد. اگرچه جریان سوم بر مبنای دو جریان اول شکل میگیرد اما به اندازهی دو مورد اول به آن توجه «اساسی» نشده است (ووگلرز و دل ری3، 2014).
پژوهشهای زیادی در ارتباط با شناسایی عوامل موفقیت نوآوری باز صورت پذیرفته است. بطور مثال این عوامل موفقیت در پژوهش دارست و استاله4 (2013) به گروه عوامل نهگانه 1-جنبههای ارتباطی، 2- افراد درگیر فرایندهای سازمان، 3- دولت، 4- تسهیلکنندهها، 5- تأمین منابع، 6- استراتژی، 7- مدیریت فرایندهای سازمان، 8- رهبری و 9- فرهنگ دسته بندی شده اند.
از آنجاکه مدل سازمانی یک شرکت به شدت روی عملکرد و رقابتپذیری شرکت تأثیر دارد و همین طور ارتباط قوی بین ساختار سازمانی و ظرفیت نوآوری وجود دارد لذا نوآوری بعنوان عامل کلیدی توانمندساز برای سازمان برای افزایش احتمال یافتن ایدهها و مفاهیم جدید و کاهش زمان رسیدن محصولات و خدمات به بازار است. از آنجا که ساختار سازمانی به اندازه پیشرفتهای تکنولوژیکی و تغییرات بازار دارای اهمیت است لذا تمایل به نوآوری ارائه شده توسط ساختار سازمان یک عامل ضرورری برای جذب دانش و تکنولوژی جدید است (استینر و همکاران5، 2014).
با توجه به اهمیت و نقش کلیدی عوامل سازمانی در موفقیت نوآوری باز، پژوهشهای زیادی در این زمینه در ارتباط با شناسایی و بررسی این عوامل صورت پذیرفته است. بطور مثال در پژوهش انجام شدهای (لی و همکاران6، 2016) اثرات ساختار سازمانی روی نوآوری باز مورد بررسی قرار داده شده است.
همچنین پژوهشهای زیادی در ارتباط با تأثیر ساختار و فرهنگ سازمانی بر نوآوری و نوآوری باز در صنایع مختلف داخلی صورت پذیرفته است ولی پژوهشهای به نسبت کمتری در ارتباط با تأثیر عوامل سازمانی بر نوآوری در دانشگاه به ویژه تأثیر این عوامل بر پیادهسازی نوآوری باز در دانشگاههای ایران صورت پذیرفته است. بطور مثال در پژوهشی که توسط مدهوشی و کیاکجوری (1396) روی اساتید حوزه نوآوری دانشگاههای دولتی استان مازندران انجام شده است موانع نوآوری باز در دانشگاهها شناسایی شدهاند که از بین این موانع، بعضی از موانع مرتبط با ساختار و عوامل سازمانی نیز شناسایی شده اند.
مسأله ای که محقق را به انجام این پژوهش ترغیب کرده است این مسأله بوده است که برای پیادهسازی نوآوری باز در دانشگاههای ایران، با توجه به ساختار و شرایط سازمانی متفاوت آنها، چه عوامل سازمانی میتوانند در موفقیت و یا عدم موفقیت نوآوری باز در دانشگاههای ایران تأثیرگذار باشند. محقق سعی در پاسخ به این سوالات دارد که چه عوامل سازمانی بر پیادهسازی نوآوری باز در دانشگاههای ایران مؤثر است و اینکه میزان تأثیر هر یک از عوامل سازمانی شناسایی شده چه میزان است.
لذا در این پژوهش سعی شده است عوامل سازمانی برای پیادهسازی نوآوری باز در دانشگاههای ایران شناسایی و بررسی شوند.
2- مبانی نظری و پیشینه
نوآوری باز، استفاده هدفمند از جریانات ورودی و خروجی از دانش برای شتابدهی به نوآوری در بازار خود و به همین ترتیب، توسعه استفاده از دانش درونی در بازارهای بیرونی، تعریف میگردد (چسبرو،2003). نکته قابل توجه آن است که نوآوری باز چیزی فراتر از استفاده صرف از ایدهها و فناوریهای بیرونی است. این مدل در واقع تغییر در روش استفاده، مدیریت، استخدام و حتی خلق دارائی فکری است. نوآوری باز یک رویکردی جامع برای مدیریت نوآوری است که به صورت سیستماتیک مشوق و بهرهبردار از طیف گستردهای از منابع داخلی و بیرونی برای فرصتهای نوآورانه است که به دقت در راستای بهرهگیری از تواناییها و منابع بنگاه و از مجرای کانالهای مختلف تجمیع شده است (تید7، 2014). ﺳﺎزﻣﺎنﻫﺎ درﯾﺎﻓﺘﻪاﻧﺪ ﮐﻪ ﻧﯿﺎزي ﻧﯿﺴﺖ اﯾﺪهﻫﺎي ﺑﺎ ارزش در داﺧﻞ ﺳﺎزﻣﺎن ﺗﻮﻟﯿﺪ ﺷﻮد و ﺣﺘﻤﺎً ﺗﻮﺳﻂ ﻓﻌﺎﻟﯿﺖﻫﺎي ﺧﻮد ﺳﺎزﻣﺎن در ﺑﺎزار اﻧﺘﺸﺎر ﯾﺎﺑﺪ (ﭼﺴﺒﺮو، 2003).
در مقابل نوآوری بسته، همان دیدگاهی است که موفقیت را در گرو اعمال کنترل بر فرآیند نوآوری میداند. بر پایه این دیدگاه، شرکتها باید ایده وِیژه خود را بیافرینند، سپس آنها را توسعه دهند، بسازند، به بازار ببرند، توزیع کنند، تأمین مالی نمایند و خدمات پس از فروش ارائه دهند. به عبارتی تمامی فعالیتهای نوآوری شامل ایدهپردازی، اختراع و ثبت پتنت، طراحی و ساخت، تولید، بازاریابی و فروش در داخل مرزهای شرکت و منحصراً با منابع داخلی انجام میشود.
بسیاری از موانعی که سر راه اجرای نوآوری باز وجود دارد، موانع فرهنگی میباشد. با توجه به اینکه ساختار سازمانی جایی است که فرهنگ نوآوری در آن ظهور مییابد، با تغییر در ساختار سازمانی میتوان برای غلبه بر این موانع
برنامهریزی کرد (حسن آبادی و منطقی، 1394).
یکی از ابعاد رویکرد نوآوری باز که برای سازمانهایی که این رویکرد را بکار میگیرند الزام است، آمادگی سازمانی
میباشد. آمادگی سازمانی شامل تمامی عاملهایی در سازمان است که به طور عمومی برای سازمانهای نوآور وجود دارد و شامل گشودگی فرهنگی سازمان، توانمندیهای پویا برای تغییرها و بازسازی سازمان، طراحی خاص فرآیند و ساختار سازمان و بهبودهای فناورانه است (خسروپور و همکاران، 1392).
در پژوهش انجام شده دیگری (زنجیرچی و همکاران، 1397) هدف شناسایی عوامل مؤثر بر موفقیت نوآوری باز در
دانشگاهها و ارائه مدلی جامع از عوامل مؤثر بر موفقیت نوآوری باز در دانشگاه یزد بوده است. بر اساس نتایج، بهرهمندی از خلاقیت کارکنان، عرضه یافتههای پژوهشی به محیط بیرون، توسعه روابط صنعت و دانشگاه، واحدهای تحقیق و توسعه خارجی، وجود فضای خلاق، فرآیند برونیسازی دانش و سرمایه گذاری در واحد تحقیق و توسعه در سطح یک، عوامل مشارکت پژوهشی، جذب کارکنان شایسته، زیر ساختهای مناسب فناوری اطلاعات و نیروی کار شایسته در سطح دوم و سوم و در سطح چهار مدل نیز سبک رهبری به عنوان زیر بنای مدل نوآوری باز استخراج گردیده است. این پژوهش از منظر هدف کاربردی و از حیث روش گردآوری دادهها، کتابخانهای و پیمایشی با ابزار پرسشنامه و جامعه آماری پژوهش همه اعضای هیات علمی دانشگاه یزد را در بر داشت.
در پژوهشی که توسط مدهوشی و کیاکجوری (1396) با هدف پاسخگویی به این سئوال که « موانع نوآوری باز در دانشگاه ها چیست؟» انجام شده است، از روش تحقیق کیفی "تم" با استفاده از مصاحبههای نیمه ساختارمند استفاده شده است. اطلاعات از هفده نفر اساتید حوزه نوآوری و تجاریسازی دانشگاههای دولتی استان مازندران جمعآوری شده و با استفاده از روش کدگذاری باز و محوری، دادهها تحلیل شده اند. نتایج تحقیق نشاندهنده موانع درونی (نظیر ضعف خلق ایده و تشریک دانش، ساختار نامناسب سلسله مراتبی و دولتی، نبود مدل کسب و کار مناسب) و بیرونی ( نظیر موانع سیاسی و قانونی، موانع همکاری دانشگاه با صنعت، موانع همکاری با دانشگاههای دیگر) برای نوآوری باز دانشگاهی بوده است و در انتها پیشنهاداتی جهت کاهش موانع درونی و بیرونی و توسعه نوآوری باز در دانشگاهها ارائه گردیده است.
پژوهش پیشین دیگری (صفدری رنجبر و همکاران، 1393) با هدف مطالعه مروري بر روي پژوهشهاي انجام شده در زمينه نوآوري باز (70 مقاله) انجام شده است، به مفاهيم، رويکردها، ديدگاهها، روندهاي اصلي و عوامل کليدي موفقيت نوآوري باز اشاره شده است. از جمله يافتههاي اين پژوهش ميتوان به ضرورت توجه شرکتها و سازمانها به هر دو رويکرد درون به بيرون و بيرون به درون در نوآوري باز، توجه به ديدگاهها و روندهاي جديد و نوظهور در زمينه نوآوري باز و مورد توجه قرار دادن عوامل کليدي موفقيت نوآوري باز مانند شبکهسازي خارجي، واسطههاي نوآوري، هوشمندي فناوري، ظرفيت جذب، مدل کسب و کار باز و عوامل انساني نظير فرهنگ و انگيزش اشاره نمود. نتیجه اصلی اینگونه بیان شده است که مديران سازمانها و شرکتها ميبايست از نوآوري باز به عنوان راه حلي براي مقابله با تغييرات پرشتاب فناوري، چرخه عمر کوتاه فناوريها، هزينه بالاي تحقيق و توسعه دروني و رقابت شديد جهاني بهره بگيرند.
در پژوهش انجام شده دیگری (رمضانپور نرگسی و همکاران، 1393) هدف پژوهش شناسایی عوامل موثر بر پیاده سازی نوآوری باز بوده است. به همین منظور عوامل اصلی تاثیر گذار بر نوآوری باز در دو بعد عوامل درونی(ساختار و فرایند، مالی وکارکنان) و عوامل بیرونی (همکاری با رقبا، ارتباط با مشتریان، عوامل سیاسی/قانونی و ارتباط با دانشگاه) در نظر گرفته شدهاند.این تحقیق از نوع کاربردی و به لحاظ روش تحقیق از شاخه توصیفی-همبستگی و ابزار اندازهگیری پرسشنامه بوده است که بین 100نفر از خبرگان مراکز تحقیقاتی وزارت صنایع وعلوم با روش نمونهگیری تصادفی آزمون شده است. نتایج این تحقیق نشان داده است که همه ابعاد شناسایی شده از عوامل درونی و بیرونی، بر پیادهسازی نوآوری باز تاثیر دارد.
در پژوهشی که توسط باقری نژاد و جاوید (1393) انجام شده است هدف این بوده است که رابطه بین نوآوری باز به عنوان متغیر مکنون و عوامل اثرگذار برآن در چارچوب مدلی تبیین گردد. در این راستا یک مدل مفهومی نوآوری باز شامل سه سازه عمده نظیر عوامل داخلی (منابع تکنولوژیک ،توانمندی جذب ایدهها)، عوامل خارجی (منابع دانش خارجی، تغییرات تکنولوژیک) و عوامل رابطهای (اعتماد) طراحی شده است. نتایج پژوهش مؤید آن بوده است که در بعد داخلی منابع تکنولوژیک با شکلگیری نوآوری باز، رابطه مستقیم مثبت ندارد درحالیکه توانمندی جذب ایدهها با شکلگیری نوآوری باز ، رابطه مثبت دارد. در بعد خارجی، منابع دانش خارجی و تغییرات تکنولوژیک با شکلگیری نوآوری باز، رابطه مثبت دارند .سرانجام در بعد عوامل رابطهای، "اعتماد" با
شکلگیری نوآوری باز، رابطه مثبت دارد.
در پژوهشی که بارن8 (2017) در دانشگاه های فنی لهستان انجام داد، نقش دانشگاهها به عنوان تسهیلگر در اکوسیستم نوآوری و جذبکننده و ارائهدهنده دانش و نوآوری
نتیجهگیری شده است.
در پژوهشی توسط بکر و اییوب9 (2018) انجام شده است نقش دولت، دانشگاهها و شرکتهای خصوصی در تحقق و موفقیت نوآوری باز مورد توجه قرار گرفته است و سعی شده است شکاف تحقیقاتی در ارتباط با این موضوع آشکار شده و پاسخی به آن با توجه به قالب سازمانی داده شود. همچنین سعی شده است تقاضای جدید و نقش متضاد دانشگاهها در ارتباط همکاری با شرکتهای خصوصی برجسته گردد. دانشگاهها به عنوان یک تامینکننده دانش نقش مهمی را در چارچوب سازمانی ایفا میکنند و نیاز به باز تعریف از خودآگاهی دانشگاهها نسبت به همکاری با شرکتهای تجاری، اهمیت خود را به دست آورده است.
در پژوهشی انجام شده دیگری (گنزالز میلان و همکاران10 ، 2019) که در دانشگاه گواناجواتا11 مکزیک و دانشگاه بویاکا12 کلمبیا صورت پذیرفته است نقش مدیریت دانش در
پیادهسازی نوآوری باز بیان شده است.
3-روش شناسی
این پژوهش یک پژوهش کیفی-کمی است که با استفاده از تحلیل مضمون تعدادی مقاله در ارتباط با نوآوری باز، به شناسایی و بررسی عوامل سازمانی برای پیادهسازی نوآوری باز در دانشگاههای ایران میپردازد و یک مدل برای آن پیشنهاد داده است و سپس به اعتبارسنجی مدل پیشنهادی پرداخته است. به منظور تحلیل دادههای جمع آوری شده از روش تحلیل مضمون و شبکه مضامین استفاده شده است. تحلیل مضمون به دنبال استخراج مضامین برجسته یک متن در سطوح مختلف است و شبکه مضامین به دنبال تسهیل ساختاردهی و ترسیم این مضمون ها میباشد.
بر اساس مضامین استخراج شده و پس از شناسایی مولفههای مرتبط با عوامل سازمانی موثر بر پیادهسازی نوآوری باز، مدل پیشنهادی ارائه شده است. رواییبخش کیفی پژوهش، با روش ممیزی کردن از سوی داور مورد تایید قرار گرفته است. در اين روش محقق با توضيح در مـورد چگـونگي جمـعآوري دادهها، چگونگي مشتق شدن مقولهها و چگونگي اخذ تصميم در طول پژوهش براي مميز و تأييد آن به دست داور، قابليت اطمينان نتايج پژوهش را افزايش ميدهد كه در پژوهش پیش رو این کار توسط آگاهان کلیدی در یک فرآیند مشاورهای فیمابین محقق و اساتید انجام پذیرفت. برای محاسبه پایایی، کدگذاری با مطالعه سطر به سطر منابع منتخب و به صورت دستی توسط دو نفر به صورت جداگانه انجام گرفته است و بعد از اتمام کدگذاری، نتایج این دو کدگذاری با یکدیگر مقایسه و از روش هولستی استفاده شده است که درصد توافق مشاهده شده (ضریب پایایی) 93/0 محاسبه شد. در بخش کیفی حوزه پژوهش در تحلیل متون وابسته به نوآوری باز، اعم از کلیه مقالات در پایگاهها وکتب معتبر علمی در حوزه نوآوری باز از سال 2007 تا 2018 برای منابع خارجی و از سال 1390 تا 1396 برای منابع داخلی بود. سپس، برای اعتبارسنجی مدل پیشنهادی پرسشنامهای در قالب طیف پنجگزینهای لیکرت تدوین شده است. قبل از جمعآوری
دادهها سنجش روایی صوری و محتوایی پرسشنامه صورت پذیرفته و بعد از جمعآوری دادهها برای سنجش روایی سازهای پرسشنامه، یعنی اینکه تا چه میزان خصیصه و یا مفهوم خاص مورد مطالعه را اندازهگیری میکند از تحلیل عاملی تاییدی استفاده شده است. کلیه بارهای عاملی محاسبه شده بزرگتر از 6/0 بود که بیانگر وضعیت مطلوب آنها بود. برای سنجش پایایی پرسشنامه که این مساله را بررسی میکند که آیا نتایج حاصل از یک پرسشنامه قابل اتکا است یا نه، از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شده است. کلیه ضرایب آلفای کرونباخ محاسبه شده بزرگتر از 7/0 بود که قابل قبول بودن پایایی را نشان داد.
جامعه آماری در بخش کمی مطالعه متشکل از مدیران مراکز رشد و نوآوری دانشگاههای مختلف و اعضای هیأت علمی رشتههای مدیریت کارآفرینی و نوآوری بودند. با توجه به گستردگی جامعه، حجم این جامعه آماری 300 نفر برآورد شد که بر اساس جدول کرجسی و مورگان (1970) تعداد نمونه آماری تعیین شده برای این جامعه آماری 169 نفر در نظر گرفته شد.
روش نمونهگیری در بخش کمی مطالعه بدین صورت بوده است که در مرحله اول استانهای کشور بر اساس مناطق
دهگانه آموزش عالی، به 5 منطقه شمالی (منطقه1 و 2 و 4)، جنوبی( منطقه 7 و 8 و10)، غربی( منطقه 3 و 5)، شرقی(منطقه 9) و مرکزی ( منطقه 6) تقسیمبندی شدند. سپس به شکل تصادفی از هر منطقه مراکز رشد انتخاب و تعداد مدیران مراکز رشد و نوآوری دانشگاهی و اعضای هیأت علمی رشتههای مدیریت کارآفرینی و نوآوری مشخص گردید و برای هر منطقه تخصیص نمونه متناسب صورت پذیرفت. در مرحله سوم جهت توزیع پرسشنامه، محقق با مراجعه به دانشگاههای دارای مرکز رشد انتخاب شده و همچنین ارسال لینک پرسشنامه الکترونیکی، نمونه متناسب با منطقه مورد نظر را تکمیل نمود. همچنین با توجه به تعداد ارسال لینک پرسشنامه و توزیع حضوری در دانشگاه های مربوطه، نرخ بازگشت پرسشنامه 75 درصد محاسبه گردید.
4- یافتههای پژوهش
سوال اول پژوهش : عوامل سازمانی برای پیادهسازی نوآوری باز در دانشگاه های ایران کدامند ؟
در پاسخ به سوال اول پژوهش فرایند تحلیل مضمون منجر به استخراج تعدادی مضمون شد. سپس بهمنظور تلخیص دادهها، مضامین مشابه و تکراری در متون و مقالات مطالعهشده در زمینه پژوهش با یکدیگر تلفیق شده و در نهایت مضامین پایه ای حاصل از تحلیل مضمون استخراج گردیدند. در این پژوهش تعداد 20 مضمون پایه ای استخراج و سپس سعی شد با سازماندهی مجدد مضامین پایه ای به مضامین انتزاعی تر، مضمون های اصلی تر، فراگیر تر مشخص شوند که تعداد 3 مضمون سازمان دهنده و یک مضمون فراگیر «عوامل سازمان نگر» استخراج شدند.
مضمون فراگیر «عوامل سازمان نگر» از 3 مضمون سازمان دهنده «آماده سازی سازمانی»، «آماده سازی منابع انسانی»، «بستر سازی برای خلق ایده» شکل گرفته است. وجود توانایی خود سازماندهی و تجدید سازمانی ، ایجاد تغییر در فرآیندهای نوآوری سازمان، عوامل فرهنگی سازمان، وجود یا عدم وجود حمایت مدیر عالی سازمان، اختصاص یا عدم اختصاص بودجه و منابع کافی برای پیاده سازی فرآیندهای نوآوری باز و همچنین عوامل خارجی و محیطی، عوامل مهمی در
شکلگیری آمادگی سازمانی برای پیادهسازی نوآوری باز در سازمان است. مؤلفه مهم دوم، آماده سازی منابع انسانی است. وجود سبک مدیریت و رهبری متناسب، اصلاح ساختار ارتباطات سازمانی، وجود سیستم پاداش مناسب، ایجاد مشارکت کارکنان و مسئولین سازمان، میزان بهرهگیری از ظرفیتهای خلاق کارکنان، شیوه جابجایی مدیران اجرایی در سازمان، آموزش کارکنان و آموزش صاحبان ایده و نوآوری، عوامل مهمی در شکلگیری آمادهسازی منابع انسانی است. مولفه سوم بستر سازی برای خلق ایده است. عواملی همچون تکمیل زیر ساختهای نوآوری و رفع نواقص آن، وجود مراکز کنترل و فیلتر کننده برای خروجیهای نوآوری دانشگاهی، میزان ظرفیت جذب دانش و فناوری، وجود سیستمهای مدیریت دانش و نوآوری، وجود سیستم برای تعیین اولویتها و ساختار ارزیابی ایدهها و همچنین جبران فقدان نیروی تخصصی تحقیق و توسعه در صنایع، در ایجاد بستر مناسب برای خلق ایده بسیار تاثیرگذارند. جدول شماره 1 مضامین پایه، سازماندهنده و فراگیر عوامل سازمانی نوآوری باز را نشان میدهد.
جدول 1. مضامین پایه، سازمان دهنده و فراگیر عوامل سازمانی نوآوری باز
مضمون فراگیر | مضامین سازمان دهنده | مضامین پایه |
---|---|---|
عوامل سازمان نگر | آماده سازی سازمانی | وجود توانایی خودسازماندهی و تجدید سازمانی |
تغییر در فرایند نوآوری سازمان | ||
عوامل فرهنگی سازمان | ||
حمایت مدیریت عالی سازمان | ||
اختصاص بودجه و منابع به نوآوری باز | ||
عوامل خارجی و محیطی | ||
آماده سازی منابع انسانی | سبک مدیریت و رهبری متناسب | |
اصلاح ساختار ارتباطات سازمانی | ||
سیستم پاداش | ||
مشارکت کارکنان و مسئولین سازمان | ||
بهره گیری از ظرفیتهای خلاقیت کارکنان | ||
جابجایی مدیران اجرایی | ||
آموزش کارکنان | ||
آموزش صاحبان ایده و نوآوری | ||
بسترسازی برای خلق ایده | رفع نواقص و تکمیل زیرساختهای نوآوری | |
مرکز کنترل و فیلترکننده ای برای خروجی های نوآوری | ||
ظرفیت جذب دانش و فناوری | ||
سیستمهای مدیریت دانش و نوآوری | ||
تعیین اولویتها و ساختارهای ارزیابی ایده ها | ||
جبران فقدان نیروی تخصصی تحقیق و توسعه در صنایع |
سوال دوم پژوهش : چه مدلی را می توان برای پیاده سازی نوآوری باز در دانشگاه های ایران از بعد عوامل سازمان نگر ارائه داد ؟
در پاسخ به سوال دوم پژوهش مدل پژوهش پیشنهاد داده شد که در شکل 1 نشان داده شده است.
شکل 1. مدل پژوهش ( مدل نوآوری باز در
دانشگاههای ایران از بعد عوامل سازمان نگر)
سوال سوم پژوهش : آیا مدل ارائه شده دارای اعتبار است ؟
در پاسخ به سوال سوم پژوهش اعتبار عاملی مربوط به مضمون فراگیر «عوامل سازمان نگر» مورد بررسی قرار گرفت. مقادیر برآورد شده در جداول گزارش شده در ادامه، مربوط به بارهای عاملی که همگی بزرگتر از 6/0 محاسبه شدند، مقادیر بحرانی و سطح معناداری بیانگر این است که بارهای عاملی مربوط به همه مضامین پایه و سازماندهنده "عوامل سازماننگر" دارای وضعیت مطلوبی هستند، به عبارت دیگر همبستگي این مضمون با مضامین سازماندهنده و پایه مربوط به این مضامین در حد بالا برآورد شده است، در نتیجه ابزار سنجش از اعتبار عاملی لازم برخوردار است.
5- آمادهسازی سازمانی
مدل عاملي مضمون "آمادهسازی سازمانی" به صورت مدل عاملي سلسه مراتبی (مرتبه دوم) تدوين گرديد، برآوردهاي مربوط به اين مدل؛ شامل شاخصهاي اعتبار و پایایی و بارهای عاملی مضامین پایه و معرفها در شکل 2 و جداول 2 و 3 گزارش شده است:
شکل 2. مدل عاملی مرتبه دوم مضمون آمادهسازی سازمانی
برحسب مقادیر جدول 2 : الف) شاخص های اعتبار همگرا و ممیز دلالت بر مطلوبیت اعتبار همگرا و ممیز مضامین پایه "آمادهسازی سازمانی" دارند. ب) مقادیر ضریب آلفای کرنباخ و قابلیت اعتماد ترکیبی گویای دقت اندازهگیری بالای ابزار مضامین پایه "آماده سازی سازمانی "و به عبارت دیگر پایا بودن ابزار مربوط به این مضامین است.
همچنین مقادیر برآورد شده در جدول 3 (بار عاملی، مقادیر بحرانی و سطح معناداری) بیانگر این است که بارهای عاملی مربوط به همه مضامین و معرفهای مضمون "آمادهسازی سازمانی"دارای وضعیت مطلوبی هستند، به عبارت دیگر همبستگي این مضمون با مضامین پایه و معرفهای مربوط به این مضامین در حد بالا برآورد شده است در نتیجه ابزار سنجش از اعتبار عاملی لازم برخوردار است.
جدول 2. شاخصهاي ارزيابي اعتبار و پایایی ابزار سنجش مضمون آماده سازی سازمانی
مضامین پایه | اعتبار همگرا | اعتبار ممیز | پایایی | |||
AVE | فونل لاکر | بارهای عاملی متقاطع | HTM | آلفا کرونباخ | پایایی ترکیی | |
وجود توانایی خودسازماندهی و تجدید سازمانی | 52/0 | تأیید | 72/0 | 80/0 | ||
تغییر در فرایند نوآوری سازمان | 64/0 | تأیید | 72/0 | 84/0 | ||
عوامل فرهنگی سازمان | 56/0 | تأیید | 70/0 | 79/0 | ||
حمایت مدیریت عالی سازمان | 72/0 | تأیید | 81/0 | 89/0 | ||
اختصاص بودجه و منابع به نوآوری باز | 69/0 | تأیید | 77/0 | 87/0 | ||
عوامل خارجی و محیطی | 69/0 | تأیید | 78/0 | 87/0 |
جدول 3. مقادير بارهاي عاملي مضامین پایه و معرف های مضمون آماده سازی سازمانی
مضامین پایه | بار عاملی | مقدار بحرانی | P |
وجود توانایی خودسازماندهی و تجدید سازمانی | 66/0 | 17/7 | 001/0 |
تغییر در فرایند نوآوری سازمان | 89/0 | 31/27 | 001/0 |
عوامل فرهنگی سازمان | 92/0 | 68/35 | 001/0 |
حمایت مدیریت عالی سازمان | 84/0 | 66/17 | 001/0 |
اختصاص بودجه و منابع به نوآوری باز | 77/0 | 97/10 | 001/0 |
عوامل خارجی و محیطی | 78/0 | 74/10 | 001/0 |
6- آمادهسازی منابع انسانی
مدل عاملي مضمون "آمادهسازی منابع انسانی" به صورت مدل عاملي سلسه مراتبی (مرتبه دوم) تدوين گرديد، برآوردهاي مربوط به اين مدل؛ شامل شاخصهاي اعتبار و پایایی و بارهای عاملی مضامین پایه و معرفها در شکل 3 و جداول 4 و 5 گزارش شده است:
شکل 3. مدل عاملی مرتبه دوم مضمون آمادهسازی منابع انسانی
جدول 4. شاخصهاي ارزيابي اعتبار و پایایی ابزار سنجش مضمون آماده سازی منابع انسانی
مضامین پایه | اعتبار همگرا | اعتبار ممیز | پایایی | |||
---|---|---|---|---|---|---|
AVE | فونل و لارکر | بارهای عاملی متقاطع | HTMN | آلفای کرونباخ | پایایی ترکیبی | |
سبک مدیریت و رهبری متناسب | 61/0 | تأیید | 70/0 | 82/0 | ||
اصلاح ساختار ارتباطات سازمانی | 74/0 | تأیید | 82/0 | 89/0 | ||
سیستم پاداش
| 60/0 | تأیید | 70/0 | 82/0 | ||
مشارکت کارکنان و مسئولین سازمان | 73/0 | تأیید | 81/0 | 89/0 | ||
بهره گیری از ظرفیتهای خلاقیت کارکنان | 67/0 | تأیید | 75/0 | 86/0 | ||
جابجایی مدیران اجرایی | 67/0 | تأیید | 75/0 | 86/0 | ||
آموزش کارکنان | 74/0 | تأیید | 82/0 | 89/0 | ||
آموزش صاحبان ایده و نوآوری | 76/0 | تأیید | 84/0 | 90/0 |
برحسب مقادیر جدول 4 : الف) شاخصهای اعتبار همگرا و ممیز دلالت بر مطلوبیت اعتبار همگرا و ممیز مضامین پایه "آمادهسازی منابع اانسانی" دارند. ب) مقادیر ضریب آلفای کرنباخ و قابلیت اعتماد ترکیبی گویای دقت اندازهگیری بالای ابزار مضامین پایه "آمادهسازی منابع انسانی "و به عبارت دیگر پایا بودن ابزار مربوط به این مضامین است.
جدول5. مقادير بارهاي عاملي مضامین پایه و معرفهای مضمون آمادهسازی منابع انسانی
مضامین پایه | بار عاملی | مقدار بحرانی | P |
---|---|---|---|
سبک مدیریت و رهبری متناسب | 78/0 | 76/12 | 001/0 |
اصلاح ساختار ارتباطات سازمانی | 77/0 | 60/9 | 001/0 |
سیستم پاداش | 75/0 | 80/12 | 001/0 |
مشارکت کارکنان و مسئولین سازمان | 76/0 | 99/11 | 001/0 |
بهره گیری از ظرفیت های خلاقیت کارکنان | 91/0 | 30/33 | 001/0 |
جابجایی مدیران اجرایی | 73/0 | 15/11 | 001/0 |
آموزش کارکنان | 80/0 | 03/13 | 001/0 |
آموزش صاحبان ایده و نوآوری | 65/0 | 68/5 | 001/0 |
مقادیر برآورد شده در جدول 5 (بار عاملی، مقادیر بحرانی و سطح معناداری) بیانگر این است که بارهای عاملی مربوط به همه مضامین و معرف های مضمون "آمادهسازی منابع انسانی"دارای وضعیت مطلوبی هستند، به عبارت دیگر همبستگي این مضمون با مضامین پایه و معرفهای مربوط به این مضامین در حد بالا برآورد شده است در نتیجه ابزار سنجش از اعتبار عاملی لازم برخوردار است.
7- بستر سازی برای خلق ایده
مدل عاملي مضمون "بسترسازی برای خلق ایده" به صورت مدل عاملي سلسه مراتبی (مرتبه دوم) تدوين گرديد، برآوردهاي مربوط به اين مدل؛ شامل شاخصهاي اعتبار و پایایی و بارهای عاملی مضامین پایه و معرف ها در شکل 4 و جداول 6 و 7 گزارش شده است:
شکل 4. مدل عاملی مرتبه دوم مضمون بسترسازی برای خلق ایده
جدول 6. شاخصهاي ارزيابي اعتبار و پایایی ابزار سنجش مضمون بسترسازی برای خلق ایده
مضامین پایه | اعتبار همگرا | اعتبار ممیز | پایایی | |||
AVE | فونل و لارکر | بارهای عاملی متقاطع | HTMN | آلفای کرونباخ | پایایی ترکیبی | |
رفع نواقص و تکمیل زیرساخت | 59/0 | تأیید | 74/0 | 80/0 | ||
مرکز کنترل و فیلترکننده | 70/0 | تأیید | 78/0 | 87/0 | ||
ظرفیت جذب دانش و فناوری | 72/0 | تأیید | 81/0 | 89/0 | ||
مدیریت دانش و نوآوری | 67/0 | تأیید | 74/0 | 86/0 | ||
تعیین اولویتها و ساختارهای ارزیابی ایده ها | 73/0 | تأیید | 82/0 | 89/0 | ||
جبران فقدان نیروی تخصصی | 69/0 | تأیید | 77/0 | 87/0 |
برحسب مقادیر جدول 6 : الف) شاخصهای اعتبار همگرا و ممیز دلالت بر مطلوبیت اعتبار همگرا و ممیز مضامین پایه "بسترسازی برای خلق ایده" دارند. ب) مقادیر ضریب آلفای کرنباخ و قابلیت اعتماد ترکیبی گویای دقت اندازهگیری بالای ابزار مضامین پایه "بسترسازی برای خلق ایده "و به عبارت دیگر پایا بودن ابزار مربوط به این مضامین است.
جدول 7. مقادير بارهاي عاملي مضامین پایه و معرفهای مضمون بسترسازی برای خلق ایده
مضامین پایه | بار عاملی | مقدار بحرانی | P |
رفع نواقص و تکمیل زیرساختهای نوآوری | 83/0 | 51/12 | 001/0 |
مرکز کنترل و فیلترکننده ای برای خروجی های نوآوری | 81/0 | 85/8 | 001/0 |
ظرفیت جذب دانش و فناوری | 81/0 | 33/13 | 001/0 |
سیستمهای مدیریت دانش و نوآوری | 90/0 | 63/30 | 001/0 |
تعیین اولویتها و ساختارهای ارزیابی ایده ها | 79/0 | 21/12 | 001/0 |
جبران فقدان نیروی تخصصی تحقیق و توسعه در صنایع | 65/0 | 02/7 | 001/0 |
مقادیر برآورد شده در جدول 7 (بار عاملی، مقادیر بحرانی و سطح معناداری) بیانگر این است که بارهای عاملی مربوط به همه مضامین و معرف های مضمون "بسترسازی برای خلق ایده"دارای وضعیت مطلوبی هستند، به عبارت دیگر همبستگي این مضمون با مضامین پایه و معرفهای مربوط به این مضامین در حد بالا برآورد شده است در نتیجه ابزار سنجش از اعتبار عاملی لازم برخوردار است.
8- مضمون فراگیر « عوامل سازمان نگر»
مدل عاملي مضمون "عوامل سازماننگر" به صورت مدل عاملي سلسه مراتبی (مرتبه دوم) تدوين گرديد، برآوردهاي مربوط به اين مدل؛ شامل شاخصهاي اعتبار و پایایی و بارهای عاملی مضامین سازماندهنده و پایه در شکل 5 و جداول 8 و 9 گزارش شده است:
شکل 5. مدل عاملی مرتبه دوم مضمون عوامل سازماننگر
جدول 8. شاخصهاي ارزيابي اعتبار و پایایی ابزار سنجش مضمون عوامل سازماننگر
مضامین پایه | اعتبار همگرا | اعتبار ممیز | پایایی | |||
AVE | فونل و لارکر | بارهای عاملی متقاطع | HTMN | آلفای کرونباخ | پایایی ترکیبی | |
آماده سازی سازمانی | 65/0 | تأیید | 89/0 | 92/0 | ||
آماده سازی منابع انسانی | 58/0 | تأیید | 90/0 | 92/0 | ||
بسترسازی برای خلق ایده | 63/0 | تأیید | 88/0 | 91/0 |
برحسب مقادیر جدول 8 : الف) شاخص های اعتبار همگرا و ممیز دلالت بر مطلوبیت اعتبار همگرا و ممیز مضامین سازماندهنده "عوامل سازماننگر" دارند. 2) مقادیر ضریب آلفای کرنباخ و قابلیت اعتماد ترکیبی گویای دقت اندازهگیری بالای ابزار مضامین سازماندهنده "عوامل سازماننگر "و به عبارت دیگر پایا بودن ابزار مربوط به این مضامین است.
جدول 9. مقادير بارهاي عاملي مضامین سازماندهنده و پایه عوامل سازماننگر
مضامین پایه | بار عاملی | مقدار بحرانی | P |
آماده سازی سازمانی | 92/0 | 08/48 | 001/0 |
آماده سازی منابع انسانی | 94/0 | 70/59 | 001/0 |
بسترسازی برای خلق ایده | 93/0 | 95/41 | 001/0 |
مقادیر برآورد شده در جدول 9 (بار عاملی، مقادیر بحرانی و سطح معناداری) بیانگر این است که بارهای عاملی مربوط به همه مضامین پایه و سازماندهنده "عوامل سازماننگر"دارای وضعیت مطلوبی هستند، به عبارت دیگر همبستگي این مضمون با مضامین سازماندهنده و پایه مربوط به این مضامین در حد بالا برآورد شده است در نتیجه ابزار سنجش از اعتبار عاملی لازم برخوردار است.
9- بحث و نتیجه گیری
این پژوهش با هدف شناسایی و بررسی عوامل سازمانی برای پیادهسازی نوآوری باز در دانشگاههای ایران با استفاده از تحلیل مضمون مقالات متعددی در حوزه نوآوری باز انجام شده است. پس از مطالعه و انتخاب و کدگذاری متون مقالات مرتبط با نوآوری باز، تعداد 20 مضمون پایه از بخشهای مختلف متون مقالات استخراج گردید. از این مضامین پایه تعداد 3 مضمون سازماندهنده و در نهایت یک مضمون فراگیر «عوامل سازماننگر» استخراج شدند. نتایج تحلیل مضمون نشان داد 3 عامل اصلی سازمانی برای پیادهسازی نوآوری باز، 3 مضمون سازماندهنده «آمادهسازی سازمانی»، «آمادهسازی منابع انسانی»، «بسترسازی برای خلق ایده» میباشند که هر یک خود از عوامل دیگری (مضامین پایه) شکل میگیرند. مضامین استخراج شده همسویی خود را با پیشینه تحقیق نشان دادند.
تحلیل عاملی تاییدی نشان داد که مضامین پایه: عوامل فرهنگی سازمان (با ضریب مسیر 91/0) و تغییر در فرآیند نوآوری سازمان (با ضریب مسیر 89/0) و حمایت مدیریت عالی سازمان (با ضریب مسیر 83/0) دارای همبستگی قوی با عامل آمادهسازی سازمانی، مضامین پایه: بهرهگیری از ظرفیتهای خلاقیت کارکنان (با ضریب مسیر 90/0) و آموزش کارکنان (با ضریب مسیر 79/0) و سبک مدیریت و رهبری متناسب (با ضریب مسیر 78/0) دارای همبستگی قوی با عامل آمادهسازی منابع انسانی، و مضامین پایه: سیستمهای مدیریت دانش و نوآوری (با ضریب مسیر 90/0) و رفع نواقص و تکمیل زیرساختهای نوآوری (با ضریب مسیر 83/0) و ظرفیت جذب دانش و فناوری (با ضریب مسیر 80/0) دارای همبستگی قوی با عامل بسترسازی برای خلق ایده بوده و شاخص قوی برای اندازهگیری آنها محسوب میشود. همچنین مقادیر پی برای کلیه مضامین پایه این عوامل کوچکتر از 05/0 بوده که نشاندهنده ارتباط معنیدار هر مضمون با عامل اصلی مرتبه بالاتر از خود میباشد.
نتایج این پژوهش همسویی خود را با نتایج پیشینه تحقیق نشان میدهند. همچنین نوآوری باز در دانشگاههای سایر کشورها نیز صورت پذیرفته است. در 2 دانشگاه آمریکای لاتین (دانشگاه بویاکا کلمبیا و دانشگاه جواناگواتا مکزیک) نقش مدیریت دانش در پیادهسازی نوآوری باز پراهمیت بیان شده است. همچنین در دانشگاههای فنی لهستان نقش دانشگاهها به عنوان تسهیلگر در اکوسیستم نوآوری و
جذبکننده و ارائهدهنده دانش و نوآوری بیان شده است که همسویی با نتایج پژوهش حاضر دارند.
برای ﺑﺮازش اﯾﻦ ﻣﺪل ﭘﺮﺳﺶ ﻧﺎمهای ﺗﻬﯿﻪ و ﺗﻨﻈﯿﻢ شد. ﺑﺮای ﺑﺮرﺳﯽ رواﯾﯽ ﻣﺤﺘﻮاﯾﯽ آن از روش ﻻوﺷﻪ و ﺑﻌﺪ از ﺟﻤﻊآوری ﭘﺮﺳﺶﻧﺎﻣﻪﻫﺎی ﺗﮑﻤﯿﻞ ﺷﺪه برای ﺑﺮرﺳﯽ رواﯾﯽﺳﺎزهای آزﻣﻮن روش ﺗﺤﻠﯿﻞ ﻋﺎﻣﻠﯽ ﺗﺎﯾﯿﺪی و برای ﭘﺎﯾﺎﯾﯽ آزﻣﻮن ﻧﻬﺎﯾﯽ از روش ﺿﺮﯾﺐ آﻟﻔﺎ کرونباخ اﺳﺘﻔﺎده شده است. نتایج حاصل نشان داد که ابزار سنجش از اعتبار عاملی لازم برخوردار است.
نتیجه گیری :
برای پیادهسازی نوآوری باز، پیادهسازی 3 عامل سازمانی اصلی و عوامل پایهای ذکر شده در فوق با بیشترین همبستگی با عامل اصلی خود (شاخصهای قوی) که در جدول 10 نشان داده شده اند، ضروری هستند و کمک شایانی به پیاده سازی نوآوری باز خواهند نمود. دانشگاه برای تبدیل شدن به یک دانشگاه دارای نوآوری باز، الزاماً نباید بطور مستقیم نقش کارآفرین را بازی کند بلکه باید نقش مشارکتی با کارآفرینان در زمینه جذب و ارائه دانش و نوآوری و راه حل داشته باشد.
منابع 1. باقری نژاد، ج. و جاوید، غ. (1393)، ارائه مدل نوآوری باز در صنعت بانکداری ایران(مطالعه موردی : بانک پارسیان). نوآوری و ارزش آفرینی، 2(5)، 21-41. 2. توکلی، غلامرضا ؛ صفدري رنجبر، مصطفی و سلامي، سیدرضا (1396). همكاري هاي علمي و فناورانه ميان دانشگاه و صنعت (روند تاريخي، اهداف، چالش ها و سازوكارها). توسعه تكنولوژي صنعتي، 14(27)، 5-16. 3. حسن آبادی، پ. و منطقی، م. (1394). تغییرات ساختار سازمانی مورد نیاز جهت اجرای نوآوری باز. کنفرانس بین المللی مدیریت و علوم اجتماعی، دبی. 4. حسینی، احمد ؛ شمس، فاطمه (1393). تاثیر رفتار سازمانی مثبت و نوآوری باز بر بهبود مزیت رقابتی. مطالعات مدیریت بهبود و تحول، 23(75)، 137-159. 5. خسروپور، ح. ؛ فیضی، ک. و طبائیان، س.ک. (1392). بررسی و رتبهبندی عاملهای موثر بر سازوکار بهکارگیری رویکرد نوآوری باز در صنعت هوایی ایران. نشریه علمی-پژوهشی مدیریت نوآوری، 2(4)، 1-26. 6. رمضانپور نرگسی، قاسم ؛ داوری، علی ؛ افراسیابی، راحله و زرگران یزد، بهار (1393)، بررسی تاثیر عوامل درونی و بیرونی بر نوآوری باز (مورد مطالعه: مراکز تحقیقاتی وزارت صنایع و علوم). مدیریت توسعه فناوری، 2(1)، 29-44. 7. زنجیرچی، م. ؛ جلیلیان، ن. و معین زاده، م.م. (1397). ارائه مدل جامع از عوامل مؤثر برموفقیت نوآوری باز با رویکرد مدل سازی ساختاری-تفسیری (مورد مطالعه: دانشگاه یزد). نامه آموزش عالی، 11(41)، 137-166. 8. صفدری رنجبر، مصطفی ؛ منطقی، منوچهر و توکلی، غلامرضا (پاییز 1393)، نوآوری باز: نگاهی جامع بر مفاهیم، رویکردها، روندها و عوامل کلیدی موفقیت. رشد فناوری، 10(40)، 10-17. 9. مدهوشی، مهرداد ؛ کیاکجوری، کریم (1396). شناسایی موانع نوآوری باز در دانشگاهها. فصلنامه آموزش علوم دریایی، 4(4)، 1-15.
|
جدول 10. شاخصهای قوی عوامل اصلی سازمانی
عامل سازمانی اصلی | شاخص قوی |
آماده سازی سازمانی | عوامل فرهنگی سازمان |
تغییر در فرایند نوآوری سازمان | |
حمایت مدیر عالی | |
آماده سازی منابع انسانی | ظرفیت های خلاقیت کارکنان |
آموزش کارکنان | |
سبک مدیریت و رهبری | |
بستر سازی برای خلق ایده | سیستم مدیریت دانش |
تکمیل زیر ساخت های نوآوری | |
ظرفیت جذب دانش و نوآوری |
دانشگاه یزد). نامه آموزش عالی، 11(41)، 137-166. 8. صفدری رنجبر، مصطفی ؛ منطقی، منوچهر و توکلی، غلامرضا (پاییز 1393)، نوآوری باز: نگاهی جامع بر مفاهیم، رویکردها، روندها و عوامل کلیدی موفقیت. رشد فناوری، 10(40)، 10-17. 9. مدهوشی، مهرداد ؛ کیاکجوری، کریم (1396). شناسایی موانع نوآوری باز در دانشگاهها. فصلنامه آموزش علوم دریایی، 4(4)، 1-15. 10. Attride-Stirling, J. (2001). Thematic networks: an analytic tool for qualitative research. Sage Journal Qualitative Research, 1(3), 385-405. 11. Arora, A., & Gambardella, A. (2010). Ideas for rent: an overview of markets for technology. Industrial and Corporate Change, 19(3), 775-803. 12. Becker, B. A., & Eube, C. (2018). Open innovation concept: integrating universities and business in digital age. Journal of Open Innovation: Technology, Market, and Complexity, 4(1), 12-28. 13. Baron, M. (2017). Open Innovation Capacity of the Polish Universities. Journal of the knowledge economy. https://doi.org/10.1007/s13132-017-0515-8 14. Chesbrough, H., & Rosenbloom, R.S. (2002). The role of the business model in capturing value from innovation: evidence from Xerox Corporation's technology spin‐off companies. Industrial and Corporate Change, 11(3), 529–555. 15. Chesbrough, H. (2003c). The logic of open innovation: Managing intellectual property. California Management Review, 45(3), 33-58. 16. Chesbrough, H. W. (2003a). The era of open innovation. MIT Sloan Management Review, 44(3), 35-41.
|
spin‐off companies. Industrial and Corporate Change, 11(3), 529–555.
15. Chesbrough, H. (2003c). The logic of open innovation: Managing intellectual property. California Management Review, 45(3), 33-58.
16. Chesbrough, H. W. (2003a). The era of open innovation. MIT Sloan Management Review, 44(3), 35-41.
17. Chesbrough, H. W. (2003b). Open Innovation: the new imperative for creating and profiting from technology. Boston, MA: Harvard Business School Press.
18. Chesbrough, H., Vanhaverbeke W., & West J. (2004). Open innovation: Researching a new paradigm. Oxford: Oxford University Press.
19. Chesbrough, H. (2006).Open Innovation: The New Imperative for Creating and Profiting from Technology. Boston, MA: Harvard Business School Press.
20. Chesbrough, H., & Crowther, A. K. (2006). Beyond high tech: early adopters of open innovation in other industries. R&D Management, 36(3), 229-236.
21. Chesbrough, H., & Schwartz, K. (2007). Innovating Business Models with Co-Development Partnerships.Research-Technology Management, 50(1), 55-59.
22. Cassiman, B., & Veugelers, R. (2006). In search of complementarity in innovation strategy: Internal R&D and external knowledge acquisition. Management Science, 52(1), 68-82.
23. Durst, S., & Stahle, P. (2013). Success Factors of Open Innovation - A Literature Review. International Journal of Business Research and Management (IJBRM), 4(4), 111-131.
24. Etzkowitz, H., & Leydesdorff, L. )2000(. The dynamics of innovation: form National systems and “Mode 2” to a Triple Helix of university industry government relations. Reaearch Policy, 29, 109-123.
25. Etzkowitz, H. (2008). The triple helix: university-industry-government innovation in action. New York: Routledge.
26. Enkel, E., Gassmann, O., & Chesbrough, H. (2009). Open R&D and open innovation: exploring the phenomenon. R&D Management, 39(4), 311-316.
27. Gassmann, O., & Enkel, E. (2005). Open Innovation. Zeitschrift Führung Organisation, 75(3), 132-138.
28. Geuna, A., & Muscio, A. (2009). The governance of university knowledge transfer: A critical review of the literature. Minerva, 47(1), 93-114.
29. Gonzalez, J. J., & Alvarez, L. C. (2019). Open innovation joined to knowledge management in latin american public universities. Comparative case. Revista Espacios. 40(15), 17.
30. Herzog, P. (2011). Open and Closed Innovation - Different Cultures for Different Strategies. Springer : 9-57.
31. Krejcie, R. V., & Morgan, D. W. (1970). Determining sample size for research activities. Educational and Psychological Measurement, (30), 607-610.
32. Lawshe, CH. (1975). A Qualitative Approach to Content Validity. Personnel Psychology, 28(4), 563-575.
33. Lee, J., Min, J., & Lee, H. (2016). The Effect of Organizational Structure on Open Innovation: A Quadratic Equation. Procedia Computer Science, (91), 492 – 501.
34. Perkmann, M., & Walsh, K. (2007). University–industry relationships and open innovation: Towards a research agenda. International journal of Management Reviews, 9(4), 259-280.
35. Perkmann, M., & Walsh, K. (2008). Engaging the scholar: Three types of academic consulting and their impact on universities and industry. Research Policy, 37(10), 1884-1891.
36. Perkmann, M., & Walsh, K. (2009). The two faces of collaboration: impacts of university-industry relations on public research. Industrial and Corporate Change, 18(6), 1033–1065.
37. Striukova, L., & Rayna, T. (2015). University-industry knowledge exchange: An exploratory study of Open Innovation in UK universities. European Journal of Innovation Management, 18(4), 471-492.
38. Steiner, A., Morel, L., & Camargo, M. (2014). Well-suited organization to open innovation: empirical evidence from an industrial deployment. Journal of Innovation Economics & Management. 1(13), 93-113.
39. Tidd, J. (2014). Open innovation research, management and practice. London: Imperial College Press.
40. Veugelers, R., & Del Rey, E. (2014). The contribution of universities to innovation, (regional) growth and employment. EENEE Analytical Report No. 18.
[1] . Chesbrough
[2] . Know-how
[3] . Veugelers and Del Rey
[4] . Durst and stahle
[5] . Steiner et al.
[6] . Lee et al.
[7] . Tidd
[8] .Baron
[9] . Becker & Eube
[10] .Gonzales Millan et al.
[11] .Guanajuato
[12] . Boyaca