بررسی کاربرد و اعتبار تمثیل منطقی «قیاس غائب بر شاهد» در استنباط مسائل کلامی نزد متکلمان اسلامی
ناهید نجف پور
1
(
فلسفه و کلام، دانشکده الهیات و علوم اسلامی، دانشگاه تبریز
)
قربانعلی کریم زادۀ قراملکی
2
(
عضوهیأت علمی گروه فلسفه وکلام اسلامی دانشگاه تبریز
)
ناصر فروهی
3
(
دانشگاه تبریز
)
الکلمات المفتاحية:
ملخص المقالة :
تمثیل همواره یکی از شیوههای مهم در تبیین و استنباط مسائل عقلی و کلامی در سنت اندیشه اسلامی بوده است. در این میان، «قیاس الغائب علی الشاهد» بهعنوان روشی عقلی در تحلیل و اثبات مفاهیم کلامی، نزد متکلمان اسلامی از اهمیت ویژهای برخوردار بوده است. این مقاله با رویکرد توصیفی-تحلیلی، کاربرد این نوع استدلال را در مکاتب کلامی مختلف، از جمله معتزله، اشاعره و امامیه بررسی کرده و به تحلیل اعتبار آن در استنباط مسائل کلامی میپردازد. یافتههای پژوهش نشان میدهد که قیاس غائب بر شاهد، بهویژه در مباحث صفات و افعال الهی، در کلام معتزله و اشاعره نقش محوری داشته است. متکلمان امامیه، با وجود استفاده اولیه از این قیاس، از دوران علامه حلی به بعد آن را مورد نقد قرار داده و در نتیجه، قاعده «نفی قیاس» را بهعنوان یکی از اصول مهم نظام کلامی خود پذیرفتند. با این حال، این قیاس در مواردی که علت جامع نقش علت تامه را ایفا کند، میتواند معتبر شمرده شده و بهعنوان قیاس برهانی تلقی شود
