سنخشناسی طلاق بر اساس تجربۀ زیستۀ زوجین طلاقگرفته (مورد مطالعه شهر خرمآباد)
الموضوعات :
1 - استادیار گروه علوم اجتماعی، دانشگاه حضرت ایتالله العظمی بروجردی، بروجرد، ایران
الکلمات المفتاحية: طلاق, ساختار و عاملیت, نظریه زمینه¬ای, خرمآباد,
ملخص المقالة :
خانواده به عنوان مهمترین نهاد تاریخ اجتماعی بشر، در دوران اخیر درگیر مسائل جدی شده است. در این بین طلاق، پدیدهای است که در پنج آسیب کلان و دارای اولویت کشور جای گرفته است. هدف پژوهش حاضر، مطالعۀ تجربه مردان و زنان از طلاق در شهر خرمآباد بود که با روششناسی کیفی و استفاده از روش نظریه زمینهای انجام شد. به این منظور، سی مرد و زن طلاقگرفته شهر خرمآباد با روش نمونهگیری هدفمند و استراتژی گلوله برفی انتخاب شد. دادههای پژوهش با استفاده از مصاحبههای عمیق و نیمهساختاریافته جمعآوری شده است. همچنین تجزیه و تحلیل مصاحبهها در سه مرحله کدگذاری باز، کد محوری و کدگذاری گزینشی صورت گرفته و از این فرایند، دادههای زیر استخراج شد: طلاق عقلانی جاهطلبانه، طلاق عقلانی فاعلانه، طلاق عقلانی توافقی، طلاق عقلانی منفعلانه، طلاق غیر عقلانی شتابزده و اجباری، پیامدهای پس از طلاق، شکست و سقوط مالی، نداشتن شغل هنگام طلاق، برچسب اجتماعی، انزوا و طرد اجتماعی، مورد اتهام قرار گرفتن، ابژۀ جنسی قرار گرفتن، تغییر جايگاه، نیازهای عاطفی و جنسی، بازيابی خود، مديريت ارتقای اجتماعی، معاشرتهای همگون، عدم بیان طلاق، تحلیل و تفسیر آن، آخرين راه چاره واقعیت پدیدارشده بیانگر سنخهای متنوع برآمده از ساختار و عاملیت توأمان برای افراد مطلقه است. سنخهای بررسیشده از طلاق، بیش از هر چیزی طلاق را به مسئلهای پیچیده و چندبعدی بدل کرده است.
آزاد ارمکي، تقي و دیگران (1391) «همخانگي؛ پيدايش شکلهاي جديد خانواده در تهران»، جامعهپژوهي فرهنگي، دورة سوم، شمارة 1، صص 43-77.
آمار جهانی طلاق(1402) نرخ طلاق در سطح نظام جهانی،دانشنامه ویکی پی دیای، آمار نگاری طلاق ایران، سایت https://fa.
wikipedia.
org/wiki/%D8%A2%D9%85%D8%A7%D8%B1%D9%86%DA%AF%D8%A7%D8%B1%DB%8C_%D8%B7%D9%84%D8%A7%D9%82.
.
.
.
https://www.
forbes.
com/advisor/legal/divorce/divorce-statistics.
ابراهیمیمنش، مریم (1395) شناسایی روند وقوع پدیده طلاق، ارائه یک نظریه زمینهای، پایاننامه دکتری جامعهشناسی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد تهران مرکز.
افراسیابی، حسین و دیگران (1399) «سازگاری پرنوسان در تعاملات اجتماعی بیماران سرطانی؛ مطالعۀ کیفی در شهر اهواز»، جامعهشناسی کاربردی، دوره سی¬ویکم، شماره 1 (پیاپی 77)، صص 1-16.
بنیهاشمی، فریبا و دیگران (1398) «بررسی عوامل جمعیتشناختی، اجتماعی و اقتصادی مؤثر بر احتمال طلاق در ایران در سال 1395»، نامه انجمن جمعیتشناسی ایران، سال چهاردهم، شماره 28، صص 7-43.
بهشتیان، محمد و فاطمه عبدی (1401) «بررسی رابطه ویژگیهای شخصیتی و صمیمیت به عنوان پیشبینی¬کنندههای میل به طلاق در زنان ساکن شهر تهران»، پژوهشنامه زنان، دوره سیزدهم، شماره 39، صص 71-89.
چيل، ديويد (١٣٨٨) نگرشي جامعهشناختی به خانوادهها در دنياي امروز، ترجمۀ محمدمهدي لبيبي، تهران، افکار.
حسنی، رضا و دیگران (1393) «پیامدهای طلاق برای زنان مطلقه شهر مشهد»، مطالعات علوم اجتماعی ايران، سال یازدهم، شماره 42، صص 33-49.
حسینی، سید علی ( 1386) انتخابات تجلی مردم سالاری ، پیام زمستان، شماره 87، صص 20-21.
ریتزر، جورج (1382) نظریه های معاصر جامعه شناسی، ترجمه محسن ثلاثی، تهران، سمت.
شفیعینیا، اعظم و دیگران (1400) «تجربه زیسته زنان مطلقه با طلاقهای غیر منتظره: یک مطالعه کیفی»، فصلنامه خانواده، درمانی کاربردی، دوره دوم، شماره 4 (پیاپی 8)، صص 192-214.
صادقی فسايی، سهیلا و مريم ايثاری (1392) «بازتعريف خود و ساخت هويت در میان زنان پس از طلاق»، پژوهشنامه زنان، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، سال چهارم، شماره 1، صص 111-138.
------------------------------ (1393) «مطالعه جامعهشناختی سنخهای طلاق»، فصلنامه مسائل اجتماعی ايران، سال ششم، شماره 1، صص 131-156.
عبداللهی، اصغر و دیگران (1399) «تجربۀ طلاق از منظر زوجین مطلقه در شهر تهران (در پنج سال اول زندگی)»، فصلنامه مطالعات راهبردی زنان، دوره بیست¬وسوم، شماره 89، صص 143-162.
فولادیان، مجید و دیگران (1400) «تحلیل جامعهشناختی فرایندهای بروز رابطة فرازناشویی (مورد مطالعه: زنان و مردان متقاضی طلاق در شهر مشهد)»، مطالعات و تحقیقات اجتماعی در ایران، دوره دهم، شماره 1، صص 1-37.
کرايب، يان (١٣٨٢) نظرية اجتماعي کلاسيک، ترجمۀ شهناز مسمي¬پرست، تهران، آگه.
گيدنز، آنتوني (١٣٧٧) پيامدهاي مدرنيته، ترجمۀ محسن ثلاثي، تهران، مرکز.
Becker, G. S. (1976). A Theory of Marriage: Part II. Journal of Political Economy 82: S11-S26.
Cure, R, o. (2009) Grown‐up Children of Divorce, Experiences and Health, Sweden by LiU‐Tryck, Linköping.
Fisher, A. N. Stinson, D. A. Wood, J. V. Holmes, J. G. & Cameron, J. J. (2021) Singlehood and Attunement of Self-Esteem to Friendships. Social Psychological and Personality Science, 1948550620988460.
karty M.. &- edchaz (2011) “Divorce/separation in later-life: A fixed effects analysis of economic wellbeing by gender”, Journal of Family and Economic Issues, 36.
Kruk, E. (2021) Discontinuity between pre-and post-divorce father-child relationships: New evidence regarding paternal disengagement. In The consequences of divorce: Economic and custodial impact on children and adults (pp. 195-227). Routledge.
Mendoza, J. E. Tolba, M. & Saleh, Y. (2020) Strengthening marriages in Egypt: Impact of divorce on women. Behavioral Sciences, 10(1), 14.
Oseghale, C. O.(2024) Social Work Services and the Impact of Divorce on Family Wholeness in Nigeria.
Rinaldo, R., Nisa, E. F., & Nurmila, N. (2024) Divorce narratives and class inequalities in Indonesia. Journal of Family Issues, 45(5), 1195-1216.
Van Winkle, Z. & Leopold, T. (2021) Family size and economic wellbeing following divorce: The United States in comparative perspective. Social Science Research, 96, 102541.
فصلنامه علمي «پژوهش انحرافات و مسائل اجتماعی»
شماره هشتم، تابستان 1402: 194-167
تاريخ دريافت: 11/02/1403
تاريخ پذيرش: 17/04/1403
نوع مقاله: پژوهشی
سنخشناسی طلاق بر اساس تجربۀ زیستۀ زوجین طلاقگرفته
(مورد مطالعه شهر خرمآباد)
کرمالله جوانمرد1
چکیده
خانواده به عنوان مهمترین نهاد تاریخ اجتماعی بشر، در دوران اخیر درگیر مسائل جدی شده است. در این بین طلاق، پدیدهای است که در پنج آسیب کلان و دارای اولویت کشور جای گرفته است. هدف پژوهش حاضر، مطالعۀ تجربه مردان و زنان از طلاق در شهر خرمآباد بود که با روششناسی کیفی و استفاده از روش نظریه زمینهای انجام شد. به این منظور، سی مرد و زن طلاقگرفته شهر خرمآباد با روش نمونهگیری هدفمند و استراتژی گلوله برفی انتخاب شد. دادههای پژوهش با استفاده از مصاحبههای عمیق و نیمهساختاریافته جمعآوری شده است. همچنین تجزیه و تحلیل مصاحبهها در سه مرحله کدگذاری باز، کد محوری و کدگذاری گزینشی صورت گرفته و از این فرایند، دادههای زیر استخراج شد: طلاق عقلانی جاهطلبانه، طلاق عقلانی فاعلانه، طلاق عقلانی توافقی، طلاق عقلانی منفعلانه، طلاق غیر عقلانی شتابزده و اجباری، پیامدهای پس از طلاق، شکست و سقوط مالی، نداشتن شغل هنگام طلاق، برچسب اجتماعی، انزوا و طرد اجتماعی، مورد اتهام قرار گرفتن، ابژۀ جنسی قرار گرفتن، تغییر جايگاه، نیازهای عاطفی و جنسی، بازيابی خود، مديريت ارتقای اجتماعی، معاشرتهای همگون، عدم بیان طلاق، تحلیل و تفسیر آن، آخرين راه چاره واقعیت پدیدارشده بیانگر سنخهای متنوع برآمده از ساختار و عاملیت توأمان برای افراد مطلقه است. سنخهای بررسیشده از طلاق، بیش از هر چیزی طلاق را به مسئلهای پیچیده و چندبعدی بدل کرده است.
واژههاي کلیدی: طلاق، ساختار و عاملیت، نظریه زمینهای، خرمآباد.
مقدمه
جهان معاصر یا به عبارتی زیستجهان متنوع اجتماعی کنونی بشر در تنوع بخشیدن به صورتبندیهای متنوع واقعیتهای اجتماعی و هنجارهای اخلاقی، خلق فرمهای زیستن جدید، بازاندیشی و تحول نهادهای مختلف اجتماعی فرهنگی از جمله حوزه خانواده، طغیانگر و البته چندساحتی عمل میکند. این صورت جدید زندگی، تغییرات گرایش جدی بشر را در فرایند بازآفرینی ارزشی- فرهنگی درگیر کرده است؛ ساخت واقعیت اجتماعی که در آن گویی نهاد خانواده بیش از هر زمان دیگری دچار مسائل جدی شده است. سبکهای نوین زندگی در سپهر معنایی خود پایههای حفظ و نگهداشت نهاد خانواده را سست و متزلزل نموده است. طلاق، واقعیتی اجتماعی در حال شیوع میباشد. این موضوع در نگاه اول، بیانگر دگرگونی زندگی اجتماعی و به خطر انداختن نقش خانواده به عنوان نهادی بااهمیت در جامعه است؛ فرمی از زیست اجتماعی که در حال رشد بوده و شکلی جهانی پیدا کرده است. این مسئله اجتماعی حالا دیگر تبدیل به دغدغهای اجتماعی در جامعه جهانی شده است (بهشتیان و عبدی، 1401: 72؛ Oseghale & et al, 2024: 8).
آمار کلیدی طلاق در سال 2024 نشان میدهد که در مجموع 689308 طلاق در 45 ایالت آمریکا -که این آمار را گزارش میکنند- رخ داده است. در همان سال، 1،985،072 ازدواج رخ داد که نرخ ازدواج در ایالاتمتحده را شش در هر هزار نفر میسازد. همچنین آماری مستند در این کشور نشان میدهد که تقریباً نیمی از ازدواجها به طلاق ختم میشود. همچنین ازدواج دوم و سوم در واقع با نرخ بسیار بالاتری با شکست مواجه میشود (آمار جهانی طلاق2، 2024).
در ایران نیز آمار طلاق نگرانکننده است. بر اساس آمار سازمان ثبت احوال کشور در چهارماهه نخست سال 1402، تعداد ۱۹۹ هزار و ۷۲۴ ازدواج و در مقابل ۶۵ هزار و ۳۵۴ طلاق روی داده است. بر این اساس میتوان گفت که نسبت طلاق به ازدواج حدوداً یکسوم است؛ یعنی از هر سه ازدواج، یک مورد به طلاق منتهی شده است. به عبارت دیگر در مقابل هر صد ازدواج، حدود ۳۲ مورد طلاق اتفاق افتاده است (پایگاه خبری آفتاب به نقل از سازمان ثبت احوال کشور3، 1402). استان لرستان نیز از وضعیت موصوف مستثنی نبوده و آمار رشد طلاق در استان لرستان نیز در حال تبدیل شدن به مسئلهای اجتماعی است. خبرگزاری ایرنا به نقل از مدیر کل ثبت احوال استان لرستان گزارش میدهد که در سال 1402 در هر شبانهروز، ۳۶ ازدواج در استان به ثبت رسیده و میانگین سن ازدواجهای ثبتشده برای مردان، 6/28 سال و برای زنان 4/23 سال بوده است. طی این مدت نیز تعداد ۲ هزار و ۳۱۳ مورد طلاق به ثبت رسیده که در هر شبانهروز به طور متوسط تعداد ۱۲ واقعه طلاق به ثبت رسیده و میانگین سن طلاق در استان برای مردان تقریباً ۳۷ و برای زنان نیز تقریباً ۳۲ سال بوده و تعداد ۱۷۶ مورد یعنی 6/7 درصد از طلاقها نیز کمتر از یک سال بوده است (خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران (ایرنا)4، 1402).
آمار گزارششده و مسئلهمندی طلاق و قرار گرفتن آن در میان پنج آسیب اجتماعی اولویتدار کشور به نظر میرسد اهمیت پرداختن به این موضوع را بیش از پیش نشان میدهد. تعداد زیادی از مردم و مسئولان درباره بحران کاهش شدید ازدواج و موالید و بهتبع آن ناپایداری نهاد بااهمیت خانواده سخن گفته و اعتقاد دارند که بایستی برای کاهش طلاق، تدبیری عاجل کرد. انتخاب طلاق و رخداد آن، پدیدهای نیست که بتوان بدون نادیده گرفتن سنخهای مختلف آن، موضوع را مقولهبندی و تبیین کرد. این پژوهش به دنبال به تصویر کشیدن جهان زیست و سناریوی زنان و مردان طلاقگرفته از این شکل از انتخاب است. در واقع زوجین طلاقگرفته به چندین سنخ مختلف تقسیم میشوند. بنابراین مسئله کلی قابل طرح در پژوهش، این است که فرایند شکلگیری طلاق در شهر خرمآباد و تجربه زوجین چگونه است؟ افراد طلاقگرفته با چه انگیزههایی، این تجربه را انتخاب نمودهاند؟ چه تجربه و فهمی از فرایند طلاق در شهر خرمآباد دارند؟ افراد چگونه با این تجربه کنار آمده و از آن مهمتر اینکه چگونه میتوان بر اساس بازنمایی طلاق، تحلیلی درست از سنخهای مختلف طلاق در شهر خرمآباد ارائه کرد.
پیشینه پژوهش
خلأ وجود تحقیقاتی سنخشناسانه در این حیطه سبب شده است که بسیاری از
مسئولان و سیاستگذاران اجتماعی، همۀ اشکال طلاق را به یک چشم بنگرند و از اینرو راهکارهای یکسانی ارائه نمایند و از درک پیچیدگیهای واقعیتهای اجتماعی غافل بمانند. در ادامه به برخی از مهمترین این مطالعات متناسب با پرسشهای پژوهش اشاره میشود.
اوسگاله5 و همکاران (2024) در پژوهش خود در کشور نیجریه بر اثرات مخرب طلاق بر خانواده و نقش مددکاری در احیای خانواده تأکید داشتند. نتایج پژوهش نشان میدهد که طلاق بر زوجین و فرزندان، اثرات بسیار ناگواری داشته و باید خدمات مددکاری به همان اندازه که به فرزندان توجه داشته، به زوجین نیز ارائه شود؛ زیرا مردان و زنان نیز مانند کودکان تحت تأثیر پیامدهای مخرب طلاق هستند.
رینالدو6 و همکاران (2024) از کشور اندونزی، نقش نابرابریهای طبقاتی را روایتهای طلاق افراد طلاقگرفته بررسی نموده است. نتایج پژوهش وی نشان میدهد که زوجهایی که تحصیلات کمتر و پیشزمینههای کمدرآمدی دارند، راحتتر طلاق را میپذیرند. همچنین زنان تحصیلکرده به دلیل توانایی مالی و داشتن شغل به هر قیمتی برای رهایی از ازدواجهای بد تأکید میکنند.
پژوهش کیفی دیگری را مندوزا7 و همکارانش در سال (2020) درباره وضعیت طلاق در کشور مصر، طراحی و اجرا نمودند. بیشتر زنان در پیامدهای مثبت طلاق و نگرش به طلاق از واژه آزادی پس از طلاق میگویند. اینکه اغلب پس از طلاق، احساس آزادی میکنند و به هویت قبلی واقعی خود بازگشتهاند. برای مثال از واژهها و جملههای اینچنینی استفاده میکنند: «من دوباره خودم شدم»، «آزادی، من میتوانم یک انسان باشم». بیشتر زنان تحقیق ابراز داشتند که با طلاق توانستهاند احساس قدرت و آرامش بیشتری داشته باشند، نسبت به آینده امیدوارتر باشند، از نظر مالی به استقلال بیشتری برسند، از خود و فرزندانشان بهتر مراقبت کنند و زندگی بهتری برای خودشان بسازند.
کروک8 (2021) در پژوهش خود به دنبال بررسی ناپیوستگی میان روابط پدر و فرزند، قبل و بعد از طلاق بود. نتایج پژوهش نشان میدهد که از میان هشتاد پدر غیر حضانت، بین روابط پدر و فرزند قبل و بعد از طلاق، ناپیوستگی قابلتوجهی وجود دارد، به طوری که آن دسته از پدرانی که در طول ازدواج، بیشتر با فرزندان خود درگیر بوده و به آنها دلبستهاند، پس از طلاق، بیشترین احتمال را دارند که ارتباط خود را از دست بدهند. در جایی که رابطه پدر و فرزند قبل از طلاق شدید بود، عواقب طلاق و سازگاری پدران با این پیامدها احتمالاً بسیار مشکلساز خواهد بود.
ون وینکل9 (2021)، تمرکز پژوهشی خود را بر «بررسی اندازه خانواده و رفاه اقتصادی پس از طلاق: ایالاتمتحده از دیدگاه تطبیقی» با هدف شناخت، تغییر در درآمد ناخالص خانوار را تا شش سال پس از طلاق بر اساس تعداد فرزندان خانواده، طبقهبندی شده برآورد کرد. یافتهها نشان میدهد که درآمد خانوار زنان دارای سه فرزند یا بیشتر در ایالاتمتحده، آلمان و بریتانیا بهشدت کاهش مییابد. در این کشورها، طلاق شکاف اقتصادی بین آنها را افزایش میدهد.
موضوع طلاق در بخش پیشینههای داخلی نیز تنوع بسیاری دارد:
بهشتیان و عبدی (1401) با این پیشفرض که ویژگیهای شخصیتی و صمیمیت میتواند در پیشبینی طلاق اهمیت داشته باشد، پژوهشی با عنوان «بررسی رابطه ویژگیهای شخصیتی و صمیمیت به عنوان پیشبینیکنندههای میل به طلاق در زنان ساکن شهر تهران» به انجام رساندهاند. نتایج این پژوهش نشان داد که ویژگیهای شخصیتی و سبکهای صمیمیت به صورت مثبت، طلاق را پیشبینی میکند. همچنین با افزایش نمره فرد در ویژگیهای شخصیتی و صمیمیت، طلاق کاهش مییابد.
فولادیان و همکاران (1400) در پژوهش خود به دنبال تحلیلی جامعهشناختی از فرایندهای بروز رابطه فرازناشویی در میان زنان و مردان متقاضی طلاق در شهر مشهد بودند. یافتههای این مطالعه، پنج مدل فرایندی بوده است که پس از دریافت هفده روایت از زنان و مردان دارای رابطه فرازناشویی و متقاضی طلاق که دلیل تقاضای جدایی آنان، برقراری روابط فرازناشویی بوده است، ترسیم مدلهای اختصاصی برای هر کدام از آنان و در نهایت بعد از قرارگیری مدلهای فرایندی استخراجشده از مصاحبهها در سطح انتزاعیتر به دست آمده است. این مدلهای فرایندی، حاصل وجود پیگیریهای مشابه میان روایتهای مصاحبهشوندگان، ترکیب مدلهای ترسیمشده، انتزاع و تحلیل روایتهای بهدستآمده از مصاحبهشوندگان است. فرایندهای استخراجشده شامل شرایط آنومیک جامعه، کودکهمسری، تعارض زوجین در فرهنگ جنسی، تعارضات در روابط زناشویی و شکاف مذهبی فرد با خانواده است.
توجه و تأکید شفیعینیا و همکاران (1400) بر تجربه زیسته زنان مطلقه با طلاقهای غیر منتظره بود. یافتههای تحقیق از 162 کد اولیه، 11 مضمون فرعی و 4 مضمون استخراج شد. مضمون اصلی ازدواج، یک تعهد مادامالعمر، دو مضمون فرعیِ باور به تداوم و ثبات ازدواج و باور به داشتن یک زندگی خوب اما مواجه شدن با بدترین اتفاقات را شامل میشود. دومین مضمون اصلی شامل تغییرات رابطه از بهترین دوست تا غریبه کامل از پنج مضمون فرعی پایان ناگهانی و غیر منتظره، دوگانگی پیامها و بازیهای روانی، شکسته شدن فرضیهها، خیانت و نقش مسائل و طلاق خانواده اصلی در طلاق شرکتکنندگان را نیز شامل میشود. سومین مضمون اصلی، خود دارای دو مضمون فرعی واکنشهای عاطفی به ترک شدن و آسیبهای طلاق غیر منتظره بود. چهارمین و آخرین مضمون اصلی، بازسازی زندگی و سازگاری با طلاق بود که دو مضمون فرعی روشهای کارآمد سازگاری با طلاق و روشهای ناکارآمد سازگاری با طلاق را شامل شد.
عبداللهی و همکاران (1399) نیز به مطالعه تجربۀ طلاق از منظر زوجین مطلقه در شهر تهران (در پنج سال اول زندگی) پرداختند. یافتههای پژوهش بیانگر آن است که زمینهها و بسترهای اقدام به طلاق در پنج سال اول زندگی از منظر پاسخگویان، مواردی نظیر نقصانهای فردی شامل مسئولیتگریزی، بدبینی، پنهانکاری و فریب، عزت نفس پایین، پرخاشگری، نقصانهای تعاملی زوجین نظیر فقدان صمیمیت زناشویی، توقعات بالا، نداشتن تعهد در قبال همسر، نارضایتی جنسی، قهر و متارکه مکرر، تداوم سبک زندگی مجردی، جابهجایی نقشها، انعطافناپذیری، بیاعتمادی متقابل، مستقل نبودن از خانواده اصلی و در نهایت نقص ارتباطی با خانواده مبدأ و الگوگیری نامناسب است.
با نگاه تحلیلی به پیشینههای پژوهش میتوان به مسئله طلاق و سنخشناسی آن اشاره کرد و همین امر اثبات میکند که در تحقیقات داخلی و خارجی، دستیابی و راهحل این مسئله بسیار مهم است. هرچند به نظر میرسد که بیشتر پژوهشها به علل پرداخته و دستهبندیهای جدید ارائه نشده و از ارائه راهحلهای جدی نیز بازماندهاند.
مفاهیم حساس نظری
در این قسمت به بررسی شاخصهای سنخشناسی طلاق اشاره میشود:
این سنخ طلاق خود به چهار دستۀ «طلاق جاهطلبانه12»، «طلاق فاعلانه13»، «طلاق توافقی14» و «طلاق منفعلانه15» تقسیم میشود. مشخصه اصلی و کلی این سنخ، همانگونه که از نامش پیداست، عقلانیت موجود در آن از نگاه کنشگران است. برای کنشگرانی که در این دسته جای میگیرند، طلاق، امری عقلانی قلمداد میشود.
از نظر بيکر16 (1976)، افراد زماني تصميم به ازدواج میگیرند که باور کنند در صورت ازدواج کردن، منافع آنان بيش از زمان مجردي است و همين محاسبه در باب تصميم به طلاق نيز وجود دارد. از سویی، عقلاني خواندن کنش بايد با حدي از وسواس و دقت نظري همراه باشد، زیرا از نظر وبر، کنش عقلاني را کنشي بدانيم که فاعل آن، به اثر فعل خود و پيامدهاي آن آگاه باشد (کرايب، 1382: 100).
طلاق عقلانی- جاهطلبانه
با تحليل طلاقهای جاهطلبانه میتوان فراتر از متن حرکت كرد و زمینههای اجتماعي سازندۀ آن را نيز هدف واکاوي و تحليل قرار داد؛ زیرا اساساً کنش هر سوژهای در دل زمینه اجتماعي برسازندهاش معنا مییابد و تحولات آن را نيز بايد بر همين مبنا در نظر گرفت. بر اين اساس زمینههای اجتماعي در حال تغيير در جامعه ايراني، در بروز و گسترش اینگونه طلاقها در سالهای اخير بسيار مؤثر بوده است. از آن جمله تغييرات اجتماعي مختلفي است که زمینهها و بسترهاي جديدي را در جهت شکلگیری فضاهاي ارتباطي در لایههای پنهان شهري مهيا كرده است. برای مثال افزايش تحصيلات در سالهای اخير و ورود دختران و زنان به عرصههای اجتماعي، بهتدریج ارتباط زنان و مردان را تسهيل و فناوریهای ارتباطي جديد (مانند تلفن همراه و اينترنت)، اين ارتباط را پنهان کرده است (ر.ک: آزاد ارمکی و دیگران، ١٣٩1).
در سنخ طلاق جاهطلبانه، تفسیر افراد از طلاق و متعاقب آن، گرایشهای ذهنی مثبت یا منفی منتج از آن، منوط است به اینکه سوژه تا چه میزان به آرزوها و اهدافش رسیده باشد. از اینرو برخی سوژههایی که در گذر زمان به اهداف خود نرسیده باشند یا متوجه غیر عقلانی بودن انتخابشان شوند، پشیمانی و انواع گرایشهای منفی را تجربه میکنند؛ در حالی که برخی دیگر که به اهداف خود دست یافتهاند، با وجود احساس تقصیر و تردید، در مجموع گرایشهای مثبتی را گزارش میکنند.
در اینگونه طلاقها عموماً خود کنشگران به صورت کاملاً فاعلانه، تمايل و درخواست طلاق داشتهاند (عامليت مضاعف). براي اين افراد، طلاق عاطفي به ميزان بسيار زيادي به وقوع پيوسته و گسست از زندگي زناشويي با سهولت بيشتري رخ داده است. کنشگران اين دسته، سوژههايي رهیدهاند (آزادشده، نجاتیافته) که طلاق را کنشي عقلاني، مثبت و رو به جلو دانستهاند که بهبود کيفيت زندگیشان را به همراه خواهد داشت. طلاقهای عقلاني آن هم از جنس فاعلانه با تضعيف سنت در جامعه ايراني، پيوندي تنگاتنگ دارد؛ سنتي که طبق قواعد خود با تأکيد بيشتر بر کميت زندگي و دوام آن به جای کيفيت و محتواي آن، گاهي به تداوم زندگي زناشويي ناسالم به دلايل مختلفي از جنس مصلحت میانجامد و در اين ميان، مخالفانش را با مجازاتهای رسمي و غير رسمي گوناگوني مواجه میسازد. اما با تغييرات فرهنگي صورتگرفته در سالهای اخير، اين نگاه مبتني بر اجبار سنت نيز به ميزان زيادي نسبت به گذشته کمرنگ شده است و فضايي پديد آمده است که در صورت نارضايتي از رابطه، فارغ از محدودیتهای سخت سنت و آسانتر از گذشته، زوجين اقدام به تصمیمهای اساسي براي جدايي میکنند و از مجازاتهای غير رسمي، کمتر از گذشته میهراسند. اين وضعيت با شکلگیری زمینههای فرهنگي جديد در جامعه تغيير ارزشها و انتظارات در حوزۀ ازدواج، فضاي اجتماعي براي بروز رفتارهاي جديد را فراهم کرده است (گيدنز، ١٣٧٧: 44).
طلاق عقلانی- منفعلانه
در اين سنخ از طلاقهای عقلاني عموماً تمايل به طلاق و درخواست آن بيشتر از سوی طرف مقابل است (موضع منفعلانه فرد) و سوژه هنوز گسست عاطفي از همسرش را تجربه نکرده است (عدم وقوع طلاق عاطفي). چنين افرادي عموماً تمايل قلبي به طلاق ندارند، اما وقوع طلاق را منطقي و عقلاني قلمداد میکنند (عامليت ميانه= تضاد ميان عقل و احساس). برخي نظریهها در حیطه همسرگزيني بر اين باورند که ازدواج، نوعي مبادله اجتماعي است که در آن افراد در پي مبادله سرمایههای خود هستند و خانوادهها نيز به دنبال حفظ منافع و سرمایههای جمعیشان يا کسب سرمایههای بيشترند (حسيني، ١٣٨٦: 87).
اینگونه طلاقها بيشتر به دليل الزامات بيروني يا اصرار طرف مقابل به وقوع میپیوندد. در اين نوع طلاقها، سوژه فردي رهاشده (ترک شده) است که هيچ تمايلی به جدايي نداشته و طلاق عاطفي را تجربه نکرده است. از سویی ديگر، واقعه طلاق را نيز کنشي عقلاني نمیخواند. در واقع اين عينيت بيروني است که او را «مجبور» به طلاق کرده است و عامليت سوژه در عملي شدن طلاق، هيچ نقشي ندارد. ميزان عامليت و اراده افراد به ميزان فشارهايي بستگي دارد که ساختارها به آنها وارد میآورند. عامليت برخي افراد به علت عوامل ساختاري، محيطي و زمینهای، از عامليت برخي ديگر کمتر است. از اینرو زمینههای اجتماعي و اقتصادي سوژههای مشمول طلاق، بر نحوه و کيفيت تصمیمگیری آنان و ميزان عامليت و مشارکت آنان در رخداد طلاق تأثير بسزايی میگذارد. از سویی طلاق برحسب متغيرهاي گوناگون و امکاناتي که فرد در پيرامون خويش ميبيند، هم میتواند فرصت عمل باشد و سوژه را از فشارهاي مستمر در خانواده برهاند و هم میتواند خود را همچون معضلي بزرگتر نشان دهد و اين هنگامي است كه هزینههای جدايي براي سوژه از هزینههای ماندن در خانواده بيشتر شود (ر.ک: Guru, 2009).
طلاق شتابزده
اینگونه طلاقها شباهت بسياري به کنش عاطفي مدنظر وبر دارد؛ کنشي که به طور بیواسطه ناشي از حال دروني و خلقيات فاعل است و بدون محاسبه هدف و وسيله انجام میشود. از آنجا که سوژههای اجتماعي، اين کنش غير عقلاني را در اوضاع و احوال معيني (مانند حالت خشم) انجام میدهند که معمولاً در گذر زمان و بازانديشی دچار دگرديسي میشود، بسياري از آنها در آينده دچار احساس ترديد و پشيمانی میشوند (صادقی فسایی و ایثاری، 1392: 12).
نظریه گافمن18 به بهترین نحو ممکن شرایط زندگی اجتماعی زنان مطلقه را در مواجهه با خانواده و جامعه توضیح میدهد. نظریۀ نمایشی، صحنه زندگی این زنان و بازیهایی را که آنان برای گریز از برچسبهای جامعه و مقاومت در برابر فشارهای هنجاری در پیش میگیرند و نیز مطلوب آنها را برای حفظ خود و زندگی خویش بهروشنی تبیین میکند. اروین گافمن به اختلاف اساسی میان خودهای کاملاً انسانی و خودهای اجتماعی افراد به طور جدی معتقد است. تفاوت میان آنچه مردم از فرد انتظار دارند، با آنچه او میخواهد به میل خود انجام دهد، از نظر گافمن تنشزاست. به نظر او، افراد برای داشتن تصویری ثابت از خود برای مخاطبانشان در جامعه نقش اجرا میکنند. نظریه نمایشی گافمن، زندگی اجتماعی را یکرشته اجرای نقشهای نمایشی مانند ایفای نقش در صحنه نمایش میداند (ریتزر، 1382: 292).
روششناسی
هدف این مطالعه، فهم و تفسیر زوجین از طلاق و سنخبندی طلاق در میان زوجین خرمآبادی در سال 1402 بود. به همین دلیل پارادایم تفسیری برای انجام این پژوهش انتخاب و از روش نظریۀ زمینهای (گراندد تئوری) برای تحلیل دادهها استفاده شده است. پژوهشگران کیفی، زمانی از این روش استفاده میکنند که میخواهند بفهمند: مردم چه تفسیری از تجربه خود دارند؟ چگونه جهان خود را میسازند؟ چه برداشتی از تجربه خود دارند؟ (افراسیابی و دیگران، 1399: 5).
شرکتکنندگان مشتمل بر 30 فرد مطلقه بودند که بر اساس نمونهگیری هدفمند با روش گلوله برفی انتخاب شدند. از این تعداد، 12 نفر مرد و 18 نفر زن بودند که جمعآوری اطلاعات تا زمان اشباع دادهها از آنان ادامه يافت. معیار انتخاب نمونهها، داشتن تجربه طلاق، گذشت حداقل يک سال از طلاق قانونی آنها و رضايت داشتن برای شرکت در مطالعه بوده است. پنج مقوله اصلی از خلال دادههای کدگذاریشده استخراج شد. برای اطلاع از نظر مصاحبهشوندگان و آگاهی از تجربه از فن مصاحبه نیمهساختاریافته و عمیق استفاده شده است. در واقع مصاحبه، فرصت گفتوگو دربارۀ وقايع گذشته را فراهم نموده است. در طول مصاحبهها، محقق پس از معرفی خود و بیان اهداف پژوهش و تأکید بر اصل رازداری، مصاحبه خود را آغاز نموده و هر مصاحبه با کسب اجازه از مصاحبهشونده با دستگاه موبايل ضبط شد. مدت مصاحبهها از 45 دقیقه تا 90 دقیقه متغیر بود. از آنجا که با دادن اطمینان به فرد مصاحبهشونده مبنی بر اینکه پس از روی کاغذ آوردن متن مصاحبه توسط محقق، فایل مصاحبه پاک خواهد شد، به این ترتیب افراد مقاومتی در برابر ضبط مصاحبه نشان ندادند. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی استفاده شده است.
جدول 1- اطلاعات مصاحبهشوندگان
رديف | اسم مستعار | سن | تحصیلات | شغل | سن ازدواج | زندگی مشترک | تعداد فرزند | حضانت فرزند |
1 | فاطمه | 54 | ابتدایی | مغازهدار | 18 | 12 | 3 | مادر |
2 | مهدیه | 37 | دیپلم | دفتر بیمه | 18 | 4 | 1 | پدر |
3 | شكوفه | 36 | راهنمايی | کارگر | 15 | 6 | 2 | پدر |
4 | زهرا | 37 | کارشناسی | کارمند | 25 | 10 | 2 | پدر |
5 | زهره | 45 | دیپلم | آرایشگر | 20 | 9 | 1 | مادر |
6 | نسرین | 35 | کارشناسی ارشد | کارمند | 22 | 11 | 2 | مادر |
7 | معصومه | 24 | دیپلم | کارگر | 16 | 5 | 1 | مادر |
8 | اعظم | 38 | دانشجو | کارمند | 27 | 6 | 1 | پدر |
9 | ساجده | 37 | کاردانی | خانهدار | 17 | 10 | 2 | مادر |
10 | راحله | 35 | کارشناسی | کارمند | 19 | 4 | 1 | پدر |
11 | المیرا | 26 | کارشناسی | کارمند | 20 | 5 | 0 | 0 |
12 | مهرانا | 37 | راهنمایی | کارگر | 24 | 5 | 0 | 0 |
13 | ناهید | 21 | دیپلم | بیکار | 17 | 3 | 0 | 0 |
14 | شیوا | 20 | دانشجو | دانشجو | 18 | 2 | 0 | 0 |
15 | رضوان | 36 | دیپلم | خانهدار | 16 | 9 | 2 | مادر |
16 | الهه | 32 | کارشناسی | بیکار | 20 | 8 | 1 | مادر |
17 | زکیه | 23 | راهنمایی | بیکار | 16 | 4 | 1 | مادر |
18 | راضیه | 40 | کارشناسی | کارمند | 28 | 7 | 1 | مادر |
19 | داریوش | 54 | دیپلم | کارگر | 31 | 12 | 2 | پدر |
20 | رضا | 48 | کاردانی | آزاد | 28 | 15 | 2 | مادر |
21 | احمد | 38 | کارشناسی | کارمند | 32 | 3 | 1 | مادر |
22 | فرامرز | 40 | کارشناسی | کارگر | 31 | 7 | 2 | مادر |
23 | سجاد | 42 | دیپلم | بیکار | 30 | 5 | 2 | مادر |
24 | حمزه | 35 | دیپلم | بیکار | 28 | 5 | 1 | مادر |
25 | داوود | 43 | کارشناسی | کارمند | 30 | 5 | 1 | پدر |
26 | عبدالله | 36 | دیپلم | آزاد | 32 | 3 | 0 | 0 |
27 | حسنعلی | 53 | راهنمایی | پیمانکار | 30 | 8 | 2 | پدر |
28 | عباس | 39 | دیپلم | بیکار | 31 | 4 | 1 | مادر |
29 | جعفر | 48 | دیپلم | آزاد | 28 | 9 | 2 | پدر |
30 | علی | 40 | دیپلم | کارمند | 32 | 4 | 0 | 0 |
مصاحبه با چند پرسش اولیه با هدف ايجاد فضايی صمیمی، راحت و قابل اعتماد برای مصاحبهشونده آغاز شده و در ادامه مصاحبه محقق در هدايت جريان مصاحبه و جستوجوی اطلاعات صريح و روشن فعال بوده است. بیش از همه گوش دادن با علاقه به اظهارات مصاحبهشونده و همراهی با او، بخش اصلی روند مصاحبه بود. محقق، سؤالات را به طريقی پرسیده است که زمینهای فراهم شود که مصاحبهشوندگان، آنچه را برای آنان اهمیت دارد، به طور کامل شرح دهند و احساس نكنند که مجبورند در جهت علايق، دغدغهها و پیشداوریهای محقق صحبت کنند. به این ترتیب فضای مصاحبه، فضايی باز و آزاد بوده است. لازم به توضیح است که هرچند محقق مقاله حاضر بنا بر اصل حساسیت نظری، انواع سنخهای طلاق را در بخش مفاهیم نظری بررسی نمودهاند، این توضیح لازم است که سنخهای طبقهبندیشده از دادههای پژوهش استخراج شده و بر اساس حساسیت نظری نظم یافتهاند.
یافتهها
جدول 2- شاخصهای سنخشناسی طلاق
کدهای باز | کدهای محوری | مقوله هسته |
احساس اسارت، رهایی از محدودیتها، پیگیری آمال فردی، اهمیت نداشتن هنجارهای جمعگرایانه، آزادی در رفتوآمدهای شخصی، بیزاری از محدودیتهای همسر، کسب آزادیهای شخصی، لذتبخش دانستن تنهایی و آزادیهای فردی، کنترلناپذیر دانستن خود، بهبود وضعیت اقتصادی زندگی، طلاق به درخواست خود، احساس رضایت از جدایی، آزادی فردی، اولویت بودن جدایی، پیگیریهای مصرانه بر طلاق | - رهایی از قفس زندگی - رسیدن به آرزوها - تغییر در کیفیت زندگی - آسان شدن رفتوآمد - مختار بودن در زندگی - کنترل نشدن زندگی توسط دیگران | |
بیتفاوتی به همسر، افراط در فردگرایی، اهمیت ندادن به فرزندان و پیگیری امور شخصی بر اساس عقلانیت فردی، عقلانیت منفعتطلبانه، طرد سنتهای دستوپاگیر، عقلانیت شدید در مواجهه با امور همسرداری، مواجهه با اعضای خانواده و اصرار به طلاق، عاقلانه دانستن طلاق، غیر عقلانی تصور کردن زندگی مشترک توأم با محدودیت | - طغیان در اهمیت دادن به خود - نداشتن هیچ حسی به زندگی مشترک - مهم نبودن فرزندان در زندگی - بیتوجهی به نظرهای اعضای خانواده - مخالفت با نگرشهای سنتی - ایستادگی در برابر افراد خانواده | |
جدایی با رضایت کامل زوجین، توافق بر جدایی پیش از طلاق، تجربه طلاق عاطفی انتخابی پیش از ازدواج، نداشتن تنش و درگیری در زمان جدایی، احساس رضایت عمیق از جدایی، میل فراوان زوجین بر جدایی، موفقیت دانستن جدایی و رضایت زندگی پساطلاق | - جدا شدن بدون هرگونه تنش - سرد شدن از زندگی - نداشتن احساس رضایت از زندگی - احساس رضایت از جدایی | طلاق عقلانی توافقی |
میل به طلاق و عدم اقدام به آن، میل به طلاق و توقع اقدام طرف مقابل، عقلانی دانستن طلاق و عدم اقدام به آن، ارتباط محدود با همسر سابق، میل به برقراریهای هر از چندگاهی با همسر سابق | - قطع نکردن کامل وابستگی به زندگی قبلی - متقاضی بودن مرد برای طلاق - بیمیل بودن نسبت به طلاق گرفتن | |
دوست داشتن زندگی و طرف مقابل و امیدواری به بازگشت، تمایل نداشتن به زندگی به صورت مطلقه، طلاق از روی عصبانیت، ناپختگی و عجله در طلاق، نداشتن توانایی در ادارۀ زندگی بدون شغل و سرپناه، نبودن حامی در زندگی، احساس پشیمانی از طلاق، تأثیرپذیری از صحبتهای دیگران | پشیمانی از طلاق، طلاق به دلیل تصمیمهای شتابزده، تحت تأثیر حرف دوستان طلاق گرفتن، عقلانی تلقی نکردن طلاق و میل به بازگشت به زندگی سابق، تنهایی و نداشتن حامی پس از طلاق، احساس رها شدن و بیپناهی پس از طلاق، تعجیل غیر عقلانی در طلاق، ناتوانی در مدیریت زندگی پس از طلاق |
غیر عقلانی، شتابزده و اجباری |
طلاق عقلانی جاهطلبانه، سنخی از طلاق در میان زوجین خرمآبادی است که در آن افراد با اصرار میل به طلاق داشته و بر تصمیم خود پافشاری کردهاند. راحله 35 ساله، کارمند است. وی در 19 سالگی ازدواج کرده و دارای یک فرزند است. راحله درباره طلاق خود اینگونه سخن میگوید:
«در اون زمانی که بنده ازدواج کردم، سنی نداشتم که؛ 18 یا 19 ساله بودم. چند سالی که گذشت، همهجوره پشیمان شدم و خودم اقدام به طلاق کردم. بله مطمئنم بابت تصمیمی که گرفتم و آزادی الانم رو با هیچ چیزی عوض نمیکنم. چی بود این شوهر، هی گیر میداد با کی برو با کی نرو، چی بپوش، چی نپوش...».
طلاق عقلانی فاعلانه نیز سنخی دیگر از طلاق است که فرد در اهمیت دادن به خود عاملیت دارد و در هر دو جنس نیز دیده میشود. داوود 43 ساله، کارمند است. وی از عقلانیت تصمیمگیری خود اینگونه سخن میگوید:
«نه اتفاقاً خودم خواستم که جدا بشم، چون اعصاب برام نگذاشته بود. سر همه چیز دعوا داشتم با این بشر و اصلاً کوتاه بیا نبود. نظرات دیگران هم برام اهمیتی نداشت و کار خودم رو انجام دادم...».
المیرا 26 ساله نیز در اینباره میگوید:
«وقتی حسی نداری بهش، هم عقلت هم دلت میگن ازش بکن. بکش بیرون از زندگی با آدمی که واسش مهم نیستی و واست مهم نیست. بله من این رو عین عاقل بودن میدونم. کاری به کار افکار خانوادههام ندارم. اونا اهل روستا بودن با همون افکار قدیمی یک عمر میسوختند و میساختند. قرار نیست ما هم مثل اونها بسوزیم و بسازیم...».
طلاق عقلانی توافقی، سنخی از طلاق است که به نظر، جای خود را در میان زوجین ایرانی باز کرده است. به نظر میرسد که نوعی از طلاق که زوجین بدون تنش و درگیری از هم جدا شده و پیش از درخواست توافق بر جدایی کردهاند، تبدیل به فرمی شایع در میان آنان شده است. نسرین 35 ساله کارمند معتقد است که عقل حکم میکند دو فرد عاقل در صورت نداشتن تفاهم میتوانند بهراحتی از یکدیگر جدا شوند:
«خدا عقل داده به آدمیزاد دیگه... بله همسر سابقم هم با اینکه باهاش مشکل دارم، ولی آدم باسواد و باشعوریه... صحبت کردیم چند باری و به هم فرصت دادیم شاید بشه درستش کرد. ولی وقتی دیدم که نمیشه، خیلی شیک و مجلسی توافق کردیم و منم مهرم رو بخشیدم، ولی مردونگی به خرج داد و مقداری از مهرم رو با رضایت خودش نقد پرداخت کرد و از هم بدون دردسر جدا شدیم...».
طلاق عقلانی منفعلانه، نوعی از طلاق است که در آن فرد میل به طلاق داشته، اما خود اقدامکننده نیست یا علیرغم رخداد طلاق، همچنان ارتباط محدود با همسر سابق خود را حفظ کرده است. علی 40 ساله، کارمند و دارای تحصیلات دیپلم است. وی درباره این سنخ از طلاق میگوید:
«خیلی برای من فرقی نداشت که بخوام بگم مثلاً طلاق بگیرم نگیرم. زندگی رو میبردم جلو دیگه، ولی انگار اون دلش بدجور آتیشی بود. به زور یک کارایی میکرد که من رو عصبانی کنه. من هم گفتم باشه حالا که تو میخوای برو خونه پدر مادرت...».
طلاق غیر عقلانی شتابزده و اجباری، سنخی از طلاق است که فرد اقدامکننده عموماً پشیمان است یا بر اساس اجبار و علیرغم میل باطنی دست به این اقدام زده است. الهه 32 ساله و بیکار است. وی طلاق خود را توأم با عجله و تحت تأثیر قرار گرفتن از دوستان خود توصیف میکند:
«قبول دارم من بلانسبت شما خریت کردم. اشتباه کردم. دوستای حسودم نشستن کنارم، مخم رو خوردن که این قیافه نداره، برای چی اینو قبولش کردی. تو خیلی سرتر هستی و اینجور حرفها. انگار طلسم شده بودم...».
جدول 3- تحلیل تجربهها و پیامدهای پس از طلاق
فرامقوله | مقوله | کدها |
پیامدهای اقتصادی | شکست و سقوط مالی | - نداشتن حمايت مالی - وابستگی مالی - احساس بیپناهی مالی - تجربه شکست و سقوط اقتصادی - بازگشت به دوران اجارهنشینی |
نداشتن شغل هنگام طلاق | - نداشتن شغل دائم - نداشتن امنیت شغلی - اشتیاق به مشاغل کمدرآمد - از دست دادن شغل با طلاق - عدم تمایل به ادامه دادن در شغل | |
چالشهای حضانت فرزند | - نپرداختن نفقه فرزند از سوی همسر - مخارج بالای فرزند - دغدغههای احساسی فرزندان - عهدهدار بودن حضانت فرزند | |
چالشهای بازگشت به خانه پدری | - زندگی با والدين - محدوديت در مکانیابی جديد - بازگشت به خانه پدر - اختلافات با خانواده پس از بازگشت به زندگی با خانواده پدری | |
پويايی و پیشرفت اقتصادی | - آدم کاری شدن - بالا رفتن پول از سر و روی - آزادی در انتخاب شغل - پیشرفت در کار - طلاق و تمرکز مالی - عدم محدودیت در کسب درآمد - آزادی در هزینهکرد درآمدها | |
پیامدهای درونی و احساسی | خطرات سلامت روانی | - احساس تنهايی - احساس شكست - احساس پشیمانی - احساس گناه و تقصیر - احساس ويرانی - احساس بیارزشی - احساس ناامنی - احساس دلتنگی برای همسر و فرزند - ترس از سرنوشت فرزندان - افسردگی - انزوا |
کنترل مضاعف اجتماعی داشتن | - محدوديت در روابط - کنترل ورود و خروج از منزل - کنترل تماسهای تلفنی و پیامها - بدبین شدن | |
پیامدهای ارتباطی اجتماعی (تعاملی) | برچسب اجتماعی | - استفاده از الفاظ بیوه بودن و مطلقه بودن - تهمت زدن و مورد اتهام قرار گرفتن - داغ ننگ طلاق |
انزوای اجتماعی | - محدود کردن روابط خود با ديگران - حبس نمودن خود | |
طرد اجتماعی | - برخورد سرد اطرافیان - قطع رابطه دوستان با فرد مطلقه - تمایل به نبودن در جمع | |
مورد اتهام قرار گرفتن | - قرار گرفتن در جايگاه متهم - مقصر قرار گرفتن - قضاوتهای نابجا - تهمتهای ناروا | |
ابژۀ جنسی قرار گرفتن | - مزاحمتهای جنسی - مورد طمع واقع شدن - بازيچه جنسی - سوءاستفاده از موقعیت فرد مطلقه | |
تغییر جايگاه | - بی نقش بودن در حیات اجتماعی - داشتن همزمان نقش مادری و پدری - از دست دادن پايگاه مادری و همسری | |
پیامدهای عاطفی- جنسی | نیازهای عاطفی و جنسی | - بیمیلی جنسی - سرکوب جنسی - روابط فر ازدواجی - فقدان فرصت ازدواج مجدد |
از جمله پیامدهای مهم و فراگیر طلاق، پیامدهای اقتصادی بهویژه برای زنان است. زهره 45 ساله، دیپلم و آرایشگر است. وی درباره ابعاد مختلف اقتصادی و پیامدهای مثبت و منفی آن اینگونه سخن میگوید:
«راستش انگار جهنم شد اولش واسم. مثل پتکی بود که خراب شد روی سر من. همه چیزم حتی وسایل خونم رو بهم نداد و آس و پاس شدم؛ یعنی رفتم زیر صفر. زجر کشیدم. برگشتم خونه پدری و چه مصیبتهایی داشتم که فقط خدا خبر داره از دل من. ولی برگشتم سر زندگی و شروع کردم دوباره. آرایشگری رو دوباره شروع کردم، چون اول نمیگذاشت کارم رو انجام بدم. ولی الان راضیام و خدا رو شکر خیلی هم وضع زندگی از سابق بهتر شده...».
پیامدهای روانی و روحی نیز از جمله پیامدهای مهمی است که بهویژه زنان را تحتالشعاع قرار میدهد. ساجده 37 ساله، دیپلمه و بیکار است. وی از انواع آسیبهای روحی خود پردهبرداری میکند:
«بلایی نبود که سرم نیاد. افتادم به قرص افسردگی خوردن و دائم ترس داشتم که میاد جلوی من رو میگیره و بلایی سر من میاره. همیشه هم تهدید میکرد که طلاق بگیریم، من سر تو میبرم و اون آدم رو هم میکشم که بخواد بیاد سمت تو...».
پیامدهای اجتماعی و فرهنگی، پیامدهایی گسترده و تأثیرگذار بر افراد است. زکیه، 23 ساله و بیکار است. وی درباره طرد از خانواده و برخوردهای منفی جامعه پس از طلاق خود میگوید:
«شهرهای ما خیلی سنتی هست. دوست من توی تهران تعریف میکنه اصلاً اینجوری نیست که بخوان بهت هر چیزی میخوان بگن. اینجا اینجوری نیست؛ طلاق گرفتی انگار باید بری بمیری دیگه. به خودت تیکه میندازن. بهت تهمت بد میزنند و رحمی ندارند. پدر و مادرم که بدتر از مردم، انگاری دعوا دارند باهات. عمداً تحویلت نمیگیرن، انگار پدرکشتگی دارند با من... با این خانواده و جامعه میشه افسرده نشد؟ زنی که طلاق میگیره، باید چیکار کنه؟...»
جدول 4- تحلیل استراتژی مواجهه با طلاق
فرامقوله | مقوله | کدها |
راهبردهای فردی | بازيابی خود | - داشتن شناخت از خود - تفكر درباره شناخت جايگاه خود - تشخیص وظايف جديد - اهمیت ندادن به حرف مردم - تغییر رفتار |
مديريت ارتقای اجتماعی | - ادامه تحصیل - اخذ گواهینامههای مهارتی - پیشرفت اقتصادی - پويايی اقتصادی | |
راهبردهای جامعهای | انزوای اجتماعی | - کمرنگ شدن ارتباط با اقوام خود - قطع رابطه با خويشان همسر - کمرنگی روابط با دوستان - منزوی شدن |
معاشرتهای همگون | - يافتن دوستان روشنفکر - معاشرت با مطلقههای ديگر - تشکیل گروههای مختلط | |
پنهانسازی طلاق | - عدم برقراری ارتباط با غريبه - وانمود کردن فوت همسر - اخذ شناسنامه جديد - استفاده از پوشش و ظاهر قشر مورد اعتماد جامعه |
تحلیل معنای طلاق
طلاق به عنوان یکی از راهكارها برای مصاحبهشوندگان دارای معانی چندگانه است و اين تنوع معانی در افراد ناشی از تفاوت ديدگاه آنان میشود. در پژوهش حاضر، دو ديدگاه در افراد مطلقه پديدار گشته است که ديدگاه منفی و ديدگاه مثبت را شامل میشود.
فرامقوله | مقوله | کدها |
ديدگاه منفی | - آخرين راه چاره - مخمصه بزرگتر - بیپناه بودن | - سختی تصور طلاق - از چاله به چاه افتادن - رهايی در باتلاق زندگی - ناچاری - برخاستن از خاکستر و روی آتش نشستن - تنگتر شدن قفس زندگی |
ديدگاه مثبت | رهايیبخشی | - پر گشودن - پر و بال گرفتن - پاره شدن زنجیر بندگی - آزادی از قفس |
نتیجهگیری
طلاق، مسئلهای در حال شیوع است که حالا دیگر به مسئلهای اجتماعی با اهمیت بالا در میان سیاستگذاران کشور شده است. تبیین و تفسیر مسئله طلاق، انواع سنخهای آن و پیامدهای متعدد و چندبعدی آن، تحلیل و برداشت یکدست از این موضوع را دشوار کرده است. تجربه طلاق و بررسی سنخهای مختلف آن در نگاه اول و برداشتی یکدست و ساده تشریح وضعیت آنان بهسادگی حاصل نشده و نیاز به تحلیلی کیفی دارد. در حقیقت سنخهای مختلف افراد مطلقه مورد تحلیل در این پژوهش، بر میدانهای اجتماعی و عادتوارههای مختلف فصلبندی میشوند. بررسی پیامدهای طلاق، تشکیل عادتوارههای جدید و متنوع، زیستجهان افراد مطلقه را روایت میکند.
از مهمترین پیامدهای طلاق بین افراد مطلقه در نمونه آماری پژوهش واقع در خرمآباد، پیامدهای اقتصادی ذکر شده است که خود از خردهمقولههایی همچون عدم درآمد مالی هنگام طلاق، نداشتن شغل هنگام طلاق، عهدهدار بودن حضانت فرزند، نداشتن مكان مستقل برای زندگی و پويايی و پیشرفت اقتصادی انتزاع شده است که از میان مقولههای ذکرشده، مقوله پويايی و پیشرفت اقتصادی در میان همۀ مصاحبهشوندگان مشترک بوده و پويايی و پیشرفت اقتصادی را تجربه نمودهاند.
پیامدهای ارتباطی و اجتماعی که خود از خردهمقولههای کنترل مضاعف اجتماعی، برچسب اجتماعی، انزوای اجتماعی، طرد اجتماعی، مورد اتهام قرار گرفتن، ابژۀ جنسی قرار گرفتن و تغییر جايگاه انتزاع يافته است. از میان خردهمقولههای یادشده، برچسب اجتماعی، ابژۀ جنسی قرار گرفتن و تغییر جايگاه در میان همۀ مصاحبهشوندگان مشترک بود و همۀ آنان اینسه مفهوم را تجربه نموده بودند و رنجهی مشترک آنان محسوب میشد. مقولههای برچسب اجتماعی و طردشدگی و مورد اتهام قرار گرفتن از ديگر پیامدهای تعاملی رنجآور است که مصاحبهشوندگان تجربه کرده بودند که طبق نظر گافمن، مطلقه بودن ننگ محسوب میشود که میتواند بر هويت فرد تأثیر گذارد و افرادی که شرايط فرد مطلقه را درک نمیکنند، معمولاً با نگاههای سنگین و کنايهها و استفاده از کلماتی چون بیوه بودن باعث فشار روانی بر فرد مطلقه میگردند و گاهی ممكن است به رابطۀ پنهانی افراد مطلقه با مردان ديگر شک کنند و اين امر موجب میگردد فرد مطلقه از تعامل با آشنايان و دوستان خودداری نمايد و تعاملات وی دستخوش تغییر گردد. اين یافتهها با تحقیقات حسنی و همكاران (1393) همسو بوده است.
يكی از پیامدهای ارتباطی مصاحبهشوندگان، تغییر جايگاه بوده است و نوعی ابهام در نقش فرد مطلقه ايجاد میگردد، به طوری که کوهن معتقد بود که افراد پس از جدايی، خود را اینگونه توصیف میکنند که نه همسرند و نه مردم. نقش جديدی که آنها تجربه میکنند، نه در جريان جامعهپذیری آن را آموختهاند و نه با حمایتهای اجتماعی همراه است و از طرفی اگر حضانت فرزندان را عهدهدار باشند، با نقشهای پدری و مردانه بودن نیز بايد هماهنگی يابند. اين يافته نیز با نتايج تحقیقات صادقی فسايی و ایثاری (1391) همسو است.
پیامدهای درونی و احساسی از ديگر پیامدهای پس از طلاق بود که مصاحبهشوندگان تجربه کرده بودند. این پیامدها از خردهمقوله خطرات سلامت روانی انتزاع شده که فرد مطلقه با احساسات ناخوشايندی روبهرو میشود که با وی همراه است. اين احساسات ناخوشايند در میان مصاحبهشوندگان متفاوت تجربه میشود و در همه يكسان نیست. اين نتايج با نتیجۀ تحقیق احمددوست و همکاران (1396) همسو بوده است. تعداد زيادی از مصاحبهشوندگان در ارضای نیازهای عاطفی و جنسی به دلیل تجربههای تلخی که از ازدواج خود داشتهاند، در دسته عزلتجويان قرار دارند و نوعی انزوا و تجرد قطعی را انتخاب نمودهاند.
همانطور که بیان شده است، تجربه مشترک افراد مطلقه مورد مصاحبه از پیامدهای اقتصادی، پويايی و پیشرفت اقتصادی بوده است. تجربههای مشترک پیامدهای ارتباطی و اجتماعی، برچسب اجتماعی، ابژۀ جنسی قرار گرفتن و تغییر جايگاه در میان افراد مطلقه مورد مصاحبه بوده و احساسات ناخوشايندی که در پیامدهای درونی و احساسی تجربه شده است. در میان مصاحبهشوندگان متفاوت تجربه شده است. پیامدهای عاطفی- جنسی نیز در میان مصاحبهشوندگان متفاوت تجربه شده است و در عدم پاسخ مناسب به اين نیاز مشترک بودند. درباره راهبردها و استراتژیهای بعد از طلاق زوجین برای مقابله با مشکلات شخصی و اجتماعی لازم به ذکر است که راهبردهای فردی از خردهمقولههای بازيابی خود و مديريت ارتقای اجتماعی انتزاع شده است.
مؤلفۀ بازيابی خود، مفهومی کلیدی و توانايی تجسم شخص به هويت خود را میدهد. این مفهوم در نظريههای جورج هربرت مید تجلی نموده است. به نظر مید، ذات «خود» در انعطافپذیری آن است. خود فرد از طريق توانايی پذيرفتن رويكردهای ديگران در تخیل خويش، موضوع بازاندیشی خودش میشود. فرديت خاص هر خودی، نتیجۀ ترکیب ویژهای از رويكردهای ديگران است. اين ترکیب چندان مختص به هر فرد است که حتی دو فرد را نمیتوان يافت که ترکیب خود آنها يكی باشد. همانطور که با وقوع ازدواج، افراد هویتهای جديدی مییابند، با پديدۀ طلاق آن را از دست میدهند و اين مسئله باعث تغییر در درک آنان از خود میشود. از اینرو لزوم بازيابی خود پس از طلاق برای افراد اهمیت مییابد و از آن به عنوان يک استراتژی مهم استفاده میکنند که در میان مصاحبهشوندگان با انتزاع از کدهای داشتن شناخت از خود، تفكر درباره شناخت جايگاه خود، تشخیص وظايف جديد، بیاهمیتی به حرف مردم و تغییرات رفتاری نمودار شده است.
در پاسخ به پرسش «طلاق چه پیامدهای مثبت و منفی بر فرد، خانواده و جامعه میتواند داشته باشد» و «افرادی که تجربۀ طلاق داشتهاند، اين پديده را چگونه برای خود معنا کردهاند»، دو ديدگاه مثبت و منفی نسبت به پديدۀ طلاق نمودار شد که ديدگاه منفی خود از خردهمقولهها، آخرين راهواره، مخمصه بزرگتر و بیپناه انتزاع يافته است و ديدگاه مثبت از خردهمقوله رهايیبخشی انتزاع شد. معنای طلاق در میان افراد مطلقه، وجه مشترکی نداشت و اين معنا در يک پیوستار قرار میگرفت که از چاله به چاه افتادن تا آزادی از قفس در میان آنان به صورت متغیر تجربه شده است.
در زمینۀ طلاق، آگاهی کامل از پیامدهای کنش، بهویژه در عصر پرمخاطرۀ امروز تقریباً امکانپذیر نیست؛ اما مطابق جهتگیری سوژه در برابر طلاق و آمادگی عقلانیاش برای خروج از رابطه و فراهم کردن زمینههای آن، تاحدی ادعای احاطه و شناخت کنشگران از پیامدهای کنش راحتتر پذیرفته میشود؛ هرچند آنچه بیشتر بر آن تأکید میشود، همان «مبنای کنش» فرد هنگام طلاق است، نه نتیجههای آن. باید مانند وبر، عقلانی بودن کنش را بیشتر به دنبال شناختهای «فاعل» کنش تعریف کرد تا به دنبال شناخت «ناظر» کنش؛ یعنی ملاک عقلانی بودن طلاق را بر اساس تفسیرهای خود فاعلان اجتماعی در نظر گرفت. از این منظر، کنشی عقلانی است که افراد آن را عقلانی بخوانند و در آن با به کار بردن ابزار و وسیلههای مناسب، به دنبال هدفی خاص یا سود و منفعت (نه لزوماً مادی) خود باشند و به اثرهای فعلشان آگاه باشند. بسیاری از کنشگرانی که طلاقی عقلانی را از سر گذراندهاند، مدتزمان زیادی را پیش از آن، صرف توجه به آن اقدام و پیامدهای آن کردهاند و آمادگی لازم برای روبهرو شدن با پیامدهای پس از آن را در خود پرورش دادهاند. آنها در واقع به انجام کنش عقلانی معطوف به هدف دست زدهاند و بیشتر، هدفشان بهبود کیفیت زندگیشان بوده است. به همین دلیل بیشتر افرادی که در این سنخ طلاق قرار میگیرند (به استثنای گروه طلاق شتابزده)، عامل بودنی قوی در به انجام رساندن طلاق از خود نشان میدهند؛ زیرا طلاق را رخدادی معقول و مفید میدانند و آن را همچون راهحل یا ابزاری برای بیرون رفتن از وضعیت نامناسب ازدواجشان به کار میبرند.
از اینرو سوژههایی که با عامل بودن مضاعف تصمیم به طلاق عقلانی فاعلانه گرفتهاند، عموماً به دلیل بهبود کیفیت زندگیشان پس از طلاق، گرایشهای ذهنی مثبتی را درباره طلاق گزارش کردهاند؛ زیرا از نگاه آنها، طلاق بیش از آنکه شکست باشد، راهکار است. سوژههایی که به شیوههای فاعلانه برای طلاق اقدام کردهاند، علتهای جدی و دلیلهای اساسی را برای طلاق خود برمیشمارند. برای آنها پذیرش طلاق و سازگاری با زندگی پس از آن با آسانی بیشتری روی میدهد؛ زیرا طرف مقابل را مقصر اصلی وقوع طلاقشان میدانند. در نهایت نتیجه پژوهش حاضر نشان داده است که طلاقهای عقلانی ممکن است پیامدهای اجتماعی کمخطری برای فاعلان کنش داشته باشند. بدین معنی که طلاقهای غیر عقلانی شتابزده و اجباری، پیامدهای پرخطری را برای افراد مطلقه ایجاد میکنند؛ زیرا خود افراد در طلاق، تصمیمگیرنده نبودهاند یا بدون تفکر و تعقل نسبت به پیامدهای اجتماعی طلاق اقدام کردهاند. طلاقهای عقلانی فاعلانه، توافقی، جاهطلبانه و منفعلانه با توجه به تفسیری که افراد از رفتار خود برای جدایی و طلاق دارند، بهمراتب سازگاری بیشتری با محیط زندگی خود دارند و پیامدهای اجتماعی کمتری را متحمل میشوند.
منابع
آمار جهانی طلاق(1402) نرخ طلاق در سطح نظام جهانی،دانشنامه ویکی پی دیای، آمار نگاری طلاق ایران، سایت
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A2%D9%85%D8%A7%D8%B1%D9%86%DA%AF%D8%A7%D8%B1%DB%8C_%D8%B7%D9%84%D8%A7%D9%82.. . https://www.forbes.com/advisor/legal/divorce/divorce-statistics
ابراهیمیمنش، مریم (1395) شناسایی روند وقوع پدیده طلاق، ارائه یک نظریه زمینهای، پایاننامه دکتری جامعهشناسی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد تهران مرکز.
افراسیابی، حسین و دیگران (1399) «سازگاری پرنوسان در تعاملات اجتماعی بیماران سرطانی؛ مطالعۀ کیفی در شهر اهواز»، جامعهشناسی کاربردی، دوره سیویکم، شماره 1 (پیاپی 77)، صص 1-16.
بنیهاشمی، فریبا و دیگران (1398) «بررسی عوامل جمعیتشناختی، اجتماعی و اقتصادی مؤثر بر احتمال طلاق در ایران در سال 1395»، نامه انجمن جمعیتشناسی ایران، سال چهاردهم، شماره 28، صص 7-43.
بهشتیان، محمد و فاطمه عبدی (1401) «بررسی رابطه ویژگیهای شخصیتی و صمیمیت به عنوان پیشبینیکنندههای میل به طلاق در زنان ساکن شهر تهران»، پژوهشنامه زنان، دوره سیزدهم، شماره 39، صص 71-89.
چيل، ديويد (١٣٨٨) نگرشي جامعهشناختی به خانوادهها در دنياي امروز، ترجمۀ محمدمهدي لبيبي، تهران، افکار.
حسنی، رضا و دیگران (1393) «پیامدهای طلاق برای زنان مطلقه شهر مشهد»، مطالعات علوم اجتماعی ايران، سال یازدهم، شماره 42، صص 33-49.
حسینی، سید علی ( 1386) انتخابات تجلی مردم سالاری ، پیام زمستان، شماره 87، صص 20-21.
ریتزر، جورج (1382) نظریه های معاصر جامعه شناسی، ترجمه محسن ثلاثی، تهران، سمت.
شفیعینیا، اعظم و دیگران (1400) «تجربه زیسته زنان مطلقه با طلاقهای غیر منتظره: یک مطالعه کیفی»، فصلنامه خانواده، درمانی کاربردی، دوره دوم، شماره 4 (پیاپی 8)، صص 192-214.
صادقی فسايی، سهیلا و مريم ايثاری (1392) «بازتعريف خود و ساخت هويت در میان زنان پس از طلاق»، پژوهشنامه زنان، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، سال چهارم، شماره 1، صص 111-138.
------------------------------ (1393) «مطالعه جامعهشناختی سنخهای طلاق»، فصلنامه مسائل اجتماعی ايران، سال ششم، شماره 1، صص 131-156.
عبداللهی، اصغر و دیگران (1399) «تجربۀ طلاق از منظر زوجین مطلقه در شهر تهران (در پنج سال اول زندگی)»، فصلنامه مطالعات راهبردی زنان، دوره بیستوسوم، شماره 89، صص 143-162.
فولادیان، مجید و دیگران (1400) «تحلیل جامعهشناختی فرایندهای بروز رابطة فرازناشویی (مورد مطالعه: زنان و مردان متقاضی طلاق در شهر مشهد)»، مطالعات و تحقیقات اجتماعی در ایران، دوره دهم، شماره 1، صص 1-37.
کرايب، يان (١٣٨٢) نظرية اجتماعي کلاسيک، ترجمۀ شهناز مسميپرست، تهران، آگه.
گيدنز، آنتوني (١٣٧٧) پيامدهاي مدرنيته، ترجمۀ محسن ثلاثي، تهران، مرکز.
Becker, G. S. (1976). A Theory of Marriage: Part II. Journal of Political Economy 82: S11-S26.
Cure, R, o. (2009) Grown‐up Children of Divorce, Experiences and Health, Sweden by LiU‐Tryck, Linköping.
Fisher, A. N. Stinson, D. A. Wood, J. V. Holmes, J. G. & Cameron, J. J. (2021) Singlehood and Attunement of Self-Esteem to Friendships. Social Psychological and Personality Science, 1948550620988460.
karty M.. &- edchaz (2011) “Divorce/separation in later-life: A fixed effects analysis of economic wellbeing by gender”, Journal of Family and Economic Issues, 36.
Kruk, E. (2021) Discontinuity between pre-and post-divorce father-child relationships: New evidence regarding paternal disengagement. In The consequences of divorce: Economic and custodial impact on children and adults (pp. 195-227). Routledge.
Mendoza, J. E. Tolba, M. & Saleh, Y. (2020) Strengthening marriages in Egypt: Impact of divorce on women. Behavioral Sciences, 10(1), 14.
Oseghale, C. O.(2024) Social Work Services and the Impact of Divorce on Family Wholeness in Nigeria.
Rinaldo, R., Nisa, E. F., & Nurmila, N. (2024) Divorce narratives and class inequalities in Indonesia. Journal of Family Issues, 45(5), 1195-1216.
Van Winkle, Z. & Leopold, T. (2021) Family size and economic wellbeing following divorce: The United States in comparative perspective. Social Science Research, 96, 102541.
[1] * استادیار گروه علوم اجتماعی، دانشگاه حضرت ایتالله العظمی بروجردی، بروجرد، ایران k.javanmard@abru.ac.ir
[2] . https://www.forbes.com/advisor/legal/divorce/divorce-statistics/
[3] . https://aftabnews.ir/fa/news/
[4] . https://www.irna.ir/news/
[5] . Oseghale
[6] . Rinaldo
[7] . Mendoza
[8] . Croc
[9] . Van Winkle
[10] . Etiology of divorce
[11] . Rational divorce
[12] . Ambitious Divorce
[13] . Active divorce
[14] . Consensual divorce
[15] . Passive divorce
[16] . baker
[17] . dramaturgical theory
[18] . Kaufman