تحلیل نشانههای فراگفتمانی در آثار کودک و نوجوان «هوشنگ مرادی کرمانی» در بازۀ زمانی 1350-1400 بر اساس انگاره هایلند (2005)
الموضوعات :ساناز دقت 1 , محمدحسین شرف زاده 2 , لیلا صابری 3 , زهرا رستگار حقیقی شیرازی 4
1 - دانشجوی دکتری زبانشناسی همگانی، واحد مرودشت، دانشگاه آزاد اسلامی، مرودشت، ایران
2 - استادیار گروه زبانشناسی، واحد مرودشت، دانشگاه آزاد اسلامی، مرودشت، ایران
3 - استادیار گروه زبان انگلیسی، واحد مرودشت، دانشگاه آزاد اسلامی، مرودشت، ایران
4 - استادیار گروه زبان انگلیسی، واحد مرودشت، دانشگاه آزاد اسلامی، مرودشت، ایران
الکلمات المفتاحية: فراگفتمان, فراگفتمان تعاملی, فراگفتمان تقابلی, هوشنگ مرادی کرمانی, ژانر ادبی,
ملخص المقالة :
فراگفتمان، نگرشی جدید در تحلیل کلام است که در بردارنده مشخصههای انسجامی و بینافردی است و به ایجاد ارتباط میان متن و بافت حاوی این اطلاعات با هدف برقراری ارتباط با مخاطب، ساماندهی متن و تفسیر آن از سوی مخاطب کمک میکند. بهرغم اهمیت بررسی عناصر فراگفتمان به صورت تاریخی، متأسفانه تحقیقات اندکی وجود دارد که این عناصر را به صورت تاریخی بهویژه در ژانر ادبی تحلیل کرده باشد. از اینرو هدف پژوهش حاضر، بررسی ترازمانی کاربرد نشانگرهای فراگفتمان تعاملی و تقابلی در آثار کودک و نوجوان هوشنگ مرادی کرمانی، نویسنده صاحبنام این حوزه، در بازه زمانی 1350 تا 1400 بر اساس انگاره هایلند (2005) است. بدین منظور، بازه زمانی موردنظر را به پنج دهه تقسیمبندی کردیم و توزیع نشانگرهای فراگفتمان را به روش دستی و با استفاده از نرمافزار واژهنگار انت کانک شناسایی و استخراج کردیم. تجزیه و تحلیل دادهها به کمک آزمون آماری کندال نشان داده است که با گذشت زمان، عناصر فراگفتمان تعاملی افزایش یافته، در حالی که عناصر فراگفتمان تقابلی کاهش یافتهاند. این امر گویای این حقیقت است که برای بیان نگرش، نظرها و تعهد خود نسبت به متون و همچنین درگیرسازی بیشتر مخاطبان در متن، داستاننویسان در گذر زمان بیشتر از نشانگرهای تعاملی استفاده میکنند و در نتیجه آن، متون ادبی به سمتوسوی شخصیتر شدن و خوانندهپسندتر شدن در حرکت است.
آقایاری، خسرو (1373) آشنایی با ادبیات کودکان و نوجوانان، تهران، محیا.
----------- (1375) آشنایی با ادبیات کودکان و نوجوانان و معیارهای نقد و بررسی کتاب، تهران، سرآمد کاوش.
خانی، رضا و مهسا چنگیزی (1395) «مقایسة نشانههای فراگفتمان در مجلات انگلیسی بین¬المللی و داخلی (مطالعة موردی: مقالات حوزة زبانشناسی کاربردی)»، زبان¬پژوهی (علوم انسانی)، سال هشتم، شماره 18، صص 77-102.
سلطانی، رحمت¬الها و نسرین شکرپور (1400) «وضعیت استفاده از نشانگرهای فراگفتمان در مقالات پزشکی ایران: مطالعهای تطبیقی»، مجله دانشگاه علوم پزشکی مازندران (نامه دانشگاه)، سال سی¬ویکم، شماره 196، صص 92-100.
عموزاده خلیلی، فریدون (1381) فرهنگ توصیفی شخصیتهای داستانی نوجوان، جلد دوم، تهران، آفتابگردان.
کوهی، داوود و منیژه موجود (1391) «بررسی مقابلهای فراگفتمان در بخش سرمقاله روزنامههای فارسی و انگلیسی»، مجله آموزش و کاربرد زبان انگلیسی، سال پنجم، شماره 10، صص 137-162.
مرآتی، ابوالفضل (1388) بررسی جایگاه هویت ملی و دینی در شعر کودك و نوجوان، پایاننامه کارشناسی¬ارشد رشته زبان و ادبیات فارسی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، استاد راهنما: منصور پیرانی، دانشگاه پیامنور قزوین.
مرادی کرمانی، هوشنگ (1358) قصههای مجید، تهران، معین.
------------------- (1359) بچههای قالیبافخانه، تهران، معین.
------------------- (1361) نخل، تهران، سحاب.
------------------- (1368) خمره، تهران، معین.
------------------- (1371) مشت بر پوست، تهران، معین.
------------------- (1373) تنور، تهران، معین.
------------------- (1375) مهمان مامان، تهران، نی.
------------------- (1377) مربای شیرین، تهران، معین.
------------------- (1378) لبخند انار، تهران، معین.
------------------- (1382) مثل ماه شب چهارده، تهران، معین.
------------------- (1382) نه تر نه خشک، تهران، معین.
------------------- (1386) پلوخورش، تهران، معین.
------------------- (1388) نازبالش، تهران، معین.
------------------- (1391) آبانبار، تهران، معین.
------------------- (1398) قاشق چایخوری، تهران، معین.
Abdi, R., Tavangar, M., & Tavakoli, M. (2010) “The cooperative principle in discourse communities and genres: A framework for the use of metadiscourse”. Journal of Pragmatics, 42, 1669-1679. Ahangari, S. & Kazemi, M. (2014) “A Content Analysis of ‘Alice in Wonderland’ Regarding Metadiscourse Elements”. International Journal of Applied Linguistics and 76 IJALEL 8 (3):66-77 English Literature. 3 (3) 10-18. https://doi.org/10.7575/ aiac.ijalel.v.3n.3p.10 Aljazrawi, D.A., &Aljazrawi Z, A (2019) “The use of metadiscourse: an analysis of interactive and interactional markers in English short stories as a type of literary genre”. International journal of applied linguistics and English literature, 8 (3), 66. Anthony, L. (2011) AntConc 4.2.0. http://www.Laurenceanthony.net/software.html Bagheri, F. (2020) A Diachronic Study of Metadiscourse in Doctoral Dissertations (Doctoral dissertation, Wuhan University (People's Republic of China)). Deng, L., Fatemeh, B., & Gao, X. (2021) “Exploring the interactive and interactional metadiscourse in doctoral dissertation writing: A diachronic study”. Scientometrics, 126 (8), 7223-7250. Gillaerts, P. (2014) Shifting metadiscourse: Looking for diachrony in the abstract genre. In M. Bondi & R. Lores Sanz (Eds.), Abstract in academic discourse: Variation and change (pp. 271-286) Switzerland: Peter Lang. Gillaerts, P., & Van de Velde, F. (2010) “Interactional metadiscourse in research article abstracts”. Journal of English for Academic Purposes, 9 (2), 128-139. Harris, Z. (1959) The transformational Model of language structure.Anthropological Linguistics. 1:1.27-29. Hyland, K. (2004) Disciplinary discourses: Social interactions in academic writing. Ann Arbor, MI: University of Michigan Press.
-------------- (2005) Metadiscourse: Exploring writing in interaction. London: Continuum.
------------ (2005b).stance and engagement : A MODEL OF interaction in academic discourse .discourse studies ,7 (2) ,173-192.
------------ (2015) Metadiscourse. In Tracy, K. (ed) International Encyclopedia of Language and Social interaction. Oxford: Wiley-Blackwell.
Hyland, K., & Jiang, F. (2016) Change of attitude? A diachronic study of stance. Written Communication, 33 (3), 251-274.
---------------------------- (2018) “In this paper we suggest”: Changing patterns of disciplinary metadiscourse. English for Specific Purposes, 51, 18-30.
Hyland, K., & Tse, P. (2004) Metadiscourse in academic writing: A reappraisal. Applied Linguistics, 25 (2), 156-177.
Liu, G., & Yang, Y. (2021, May) A Diachronic Study of Multi-Disciplinary Metadiscourse in Research Articles. In 2021 the 6th International Conference on Distance Education and Learning (pp. 121-132).
Mostafavi, M. & Tajalli, G. (2012) Metadiscoursal Markers in Medical and Literary Texts. International Journal of English Linguistics. 2 (3) 64.
Rezaei Keramati, S., Kuhi, D., & Saeidi, M. (2019) Cross-sectional diachronic corpus analysis of stance and engagement markers in three leading journals of applied linguistics. Journal of Modern Research in English Language Studies, 6 (2), 1-25.
فصلنامه علمي «پژوهش زبان و ادبيات فارسي»
شماره هفتاد و یکم، زمستان 1402: 101-81
تاريخ دريافت: 14/01/1403
تاريخ پذيرش: 03/04/1403
نوع مقاله: پژوهشی
تحلیل نشانههای فراگفتمانی در آثار کودک و نوجوان «هوشنگ مرادی کرمانی» در بازۀ زمانی 1350-1400 بر اساس انگاره هایلند (2005)
ساناز دقت 1
محمدحسین شرفزاده2
لیلا صابری3
زهرا رستگار حقیقی شیرازی4
چکیده
فراگفتمان، نگرشی جدید در تحلیل کلام است که در بردارنده مشخصههای انسجامی و بینافردی است و به ایجاد ارتباط میان متن و بافت حاوی این اطلاعات با هدف برقراری ارتباط با مخاطب، ساماندهی متن و تفسیر آن از سوی مخاطب کمک میکند. بهرغم اهمیت بررسی عناصر فراگفتمان به صورت تاریخی، متأسفانه تحقیقات اندکی وجود دارد که این عناصر را به صورت تاریخی بهویژه در ژانر ادبی تحلیل کرده باشد. از اینرو هدف پژوهش حاضر، بررسی ترازمانی کاربرد نشانگرهای فراگفتمان تعاملی و تقابلی در آثار کودک و نوجوان هوشنگ مرادی کرمانی، نویسنده صاحبنام این حوزه، در بازه زمانی 1350 تا 1400 بر اساس انگاره هایلند (2005) است. بدین منظور، بازه زمانی موردنظر را به پنج دهه تقسیمبندی کردیم و توزیع نشانگرهای فراگفتمان را به روش دستی و با استفاده از نرمافزار واژهنگار انت کانک شناسایی و استخراج کردیم. تجزیه و تحلیل دادهها به کمک آزمون آماری کندال نشان داده است که با گذشت زمان، عناصر فراگفتمان تعاملی افزایش یافته، در حالی که عناصر فراگفتمان تقابلی کاهش یافتهاند. این امر گویای این حقیقت است که برای بیان نگرش، نظرها و تعهد خود نسبت به متون و همچنین درگیرسازی بیشتر مخاطبان در متن، داستاننویسان در گذر زمان بیشتر از نشانگرهای تعاملی استفاده میکنند و در نتیجه آن، متون ادبی به سمتوسوی شخصیتر شدن و خوانندهپسندتر شدن در حرکت است.
واژههاي کلیدی: فراگفتمان، فراگفتمان تعاملی، فراگفتمان تقابلی، هوشنگ مرادی کرمانی و ژانر ادبی.
مقدمه
همانطور که میدانیم، تعلیم و تربیت یکی از بنیادهای زندگی اجتماعی انسان است که همواره در زندگی بشر مؤثر واقع شده است. انسان، موجودی در حال تکامل و متأثر از محیط است و برای تربیت و آموزش وی، روشهای بسیاری وجود دارد.
ادبیات کودک و نوجوانان از جمله روشهای آموزش غیر مستقیم انسان است. تأثیر ادبیات بر روح و فکر کودکان و نوجوانان به حدی است که بسیاری از کارشناسان تعلیم و تربیت، ادبیات را بیرقیبترین رسانۀ فرهنگی دانستهاند. ادبیات با ایجاد فضاهای مختلف برای کودکان و نوجوانان باعث تقویت قوۀ تخیل و رشد و خلاقیت در آنها میشود (آقایاری، 1373: 23).
ادبیات کودک و نوجوان همچنین میتواند با در نظر گرفتن حس کنجکاوی و نیازهای عاطفی و تخیلی مخاطب، به خلق آثاری منجر شود که علاوه بر ارضای حس یافتن در مخاطب، جنبۀ شادی، هنری، سرگرمی و تفریحی را در کنار آموزش غیر مستقیم برخی مفاهیم پایه مدنظر قرار دهد و با زبانی ساده و بیانی ادبی، شیوا و هنرمندانه با در نظر گرفتن جنبههای روانشناختی به رشد و تعالی فکری و رفتاری کودک و نوجوان یاری رساند (ر.ک: مرآتی، 1389).
همچنین ادبیات کودکان از نظر مخاطبان، شرایط و توانایی آنان، اثرگذاری و عمق و کاربرد آن با ادبیات بزرگسالان، تفاوت بسیاری دارد. الزام است که آفریننده ادبیات کودک قبل از هر چیز، مخاطب خود را از لحاظ روحی و روانی و نیازهای عاطفی خوب بشناسد و سعی کند در آنچه مینویسد، وارد دنیای طبیعی آنان گردد و همچون دوستی صمیمی با آنان ارتباط برقرار کند. نویسنده اگر بخواهد بر کودک تأثیر بگذارد، باید بداند که عواطف لطیف و رقّت احساسات در کودکان و نوجوانان، باعث تأثیرپذیری بسیار عمیق در آنان است (آقایاری، 1375: 22-23).
با توجه به اهمیت ادبیات کودک و نوجوان در رشد فکری و رفتاری آنها و همچنین اهمیت برقراری ارتباط صمیمی نویسندگان این حوزه با مخاطبان کمسنوسال خود برای درک بهتر آنها از نگرش نویسنده، تحقیق در حوزه ادبیات کودک و نوجوان و همچنین ایجاد و تحکیم ارتباط بین نویسنده و خواننده، اهمیت ویژهای دارد.
یکی از ویژگیهای بلاغیای که به نویسندگان یاری میرساند تا از طریق برقراری ارتباط مؤثر با مخاطب، ایدههای خود را بهتر انتقال دهند و خوانندگان خود را درگیر نمایند، فراگفتمان است که در سالهای اخیر، توجه زیادی را به خود جلب کرده است. فراگفتمان، «منابع زبانی هستند که برای سازماندهی یک گفتمان و یا سازماندهی موضع نویسنده نسبت به محتوای گفتمان یا مخاطب به کار گرفته میشوند» (Hyland & Tse, 2004: 157). مدل فراگفتمان هایلند5 که کاملترین دستهبندی از عناصر فراگفتمانی را ارائه میدهد، بین دو عنصر فراگفتمان تعاملی و تقابلی، تمایز قائل میشود. اولی به شیوه ابراز اطمینان نویسندگان از صحت یک گزاره و همچنین ابزاری برای برقراری ارتباط مؤثر با مخاطب مربوط میشود و مورد دوم به روشهای سازماندهی گفتمان برای ایجاد حدود و مرز در متن و راهنمایی خوانندگان به سمت تفاسیر ترجیحی نویسنده مرتبط است (ر.ک: Hyland, 2005).
در سالهای اخیر، تعداد محدودی از مطالعات بر تغییرات تاریخی در بهکارگیری عناصر فراگفتمان در متون تمرکز داشتهاند، مانند دنگ6 و همکاران (2021)، گیلرتس7 و ون دو ولده8 (2010) و هایلند و جیانگ9 (2016 و 2018) که نشان میدهد ویژگیهای فراگفتمانی ایستا نبوده، مستعد تغییر در طول زمان هستند. مطالعات تاریخی عناصر فراگفتمانی، بینشهای ارزشمندی را درباره اینکه چگونه اصول شیوههای گفتمانی در پاسخ به تغییرات اجتماعی فرهنگی وسیعتر در جامعه در طول زمان تغییر میکنند، ارائه میکند (ر.ک: Hyland, 2004). از اینرو بررسی این عناصر از نظر تاریخی حایز اهمیت است و فقدان بررسی آن موجب میشود تا نویسندگان در سازگار کردن شیوۀ گفتمانی خود با تغییرات فرهنگی اجتماعی جامعه دربمانند و نتوانند برای انتقال ایدههای خود و تعامل بیشتر با خوانندگان زمان خود از شیوههای بلاغی مناسب بهره گیرند.
علیرغم اهمیت مطالعه تاریخی عناصر فراگفتمان در متون، متأسفانه تحقیقات انجامشده در این زمینه کمیاب و تاحد زیادی مربوط به بررسی گفتمان علمی میشود
که از این میان به تعدادی از مهمترین پژوهشهای تاریخی اشاره میشود.
هایلند و جیانگ (2018) در پژوهشی به بررسی تاریخی نشانگرهای فراگفتمان تقابلی و تعاملی طی پنجاه سال در مجلههای برتر چهار رشته پرداختهاند و به این نتیجه دست یافتند که افزایش چشمگیری در فراوانی فراگفتمان تقابلی و کاهش قابل ملاحظهای در توزیع فراوانی فراگفتمان تعاملی در طول این بازه زمانی پنجاهساله در مجلهها وجود داشته است. نشانگرهای فراگفتمان تقابلی به دنبال سازماندهی و تعیین حد و حدود برای متن هستند تا اطمینان حاصل شود که خوانندگان، تفاسیر و اهداف نویسنده را در گفتمان علمی راحتتر بازیابی و درک میکنند و نویسندگان متون علمی با استفاده از این نشانگرها به دنبال راهنمایی مخاطبان خود هستند.
رضایی کرامتی و همکاران (2019) در پژوهشی به بررسی نشانگرهای فراگفتمان تعاملی در سه مجله برجسته زبانشناسی کاربردی میپردازند. برای واکاوی تکامل تاریخی نشانگرهای نگرشنما و درگیرساز، زیرشاخههای فراگفتمان تعاملی در بخشهای مختلف مقالههای پژوهشی (مقدمه، روش پژوهش، بحث و نتیجهگیری)، مدل فراگفتمان هایلند (2005ب) به کار گرفته شده است. یافتهها حاکی از آن است که کاهش قابل توجهی در فراوانی نشانگرهای فراگفتمان تعاملی در تمام بخشهای مقالات وجود دارد. این کاهش به طور کلی مربوط به کاهش نشانگرهای نگرشنما در بخش نتیجه و روش پژوهش است. همانطور که پیشتر بیان شد، پیکره بهکاررفته در این پژوهش به بررسی متون علمی (مقالات پژوهشی) میپردازد و شامل ژانر ادبی و داستان نمیشود.
باقری (2020) در مطالعهای به بررسی تکامل تاریخی نشانگرهای فراگفتمان تعاملی و تقابلی در رساله دکترای رشتههای علوم سخت و علوم نرم در سه بازه زمانی 1966، 1986 و 2016 بر اساس انگاره هایلند (2005) میپردازد و به این نتیجه دست مییابد که فراگفتمان تعاملی (نگرشنما و درگیرساز) در رشتههای علوم نرم، کاهش و در علوم سخت افزایش داشته است. این امر بیانگر آن است که در علوم نرم، نوشتار دانشگاهی به سمت خنثی شدن، بی طرفی و مسئولیتپذیری بیشتر نسبت به مخاطب یعنی مخاطبمحوری بیشتر و متقاعدکنندگی کمتر و در علوم سخت گفتمان علمی به سمت متقاعدکنندگی بیشتر و خوانندهپسندتر شدن پیش میرود. این پژوهش نیز به بررسی گفتمان علمی (پایاننامه مقطع دکترا) میپردازد و شامل ژانر ادبی و داستان نمیشود.
لیو و یانگ (2021) در پژوهشی بر اساس مدل بینافردی هایلند، به بررسی فراگفتمان تعاملی و تقابلی در 240 مقاله پژوهشی در علوم سخت (رشته مهندسی مکانیک و فیزیک) و علوم نرم (رشته آموزش و تاریخ) در بازه زمانی شصتساله میپردازند و به این نتیجه دست مییابند که نشانگرهای فراگفتمان با مرور زمان به طور کلی روند کاهشی را نشان دادهاند. این امر با افزایش قابل ملاحظه نشانگرهای تقابلی و کاهش قابل توجه نشانگرهای تعاملی همراه بوده است که بیانگر این حقیقت است که نویسندگان در متون علمی با گذشت زمان، تمایل به استفاده بیشتر از فراگفتمان تقابلی و استفاده کمتر از فراگفتمان تعاملی بهمنظور نوشتن متونی واضحتر و قانعکنندهتر و اتخاذ رویکردی عینیتر و علمیتر دارند. این تحقیق همانند پژوهشهای گذشته به واکاوی مقالههای پژوهشی و متون علمی مربوط میشود.
از اینرو نتایج پژوهشهای یادشده نشاندهندۀ شکاف موجود در متون در راستای تحلیل فراگفتمان تاریخی در ژانر ادبی بهویژه ادبیات کودک و نوجوان است و ضرورت انجام مطالعات بیشتری را در این زمینه نشان میدهد. بنابراین برای پر کردن شکاف موجود، پژوهش حاضر سعی دارد تا با نگاهی ترازمانی، کتابهای داستان نوشتهشده برای کودکان و نوجوانان را در آثار پنجاه سال اخیر (1350- 1400) یکی از نویسندگان برجسته این حوزه، یعنی هوشنگ مرادی کرمانی، بر اساس الگوی نظری هایلند (2005) بررسی کند و بدین وسیله به این پرسش پژوهش پاسخ دهد که توزیع فراوانی نشانگرهای فراگفتمان تعاملی و تقابلی و حیطههای مربوط به آنها در داستانهای هوشنگ مرادی کرمانی در بازه زمانی 1350 تا 1400 چگونه خواهد بود.
واژه فراگفتمان را نخستینبار هریس10 (1959) مطرح کرد که به تلاشهای نویسنده یا گوینده برای درک مخاطبان از متن گفتار مربوط میشود. فراگفتمان به عنوان ابزار مهمی برای سهولت ارتباط، حمایت جایگاه نویسنده و ایجاد ارتباط با مخاطب به کار میرود (ر.ک: Hyland, 2015). برای واکاوی عناصر فراگفتمانی در پیکره مورد بررسی در این پژوهش از انگاره هایلند (2005) استفاده شده است، به این دلیل که طبقهبندی او، جدید، واضح و کامل است (ر.ک: Abdi & et al, 2010). همانطور که در جدول (1)
مشخص است، این انگاره دارای دو بعد تقابلی و تعاملی است.
جدول 1- زیرشاخههای فراگفتمان تعاملی و تقابلی
فراگفتمان | |
تعاملی | تقابلی |
نگرشنماها | ابهامزداها |
تردیدنماها | ارجاعهای درونمتنی |
یقیننماها | چارچوبسازها |
درگیرسازها | گواهنماها |
خوداظهارها | گذارها |
نشانگرهای فراگفتمان تقابلی برای سازماندهی اطلاعات موجود در متن و راهنمایی خواننده در سراسر متن به کار گرفته میشود. از سوی دیگر، نشانگرهای فراگفتمان تعاملی به منظور تعامل با خواننده و درگیر نمودن او در متن استفاده میشود (ر.ک: Hyland, 2005). هر یک از زیرشاخههای نشانگرهای فراگفتمان تعاملی و تقابلی که در جدول (2) به اختصار نمایش داده شدهاند، عملکرد مخصوص به خود دارند.
جدول 2- انگاره هایلند (2005)
کارکرد | دستهبندی | انواع فراگفتمان | |
موافقم، خیلی مهم، با تعجب | نگرش نویسنده نسبت به متن | نگرشنماها11 | فراگفتمان تعاملی12 سازماندهی اطلاعات گزارهای و راهنمایی خواننده در متن |
نویسنده، من، ما، پژوهشگر | ارجاع به حضور آشکار نویسنده | خوداظهارها13 | |
شما، توجّه کنید، فرض کنید | مخاطب قرار دادن مخاطب به طور واضح | درگیرسازها14 | |
بیتردید، قطعاً، واضح | نشاندهندة میزان قطعیت گوینده نسبت به پاره گفت | یقیننماها 15 | |
شاید، تقریباً، احتمالاً | نشاندهنده شک و تردید نویسنده نسبت به پاره گفت | تردیدنما 16 | |
اما، بهعلاوه، بنابراین | ارتباط دادن جملههای متن | گذارها17 | فراگفتمان تقابلی18 برقراری ارتباط مؤثر با مخاطب
|
اول، دوم، در نتیجه | تعیین مرزهای متن و فراهمکننده چارچوب عناصر | چارچوبسازها19 | |
در بخش بعد، در ذیل | ارجاع دادن خواننده به بخشهای دیگر متن | ارجاعهای درونمتنی20 | |
به گفته، مطابق، به قول | اشاره به اطلاعات ارائهشده در متون دیگر و ارجاعدهی | گواهنماها21 | |
اول، دوم، در نتیجه | ارائه توضیح بیشتری درباره معنی | ابهامزداها22 |
روش انجام پژوهش
روش انجام این پژوهش، توصیفی- تحلیلی است که به بررسی نشانگرهای فراگفتمان تعاملی و تقابلی در ژانر ادبی میپردازد. بدین ترتیب که نمونهگیری به صورت هدفمند روی کلیه آثار مرادی کرمانی در قالب مجموعه داستان و رمان در پنجاه سال اخیر که در زمینه ادبیات کودک و نوجوان به چاپ رسیده، انجام شده است. در این مطالعه، هجده کتاب تألیفی (هشت مجموعه داستان و ده رمان) در گروههای سنی «ج» تا «ه» را كه در فاصله زمانی 1350 تا 1400 انتشارات معین، پروین، سحاب، بامداد، جوانه، نی و دفتر
کتابخانه ملی به عنوان آثار ويژه مرادی کرمانی معرفي کرده، در نظر گرفته شده است.
هوشنگ مرادی کرمانی، مطرحترین نویسنده ایرانی برای ردههای سنی نوجوان و شناختهشدهترین چهره ادبیات کودک و نوجوان ایران در جهان است که «برخی از آثارش به زبانهای آلمانی، انگلیسی، فرانسوی، اسپانیایی، هلندی، عربی و ارمنی ترجمه شده و همچنین چند فیلم تلویزیونی و سینمایی بر اساس داستانهای او ساخته شده است. آثار ترجمهشده وی، جوایزی را از مؤسسات فرهنگی و هنری خارج از کشور به دست آورده است. از جمله جایزه دفتر بینالمللی کتابهای نسل جوان و جایزه جهانی هانس کریستین آندرسون» (عموزاده خلیلی، 1381، ج2: 320). تیراژ بالای آثار وی و جوایز و عناوینی که به خاطر این آثار کسب نموده، گواه بر تبحر این نویسنده محبوب در این عرصه است. همچنین وی دارای پنجاه سال سابقه در زمینه نویسندگی در حوزه ادبیات کودک و نوجوان است. از اینرو آثار وی به عنوان پیکره در این پژوهش تاریخی انتخاب شده است.
در واقع آثار مرادیکرمانی در قالب فیلمنامه، نمایشنامه، زندگینامه، پیام ادبی و مجموعه آثاری که مخاطب سنی خاصی ندارد، در این مطالعه در نظر گرفته نشده است. از اینرو بر اساس معیارهای خروج از پژوهش، شش مجموعه داستان و نه رمان از میان هجده کتاب تألیفی انتخاب شد که جمعاً شامل 460157 واژه میشود.
جدول 3- کل پیکره مورد بررسی در پژوهش (آثار مرادی کرمانی)
دهه | مجموعه داستان | رمان | تعداد کلمات |
دهه 50 (1350-1359) | قصههای مجید (1358) بچههای قالیبافخانه (1359) |
| 174368 |
دهه 60 (1360-1369) |
| نخل (1361) خمره (1368) | 47019 |
دهه 70 (1370-1379) | لبخند انار (1378) تنور (1373) | مشت بر پوست (1371) مهمان مامان (1375) مربای شیرین (1377) | 107292 |
دهه 80 (1380-1389) | پلوخورش (1386) | مثل ماه شب 14 (1382) نه تر نه خشک (1382) نازبالش (1388) | 84381 |
دهه 90 (1390-1399) | قاشق چایخوری (1398) | آبانبار (1391) | 47097 |
پس از آمادهسازی پیکره، کلیه مجموعه داستانها و رمانهای منتخب بر اساس انگاره هایلند (2005) در ده زیرطبقه مربوط به فراگفتمان تعاملی و تقابلی تحت بررسی قرار گرفت. برای استفاده از این مدل، واژهها و عباراتی که هایلند (2005) در ضمیمه کتاب خود معرفی کرده است، ملاک قرار گرفت و سپس با استفاده از فرهنگ هزاره حقشناس، معادل فارسی برای هر یک از عناصر زبانی نشانگرهای فراگفتمان تهیه و سنجش دادهها بر اساس آن فهرست انجام شد.
همچنین برای بررسی و استخراج نشانگرهای فراگفتمانی تعاملی و تقابلی، طبقهبندی آنها و در نهایت محاسبه بسامد رخدادشان در مجموعه داستانها و رمانها از تلفیق بازیابی رایانهای و روش دستی استفاده شده است.
در روش بازیابی رایانهای از نرمافزار انت کانک (ر.ک: Anthony, 2011) نسخه 4.2.0 استفاده شده است. از اینرو پیکره منتخب به پیکره الکترونیکی تبدیل شد و برای دستیابی به نتایج قابل اطمینانتر، تمامی قسمتهایی که شامل متن اصلی داستان نمیشد، نظیر صفحات مربوط به اطلاعات کتاب، مقدمه، فهرست مطالب و تشکر حذف شد. شایان ذکر است که در مواردی مانند فراگفتمان که بهشدت وابسته به بافت است، لزوم بررسی دستی پس از مرحله جستوجوی رایانهای قطعی است تا پس از تعیین موارد یادشده، از مواردی که فراگفتمان تلقی نمیشود، صرفنظر گردد. پس از مطالعه و مشخصکردن عناصر فراگفتمان در کل پیکره، برای مقایسه دادههای جمعآوریشده و ارتباط آنها در پنج دهه، آزمون آماری غیر پارامتریک کندال به کار برده شد.
برای به حداقل رساندن تأثیر سبکهای نوشتاری فردی و همچنین تأثیر جنسیت بر پیکره تحت بررسی فقط از آثار یک نویسنده برجسته یعنی هوشنگ مرادی کرمانی به روشی هدفمند در بازه زمانی 1350 تا 1400 استفاده شد. در قدم بعدی به مقایسه چگونگی بهکارگیری نشانههای فراگفتمان تعاملی و تقابلی در بازه زمانی یادشده پرداختیم که نتایج آن در ذیل به شرح آمده است.
تجزیه و تحلیل دادهها
همانگونه که پیشتر ذکر شد، هدف پژوهش حاضر، بررسی کاربرد نشانگرهای فراگفتمان تعاملی و تقابلی در آثار کودک و نوجوان هوشنگ مرادی کرمانی در بازه زمانی 1350 تا 1400 بر اساس انگاره هایلند (2005) است. از اینرو در این بخش برای پاسخ دادن به پرسش پژوهش، اطلاعات آماری به تفکیک ارائه میشود.
تحلیل الگوی فراگفتمان تعاملی در طول زمان
نخست به تعداد کلی نشانههای فراگفتمان تعاملی بهکاررفته در پیکره مورد بررسی در بازه زمانی 1350 تا 1400 نظری اجمالی میاندازیم. پس از مشخص کردن انواع فراگفتمان تعاملی و فراوانی آنها، نتایج در جدول شماره (4) و به تفکیک زیرشاخههای فراگفتمان تعاملی در شکل (1) نشان داده میشود.
جدول 4- فراوانی و درصد نشانگرهای تعاملی در کل پیکره
فراوانی نشانگرهای تعاملی در هر دهه | تعداد کل واژهها در هر دهه | درصد نشانگرهای تعاملی در هر دهه | |
دهه 50 | 17201 | 174368 | 52 |
دهه 60 | 3190 | 47019 | 53 |
دهه 70 | 8052 | 107292 | 55 |
دهه 80 | 7903 | 84381 | 57 |
دهه 90 | 4538 | 47097 | 59 |
شکل 1- نمودار زیرشاخههای فراگفتمان تعاملی در بازه زمانی 1350 تا 1400
بررسی یافتهها نشان میدهد که در میان انواع نشانگرهای فراگفتمان تعاملی بهکاررفته در کل پیکره، خوداظهارها و درگیرسازها در همه دهههای مورد بررسی دارای بیشترین درصد فراوانی و نگرشنماها دارای کمترین بسامد هستند.
خوداظهارها به میزان حضور آشکار نویسنده در متن ارجاع میدهند و پربسامدترین نشانگر خوداظهار بهکاررفته در داستانهای مورد بررسی مربوط به ضمایر اول شخص «من»، «ما» و «م» است:
همسایه برای دانهای خرما دراز میشود» (مرادی کرمانی، 1391: 4).
«برویم پیش بابات بگوییم ما عاشق هم شدیم. حالا چه کار کنیم؟ خوب گفتی باید از بابام اجازه بگیریم» (همان، 1382: 15).
«ما را بزنيد، ما را فلك كنيد، ما مىخواهيم جوان و شلوغ و شاداب شويم. حق ماست که كتک بخوريم. سالها انتظار چنین روزى را کشیدهایم» (مرادی کرمانی، 1378: 39).
همچنین نویسنده با کاربرد نشانگرهای درگیرساز به طور مستقیم با خواننده به گفتوگو میپردازد. بیشترین بسامد بهکاررفته در داستانهای مرادی کرمانی مربوط به استفاده از فعلهای امر و ضمایر شخصی مربوط به مخاطب است و نویسنده با به کار بردن این نشانگرها، تمایل بیشتری به تأکید بر رابطۀ خود و مخاطبان دارد. در زیر به نمونههایی از این نشانگرها اشاره شده است.
«بسه بسه دیگه، خفه شو. و چیزی انگار شیشهای تو گلوش شکست، چشمهاش تر شد» (همان، 1359: 33).
«میخواهم کمی با تو حرف بزنم. تو را به خدا با من قهر نباش. من هم مثل تو عزادار هستم» (همان، 1386: 29).
«دم میگرفتند و میخواندند: موشو تنبکی، تنبکه وردار- بیا جلو کلاس، وایستا خبردار چندبار با آنها دعوایم شد» (همان، 1371: 13).
«طوطی سر کرد تو اتاق دلنشین بابات، آمده، بیا ببیندت میخواهد زود برود» (همان، 1398: 12).
درباره بسامد کمتر مشاهدهشده در مورد نگرشنماها که بهنوعی دیدگاه و نگرش نویسنده را درباره یک پدیده بیان میکنند، میتوان اینگونه برداشت کرد که مرادی کرمانی، تمایل کمتری به اظهارنظر درباره نوشتههای خود دارد و بیشتر ارزیابی را به مخاطبان واگذار میکند. در زیر، نمونههایی از نشانگرهای نگرشنمای بهکاررفته در پیکره مشاهده میشود.
«کجایی؟ من اینجا هستم دم گوش تو و تلاش کرد بهتر حرف بزند» (همان، 1382: 12).
«ناگهان چشم دخترک بر تابلو افتاد و دید پرندهای ریز و خاکستری روی شاخة درخت نقاشیاش نشسته» (همان: 10).
در نهایت نتایج حاصل از آزمون غیر پارامتریک کندال تأیید کرد که از نظر آماری، رابطه معنادار مثبتی میان فراوانی فراگفتمان تعاملی و زمان (τ=0.9، p<.01) وجود دارد و با گذشت زمان، عناصر فراگفتمان تعاملی نیز افزایش یافتهاند.
تحلیل الگوی فراگفتمان تقابلی در طول زمان
در این قسمت در قالب جدول (5) به سنجش فراوانی انواع نشانگرهای تقابلی در پیکره مورد بررسی پرداخته میشود.
جدول 5- فراوانی و درصد نشانگرهای تقابلی در کل پیکره
دهه | فراوانی نشانگرهای تقابلی در هر دهه | تعداد کل واژهها در هر دهه | درصد نشانگرهای تقابلی در هر دهه |
دهه 50 | 15584 | 174368 | 48 |
دهه 60 | 2807 | 47019 | 47 |
دهه 70 | 6441 | 107292 | 45 |
دهه 80 | 5927 | 84381 | 43 |
دهه 90 | 3176 | 47097 | 41 |
همانطور که از دادههای بهدستآمده در جدول (5) مشخص است، با گذشت زمان از فراوانی نشانگرهای تقابلی بهکاررفته در داستانها کاسته شده است. در حقیقت نویسنده با به کار بردن نشانگرهای تقابلی به مدیریت جریان اطلاعات متن و بیان آن بهمنظور راهنمایی خواننده در متن میپردازد که طی این پنجاه سال، میزان استفاده از این نشانگرها با گذشت زمان کاهش یافته است. همانطور که پیشتر بیان شد، کاهش نشانگرهای تقابلی ناشی از این واقعیت است که در داستانها و ژانر ادبی، برقراری ارتباط مؤثر با مخاطب از طریق بهکارگیری نشانگرهای تعاملی، از راهنمایی آنها، یعنی بهکارگیری نشانگرهای تقابلی، مهمتر است. در حقیقت در طول زمان از فراوانی نشانگرهای فراگفتمان تقابلی، کاسته و به فراوانی نشانگرهای تعاملی، افزوده میشود. نشانگرهای تقابلی دارای زیرشاخههای مختلفی است که توزیع فراوانی آنها را در این پنجاه سال در شکل (2) مشاهده میشود.
شکل 2- نمودار زیرشاخههای فراگفتمان تقابلی در بازه زمانی 1350 تا 1400
یافتههای آماری نشان میدهد که از میان زیرشاخههای فراگفتمان تقابلی بهکاررفته در پنج دهه، گذارها دارای بیشترین فراوانی و گواهنماها و ارجاعهای درونمتنی دارای کمترین فراوانی هستند. شایان ذکر است که تقریباً در تمام مطالعات فراگفتمانی، چه در متون گفتاری و چه در متون نوشتاری، مانند چنگیزی و خانی (1395)، سلطانی و همکاران (1400) و کوهی و موجود (1391)، گذارها در میان دیگر نشانههای تقابلی، بیشترین بسامد را دارند. این موضوع همچنین درباره تجزیه و تحلیل متون ادبی نیز صدق میکند که در آثار آهنگری و کاظمی (2014)، مصطفوی و تجلی ( 2012) و الجزراوی و الجزراوی23 (2019) نیز به چشم میخورد و میتواند نشاندهنده تمایل نویسندگان متون ادبی در استفاده از گذارها برای نگاشتن متنی منسجمتر باشد تا خوانندگان پیوندهای بین ایدههای آنها را راحتتر متوجه شوند.
از میان سه دسته عملکرد گذارها (افزودنی، سنجشی و پیامدی)، پرکاربردترین دستهبندی بهکاررفته در مجموعه داستانهای مرادی کرمانی مربوط به زیرشاخه افزودنی و از طریق کاربرد حرف ربط «و» میشود که برای افزودن عناصری به بحث اصلی به کار گرفته شدهاند. دستهبندی سنجشی و پیامدی به ترتیب در رتبههای بعدی قرار میگیرند که در زیر نمونههایی از این نشانگرها آورده شده است.
«من هم که کتابفروش نیستم. این کتاب مال اینه که آدمیزاد صفحههاش را یکی یکی بکنه و توشم تنباکو و نخود و لوبیا و پنیر و زردچوبه بپیچه، بده دست مشتری. حالا خوب حالیت شد؟» (مرادی کرمانی، 1358: 13).
«ما هم تخممرغ آورده بودیم اما تویراه افتاد و شکست» (همان، 1368: 43).
«باز هم که نتوانستی بده من؛ بنابراین، مادر باز در شیشه را زیر شیر سماور گرفت» (همان، 1377: 45).
همچنین یافتههای پژوهش نشان میدهد که کمبسامدترین نشانههای تقابلی بهکاررفته در پیکره، گواهنماها و ارجاعهای درونمتنی هستند. ارجاعهای درونمتنی، خواننده را به بخشهای دیگر متن ارجاع میدهد و با برقراری ارتباط میان گزارهها، توانایی پردازش و پذیرش مطالب مورد بحث را برای مخاطب راحتتر میکند. گواهنماها، منبع و مأخذ اطّلاعات متنی را که خارج از متن برگرفته شده، در اختیار مخاطب قرار میدهد. در متون علمی، این نشانهها برای حمایت از استدلالهای آوردهشده در متن و از طریق ارجاعدهی به ادبیات مربوطه عمل میکنند (ر.ک: Hyland, 2005). نویسندگان در مجلههای معتبر برای ایجاد متونی متقاعدکنندهتر از میزان بالای ارجاعدهی بهره میگیرند. در نتیجه بدیهی است که ارجاعهای درونمتنی و گواهنماها از ویژگیهای متون علمی و دیگر ژانرها باشند و نه متون ادبی. از اینرو بسامد این نشانگرها در مجموعه داستانها بسیار کم است. یافتهها نشان میدهد که بسامد گواهنماها در بازه زمانی مورد نظر تقریباً صفر بوده است. نمونهای از ارجاعهای درونمتنی و گواهنماهای بهکاررفته در داستانها در زیر آورده شده است.
«پیش از همه لیلو حرف زد: شماها خجالت نمیکشین این آدم ساده و بیآزاره اذیت میکنین؟» (ارجاع درونمتنی) (همان، 1359: 17).
«همینه دیگه به قول مردم: گدا خری خریده» (گواهنما) (همان: 11).
در نهایت نتایج بهدستآمده از بهکارگیری آزمون غیر پارامتریک کندال بیانگر رابطۀ منفی آماری معنادار میان فراوانی فراگفتمان تقابلی و زمان (τ=-0.9، p <.01 ) است. آماره منفی بهدستآمده از این آزمون، تأییدکننده این حقیقت است که با گذشت زمان، عناصر فراگفتمان تقابلی کاهش یافتهاند.
نتیجهگیری
در پژوهش حاضر، پیکرهای شامل تمام آثار نگاشتهشده هوشنگ مرادی کرمانی در بازه زمانی 1350 تا 1400 در حوزه ادبیات کودک و نوجوان و در قالب رمان و مجموعه داستان بر اساس انگاره هایلند (2005) واکاوی شد. استخراج و شمارش دادهها بیانگر آن است که هوشنگ مرادی کرمانی در تمامی آثار خود از انواع نشانگرهای فراگفتمان تعاملی و تقابلی برای برقراری ارتباط مناسب با مخاطب کمسن و سال خود و جلب مشارکت وی و همچنین ایجاد متنی منسجم و قانعکننده برای درک راحتتر خواننده بهخوبی بهره برده است.
همچنین یافتههای تحقیق حاضر مؤید این واقعیت است که استفاده کلی از نشانگرهای فراگفتمان تعاملی در طول زمان افزایش یافته، در حالی که بسامد نشانگرهای فراگفتمان تقابلی رو به کاهش بوده است. در میان انواع نشانگرهای فراگفتمان تعاملی بهکاررفته در کل پیکره، خوداظهارها و درگیرسازها، بیشترین درصد فراوانی و نگرشنماها، کمترین بسامد را داشتند. با در نظر گرفتن این یافتهها میتوان به این نتیجه رسید که نویسندگان داستان در نگارش رمانها و مجموعه داستانها، تمایل بیشتری به دخیل کردن مخاطبان خود و همچنین پررنگتر کردن حضور خود در گفتمان بهمنظور تأکید بر رابطه خود و مخاطبان دارند.
شایان ذکر است که این نتایج با یافتههای مطالعات تاریخی قبلی (گیلرتس، 2014؛ گیلرتس و ون دو ولده، 2010 و هایلند و جیانگ، 2018) که روی گفتمان علمی انجام شده، مغایرت دارد. دلیل این مغایرت را میتوان به ژانر متون بهکاررفته در این پژوهشها نسبت داد. گفتمان علمی و نوشتار دانشگاهی در حال حرکت به سمت کاربرد کمتر فراگفتمان تعاملی و افزایش فراگفتمان تقابلی و در نتیجه حرکت به سمت عینیتر، غیر شخصیتر، علمیتر شدن و همچنین کمتر خوانندهمحور شدن هستند؛ در حالی که در متون ادبی، با گذشت زمان داستاننویسان بیشتر از نشانگرهای تعاملی استفاده میکنند. آنها در حقیقت برای بیان نگرش، نظرها و تعهد خود نسبت به متون و همچنین درگیرسازی بیشتر مخاطبان در متن و برقراری ارتباط مؤثر با آنها، بیشتر از نشانگرهای تعاملی بهره میبرند که این نوع روابط، تأثیر بسزایی بر اقناع خوانندگان و بهطور قطع جلب توجه آنها دارد. در نتیجه به طور کلی متون ادبی به سمت شخصیتر شدن و خوانندهپسندتر شدن در حرکت هستند.
یافتههای حاصل از تحقیق حاضر میتواند زمینه آگاهی و بصیرت نویسندگان حوزه ادبیات کودک و نوجوان را در امر نوشتن داستان فراهم کند تا با افزایش آگاهی از نشانگرهای فراگفتمانی و آگاهی از تغییرات آنها در طول زمان متناسب با نیاز جامعه، مهارتهای نوشتاری خود را بهبود بخشند و بتوانند مخاطبان خود را در سراسر متن بهخوبی راهنمایی کنند و ارتباط مناسبی با آنها برقرار نمایند.
شاید بهتر است که در مطالعات آتی، یافتههای پژوهش حاضر از نظر فراگفتمان و حیطههای مربوط به آن با دیگر نویسندگان ایرانی و خارجی در حوزه ادبیات کودک و نوجوان که دارای سبک متفاوتی هستند، مقایسه شود. همچنین تأثیر عوامل فرهنگی و اجتماعی بر میزان استفاده از عناصر فراگفتمان مورد مطالعه قرار گیرد. همچنین برای تأیید و تعمیم دادن نتایج و یافتههای این پژوهش، بهتر است که تحقیقات تاریخی بیشتری روی دیگر آثار نویسندگان صاحبنام داخلی و خارجی در ژانر ادبی صورت گیرد و با نتایج پژوهش حاضر مقایسه شود.
منابع
آقایاری، خسرو (1373) آشنایی با ادبیات کودکان و نوجوانان، تهران، محیا.
----------- (1375) آشنایی با ادبیات کودکان و نوجوانان و معیارهای نقد و بررسی کتاب، تهران، سرآمد کاوش.
خانی، رضا و مهسا چنگیزی (1395) «مقایسة نشانههای فراگفتمان در مجلات انگلیسی بینالمللی و داخلی (مطالعة موردی: مقالات حوزة زبانشناسی کاربردی)»، زبانپژوهی (علوم انسانی)، سال هشتم، شماره 18، صص 77-102.
سلطانی، رحمتالله و نسرین شکرپور (1400) «وضعیت استفاده از نشانگرهای فراگفتمان در مقالات پزشکی ایران: مطالعهای تطبیقی»، مجله دانشگاه علوم پزشکی مازندران (نامه دانشگاه)، سال سیویکم، شماره 196، صص 92-100.
عموزاده خلیلی، فریدون (1381) فرهنگ توصیفی شخصیتهای داستانی نوجوان، جلد دوم، تهران، آفتابگردان.
کوهی، داوود و منیژه موجود (1391) «بررسی مقابلهای فراگفتمان در بخش سرمقاله روزنامههای فارسی و انگلیسی»، مجله آموزش و کاربرد زبان انگلیسی، سال پنجم، شماره 10، صص 137-162.
مرآتی، ابوالفضل (1388) بررسی جایگاه هویت ملی و دینی در شعر کودك و نوجوان، پایاننامه کارشناسیارشد رشته زبان و ادبیات فارسی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، استاد راهنما: منصور پیرانی، دانشگاه پیامنور قزوین.
مرادی کرمانی، هوشنگ (1358) قصههای مجید، تهران، معین.
------------------- (1359) بچههای قالیبافخانه، تهران، معین.
------------------- (1361) نخل، تهران، سحاب.
------------------- (1368) خمره، تهران، معین.
------------------- (1371) مشت بر پوست، تهران، معین.
------------------- (1373) تنور، تهران، معین.
------------------- (1375) مهمان مامان، تهران، نی.
------------------- (1377) مربای شیرین، تهران، معین.
------------------- (1378) لبخند انار، تهران، معین.
------------------- (1382) مثل ماه شب چهارده، تهران، معین.
------------------- (1382) نه تر نه خشک، تهران، معین.
------------------- (1386) پلوخورش، تهران، معین.
------------------- (1388) نازبالش، تهران، معین.
------------------- (1391) آبانبار، تهران، معین.
------------------- (1398) قاشق چایخوری، تهران، معین.
Abdi, R., Tavangar, M., & Tavakoli, M. (2010) “The cooperative principle in discourse communities and genres: A framework for the use of metadiscourse”. Journal of Pragmatics, 42, 1669-1679.
Ahangari, S. & Kazemi, M. (2014) “A Content Analysis of ‘Alice in Wonderland’ Regarding Metadiscourse Elements”. International Journal of Applied Linguistics and 76 IJALEL 8 (3):66-77 English Literature. 3 (3) 10-18. https://doi.org/10.7575/ aiac.ijalel.v.3n.3p.10
Aljazrawi, D.A., &Aljazrawi Z, A (2019) “The use of metadiscourse: an analysis of interactive and interactional markers in English short stories as a type of literary genre”. International journal of applied linguistics and English literature, 8 (3), 66.
Anthony, L. (2011) AntConc 4.2.0. http://www.Laurenceanthony.net/software.html
Bagheri, F. (2020) A Diachronic Study of Metadiscourse in Doctoral Dissertations (Doctoral dissertation, Wuhan University (People's Republic of China)).
Deng, L., Fatemeh, B., & Gao, X. (2021) “Exploring the interactive and interactional metadiscourse in doctoral dissertation writing: A diachronic study”. Scientometrics, 126 (8), 7223-7250.
Gillaerts, P. (2014) Shifting metadiscourse: Looking for diachrony in the abstract genre. In M. Bondi & R. Lores Sanz (Eds.), Abstract in academic discourse: Variation and change (pp. 271-286) Switzerland: Peter Lang.
Gillaerts, P., & Van de Velde, F. (2010) “Interactional metadiscourse in research article abstracts”. Journal of English for Academic Purposes, 9 (2), 128-139.
Harris, Z. (1959) The transformational Model of language structure.Anthropological Linguistics. 1:1.27-29.
Hyland, K. (2004) Disciplinary discourses: Social interactions in academic writing. Ann Arbor, MI: University of Michigan Press.
-------------- (2005) Metadiscourse: Exploring writing in interaction. London: Continuum.
------------ (2005b).stance and engagement : A MODEL OF interaction in academic discourse .discourse studies ,7 (2) ,173-192.
------------ (2015) Metadiscourse. In Tracy, K. (ed) International Encyclopedia of Language and Social interaction. Oxford: Wiley-Blackwell.
Hyland, K., & Jiang, F. (2016) Change of attitude? A diachronic study of stance. Written Communication, 33 (3), 251-274.
---------------------------- (2018) “In this paper we suggest”: Changing patterns of disciplinary metadiscourse. English for Specific Purposes, 51, 18-30.
Hyland, K., & Tse, P. (2004) Metadiscourse in academic writing: A reappraisal. Applied Linguistics, 25 (2), 156-177.
Liu, G., & Yang, Y. (2021, May) A Diachronic Study of Multi-Disciplinary Metadiscourse in Research Articles. In 2021 the 6th International Conference on Distance Education and Learning (pp. 121-132).
Mostafavi, M. & Tajalli, G. (2012) Metadiscoursal Markers in Medical and Literary Texts. International Journal of English Linguistics. 2 (3) 64.
Rezaei Keramati, S., Kuhi, D., & Saeidi, M. (2019) Cross-sectional diachronic corpus analysis of stance and engagement markers in three leading journals of applied linguistics. Journal of Modern Research in English Language Studies, 6 (2), 1-25.
[1] * دانشجوی دکتری زبانشناسی همگانی، واحد مرودشت، دانشگاه آزاد اسلامی، مرودشت، ایران
[2] ** نویسنده مسئول: استادیار گروه زبانشناسی، واحد مرودشت، دانشگاه آزاد اسلامی، مرودشت، ایران
[3] *** استادیار گروه زبان انگلیسی، واحد مرودشت، دانشگاه آزاد اسلامی، مرودشت، ایران saberi500@yahoo.com
[4] **** استادیار گروه زبان انگلیسی، واحد مرودشت، دانشگاه آزاد اسلامی، مرودشت، ایران zrastegar@gmail.com
[5] . Hyland`s Model
[6] 2. Yiping Deng
[7] 3. Paul Gillaerts
[8] 4. Freek Van de Velde
[9] 5. Feng (Kevin) Jiang
[10] . Harris
[11] . Attitude Markers
[12] . Interactional Metadiscourse
[13] . Self-mentions
[14] . Engagement Markers
[15] . Boosters
[16] . Hedges
[17] . Transitions
[18] . Interactive Metadiscourse
[19] . Frame Markers
[20] . Endophoric Markers
[21] . Evidentials
[22] . Code glosses
[23] . Dunya A AlJazrawi, Zeena A. AlJazrawi