تبیین تأثیر مفهوم القاء در نظام محله با تکیه بر آموزههای معارف اسلامی
الموضوعات :مجید خرمشاد 1 , رضا خیرالدین 2
1 - پژوهشگر دکتری شهرسازی، گروه شهرسازی دانشگاه علم و صنعت
2 - دانشیار گروه شهرسازی، دانشگاه علم و صنعت
الکلمات المفتاحية: اعتماد, القاء, انس, تکرار, جذبه, محله,
ملخص المقالة :
مفهوم القاء در حوزههای دانشی مختلفی مورد توجه، بررسی و بهرهبرداری قرار گرفته است. در انسانشناسی اسلامی و مبانی تربیتی آن نیز، القاء یکی از روشهای مهم و تأثیرگذار در فرایند رشد و تعالی انسان محسوب میشود. با این وجود، ترجمان کالبدی و عملکردی این مفهوم کلیدی در حوزۀ طراحی شهرها مورد غفلت بوده است. بر این اساس، هدف پژوهش حاضر ارائه راهبردهایی جهت مدیریت محله و پیشنهادهای عملیاتی جهت شکلدهی کالبدی و عملکردی آن متأثر از مفهوم القاء است. در گام ابتدایی با تمرکز بر منابع کتابخانهای در حوزههای دانشی مرتبط و بهرهگیری از روش فراترکیب، مفهوم القاء با تکیه بر معارف اسلامی چنین جمعبندی گردید: «تفهیم غیراستدلالی و ناهشیارانۀ مفاهیم به ذهن و گرایشات انسان به صورتی که موجب انتقال مفاهیم ربّانی و حرکت در مسیر تعالی انسانی و یا دریافت پیام شیطانی و شکلگیری ظرفیت نزول مراتب انسانی گردد». بر اساس نتایج حاصله، القاءِ محیط به انسان به صورت کلی بر دو مفهوم اساسیِ «اُنس» و «اعتماد» استوار است. اُنس به وسیلۀ «تکرار» و «تداوم ارتباط» با القاء کننده حاصل شده و اعتماد یا ناشی از «جذبه» ذاتی القاء کننده میباشد و یا به صورت مصنوعی و با بهرهگیری از ابزارها و روشهای مختلف رسانهای و هنری ایجاد میگردد. در مرحله بعد با بهرهگیری از روش «استدلال منطقی» و شیوۀ «تعمیم میان رشتهای»، مؤلفههای حاصل از تعریف فوق و مفاهیم اصلی مرتبط با آن در نسبت با موضوع محله تحلیل گردید. بر این اساس، مفهوم القاء در محلات شهری -با تأکید بر قوای بینایی و شنوایی انسان- به صورت خاص در هفت فضای شهری شامل 1) کوچه، 2) فضاهای تجمّع کاربریهای خدماتی، 3) فضاهای بازی و حوزه اطراف آنها، 4) فضاهای سبز تفریحی عمومی، 5) مساجد و فضاهای شهری اطراف آن، 6) فضاها و معابر منتهی به مدارس و 7) فضاهای رویداد محور محلی، بالاترین تأثیر را دارد. همچنین راهبردها و پیشنهادهای عملیاتیِ مورد نیاز به منظور مدیریت و جهتدهی القائات کالبدی و عملکردی در محلۀ مطلوب اسلامی در نتایج پژوهش ارائه شده است.
قرآن کریم.
نهج البلاغه.
اخوت، احمدرضا (1390) تبیین عناصر ساختار وجودی انسان جهت نیل به تزکیه نفس با توجه به آیات و روایات اهل بیت، تهران، قرآن و اهل بیت نبوت (ع).
------------ (1394 الف) تدبر در آیات، تهران، قرآن و اهل بیت نبوت (ع).
------------ (1394 ب) تدبر در اسماء، تهران، قرآن و اهل بیت نبوت (ع).
------------ (1394 پ) تدبر در کتاب، تهران، قرآن و اهل بیت نبوت (ع).
------------ (1394 ت) تدبر در کلام، تهران، قرآن و اهل بیت نبوت (ع).
------------ (1394 ث) تدبر در کلام، تهران، قرآن و اهل بیت نبوت (ع).
------------ (1394 ج) فرایند شناسی خیر، تهران، قرآن و اهل بیت نبوت (ع).
------------ (1394 چ) نظامسازی حسن، تهران، قرآن و اهل بیت نبوت (ع).
اخوت، احمد و مریم قاسمی (1389) تدبر؛ چیستی، چرایی و چگونگی، تهران، قرآن و اهل بیت نبوت (ع).
---------------------- (1393) تفکر اجتماعی، تفکر عینی: موانع خوب زیستن با دیگران، تهران، قرآن و اهل بیت نبوت (ع).
---------------------- (1395) ناس؛ مواجهه انسان با لقاء و القاء اثر، تهران، قرآن و اهل بیت نبوت (ع).
اسمعیلی زمانآباد و علیپور، صدار (1397) روش تربیتی تلقین به نفس و تأثیر آن روی باطن انسان از دیدگاه آیات قرآن، فصلنامه علمی- پژوهشی قرآن و طب، دوره 13، شماره 3، صص 156- 163.
اعظم کثیری، آتوسا (1394) تطبیق معناشناختی نظام تبلیغات محیطی و شهر پایدار، تهران، دوفصلنامه معماری و شهرسازی پایدار، دوره 3، شماره 2.
الکساندر، کریستوفر (1387) زبان الگو: شهرها، ترجمه رضا کربلایی نوری، تهران، مرکز مطالعاتی و تحقیقاتی شهرسازی و معماری.
بارتن، هیوج و گرنت، مارکوس و گویس، ریچارد (1400) شکلدهی به محلات؛ یک راهنما برای سلامت، پایداری و سرزندگی، تهران، مرکز مطالعات و برنامهریزی شهر تهران.
باقری، خسرو (1395) نگاهی دوباره به تربیت اسلامی، تهران، سازمان پژوهش و برنامه¬ریزی آموزشی وزارت آموزش و پرورش بهشتی، محمد و علی نقی، فقیهی؛ مهدی، ابوجعفری (1380) آرای دانشمندان مسلمان در تعلیم و تربیت و مبانی آن، تهران، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، سمت.
پورافکاری، نصرت الله (1373) فرهنگ جامع روانشناسی، روانپزشکی و زمینه¬های وابسته، تهران، فرهنگ معاصر.
تالن، امیلی (1400) محله، ترجمه عینیفر و جلیلی، تهران، فکر نو.
تیبالدز، فرانسیس (1387) ساختن شهرهای مردم پسند: ارتقای محیط عمومی در شهرهای کوچک و بزرگ، ترجمه مروارید قاسمی اصفهانی، تهران، روزنه.
جعفرنژاد، نوید و عباس متقبل باعرض و عادل آذر (1393) شناسایی و استخراج مؤلفههای اصلی مدیریت ریسک سازمانی با استفاده از روش فراترکیب، فصلنامۀ چشمانداز مدیریت صنعتی، شمارۀ 15، صص 85- 107.
خسرومنش، زلیخا (1394) نقد روانکاوانه سه اثر زویا پیرزاد.
اردبیل، مجموعه مقاله¬های دهمین همایش بین المللی ترویج زبان و ادب فارسی، دانشگاه محقق اردبیلی.
خمینی، روح الله (1389) صحیفه امام.
تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س).
دهخدا، علی اکبر (1385) لغت نامه دهخدا.
تهران، دانشگاه تهران.
رپکو، آلن (1397) پژوهش میان رشتهای: نظریه و فرایند، ترجمه محسن علوی پور، مجید کرمی، هدایت اللّه اعتمادی زاده دریکوندی و علی اکبر نورعلیوند، تهران، پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی.
رجبنژاد، مریم و آرمین شیرانی و شهاب خزانهداری (1385) مرور نظاممند شواهد، مرکز تعالی دانشگاه، دانشگاه شهید بهشتی.
زورق، محمد حسن (1369) مباني تبليغ.
تهران، سروش.
شاهچراغی، آزاده و علیرضا بندرآباد (1394) محاط در محیط؛کابربرد روانشناسی محیطی در معماری و شهرسازی.
تهران، سازمان جهاد دانشگاهی.
شرفالدین، حسین (1387) جزوه آموزشی جامعهشناسی تبلیغ، قم، دانشکده صدا و سیما.
شعیری، حمیدرضا و سعیده انتظاری ملکی (1392) تحلیل وجه القایی زبان تصویری تبلیغات از دیدگاه کنشی و تنشی بر اساس رویکرد نشانه- معناشناختی.
مشهد، مجله زبان¬شناختی و گویش¬های خراسان، شماره 9.
شمخانی، اژدر و دیگران (1393) اصول و روشهای تربیتی از دیدگاه امام خمینی (ره) فصلنامه علمی- ترویجی بصیرت و تربیت اسلامی، شماره 29، صص 113- 136.
صالحی مازندرانی، محمدرضا و سید محسن زکی نژادیان (1397) نقش کارکرد های بلاغی و زبانی در تبلیغات بازرگانی.
نشریه مطالعات زبانی بلاغی، شماره 16.
طباطبایی، محمدحسین (1374) ترجمه تفسیر المیزان، ج 3، قم، دفتر انتشارات اسلامی.
عرب، سید محمّد و همکاران (1393) طراحی مدل فراترکیب عوامل مؤثر بر طلاق با مرور نظاممند مطالعات پیشین، مجله تخصصی اپیدمیولوژی ایران، دوره 10، شماره 4، صص 10-22.
عمید، حسن (1363) فرهنگ عمید.
تهران، مؤسسه انتشارات امیرکبیر.
فریدمن، آوی (1396) بنیان محله¬های پایدار، ترجمه مرجان السادات نعمتی مهر و امیر یدالله¬پور، تهران، دانشگاه شهید بهشتی قاسم پور دهاقانی، علی و جعفری، سید ابراهیم (1388) سازواری¬ها و ناسازواری¬های تلقین در تربیت دینی، تهران، دوفصلنامه علمی- پژوهشی تربیت اسلامی، صص 27- 43.
کاویانی، حسین و مهرانگیز پورناصح (1381) نقش کلمه در شکلگیری «ذهن فرمانبردار»: پدیده تلقین، نشریه تازههای علوم شناختی، سال چهارم، شماره 3، صص 27- 35.
کاویانی، محمد (1397) ناخودآگاه از دیدگاه متون دینی.
قابل دسترس در http://drkavyani.
com کرسول، جان دبلیو (1396) طرح پژوهشی؛ رویکردهای کمّی، کیفی و ترکیبی.
تهران، جهاد دانشگاهی واحد علامه طباطبایی.
کرمونا، متیو و دیگران (1390) ارزش طراحی شهری: رویکردی اقتصادی، اجتماعی و زیستمحیطی به طراحی شهری، ترجمه رضا بصیری مژدهی و حمیده فرهمندیان، تهران، هله/ طحان.
کزازی، میرجلال الدین و پرویز لکزائیان فکور (1394) مقایسه دیدگاه¬های مشترک کزازی و یونگ (خودآگاه، ناخودآگاه).
جیرفت، فصلنامه مطالعه ادبیات تطبیقی، سال نهم، شماره 34.
کلانتری، عبدالحسین و پیام روشنفکر و جلوه جواهری (1390) آثار و پیامدهای طلاق، مرور نظاممند تحقیقات انجام شده در ایران با تأکید بر ملاحظات جنسی (1390-1376)، زن در توسعه و سیاست، دوره 9، شماره 3، صص 111-131.
گِل، یان (1392) شهر انسانی، ترجمه علی غفاری و لیلا غفاری، تهران، علم معمار.
لینچ، کوین (1383) سیمای شهر، ترجمه منوچهر مزینی، تهران، دانشگاه تهران.
ماتین، کلیف و شرلی، پیتر (1387) طراحی فضاهای شهری؛ با محوریت توسعه پایدار، ترجمه نارسیس سهرابی ملا یوسف.
تهران، ثامن الحجج.
محرمی، فریده و بابک عباسی (1393) دانشنامۀ جهان اسلام، جلد هجدهم، تهران، بنیاد دایره المعارف اسلامی.
مصباحی جمشید، پرستو (1398) بررسی امکان تربیت دینی بر مبنای نظریه عقلانیت وحیانی با تکیه بر نظریات علامه جوادی آملی، تهران، دو فصلنامه علمی و پژوهشی اخلاق وحیانی، شماره دوم (شماره پیاپی 16).
مصطفوی، حسن (1368) التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.
مظفر و همکاران (1398) اولویت بندی راهبردهای پایداری حیات و سرزندگی در محله با رویکرد اسلامی، فصلنامه پژوهشهای معماری اسلامی، سال هفتم، شماره 23، صص 69- 85.
مطهری، مرتضی (1371) مسئله شناخت، تهران، صدرا.
منصورزاده، زهرا و مهدی اکبرنژاد (1394) القاء و تلقین، به عنوان یکی از روش¬های تربیتی در قرآن از نگاه مفسران، ساری، دوفصلنامه الاهیات قرآنی، سال سوم، شماره 5.
موسوی، سید نقی (1392) تحلیل مفهوم تلقین در تربیت دینی، فصلنامه نوآوری¬های آموزشی، شماره 47، صص 44-66.
نقیزاده، رضا و دیگران (1393) فراترکیب مدلهای نوآوری منطقهای؛ مروری بر سالهای 2013-1990، فصلنامۀ مدیریت نوآوری، سال سوم، شمارۀ 4، صص 25-56.
نقیزاده، محمد و نجفی، مریم (1395) اصول شهرسازی ایرانی- بر اساس «صد میدان خواجه عبدالله انصاری»، تهران، هویت شهر، شماره 33، صص 37-48.
یونگ، کارل گوستاو (1374) ترجمه پرویز امیدوار، ماهیت روان و انرژی آن، تهران، بهجت.
Alalhesabi, M., Kheiruddin, R., & sarafraz, V. (2022) The Impact of the Islamic Worldview on the Position of the Mosque as an Urban Space and the Role of the Mosque as an Essential Pillar in the Islamic City in Economy, Culture and Security(Case study: Dezful city). Geography (Regional Planning), 12(48), 43-63. (Full Text in Persain).
Botteldooren, Dick, and Bert De Coensel (2009) “Informational Masking and Attention Focussing on Environmental Sound.” NAG/DAGA, Proceedings, edited by Marinus M Boone, NAG ; DEGA, pp. 399–402.
Botteldooren, D., Coensel, B. (2009) The Role of Saliency, Attention and Source Identification in Soundscape Research, Canada, Belgium.
Brown, L. (2010) Acoustic Design of Outdoor Space, Designing Soundscape for Sustainable Urban Development Conference, Stockholm, Sweden.
Forouhar, A. & Kheyroddin, R. (2016) The impact of commercialization on the spatial quality of residential neighbourhoods: evidence from Nasr neighbourhood of Tehran, Geographical Planning of Space, Vol. 6 (20), 63-84, (Full text in Persain).
Kheyroddin, R. & Hedayatifard, M. (2017) a, Social segregation to exclusive public shoreline access: Coastal gated communities on the middle shoreline of the Caspian Sea in northern Iran, Journal of Urban Planning and Development, 143 (3), 05017006.
Kheyroddin R., Hedayatifard M., (2017) b, “The production of exclusive spaces in coastal pre-urban areas: Causes and motivations: Middle shoreline of Caspian Sea in north of Iran”, Journal of Coastal Conservation, Volume 21, Issue 3, Pp: 333-341.
Khorsand, Ramin & Alalhesabi, Mehran & Kheyroddin, Reza (2020) Redefining the concept of the 24-hour city and city nightlife for holy cities, with the use of Islamic instructions: A Case study of the holy city of Karbala, IOP Conference Series: Materials Science and Engineering, 671 (1), 012116.
Newell, William. (2007) Decision Making in Interdisciplinary Studies, in Handbook of Decision Making (pp.245-264), Taylor & Francis Group.
Pijanowski, B.C., Villanueva-Rivera, L.J., Dumyahn, SL., Farina. A., Krause, B.L., Napoletano. B.M., Gage, Stuart H. & Pieretti, N. (2011) Soundscape Ecology: the science of sound in the landscape. Bioscience, 61(3): 203-216.
Sarafraz, V. & kheyroddin, R., & alalhesabi, M. (2022) Explaining the role of the mosque in the cohesion of the physical-spatial structure of the neighborhood. Political Sociology of Iran, 5(1), 139-177. (Full Text in Persain).
Thiessen, Elmer J. (1993) Initiation, Introdoction and Education, Canadian Journal of Education 10:3.
www.britannica.com.
www.dictionary.cambridge.org.
www.merriam-webster.com.
فصلنامه علمي «مطالعات شهر ایرانی- اسلامی»
شماره پنجاه و چهارم، زمستان 1402: 32-1
تاريخ دريافت: 17/12/1402
تاريخ پذيرش: 20/07/1403
نوع مقاله: پژوهشی
تبیین تأثیر مفهوم القاء در نظام محله با تکیه بر آموزههای معارف اسلامی1
مجید خرمشاد2
رضا خیرالدین3
چکیده
مفهوم القاء در حوزههای دانشی مختلفی مورد توجه، بررسی و بهرهبرداری قرار گرفته است. در انسانشناسی اسلامی و مبانی تربیتی آن نیز، القاء یکی از روشهای مهم و تأثیرگذار در فرایند رشد و تعالی انسان محسوب میشود. با این وجود، ترجمان کالبدی و عملکردی این مفهوم کلیدی در حوزۀ طراحی شهرها مورد غفلت بوده است. بر این اساس، هدف پژوهش حاضر ارائه راهبردهایی جهت مدیریت محله و پیشنهادهای عملیاتی جهت شکلدهی کالبدی و عملکردی آن متأثر از مفهوم القاء است. در گام ابتدایی با تمرکز بر منابع کتابخانهای در حوزههای دانشی مرتبط و بهرهگیری از روش فراترکیب، مفهوم القاء با تکیه بر معارف اسلامی چنین جمعبندی گردید: «تفهیم غیراستدلالی و ناهشیارانۀ مفاهیم به ذهن و گرایشات انسان به صورتی که موجب انتقال مفاهیم ربّانی و حرکت در مسیر تعالی انسانی و یا دریافت پیام شیطانی و شکلگیری ظرفیت نزول مراتب انسانی گردد». بر اساس نتایج حاصله، القاءِ محیط به انسان به صورت کلی بر دو مفهوم اساسیِ «اُنس» و «اعتماد» استوار است. اُنس به وسیلۀ «تکرار» و «تداوم ارتباط» با القاء کننده حاصل شده و اعتماد یا ناشی از «جذبه» ذاتی القاء کننده میباشد و یا به صورت مصنوعی و با بهرهگیری از ابزارها و روشهای مختلف رسانهای و هنری ایجاد میگردد. در مرحله بعد با بهرهگیری از روش «استدلال منطقی» و شیوۀ «تعمیم میان رشتهای»، مؤلفههای حاصل از تعریف فوق و مفاهیم اصلی مرتبط با آن در نسبت با موضوع محله تحلیل گردید. بر این اساس، مفهوم القاء در محلات شهری -با تأکید بر قوای بینایی و شنوایی انسان- به صورت خاص در هفت فضای شهری شامل 1) کوچه، 2) فضاهای تجمّع کاربریهای خدماتی، 3) فضاهای بازی و حوزه اطراف آنها، 4) فضاهای سبز تفریحی عمومی، 5) مساجد و فضاهای شهری اطراف آن، 6) فضاها و معابر منتهی به مدارس و 7) فضاهای رویداد محور محلی، بالاترین تأثیر را دارد. همچنین راهبردها و پیشنهادهای عملیاتیِ مورد نیاز به منظور مدیریت و جهتدهی القائات کالبدی و عملکردی در محلۀ مطلوب اسلامی در نتایج پژوهش ارائه شده است.
واژههای کلیدی: اعتماد، القاء، انس، تکرار، جذبه، محله.
مقدمه
شناخت انسان که در حقیقت اصلیترین عنصر هر سکونتگاهی است، یکی از مهمترین و بنیادیترین ملزومات برنامهریزی و طراحی کارآمد شهرها است. انسان در مکاتب و ایدئولوژیهای مختلف تعاریف متفاوتی داشته و همین تفاوت در نگرش به انسان، لاجرم خود را در ساختاردهی کالبدی و عملکردی شهرها نمایان مینماید. از این رو، دستیابی به تصویری قابل برنامهریزی از ساختار وجودی انسان -با تأکید بر آموزههای اسلامی- و مفاهیم خرد و کلان مرتبط با آن از جمله موضوعات نیازمند تمرکز جدّی توسط پژوهشگران شهری در ایران است.
انسان به صورت بنیادین موجودی تأثیرپذیر است و تا حدود قابل توجهی مطابق با القائاتی که به او منتقل میشود رفتار مینماید. القائات صورت گرفته بر انسان از مصادر متعدد و متنوعی همچون، گفتار اطرافیان، سیاستمداران و هنرمندان، رسانهها و همچنین آثار هنری چند رسانهای صادر میشوند. امّا یکی از تأثیرگذارترین القاءکنندگان در زندگی شهری، خود شهر است. کالبد و عملکردهای شهری، میتوانند در میان و بلندمدّت مفاهیم متعددی را به شهروندان القاء نماید. غفلت از این بستر کلیدی در فرایند مدیریت فرهنگی- اجتماعی و کالبدی- عملکردی شهرها، صرفاً در سطح یک انفعال کم اثر قابل تحلیل نیست و زمینۀ افول فرهنگی و هویتی شهر و شهروندان را فراهم مینماید. اهمیت توجه به این موضوع از آنجا ناشی میشود که شهر میتواند هم معنویت و روحانیت را به شهروندان خود القاء نماید و هم جهل و غفلت را.
لذا، با تمرکز بر ساختار پژوهشهای میانرشتهای و وام گرفتن از مبانی تولید شده در حوزۀ مفهوم «القاء» در معارف اسلامی و به صورت خاص «انسانشناسی اسلامی» و تعمیم آن به حوزۀ «شهرسازی» و به صورت خاص «نظام محله»، قصد داریم بدین سؤال پاسخ دهیم که، توجه به مفهوم القاء -از دیدگاه معارف اسلامی- چه تأثیراتی بر نظام مفهومی، عملکردی و کالبدی محله دارد؟ بدین ترتیب هدف پژوهش نیز، ارائه راهبردهایی جهت مدیریت محله و پیشنهادهای عملیاتی جهت شکلدهی کالبدی و عملکردی آن متأثر از مفهوم «القاء» است.
روششناسی پژوهش (تعمیم نظاممند مفاهیم)
پژوهش از جهت راهبرد4 ، به دلیل عدم تکیه بر دادهها و فرایندهای آماری و بهرهگیری از روشهای استدلالی در تفسیر منابع کتابخانهای، پژوهشی «کیفی5» تلقی میگردد (کوربین و اشتراس، 2008 و کرسول، 1396: 300 و 301). همچنین از زاویۀ جایگاه دانشی -به واسطۀ پیوند میان دو حوزه دانشی معارف اسلامی و شهرسازی- در ضمرۀ مطالعات «میانرشتهای6» دستهبندی میشود. روش اصلی و کلان این پژوهش به جهت اتخاذ دیدگاه جامع نسبت به مفهوم «القاء»، روش فراترکیب(1) میباشد. «فراترکیب روشی کیفی برای ایجاد دانش و تفسیر نتایج از مطالعات پیشین است» (نقیزاده و همکاران، 1393: 31 به نقل از Paterson, et al. 2001). در حقیقت، «فراترکیب با فراهم کردن یک نگرش جدید و اساسی و کشف روشی نوین، دانش جاری را ارتقاء داده و دید جامع و گستردهای را نسبت به مسائل به وجود میآورد. همچنین میتواند ابزار ارزشمندی برای تسهیل در رویۀ ساخت تئوری از طریق ترکیب سیستماتیک باشد» (جعفرنژاد و همکاران، 1393: 94).
در فرایند پژوهش(2) به منظور دستیابی به منابع مرتبط و قابل اتکّا از شیوۀ7 مرورنظاممند8 به منظور جست و جوی دقیق و هدفمند منابع پژوهشی استفاده شده است (نمودار شماره 2). در پژوهشهای مختلف، فرایندهای گوناگون و متعددی جهت اجرای مرور نظاممند پیشنهاد و استفاده شده است.
نمودار 1- فرایند، روش و شیوههای مورد استفاده در پژوهش (منبع: نگارندگان)
در ادامه، از شیوۀ تحلیلی- توصیفی برای بررسی مفهوم و فرایند القاء و تحلیل فضاها و عناصر مرتبط با این مفهوم در محله استفاده شده است. به منظور ارائه بینش یکپارچه و منسجم از مفهوم القاء و همچنین ارائه بینشی شهرسازانه از آن، شیوۀ استدلال منطقی9 مورد بهرهبرداری بوده است. در انتهای فرایند پژوهش و در راستای تلفیق مفاهیم القاء و محله و به منظور حصول بینش میانرشتهای، از شیوۀ تلفیقی تعمیم10 بهرهگرفته شده است (نمودار شماره 1).
نمودار 2- فرایند انتخاب و گزینش منابع (منبع: نگارندگان)
مبانی نظری (چیستی و چگونگی القاء)
در ادامه به بررسی و تحلیل منابع منتخب در موضوع القاء از دیدگاه لغتشناسی، علوم تربیتی، تبلیغات و رسانه و نهایتاً با تمرکز بیشتر بر معارف اسلامی پرداختهایم:
القاء در لغتشناسی
مفاهیم القاء و تلقین به صورت عمومی در لغتنامهها و فرهنگهای زبان فارسی چنین تعریف شدهاند. تلقین: «فهماندن و یاد دادن کلامی به کسی، مطلبی را زبانی به کسی گفتن و فهماندن، کسی را وادار به گفتن کلامی کردن» (عمید، 1363: 610). القاء: «انداختن، افکندن، مطلبی را به فکر یا ذهن کسی افکندن» (همان: 221). تلقین کردن: «تعلیم کردن. چیزی را در ذهن و فکر کسی حقیقت جلوه دادن. کسی را به چیزی معتقد کردن» (دهخدا، 1385، 775). در لغتنامههای انگلیسی نیز به این مفهوم در قالب سه واژۀ اصلی indoctrination، suggestion و inculcation مورد توجه قرار گرفته است. تعاریف این سه واژه در دو فرهنگ لغت مریم- وبستر11 و کمبریج12 در جدول 1 ارائه شده است.
جدول 1- تعرایف معادلهای انگلیسی واژۀ القاء یا تلقین (منبع: نگارندگان بر گرفته از www.dictionary.cambridge.org و www.merriam-webster.com)
واژه | فرهنگ لغت مریم- وبستر | فرهنگ لغت کمبریج |
indoctrination | تحت نفوذ یک نظر، دیدگاه یا اصول عمدتاً فرقهای یا خرافهای قرار گرفتن | فرایند تکرار یک اندیشه یا عقیده برای کسی تا زمانی که آن را بدون انتقاد و یا سوال بپذیرد |
suggestion | فرایندی که در آن حالات روحی و یا جسمی انسان تحت تأثیر و نفوذ یک فکر یا نگرش قرار میگیرد | منتقل کردن و یا نشان دادن یک تفکر یا احساس بدون بیان مستقیم و یا آوردن دلیل |
inculcation | آموزش و تحت تأثیر قرار دادن با تکرارها یا پندهای مکرر | فرآیند تثبیت باورها یا ایدهها در ذهن یک نفر، به ویژه با تکرار مکرر آنها |
همانطور که از تعاریف ارائه شده نیز مشخص است، واژۀ indoctrination در فضای علمی بینالمللی دارای بار منفی است، واژۀ suggestion نیز عمدتاً در مباحث روانکاوی مورد استفاده قرار میگیرد ولی واژۀ inculcation از نظر ارزشی خنثی و یا حتی مثبت تلقی شده، در مباحث تربیتی مورد استفاده قرار میگیرد و کاربردی عامتر دارد.
همچنین، بر اساس بررسیها و جمعیندی صورت گرفته توسط اسمعیلی زمان آباد و علیپور در حوزۀ ریشه و معنای واژه تلقین در کتب لغت عربی، «تلقین به معنای فهماندن و انتقال یک معنا به شخص دارای شعور است» (اسمعیلی زمان آباد و علیپور، 1397: 157).
القاء در علوم تربیتی
بر پایه پژوهشهای صورت گرفته در موضوع مفاهیم القاء و تلقین در حوزه علوم تربیتی، تعاریف متعدد و بعضاً متفاوتی از این مفهوم ارائه شده است. «تلقین جریانی ذهنی است که نتیجهاش قبول بدون استدلال عقاید و افکاری است که به وسیله دیگری القاء میشود، یا در تحت شرایط خاصی محصول ذهن خود فرد است» (ر.ک: Thiessen, 1993). «تلقین نه امری تحمیلی و استبدادی است، نه امر استدلالی. در امر تلقینی، امکان اقامه استدلال نیست، نه این که در تعارض با استدلال است یا راه را بر آن میبندد». (مصباحی جمشید، 1398: 30). «تلقین در روانشناسی و آموزش و پرورش به دو معنای عام و خاص به کار میرود. در معنی عام، کوشش به تلقین روش یا طرز خاص و معینی از عقیدهها، عادتها و نظرها است که در ضمن آموزش و یادگیری انجام میگیرد. در معنای خاص، کوشش به تلقین یک عقیده اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و یا دینی است که با کنار گذاشتن عقاید مخالف انجام میگیرد» (ر.ک: پورافکاری، 1373). به طور کلی از تلقین با توجه به این مفاهیم استفاده میشود: الف) تلقین به معنای تحمیل عقاید یا قبولاندن عقاید و اصرار به این که فرد چیزی را بپذیرد، بدون این که آن را بشناسد و دلیل پذیرش یا رد آن را بداند. ب) گاهی کلمه تلقین به معنای تکرار، استعمال میشود. یعنی عمل یا فرایند باوراندن چیزی یا پدید آوردن تصوری از راه تکرار. ج) هرگاه سرچشمه تلقین خود فرد باشد، آن را تلقین به نفس گویند. (قاسم پور دهاقانی و جعفری، 1388: 29). «تفهیم و تعلیم به انسان. خواه تفهیم مستقیم باشد و یا غیر مستقیم، خواه تفهیم به خود باشد یا دیگری و خواه تفهیم کننده انسان باشد یا غیر انسان و خواه تفهیم شونده زنده باشد یا مرده» (موسوی، 1392: 54).
القاء در روانشناسی
در فرهنگ جامع روانشناسی، تلقین این گونه تعریف شده است: «فرایند وادار ساختن کسی برای رفتار کردن به گونهای خاص و پذیرفتن عقیده یا باور کردن چیزی به طریق غیر مستقیم» (ر.ک: پورافکاری، 1373). همچنین، دانشنامه بریتانیکا13 در مورد suggestion، اینگونه توضیح میدهد: «در روانشناسی این لغت به معنای فرایند هدایت فرد به واکنش اعتقادی و یا عملی غیرانتقادی است. روش تلقین که عموماً کلامی است، میتواند بصری بوده و یا شامل احساسات دیگر نیز باشد».
مفهوم القاء و تلقین در روانشناسی، ارتباط تنگاتنگی با مفهوم ناخودآگاه (ناهشیار) شخصی14 ارائه شده توسط یونگ15 در روانشناسی تحلیلی16 دارد. از نظر یونگ، روان انسان به دو بخش خودآگاه و ناخودآگاه تقسیم میگردد و هر یک از این دو نیز دارای دو بخش شخصی و جمعی است. در واقع ما با چهار جزء روبرو هستیم: خودآگاه شخصی، خودآگاه جمعی، ناخوآگاه شخصی و ناخودآگاه جمعی. «بر اساس نظر یونگ، ناخودآگاه شخصی دربرگیرندۀ عناصری از جمله تجارب شخصی فراموش شده یا سرکوب شده، آثار به جای مانده از محرکهای بیرونی و درونی و آمیزهای از اندیشهها که خواه به دلیل ضعف و ناروشنی بیش از حد و یا به دلیل سرکوب شدن هرگز به خودآگاهی نرسیدهاند» (کزازی، 1394: 160). به عبارت دیگر، «تمامی تجربیاتی که برای دستیابی به هشیاری بسیار ضعیف بوده و یا بیش از آن کم قوه بودهاند که در هوشیاری باقی بمانند، در ناآگاهی شخصی ذخیره میگردند» (خسرومنش، 1394: 193). در حقیقت به نظر یونگ ناخوداگاه فردی، محتوای همه تمایلات، احساسات و شناختهایی است که ما در طول زندگی خویش واپس زدهایم (ر.ک: یونگ، 1374).
برای ورود به ناخودآگاه شخصی چهار راه اصلی شناسایی شده است: الف) از آنجایی که کودکان در دوران ابتدای زندگی توان تحلیل، مقایسه و تشخیص خوب و بد را نداشته، کاملاً تلقین پذیر بوده و القاء دریچه مناسبی برای ورود به اعماق ضمیر ناخودآگاه آنان میباشد. بهرهگیری از مضامین و اصول درست در فرایند تربیتی کودکان میتواند مفاهیم درست و متعالی را در روح و روان آنها نهادینه نماید. ب) در زمان وقوع هیجانات مثبت و منفی شدید مانند شادیها و ناراحتیهای آنی و ناگهانی در افراد، خودآگاهی فرد کمرنگ شده، دریچۀ ناخودآگاه باز میشود و تلقین پذیری فرد افزایش مییابد. این بازههای زمانی، موقعیت مناسبی جهت القاء مفاهیم و مضامین دلخواه به انسان میباشد. ج) تلقین به نفس در حالت خودآگاهی و در موقعیتها و شرایط مختلف تأثیر به سزایی بر روی ناخودآگاه شخصی انسان داشته و میتواند حتی بر جسم انسان نیز تأثیر بگذارد. این روش با تکیه بر دو مفهوم «توجه» و «تکرار» به نتیجه میرسد. د) هیپنوتیزم و خودهیپنوتیزمی- به عنوان یک راه مصنوعی- نیز میتواند بر ناخودآگاه انسان تأثیر گذار باشد. این روش ماهیت مستقلی نداشته و در حقیقت تکیه آن بر همان روش سوم یعنی تلقین به نفس میباشد (کاویانی، 1397: 19). بدین ترتیب، القاء -در اشکال مختلف آن- اصلیترین دریچه ورود به ضمیرناخودآگاه شخصی قلمداد شده و میتواند بر چهار نوع ضمیرناخودآگاه مورد تحلیل در نظریات روانکاوی و روانشناسی تحلیلی شامل ناخوداگاه عاطفی، ناخودآگاه شناختی، ناخودآگاه معنوی و نهایتاً ناخودآگاه رفتاری تأثیرگذاری جدّی داشته باشد (همان: 9-6).
نکته نیازمند توجه آن است که در حوزه روانشناسی محیطی و به ویژه در ذیل نظریه قرارگاه رفتاری17 راجر بارکر18 و یا نظریه مکان19 کریستین نوربرگ شولتز20 نیز مباحث مهمی در حوزه تأثیرات روانی محیط بر انسان ارائه شده است(3). عمده این مباحث مربوط به تأثیرات طراحی محیطی بر «احساسات» و «رفتار» استفادهکنندگان از فضا در بازۀ حضور در آن میباشد. ولی بر اساس مباحث پیش گفته، در حوزۀ القاء علاوه بر موضوع تأثیرات آنی بر حالات و فعالیتها، نگاهی عمیق ناظر به تأثیرات درونیتر و بلند مدت بر «ذهنیات» و «باورهای» شهروندان نیز مد نظر بوده که نتیجتاً تأثیرات خود را بر کنش آنان در حوزههای مختلف زندگی فردی و اجتماعی نیز میگذارد.
القاء در تبلیغات و رسانه
موضوع القاء در حوزه تبلیغات و رسانه نیز مورد توجه قرار گرفته و از آن استفاده میگردد. بر اساس نظر متخصصین این حوزه، «هر تبلیغ با استفاده از کارکردهای القایی کنشی و تنشی، همواره در پی ارزشسازی برای چیزی است که موضوع آن را تشکیل میدهد. زیرا این ارزشسازی در جامعه تولید اعتماد میکند و این اعتماد در نهایت به القاء منجر میشود که خود نوع رابطه مخاطب با شیء ارزشی مورد نظر را تعیین مینماید. در مجموع معیارهای کنشی و تنشی به کار رفته در گفتمانهای تبلیغاتی میتواند منجر به ایجاد باور، تغییر و یا بازسازی آن شود» (شعیری و انتظاری ملکی، 1392: 115). همچنین متخصصین رسانهای بیان میدارند که، «تلقين كه نوعي متقاعدسازي ناهوشيارانه و ناآگاهانه است، از شيوههاي رايج اقناع محسوب ميشود. تلقين نوعي فرايند ارتباطي است که موجب پذيرش مسئله مورد نظر اقناعگر ميشود؛ اما اين پذيرش مبتني بر دلايل منطقي نبوده و بهصورت، غيرحسابگرانه و ناآگاهانه محقق ميشود. برخي شگردهاي تلقين عبارتند از: القاء تدريجي يك انديشه، طرح سؤال، تكرار، بزرگنمايي و مبالغه يا كوچكنمايي، ايجاد ترس، تحريك عاطفه و توسل به اکثری بودن» (شرفالدين، 1387: 34).
موضوع القاء و تلقین در این حیطه دانشی تا موقعیتی پیشرفته است که صحبت از مفهومی به نام «تبلیغات القایی» به میان آمده است. تبلیغات القایی، «تبليغاتي است كه امروزه با روشها و قواعد خاص، در افکار عمومي، حافظه اجتماعي جديدي ميسازد و تصورات، اعتقادات و ذهنيات تازهاي بنيان ميافکند که از اساس با سابقه ديرين جامعه بيگانه است و هيچ رابطهاي با واقعيات خارجي ندارد. عمل القاء سبب ايجاد اين تصورات در خرد جامعه شده است و به وسيله اين پديده رواني دست به ايجاد حرکت هاي سياسي، اجتماعي، فرهنگي و اقتصادي مي زند. بدين سبب است که اين گونه تبليغات را اصطلاحاً تبليغات القايي ميناميم» (زورق، 1369: 68).
از سوی دیگر، در بررسی تأثیرات القایی کارکردهای بلاغی و زبانی در تبلیغات بازرگانی، بیان میشود که «برخی از عناصر بلاغی ظرفیت القایی بیشتری دارند که در تبلیغات از آنها استفاده شده است، که مهمترین آنها عبارتاند از: کنایه، تشبیه، استعاره، جناس، تکرار، ایهام و ... . هر یک از این عناصر بیانی، در ذات خود دارای ویژگیهایی هستند که با هدفهای تبلیغات که همانا القای اندیشه و پیام، جلب اعتماد، تشویق و ترغیب مخاطب و ماندگاری در ذهن است، همسویی دارند» (صالحی مازندرانی و زکینژادیان، 1397: 247).
همچنین موضوع القاء در تبلیغات محیطی و شهری نیز مورد توجه قرار گرفته تا جایی که این عبارت مطرح میشود که: «تبلیغات شهری شامل اشکال ساختاری گوناگون است که هر نوع بنابر ساختار شکلی و بیانی خود معنایی را القاء میکند که در صورت توجه بدان و شناخت ساختار معنایی میتوان در جهت پایداری شهر و توسعه پایدار شهری نقش مهمی ایفا نماید» (اعظم کثیری، 1394: 47). بدین ترتیب، القاء اصول محیطی، اقتصادی و اجتماعی- فرهنگی مورد نظر توسعه پایدار به وسیله تبلیغات محیطی امری ممکن و مطلوب تلقی میگردد.
القاء در معارف اسلامی
موضوع القاء در معارف اسلامی -مطابق با مباحث ذیل- نسبت به حوزههای دانشی پیشگفته دارای ابعاد و مفاهیم مرتبط بیشتری است.
الف) تعریف القاء در منابع اسلامی: بر پایۀ مباحث واژهشناسی اسلامی و قرآنی واژگان القاء و تلقین از ریشۀ (لقی) شکل گرفتهاند. «لَقِیَ» به عنوان مصدر این ریشه، به صورت کلی به جریان القاء اثر اشاره دارد، «القاء» به مواجهاندن شیای با شیای دیگر برای دریافت اثر تأکید دارد و «تلقین» به دریافت اثر توسط ملاقات کننده (رک. اخوت و قاسمی، 1395: 28). به عبارت دیگر، «لِقاء به رویارویی همراه با ارتباط اطلاق میشود و القاء به معنای رویارویی دادن شئ (چیزی یا شخصی) با شئ دیگر (چیزی یا شخصی) تا اثری را دریافت کند» (همان: 21). همچنین در مورد القاء اینچنین بیان شده است: «القاء به معنای روبهرو ساختن و مواجه نمودن مخاطبی برای انتقال مفهوم و پیامی مشخص با غرضی معلوم است که میتواند به صورت مستقیم یا غیرمستقیم اتفاق افتد» (اخوت، 1394چ :117).
مفهوم «القاء» ارتباط تنگاتنگی با مفهوم «کلام» دارد. کلام از ریشۀ (کلم)، بر اساس تعریف علامه مصطفوی (1368، جلد 10: 107) به معنای «ابراز آن چه در باطن انسان از افکار و منویات است. این ابراز میتواند به هر وسیلهای اتفاق بیفتد و متناسب با تفاوت اشخاص و موارد متفاوت است(4)». همچنین، در تعریف کلام آمده است: «کلام عبارت از آشکار کردن پیام و محتوایی از جانب متکلم عالِم و توانا، متناسب با نیازها و ظرفیتهای مخاطب است که بر اساس آن جریان علم و هدایت امکانپذیر میشود» (اخوت، 1394ت :61). در تشریح ارتباط «القاء» با «کلام» آمده است: «کلام، در اصل القاء خطاب از جانب متکلم به مخاطب است و با انتقال معانی و مقاصد همراه است و ممکن است همراه با الفاظ باشد یا نباشد» (اخوت، 1394ت : 155). «در کلامی که انسان به آن توفیق یافته است، موضوع القاء بسیار اهمیت دارد. این القاء که گاهی با لفظ و گاهی بدون لفظ همراه است در مخاطب تأثیر شگفتانگیزی دارد» (همان : 167). «القاي كلمه، پديدار كردن كلمه به همراه طرح، ارائه و افكندن آن است كه با مواجهه و رويارويي مؤثر با كسي يا چيزي زمينهساز جريان يافتن حقيقتي ميشود. از این رو القای کلمه مفهومی است که در اثر اراده پدیدار کننده و اقتضاء و بستر پدیداری شکل میگیرد و ناظر به فعلیت یافتن و ظهور و بروز معنایی در بستری میباشد (اخوت، 1394ث : 159).
نکته نیازمند توجه آن است که، «خداوند در نظام خلقت به همۀ موجودات ویژگی القاء را عطا کرده است» (اخوت و قاسمی، 1395: 36) و در واقع «[همۀ] رخدادهای بیرونی و خارجی از طریق حواس ما به داخل و باطن ما (یعنی تخیلات و تعقلات ما) راه مییابند، برای مثال دیدن مناظر طبیعی یا حرکت بادها و نظم طبیعت یک نتیجه باطنی را به همراه خواهد داشت و آن پند گرفتن و افزایش یقین است. هر یک از حسهای انسان منتقل کننده علمی از خارج به درون انسان است تا قوه مخیله و سپس قوه عاقله بتواند از آن انتزاع معلومی بکند یا تصور و تصدیقی فراهم آورد» (اسمعیلی زمان آباد و علیپور، 1397: 161). در حقیقت پروردگار، توان تکلم القایی را به انسان داده است. «خداوند به انسان علم و قدرت داده است که با القای روحانی مطالبی را به مخاطب خود بفهماند. در این نوع خطاب میتواند با شیوههای مختلف مانند استفاده از موسیقی برای آمادهسازی حرکت به سمت دشمن و ... بهره جست» (اخوت، 1394ت: 127).
ب) انواع القاء بر اساس منابع اسلامی: القاء به صورت کلی یا درونی است و یا بیرونی. القاء درونی، القائی است که توسط قوای معنویِ درونی انسان دریافت میشوند. این القائات درونی به صورت کلی به دو صورت حاصل میگردند: 1) وحی، الهام و یا وسوسه که از ناحیه پروردگار و یا شیاطین صادر شده و توسط قلب و صدر درک میشوند (اخوت و قاسمی، 1395: 141- 145) و 2) توجه به نفس و به کارگیری تکرار و ذکر مداوم که به «تلقین به نفس(5)» شناخته میشود. القاء بیرونی، القائی است که در طی یک فرایند از قوای ظاهری به قوای باطنی حاصل میگردد. این نوع از القاء مورد توجه و تمرکز پژوهش حاضر بوده و در ادامه به جوانب مختلف آن پرداخته شده است.
ج) فرایند القاء بیرونی بر پایۀ مطالعات اسلامی: بر پایۀ جمعبندی نگارندگان از تحلیل نظرات ارائه شده در موضوع القاء در فرایند القاء بیرونی، پنج عامل بسیار مهم شامل 1) آیه، 2) حواس (سمع و بصر)، 3) هوشیاری، 4) جذبه و اعتماد و 5) انس و تکرار، دخیل میباشند. در واقع القاء بیرونی در واقع از طریق آیه، به صورت هوشیارانه و یا ناهوشیارانه و با وساطت حواس انسانی و تکیه بر مفاهیم جذبه، اعتماد، اُنس و تکرار عمل مینماید (نمودار شماره 3). در ادامه به توضیح هر یک از این عوامل میپردازیم:
1) آیه: آن شئ (چیز یا شخص) واجد اثر خارجی که پیشتر در تعریف القاء بدان اشاره شد همان آیه است. «آيه به شيئي نمايان و قابل مشاهده اطلاق ميگردد كه حامل پيام و رهيافت و نشاني براي مقصد مشخص ميباشد و توجه انسان را به سويي خاص جهت داده و معطوف مينمايد. مفهوم آيه چنان عام و گسترده است كه به هر چيزي قابل اطلاق است. از اين رو در پديدهها و موجودات پديدار در هستي و همچنين تمامي تغيير و تحولاتي كه در سطوح مختلف در هستي و در نظام انساني و حتي در ساختار وجودي انسان نمايان ميگردد، مفهوم آيه جاري است» (اخوت، 1394ب: 119). همچنین اگر بخواهیم مفهوم آیه را بر اساس استعمالات آن در قرآن شرح بدهیم میتوان بیان نمود که، «در عرف قرآن به پديدهها و رخدادها از نظر پيام و علمي [و حقیقتی] كه لازم است به انسان منتقل كنند، آيه گفته ميشود» (اخوت، 1390: 245). در واقع «آيه به اشياء و اشخاصي گفته ميشود كه رؤيت آن، فرد را به وجهي از خداوند دلالت دهد. اين دلالت به دليل تنوع آيات، متنوع و براساس نيازهاي فرد، مختلف است و تنها با قوه تفكر ظاهر ميشود» (اخوت، 1394چ : 106). در واقع «آيه عبارتست از درس و پيام و مفهومي كه بايد از مخلوقات به ساحت انسان به مدد ادراك و تفكر در او القاء شود» (اخوت، 1394ب : 122).
از سوی دیگر، در شرح ارتباط دو مفهوم کلام و آیه چنین بیان شده است: «كلام در قرآن عامل ايجاد هر شيئي است. به همين دليل مفهوم كلام بر آيه تفوق و سيطره دارد. بدين ترتيب به وسيله كلام، حق در هستي و در زندگي انسان جاري ميشود و اين حق در قالب آيات جلوهگر ميگردد. در اين صورت آيه زينت و جلوه كلام است. در قرآن از مواجهه با کلام الهی عمدتاً در قالب مواجهه با آیات یاد شده است، زیرا افراد با جلوه کلام الهی مواجه میشوند» (اخوت، 1394الف : 276). نکته دارای اهمیت در فهم کلام و آیه آن است که انسان به واسطۀ قدرت کلام -از هر نوع آن- توان آیهسازی را دارا میباشد. «خداوند به انسان علم و قدرتی داده است که با تکلم خود با خدا و یا با ذویالعقول از خود آیهای به جا گذارد. آیه به معنای دلالت به حق است و به عنوان یکی از ثمرات تکلم حقیقی محسوب میشود (اخوت، 1394ت: 126).
2) حواس (سمع و بصر): دریچۀ ورودی پیامهای نهادینه شده در آیات به درون انسان حواس او میباشند. به عبارت دقیقتر «روبرو شدن با حقایق و نیز رویارویی با اشیاء [یا همان آیات] در صورتی اتفاق میافتد که انسان دارای قوای ارتباطی باشد. خداوند در قرآن از سمع و بصر به عنوان قوای ارتباطی که باعث لقاء و القاء میشود یاد کرده است» (اخوت و قاسمی، 1395: 81).
3) هوشیاری: «میتوان لقاء را در انسان به صورت هوشیارانه و ناهشیارانه تفکیک کرد. لقاء هوشیارانه لقائی است که انسان ملاقاتکننده به این ملاقات واقف است و لقاء ناهشیارانه لقائی است که انسان از ملاقاتی که کرده است مطلع نیست [و یا به آن توجهی ندارد].» (اخوت و قاسمی، 1395: 34). به عبارت دیگر، «گاهی القاهایی که متکلم بر مخاطب دارد محسوس و گاهی نامحسوس است. به همین دلیل تأثیر القاء نیز ممکن است مشخص و ممکن است نامشخص باشد» (اخوت، 1394ت : 167). القاء بیرونی در قریب به اتفاق موارد متکی است بر ناهشیاری القاءشونده.
4) جذبه و اعتماد: اگر فردِ مورد القاء در سیطرۀ جذبه (کاریزما) و یا اعتماد القاء کننده قرار داشته باشد، پیام و یا مفهوم القائی با سرعت بسیار زیادی در درون او اثر خواهد نمود. این موضوع حتی در القائات پروردگار نیز مؤثر است. «اعتماد عامل تشدید القاء [است]. هر قدر اعتماد فرد به خداوند به عنوان رب، ملک و اله بیشتر شود از او القاءهای بیشتری میبیند» (اخوت و قاسمی، 1395: 45). این جذبه و اعتماد میتواند در نتیجۀ یک فرایند عقلانی، یا براساس یک پیوند عاطفی و یا بر پایۀ برانگیختگی احساسات و عواطف آنیِ ناشی از یک کار هنری و رسانهای شکل گرفته باشد.
5) اُنس و تکرار: تحقق اُنس نیز به شدت در کارایی القاء اثرگذار است. اُنسی که ناشی از تکرار و تداوم ارتباط با القاء کننده و یا پیام القائی میباشد. تکرار از جمله موضوعاتی است که به صورت ویژه در فرایند القاء درونی و یا همان تلقین به نفس مورد توجه و بحث قرار دارد، امّا این مفهوم در فرایند القاء بیرونی نیز به جهت ایجاد اُنس از اهمیت به سزایی برخوردار میباشد.«کلمه انسان از ریشه اُنس گرفته شده است و اُنس به معنای احساس قرابت و نزدیکی با چیزی است. هر قدر انسان با چیزی احساس قرابت نماید، خود را بیشتر در معرض القاء از جانب آن قرار میدهد. بر این اساس یکی از نزدیکترین کلمات به لقاء و القاء را میتوان کلمۀ اُنس دانست» (اخوت و قاسمی، 1395: 40).
د) جهتگیری القاء در اسلام: همان طور که بیان شد، «انسان در دنیا علاوه بر لقاء خداوند به ملاقات سایر اسباب، پدیدهها و رخدادها نیز میرسد و در این ملاقات از آنها نیز تأثیر میپذیرد. این تأثیر میتواند جنبه یادآوری و یا کشف صفات خداوند باشد و به عنوان عامل فعال کننده القاء ذکر و ملاقات خداوند عمل کند و نیز ممکن است در او غفلت و نسیان نسبت به خداوند را القاء کند» (اخوت و قاسمی، 1395: 107). در حقیقت، «القاء و تلقین، اصلی دو جانبه است که اثرات مثبت فراوان و گاه هم آثار منفی در پی دارد. آنگاه که با اشباع ضمیر از القائات مثبت و سلامتبخش، وخیمترین شرایط زندگی روزمرّه همچون بیماری را دفع میکند یا مثلاً آیاتی که برای دلگرمی مسلمانان و بالا رفتن روحیه آنان در جنگها و موقعیتهای خوف و هراس خاطرنشان میسازد که خدا مولی و سرپرست آنها و در مواقع خطر یار و یاور آنها است. گاهی هم راهکار شیطان برای اغوای انسان و نفوذ در ذهن و عقل اوست» (منصورزاده و اکبرنژاد، 1394: 143). در واقع، «لقاء مثبت لقائی است که انسان با حقیقت مواجه و مرتبط میشود و لقاء منفی لقائی است که با شبه حقیقت و مسائل و اشخاص موهوم و غیر حقیقی ملاقات میکند» (اخوت و قاسمی، 1395: 34). این لقاء مثبت یا منفی که همان القائات ربّانی و شیطانی تلقی میشوند میتوانند در اثر برخی از مواجهههای بیرونی فعال شده و در درون انسان موجب الهامات الهی و ذکر و یا وساوس شیطانی و نسیان و غفلت گردند. «قرآن كريم هم مانند همه عقلا معانى و مفاهيمى را كه به دلها القا مىشود "كلام" خوانده و مىبينيم آنچه از ناحيه شيطان به دلهاى آدميان مىافتد كلام، قول، امر، وسوسه، وحى و وعده خوانده است. مثلا در آيه: وَ لَآمُرَنَّهُمْ، فَلَيُبَتِّكُنَّ آذانَ الْأَنْعام21 القاى شيطان در دل انسانها را، امر خوانده و در آيه كَمَثَلِ الشَّيْطانِ إِذْ قالَ لِلْإِنْسانِ اكْفُرْ22 قول ناميده و در آيه يُوَسْوِسُ فِي صُدُورِ النَّاسِ23 وسوسه و در آيه يُوحِي بَعْضُهُمْ إِلى بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ24 وحى و نيز در حكايت كلام ابليس يعنى آيه إِنَّ اللَّهَ وَعَدَكُمْ وَعْدَ الْحَقِّ وَ وَعَدْتُكُمْ25 و در آيه الشَّيْطانُ يَعِدُكُمُ الْفَقْرَ، وَ يَأْمُرُكُمْ بِالْفَحْشاءِ، وَ اللَّهُ يَعِدُكُمْ مَغْفِرَةً مِنْهُ وَ فَضْلًا وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلِيمٌ26 وعده شيطان خوانده است» (طباطبایی، 1374: ج 3: 284).
اصولاً «ساختار انتقال علم به انسان از جانب خداوند براساس القاء حقیقت است. ممکن است این القاء با وساطت اشیاء و یا بدون وساطت اشیاء صورت گیرد. منشأ القای حقیقی، خدای رحمان است. در این صورت وعدهها، آیات و طبیعت، اوقات و ایام از جمله مهمترین القاء کنندههای حقیقی هستند.» (اخوت و قاسمی، 1395: 60). به صورت خاص «یکی از القائات مخرب شیطان دور شدن افراد از تفکّر و تأمّل در آیات است و یکی از رسالتهای قرآن تقویت آیهبینی در افراد است تا توسط آن هدایت و پیشرفت در زندگی نوع انسان به وجود آید و جلو القائات شیطان به ایشان گرفته شود» (اخوت، 1394چ : 106 و 107).
ه (مدیریت القائات در اسلام: مواجهههای انسان با افراد، محیط و اشیاء جهت کنترل و جهتدهیِ درستِ القائاتِ بیرونی در دو ساحت اصلی نیازمندِ مدیریت است:
1) همنشینی با خوبان و عدم همنشینی با گنهکاران و یا غافلان: «همنشینی و مصاحبت با خوبان، فطرت را روشن و حقایق را برای انسان واضح و تفصیلی میسازد» (اخوت و قاسمی، 1395: 122) و «هر نشست و برخاستی با گنهکاران موجب تشدید القائات وسوسه بر فرد میشود و ایمان فرد در مقابله با وسوسه را تضعیف میکند» (همان: 117). نکته نیازمند توجه آن است که، هر نوع و سطحِ مواجهه با مضامین، مفاهیم و بسترهای اجتماعی، در چهارچوب این همنشینیها قابل تعریف بوده و هدایت و جهتدهی به آنها از الزامات مدیریت القائات به انسان میباشد.
2) قرار گرفتن در معرض طیّبات و دوری از خبائث: «طيبات(6) رزقهاي مادي و معنوي مطابق با فطرت هستند كه موجب حيات مادي و معنوي ميشوند. اولين سطح از طيبات در خوردنيها مطرح است و سطح برتر آن در روابط موضوعيت مييابد» (اخوت و قاسمی، 1393: 122).«قرار گرفتن در معرض طیبات، فعال کننده الهامات الهی است. زیرا انسان در مواجهه با طیبات از آنها تأثیر میگیرد. القائی که از جانب طیبات بر انسان صورت میگیرد القائاتی فطری و ربّانی است» (اخوت و قاسمی، 1395: 122) و «استفاده از هر کار و شیء خبیثی موجب تشدید وسوسههای شیطانی است» (همان: 117). آیات خلقت الهی و یا به صورت کلان، آن چیزی که به عنوان طبیعت و عناصر طبیعی شناخته میشوند به واسطۀ عدم نفوذ هر نوع ناپاکی ظاهری و باطنی در آنها از جمله مهمترین طیبات زندگی محسوب شده که برقراری ارتباط فعال و متفکرانه با آنها سبب ساز ایجاد القائات مثبت و الهی در انسان میشود.
جمعبندی القاء و ارائه مدل مفهومی
به جهت جمعبندی و مقایسه دقیق تعاریف ارائه شده، ابتدائاً مفاهیم مرتبط با القاء و همچنین ابزارها، جهتگیریها و نتایج مورد انتظار از آن در حوزههای دانشی مختلف به صورت یکپارچه مطابق جدول شماره 2 ارائه شدهاند.
جدول 2- شرح مؤلفههای مفهوم القاء بر اساس حوزههای دانشی مرتبط (منبع: نگارندگان)
حوزۀ دانشی | مفاهیم دخیل در تعریف | ابزارها و عوامل | جهتگیری القاء | نتایج |
لغت شناسی (فارسی، عربی و انگلیسی) | تفهیم، تعلیم، معتقد کردن، منتقل کردن، نفوذ، تأثیر، فکر، معنا، نگرش، اندیشه، ذهن، کلام، و فقدان استدلال، غیر مستقیم | زبان، تکرار | - | تحت تأثیر و نفوذ قرار گرفتن حالات روحی، عقیدتی و یا جسمی انسان |
علوم تربیتی | تفهیم، تعلیم، قبولاندن یا باوراندن، تحمیل، عقاید و افکار، ذهن، محسوس و نامحسوس، غیر استدلالی | تکرار و تنوع بیان بازه سنی کودکی تلقین به نفس | مفاهیم مثبت و رشدآفرین | قبول کردن افکار و عقاید |
مفاهیم منفی و ضدارزش | ||||
روانشناسی | وادار ساختن، هدایت، کلام، ذهنیات، ناخودآگاه، غیر مستقیم | بازه سنی کودکی، بهرهگیری از بازههای زمانی حسی خاص، برانگیختگی یا جلب توجه حواس و عواطف انسانی، تلقین به نفس با توجه و تکرار، هیپنوتیزم | مفاهیم درست و متعالی | تغییر احساسات، رفتار، عمل، عقیده، ذهنیات و باور |
مفاهیم ناصحیح و مخرب | ||||
تبلیغات و رسانه | متقاعد سازی، ناهوشيارانه و ناآگاهانه، کنش و تنش، اقناع، تصورات، اعتقادات و ذهنيات | تکرار، بزرگنمایی، کوچکنمایی، مبالغه، تحریک و برانگیختن عواطف و احساسات، تداعی اکثری بودن، کارکردهای بلاغی و زبانی (کنایه، تشبیه، استعاره، جناس، تکرار، ایهام و ...)، تشویق و ترغیب، تبلیغات شهری و محیطی | مفاهیم تجاری، سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، محیطزیستی و غیره | ارزشسازی، اعتمادسازی، ایجاد و تغییر و بازسازی تصورات، اعتقادات، ذهنیات و باورها، تغییر حافظه اجتماعی، شکلگیری حرکتهاي سياسي، اجتماعي، فرهنگي و اقتصادي |
معارف اسلامی | لقاء، اثر، رویارویی دادن، کلام، آیه، هوشیاری، خود یا دیگری | حواس، ادارک، انس، تکرار، جذبه و اعتماد، تلقین به نفس، آموزههای کتب وحیانی، طبیعت، خوبان، طیبات، اوقات و ایام، بسترهای اجتماعی | القاء ربّانی | بهرهمندی از ذکر و الهام و حصول رشد و تعالی معنوی |
القاء شیطانی | غفلت، نسیان و اثرپذیری از وسوسه و نزول مراتب انسانی |
اگر بر اساس مباحث ارائه شده و فارغ از جهتگیری و نتایج مورد انتظار از القاء این مفهوم را به صورت کلی تعریف نماییم، "القاء یعنی تفهیم غیر استدلالی مفاهیم به انسان با تکیه بر تکرار و یا ایجاد جذابیت به صورتی که موجب تغییر در احساسات، اعتقادات، انگیزهها و رفتار او گردد". امّا با در نظر گرفتن جهت و نتیجۀ القاء بر اساس معارف اسلامی، القاء تعریفی دیگر پیدا میکند که در مدل مفهومی پژوهش ارائه شده است (نمودار شماره 3).
نمودار 3- مدل مفهومی القاء با تکیه بر معارف اسلامی (منبع: نگارندگان)
با تکیه بر مدل مفهومی ارائه شده، گزارههای کلیدی در فهم مفهوم القاء و تعمیم دقیقتر و سهلتر آن به ساختارهای محله شامل موارد مندرج در جدول شماره 3 میباشند.
جدول 3- جمعبندی گزارههای کلیدی موضوع القاء جهت تعمیم به مقیاس محله (منبع: نگارندگان)
موضوع | گزاره کلیدی |
آیه(بینی) | اصلیترین مفهوم در فرایند القاء، «آیه» (نشانۀ دلالت کننده به مفهوم یا پیامی) است. آیه در درجۀ اول توسط خداوند متعال در انواع جَمادات، گیاهان، جانوران، انسان و دیگر ساختارهای پیچیده خلقت از جمله آسمان و زمین خلق شده است. تمامی این موارد از جمله عناصر کالبدی-عملکردی مهم در تمامی سکونتگاههای انسانی است. |
بینایی و شنوایی | نقش دو قوّۀ «بینایی» و «شنوایی» در فرایند القاءپذیری در مقایسه با دیگر قوا و حواس انسانی بسیار بالاتر میباشد. اهمیت این دو به دلیل وجود قید رؤیتپذیری در تعریف مفهوم آیه و همچنین تأکید فراوان قرآن بر آنها میباشد. این دو قوّه همچنین پرکاربردترین قوا در زیست انسانی شهری است. |
اُنس و تکرار | وجود و یا ایجاد «اُنس» به واسطۀ بهکارگیری «تکرار» و تداوم ارتباط مابین القاءکننده و القاءشونده یکی از دو علّت اصلی شکلگیری القاء است. این دو مفهوم اساساً رابطۀ معناداری با سکونت و تداوم آن در یک مکان دارند. |
جذبه و اعتماد | بهرهگیری از «جَذَبه (کاریزما)» و «اعتماد» ذاتی و یا خلق آنها به صورت مصنوعی مابین القاءشونده و القاءکننده نیز دومین علّت اساسی ایجاد پدیده القاء است. جذبه و اعتماد میتواند در نتیجۀ یک فرایند عقلانی، یا براساس یک پیوند عاطفی یا فطری و یا بر پایۀ برانگیختگی احساسات و عواطف آنیِ ناشی از یک اثر هنری و رسانهای شکل گرفته باشد. |
کودکان و نوجوانان | کودکان و نوجوانان به واسطۀ عدم در اختیار داشتن توان استدلالی کافی یکی از اهداف اصلی فرایندهای القائی میباشند. به این نکته میتوان هم به عنوان یک فرصت تربیتی توجه داشت و هم یک تهدید. مکانها و فضاهایی که این قشر به صورت مداوم در آن حضور دارند، استعداد بالایی برای القاء مفاهیم را دارند. |
القاء اکثریت | جهتگیریهایِ کلانِ بسترهایِ متنوعِ اجتماعی که انسان در آنها حضور دارد نیز عرصۀ بسیار مهمی در القائات فردی و اجتماعی محسوب میگردد. یکی از ابزارهای قدرتمند این نوع بسترها تحمیل حس اکثریت بودن به مخاطب و در نتیجه القاء مفاهیم دلخواه به آن است. سنجش جهتگیری عمدۀ پیامهای صادره در شهر نکتۀ کلیدی مدیریت این جنس از القائات است. |
جهتدهی به القائات | در خصوص مدیریت جهتگیری القائات نیز دو نکته از دیدگاه اسلام دارای اهمیت است: الف) قرارگیری در معرض طیبات همانند خوبان، مؤمنین و آیات خلقت الهی (آسمان، زمین، جمادات، گیاهان، جانوران و ...) جهت جلب القائات ربّانی و طی مسیر تعالی معنوی است ب) دوری از عناصر واجد خبث و آلودگی مادی و معنوی همانند گنهکاران، غافلان و عناصر تقویتکننده لهو و لعب جهت دوری از القائات شیطانی و تحقق زمینههای نزول مراتب انسانی است. |
آیهسازی | خلق و یا به عبارت دقیقتر بازنمایی آیات و کلام الهی متناسب با شریط مکانی، زمانی و نیازها و ظرفیتهای مخاطب، یکی از توانهای اعطا شده از جانب پروردگار به انسان است که در عرصههای گوناگون زندگی فردی و اجتماعی او قابل بهرهگیری و اعمال میباشد. توان آیهسازی دامنۀ القاءکنندگی انسان را به تمامی ساختهها و بروندادهای او (گفتار، معماری، شهرسازی، آثار هنری و رسانهای و غیره) گسترش میدهد. |
بحث و نتیجهگیری (القاء مفاهیم در محله)
مقیاس محله به صورت ویژهای تناسب غیرقابل انکاری با مفهوم القاء دارد. تجانس مفاهیم «تکرار» و«انس» و همچنین «جذبه» و «اعتماد» که فرایند القاء وابستۀ به آنها است با محله از دو جهت قابل اثبات است. اول، حضور مداوم شهروندان در محله و ارتباط طولانی مدّت با عناصر کالبدی و عملکردی آن که تکرار و انس را محقق میسازد و دوم، ساختارهای اجتماعی اعتمادآفرین موجود در آن از مساجد و مدارس تا گروههای اجتماعی متنوع که جذبه و اعتماد را موجب میشوند. بدین واسطه، این مقیاس سکونتگاهی در بین تمامی مقیاسهای اجتماعی و کالبدی شهری مورد تمرکز این پژوهش قرار گرفت تا بتوان تبیین عینی، منسجم و ملموسی از تأثیر مفهوم القاء در مدیریت، برنامهریزی و طراحی شهرها ارائه نمود.
جمعبندی مباحث ذیل در نمودار شماره 4 با عنوان «ساختار کلان پیادهسازی مفهوم القاء در محله» ارائه شده است.
بازتعریف القاء در نسبت با شهرسازی
از آنجایی که مسئله و محل تمرکز پژوهش حاضر حوزۀ دانش شهرسازی است، القاء مورد نظر این مقاله نه از جنس تفهیم مستقیم خدا به انسان و یا تفهیم مستقیم انسان به انسان است و نه حوزۀ تلقین به نفس را شامل میشود. بدین جهت، تعریفی از «القاء در شهرسازی» که با تکیه بر جهتگیری الهی و اسلامی مد نظر در پژوهش حاصل شده و ادامۀ مقاله نیز بر آن استوار است، بدین شرح ارائه میگردد: تفهیم غیر استدلالی و ناهوشیارانۀ مفاهیم به ذهن و گرایشات شهروندان توسط عناصر و فضاهای شهری به صورتی که موجب تعالی معنوی انسان به وسیلۀ فعال شدن ذکر الهی و دوری از غفلت نسبت به او گردد(7).
حوزههای اصلی القاء در محله
بر اساس تعریف ارائه شده و تأکید صورت گرفته بر قوای بینایی و شنوایی انسان، با دو حوزۀ مشخص از ابعاد محلات شهری در ارتباط با القاء مواجه هستیم: 1) حوزۀ کالبدیِ بصری که مورد هدف بینایی انسان قرار دارد و 2) حوزۀ عملکردیِ سمعی که توسط شنوایی انسان درک میگردد.
حوزۀ کالبدیِ بصری در حقیقت تمام آن عناصری را شامل میشود که از فضاهای شهری -اعم از معابر و فضاهای باز- توسط ساکنان محله قابل رؤیت باشند. این موارد در محلات امروزین بر پایه مبانی مرتبط با دانشهای «طراحی شهری» و «منظر شهری» شامل 1) عناصر طبیعی (آسمان، زمین، کوهها، پوشش گیاهی، عناصر آبی، جانوران و غیره)، 2) ابنیه شهری و نمای آنها، 3) کفسازی (سوارهرو و پیادهرو)، 4) انواع مبلمان شهری، 5) عناصر تبلیغاتی و رسانهای (تابلوها، نقاشیهای دیواری و ویترینها) و 6) تجهیزات زیباسازی (پرچم، ریسه و غیره) میباشند (ر.ک: الکساندر، 1387؛ تیبالدز، 1387؛ کرمونا و دیگران، 1390؛ گِل، 1392؛ لینچ، 1383؛ ماتین و شرلی، 1387؛ فریدمن، 1396؛ تالن، 1400؛ بارتن و دیگران، 1400)
حوزۀ عملکردیِ سمعی نیز تمام اصواتی را که در فضاهای عمومی محله توسط اهالی آن شنیده میشود در بر میگیرد. این موضوعات عموماً در مباحث مرتبط با منظر صوتی پیگیری میشود. بر اساس تعریف پیجانوسکی و همکاران، مبتنی بر منبع اصوات، منظر صوتی حاصل همپوشانی صداهای ناشی از منابع ژئوفیزیک (باد، جریان آب، امواج دریا، فوران)، بیوفونیک (آوازها، تماس و تماسهای هشداری، آواها) و آنتروفونیک (فعالیتهای صنعتی و شهری، ترافیک جادهای، دریایی و هوایی) است که به شدت به ساختار و عملکرد مناظر جغرافیایی وابسته است (Pijanowski et al, 2011: 2). «دغدغه اصلی رویکرد منظر صوتی نه تنها تمرکز بر صداهای ناخواستهای که باعث ناراحتی انسان میشود، بلکه بیشتر روی صداهای مطلوبی است که مردم تمایل به شنیدن آن را دارند» (Brown, 2010: 15). به عیارت دیگر، «منظر صوتی عمدتاً به شکلدهی تصویر ذهنی از محیط زندگی از جمله فرهنگ و تجارب شخصی مرتبط است. از این نقطه نظر میزان توجه به صداهای مثبت میتواند شاخصی از کیفیت باشد» (Botteldooren & Coensel, 2009: 3). بر این اساس، به صورت کلی در مقیاس محله مواردی همچون 1) صوت تولیدی از وسایل نقلیه (خودرو، موتورسیکلت و غیره)، 2) صوت تولیدی از اماکن مذهبی (اذان، ناقوس کلیسا و غیره)، 3) صوت ناشی از عناصر طبیعی (باد، باران، دریا، حیوانات و غیره)، 4) صوت رویدادهای مذهبی و ملی (مراسمات محرم و صفر، 22 بهمن و غیره) و 5) صوت تولید شده از مدارس و یا فضاهای ورزشی روباز، در حوزۀ عملکردی سمعی مرتبط با القاء مفاهیم قابل بررسی هستند.
فضاهای اصلی دارای زمینه القاءکنندگی در محله
صرفاً مواردی از عناصر بصری و سمعی ظرفیت القاء را دارا میباشند که یا تحقق انس در مورد آنها به واسطۀ تکرار مکرّر مواجهه ممکن باشد و یا نوعی از جذبه و اعتماد نسبت به آن توسط ساکنین وجود داشته باشد. فضاهای پر مراجعهای مانند کوچۀ محل سکونت، فضاهای شهری دارای تمرکز کاربریهای تجاری و خدماتی، فضاهای بازی کودکان، فضاهای باز رویداد محور محلی و فضاهای سبز محلهای همانند پارکها به خودی خود زمینۀ «تکرار» و «انس» و در نتیجه تأثیرپذیری ناهوشیارانه را فراهم مینمایند. گفتنی است این موضوع در الگوهای شکلگیری محلات اختصاصی و محصور برای اقشار اجتماعی خاص معنای خود را از دست میدهد (ر.ک: Kheyroddin R., Hedayatifard M., 2017, a). Fi به عبارت دیگر، شکلگیری محلات خاص برای تمییز اقشار خاص اجتماعی، روابط تکوینی همسایگی و تعلق و انس تدریجی ساکنان (مثلا بویژه در محلات و شهرکهای مناطق ساحلی) مختل مینماید (ر.ک: Kheyroddin R., Hedayatifard M., 2017, b).
از سوی دیگر عناصر و فضاهایی مانند مسجد، مدرسه و یا مراکز تجمعی رویداد محور علاوه بر قابلیت اُنس آفرینی برای گروههای هدف خود، به واسطه داشتن ماهیتی مرجع گونه همراهی وسیعی با مفاهیم «جذبه» و «اعتماد» دارند. نکته نیازمند توجه در مورد عناصر و فضاهای واجد شرایط ایجاد انس آن است که، تحقق انس در درازمدت خود سببساز ایجاد حس اعتماد به فضا و مفاهیم مندرج در آن شده و بدین ترتیب عملاً ابزار اعتماد نقش پررنگتری نسبت به تکرار و انس ایفا خواهد نمود. این موضوع البته در روندهای موجود دگردیسی و تجاری شدن جدارههای محورهای اصلی محلات شهری ابعاد متفاوتی دارد (ر.ک: Forouhar A, Kheyroddin R, 2016) که نیازمند فرصت بحث دیگری است.
راهبردهای کلان القاء مفاهیم در محله
این فضاها، میبایست در راستای تحقق القائات مثبت و الهی و همچنین دوری از القائات منفی، شیطانی و غفلتزا سامان یایند. همانطور که در بخش «جهتگیری القاء» بیان شد، تحقق جهتگیری مثبت القائات از دو مسیر کلان حاصل میگردد. این دو مسیر که شامل 1) همنشینی با خوبان و عدم همنشینی با گنهکاران و یا غافلان و 2) قرار گرفتن در معرض طیّبات و دوری از خبائث میباشند، در ساختار محله نیز صادق هستند. ترجمۀ این دو رویکرد در این مقیاس شهری در قالب راهبردهایی کلان چنین خواهد بود: 1) مدیریت تمامی پیامهای بصری و سمعی فضاهای مستعد شکلگیری القاء (فضاهای هفت گانه) با تکیه بر معارف دینی و 2) گسترش حداکثری عناصر طبیعی (آیات خلقت الهی) در راستای غلبۀ طیّبات بر خبائث در سطح محله. بدین ترتیب، در حوزۀ فهم نظام مفهومی محله با رویکردی جدید مواجه هستیم. درک کالبد و عملکرهای محله به عنوان بستری تأثیرگذار برای انتقال مفاهیم به شهروندان، هستۀ اصلی این رویکرد است.
پیشنهادهای عملیاتی جهت تولید القائات ربّانی و کمرنگ کردن القائات شیطانی در محله
با دقت نظر و تفکر عمیق در مباحث ارائه شده، میتوان توصیههایی عملیاتی و اجرایی جهت کنترل و ساماندهی القائات محلات شهری پیشنهاد نمود. توصیههای 21 گانهای که بر ابعاد کالبدی، عملکردی و مدیریتی محله تأثیر مستقیم داشته ولی در عین حال دیگر ابعاد آن را نیز تحت تأثیر قرار میدهد:
- مدیریت جامع و یکپارچۀ القائات موجود در محله و فضاهای متعدد آن، یکی از حوزههای نیازمند توجه جدّی در مدیریت محلات شهری میباشد. این مهم علیالقاعده میبایست توسط عالمانی -چه در ساختارهای موجود مدیریت محلات و چه با ایجاد ساختارهایی جدید- صورت گیرد که هم دردها و مشکلات مادی و معنوی اهالی محل را به صورت تفصیلی میشناسند و هم تسلط کافی بر منابع دینی جهت مدیریت القاء مفاهیم مثبت و الهی دارای تناسب با شرایط شهروندان را داشته باشند. در حقیقت مدیریت محله مانند درمانگری خبره میبایست از ابزار القاء چه به صورت ایجابی و چه به صورت سلبی جهت درمان و یا تقویت قوای معنوی و مادی شهروندان استفاده نماید. در مدیریت القائات محله، هم میبایست برآیند کلی القائات موجود در محله ارزیابی گردیده و به صورت ویژه تحلیل گردد که کدام رویکرد (الهی یا شیطانی) حس اکثری بودن را القاء مینماید و هم تک تک فضاها از دیدگاه منظر بصری و سمعی مورد بررسی و تحلیل قرار گیرد.
- شهرسازان و به ویژه طراحان شهری میبایست با تکیه بر توان آیهسازی اهدا شده به انسان، فضاهای شهری (تمرکز بر عناصر بصری و سمعی فضاهای هفتگانه) را به صورتی طراحی و ساماندهی نمایند که تمامی عناصر کالبدی و عملکردی محله ضمن دور کردن انسان از القائات غفلتافزا، نسیانآفرین و وسوسهبرانگیز، او را دائماً با القائات الهی بر گرفته از حقایق خلقت مواجه نمایند. در این مسیر، بهرهگیری عمیق و هنرمندانه از آموزهها و پیامهای قرآنی و روایی اصلیترین منبع محتوایی است. بهرهگیری از نمادها و نشانههای آشنا برای شهروندان در جهت یادآوری و القای ارزشهای معنوی یکی از اصلیترین روشها است؛ که یکی از مهمترین آنها بهرهگیری از کلام الهی در ترکیب با سایر هنرها (کاشیکاری، آجرکاری، گچبری و خوشنویسی) در مکانهای مناسب و اندیشیده محله و در کتیبهها است (مظفر و همکاران، 1398: 76).
- بهرهگیری ویژه از مسجد، فضاهای اطراف و معابر منتهی به آن -به عنوان اصلیترین عنصر شهری واجد مفهوم اعتماد در قریب به اتفاق شهرها و محلات کشور- یکی از مهمترین رویکردها جهت القاء مفاهیم ربّانی و الهی به ساکنین میباشد. این مهم در سازمان فضایی محله، مجاورت مسجد، مدرسه و مرکز خدماتی را دیکته مینماید. جهتگیری معابر را نیز به منظور قابل دید نمودن مسجد از نقاط مختلف محله تحت تأثیر قرار میدهد. همچنین لزوم تفوّق ارتفاعی مسجد نسبت به دیگر ابنیه -هم به جهت دلالتهای معنایی و نمادین و هم به جهت وجود دید نسبتاً دائم به آن- را اجتناب ناپذیری مینماید. در حقیقت القاء کننده اصلی در محله میبایست مسجد باشد و نه هیچ عنصر کالبدی و یا عملکردی دیگری. اگر مسجد به هر دلیلی جایگاه اعتماد آفرین خود را از دست داده است، بازگرداندن این اعتماد و جذبه از اصلیترین اقدامات مدیریت محلات باید باشد. اساساً محوریت همه جانبۀ مسجد از جمله اصول پایهای محله و شهر اسلامی است که در پژوهشهای مختلف قابل بررسی است (ر.ک: Sarafraz V. et all. 2022).
- سکونت بلند مدت ساکنین محلات یکی از عوامل تقویت کنندۀ فرایند القاء در محلات میباشد. به عبارت دیگر، جابجاییهای مداوم محل سکونت به ویژه در کلانشهرها، ظرفیت بهرهگیری از ابزار القاء را به شدت کاهش میدهد. این موضوع متکی است بر فرایند زمانبر شکلگیری انس و اعتماد در انسان نسبت به محیط و عناصر اطراف.
- کوچکتر بودن، خودکفاتر بودن، مشارکتپذیر بودن و پیاده مدار بودن محله نیز به سبب فراهم شدن امکان تکرار و عمق بیشترِ مواجهات سمعی و بصری، تأثیر به سزایی در افزایش سطح القاءکنندگی محله و القاءپذیری ساکنان داشته و توان بهرهگیری از این ابزار مهم را تقویت مینمایند.
- موقعیتهای زمانی- مکانی ویژه نیز که زایندۀ جذبههای آنی بوده از جمله بسترهای بسیار مستعد تلقین مفاهیم قلمداد میگردند. از این رو، یکی از اصلیترین نکات نیازمند دقت در مدیریت القائات در محله، کنترل و جلوگیری از محوریت عناصر اعتمادآفرین و دارای جذبۀ غیر الهی همانند مراکز تجاری- تفریحی و یا رواج رویدادهای موجد غفلت و لهو و لعب میباشد. این نوع اعتماد میتواند با بهرهگیری از ابزارها و روشهای مختلف هنری و رسانهای شکلگرفته و ساکنین محله را تحت تأثیر قرار دهد. در این موضوع، توجه به وضعیت کالبدی و بصری محله درشب نیز واجد اهمیت بوده و رویکرد مبتنی بر مبانی دینی به زیست شبانه مطابق با نظر میتواند چهارچوب لازم را فراهم نماید (ر.ک: Khorsand R. et all, 2020).
- گسترش حداکثری عناصر طبیعی و طراحی محله در راستای نمود هر چه بیشتر آنها یکی از ضروریات تحقق القائات مثبت و ربّانی در محلات میباشد. نکتۀ لازم به توجه در این رویکرد، دقت در تأثیرات معنوی آیات خلقت الهی بر انسان است که آن را نسبت به توجهات مادی متکی بر بهرهگیری محیط زیستی مورد نظر «رویکرد توسعه پایدار» و حتی توجهات منظرین و روانمحور مورد تکیه «روانشناسی محیطی»، متمایز نموده و تعامل فعّال و متفکرانه با طبیعت را مد نظر قرار میدهد. این مهم، به صورت مشخص وجود حیاط در فضاهای مسکونی جهت حضور گیاهان و حیوانات اهلی را تأیید و تشویق مینماید. همچنین فراهم نمودن امکان تعامل فعال با گیاهان و حیوانات در فضاهای سبز محله نیز تقویت کنندۀ این رویکرد تلقی میگردد.
- طراحی درست کالبدی و عملکردی محلات به منظور فراهم بودن دائمی امکان دیده شدن آسمان در طول روز و شب، یکی از مهمترین مواردی است که القائات مثبت ناشی از مواجهه با طیّبات را حاصل مینماید. توجه و تفکر به خلقت آسمان به عنوان یکی از آیات الهی، از تأکیدات مکرر قرآن کریم به منظور حصول هدایت در انسان میباشد. در این راستا، کاهش سطح محصوریت معابر و فضاهای شهری از اهمیت به سزایی برخوردار است. این نکته، مطلوبیت احداث بناهای مسکونی یک یا دو طبقه را در نسبت با کوچههای مملو از ساختمانهای سه، چهار یا پنج طبقه نمایان میسازد. البته در شهرهای فعلی که حس محصوریت بالایی را به شهروندان تحمیل نمودهاند، بازتعریف کارکرد بام منازل میتواند بخشی از نیازهای لازم را تأمین نماید.
- طراحی و اجرای سازههای خلاقانه در راستای تشدید اصوات طبیعی (باد، باران، حیوانات و غیره) به صورت کنترل شده در محله. این اقدام -فارغ از منافع روانی و آرامش بخش مترتب بر آن- توجه بیش از پیش ساکنین به آیات خلقت الهی را سبب میگردد.
- تقویت، گسترش و مدیریت معنوی فضا/مکان رویدادهای محلات به عنوان یکی از بسترهای بسیار مهم جهت القاء مفاهیم مثبت و ربّانی به ساکنین از نکات حائز اهمیت میباشد. این موضوع به صورت مشخص با برگزاری مراسمات مذهبی در آنها محقق میگردد.
- بازطراحی جامع نظام نماهای ابنیه مسکونی در محلات در راستای: 1) عدم القاء مفاهیم فخرفروشانه و در نتیجه برانگیخته شدن «حسرت» و «حسادت» در ناظرین، 2) عدم القاء غفلت، نسیان و بیهودگی به مخاطب، 3) القاء نظم و آرامش و 4) بهرهگیری حداکثری از عناصر طبیعی در آنها.
- توجه ویژه به گسترش صوت اذان و قرآن در محله با محوریت مسجد به ویژه در مناسبهای خاص دینی، با در نظر گرفتن دقت لازم جهت عدم آزار و اذیت ساکنین.
- تعدیل القائات واجد مفاهیم «تفریح»، «سرگرمی» و «لذت بصری» موجود در فضاهای سبز عمومی محلات در راستای تقویت پیامها و مفاهیم مرتبط با آیهبینی در طبیعت. این رویکرد نوع طراحی بوستانهای محلی و شهری را متحول مینماید.
- طراحی و مدیریت نظام جامع تبلیغات محیطی محلی -اعم از بیلبوردها و سردر و ویترین مراکز و کاربریهای تجاری و اداری- در راستای تقویت القائات واجد مفاهیم قناعت و تذکر و فاصله گرفتن از ترویج مفاهیم مصرفگرایانه و مشوق لهو و لعب.
- آلودگی مداوم هوا و به صورت خاص تأثیرات بصری آن در شهروندان، خود هم مانعی در دیده شدن با کیفیت آسمان و دریافت القائات طیب آن بوده و هم مفاهیمی همچون آلودگی را به صورت مداوم در ذهن شهروندان القاء مینماید. تجدید نظر در سیستمهای انرژی ساختمانها (به ویژه موتورخانهها) در محلات شهری که یکی از منابع آلودگی هوای شهرها هستند از الزامات تحقق آسمان صاف و آبی است.
- کنترل و تنظیم اصوات صادرشونده از وسایل نقلیه موتوری در محلات -به ویژه در معابر اصلی آنها- به جهت کاهش القاء مفاهیمی همچون «عجله» و «شتاب»، لازم و ضروری است. نکته نیازمند دقت آن است که این مفاهیم فارغ از احساسهایی مانند «اضطراب» و «کلافگی» و «عصبانیت» است که این اصوات در شهروندان ایجاد مینماید.
- هر چه میزان استفادۀ کودکان ساکن در محله از مدارس موجود در آن بیشتر بوده و تعداد دانش آموزان متعلق به نقاط دیگر شهر در آنها کمتر باشد، سطح اعتماد و در نتیجه القاءپذیری ساکنین از مدرسه بیشتر خواهد بود. این موضوع، اهمیت مدیریت القائات مثبت و منفی موجود در فضاهای شهری اطراف این فضاهای آموزشی را بیش از پیش خواهد نمود. این دقت نظر در مورد فضاهای بازی کودکان موجود در محله نیز صادق است.
- بهرهگیری هوشمندانه از حواس لامسه، بویایی و حتی چشایی به عنوان مکمل دو حس اصلی واجد توان القاء (بینایی و شنوایی) در فضاهای عمومی محله، از رویکردهایی است که نیازمند دقت نظر و همچنین به کارگیری خلاقیت میباشد. ایجاد شرایط ارتباط لمسی27 با عناصر طبیعی همچون آب، خاک، گیاهان و غیره و یا بهرهگیری از رایحههای یادآور اماکن متبرکه در فضاهای عمومی در مواقعی خاص از جمله مصادیق قابل اجرا در طراحی محیطی هستند.
نمودار 4- ساختار کلان پیادهسازی مفهوم القاء در محله
مسیر پیشرو
شهر اساساً آن چنان درگیر با مسائل متعدد و متنوعی است که وجود دیدگاه میان رشتهای در پژوهشهای نظری و کاربردی مرتبط، از ضروریات مدیریت، برنامهریزی و طراحی آن است. پژوهشهایی که زوایای متکثر شهر را شفاف نموده و در پیوند با پژوهشهای موازی و میان رشتهای دیگر، دریچههای کارآمد و رو به جلویی را برای اقدامات و فعالیتها باز نماید. موضوع «القاء» نیز به واسطۀ طرح شدن در حوزههای دانشی متنوع و ارتباط تنگاتنگ آن با شهر و شهرسازی، منظرگاهی مهم به این سکونتگاه انسانی محسوب شده و نیازمند توجه در مقیاسهای مختلف میباشد.
القاء به جهت تأثیرات ارزشی ناخودآگاهی که بر شهروندان میگذارد، در مباحث انسانشناسی و تعلیم و تربیت مورد توجه اسلام بوده و علیالقاعده در عصر حاضر و با گسترش ابزارهای متنوع و نامحسوس انتقال پیام، این توجه و اهمیت بیش از پیش خواهد بود. بدین جهت و در راستای شکلدهی به فضاهای تعالی بخش شهری و در نتیجه شکلگیری انسان و جامعه متعالی، اجراییسازی توصیههای پژوهش به عنوان الزامات اولیه حائز اهمیت میباشد.
این پژوهش ابتدای راه توجه به القائات کالبدی و عملکردی شهر و فضاهای آن بر ساکنان خود بوده و تحقیقات گستردهتر و دقیقتر به ویژه در حوزۀ مطالعات میدانی میتواند هم نتایج حاصله را اعتبارسنجی نموده و هم جزئیات بیشتری از بایدها و نبایدهای طراحی محلات نمایان سازد. تحقیقاتی با تمرکز بر گروههای سنی، جنسی، اجتماعی و مقیاسهای مختلف کلانشهری، شهری و محلی.
پینوشت
. Meta-synthesis/ Qualitative Meta-Analysis /Qualitative Meta Synthesis /Interpretation of meta-synthesis
2. فرایند کلان پژوهش برگرفته از «فرایند پژوهش میان رشتهای» ارائه شده توسط رپکو (1397: 239- 523) میباشد.
3. رجوع شود به: شاهچراغی، آزاده و بندرآباد، علیرضا (1394) محاط در محیط؛ کاربرد روانشناسی محیطی در معماری و شهرسازی. تهران، سازمان جهاد دانشگاهی.
4. هو إبراز ما في الباطن من الأفكار و المنويّات، بأىّ وسيلة كان، و هو يختلف باختلاف الأشخاص و الموارد.
5. «روش تلقین به نفس یعنی از طریق به زبانآوری قولی معین، تغییری به مقتضای آن در ضمیر پدید آید. یا با آشکار کردن عملی در اعضا و جوارح، سایه و طنین آن عمل را به درون بیفکنیم. در نظام تربیتی اسلام، روشهایی توصیه شده که از نظر ماهیت در بر دارنده مسئله تلقین به نفس است. توضیح این روشها با عنوانهایی مانند تلقین قولی، تلقین فعلی و تلقین قولی- فعلی بیان میشوند. هر یک از این موارد را نیز در دو جنبه منفی و مثبت میتوان بررسی کرد. یعنی تلقینهایی که منفی هستند و نباید صورت پذیرند و تلقینهای مثبت که باید به کار گرفته شوند» (اسمعیلی زمان آباد و علیپور، 1397: 157).«برای انسانسازی، مسایلی که برای ساختمان انسان است نمیشود یک دفعه بگویند و از آن رد شوند، باید توی گوشش مکرر بخوانند. تلقین با یک دفعه درست نمیشود. اگر بخواهید بچهای را تربیت کنید باید یک مسئله را چندین بار با چند زبان، با چند وضع به او بخوانید. مطلب یکی باشد لکن طرز بیانش مختلف (خمینی، 1389، ج10: 34). «بعضی از مسائل است که اهمیتش این قدر زیاد است که باید آن مسائل را تکرار کرد. کتابهایی که برای انسانسازی آمده است مثل قرآن کریم، و کتابهایی که در اخلاق نوشته میشود، و مقصود، ساختن یک انسان است، و ساختن یک جامعه است، به حسب اهمیت، هر موضوعی در آنها تکرار شده است. تکرار در قرآن مجید زیاد است. و بعضیها خیال میکنند که این تکرار چرا؟ و حال آنکه لازم است. یکی از چیزهایی که برای ساختن انسان مفید است، تلقین است. انسان خودش هم اگر بخواهد ساخته بشود، باید آن مسائلی که مربوط به ساختن خودش است، به خودش تلقین کند. یک مطلبی که باید در نفس انسان تأثیر بکند، با تلقینات و تکرارها بیشتر در نفس انسان نقش پیدا میکند. تکرار ادعیه و تکرار نماز چندین دفعه در هر روز، حاوی این نکته است که انسان با گفتن و شنیدن و قرائت آن توسط خودش، آن آیاتی که شنیدنش سازنده است، مثل سورۀ مبارکۀ حمد را به دفعات میشنود،که این خودش یک درس سازنده است. انسان باید اینها را تکرار و تلقین کند و نفس را برای شنیدن حاضر کند. انسان خودش که یک مطلبی را میگوید، سامع یک دفعه میشنود، و در قلبش هم وارد میشود. لکن گوینده، اول در قلبش نقش میبندد، بعد آن را میگوید و بعد میشنود و بَعد باز در قلبش وارد میشود. تلقین از اموری است که لازم است» (خمینی، 1389، ج 13: 397). «هر صفتی كه بخواهى از خود دور كنى و يا در خود ايجاد كنى، راه اولش تلقين علمى و راه دومش تكرار عملى است. علم اخلاق، راهنمائیت میکند که چگونه میتوانی از دو طریق علم و عمل خلق خوب را در خود ملکه سازی. طریق علمیاش این است که به خوبیهای آن اذعان و ایمان پیدا کنی و طریق عملیاش این است که آن قدر آن را تکرار کنی تا در نفس تو رسوخ یابد» (ترجمه تفسیر المیزان، جلد 1: 560).
6. طیب: هو ما يكون مطلوبا ليس فيه قذارة ظاهرا و لا باطنا، و يقابله الخبث و هو ما يكون فيه قذارة ظاهرا أو باطنا و هو مستكره في نفسه (مصطفوی، 1368، جلد 7: 150).
7. لازم به ذکر است که، موضوع تفکر و امکان برانگیختن آن توسط محیط و فضای شهری از حیطۀ این پژوهش خارج بوده و تحقیقی جداگانه را طلب مینماید.
منابع
نهج البلاغه
اخوت، احمدرضا (1390) تبیین عناصر ساختار وجودی انسان جهت نیل به تزکیه نفس با توجه به آیات و روایات اهل بیت، تهران، قرآن و اهل بیت نبوت (ع).
------------ (1394 الف) تدبر در آیات، تهران، قرآن و اهل بیت نبوت (ع).
------------ (1394 ب) تدبر در اسماء، تهران، قرآن و اهل بیت نبوت (ع).
------------ (1394 پ) تدبر در کتاب، تهران، قرآن و اهل بیت نبوت (ع).
------------ (1394 ت) تدبر در کلام، تهران، قرآن و اهل بیت نبوت (ع).
------------ (1394 ث) تدبر در کلام، تهران، قرآن و اهل بیت نبوت (ع).
------------ (1394 ج) فرایند شناسی خیر، تهران، قرآن و اهل بیت نبوت (ع).
------------ (1394 چ) نظامسازی حسن، تهران، قرآن و اهل بیت نبوت (ع).
اخوت، احمد و مریم قاسمی (1389) تدبر؛ چیستی، چرایی و چگونگی، تهران، قرآن و اهل بیت نبوت (ع).
---------------------- (1393) تفکر اجتماعی، تفکر عینی: موانع خوب زیستن با دیگران، تهران، قرآن و اهل بیت نبوت (ع).
---------------------- (1395) ناس؛ مواجهه انسان با لقاء و القاء اثر، تهران، قرآن و اهل بیت نبوت (ع).
اسمعیلی زمانآباد و علیپور، صدار (1397) روش تربیتی تلقین به نفس و تأثیر آن روی باطن انسان از دیدگاه آیات قرآن، فصلنامه علمی- پژوهشی قرآن و طب، دوره 13، شماره 3، صص 156- 163.
اعظم کثیری، آتوسا (1394) تطبیق معناشناختی نظام تبلیغات محیطی و شهر پایدار، تهران، دوفصلنامه معماری و شهرسازی پایدار، دوره 3، شماره 2.
الکساندر، کریستوفر (1387) زبان الگو: شهرها، ترجمه رضا کربلایی نوری، تهران، مرکز مطالعاتی و تحقیقاتی شهرسازی و معماری.
بارتن، هیوج و گرنت، مارکوس و گویس، ریچارد (1400) شکلدهی به محلات؛ یک راهنما برای سلامت، پایداری و سرزندگی، تهران، مرکز مطالعات و برنامهریزی شهر تهران.
باقری، خسرو (1395) نگاهی دوباره به تربیت اسلامی، تهران، سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی وزارت آموزش و پرورش
بهشتی، محمد و علی نقی، فقیهی؛ مهدی، ابوجعفری (1380) آرای دانشمندان مسلمان در تعلیم و تربیت و مبانی آن، تهران، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، سمت.
پورافکاری، نصرت الله (1373) فرهنگ جامع روانشناسی، روانپزشکی و زمینههای وابسته، تهران، فرهنگ معاصر.
تالن، امیلی (1400) محله، ترجمه عینیفر و جلیلی، تهران، فکر نو.
تیبالدز، فرانسیس (1387) ساختن شهرهای مردم پسند: ارتقای محیط عمومی در شهرهای کوچک و بزرگ، ترجمه مروارید قاسمی اصفهانی، تهران، روزنه.
جعفرنژاد، نوید و عباس متقبل باعرض و عادل آذر (1393) شناسایی و استخراج مؤلفههای اصلی مدیریت ریسک سازمانی با استفاده از روش فراترکیب، فصلنامۀ چشمانداز مدیریت صنعتی، شمارۀ 15، صص 85- 107.
خسرومنش، زلیخا (1394) نقد روانکاوانه سه اثر زویا پیرزاد. اردبیل، مجموعه مقالههای دهمین همایش بین المللی ترویج زبان و ادب فارسی، دانشگاه محقق اردبیلی.
خمینی، روح الله (1389) صحیفه امام. تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س).
دهخدا، علی اکبر (1385) لغت نامه دهخدا. تهران، دانشگاه تهران.
رپکو، آلن (1397) پژوهش میان رشتهای: نظریه و فرایند، ترجمه محسن علوی پور، مجید کرمی، هدایت اللّه اعتمادی زاده دریکوندی و علی اکبر نورعلیوند، تهران، پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی.
رجبنژاد، مریم و آرمین شیرانی و شهاب خزانهداری (1385) مرور نظاممند شواهد، مرکز تعالی دانشگاه، دانشگاه شهید بهشتی.
زورق، محمد حسن (1369) مباني تبليغ. تهران، سروش.
شاهچراغی، آزاده و علیرضا بندرآباد (1394) محاط در محیط؛کابربرد روانشناسی محیطی در معماری و شهرسازی. تهران، سازمان جهاد دانشگاهی.
شرفالدین، حسین (1387) جزوه آموزشی جامعهشناسی تبلیغ، قم، دانشکده صدا و سیما.
شعیری، حمیدرضا و سعیده انتظاری ملکی (1392) تحلیل وجه القایی زبان تصویری تبلیغات از دیدگاه کنشی و تنشی بر اساس رویکرد نشانه- معناشناختی. مشهد، مجله زبانشناختی و گویشهای خراسان، شماره 9.
شمخانی، اژدر و دیگران (1393) اصول و روشهای تربیتی از دیدگاه امام خمینی (ره) فصلنامه علمی- ترویجی بصیرت و تربیت اسلامی، شماره 29، صص 113- 136.
صالحی مازندرانی، محمدرضا و سید محسن زکی نژادیان (1397) نقش کارکرد های بلاغی و زبانی در تبلیغات بازرگانی. نشریه مطالعات زبانی بلاغی، شماره 16.
طباطبایی، محمدحسین (1374) ترجمه تفسیر المیزان، ج 3، قم، دفتر انتشارات اسلامی.
عرب، سید محمّد و همکاران (1393) طراحی مدل فراترکیب عوامل مؤثر بر طلاق با مرور نظاممند مطالعات پیشین، مجله تخصصی اپیدمیولوژی ایران، دوره 10، شماره 4، صص 10-22.
عمید، حسن (1363) فرهنگ عمید. تهران، مؤسسه انتشارات امیرکبیر.
فریدمن، آوی (1396) بنیان محلههای پایدار، ترجمه مرجان السادات نعمتی مهر و امیر یداللهپور، تهران، دانشگاه شهید بهشتی
قاسم پور دهاقانی، علی و جعفری، سید ابراهیم (1388) سازواریها و ناسازواریهای تلقین در تربیت دینی، تهران، دوفصلنامه علمی- پژوهشی تربیت اسلامی، صص 27- 43.
کاویانی، حسین و مهرانگیز پورناصح (1381) نقش کلمه در شکلگیری «ذهن فرمانبردار»: پدیده تلقین، نشریه تازههای علوم شناختی، سال چهارم، شماره 3، صص 27- 35.
کاویانی، محمد (1397) ناخودآگاه از دیدگاه متون دینی. قابل دسترس در http://drkavyani.com
کرسول، جان دبلیو (1396) طرح پژوهشی؛ رویکردهای کمّی، کیفی و ترکیبی. تهران، جهاد دانشگاهی واحد علامه طباطبایی.
کرمونا، متیو و دیگران (1390) ارزش طراحی شهری: رویکردی اقتصادی، اجتماعی و زیستمحیطی به طراحی شهری، ترجمه رضا بصیری مژدهی و حمیده فرهمندیان، تهران، هله/ طحان.
کزازی، میرجلال الدین و پرویز لکزائیان فکور (1394) مقایسه دیدگاههای مشترک کزازی و یونگ (خودآگاه، ناخودآگاه). جیرفت، فصلنامه مطالعه ادبیات تطبیقی، سال نهم، شماره 34.
کلانتری، عبدالحسین و پیام روشنفکر و جلوه جواهری (1390) آثار و پیامدهای طلاق، مرور نظاممند تحقیقات انجام شده در ایران با تأکید بر ملاحظات جنسی (1390-1376)، زن در توسعه و سیاست، دوره 9، شماره 3، صص 111-131.
گِل، یان (1392) شهر انسانی، ترجمه علی غفاری و لیلا غفاری، تهران، علم معمار.
لینچ، کوین (1383) سیمای شهر، ترجمه منوچهر مزینی، تهران، دانشگاه تهران.
ماتین، کلیف و شرلی، پیتر (1387) طراحی فضاهای شهری؛ با محوریت توسعه پایدار، ترجمه نارسیس سهرابی ملا یوسف. تهران، ثامن الحجج.
محرمی، فریده و بابک عباسی (1393) دانشنامۀ جهان اسلام، جلد هجدهم، تهران، بنیاد دایره المعارف اسلامی.
مصباحی جمشید، پرستو (1398) بررسی امکان تربیت دینی بر مبنای نظریه عقلانیت وحیانی با تکیه بر نظریات علامه جوادی آملی، تهران، دو فصلنامه علمی و پژوهشی اخلاق وحیانی، شماره دوم (شماره پیاپی 16).
مصطفوی، حسن (1368) التحقیق فی کلمات القرآن الکریم. تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.
مظفر و همکاران (1398) اولویت بندی راهبردهای پایداری حیات و سرزندگی در محله با رویکرد اسلامی، فصلنامه پژوهشهای معماری اسلامی، سال هفتم، شماره 23، صص 69- 85.
مطهری، مرتضی (1371) مسئله شناخت، تهران، صدرا.
منصورزاده، زهرا و مهدی اکبرنژاد (1394) القاء و تلقین، به عنوان یکی از روشهای تربیتی در قرآن از نگاه مفسران، ساری، دوفصلنامه الاهیات قرآنی، سال سوم، شماره 5.
موسوی، سید نقی (1392) تحلیل مفهوم تلقین در تربیت دینی، فصلنامه نوآوریهای آموزشی، شماره 47، صص 44-66.
نقیزاده، رضا و دیگران (1393) فراترکیب مدلهای نوآوری منطقهای؛ مروری بر سالهای 2013-1990. فصلنامۀ مدیریت نوآوری، سال سوم، شمارۀ 4، صص 25-56.
نقیزاده، محمد و نجفی، مریم (1395) اصول شهرسازی ایرانی- بر اساس «صد میدان خواجه عبدالله انصاری»، تهران، هویت شهر، شماره 33، صص 37-48.
یونگ، کارل گوستاو (1374) ترجمه پرویز امیدوار، ماهیت روان و انرژی آن. تهران، بهجت.
Alalhesabi, M., Kheiruddin, R., & sarafraz, V. (2022) The Impact of the Islamic Worldview on the Position of the Mosque as an Urban Space and the Role of the Mosque as an Essential Pillar in the Islamic City in Economy, Culture and Security(Case study: Dezful city). Geography (Regional Planning), 12(48), 43-63. (Full Text in Persain).
Botteldooren, Dick, and Bert De Coensel (2009) “Informational Masking and Attention Focussing on Environmental Sound.” NAG/DAGA, Proceedings, edited by Marinus M Boone, NAG ; DEGA, pp. 399–402.
Botteldooren, D., Coensel, B. (2009) The Role of Saliency, Attention and Source Identification in Soundscape Research, Canada, Belgium.
Brown, L. (2010) Acoustic Design of Outdoor Space, Designing Soundscape for Sustainable Urban Development Conference, Stockholm, Sweden.
Forouhar, A. & Kheyroddin, R. (2016) The impact of commercialization on the spatial quality of residential neighbourhoods: evidence from Nasr neighbourhood of Tehran, Geographical Planning of Space, Vol. 6 (20), 63-84, (Full text in Persain).
Kheyroddin, R. & Hedayatifard, M. (2017) a, Social segregation to exclusive public shoreline access: Coastal gated communities on the middle shoreline of the Caspian Sea in northern Iran, Journal of Urban Planning and Development, 143 (3), 05017006.
Kheyroddin R., Hedayatifard M., (2017) b, “The production of exclusive spaces in coastal pre-urban areas: Causes and motivations: Middle shoreline of Caspian Sea in north of Iran”, Journal of Coastal Conservation, Volume 21, Issue 3, Pp: 333-341.
Khorsand, Ramin & Alalhesabi, Mehran & Kheyroddin, Reza (2020) Redefining the concept of the 24-hour city and city nightlife for holy cities, with the use of Islamic instructions: A Case study of the holy city of Karbala, IOP Conference Series: Materials Science and Engineering, 671 (1), 012116.
Newell, William. (2007) Decision Making in Interdisciplinary Studies, in Handbook of Decision Making (pp.245-264), Taylor & Francis Group.
Pijanowski, B.C., Villanueva-Rivera, L.J., Dumyahn, SL., Farina. A., Krause, B.L., Napoletano. B.M., Gage, Stuart H. & Pieretti, N. (2011) Soundscape Ecology: the science of sound in the landscape. Bioscience, 61(3): 203-216.
Sarafraz, V. & kheyroddin, R., & alalhesabi, M. (2022) Explaining the role of the mosque in the cohesion of the physical-spatial structure of the neighborhood. Political Sociology of Iran, 5(1), 139-177. (Full Text in Persain).
Thiessen, Elmer J. (1993) Initiation, Introdoction and Education, Canadian Journal of Education 10:3.
[1] . این مقاله برگرفته از رسالۀ دکتری مجید خرمشاد با عنوان «تبیین نظام مطلوب محلات شهری با تکیه بر مبانی انسانشناسی اسلامی» بوده که با راهنمایی دکتر رضا خیرالدین در گروه شهرسازی دانشکده معماری و شهرسازی دانشگاه علم و صنعت ایران نگاشته شده است.
[2] * پژوهشگر دکتری شهرسازی، گروه شهرسازی دانشگاه علم و صنعت، ایران majid_khoramshad@cmps2.iust.ac.ir
[3] ** نویسنده مسئول: دانشیار گروه شهرسازی، دانشگاه علم و صنعت، ایران reza_kheyroddin@iust.ac.ir
[4] . Strategy
[5] . Qualitative
[6] . Interdisciplinary studies
[7] . Technique
[8] . Systematic Review
[9] . Logical reasoning
[10] . extension
[11] . Merriam-Webster Dictionary
[13] . Britannica encyclopedia
[14] . Personal Unconscious
[15] . Carl Gustav Jung
[16] . Analytical Psychology
[17] . Behaivior Setting
[18] . Roger barker
[19] . Place
[20] . Christian Norberg schulz
[21] . سورۀ مبارکه نساء آيه 119
[22] . سورۀ مبارکه حشر آيه 16
[23] . سورۀ مبارکه ناس آيه 5
[24] . سورۀ مبارکه انعام آيه 112
[25] . سورۀ مبارکه ابراهيم آيه 22
[26] . سورۀ مبارکه بقره آيه 269
[27] . haptic communication