آدابنامهنویسی در عصر قاجار
الموضوعات :محمدرضا حاجی آقا بابایی 1 , فائزه سعادتی مسرور 2
1 - دانشیار گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه علامه طباطبایی، ایران
2 - دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه علامه طباطبایی، ایران
الکلمات المفتاحية: گونهشناسی ادبی, ادبیات تعلیمی, آدابنامهنویسی و نثر, عصر قاجار.,
ملخص المقالة :
آدابنامه یکی از زیرگونههای ادبیات تعلیمی است که به آموزش مهارتهای لازم برای حضور فرد در عرصۀ اجتماع میپردازد. از میانۀ عصر قاجار، شاهد رونق گرفتن انواع آدابنامهها هستیم. در این پژوهش، ویژگیهای ساختاری و محتوایی چهل آدابنامه به شیوۀ توصیفی- تحلیلی بررسی و تحلیل شده است. زبان و نثر آدابنامههای عصر قاجار در آغاز بیشتر نثری بینابین است و گاهی آثار تکلّف در آنها دیده میشود. با گسترش متون ترجمهشده و همچنین رونق روزنامهنگاری، نثر آدابنامهها نیز به سمتوسوی سادگی حرکت کرد و مخاطبان بهآسانی میتوانستند از این دسته از متون بهرهمند شوند. از میانۀ عصر قاجار به بعد، بهویژه پس از انقلاب مشروطه، شاهد تغییر مخاطبان این آثار هستیم و به آموزش زنان و کودکان، توجه ویژهای میشود و تعداد آدابنامههایی که برای نوجوانان و زنان نوشته شده است، فزونی میگیرد. پس از انقلاب مشروطه، شاهد دگرگونی در ساختار برخی از آدابنامهها میشویم که برخاسته از تغییر نگرشی است که در سطح جامعه پدید آمده است. از نظر محتوایی نیز آدابنامههای عصر قاجار از تحولات اجتماعی آن روزگار اثر پذیرفتهاند و بیشتر در پی آموزش و آمادهسازی افراد برای حضور مؤثر در جامعه برمیآیند. آدابنامههایی که به آموزش مسائل اخلاقی اختصاص دارد نیز بیشتر به آموزش سبک زندگی و آداب معاشرت پرداختهاند و این امر بیانگر دور شدن جامعۀ ایرانی از دیدگاههای سنتی و حرکت به سمتوسوی دورانی تازه است.
آجودانی، ماشالله (1385) یا مرگ یا تجدد، چاپ سوم، تهران، اختران.
اعتضادالسلطنه، علیقلی میرزا (1293ق) رساله در بازی نود (نرد)، نسخۀ خطی، کتابخانۀ مجلس، شماره نسخه 2/8957.
اعتمادالسلطنه، محمدحسن (1345) روزنامۀ خاطرات، به کوشش ایرج افشار، تهران، امیرکبیر.
--------------------- (1391) رسایل اعتمادالسلطنه، تدوین میرهاشم محدث، تهران، اطلاعات.
امیر اصلان (1304ق) مرد و آداب مردی، نسخۀ خطی، کتابخانۀ ملی، شماره بازیابی 12301-5.
ایرانپور، امین (1398) تبیین جایگاه آدابنامههای مشق در نظام سنتی آموزش در خوش¬نویسی اسلامی، پایاننامۀ دکتری رشتۀ تاریخ تطبیقی و تحلیلی هنر اسلامی، به راهنمایی علیاصغر شیرازی، دانشگاه شاهد، دانشکده هنر.
بابایی، رضا (1384) «آیین تقدیمنامهنویسی»، فصلنامۀ پژوهش و حوزه، شماره 23 و 24، صص 223- 238.
بهبهانی، ابوطالب (1292ق) منهاج العلی، نسخۀ خطی، کتابخانه ملی، شماره بازیابی 10876-5.
بهبهانی، محمدباقر (بیتا) آداب التجاره، نسخه خطی، کتابخانه ملی، شماره بازیابی 10314-5.
بیگ باباپور، یوسف (1394) دو رساله در دلاکی، ماساژ درمانی و فصد از دورۀ قاجاریه، تهران، سفیر اردهال.
بینام (1268) قواعد کلیه: از برای مشق و حرکات پیاده نظام دولت علیه ایران، چاپ سنگی، کتابخانۀ ملی، شماره بازیابی 12657-6.
---- (1304) تأدیب النسوان، چاپ سنگی، کتابخانۀ ملی، شماره بازیابی 6161-6.
---- (1389) جامعالصنایع: آشپزینامه از عصر قاجار، تصحیح و تعلیق ایرج افشار، تهران، میراث مکتوب.
---- (بیتا) بازی شطرنج، نسخۀ خطی، کتابخانۀ ملی، شماره بازیابی 18655-5.
---- (قرن 12) رسالۀ نانوایان، نسخۀ خطی، کتابخانۀ ملی، شماره بازیابی 2/13866.
---- (1395) علم طبخ «علم الطبخ الاطعمه و الاشربه و المزورات و المعالجین»، به اهتمام امیرصیاد عبدی و سمن حصیبی، تهران، سفیر اردهال.
تاجر یزدی، محمدباقر (1315ق) رسالۀ حضرت وافور، چاپ سنگی، کتابخانۀ ملی، شماره بازیابی 7150-6.
تبریزی، میرزا آقا تبریزی (منشیباشی) (1382) چهار تیاتر و رسالۀ اخلاقیه، به اهتمام حسین محمدزاده صدیق، تهران، نمایش (انجمن نمایش).
ترابی فارسانی، سهیلا و زرین شرفیانپور (1401) آداب تربیت در روند نوگرایی؛ از خلال آدابنامههای اجتماعی دورۀ قاجار، تهران، تاریخ ایران.
ترابی فارسانی، سهیلا و علیاکبر غندی (1394) «آدابنامهها و جایگاه آنها در تاریخنگاری اجتماعی»، نشریۀ تاریخ ایران و اسلام، سال بیست¬و¬پنجم، شماره 27، صص 65-102.
ترکمنیآذر، پروین (1399) «جایگاه و عملکرد رکن سپاه در ساختار حکومت ایرانیان (مطالعهای بر آدابنامهها و متون تاریخی قرن ششم)»، جستارهای تاریخی، دورۀ یازدهم، شماره 2، صص 1-31.
جمالالدین میرزا (سدۀ 13) شاهبازنامه، نسخۀ خطی، کتابخانۀ دانشگاه تهران، شماره نسخه: 2436.
حاجیآقابابایی، محمدرضا (1400) گونهشناسی نثر فارسی در عصر قاجار، تهران، مهراندیش.
-------------------- (1402) «آموزش سبک زندگی، زیرگونهای در ادبیات تعلیمی»، دوفصلنامۀ زبان و ادبیات فارسی، سال سی-و¬یکم، شماره 95، صص 83-110.
حاجیآقابابایی، محمدرضا و نرگس صالحی (1398) «بررسی آموزههای تعلیمی در نخستین مطبوعات تخصصی زنان»، پژوهشنامۀ ادبیات تعلیمی، سال یازدهم، شماره 43، صص 1-28.
حسامالدوله، تیمور میرزا (1285ق) بازنامۀ ناصری، چاپ سنگی، کتابخانۀ مجلس، شماره مدرک: 10246-2.
خلوتی، محمدابراهیم بن احمد (1264) آداب ناصری، چاپ سنگی، تهران، کتابخانه ملی، شماره بازیابی 6-20801.
رحیمی، عباس (1395) قاجاریه و آموزش عکاسی، تهران، فرزان روز.
رشدیه، میرزا حسن (1321ق) هدایه التعلیم فی اصول تدریس بدایه التعلیم، چاپ سنگی، کتابخانۀ ملی، شماره بازیابی 12963- 6.
رمزی، سکینه (فخرالتاج) (1334ق) تأدیب الحسنات یا حفظ الصحه اطفال، چاپ سنگی، کتابخانۀ ملی، شماره بازیابی 12174-6.
ریشار خان مؤدبالملک (1323ق) طبخ ایرانی و فرنگی، چاپ سنگی، کتابخانۀ ملی، شماره بازیابی 18182-6.
زرگرینژاد، غلامحسین (1380) رسائل سیاسی عصر قاجار، جلد 1، تهران، کتابخانۀ ملی جمهوری اسلامی ایران.
سعادت، احمد (1342ق) رهنمای سعادت، چاپ سنگی، کتابخانۀ مجلس، شماره مدرک: 4219-11.
سوروگین، آنتوان (1295ق) فن عکاسی، نسخۀ خطی، کتابخانۀ ملی، شماره بازیابی 11679-6.
شیرازی، میرزا محمد (1315ق) مفتاح الرزق فی آداب الخادم و المخدوم، چاپ سنگی، کتابخانۀ ملی، شماره بازیابی 15825-6.
فراهانی، ادیبالممالک (1314ق) کتاب السحر و النیرنج فی النرد و الشطرنج، نسخه خطی، کتابخانۀ مجلس، شماره بازیابی 7587.
فرصت شیرازی (1291ق) رسالۀ شطرنجیه، نسخۀ خطی، کتابخانۀ ملی، شماره بازیابی 15507.
فشارکی، محمدباقر بن محمدجعفر (سدۀ 13) آداب الشریعه المطهره، چاپ سنگی، کتابخانۀ ملی، شماره بازیابی 31357-6.
قاجار، محمدامین میرزا (1280ق) آداب القمار، نسخۀ خطی، کتابخانۀ ملی، شماره بازیابی 11291-5.
قاجار، نادر میرزا (1399) کارنامۀ خورش، به کوشش نازیلا ناظمی، تهران، اطراف.
قیومی بیدهندی، مهرداد (1386) «آداب صناعات (آدابنامههای مشق در مقام منابع تاریخ هنر ایران)»، گلستان هنر، دورۀ سوم، ش 4، صص 5-17.
کاشانی، علی¬اکبرخان (1353) سفرۀ اطعمه، تهران، بنیاد فرهنگ ایران.
مارتنسک (سدۀ 13) راهنمای سفرا، ترجمۀ میرزاعبدالرسول منشی تبریزی، چاپ سنگی، کتابخانۀ مجلس، شماره مدرک: 1688-1.
محمدکاظم بن محمدعلی (سدۀ 14) رساله در احکام صید و ذباحه، نسخۀ خطی، کتابخانۀ ملی، شماره بازیابی 15726-5.
مردوخ، محمد (1318ق) شطرنجنامه، چاپ سنگی، کتابخانۀ ملی، شماره بازیابی 20674-6.
مظفری، محمدعلی خان (1345ق) حفظ الصّحّه مظفری، چاپ سنگی، کتابخانۀ ملی، شماره بازیابی 25002- 6.
مفتاحالملک مازندرانی، محمود (1396) تأدیب الاطفال، به کوشش علی کاشفی خوانساری، تهران، مدرسه.
منشی، عزیزالله¬خان (1329ق) تربیت البنات، چاپ سنگی، کتابخانۀ ملی، شماره بازیابی 12232-6.
میرزا محمد علیخان (1329ق) تعلیم البنات، چاپ سنگی، کتابخانۀ ملی، شماره بازیابی 22362-6.
ناتل خانلری، پرویز (۱۳۲۶) «نثر فارسی در دوره اخیر».
نخستین کنگره نویسندگان ایران.
تهران.
نگین.
صص ۱۷۵-۱۲۸.
ناجی قزوینی، میرزا باقر (سدۀ 13) تزویجنامه (نکاحیه)، نسخۀ خطی، کتابخانۀ ملی، شماره بازیابی 9992-5.
ناصرالدینشاه قاجار (1397) روزنامۀ خاطرات ناصرالدین شاه قاجار (از رجب 1284 تا صفر 1287)، به کوشش مجید عبدامین، تهران، سخن.
نظام افشار، میرزا حبیبالله (1324ق) مهمل التقویم، چاپ سنگی، کتابخانۀ ملی، شماره بازیابی 15275-6.
نوایی، میرزا آقاخان (1316ق) اخلاق مظفری، چاپ سنگی، کتابخانۀ ملی، شماره بازیابی 10737-6.
-------------- (1397) اخلاق مظفری، به کوشش سید محسن مهرابی، تهران، مدرسه.
یکانلو سرهنگ مرندی، علیرضا خان (بیتا) رساله در آداب جنگ = قانون مشق نظام، نسخۀ خطی، کتابخانۀ مجلس، شماره بازیابی 659ک.
فصلنامه علمي «پژوهش زبان و ادبيات فارسي»
شماره هفتاد و یکم، زمستان 1402: 54-27
تاريخ دريافت: 03/10/1402
تاريخ پذيرش: 29/03/1403
نوع مقاله: پژوهشی
آدابنامهنویسی در عصر قاجار
محمدرضا حاجیآقا بابایی1
فائزه سعادتی مسرور2
چکیده
آدابنامه یکی از زیرگونههای ادبیات تعلیمی است که به آموزش مهارتهای لازم برای حضور فرد در عرصۀ اجتماع میپردازد. از میانۀ عصر قاجار، شاهد رونق گرفتن انواع آدابنامهها هستیم. در این پژوهش، ویژگیهای ساختاری و محتوایی چهل آدابنامه به شیوۀ توصیفی- تحلیلی بررسی و تحلیل شده است. زبان و نثر آدابنامههای عصر قاجار در آغاز بیشتر نثری بینابین است و گاهی آثار تکلّف در آنها دیده میشود. با گسترش متون ترجمهشده و همچنین رونق روزنامهنگاری، نثر آدابنامهها نیز به سمتوسوی سادگی حرکت کرد و مخاطبان بهآسانی میتوانستند از این دسته از متون بهرهمند شوند. از میانۀ عصر قاجار به بعد، بهویژه پس از انقلاب مشروطه، شاهد تغییر مخاطبان این آثار هستیم و به آموزش زنان و کودکان، توجه ویژهای میشود و تعداد آدابنامههایی که برای نوجوانان و زنان نوشته شده است، فزونی میگیرد. پس از انقلاب مشروطه، شاهد دگرگونی در ساختار برخی از آدابنامهها میشویم که برخاسته از تغییر نگرشی است که در سطح جامعه پدید آمده است. از نظر محتوایی نیز آدابنامههای عصر قاجار از تحولات اجتماعی آن روزگار اثر پذیرفتهاند و بیشتر در پی آموزش و آمادهسازی افراد برای حضور مؤثر در جامعه برمیآیند. آدابنامههایی که به آموزش مسائل اخلاقی اختصاص دارد نیز بیشتر به آموزش سبک زندگی و آداب معاشرت پرداختهاند و این امر بیانگر دور شدن جامعۀ ایرانی از دیدگاههای سنتی و حرکت به سمتوسوی دورانی تازه است.
واژههاي کلیدی: گونهشناسی ادبی، ادبیات تعلیمی، آدابنامهنویسی و نثر، عصر قاجار.
مقدمه
در عصر قاجار، حوادث و تحولات گوناگون در حوزههای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی موجب شد تا اندیشمندان ایرانی و پارهای از سیاستمداران به این نتیجه برسند که تنها راه پیشرفت و توسعۀ ایران، آگاهی از علوم و دانشهای جدید و همچنین دگرگونی محتوای متون آموزشی و ایجاد سبک تازهای در زندگانی ایرانیان است. بر اساس این دیدگاه، شاهد گسترش متون تعلیمی در عصر قاجار هستیم و آثار گوناگونی در زمینه آموزش دانشها و مهارتهای اجتماعی پدید آمد که در سوق دادن جامعه ایرانی به سمتوسوی تجدد، نقش فراوانی بر عهده داشتند.
یکی از مهمترین تفاوتهایی که میتوان میان ادبیات عصر قاجار و دورههای پیش از آن برشمرد، توجه به نثرنویسی در حوزههای مختلف است. با توجه به این که سنت ادبی ما بر پایۀ شعر شکل گرفته است، این رویکرد تازه و پیدایی انواع جدید ادبی در حوزۀ نثر فارسی از اهمیت فراوانی برخوردار است (حاجی آقابابایی، 1400: 7). از میانۀ عصر قاجار، توجه به ادبیات تعلیمی، بهویژه آدابنامهنویسی رواج مییابد و شاهد پیدایی متون آموزشی در موضوعاتی همچون سبک زندگی فردی و اجتماعی، آموزش فنون و حرفهها، آموزش انواع بازی و سرگرمی و... هستیم.
آدابنامه، عنوانی کلی برای آن دسته از متون تعلیمی است که به آموزش سبک زندگی فردی و اجتماعی، آموزش دانش یا حرفهای خاص به صورت عملی و بیان دستورالعملهای کاربردی میپردازد. با توجه به رواج آدابنامهها در عصر قاجار، تحقیق دربارۀ این زیرگونۀ ادبیات تعلیمی، اهمیت فراوان مییابد. این پژوهش در پی آن است تا به علل رواج این گونه در عصر قاجار و مهمترین شاخصهای این گونه از نثر بپردازد و انواع آن را مشخص نماید.
در این پژوهش به صورت هدفمند، دادههای پژوهش از راه مطالعۀ اسنادی گردآوری شده است. آمار کاملی از آدابنامههای دوران قاجار در دست نیست و با بررسیهای کتابخانهای و فهرست نسخ خطی، در بازۀ این پژوهش، چهل آدابنامه یافت شد که به شیوه توصیفی- تحلیلی بررسی شد.
پیشینۀ پژوهش
با توجه به اهمیت موضوع آدابنامهنویسی در عصر قاجار، تاکنون پژوهش چندانی در این زمینه صورت نگرفته است. پس از جستوجو در منابع مختلف، آثار زیر به دست آمد که برخی از آنها نیز خارج از بازۀ تاریخی این پژوهش قرار میگیرد:
قیومی (1386) در مقاله «آداب صناعات (آدابنامههای مشق در مقام منابع تاریخ هنر ایران)» در آغاز به تعریف دقیق ادب و ادبا پرداخته و سپس آدابنامههای مربوط به خوشنویسی را بررسی کرده است.
ترابی فارسانی و غندی (1394) در پژوهش «آدابنامهها و جایگاه آنها در تاریخنگاری اجتماعی» به بررسی تأثیر آدابنامههای عصر قاجار بر تاریخنگاری اجتماعی پرداخته است. آدابنامهها با تنوع مضامین و مباحثی که به زندگی و آداب اجتماعی رایج هر عصر میپردازند، از منابع مهم تاریخی هستند.
ایرانپور (1398) در مقاله «تبیین جایگاه آدابنامههای مشق در نظام سنتی آموزش در خوشنویسی اسلامی»، وجوه آموزشی آدابنامههای خوشنویسی و انگیزههای تألیف این متون را بررسی کرده است.
نتیجه پژوهش ترکمنی آذر (1399) با عنوان «جایگاه و عملکرد رکن سپاه در ساختار حکومت ایرانیان (مطالعهای بر آدابنامهها و متون تاریخی قرن ششم)» بیانگر آن است که پادشاهان و حکمرانان برای گردآوری و تنظیم و ترتیب سپاهیان نیاز به دانش و درایت دارند؛ زیرا با گذشت زمان و پیشرفت دانش و فناوری در نهایت ابزار فیزیکی جنگ، مدرنتر شده و میدان جنگ تغییر میکند.
آدابنامهنویسی و گونههای آن در عصر قاجار
دوران قاجار (1304-1173ه . ش)، یکی از دورههای پرآشوب تاریخ ایران به شمار میآید و هرچند از نظر سیاسی، شاهد ناتوانی حاکمان و بیشتر کارگزاران حکومتی هستیم، از نظر تحولات فرهنگی و اجتماعی، بهویژه از میانۀ این دوران به بعد، با یکی از درخشانترین دورههای تاریخی ایران مواجه میشویم. آشنایی ایرانیان با دنیای غرب و تلاش برای آموختن علوم جدید و آشنایی با عناصر دنیای مدرن موجب شد تا اندک اندک، ایران از کشوری عقبمانده و گرفتار جهل و خرافات به کشوری در مسیر توسعه و پیشرفت تبدیل شود، هرچند عوامل گوناگون داخلی و خارجی، دشواریهای فراوانی در این راه پدید آوردند و نگذاشتند جریان توسعه در ایران رشد چشمگیری یابد. از میانۀ عصر قاجار، روح نوجویی در زمینههای گوناگون به چشم میخورد و عصر ناصری و دوران پس از آن، تبدیل به میدان جدال بین سنتگرایان و نوگرایانی میشود و برای گسترش علوم جدید و ایجاد دیدگاههایی تازه، عرصههای مختلف جامعه ایرانی تلاش میکنند.
با مطالعۀ تاریخ عصر قاجار متوجه میشویم که هرچند تحولات در ساختارهای سیاسی و اجتماعی بهکندی صورت میگرفت، در حوزۀ ادبیات شاهد تحولات گسترده و شکلگیری گونههای تازۀ ادبی در گونههای پیشین هستیم. «این کشمکش، حالت تاریخی ویژهای به وجود آورد که در آن ادبیات به طور عام، از نوعی یکپارچگی و همآهنگی برخوردار نبود. سنتگرایی و نوآوری، مشخصۀ اصلی فرهنگ این دوره است» (آجودانی، 1385: 56). فراواني انواع نثر در دورة قاجار بسيار چشمگير است. «هيچيك از ادوار ادبي ايران از حيث نثر، اينقدر پرمحصول و برومند نبوده و تا اين درجه از جهت مضمون و مطلب تنوع نداشته و در بسياري از رشتهها، بهترين نمونههاي ادبيات ايران در اين دوره به وجود آمده است» (ناتل خانلري، 1326: 131).
یکی از پربسامدترین انواع ادبی در نثر این دوره، کتابها و رسالههای آموزشی- تعلیمی هستند. این گونۀ ادبی، خود شامل زیرگونههای گوناگونی است که یکی از زیرگونههای مهم و برجستۀ آن، آدابنامه است. نویسندگان آدابنامهها در پی آموزش و تعلیم اصول و دستورالعملهای اجرایی به مخاطبان هستند. یکی از علتهای رواج آدابنامهنویسی در عصر قاجار، تلاش برای آشنا کردن مردم با شیوۀ زندگی در جامعهای توسعهیافته و کوشش برای بهبود کیفیت زندگی مردم بوده است. آدابنامههای این عصر، تحت تأثیر دیدگاههای موجود در آن روزگار در دو گروه عمده قابل بررسی هستند: گروهی که به تثبیت شرایط موجود و سنت جامعه یاری میرسانند و گروهی متأثر از آثار و اندیشههای غربی در پی تغییر و تحولاتی در مبانی اخلاقی و رفتارهای اجتماعی مردمان هستند. علاوه بر انتشار این آدابنامهها در قالب کتاب، با تأسیس مجلههای ویژۀ بانوان، توجه به آموزش سبک زندگی و آداب معاشرت و مسائل مرتبط با زنان در این نشریهها نیز مورد توجه قرار گرفت و در قالب مقالات نیز به این موضوعات پرداخته شد.
بخش گستردهای از آدابنامههای این عصر به نثر نوشته شده است. نثر آدابنامههای عصر قاجار، از نثری بینابین تا نثری ساده را در برمیگیرد و هرچه به اواخر عصر قاجار نزدیک میشویم، بسامد سادگی نثر این متون افزوده میگردد. مقدمههای این آدابنامهها گاهی با توجه به مخاطب آنها، دارای لحنی متملقانه است و معمولاً نثری آراسته به آرایههای ادبی در آن دیده میشود و نویسنده به تناسب موضوع از آیات قرآنی و روایات و امثال و اشعار فارسی و عربی استفاده میکند. مخاطبان این متون عموماً مردان هستند. البته اندکاندک و با رشد فرهنگی جامعه، بهویژه پس از انقلاب مشروطه، توجه به مسئلۀ آموزش زنان و حضور آنان در اجتماع در این گونه آثار دیده میشود و برخی از نویسندگان زن نیز به نوشتن آدابنامههایی با موضوع سبک زندگی پرداختند. دستهای از آدابنامههای عصر قاجار بر اساس آشنایی با کتابها و مقالات غربی و ترجمه از دیگر زبانها پدید آمدهاند. این آدابنامهها، بیشتر به موضوع سبک زندگی اختصاص دارد و در پی تربیت و آمادهسازی نسل جوان برای حضور فعال در جامعه است.
در ادامه، شاخصههای پیرامتنی و شاخصههای درونمتنی این دسته از متون بررسی میشود.
شاخصههای پیرامتنی آدابنامهها
منظور از شاخصههای پیرامتنی، موضوعاتی است که خواننده پیش از ورود به مطالب اصلی کتاب با آنها روبهرو میشود. این موضوعات گاهی به گونهای است که موجب شکلدهی دیدگاهی خاص در ذهن خواننده میگردد. از عوامل پیرامتنی میتوان به عنوان کتابها، مقدمهها و توضیحات کتاب، تقدیمیه کتاب و موضوعاتی از ایندست اشاره کرد.
نام کتاب
با بررسیهای صورتگرفته مشخص شد که آدابنامههای عصر قاجار به سه شیوه نامگذاری شدهاند. تعداد زیادی از این آثار با توجه به محتوا و درونمایۀ خود نامی بر آنها گذاشته شده است. آثاری چون «آداب التجاره» اثر محمدباقر بهبهانی، «تأدیب الاطفال» اثر مفتاحالملک، «رسالۀ اخلاقیه» اثر میرزا آقا منشیباشی، «تأدیب الحسنات» از سکینه رمزی، «طبخ ایرانی و فرنگی» از ریشار خان مؤدبالممالک، «رساله در بازی نرد و شطرنج» اثر اعتضادالسلطنه، رسالۀ «شطرنجیه» نوشتة فرصت شیرازی، «رسالۀ نانوایان» از مؤلفی ناشناخته، «آدابالقمار» محمدامین قاجار، «راهنمای سفرا» اثر مسیو مارتنسک، «علم الطبخ الاطعمه و الاشربه و المزورات و المعالجین» از مؤلفی ناشناخته، «تربیت البنات» ترجمۀ عزیزاللهخان منشی.
برخی از نویسندگان آدابنامهها، نام کتاب خود را به سبب تقدیم اثر به شاه یا کسی دیگر و یا بر اساس محتوای آن تنظیم کردهاند؛ مانند «آداب ناصری» اثر ابراهیمخان خلوتی، «بازنامۀ ناصری» اثر تیمور میرزا و « اخلاق مظفری» اثر میرزا آقاخان نوایی. گروهی دیگر از نویسندگان، نامهای ادبی و استعاری برای کتاب خود برگزیدهاند، مانند «منهاج العلی» اثر ابوطالب بهبهانی. عنوان برخی کتابها نیز طنزآمیز است؛ مانند رسالۀ «حضرت وافور» در نقد اعتیاد اثر محمدباقر تاجر یزدی و همچنین رسالۀ «مرد و آداب مردی» از امیراصلان که در نقد مردمداری و مردسالاری است. کتاب «تأدیب النسوان» نیز دارای عنوانی تحقیرآمیز نسبت به زنان است. گاهی نیز نویسنده بر اساس اثری دیگر، نام کتاب خود را تعیین کرده است؛ مانند رسالۀ «مقویم» نوشتۀ میرزا حبیبالله نظام افشار که نقیضهنویسی متون تقویمی و نجومی است.
مقدمه کتاب
در مقدمۀ این آثار معمولاً مسائلی چون انگیزۀ تألیف، تقدیمیه و فصلبندی کتاب بیان شده است که در ادامه به بررسی آنها میپردازیم.
الف) انگیزه تألیف کتاب
نویسندگان آدابنامهها، انگیزۀ تألیف خود را گاه در آغاز کتاب و گاهی در پایان آن آوردهاند. انگیزۀ تألیف آدابنامهها، متفاوت است. گاهی نویسندگان علت نوشتن کتاب خود را رفع نیاز مخاطبان عام بیان میکنند. بهبهانی در «آداب التجاره» چنین آورده است: «امّا بعد این رسالهای است در احکام تجارات و مکاسب- حسب التماس برادران دینی -مراعات ایشان لازم بود- تألیف شد» (بهبهانی، بیتا: 1).
برخی دیگر از این آثار نیز به درخواست مخاطبی خاص نوشته شده است. نادرمیرزا در «کارنامۀ خورش» دربارۀ انگیزۀ تألیف کتاب مینویسد: «شبی بانوی من گفت: بیا تا چامه گوییم که شب بس دراز است و افسون خواب چامه است. گفتم: نخست تو گوی و من نیز داستانی به یاد آرم و دیگر شب گویم. سرود که خورشهای ایرانزمین چند گونه است؟ گفتم: چه دانم که خوردنی و پختنی زنان سازند و پزند. تو گوی هر آنچه دانی از این و من تو را نگارنده باشم» (قاجار، 1399: 27).
«شاهبازنامه» جمالالدین میرزا محمد قاجار نیز به دستور اعتضادالسلطنه و «تربیت البنات» عزیزاللهخان منشی نیز برحسب اشاره و تشویق آقا میرزا ابراهیمخان عکاسباشی نوشته شده است.
گاهی نویسنده در پی آن است که آموختهها و تجربههای زیستۀ خود را به فرزندان و نوادگان خود انتقال دهد. از اینرو به نوشتن آدابنامه پرداخته است. در مقدمۀ آداب ناصری ابراهیمخان خلوتی چنین بیان شده است: «وقتی دانستم که وقت نمانده، روزی فهمیدم که عمری گذشته، نیکبخت آنکه بر سبیل سداد و رشاد زیست و بدبخت آنکه بر طریق بغی و فساد و زندقه و الحاد ماند. با خود گفتم شرحی از هر مقوله در بدو دیوان خود به یادگار اهل و تبار برگذارم و گذارم [...] شاید صلاح و فلاح یابند» (خلوتی، 1264: 2-1). میرزا آقاخان نوایی نیز در مقدمۀ کتاب «اخلاق مظفری» اینگونه آورده است: «زیادت مهر و وفور حفاوت من بنده مر فرزند خود میرزا محمدخان، حفظالله تعالی را تحریض و ترغیبم نمود که از آن کنوز حکمت و خزائن معرفت که از بزرگان رسیده است، برای وی ذخیره بگذارم و موجبات تهذیب نفس و تمهید اخلاق وی را مجتمع سازم» (نوایی، 1397: 73).
گروهی دیگر از نویسندگان، انگیزۀ تألیف کتاب خود را آموزش مهارت و آداب خاصی به مخاطبان میدانند؛ زیرا معتقدند که مخاطبان در این مسائل، آگاهی چندانی ندارند. این انگیزه را میتوان هدف عام تمام آدابنامهها دانست. در عصر قاجار با برجسته شدن و اهمیت لزوم پیشرفت و آگاه نمودن مردم، اندیشمندان و نویسندگان این دوره برای آموزش و تعلیم اخلاق بهویژه برای کودکان و نوجوانان، آدابنامههای اخلاقی فراوانی پدید آوردند. منشیباشی در آغاز رسالۀ اخلاقیه خود چنین نوشته است: «بر رای حقیقتنمای صاحبان تمییز و تمکین و وافقان مراتب رسوم و آیین، مخفی و پوشیده نیست که در هر عصری از اعصار بر هر یک از آحاد و افراد اهل روزگار لازم و واجب است که در فواید و منافع ملت خود بکوشد و دانایان ملت و عالمان امت را فرض عین و عین فرض میباشد که به مقتضای هر وقتی از نتایج علوم و فنون ملت خود بهرهور و مفتخر فرمایند» (تبریزی (منشیباشی)، 1382: 191).
عدهای از نویسندگان نیز انگیزۀ تألیف کتاب را آگاه ساختن مردمان و از بین بردن جهل بیان کردهاند. آثاری که برای زنان و دختران نوشته شده است، معمولاً اینگونه است. فخرالتاج رمزی در مقدمة کتاب «تعلیم الحسنات» چنین نوشته است: «اگر درست تصور نمایید، امروز سلسلۀ و طایفه بدبختتر و محرومتر از همه چیز مخدرات و دوشیزگان ایران است و بس. و حال آنکه طایفۀ زنان، میزان ترقی یک ملت و موقع اهمیّت آنان در این جهان خیلی بلند است [...] بیایید مروتی کرده، دست این بانوان فلکزده را گرفته، از گرداب فلاکت و نادانی و از ورطۀ بدبختی و ناتوانی بساحل سلامت و سعادت بکشانید» (رمزی، 1334: 2-3). کتابهای «منهاج العلی» ابوطالب بهبهانی، «تأدیب النسوان» و بخش پایانی «تأدیب الاطفال» مفتاحالملک دربارة آداب خوردن، خوابیدن و... نیز بر همین اساس نوشته شده است.
گروهی دیگر از نویسندگان با توجه به مسائل اجتماعی و فرهنگی اواخر عصر قاجار و
برای نقد و اعتراض به برخی رفتارهای موجود در جامعه، آدابنامههایی نوشتهاند که بیشتر رنگ و بویی انتقادی نسبت به مسائل اجتماعی و جهل و خرافات موجود در جامعه دارد. بیشتر این آدابنامهها با لحنی طنزآمیز نوشته شده است. برای نمونه میرزا حبیب نظام افشار با هدف انتقاد از جهل و خرافات موجود در جامعه، نقیضهای با عنوان «مقویم» تألیف کرده است و پیشگوییهای نجومی رایج در آن روزگار را به سخره گرفته است: «اوضاع کواکب در این ماه دلالت کند بر سلامتی وجود شاهنشهی و حلیت آب و حرمت شراب و شیرینی قند و شوری نمک و ترشی سرکه و تلخی تریاک و سختی سنگ و سستی شیشه و سردی یخ و گرمی آتش و سفیدی صبح و تباشیر و سیاهی شب و زغال و ارزانی بعضی از مأکولات مثل غصه و کتک و پشتگردنی... . جمعه نیکست ناهار خوردن روز و شام در شب و خوابیدن الی دو ساعت از روز گذشته را بدست خواندن نماز و اقدام در حسنات و شکر نعمت را و...» (نظام افشار، 1324: 2).
کتاب «آداب مردی» نیز آدابنامهای منظوم از امیراصلان است که در نقد مردسالاری سروده شده است. رسالۀ «تزویجنامه یا نکاحیه» اثر میرزا باقر قزوینی متخلص به ناجی نیز دربارۀ آداب خواستگاری و رسم و رسوم آن و اندکی مطایبات و اشعار هجوآمیز است. رسالۀ «حضرت وافور» نوشتۀ محمدباقر تاجر یزدی در نقد اعتیاد و رفتار معتادان نیز با لحنی طنزآمیز نوشته است. وی دربارۀ آراستن مجلس تریاککشی چنین میگوید:
سماور بکن آب و آتش فکن |
| بزودی بیاور در این انجمن |
نما دم بزودی تو چای سفید |
| خمار آمد و موسمش در رسید |
بچسبان تو حبّ و کبابش نما |
| که ترسم شود موسم آن قضا |
بگیر انبر و آتشی ده به من |
| چه آتش مثال گلی در چمن |
|
| (تاجر یزدی، 1315: 18) |
پارهای از نویسندگان آدابنامهها، علت و انگیزۀ خود را از نگارش اثر خود نگفتهاند، مانند «رساله در بازی نرد» و «شرح شطرنج» از اعتضادالسلطنه. شاید با توجه به عنوان کتاب که بیانگر محتوای آن است، نویسنده از بیان دلیل نگارش کتاب خودداری کرده است.
ب) تقدیمیه
یکی از سنتهای رایج در متون ادب فارسی، تقدیم اثر به شاهان و یا یکی از بزرگان حکومتی و یا شخصیتی معنوی و یا یکی از نزدیکان نویسنده است. «تقدیمیه در قدیم به اتحاف به معنی پیشکش کردن و هدیه دادن شهرت داشته است» (بابایی، 1384: 225). اهدا کردن اثر به این اشخاص، اهداف گوناگونی داشته است؛ اما از برجستهترین علل این امر میتوان به برخورداری از حمایت مالی و معنوی بزرگان اشاره کرد تا اثر تحت حمایت و پشتیبانی ایشان، نشر بیشتری یابد و ماندگار شود. این سنت در متون تعلیمی عصر قاجار نیز دیده میشود و پارهای از نویسندگان با اهداف گوناگون، آثار خود را به شاهان و شاهزادگان قاجاری تقدیم کردهاند. این تقدیمیهها گاه بر عنوان و نام اثر هم تأثیر نهاده است، مانند «آداب ناصری» و «بازنامۀ ناصری». نویسنده بازنامۀ ناصری، چنین نوشته است: «این کتاب را بنام مستطاب همایون اعلیحضرت مالکالرقاب مفتخر داشتم و بازنامۀ ناصری نام نهادم و بر چند باب مشتمل ساخته...» (تیمور میرزا، 1285: 8).
گاهی نیز در مقدمۀ کتاب، نویسنده، اثرش را به کسی تقدیم کرده است. کتابهای «آداب القمار» محمدامین قاجار، «بازنامۀ ناصری» نوشتۀ تیمورمیرزا، «رسالۀ شطرنجیه» اثر اعتضادالسلطنه و کتاب «منهاج العلی» اثر ابوطالب بهبهانی به ناصرالدینشاه تقدیم شده است. در «آداب ناصری»، ابراهیمخان خلوتی کتاب خود را اینگونه به ناصرالدینشاه تقدیم کردهاست:
«اکنون که هزار و سیصد و سه هجریست و پنجاه و یک مرحله از عمر طی شده و سال سیونهم جلوس میمنت مأنوس خدایگان سلاطین است، بحکم قدمت خدمت بیش از پیش منظور نظر رأفت و ترحّم شاهنشاه عاجزنواز دشمنگداز است تا وقتم کی سرآید و جانم کی برآید هوالذی لایموت...
پر دُر شد این کتاب چو از تازی و دری |
| در فیض عام گشت چو خورشید خاوری |
مطبوع طبع خسرو صاحبقران فتاد |
| یعنی که گشت شهره بآداب ناصری» |
|
| (خلوتی، 1264: 7-8) |
پ) فصلبندی
در بیشتر آدابنامهها، نویسنده برای سهولت و دسترسی آسان مخاطب به مطالب کتاب، آن را به بابها و فصلهای گوناگون تقسیم کرده است. گاهی مؤلفان خود در آغاز اثر به این فصلبندی اشارهای میکنند. نویسنده «آداب القمار»، بابهای کتاب خود اینگونه شرح داده است: «لعب اول در آداب شطرنج باختن و آن در سه بساط است...؛ لعب دوم در آداب نرد باختن و آن در سه بساط است...؛ لعب سوم در آداب آس باختن است و آن در سه بساط است...؛ لعب چهارم در آداب گنجفه باختن و در آن سه بساط است...؛ لعب پنجم در آداب بیجاز باختن است و آن در سه بساط است...؛ لعب ششم در آداب دوز باختن است و آن در دو بساط است...؛ لعب هفتم در آداب قاپ بازی است و آن در سه بساط است...؛ لعب هشتم در آداب بازیهایی است که با پول سیاه نمایند و آن در سه بساط است...؛ لعب نهم در بعضی بازیهایی که هر یک در مکانی معمول و مصطلح است و آن چند قسم است...» (قاجار، 1280: 12-14).
در میان آدابنامههای بررسی شده در این عصر، «آداب القمار» نه لعب و یک خاتمه، «رسالۀ شطرنجیه» اثر فرصت شیرازی یک مقدمه، دو باب و یک خاتمه، «رسالۀ منشیباشی» یک مقدمه، چهارده فصل و یک مؤخره، «آداب معاشرت نسوان» صدیقه دولت آبادی در چهار فصل، «تأدیبالنسوان» یک مقدمه و ده فصل، «آداب الشریعه المطهره» اثر محمدباقر فشارکی در چهارده باب، «مفتاح الرزق فی آداب الخادم و المخدوم» اثر میرزا محمد شیرازی در یک مقدمه و دو مفتاح و یک خاتمه تألیف شدهاند. توجه به فصلبندی و باببندی آدابنامهها بیانگر توجه نویسندگان این آثار به مخاطب و دستیابی سریع ایشان به موضوعات کتاب است.
دیباچههای آدابنامهها نیز در بیشتر موارد به پیروی از سنت گذشتۀ ادب فارسی با حمد خداوند، نعت پیامبر و مدح شاه زمان آغاز میشود و سپس نویسنده به انگیزۀ تألیف و بیان بابهای اثر میپردازد. برخی از این آثار نیز بدون دیباچه و فقط با مقدمۀ کوتاهی دربارۀ موضوع کتاب شروع میشود، مانند «علم الطبخ الاطعمه و الاشربه و المزورات و المعالجین».
شاخصههای درونمتنی آدابنامهها
آدابنامههای عصر قاجار تحت تأثیر عوامل گوناگونی پدید آمدهاند. برخی به پیروی از کتابهای اخلاقی گذشتگان و برخی دیگر تحت تأثیر اندیشهها و دیدگاههای تازه نوشته شدهاند. پس از انقلاب مشروطه، آدابنامهنویسی دستخوش تغییراتی شد و این تغییرات در محتوا و فرم این متون، تأثیر بسزایی داشت. آنچه در این آدابنامهها نمود بیشتری دارد، توجه به آموزههای عملی و آموزش سبک زندگی و مهارتهای کاربردی است وکمتر به شیوه متون تعلیمی گذشته به بیان مفاهیم کلی اخلاقی پرداختهاند. با بررسی آدابنامههای عصر قاجار میتوان پارهای اشتراکات محتوایی در آنها دید که در ادامه به بیان آنها میپردازیم.
نگاه ویژه به پسران
از دیرباز در پندنامهها و متون تعلیمی فارسی، مخاطب پسران و مردان هستند و نویسندگان این آثار تنها به بهبود و پرورش زندگی فردی و اجتماعی مردان میاندیشیدهاند و اگر موضوعی درباره زنان بیان شده است، توصیهای به مردان است که با ایشان چگونه رفتار کنند. در آدابنامههای عصر قاجار نیز نویسندگان، متناسب با شرایط و اوضاع زمانه همچنان نگاه ویژهای به پسران دارند. محمدامین قاجار، «آداب القمار» را برای آموزش قمار به پسرش نوشته است: «بدان ای فرزند، من این کار را از آن روی پیش گرفتم که بخت پشت بر من کرد و اقبال روی بگردانید...» (قاجار، 1280: 10) و یا محمد ابراهیمخان خلوتی، «آداب ناصری» را در آموزش آداب زندگی فردی و اجتماعی پسرانش تألیف کرده است. همچنین رسالۀ «تربیت اطفال» اثر میرزا رضا مترجمالسلطان که برای تربیت و تعلیم فرزندش آقا طاهر نوشته شده است (ترابیفارسانی و شرفیانپور، 1401: 22). «تأدیب النسوان»، رسالهای زنستیز از نویسندهای گمنام برای آموزش مردان نوشته شده است تا زنان و دختران خود را بر اساس آن تربیت کنند. نویسنده خطاب به مردان مینویسند: «امید آنکه این مختصر را بدختران خودشان بدهند تا در مکتبخانهها بخوانند» (بینام، بیتا: 5).
از میانۀ عصر قاجار، با تغییر شرایط جامعه و تحولات سیاسی، فرهنگی و اجتماعی، در کنار آدابنامههای مردانه، آدابنامههایی برای تربیت و آموزش زنان و دختران نیز پدید آمد و مطبوعات زنان در این زمینه نقش اساسی بر عهده داشتند. از گونه آدابنامهها میتوان به رسالۀ «تأدیب الحسنات یا حفظ الصحه اطفال» اثر فخرالتاج (سکینه رمزی)، «تعلیم البنات» اثر میرزا محمدعلیخان و همچنین مقالات نشریۀ عالم نسوان و دیگر مطبوعات زنان اشاره کرد.
سادگی بیان
یکی از ویژگیهای مهم و برجستۀ آدابنامهها، سادگی و صراحت کلام متناسب با فهم مخاطب است. نویسندگان این گونۀ تعلیمی برای آموزش مطالب مورد نظر خود سعی میکنند تا سادهترین زبان ممکن را به کار گیرند و معمولاً این نکته را یادآور میشوند که هدف از نوشتن این آثار، اظهار فضل و آراستن کلام نیست. نکتۀ قابل توجه دربارۀ نثر آدابنامهها این است که نویسندگان، آثار خود را تنها برای اهل فضل و طبقۀ فرادست جامعه ننوشتهاند، بلکه عموم مردم را مخاطب خود پنداشته و اصول و دستورالعملهای خود را برای همگان نوشتهاند. از اینرو شاهد نثری روان و به دور از پیچیدگی در اکثر این متون هستیم و خود نویسندگان به ویژگی توجه داشتهاند.
مفتاحالملک در مقدمۀ «تأدیب الاطفال» چنین نوشته است: «مقصود از این کتاب، فضیلتفروشی و اظهار فصاحت نبود. مخصوصاً در سهولت عبارات آن و عدم رعایت سجع و قافیه و به کار نبردن عبارات عربی و اشعار نیز تعمد کرد تا به فهم اطفال نزدیک باشد» (مفتاحالملک، 1293ق: 3). محمدباقر فشارکی نیز در رسالۀ «آداب الشریعه المطهره» در آغاز کتاب به فهم مخاطبان توجه میکند: «حقیر، این رساله را تألیف نموده و آنچه مناسب فهم ایشان بود، از سنن و آداب به عدد درآورده و همه را از اخبار اهل بیت علیهمالسلام استفاده نموده...» (فشارکی، بیتا: 12). یا در رسالۀ «شطرنجیه»، فرصت شیرازی در مقدمه چنین آمده است: «چون سهولت استفادۀ طالبان، منظور نظر و مقصود خاطر بود، در توضیح عبارات آن اهتمام وافر شده...» (فرصت شیرازی، 1291ق: 9).
موضوع
آدابنامههای عصر قاجار در موضوعات گوناگونی نوشته شده است که میتوان آنها را در چهار دسته کلی قرار داد: آدابنامههای اخلاقی، آدابنامههای مهارتی، بازینامهها و آدابنامههای سیاسی- نظامی.
الف) آدابنامههای اخلاقی
برخی از آدابنامههای عصر قاجار در پی آموزش مهارتهای رفتاری و چگونگی معاشرت با دیگران هستند که میتوان آنها را آدابنامههای اخلاقی نامید که به آموزش اخلاق فردی و اجتماعی میپردازند. این آدابنامهها در ابتدا تحت تأثیر متون اخلاقی پیشین نوشته شده است؛ اما با گذشت زمان و آشنایی با آثار غربی، محتوای این آدابنامهها دستخوش تغییرات گسترده شد.
محتوای این دسته از کتابها پیش از انقلاب مشروطه، بیشتر به موضوعاتی همچون اطاعت و فرمانبرداری از سلاطین، پرهیز از خیانت و تزویر، رعایت احترام بزرگان، وفای به عهد، پرهیز از خودستایی، پرهیز از دروغ و گزافهگویی، تلاش برای کسب نام نیک، ستایش فضل و هنر، اهتمام به بذل و بخشش، پرهیز از خشم و ستیز با زیردستان، رعایت حرمت مهمان، تربیت صحیح فرزندان، رعایت تقوا و پرهیزگاری، فضیلت نماز و روزه، دوری از هوای نفس و... اختصاص دارد و از این نظر نمیتوان تفاوت چندانی میان این آدابنامهها و متون تعلیمی پیشینیان در نظر گرفت. «رسالۀ اخلاقیۀ منشیباشی» از میرزا آقا تبریزی که شامل آداب و دستورهای اخلاقی بهویژه برای نوجوانان است و بخشهایی از کتاب «آداب ناصری» محمدابراهیم خان خلوتی که مشتمل بر آداب و دستورهایی برای جوانان و نوباوگان است و نویسنده درباره موضوعاتی همچون توکل، پرهیز از تنبلی، رعایت ادب، وفای به عهد، دوری از سخنچینی، نیکی به پدر و مادر و... بحث میکند و گاهی در میان سخن به آداب اجتماعی مانند گشادهرویی با میهمان نیز اشاره میکند.
بخش خاتمۀ کتاب «تأدیب الاطفال» از مفتاحالملک نیز به بیان آداب غذا خوردن، سخن گفتن و... اختصاص دارد. کتاب «آداب الشریعه المطهره» محمدباقر فشارکی نیز به بیان احکام دین درباره آداب لباس پوشیدن، حمام رفتن، غذا خوردن و آشامیدن و... میپردازد. «رهنمای سعادت» اثر احمد سعادت نیز برای تربیت اخلاقی و آموزش آداب خانهداری به دختران نوشته شده است. «حفظ الصحه مظفری» اثر محمدعلی خان مظفری نیز در آداب خوردن، آشامیدن، خوابیدن، راه رفتن و... ویژۀ دانشآموزان است. همچنین رسالهای با نام «رساله در احکام صید و ذباحه» اثر محمدکاظم بن محمدعلی درباره احکام حیوانات شکارشده، غذاها و نوشیدنیها در این دوران نوشته شده است.
پس از آشنایی ایرانیان با مضامین و اندیشههای غربی، تغییرات چشمگیری در محتوای آدابنامههای اخلاقی پدید آمد و موضوعاتی همچون آموزش سبک و مهارتهای زندگی در متون تربیتی و بهویژه مطبوعات اواخر عصر قاجار به چشم میخورد؛ مسائلی همچون آموزش معاشرت اجتماعی، قواعد زندگی زناشویی، رفتارهای فردی، چگونگی پوشش و آراستگی ظاهری زنان و آموزش بهداشت عمومی. این موضوعات «از مهمترین موضوعاتی است که در متون تربیتی و مطبوعات اواخر عصر قاجار و دوره پهلوی اول منتشر میشود، مسائلی همچون حضور زنان در اجتماع، توجه ویژه به آموزش و تحصیل زنان، آموزش معاشرت اجتماعی و رفتارهای فردی، پرداختن به پوشش و آراستگی ظاهری زنان و موضوعاتی از این قبیل است و گویی بار دیگر ادبیات تعلیمی به سبک و شیوهای تازه رواج یافته است و این بار بیشتر به جای پرداختن به مسائل نظری، به اخلاق عملی و چگونگی رفتار انسانها در زمینههای مختلف توجه شده است که میتوان آن را سبک زندگی نامید» (حاجیآقابابایی، 1402: 2). برای نمونه رسالهای با نام «تأدیب الحسنات یا حفظ الصحه اطفال» اثر فخرالتاج (سکینه رمزی) برای آشنایی دوشیزگان با آداب نگهداری کودکان نوشته شده است. رسالۀ «تعلیم البنات» اثر میرزا محمدعلیخان نیز در آموزش آداب و مهارتهای زندگی به زنان و دختران تألیف شده است.
پس از انتشار روزنامههای ویژۀ بانوان همچون دانش، شکوفه و زبان زنان، بخشی از محتوای این روزنامهها به آموزش سبک زندگی اختصاص داشت. «در تمامی روزنامههای زنانۀ قاجار، مطالبی تحت عنوان «حفظ الصحه» و «دختر خوب کدام است؟» یا «لزوم تربیت نسوان»، «دستور پرستاری و توجهات اطفال» و... منتشر میشد که سعی داشتند تا روش صحیح زندگی را به زنان بیاموزند» (حاجیآقابابایی و صالحی، 1398: 9).
در کنار این آثار جدی، کتابها و رسالههایی نیز با لحن طنزآمیز نوشته شده است که نویسندگان آنها با بهرهگیری از شگرد طنز در پی انتقاد از وضعیت موجود و آموزش شیوۀ مطلوب هستند. از میان این متون میتوانیم به این آثار اشاره کنیم: رسالۀ «مقویم یا مهمل التقویم» نوشتۀ میرزا حبیب نظام افشار در نقد خرافات و انتقاد از توجه مردم به تأثیر ستارگان در زندگی روزمره ایشان؛ رسالۀ منظوم «آداب مردی» از امیراصلان و رسالۀ «تربیت نسوان» از یوسف خان مستوفی نیز به نقد مردسالاری موجود در جامعه عصر قاجار پرداختهاند. در رسالۀ «آداب مردی» در نکوهش نگاه مردان به زنان چنین بیان شده است:
فرش و ظرف و کلنگ و بیل بود |
| زن به خانه از این قبیل بود |
زن به خانه چو کاسه و پوشقاب |
| یا ضرور است همچو فرش و کتاب |
آنچه ما دیدهایم این بوده |
| و آنچه دیدند خود چنین بوده |
رای دیگر در این میانه بود |
| که بجز این همه فسانه بود |
اولاً زن نگیر و آسوده |
| تا نگردد به رنج آلوده... |
|
| (امیراصلان، 1304ق: 18) |
یکی دیگر از آدابنامههای طنزآمیز این دوره، «رسالۀ حضرت وافور» به نظم و نثر از ابوالقاسم تاجر یزدی است. نویسنده در این رساله از معضل اعتیاد انتقاد میکند و رفتار معتادان را به سخره میگیرد. در بخش اول به نظم در فواید و مضرات تریاک سخن میگوید و در بخش دوم، مطالبی به نثر، آداب وافور کشیدن و مسائل مربوط به آن را بیان میکند:
«مؤخرات وافور، چهار چیز است: اول قلیان را زیر لب گرفتن و طول دادن که اقلّ آن نیم ساعت بشود. دویم، خاموشی نمودن به قسمی که هر ده کلمه که با او صحبت بدارند، یک کلمه آهسته جواب بگوید. سیم، سر و صورت و گردن را خارانیدن است. چهارم، چشمها را خماری نماید و خود را شبیه به خواب رفتن و چرت زدن بدارد» (تاجر یزدی، 1315ق: 26).
ب) آدابنامههای مهارتی
دستهای دیگر از آدابنامهها به آموزش مهارتهای کاربردی و شغلها میپردازند که با زندگی روزمره مردمان در ارتباط است. موضوع و محتوای این آثار، بسیار گوناگون است. نویسندگان در این دوره به آموزش مهارتهای گوناگونی مانند آشپزی، دلاکی، عکاسی، نانوایی و... میپردازند. برخی از این آموزهها تحت تأثیر سنتهای ایرانی و مهارتهای سنتی است؛ مانند کتابهایی دربارۀ آشپزی، دلاکی، بازداری و...؛ اما برخی دیگر در پی تحولات جامعه و آشنایی با تمدنهای غربی پدید آمدهاند، مانند کتابهایی دربارۀ فنّ عکاسی (ر.ک: رحیمی، 1395). برای نمونه کتاب «فن عکاسی» ترجمۀ آنتوان سوروگین که بخشهایی از آن به آموزش آداب عکس گرفتن اختصاص دارد.
میرزا حسن رشدیه، کتاب «هدایه التعلیم فی اصول تدریس بدایه التعلیم» را برای آموزش چگونگی تدریس الفبا ویژۀ معلمان نوشته است. «رسالۀ نانوایان»، اثری است از نویسندهای بینام در آداب نان پختن و فروختن نان به نقل از امام صادق(ع) و در قالب پرسش و پاسخ نوشته شده است. رسالۀ «طبخ ایرانی و فرنگی» تألیف و ترجمۀ مسیو ریشارخان مؤدّبالملک است که به آموزش پخت غذاهای ایرانی و فرانسوی میپردازد. کتاب «سفره اطعمه» اثر علیاکبر خان کاشانی، آشپز ویژۀ ناصرالدین شاه نیز رسالهای جامع در شرح غذاها و اجزا و شیوۀ ترکیب مواد غذایی است که به درخواست تولوزان، طبیب ویژۀ دربار نوشته شده است. کتاب «کارنامۀ خورش» اثر نادرمیرزا قاجار نیز در دستور پخت غذاهای ایرانی است و نویسنده تلاش کرده است تا از واژهها و ترکیبهای عربی در کلام خود بهره نگیرد. رسالۀ دیگری نیز با نام «جامع الصنایع» از مؤلفی ناشناخته در آموزش آشپزی و بیش از 180 نوع غذا نوشته شده است. از دیگر کتابهای این حوزه میتوان از کتاب «راح الارواح» نوشتۀ سید محمدحسین بن محمد اردستانی طباطبایی و رسالۀ «دلاکیه» اثر کریم بن ابراهیم در آداب و آموزش دلاکی و فصد یاد کرد (ر.ک: بیگپور، 1394).
یکی از موضوعات مهم در میان آدابنامههای مهارتی، پرداختن به بازنامهنویسی است که در ایران، ریشهای کهن دارد. این دسته از آثار درباره تربیت باز و پرندگان شکاری است که در آن روزگار، طرفداران زیادی داشت. از بازنامههای این دوران میتوان به «شاهبازنامه» اثر جمالالدین میرزا و «بازنامۀ ناصری» اثر تیمور میرزا قاجار اشاره کرد که در فن بازداری و آداب و فنون مربوط به آن نوشته شدهاند.
«لازم است شکارچی خوشخلق و خوشزبان و بشاش باشد که خداوند کریم، رزق او به خوبی برساند، مدام شکارش به پای خودش پیش او میآید. پاکدست و پاکبدن و بانماز باشد تا خداوند عالم، او و قوش او را گرسنه به منزل برنگرداند. در وقت سوار شدن برای شکار، چهار قُل و آیه مبارکۀ آیهالکرسی را بخواند و بر اطراف خود بدمد، تا خداوند کریم، او را و همراهان او را از همۀ بلاها محافظت کند و شرّ عقاب را از جان قوش او دور گرداند» (تیمور میرزا، 1258: 57).
پ) بازینامهها
گروهی دیگر از آدابنامههای عصر قاجار به آموزش سرگرمی و امور تفریحی اختصاص دارد که از میانۀ عصر قاجار، رواج فراوانی مییابد. یکی از عوامل مؤثر در این زمینه، علاقۀ ناصرالدینشاه به انواع خوشگذرانیها بهویژه شکار و قمار است. در خاطرات و یادداشتهای روزانه ناصرالدین شاه به فراوانی از این موضوع یادشده است.
«امروز هیچ نخوابیدیم و شطرنجبازی زیادی کردیم. اکبرخان بازی کرد با منوچهر میرزا، باز باخت؛ خیلی بد بازی میکند. خیلی بازی شد، بعد برخاستیم چای و عصرانه خوردیم» (ناصرالدینشاه، 1397: 237).
«بعد از ناهار با صدراعظم شطرنج بازی کردیم، صدراعظم را مات کردیم. بعد صدراعظم با مهدیخان و اینها بازی کرد؛ مات کرد، مات شد؛ چند دست بازی کردند» (ناصرالدینشاه، 1397: 280).
اعتمادالسلطنه نیز در روزنامۀ خاطرات خود به این مسئله چنین اشاره میکند: «خواجهها متصل به تقلید بندگان همایون و صدر اعظم، مشغول انواع قمار هستند یا شطرنج یا تخته. حالا در دار دولت علّیه، دو ثلث وقت خود را به قمار میگذرانند» (اعتمادالسلطنه، 1345: 1091).
این توجه ویژه به انواع سرگرمی، موجب پیدایی کتابها و رسالههای بسیاری درباره آموزش نرد و شطرنج و موضوعات مرتبط با قمار شد که از آن میان میتوان به این آثار اشاره کرد: «السحر و النیرنج در نرد و شطرنج» اثر ادیبالممالک فراهانی، «رساله در بازی نرد» از اعتضادالسلطنه، رسالۀ «شطرنجنامه» نوشتۀ محمد مردوخ در آداب بازی شطرنج، رسالۀ «بازی شطرنج» از مؤلفی ناشناخته در عصر قاجار که به بیان آداب و قواعد بازی شطرنج و اندکی هم به تاریخ پیدایش آن پرداخته است. «شطرنجیه» اثر فرصت شیرازی در یک مقدمه و دو باب که هر باب مشتمل بر چند فصل است و یک خاتمه دربارۀ قواعد و آداب بازی شطرنج و اصطلاحات آن که با اشعار و حکایات بسیاری آراسته شده است. «آدابالقمار» اثر محمدامین قاجار در نه فصل (= لعب) و یک خاتمه بدین شرح تنظیم شده است:
«لعب اول در آداب شطرنج در سه بساط؛ لعب دوم در آداب نرد در سه بساط؛ لعب سوم در آداب آس در سه بساط؛ لعب چهارم در آداب گنجفه در سه بساط؛ لعب پنجم در آداب بیجاز در سه بساط؛ لعب ششم در آداب دوز بازی در دو بساط؛ لعب هفتم در آداب قاپ بازی در سه بساط؛ لعب هشتم در آداب قمارهایی با پول سیاه در سه بساط؛ لعب نهم در آداب قمارهای خاصی که هر یک در مکانی معین معمول و متداول است در پنج قسم و خاتمه در ذکر حکایات اتفاقیه و نکات بدیعه متعلقه به ارباب این فن» (قاجار، 1280: 12-14).
د) آدابنامههای سیاسی و نظامی
در میان آدابنامههای عصر قاجار، آثاری دیده میشود که به آموزش مبانی حکومتداری و شیوۀ درست رفتار حاکمان با مردم و زیردستان پرداختهاند و همچنین دربارۀ چگونگی تشکیل نیروی نظامی منسجم، مطالبی را آموزش دادهاند. این دسته از آدابنامهها، بیشتر به سبب آشفتگیهای سیاسی و اجتماعی عصر قاجار و آگاهی روزافزون اندیشمندان ایرانی از تحولات جهان پدید آمده است. اندیشمندان جامعۀ ایران در آن روزگار، راه برونرفت از این مشکلات را داشتن ساختار سیاسی منسجم و قانونمند میدانستند و در پی آن بودند تا با نوشتن آدابنامههای سیاسی به آموزش شیوههای درست حکومتداری بپردازند. «ظهور تدریجی نویسندگانی دردمند و ترقیطلب و وطندوست و مردمخواه در داخل و خارج کشور، باعث شد تا گرایش به تألیف و نگارش آثار سیاسی، اجتماعی و اقتصادی، روند رو به گسترش و تکامل خود را ادامه داده، موجب پدید آمدن بیش از دویست رسالۀ سیاسی یا اندرزنامۀ سیاسی گردد» (زرگرینژاد، 1380: 7). کتابها و رسالههای زیر را میتوانیم از مهمترین آدابنامههای سیاسی و نظامی آن دوران به شمار آوریم:
«منهاج العلی» اثر ابوطالب بهبهانی در یک مقدمه، دو باب و یک خاتمه به عقبماندگیهای ایران و مشکلات آن میپردازد و راهحل و علاج این مشکلات را پیروی از آداب و اسلوب حکومتهای خارجی میداند. «راهنمای سفرا» اثر مسیو مارتنسک به ترجمۀ میرزا عبدالرسول منشی تبریزی دربارۀ اصول و آداب دیپلماسی نوشته شده است. از میان آدابنامههای نظامی این عصر میتوان از «قواعد کلیه از برای مشق و حرکات پیادهنظام دولت علیه ایران» نام برد که بنا به فرمان ناصرالدینشاه در سال 1268ق همراه با تصاویری برای تعلیم آداب حرکات نظامی به لشکریان نوشته شده است. نویسندۀ این اثر مشخص نیست. در همین زمان، اثر دیگری با نام «رساله در آداب جنگ= قانون مشق نظام» از علیرضا یکانلو سرهنگ مرندی نوشته شده است که رسالهای است دربارۀ قانون مشق نظام و آداب و فنون جنگی. اعتمادالسلطنه نیز در رسالۀ «امیریه یا قواعد نظام» به بیان چگونگی تشکیلات نظامی و رسیدگی به احوال سپاهیان پرداخته است.
«برای هر یک سرباز در سال، دو دست لباس از پارچههای ولایتی با ملاحظه دفع سرما و گرما باید ترتیب داد. به علاوه سه جفت کفش و دو جفت چکمه که کفایت پاپوش زمستانی و تابستانی را نماید. از برای سوار نیز لباسی مخصوص از پارچههای ولایتی لازم است و یک جفت کفش و یک جفت چکمه کافی است و قطار یا سینهبند تیماج برای جای فشنگ فلزی باید به هریک داده شود با لوازم استراحت و خواب» (اعتمادالسلطنه، 1391: 279).
اعتمادالسلطنه، رسالۀ دیگری نیز با عنوان «تعیین حدود احترامات سفرا در ایران» درباره چگونگی احترام گذاشتن مقامات خارجیها به شخص شاه و خاندان سلطنتی تألیف کرده است که در زمانۀ خود بینظیر است.
«شاهنشاهزادگان عظام هنگام عبور از کوچهها یا معابر و شوارع خارج از شهر، وقتی که به شخص وزرای مختار تصادف میکنند، در حالتی که وزیر مختار احتراماً ایستاده باشد و حرکت نکند، اندکی توقف میفرمایند و دو سه کلمه اظهار لطف شفاهی کرده، رد میشوند و از رتبۀ وزیر مختاری پایینتر را با دست، جواب خواهند داد. اگر وزیر مختار، سواره یا در کالسکه از عقب برسد، نباید از کالسکۀ شاهنشاهزادگان عظام بگذرد، مگر اینکه به واسطۀ یکی از خدام از شاهنشاهزادگان عظام اجازه بطلبد و پس از تحصیل اجازه عبور نمایند» (همان: 389).
نتیجهگیری
آدابنامه، یکی از زیرگونههای ادبیات تعلیمی به شمار میآید که با توجه به جنبههای کاربردی آن، از نظر کمک به شناخت مسائل فرهنگی و تحولات اجتماعی هر دوره، اهمیت بسیاری دارد. آدابنامه، عنوانی کلی برای آن دسته از متون تعلیمی است که آموزههای عملی در حوزههای گوناگون زندگی فردی و اجتماعی ارائه میکنند و همچنین در پی آموزش مهارتهای لازم برای حضور فرد در عرصه اجتماع هستند.
در عصر قاجار با توجه به تحولات گوناگون در عرصههای مختلف سیاسی، فرهنگی و
اجتماعی، توجه به این دسته از متون به صورت چشمگیری افزایش یافت و اندیشمندان و فرهیختگان جامعه، آثار گوناگونی در موضوعات مختلف به شکل کتاب و رساله نوشتهاند. با گسترش مطبوعات در این دوران و همچنین انتشار نشریههای تخصصی ویژۀ بانوان، روزنامهها نیز بخشی از مطالب خود را به موضوع آدابنامهنویسی اختصاص دادند و برای آشنایی مخاطبان خود، بهویژه زنان و دختران، مطالبی را در حوزه سبک زندگی منتشر کردند.
زبان و نثر آدابنامههای عصر قاجار در آغاز بیشتر نثری بینابین است و گاهی آثار تکلّف به سبب به کار بردن عبارتهای عربی و یا استفاده از اشعار و واژههای دشوار در متن دیده میشود. البته به نسبت دیگر متون این دوران، نثر آدابنامهها، سادگی بیشتری دارد. با گسترش متون ترجمهشده و همچنین رونق روزنامهنگاری، نثر آدابنامهها نیز به سمتوسوی سادگی حرکت کرد و مخاطبان بهراحتی میتوانستند از این دسته از متون بهرهمند شوند.
مخاطبان آدابنامهها عموماً مردان، شاهان و شاهزادگان و افراد شاخص اجتماع هستند. از میانۀ عصر قاجار به بعد، بهویژه پس از انقلاب مشروطه، شاهد تغییر مخاطبان این گونه متنها هستیم. بیشتر نویسندگان آدابنامهها به این نکتۀ مهم دست یافته بودند که برای ایجاد تحولات فرهنگی و اجتماعی لازم است به آموزش زنان و کودکان توجه ویژهای داشته باشند. از اینرو حجم آدابنامههایی که برای نوجوانان و زنان نوشته شده است، از دوران انقلاب مشروطه به بعد فزونی میگیرد و آثار گوناگونی در زمینههای مختلف نوشته میشود.
ساختار آدابنامهها نیز با توجه به تحولات اجتماعی دچار دگرگونی میشود. آدابنامهها معمولاً با دیباچهای در حمد و ستایش خداوند و درود بر پیامبر گرامی اسلام و همچنین مدح پادشاه یا کارگزاران حکومتی و تقدیم اثر به ایشان آغاز میشد و سپس نویسنده به موضوع مورد نظر خود میپرداخت. اندکاندک بهویژه پس از انقلاب مشروطه در کنار تحولات سیاسی و اجتماعی، شاهد دگرگونی در ساختار بعضی از آدابنامهها هستیم. نویسندگان این آثار، بدون پیروی از ساختار گذشتگان، از همان آغاز با زبانی ساده به بیان آموزههای مورد نظر خود پرداختهاند و این تغییر ساختار، برخاسته از تغییر نگرشی است که در سطح جامعه پدید آمده است.
از نظر محتوایی نیز آدابنامههای عصر قاجار متأثّر از تحولات اجتماعی آن روزگار هستند و با مطالعۀ آنها میتوانیم به دگرگونیهایی که در اجتماع آن روزگار پدید آمده است، پی ببریم. با توجه به تحولات گوناگون سیاسی و فرهنگی در جامعۀ آن روز ایران، شاهد پیدایی کتابهایی هستیم که بیشتر جنبه کاربردی و مهارتی دارند و در پی آموزش و آمادهسازی افراد برای حضور مؤثر در جامعه هستند. آدابنامههایی که به آموزش مسائل اخلاقی اختصاص دارد نیز بیشتر به آموزش سبک زندگی و آداب معاشرت پرداختهاند و این امر بیانگر دور شدن جامعه ایرانی از دیدگاههای سنتی و حرکت به سمتوسوی دورانی تازه است.
منابع
آجودانی، ماشالله (1385) یا مرگ یا تجدد، چاپ سوم، تهران، اختران.
اعتضادالسلطنه، علیقلی میرزا (1293ق) رساله در بازی نود (نرد)، نسخۀ خطی، کتابخانۀ مجلس، شماره نسخه 2/8957.
اعتمادالسلطنه، محمدحسن (1345) روزنامۀ خاطرات، به کوشش ایرج افشار، تهران، امیرکبیر.
--------------------- (1391) رسایل اعتمادالسلطنه، تدوین میرهاشم محدث، تهران، اطلاعات.
امیر اصلان (1304ق) مرد و آداب مردی، نسخۀ خطی، کتابخانۀ ملی، شماره بازیابی 12301-5.
ایرانپور، امین (1398) تبیین جایگاه آدابنامههای مشق در نظام سنتی آموزش در خوشنویسی اسلامی، پایاننامۀ دکتری رشتۀ تاریخ تطبیقی و تحلیلی هنر اسلامی، به راهنمایی علیاصغر شیرازی، دانشگاه شاهد، دانشکده هنر.
بابایی، رضا (1384) «آیین تقدیمنامهنویسی»، فصلنامۀ پژوهش و حوزه، شماره 23 و 24، صص 223- 238.
بهبهانی، ابوطالب (1292ق) منهاج العلی، نسخۀ خطی، کتابخانه ملی، شماره بازیابی 10876-5.
بهبهانی، محمدباقر (بیتا) آداب التجاره، نسخه خطی، کتابخانه ملی، شماره بازیابی 10314-5.
بیگ باباپور، یوسف (1394) دو رساله در دلاکی، ماساژ درمانی و فصد از دورۀ قاجاریه، تهران، سفیر اردهال.
بینام (1268) قواعد کلیه: از برای مشق و حرکات پیاده نظام دولت علیه ایران، چاپ سنگی، کتابخانۀ ملی، شماره بازیابی 12657-6.
---- (1304) تأدیب النسوان، چاپ سنگی، کتابخانۀ ملی، شماره بازیابی 6161-6.
---- (1389) جامعالصنایع: آشپزینامه از عصر قاجار، تصحیح و تعلیق ایرج افشار، تهران، میراث مکتوب.
---- (بیتا) بازی شطرنج، نسخۀ خطی، کتابخانۀ ملی، شماره بازیابی 18655-5.
---- (قرن 12) رسالۀ نانوایان، نسخۀ خطی، کتابخانۀ ملی، شماره بازیابی 2/13866.
---- (1395) علم طبخ «علم الطبخ الاطعمه و الاشربه و المزورات و المعالجین»، به اهتمام امیرصیاد عبدی و سمن حصیبی، تهران، سفیر اردهال.
تاجر یزدی، محمدباقر (1315ق) رسالۀ حضرت وافور، چاپ سنگی، کتابخانۀ ملی، شماره بازیابی 7150-6.
تبریزی، میرزا آقا تبریزی (منشیباشی) (1382) چهار تیاتر و رسالۀ اخلاقیه، به اهتمام حسین محمدزاده صدیق، تهران، نمایش (انجمن نمایش).
ترابی فارسانی، سهیلا و زرین شرفیانپور (1401) آداب تربیت در روند نوگرایی؛ از خلال آدابنامههای اجتماعی دورۀ قاجار، تهران، تاریخ ایران.
ترابی فارسانی، سهیلا و علیاکبر غندی (1394) «آدابنامهها و جایگاه آنها در تاریخنگاری اجتماعی»، نشریۀ تاریخ ایران و اسلام، سال بیستوپنجم، شماره 27، صص 65-102.
ترکمنیآذر، پروین (1399) «جایگاه و عملکرد رکن سپاه در ساختار حکومت ایرانیان (مطالعهای بر آدابنامهها و متون تاریخی قرن ششم)»، جستارهای تاریخی، دورۀ یازدهم، شماره 2، صص 1-31.
جمالالدین میرزا (سدۀ 13) شاهبازنامه، نسخۀ خطی، کتابخانۀ دانشگاه تهران، شماره نسخه: 2436.
حاجیآقابابایی، محمدرضا (1400) گونهشناسی نثر فارسی در عصر قاجار، تهران، مهراندیش.
-------------------- (1402) «آموزش سبک زندگی، زیرگونهای در ادبیات تعلیمی»، دوفصلنامۀ زبان و ادبیات فارسی، سال سیویکم، شماره 95، صص 83-110.
حاجیآقابابایی، محمدرضا و نرگس صالحی (1398) «بررسی آموزههای تعلیمی در نخستین مطبوعات تخصصی زنان»، پژوهشنامۀ ادبیات تعلیمی، سال یازدهم، شماره 43، صص 1-28.
حسامالدوله، تیمور میرزا (1285ق) بازنامۀ ناصری، چاپ سنگی، کتابخانۀ مجلس، شماره مدرک: 10246-2.
خلوتی، محمدابراهیم بن احمد (1264) آداب ناصری، چاپ سنگی، تهران، کتابخانه ملی، شماره بازیابی 6-20801.
رحیمی، عباس (1395) قاجاریه و آموزش عکاسی، تهران، فرزان روز.
رشدیه، میرزا حسن (1321ق) هدایه التعلیم فی اصول تدریس بدایه التعلیم، چاپ سنگی، کتابخانۀ ملی، شماره بازیابی 12963- 6.
رمزی، سکینه (فخرالتاج) (1334ق) تأدیب الحسنات یا حفظ الصحه اطفال، چاپ سنگی، کتابخانۀ ملی، شماره بازیابی 12174-6.
ریشار خان مؤدبالملک (1323ق) طبخ ایرانی و فرنگی، چاپ سنگی، کتابخانۀ ملی، شماره بازیابی 18182-6.
زرگرینژاد، غلامحسین (1380) رسائل سیاسی عصر قاجار، جلد 1، تهران، کتابخانۀ ملی جمهوری اسلامی ایران.
سعادت، احمد (1342ق) رهنمای سعادت، چاپ سنگی، کتابخانۀ مجلس، شماره مدرک: 4219-11.
سوروگین، آنتوان (1295ق) فن عکاسی، نسخۀ خطی، کتابخانۀ ملی، شماره بازیابی 11679-6.
شیرازی، میرزا محمد (1315ق) مفتاح الرزق فی آداب الخادم و المخدوم، چاپ سنگی، کتابخانۀ ملی، شماره بازیابی 15825-6.
فراهانی، ادیبالممالک (1314ق) کتاب السحر و النیرنج فی النرد و الشطرنج، نسخه خطی، کتابخانۀ مجلس، شماره بازیابی 7587.
فرصت شیرازی (1291ق) رسالۀ شطرنجیه، نسخۀ خطی، کتابخانۀ ملی، شماره بازیابی 15507.
فشارکی، محمدباقر بن محمدجعفر (سدۀ 13) آداب الشریعه المطهره، چاپ سنگی، کتابخانۀ ملی، شماره بازیابی 31357-6.
قاجار، محمدامین میرزا (1280ق) آداب القمار، نسخۀ خطی، کتابخانۀ ملی، شماره بازیابی 11291-5.
قاجار، نادر میرزا (1399) کارنامۀ خورش، به کوشش نازیلا ناظمی، تهران، اطراف.
قیومی بیدهندی، مهرداد (1386) «آداب صناعات (آدابنامههای مشق در مقام منابع تاریخ هنر ایران)»، گلستان هنر، دورۀ سوم، ش 4، صص 5-17.
کاشانی، علیاکبرخان (1353) سفرۀ اطعمه، تهران، بنیاد فرهنگ ایران.
مارتنسک (سدۀ 13) راهنمای سفرا، ترجمۀ میرزاعبدالرسول منشی تبریزی، چاپ سنگی، کتابخانۀ مجلس، شماره مدرک: 1688-1.
محمدکاظم بن محمدعلی (سدۀ 14) رساله در احکام صید و ذباحه، نسخۀ خطی، کتابخانۀ ملی، شماره بازیابی 15726-5.
مردوخ، محمد (1318ق) شطرنجنامه، چاپ سنگی، کتابخانۀ ملی، شماره بازیابی 20674-6.
مظفری، محمدعلی خان (1345ق) حفظ الصّحّه مظفری، چاپ سنگی، کتابخانۀ ملی، شماره بازیابی 25002- 6.
مفتاحالملک مازندرانی، محمود (1396) تأدیب الاطفال، به کوشش علی کاشفی خوانساری، تهران، مدرسه.
منشی، عزیزاللهخان (1329ق) تربیت البنات، چاپ سنگی، کتابخانۀ ملی، شماره بازیابی 12232-6.
میرزا محمد علیخان (1329ق) تعلیم البنات، چاپ سنگی، کتابخانۀ ملی، شماره بازیابی 22362-6.
ناتل خانلری، پرویز (۱۳۲۶) «نثر فارسی در دوره اخیر». نخستین کنگره نویسندگان ایران. تهران. نگین. صص ۱۷۵-۱۲۸.
ناجی قزوینی، میرزا باقر (سدۀ 13) تزویجنامه (نکاحیه)، نسخۀ خطی، کتابخانۀ ملی، شماره بازیابی 9992-5.
ناصرالدینشاه قاجار (1397) روزنامۀ خاطرات ناصرالدین شاه قاجار (از رجب 1284 تا صفر 1287)، به کوشش مجید عبدامین، تهران، سخن.
نظام افشار، میرزا حبیبالله (1324ق) مهمل التقویم، چاپ سنگی، کتابخانۀ ملی، شماره بازیابی 15275-6.
نوایی، میرزا آقاخان (1316ق) اخلاق مظفری، چاپ سنگی، کتابخانۀ ملی، شماره بازیابی 10737-6.
-------------- (1397) اخلاق مظفری، به کوشش سید محسن مهرابی، تهران، مدرسه.
یکانلو سرهنگ مرندی، علیرضا خان (بیتا) رساله در آداب جنگ = قانون مشق نظام، نسخۀ خطی، کتابخانۀ مجلس، شماره بازیابی 659ک.
[1] * نویسنده مسئول: دانشیار گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه علامه طباطبایی، ایران hajibaba@atu.ac.ir
[2] ** دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه علامه طباطبایی، ایران F_saadati@atu.ac.ir