تحلیل منظری از گفتمان جنگ در رمان «شطرنج با ماشین قیامت»: نقد خوانندهمحور
الموضوعات : Literary Criticism and Theory
علی تقی زاده
1
,
محمود کمالی
2
1 - استادیار گروه زبان انگلیسی و زبانشناسی، دانشگاه رازی، کرمانشاه، ایران
2 - استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه پیام نور، تهران، ایران
الکلمات المفتاحية: شطرنج با ماشین قیامت, نقد خواننده¬محور, نسبی¬گرایی گفتمان, ولفگانگ ایزر و ساختار واکنش¬خواه. ,
ملخص المقالة :
در دورههای اخیر، نقد خوانندهمحور، نقد سنتی و مؤلّفمحور را به چالش کشیده و با اهمیت بخشیدن به جایگاه خواننده، رویکرد مطلقگرای آن را به ماهیتی نسبیگرا تغییر داده است. «ولفگانگ ایزر» بر این باور است که هر خواننده، معنای جدیدی را از متن به دست میآورد که این امر بیانگر نسبی بودن معناست. او خواندن ادبیات داستانی را به فعالیتی تبدیل میکند که حاصل آن، شکل گرفتن «متن ادبی» به عنوان ساختاری پدیدارشناسانه در ذهن خواننده است. در ایران معاصر و تحت تأثیر جنگ تحمیلی، متون متعددی به موضوع جنگ پرداختهاند؛ از آن جمله رمان پرخوانندة «شطرنج با ماشین قیامت» از حبیب احمدزاده، با رویکرد و نگاه نو و متفاوت خود توانسته است جایگاه خوبی در این حوزه بیابد. پژوهش حاضر به بررسی نسبیگرایی گفتمان جنگ در این رمان بر پایۀ نظریۀ نقد خوانندهمحور وُلفگانگ ایزِر میپردازد و نشان میدهد که گفتمان رمان که نتیجۀ همکنشِ متن و خواننده است، برهمکنشی و نسبیگراست. یافتههای این تحقیق نشان میدهد که هرچند یک سویۀ این رمان، گفتمانی جهادمحور را ارائه میکند، سویۀ دیگر آن، گفتمانی تجدیدنظرطلب را پرورش میدهد که میخواهد خواننده با کاربست آن از دریچۀ جدیدی به جنگ بنگرد. همچنین رمان در جذب خواننده و تعامل با او موفق عمل میکند و خواننده میتواند با استدلال و استنتاج، فضاهای تهی متن را که اغلب پنهان هم هستند، خود پر کند.
