مدل ارزیابی سلامت محیط بر مبنای امیکسهای پزشکی فرادقیق
الموضوعات :
1 - استادیار گروه معماری، دانشگاه شیراز، شیراز، ایران
2 - استادیار گروه معماری، دانشگاه شیراز، شیراز، ایران
الکلمات المفتاحية: کیفیت زندگی, سلامت, طب متعالیه, پزشکی ژرف, پزشکی فرادقیق, امیکس, ارزیابی سلامت.,
ملخص المقالة :
کیفیت زندگی با جنبههای سلامت «انسان» و «محیط» عجین شدهاست؛ اما مطالعات در دو حوزه علوم پزشکی و علوم محیطی نشان میدهد که هر یک از این دو حوزه، به جنبهای از سلامت اشاره میکند و کمتر نگاه بینرشتهای شکل گرفتهاست. گرچه در دهههای گذشته نظریهپردازان معمار و شهرساز سعی کردهاند ویژگیهایی برای سلامت محیط بر شمارند؛ اما تاکنون چهارچوبی جامع که بتواند مدلی جهت ارزیابی سلامت محیط پیشنهاد دهد، ارائه نشدهاست. متعاقب یک چهارچوب ارزیابی یکپارچه، پژوهش فعلی با استفاده از روش تحقیق ترکیبی و با هدف ادغام و هماهنگسازی مدلهای ارزیابی موجود در زمینههای پزشکی و محیطی انجام میشود. این تلاش بهدنبال توسعه یک چهارچوب بینرشتهای نوآورانه برای ارزیابی موثر سلامت کاربر در محیط است. برای دستیابی به اهداف پژوهش، این مطالعه به بررسی کامل ابعاد و مؤلفههای سلامت در علوم محیطی و پزشکی میپردازد. این مطالعه با ادغام نظریههای محیطی مرتبط و مدل ارزیابی کیفیت فضایی، در کنار نظریهها و مدلهای اخیر علوم پزشکی، یک «مدل ارزیابی سلامت محیط» مبتنی بر چهار ماتریس را پیشنهاد میکند. این مدل بینرشتهای ابعاد جدیدی از سلامت محیط را دربرمیگیرد و به طراحان و کاربران محیطزیست در ارزیابی جنبههای سلامت محیط اطراف خود کمک میکند، بنابراین ایجاد، بهبود و پیشرفت محیطهای سالم برای غنیسازی کیفیت زندگی را تقویت میکند. علاوه بر این، ترکیب شاخصهای کمی سلامت ضروری مانند مقادیر عصبی، غدد درونریز و سیستم ایمنی، فرصتهایی را برای تحقیقات آینده برای توسعه یک «ابزار جامع اندازهگیری سلامت محیط» باز میکند که معیارهای ارزیابی حیاتی را برای تجزیه و تحلیل ویژگیهای سلامت محیطهای اطراف ارائه میکند.
ابن سینا (1404 ق) الشفا (المنطق)، قم، کتابخانه آیت الله مرعشی.
ابن سینا (1426 ق) القانون فی الطب، بیروت، دار احیا التراث العربی.
احمدی زاده، محمد و اعظم قاسمی و حامد آرضایی (1398) سلامت و بیماری از منظر حکمت متعالیه.
خردنامه صدرا، 25(2 (پیاپی 98))، صص 89-100.
اشتک، لیندا و اگنس ون دن برگ و جودی دگروت (1395) مفاهیم پایه در روانشناسی محیطی، ترجمه سپیده برزگر، آناهیتا شهپری، فکر نو.
بخشی، مینا (1395) شناخت و تحلیل فضای شهری، ص 43، ، آذرخش.
تابعی، سید ضیاء الدین (1399) Transcendental Medicine.
ارائه پاورپوینت.
تابعی، سید ضیاء الدین؛ نبی پور، ایرج (1399) طب متعالیه و پارادایم پزشکی ژرف، دوماهنامه طب جنوب، دانشکده زیست پزشکی خلیج فارس، دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی بوشهر.
23(1)، صص 70 -86، فروردین و اردیبهشت.
تابعی، ضیاء الدین (1400) نگاهی آینده پژوهانه به تحول و تعالی دانش سلامت.
.
ارائه پاورپوینت.
توپال، اریک؛ کولیس، پیتر (1395) پزشکی فرادقیق آینده، تألیف و ترجمه ایرج نبیپور، بوشهر، دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی بوشهر، تابستان.
جالینوس (1988م) الصناعه الصغیره، ترجمه حنین بن اسحاق، قاهره، الهیئه المصریه الهمه للکتاب.
حبی، م.
(1383) سلامت روانی در چشم اندازی گسترده تر.
حوزه و دانشگاه.
پاییز 41، ص 109.
دانشمند، سارا و مهران علی الحسابی (1387) ارزيابي ظرفيت همجواري قلمروهاي فضايي در واحد مسکوني، نشريه بينالمللي علوم مهندسي.
شماره 6.
----------------------------- (1395) چارچوبی جهت اولویت بندی فضا به منظور بهبود شرایط احساسی.
معماری و شهرسازی آرمان شهر.
17، صص 199-213.
دانشمند، سارا و کاوه فتاحی (1402) چهارچوب فرآیند ادراکی متعالیه به منظور ادراک کیفیت زیبایی شناسی فضا (برهمگذاری دیدگاه علوم جدید و دیدگاه حکمت متعالیه)، مطالعات شهر ایرانی- اسلامی.
شماره 50، زمستان.
دانشمند، سارا و کاوه فتاحی و سیده مهتاب سیدی و مریم شاهین اسماعیل سلطانی و پردیس محمدی فرید (1399) محرکهای محیطی در تکنیکهای تشخیص حالت چهره.
دهمین کنگره سراسری فناوریهای نوین در حوزه توسعه پایدار ایران.
دانشمند، سارا و کاوه فتاحی و زهرا شیرزادیان و رویا نعامی پوران (1399) شناخت ترجیحات بصری و چارچوب ارزیابی کیفیت بصری منظر مبتنی بر تکنولوژی ردیابی چشم.
دهمین کنگره سراسری فناوریهای نوین در حوزه توسعه پایدار ایران.
دانشمند، سارا و کاوه فتاحی و فرشاد عسکری (1399) بازشناسی سلامت روان: مداخلات مبتنی بر سنسورهای عصبی و زیستی.
دهمین کنگره سراسری فناوریهای نوین در حوزه توسعه پایدار ایران.
دانشمند، سارا و کاوه فتاحی و فرشاد عسکری و سیده مهتاب سیدی و مریم شاهین اسماعیل سلطانی (1399) مداخلات روانشناسی مبتنی بر تکنولوژی: معرفی روشها و ابزارهای سنجش اثرات احساسی محیط و واکنشهای احساسی کاربر.
کنفرانس ملی پژوهش در روانشناسی.
رازی، محمد بن زکریا (1388) المدخل الی صناعه الطب (ایساغوجی)، تهران، دانشگاه علوم پزشکی ایران.
سلامت و بهداشت دوازدهم، دوره دوم متوسطه- نظری.
سیدی، سیده مهتاب (1400) استفاده مجدد تطبیقی از عمارت نعیمی اکبر رشت با تأکید بر نظریه محیطی ترمیمی.
پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشکده هنر و معماری، دانشگاه شیراز.
شاهین اسماعیل سلطانی، مریم (1400) طراحی مرکز مشاوره روانشناسی دانشگاه شیراز با تأکید بر نظریه محیطهای ترمیمی، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشکده هنر و معماری، دانشگاه شیراز.
عباسی، محمود و همکاران (1391) تعریف مفهومی و عملیاتیسازی سلامت معنوی، یک مطالعه روششناختی، فصلنامه اخلاق پزشکی، سال ششم، شماره بیستم، صص ۴۴-۱۱.
عسکری، فرشاد (1401) طراحی احیایی منظر شهری محله دراک شیراز با رویکرد مطالعات علوم اعصاب شهری.
پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشکده هنر و معماری، دانشگاه شیراز.
عقیلینژاد، ماشااله و مسعود مصطفایی (1379) طب کار و بیماریهای شغلی، ارجمند.
فارابی (1405 ق) فصول منتزعه، تصحیح فوزی نجار، تهران، مکتبه الزهرا.
فخر، محمد بن عمر (1397) شرح مشکلات کتاب القانون، تصحیح نجفقلی حبیبی، تهران، کتابخانه مجلس شورای اسلامی.
فخر، محمد بن عمر (1411ق) المباحث المشرقیه فی علم الالهیات و الطبیعیات، قم، بیدار.
ملاصدرا (1389) مجموعه رسایل فلسفی، ج 2، تصحیح محمود یوسف ثانی و حامد ناجی اصفهانی، تهران، بنیاد حکمت اسلامی صدرا.
میلر، جرالدین (1385) تلفیق دین و روانشناسی در درمان؛ مسائل و توصیهها، ترجمه علی رضا شیخ شجاعی و رامین تبرائی، پژوهش و حوزه.
بهار.
25، صص 169-184.
نعامی پوران، رویا (1401) طراحی چند حسی پارک جیبی با رویکرد سالوتوژنیک، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشکده هنر و معماری، دانشگاه شیراز.
نیک ورز، طیبه و لیلا یزدان پناه (1395) رابطه عوامل اجتماعی با سلامت اجتماعی دانشجویان دانشگاه شهید باهنر کرمان، جامعهشناسی کاربردی.
26 (3)، صص 99-116.
Antonovesky, A. (1979) Health, stress and coping. San Francisco, CA: Jossey-Bass.
Assem, H. M., Khodeir, L. M., Fathy, F. (2023) Designing for human wellbeing: The integration of neuroarchitecture in design – A systematic review, Ain Shams Engineering Journal. 14(6): 102102.
Berto, R. (2014) The role of nature in coping with psycho-physiological stress: a literature review on restorativeness. Behavioral sciences (Basel, Switzerland), 4(4), 394-409. https://doi.org/10.3390/bs4040394.
Bower, I, Tucker, R, Enticott, P.G. (2019) Impact of built environment design on emotion measured via neurophysiological correlates and subjective indicators: A systematic review, Journal of Environmental Psychology; 66: 101344.
Brinkerhof, J. (1996) A Sense of Place, a Sense of Time. Yale University Press, Paperback; February 21.
Chida, Y., & Hamer, M. (2008) Chronic psychosocial factors and acute physiological responses to laboratory- induced stress in healthy populations: A quantitative review of 30 years of investigations. Psychological Bulletin, 134, 829-885.
Collado, S., Staats, H., Corraliza, J. A., & Hartig, T. (2017) Restorative environments and health. In Handbook of environmental psychology and quality of life research (pp. 127-148). Springer.
Dart, R. (1925) "Australopithecus africanus". humanorigins.si.edu. Smithsonian Institution.
Das, D. (2008) Urban quality of life: A case study of Guwahati. Social Indicators Research; 88(2).
de Vries, Sjerp & Verheij, Robert & Groenewegen, Peter & Spreeuwenberg, Peter. (2003) Natural Environments—Healthy Environments? An Exploratory Analysis of the Relationship between Greenspace and Health. Environment and Planning A. 35. 1717-1731. 10.1068/a35111.
Dovjak, Mateja; Kukec, Andreja (2019), "Health Outcomes Related to Build Environments", Creating Healthy and Sustainable Buildings, Cham: Springer International Publishing, 43–82.
Eisenberger, R., Sucharski, I. L., Yalowitz, S., Kent, R. J., Loomis, R. j., Jones, J. R., et al. (2010).The motive for sensory pleasure: Enjoyment of nature and its representation in painting, music, and literature. Journal of Personality; 78 (2):599- 638.
Engel,GL. (1977) The Need for a New Medical Model: A Challenge for Biomedicine. Science; 196. ETSU (n.d). Dimensions of Wellness.
Frumkin, H. (2001) Beyond toxicity: Human health and the natural environment. American Journal of Preventive Medicine. 20(3), 234-240.
Gary, T. L., Stark, S. A., & La Viest, T. A. (2007) Neighborhood characteristic and mental health among African Americans and whites living in a racially integrated urban community. Health and Place, 13, 569-575.
Gashoot, Moamer. (2023) Healing Environment. 10.13140/RG.2.2.14025.31848. Thesis for PhD.
Gifford, R. (2007) Environmental psychology: Principles and practice (4th Ed.). Colville, WA: Optimal Book. GIM. (2022) 5 Holistic health aspects – Wellness and its importance. Global image magazine. Indian School of Image Management. January 29.
Gomez, R. & Fisher, JW. (2003) Domains of spiritual well - being and development and validation of the Spiritual Well - Being Questionnaire Personality and Individual Differences; 1975-1991: 35.
Gossman, WG., Knoblauch, DK. (2018) Work Related Injuries. [Updated 2017 Nov 27]. In: StatPearls [Internet]. Treasure Island (FL): StatPearls Publishing; Jan.
GRCC. (n.d).The Six Dimentions of Wellness. https://www.grcc.edu/faculty-staff/human-resources/professionaldevelopment/employee-wellness/seven-dimensions-wellness.
Grigoryan, Grigory A. (2023) The systemic effects of the enriched environment on the conditioned fear reaction, Frontiers in Behavioral Neuroscience, Vol.17, DOI=10.3389/fnbeh.2023.1227575.
Grootjans, S. J. M., Stijnen, M. M. N., Kroese, M. E. A. L., Vermeer, A. J. M., Ruwaard D., and Jansen, M. W. J. (2019) Positive Health beyond boundaries in community care: design of a prospective study on the effects and implementation of an integrated community approach, BMC Public Health; 19:248.
Hartig, T. (2017) Restorative Environments☆. In Reference Module in Neuroscience and Biobehavioral Psychology. Elsevier. https://doi.org/https://doi.org/10.1016/B978-0-12-809324-5.05699-6.
Hartig, T. , Korpela, K. , Evans, G.W., & Gärling, T. (1997) A measure of restorative quality in environments, Scandinavian Housing and Planning Research, 14:4, 175-194, DOI: 10.1080/02815739708730435.
Hawks, SR. et al. (1995) Review of spiritual health: definition، role، and intervention strategies in health promotion.
Hebb, D. O. (1949) The Organization of Behavior: A Neuropsychological Theory, McGill University, John Wiley & Sons, Inc., London, Chapman & Hall.
Herzog, T. R., Chen, H. C., & Primeau, J. S. (2002) PERCEPTION OF THE RESTORATIVE POTENTIAL OF NATURAL AND OTHER SETTINGS. Journal of environmental psychology, 22(3), 295-306. https://doi.org/https://doi.org/10.1006/jevp.2002.0235.
Higuera-Trujillo, J.L.; Llinares, C.; Macagno, E. (2021) The Cognitive-Emotional Design and Study of Architectural Space: A Scoping Review of Neuroarchitecture and Its Precursor Approaches. Sensors; 21: 2193.
Hungelman J. et al. (1985) Spiritual well-being in older adults: harmonious interconnectedness. Journal of Religion Health. 24. 147-153.
Jiang, S. (2014) Therapeutic landscapes and healing gardens: A review of Chinese literature in relation to the studies in western countries. Frontiers of Architectural Research 3(2) 141–153.
Kaplan, R., & Kaplan, S. (1989) The Experience of Nature: A Psychological Perspective. Cambridge University Press. https://books.google.co.uk/books?id=7l80AAAAIAAJ.
Kaplan, S. (1995) The restorative benefits of nature: Towards an integrative framework. Journal of environmental psychology; 15: 169- 182.
Karmanov, D., & Hamel, R. (2008) Assessing the restorative potential of contemporary urban environment(s): Beyond the nature versus urban dichotomy. Landscape and urban planning, 86(2), 115-125.
Kellert, S. R., Heerwagen, J.H., & Mador, M. L. (Eds.) (2008) Biophilic Design: the Theory, Science, and Practice of Bringing Buildings to Life. Hoboken, NJ: John Wiley.
Kelley, T. (2008) The ecology of environmental health. Environ Health Insights. 21;2:25-26.
Kjellgren, A., & Buhrkall, H. (2010) A comparison of the restorative effect of a natural environment with that of a simulated natural environment. Journal of environmental Psychology; 30(6): 464-472.
Klaassen, C.D. (2013) Casarett and Doull’s Toxicology, The Basic Science of Poisons, 8th Edition, McGraw-Hill Professional Pub., 15 June.
Kroll, Michele M. (2023) Do You Know the 8 Dimensions of Wellness and What They Say about Your Well-being? An interactive web-based tool to assess your current wellness. University of New Hampshire. May 04.
Lin, Wan-Hsuan; Juan, Yi-Kai (2024) Examining the association between healing environments and work performance, Journal of Building Engineering, Volume 84, https://doi.org/10.1016/j.jobe.2024.108624.
Maas J, Verheij RA, de Vries S, et al. (2009) Morbidity is related to a green living environment. Journal of Epidemiology & Community Health; 63: 967-973.
Marcus, C. C., & Sachs, N. A. (2013) Therapeutic Landscapes: An Evidence-Based Approach to Designing Healing Gardens and Restorative Outdoor Spaces.
Mayer, F. S. Frantz, C. M., Bruehlman- Senecal, E., & D0lliver, K. (2009) Why is nature beneficial? Environment and behavior: 607- 643.
McCrea, R., Marans, R.W., Stimson, R., and Western, J. (2011) Subjective Measurement of Quality of Life Using Primary Data Collection and the Analysis of Survey Data. In R.W. Marans and R. Stimson (eds.), Investigating Quality of Urban Life: Theory, Methods, and Empirical Research, Social Indicators Research Series 45.
Mehrabian, A. & Russell, J.A. (1974) An Approach to Environmental Psychology, Cambridge, MA: MIT Press.
Millward, H., Spinney, J. (2013) Urban–Rural Variation in Satisfaction with Life: Demographic, Health, and Geographic Predictors in Halifax, Canada. Applied Research in Quality of Life; 8, 279-297.
Mitchell, R., & Popham, F. (2008) Effect of exposure to natural environment on health inequalities: an observational population study. Lancet (London, England), 372 (9650), 1655–1660. https://doi.org/10.1016/S0140-6736(08)61689-X .
Mitchell, R., Popham, F. (2007) Greenspace, urbanity and health: relationships in England Journal of Epidemiology & Community Health; 61: 681-683.
Mittelmark MB, Sagy S, Eriksson M, Bauer GF, Pelikan JM, Lindström B, et al. (2017) The handbook of salutogenesis. 2nd ed. University of Zürich: Springer. Morera-Balaguer, J., Martínez-González, M.C., Río-Medina, S. et al. (2023) The influence of the environment on the patient-centered therapeutic relationship in physical therapy: a qualitative study. Arch Public Health 81, 92. https://doi.org/10.1186/s13690-023-01064-9. MWR. (n.d.). Seven Personal Dimensions of Wellness. Moffitt Wellness Retreat: A guiding light to a better future. http://www.moffittwellnessretreat.com/articles/seven-personal-dimensions-of-wellness.
National Wellness Institute (NWI). (n.d). The Six Dimensions of Wellness. https://nationalwellness.org/resources/six-dimensions-ofwellness/#:~:text=The%20National%20Wellness%20Institute%20promotessense%20of%20wellness%20and%20fulfillment.
Neufert, E., Neufert, P. (2012) Neufert Architect’s Data. John Wiley & Sons, first published.
Ohio State (2018) Wellness Resources. wellness-assessment-resources-2018.pdf.
OSU. (n.d.). Ten Dimensions of Wellness. Student Wellness Center - Office of Student Life. Ohio State University. https://swc.osu.edu/wellness-education-and-resources/ten-dimensions-of-wellness.
Packer, J. (2008) Beyond learning: Exploring visitors’ perceptions of the value and benefits of museums experiences. Curator, 51(1), 33-54.
Pal, A. K., & Kumar, U. C. (2005) Quality of Life (Qol) concept for the evaluation of societal development of rural community in west Bengal, India. Asia-Pacific Journal of Rural Development; 5 (2).
Park, S. H. (2006) Randomized clinical trials elevating therapeutic influences of ornamental indoor plans in hospital rooms on health outcomes of patients recovering from surgery. Dissertation. Kansas State University, Manhattan, Kansas.
Plutchik, R. (1980) Emotion: Theory, research, and experience. Theories of emotion; vol. 1, New York: Academic.
Poortinga, W., Steg, L., Vlek, C., & Vlek, C. (2004) Values, environmental concern, and environmental behavior: A study into household energy use. Environment and Behavior; 3: 70- 93.
Rakhimov, A. (2020) Physical Health Definition and Simple Body Oxygen DIY Test. https://www.normalbreathing.com/physical-health.
Richardson, E., Pearce, J., Mitchell, R. et al. (2010) The association between green space and cause-specific mortality in urban New Zealand: an ecological analysis of green space utility. BMC Public Health 10, 240. https://doi.org/10.1186/1471-2458-10-240.
Rosen, David H., Hoang, Uyen (2017) Patient Centered Medicine: A Human Experience, Oxford University Press, 1st Edition.
Russell, J. A., & Pratt, G. (1980) A Description of the Affective Quality Attributed to Environments. Journal of Personality and Social Psychology; 38: 311-322.
Russell, J.A. (1980) A Circumplex Model of Affect. Journal of Personality and Social Psychology; 39(6): 1161- 1178.
Russell, J.A., Weiss, A. & Mendelsohn, G.A. (1989) Affect Grid: A Single-item Scale of Pleasure and Arousal, Journal of Personality and Social Psychology; 57(3), September, 493-502. Russell, R. D. (1973) "Social Health: An Attempt to Clarify This Dimension of Well-Being." International Journal of Health Education 16:74–82.
RWU. (n.d). Dimensions of Wellness.
Safavi, S. M., Gholami, Y., Askari, F., Fattahi, K., Nami, M., Kamali, A.M., Soltani-Sarvestani, M. A. (2021) “A Novel Inclusive Method in Architectural Behavioral Mapping Based on Neuro-cognitive, Climatic and Spatial Data Correlates”, ANFA Conference, San Diego, California, United States.
Sagerstorm, S.C., & miller, G.E. (2004) Psychological stress and human immune system: A meta- analytic study of 30 years of inquiry. Psychological Bulletin, 130, 601-630.
Shenass, E. D., Daskalakis, C., Liebhaber, A., Braubach, M., & Brown, M. J. (2007) Dampness and mold in the home and depression: An examination of mold- related illnesses and perceived control of one’s home as possible depression pathways. American journal of public health, 97, 1893-1899.
Shu, S., & Ma, H. (2018) The restorative environmental sounds perceived by children. Journal of environmental psychology, 60, 72-80. https://doi.org/https://doi.org/10.1016/j.jenvp.2018.10.011.
Sommer, R. (1983) Social design: Creating buildings with people in mind. Engle wood Cliffs, NJ: Prentice- Hall.
Steele, F. (1981) The Sense of Place. CBI Pub Co. Hardcover. January 1.
Sugiyama, T., Leslie, E., Giles-Corti, B., & Owen, N. (2008) Associations of neighbourhood greenness with physical and mental health: do walking, social coherence and local social interaction explain the relationships? Journal of epidemiology and community health, 62(5), e9. https://doi.org/10.1136/jech.2007.064287 .
Takano, T., Nakamura, K., & Watanabe, M. (2002) Urban residential environments and senior citizens' longevity in megacity areas: the importance of walkable green spaces. Journal of epidemiology and community health, 56(12), 913–918. https://doi.org/10.1136/jech.56.12.913.
Thakur, J. S.; Kaur, Rajbir; Rana, Anjalil; Paika, Ronika; Singh, Sukriti; Malhotra, Samir. Systematic review on school health program and health-promoting schools in Southeast Asian region countries. International Journal of Noncommunicable Diseases 8(4):p 170-178, Oct–Dec 2023. | DOI: 10.4103/jncd.jncd_63_23.
Thomas L. (1972) "Germs". The New England Journal of Medicine; 287 (11): 553-5. doi: 10.1056/NEJM197209142871109. PMID 5050429.
Tomei, G. Fioravanti, M., Cerratti, D., Sancini, A., Tomao, E., Rosati, M. V., & Tomei, F. (2010) Occupational exposure to noise and the cardiovascular system: A meta- analysis. Science of the total environment, 408, 681-689.
Topal, Eric (2019) Deep Medicine: How Artificial Intelligence Can Make Healthcare Human Again, Basic Books.
Tuan, Yi- Fu. (1990) Topophilia: A Study of Environmental Perception, Attitudes, and Values. Columbia University Press; Reprint edition; November 20.
Ulrich, R. S. (1983) Aesthetic and affective response to natural environment. In Behavior and the natural environment (pp. 85-125). Springer.
Ulrich, R.S., Simons, R. F., Losito, B.D., Fiorito, E., Miles, M. A., & Zelson, M. (1991) Stress recovery during exposure to natural and urban environments. Journal of Environmental Psychology; 11(3): 201- 230.
Ulrich, R.S., Zimring, C., Zhu, X., DuBose, J., Seo, H. B., Choi, Y.S., et al. (2008) A review of the research literature on evidence- based healthcare design. Health Environments Research and Design Journal.
Van den Berg, A. E., Hartig, T., & Staats, H. (2007) Preference for nature in urbanized societies: Stress, restoration, and the pursuit of sustainability. Journal of social Issues; 63 (1): 79-96.
Van den Berg, A. E., Wesselius, J. E., Maas, J., & Tanja-Dijkstra, K. (2016) Green Walls for a Restorative Classroom Environment: A Controlled Evaluation Study.
Van Dillen, S. M., de Vries, S., Groenewegen, P. P., & Spreeuwenberg, P. (2012) Greenspace in urban neighbourhoods and residents' health: adding quality to quantity. Journal of epidemiology and community health, 66(6), e8. https://doi.org/10.1136/jech.2009.104695.
WHO (1948) Constitution of the World Health Organization. World Health Organization; https://apps.who.int/gb/bd/PDF/bd47/EN/constitution-en.pdf.
WHO (1986) A discussion document on the concept and principles of health promotion". Health Promotion International. Oxford University Press, 1 (1): 73–76. May.
WHO (1997) WHOQOL-BREF. U.S. Version, Questionnaire, June 1997, Updated 1/10/2014 University of Washington Seattle, Washington United States of America. https://depts.washington.edu/seaqol/docs/WHOQOL-BREF%20and%20Scoring%20Instructions.pdf.
WHO (2005) Promoting Mental Health: Concepts, Emerging evidence, Practice a report of the World Health Organization. Geneva.
Wilson, e. (1984) Biophilia. Cambridge: Harvard University Press. USA.
فصلنامه علمي «مطالعات شهر ایرانی- اسلامی»
شماره پنجاه و سوم، پاییز 1402: 32-1
تاريخ دريافت: 12/08/1402
تاريخ پذيرش: 03/05/1403
نوع مقاله: پژوهشی
مدل ارزیابی سلامت محیط بر مبنای امیکسهای پزشکی فرادقیق
سارا دانشمند1
کاوه فتاحی2
چکیده
کیفیت زندگی با جنبههای سلامت «انسان» و «محیط» عجین شدهاست؛ اما مطالعات در دو حوزه علوم پزشکی و علوم محیطی نشان میدهد که هر یک از این دو حوزه، به جنبهای از سلامت اشاره میکند و کمتر نگاه بینرشتهای شکل گرفتهاست. گرچه در دهههای گذشته نظریهپردازان معمار و شهرساز سعی کردهاند ویژگیهایی برای سلامت محیط بر شمارند؛ اما تاکنون چهارچوبی جامع که بتواند مدلی جهت ارزیابی سلامت محیط پیشنهاد دهد، ارائه نشدهاست. متعاقب یک چهارچوب ارزیابی یکپارچه، پژوهش فعلی با استفاده از روش تحقیق ترکیبی و با هدف ادغام و هماهنگسازی مدلهای ارزیابی موجود در زمینههای پزشکی و محیطی انجام میشود. این تلاش بهدنبال توسعه یک چهارچوب بینرشتهای نوآورانه برای ارزیابی موثر سلامت کاربر در محیط است. برای دستیابی به اهداف پژوهش، این مطالعه به بررسی کامل ابعاد و مؤلفههای سلامت در علوم محیطی و پزشکی میپردازد. این مطالعه با ادغام نظریههای محیطی مرتبط و مدل ارزیابی کیفیت فضایی، در کنار نظریهها و مدلهای اخیر علوم پزشکی، یک «مدل ارزیابی سلامت محیط» مبتنی بر چهار ماتریس را پیشنهاد میکند. این مدل بینرشتهای ابعاد جدیدی از سلامت محیط را دربرمیگیرد و به طراحان و کاربران محیطزیست در ارزیابی جنبههای سلامت محیط اطراف خود کمک میکند، بنابراین ایجاد، بهبود و پیشرفت محیطهای سالم برای غنیسازی کیفیت زندگی را تقویت میکند. علاوه بر این، ترکیب شاخصهای کمی سلامت ضروری مانند مقادیر عصبی، غدد درونریز و سیستم ایمنی، فرصتهایی را برای تحقیقات آینده برای توسعه یک «ابزار جامع اندازهگیری سلامت محیط» باز میکند که معیارهای ارزیابی حیاتی را برای تجزیه و تحلیل ویژگیهای سلامت محیطهای اطراف ارائه میکند.
واژههاي کلیدی: کیفیت زندگی، سلامت، طب متعالیه، پزشکی ژرف، پزشکی فرادقیق، امیکس، ارزیابی سلامت.
[1] نویسنده مسئول: استادیار گروه معماری، دانشگاه شیراز، شیراز، ایران daneshmand@shirazu.ac.ir
[2] ** استادیار گروه معماری، دانشگاه شیراز، شیراز، ایران ka_fattahi@shirazu.ac.ir
مقدمه
مباحث مربوط به کیفیت زندگی و تعیین معیارها و شاخصهای آن با توجه به اهمیتشان، همواره مورد توجه محققین علوم مختلف بوده است. مطالعات نشان میدهد که انتخاب جنبههای کیفیت زندگی، به بستر و ماهیت حوزه پژوهش بستگی دارد. در حوزه مطالعات معماری و شهرسازی، عموما کیفیت زندگی در «بعد محیطی» و در مباحث مطالعات محیطی دنبال میشود. در همین راستا، پژوهشگران حوزه مطالعات محیطی به ویژه در دو دهه اخیر سعی در شناخت بهتر جنبهها و معیارهای کیفیت زندگی -با توجه به دیدگاههای محیطی- و در نتیجه تدوین و تنظیم مدلها و ابزارهای سنجش متناسب برای ارزیابی آن، نمودهاند. این پژوهشگران دسته بندیهای متعددی برای جنبههای کیفیت زندگی ارائه کردهاند (ر.ک:McCrea et al., 2011; Pal et al., 2005; Das, 2008; Millward, & Spinney, 2013) که از آن میان میتوان به معیارهای 22 گانه پورتینگا و همکاران (2004) (Poortinga et al., 2004: 74) و شاخصهای 26 گانه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی اشاره کرد (WHO, 1997: 2-8).
یکی از فصول مشترک اکثر این مدلها، توجه به مباحث مرتبط با حوزه سلامت در بررسی کیفیت زندگی است. چنانچه بررسی و مصورسازی نتایج جستجوی کلید واژگان (معماری) و (کیفیت زندگی) در پایگاههای اطلاعاتی و استنادی علمی معتبر با استفاده از روش علم سنجی نیز نشان میدهد که در بین مطالعات محیطی، نه تنها محققین معمار در دو دهه اخیر، بحث سلامت، رفاه و بهزیستی را در پژوهشهای خود بر روی کیفیت زندگی، آغاز کردهاند (تصویر 1)؛ بلکه در یک دهه اخیر، سلامت و بهزیستی، پربسامد ترین عبارات مورد استفاده در بررسی کیفیت زندگی در پژوهشهای آنها بوده است (تصویر 2).
تصویر 1: دیاگرام حبابی کاربرد واژگان مرتبط با سلامت، در مباحث کیفیت زندگی در معماری
تصویر 2: سلامت و بهزیستی پربسامدترین عبارت
امروزه نسخههای اولیه ارزیابی کیفیت زندگی بر اساس شاخص سلامت، دامنه وسیعتری یافتهاند و حتی پرسشنامههای متعددی همچون CDC HRQoL،EQ-5D، AQoL-8D و یا HRQoL در این حوزه تدوین شدهاند و مورد استفاده قرار میگیرند. همسو با این رویکرد جهانی، در پژوهشهای اخیر معماری و طراحی شهری نیز به ارتقا سلامت بیش از پیش توجه شده و ارائه مباحث طراحی سلامت-محور در چند دهه اخیر رشد چشمگیری داشته است چنانکه دهها نظریه و رویکرد معماری در سالهای اخیر در همین زمینه شکل گرفته است.
از اینرو میتوان چه از دید علوم پزشکی و چه از دید علوم محیطی، پیشینه تحقیقات بیشماری را بر روی اثر محیط بر سلامت افراد یافت:
- در علوم پزشکی سلامت از دیرباز به نبود بیماری تعبیر شده بود و در نتیجه «شاخصهای سنجش سلامت در محیط» و «محیطهای ارتقای سلامت» هم بر همان اساس تعریف و تبیین شده بودند. اما امروزه پژوهشگران دامنه بسیار وسیع تری را برای سلامت و ابعاد آن در نظر میگیرند و از مؤلفهها و مدلهایی جدیدتر برای سنجش سلامت استفاده میکنند (ر.ک: Ulrich et al., 2008; Van den Berg et al., 2007; Eisenberger et al., 2010; Kjellgren, & Buhrkall, 2010; Mayer, et al., 2009).
در زمینه ریشههای متأخرتر مطالعات نظری صورت گرفته در این خصوص میتوان به رویکرد سالتوژنیک (ر.ک: Mittelmark, et al., 2017) در مقابل پاتوژنیک (ر.ک: Thomas, 1972) اشاره کرد که مفهومیست که توسط جامعه شناس پزشکی آرون آنتونوفسکی در 1979 ایجاد شده است (ر.ک: Antonovesky, 1979) و بیشتر بر آنچه باعث ارتقا سلامت و سلامت افزایی میشود، تمرکز دارد تا بیماری زدایی. این رویکردهای جدید که در اواخر قرن بیستم ارائه شدند؛ همانند رویکردهای سالتوژنیک (سلامت زایی) و یا «زیستی-روانی- اجتماعی» (ر.ک: Engel, 1977)، در مقابل رویکردهای «زیست پزشکی» یا پاتوژنیک (بیماری زدایی) -که از زمان بقراط مطرح بود - قرار دارند. این رویکردها سلامتی را با توانایی درک و مدیریت سلامت پیوند میدهند و بر همین اساس ابعاد جدیدی برای سلامت ارائه میکنند (ر.ک: Rosen, & Hoang, 2017). چنین نگرشهایی، سلامت را مفهومی چند بعدی و متشکل از چندین ویژگی در کنار ویژگیهای زیستی، تأثیرات جسمی و اجتماعی در نظر میگیرند و در کنار و حتی مقدم بر عوامل بیماری زا، بر شناسایی عواملی که بر بهبود سلامتی تأثیرگذارند، متمرکز میشوند (ر.ک: اشتک و همکاران، 1395). اخیرا این نگرشها به صورت نظری جایگاه ویژهای در بیان مسایل سلامت، خصوصاً سلامت روان در مواجهه با محیط یافتهاند و با این نگاه به سلامتی دامنه توجه به سلامتی از حوزه پزشکی به حوزههای طراحی محیطهای معماری و شهری وارد شده است و با کلید واژه بهزیستی دنبال میشود. از پیشگامانی که منجر به ورود این نگاه از پزشکی به طراحی محیط شدهاند میتوان از اولریچ نام برد که مطالعات اولیهای در فضاهای بیمارستانی (1984) انجام داده است. مطالعه او با پژوهشهای افراد دیگری درباره طبیعت -در مانی در فضاهای بیمارستانی دنبال شد (ر.ک: Park, 2006; Frumkin, 2001) دنباله این تحقیقات به تدریج در فضاهای طبیعی شهری خود را نشان داد (ر.ک:de Vries et al., 2003; Maaset al., 2009; Mitchell & Popham, 2007, 2008; Sugiyama et al., 2008; Takano et al., 2002; Richardson et al., 2010; Van Dillen et al., 2012) و در دو دهه اخیر این تحقیقات به حوزه طراحی محیطهای فیزیکی (طبیعی و مصنوع) کشیده شده است.
- طراحان امروزه دریافتهاند که ارتباط تنگاتنگی بین ویژگیهای محیطهای فیزیکی یک جامعه و سطح سلامت فردی و جمعی آن جامعه وجود دارد. محیطها و فضاهای فیزیکی اطراف ما به طور کلی منابعی خنثی و بی تأثیر بر سلامت و در نتیجه کیفیت زندگی ما نیستند. مطالعات اولیه نشان دادهاند که محیطهای فیزیکی اطراف ما میتوانند به همان اندازه که منشأ استرس و تنشهای جسمانی و روانی بر مخاطبانشان باشند (ر.ک:Sagerstorm & miller, 2004; chida & Hamer, 2004; Tommy et al., 2010; Shensa et al., 2007; Gary et al. 2007)، منبع صلح و آسایش برای بازیابی سلامت نیز باشند (ر.ک:Kaplan, R. & Kaplan, S., 1989; Packer, 2008; KarmanoV & Hamel, 2008). تحقیقات زیادی بر روی تعاملات بین محیط و سلامت کاربران در حوزه معماری و شهرسازی انجام شده است؛ مانند طراحی اجتماعیِ (ر.ک: Sommer, 1983)، طراحی زیستگرا (ر.ک: Kellert et al., 2008) و طراحی مبتنی بر شواهد (ر.ک: Gifford, 2007). تحقیقات اخیر بر این نکته تأکید میکنند که محیطها دارای ویژگیهای هستند که میتوانند بر ارتقا سلامت و بهزیستی کاربران تأثیرگذار باشند. در همین راستا اصطلاحات متعددی در سالهای اخیر برای توصیف چنین محیطهایی شکل گرفتهاند: محیطهای حمایتگر1، محیطهای ترمیمی2، محیطهای سالتوژنیک3، محیطهای احیاگر4، محیطهای درمانگر5، محیطهای غنی شده6، معماری شفابخش7، معماری عصب-محور8 و یا طراحی پیشران سلامت9.
در بین تحقیقات انجام شده در این دو حوزه، علیرغم وجود دلایلی همچون عدم تفکیک جامع مؤلفه ها، دشواری یافتن زبان مشترک بین این دو حوزه و نیز محدودیت تکنیکها و ابزارهای سنجش، مطالعات بین رشتهای خوبی در زمینه بررسی هر دو مؤلفههای انسانی و محیطی و ارائه شاخصهای ارزیابی سلامت در محیط، صورت پذیرفته است:
Hebb, 1949; Kaplan, R. & Kaplan, S., 1989; Ulrich et al. 1991; Hartig et al., 1997; Herzog et al., 2002; Ulrich, 1983; Berto, 2014; Collado, et al., 2017; Hartig, 2017; Shu & Ma, 2018; Van den Berg et al., 2016; Marcus & Sachs, 2013; Jiang, 2014; Lin & Juan, 2024; Gashoot, 2023; Grigoryan, 2023; Morera-Balaguer et al., 2023; Thakur et al., 2023; Bower, et al., 2019; Higuera-Trujillo, 2021; Assem, et al., 2022);
همچنین (ر.ک: دانشمند و علیالحسابی، 1395؛ دانشمند و علیالحسابی، 1387) و نیز مطالعاتی که در تیم «نوروتکچر10» در آزمایشگاه Tech- Lab دانشکده هنر و معماری دانشگاه شیراز انجام شده است: Safavi, et al., 2021)) و (ر.ک: نعامی پوران، 1401؛ سیدی، 1400؛ شاهین، 1400؛ عسکری، 1401؛ دانشمند، فتاحی، سیدی و شاهین، 1399؛ دانشمند، فتاحی، شیرزادیان و نعامی پوران، 1399؛ دانشمند، فتاحی و عسکری، 1399؛ دانشمند، فتاحی، عسکری، سیدی و شاهین، 1399).
اگر چه هر کدام از این نظریهها و پژوهشها تلاش میکنند تعاریف و گاه شاخصهایی مناسب برای طراحی یک محیط ارایه دهند که آن محیط را واجد ویژگی ارتقا سلامت کنند، با این وجود در هیچ کدام از این نظریه ها، یک مدل ارزیابی جامع که بر اساس شاخصها و مؤلفههای ارزیابی آن، بتوان سلامت محیط را ارزیابی کرده و بر همان اساس به ارتقا سطح سلامت این محیط کوشید، ارائه نشده است. همچنین برخی از این نظریهها بر اساس تعاریف سنتی تری از سلامت و سلامتی شکل گرفتهاند و به پیشرفتهای جدید در علم پزشکی کمتر توجه نشان دادهاند. این در حالیست که در دهه اخیر نگاه به مفهوم سلامت و ابعاد و مراتب آن در علم پزشکی و فلسفه طب دچار تحولی ساختاری شده است. همچنین بیشتر این نظریهها به مفاهیم کلی طراحی سلامت- محور پرداختهاند و کمتر با شاخصهای سیستمی، قابل ارزیابی، جزءنگر و دقیق در آنها مواجه بودهاند. به همین سبب، ارائه چهارچوبی که همزمان، تمامی جنبهها و لایههای سلامت شخص و سلامت محیط را در ارتباط دوسویه بین انسان و محیط مورد بررسی قرار داده، بر همان اساس بتواند مدل یا ابزاری جهت ارزیابی و سنجش سلامت افراد در عرصههای فضایی متفاوت در محیطهای طبیعی و مصنوع -که از نظر سلامت بخشی متفاوتند- پیشنهاد دهد، نه تنها در افزایش کیفیت زندگی مخاطبان محیط بسیار راهگشا میباشد بلکه با توجه به اهمیت سلامت در جوامع امروز چنین ساختاری ضروری نیز مینماید. تدوین چنین ساختار مدوّنی نیازمند درک درستی از سلامت و سلامتی با توجه به آخرین دستاوردهای نظری و پژوهشی در این زمینه بویژه در دو حوزه علوم پزشکی و علوم محیطی -که خاستگاه بررسی این موضوع بینارشتهای بودهاند- میباشد. از اینرو در فرآیند تحقیق، محورهایی چون مطالعه، شناخت و آگاهی از ابعاد سلامت، لایه بندی مراتب و ساختارهای آن و یا تکنیکهای سنجش سلامت بر اساس نظریههای بروز، در ارایه ساختارمندتر مؤلفهها و شاخصهای ارزیابی محیط سلامت پیشنهاد میگردد. پژوهش حاضر تلاش دارد تا با استعانت از بررسی و مطالعه پایههای نظری متأخر موجود و روشهای ترکیبی تحلیلی در هر دو حوزه علوم محیطی و پزشکی، به پرسشهای پژوهش زیر پاسخ دهد:
1- سلامتی چیست و ابعاد و مؤلفههای آن کدام است؟ رویکردهای قدیم و جدید در بیان مؤلفههای سلامت در مطالعات علوم پزشکی و علوم محیطی کدامند؟
2- آیا مؤلفههای سلامت محیط را میتوان با کمک مؤلفههای سلامت در مطالعات علوم پزشکی متأخر، تبیین و تفکیک کرد؟
3- چگونه میتوان مدلی جامع برای ارزیابی و سنجش سلامت محیط ارائه کرد و این مدل دارای چه معیارهایی میباشد؟
این پژوهش در جهت پاسخ به پرسشهای پژوهش خود در ابتدا به بررسی مفهوم سلامت و ابعاد و مراتب آن در مطالعات محیطی و مطالعات پزشکی میپردازد. در گام اول، از طریق متناظر قرار دادن دو نظریه پزشکی ژرف و طب متعالیه و با کاربست یک روش تحلیلیِ ترکیبی تلاش میگردد تعاریف، مؤلفهها و شاخصهای ارایه شده در این دو نظریه برای ارائه یک مدل ساختاری جامع، همگرا گردد و ابعاد سلامت محیط با توجه به ابعاد سلامت انسان معرفی شود. بدین ترتیب علاوه بر اینکه میتوان از مزایای مثبت هر کدام از نظریهها –ساختار سیستمی و سلسله مراتبی طب متعالیه از یک طرف و ساختار جزءنگر و فرادقیق پزشکی ژرف از طرف دیگر- استفاده کرد، میتوان کنترل بر نقاط ضعف آنها را نیز افزایش داد. در گام دوم، با هم ارزی و کنارهم گذاری مراتب طب متعالی با مراتب سلامتی در رویکردهای متقدم و متأخر علوم محیطی، یک ساختار سلسله مراتبی برای محیط متعالی معرفی میشود. با برهمگذاری یافتههای و نتایج اولیه گام اول و دوم، مؤلفههای ماتریس پیشنهادی سلامت محیط معرفی میشوند و با کمک چهارچوب معرفی شده توسط «روش ارزیابی کیفیت فضا»، در قالب 4 ماتریس به جزییات «مدل ارزیابی سلامت محیط» شکل میدهند. مدل مفهومی پژوهش در تصویر 3 نشان میدهد که چگونه مبانی نظری برای ساخت مدل ارزیابی سلامت محیط در کنار هم مینشینند.
[1] 1. Supportive Environments
[2] 2.Restorative Environments
[3] 3. Salutogenic Environments
[4] 4. Revitalizing Environments
[5] 5. Therapeutic Environments
[6] 6. Enriched Environments
[7] 7. Healing Architecture
[8] 8. Neuro-architecture
[9] 9. Health-promotive Design
[10] 1. Neurotechture
تصویر 3: مدل مفهومی پژوهش مبانی نظری
به نظر میرسد ارایه مدل ساختاری جامعی برای ارزیابی سلامت محیط بدون در نظر گرفتن مفهوم متأخر سلامت و سلامتی در مطالعات پزشکی میسر نمیباشد یا حداقل از جامعیت آن به شدت کاسته میشود. به همین منظور در این بخش به بررسی سیر توجه به مفهوم سلامتی پرداخته شده و رویکردهای حکما و پژوهشگران پزشکی در دو دسته طب قدیم و پزشکی نوین ارایه میشود.
الف- مفهوم سلامت در نگاه حکمای قدیم در طب
عامیانه ترین و ابتدایی ترین تعریف سلامتی، عدم دچار بودن انسان به بیماری است که تا مدتها مورد استفاده قرار میگرفت. از اصلی ترین رویکردهای قدیمی در تعریف چیستی سلامت میتوان به نظر حکمایی مانند جالینوس (جالینوس، 1988: 17-15)، محمد بن زکریای رازی (رازی، 1388: 113) و فارابی (1405: 23) اشاره کرد. مهمترین آنها تقسیم سه گانه جالینوس است: او احوال بدن را شامل سه مرتبه سلامت، بیماری و حالتی که نه سلامت است و نه بیماری میداند. در قرون بعد بیشتر توجهات به دیدگاه ابن سینا و ایرادات دانشمندان خصوصا نقد فخر رازی بر آن است؛ چرا که ابن سینا در سه موضع از آثارش (ابن سینا، 1426: 1/21)، (ابن سینا، 1404: 253)، (ابن سینا، 1426: 1/106) تعریف خود از سلامت را ارائه میدهد. ابن سینا بر خلاف جالینوس، حالات بدن انسان را دوگانه میداند و حالت سوم -یعنی حالتی که نه سلامت است و نه بیماری- را نمیپذیرد. همچنین ابن سینا در آرای اولیه خود تأکید بر کیفیتهای نفسانی سلامت و بیماری دارد. همین باعث طرح اشکالات متعددی از سوی فخر بهاندیشههای ابن سینا در این باب میشود.
پس از ابن سینا، حکما در تبیین چیستی سلامتی به دو دسته قابل تفکیکند: گروهی مانند فخر (فخر، 1411: 1/406-399) (فخر، 1397: 53-43) که به نقد تعریف ابن سینا روی میآورند و تلاش میکنند کیفیت نفسانی سلامت و بیماری را نفی کنند و گروهی مانند ابن نفیس قرشی (ابن نفیس، بیتا: 6-5)، قطب الدین شی (شی، 1387: 1/56-46) و ملاصدرا، که به شرح و دفاع از نظر ابن سینا پرداختهاند. در میان فلاسفه و حکمای اسلامی صدرالمتالهین همچون برخی دیگر از حکمای بزرگ اسلامی به این مسئله پرداخته است و بر نفسانی بودن سلامت و بیماری تأکید میکند. با این توضیح که از نظر ملاصدرا نفس و بدن اساسا دو موجود نیستند بلکه بدن پایین ترین مرتبه نفس است. او تأکید میکند که بیماری کیفیتی نفسانی است که به سبب «علت مُعِدِّه» در طبیعت بدن (نفس طبیعی بدن) تغییر بوجود آورده و سلامت، حالتی است که نفس طبیعی، آن را در بدن به وجود میآورد (ملاصدرا، 1389: 2/396). میتوان گفت که سلامتی از دید ملاصدرا تحت تأثیر چند لایه است و علل مُعِدِّهای از مراتب بالای روح تا مرتبه پایین نفس انسانی بر سلامت طبیعت بدن اثر میگذارند(1). همچنین در نگاه وی، سلامت، وجودی است و بیماری عدم وجودِ سلامت است (احمدیزاده و همکاران، 1398: 99). سلامت، حالت و چگونگی نفس است در مرتبه نازل مادی خودش به گونهای که افعال نفس انسانی به خوبی از مجاری خود جاری میشوند و بیماری، «طور» نفس است بگونهای که در جاری ساختن افعال نفس در مرتبه بدن مشکلی دارد. به تعبیر دیگر میتوان گفت که مرزی میان سلامت و بیماری نیست و هر انسان همواره بر «طور»ی است و بر روی طیفی از سلامتی و بیماری قرار دارد و به میزانی که در جاری ساختن افعال نفس مشکل دارد، در مراتبی از بیماری است. با چنین دیدگاهی در مورد سلامت و بیماری تأثیر و تأثر نفس و بدن مورد توجه قرار میگیرد و امور نفسانی غیر زیستی که در مراتب بالاتر وجود قرار دارند، نقش جدیتری در حل معضلات زیستی پیدا میکنند. بنابراین نقش مراتب بالاتر نفس انسانی پررنگ تر میشود.
در جمعبندی این نظرات در مورد سلامتی و بیماری میتوان گفت که نگاه حکما به مقوله سلامت از مرحله جسمانی فراتر رفته و به اثرات روانی و روحی اشاره دارد. به تدریج حکما از حالت دو و سه گانه دیدنِ نفس، به وجود «طورِ نفس» یا در طیفِ بیماری و سلامتی قرار داشتنِ آن اشاره کردهاند. همچنین، بر وجود علل معدهای در مراتب بالاتر نفس (روح) و اثر آن بر نازلترین مرتبه نفس انسانی (طبیعت بدن) اشاره دارند بدین معنی که ممکن است بخشی از عوامل روانی باعث شکل گیری حالت یا «طور» ی از بیماری در مرتبه جسمانی (طبیعت بدن) گردد. از اینرو دقت به ریشههای بیماری در مراتب بالاتر نفس در پزشکی مورد توجه قرار گرفته است. این عوامل منجر به توجه جامعه جهانی به موضوع ابعاد سلامت و چگونگی همگامی پیشرفتهای دقیق طب جدید با مراتب طب سنتی ایرانی- اسلامی شده است.
ب- مفهوم سلامت بر اساس رویکردهای جدید در مطالعات علوم پزشکی
با توسعه تحقیقات روانشناسی و جامعه شناسی در اواسط قرن بیستم، سازمان بهداشت جهانی در سال ۱۹۴۸میلادی سلامتی انسان را حالتی از تندرستی و رفاه جسمی، روانی و اجتماعی تعریف کرد و نه حالتی که هیچ بیماری یا اختلال در انسان مشاهده نشود (WHO, 1948: 1). در همین راستا و در طول دو دهه اخیر، محققین و نظریه پردازان بر خلاف دیدگاههای قدیمی تر، ابعاد مختلفی را برای سلامت مطرح کردهاند و تنها به بعد جسمانی سلامت اکتفا نکردهاند. برخی از اصلی ترین دیدگاهها در مورد ابعاد سلامتی1 در جدول 1 قابل مقایسه است. همانگونه که در جدول مشخص است به تدریج با پیشرفت علم پزشکی، وجود مراتب و لایههای مختلف سلامتی مورد پذیرش محققین قرار گرفته و رویکردهای چند جانبه به سلامتی، جای خود را در مطالعات پزشکی باز کرده است. همچنین همگام با پیشرفت تکنولوژی امکان تعریف و سنجش مؤلفههای سلامتی نیز بیش از پیش مهیا شده است.
امروزه دغدغه سنجش سلامت، نه تنها یک دغدغه عمومی برای جوامع به شمار میآید بلکه تک تک افراد با توجه به جایگاهی که این مسأله در کیفیت زندگی آنها ایفا میکند، هر یک به تنهایی سعی در سنجش شاخصهای سلامتی خود و بررسی و تحلیل راهکارهای موجود برای بهزیستی میکنند. این «دیدگاه فردگرایانه2» به سلامت، منجر به حرکت سنجش سلامتی بر مبنای شاخصهای فردی و جزئی شده است. یکی از این دیدگاههای فردگرایانه و جزئی نگر، «نظریه پزشکی ژرف» است که به ابعاد جزئی تر و کمّی سنجش سلامت با ابزار دقیق اشاره میکند.
در کنار نظریههای جزئی نگری همچون «نظریه پزشکی ژرف»، در برخی مطالعات علوم پزشکی متأخرتر سعی شده است از دیدگاه سیستمی، ساختاری کلی نگر و جامع برای تفکیک لایههای گوناگون سلامتِ بدن انسان ارائه شود تا بدین سان، متخصصین مختلف در حوزه مربوط به هر لایه، بتوانند ارزیابی خود را از سطح سلامت فرد ارائه دهند و دسترسی جامع به سنجش سلامتی افراد و گروهها برای جامعه پزشکی فراهم شود. یکی از این دیدگاههای سیستمی و کلی نگر، «نظریه طب متعالیه» است که بر پایه حکمت متعالیه ملاصدرا شکل گرفته است و به ابعاد کلی و کیفی در سیستم سلامت مینگرد.
جدول 1 . اصلی ترین دیدگاهها در مورد ابعاد سلامتی
[1] 1. Health Dimensions
[2] 2. Personalized
پژوهش در ادامه این دو دیدگاه کمی و کیفی را بررسی خواهد کرد.
- نظریه پزشکی ژرف بر مبنای رویکرد کمیِ فردگرایانه
امروزه پیش بینیهای زیادی در مورد پزشکی آینده ارائه میشود. اخيراً اريک توپال پزشک-دانشمند (2019)، نظریه «پزشكي ژرف» را پيشنهاد داده است که برخاسته از پيشرفت های دو دهه گذشته پزشكي سيستمي و پزشكي ديجيتالي همراه با همگرايي علم و فناوری در گسترة بيولوژی و شكل گيري پزشكي فرادقيق است. بر اساس این دیدگاه، همانطور که هر نقطه از محیط، مختصات جغرافیایی خاصی در فضا دارد که در لایههای مختلف سامانه اطلاعات جغرافیایی یا جیآیاس1 محیط قابل نمایش است، هر سلول انسان نیز، دارای ویژگیهای خاصی در سیستم بدن انسان است که با اطلاعات لایههای امیکس بیان میشود. توپال این لایههای ساختاری شِبه جیآیاس بدن را در 10 لایه معرفی میکند که به هر یک از این 10 لایه «امیکس» میگوید. دادههای هر امیکس، ویژه همان فرد بوده و بدین سان جیآیاس آن فرد بروز مییابد. این جیآیاس فردی به صورت یک موزائیک غنی از اطلاعات چند مقیاسی خود را نشان میدهد که بر اساس آن تا حدی میتوان خمیر مایه پزشکی آن فرد را شناسایی نمود (توپال و کولیس، 1395: 17). این نظریه تلاش میکند با ارائه مفهومی جدید تحت عنوان امیکس به سمت ارائه مؤلفههای جزئی قابل ارزیابی برای سنجش سلامتی پیش رود و با رویکردی فردگرایانه شاخصهایی را معرفی کند که به صورت ویژه برای هر فرد با ابزار فرادقیق قابل سنجش است. این 10 امیکس عبارتند از:
لایه 1- ژنوم: شاید به شکل سنتی، نقش توالی یابی و ژنومیکس پررنگتر از دیگر امیکسها باشد. ژنوم به توالی DNA اشاره دارد. در همین راستا محققین علم ژنتیک فرادقیق اعتقاد دارند که به زودی هر کدام از ما، توالی ژنوم کامل خود را بر روی تلفنهای هوشمند خود خواهیم داشت.
لایه 2 و 3 – متابولم: که شامل یک لایه «پروتئوم و کریپتوم» و یک لایه «میکروبیوم» میشود.
لایه 4- اپی ژنوم: اپی ژنومیک، لایه دیگری از بیولوژیک ژنومیک GIS ما است که به زنجیرههای جانبی و بسته بندی DNA توسط متیلاسیون، تغییر هیستون و کروماتین میپردازد. با بیش از 200 تیپ سلولی در بدن، این تغییرات که ویژه هر سلول است، خود گویای پیچیدگی نقشة اپی ژنومیک میباشد.
لایه 5و6 – فنوم: که شامل اطلاعات فیزیکی فرد و نگار اجتماعی فرد میشود. اطلاعات فیزیکی فرد به صورت تاریخچه پزشکی ثبت میشود (سن، جنس، شغل، تاریخچه خانوادگی، داروها، اعمال جراحی، علایم حیاتی، قد، وزن، تظاهر عمومی و...). نگار اجتماعی فرد شامل اطلاعات دموگرافی، مکان، خانواده و دوستان، دوستان ِدوستان و ... میشود و امروزه توسط تلفنهای هوشمند قابل ثبت است.
لایه 7 و 8- فیزیوم: که در دو دسته [اطلاعات] «حسگرهای زیستی غیر تهاجمی پوشیدنی» و نیز «حسگرهای زیستی غیر تهاجمی کاشتنی در خون» (Nano chips) قابل تفکیک است.
لایه 9- آناتوم: که با فناوریهای تصویری مانند MRI، CT، اسکن هستهای و سونوگرافی قابل دستیابی است. هرچند این لایه امروزه توسط ادوات بیمارستانی گران قیمت ایجاد میشود، در آینده از طریق تلفن هوشمند قابل دستیابی خواهد بود. هم اکنون نیز برخی از سنجشهای مربوط به این لایه نظیر معاینه فیزیکی چشم، گوش، عروق گردنی، قلب، ریه، شکم و جنین توسط اپلیکیشنهای قابل نصب بر روی برخی تلفنهای هوشمند انجام میگیرد.
لایه 10- اکسپوزوم: که با حسگرهای محیط زیست برای کمی سازی و ردیابی مواجهه ما با آلایندههای محیط زیست مانند: تابش اشعه ها، آلودگی هوا، گرده ها، آفت کشهای موجود در غذا و.... قابل ارائه است.
استفاده از این نظریه - با توجه به ساختار لایه بندی آن (امیکس ها)- قابلیت تطبیق با ساختار اطلاعات جغرافیایی (جی آی اس) محیط را فراهم میکند و به منظور ارتباط دهی بین مقادیر و شاخصهای محیطی و انسانی در این پژوهش مناسب است. همچنین به دلیل رویکرد دقیق و ابزارمند آن، راه را برای سنجشهای دقیق در آینده باز میکند.
- نظریه طب متعالیه بر مبنای رویکرد کیفیِ سیستمی
در مقابل دیدگاه پزشکی ژرف و در راستای تلاش برای درمان جامع و مانع تک تک افراد (فردگرایی) در یک ساختار سیستمی، رویکردی با عنوان «طب متعالیه» معرفی شده است که برگرفته از حكمت متعاليه ملاصدرا است و با رویکردی کل نگر، به اثرگذاری مراتب بالاتر نفس انسانی بر سلامت و بیماری تأکید دارد (تابعی و نبی پور، 1399). این رویکرد تلاش میکند تا از طریق ارایه یک ساختار سلسله مراتبی، چهارچوبی برای بررسی سلامت فرد، جهت پیشگیری و درمان ارائه دهد (ر.ک: نمودار 1). در این نظریه نوعی ارتباط از بالا به پایین بین ویژگیهای روحی، روانی و جسمی تصور شده است که به تدریج و با گذر زمان و تجربه محیط میتواند در قالب اثرات (ویژگی های) عصبی و غددی و ایمنی در شخص ظهور یابد و او را به یک رفتار متعادل و سالم رسانده یا نیازمند مداخله دارویی برای تعادل بخشیدن به این اثرات و حفظ سلامتی او کند.
استفاده از این نظریه با توجه به ساختار سلسله مراتبی آن قابلیت حرکت از کل به جزء را برای ساخت مدل ارزیابی فراهم میکند و شناخت و بررسی علل معده را در مراتب مختلف نفس انسان امکانپذیر میسازد.
همچنین تابعی در مطالعهای دقیقتر، سعی در بیان ارتباطِ بخشی از این ساختار را دارد (نمودار 2).
[1] . Geographic Information System (GIS)
نمودار 1: ساختار سلسله مراتبی طب متعالیه (برگرفته از تابعی، 1399: 9)
در این بررسی میتوان دید که نوعی ارتباط از بالا به پایین بین ویژگیهای روحی، جسمی ژنتیکی (هوش) و روانی (هیجان) تصور شده است که به تدریج و با گذر زمان و تجربه محیط میتواند در قالب اثرات (ویژگیهای) عصبی و غددی و ایمنی، در شخص ظهور یابد و او را به یک رفتار متعادل و سالم رسانده یا نیازمند مداخله دارویی برای تعادل بخشیدن به این اثرات کند.
|
نمودار 2: ارتباط معنویت، هوش و هیجان در انسان (برگرفته از تابعی، 1400) |
ج- سلامت در مطالعات علوم محیطی
توجه به سلامت، سلامتی و بیماری را از حوزه پزشکی به حوزه طراحی محیط نیز کشانده است و بر اساس نوع نگاه به این مفاهیم و تعاریف برداشت شده از آنها و نوع و سطح اثرگذاری این مؤلفهها در کیفیت بخشی به محیط، میتوان دو رویکرد اصلی را در علوم محیطی تشخیص داد که در ادامه تحت عناوین رویکرد متقدم (مدل محیط-رفتار) و متأخر (مدل ادراکی-رفتاری محیط) به صورت مختصر به آنها اشاره میشود:
- رویکردهای متقدم بر مبنای سیستم محیط- رفتار1
مطالعات اولیه در حوزه بینارشتهای سلامت و محیط، اگرچه بر مبنای پذیرش سیستم محیط- رفتار شکل گرفتهاند و «انسان»، «محیط» و «روابط بین آنها» را مورد بررسی قرار میدهند، اما بیشتر به مواردی از سلامت همانند سلامت محیط زیست توجه کردهاند. در نظریهها و آرای اولیه این رویکرد، تنها به جنبههای مستقیم سلامت کالبد انسان پرداخته میشود و عموما همین نگاه هم به جز در مبحث استانداردهای طراحی -اغلب در تدوین استانداردهای مناسب سازی فضاها برای ناتوانان و دگرتوانان جسمی-، به مطالعات حوزه علوم پزشکی محدود شده است (ر.ک: محققین مربوط به ابعاد ساختاری و جسمی در جدول 2). همچنین در این آرا، به حضور جنبههای غیر مستقیم (روانی) که ناشی از روابط بین این دو (انسان و محیط) است و نیز به مراتب بالاتر وجودی و اهمیت مسایل روحی اصلا پرداخته نمیشود. در این دوره بیشتر تمرکز پژوهشها بر طراحی «محیط سالم2» و عاری از بیماری با رویکردهای بیماری زدایی بویژه در طراحی فضاهای سلامت شامل بیمارستانها، درمانگاهها و کلیلنیکهای پزشکیست. از نیمه قرن بیستم است که در مطالعاتی با عناوین روانشناسی محیط، حس مکان، حس حضور و دلبستگی به مکان، توجه به سطوح و مراتب بالاتر سلامت و حضور جنبههای غیر مستقیم (روانی) دیده میشود. در ادامه و در میانه و اواخر قرن بیستم با شکل گیری نظریههایی از جمله نظریه محیطهای سالتوژنیک تحت تأثیر اندیشههای آنتونوفسکی (1979)، توجه از بیماری زدایی به سمت سلامت افزایی معطوف میگردد. همچنین در پژوهشهای محرابیان و راسل (1974) و راسل و پرات (1980) -شاید برای نخستین بار- تعریف مؤلفههای سنجش سلامت در محیط و اهمیت ارزیابی سلامت محیط مشاهده میشود. اگر چه این تحقیقات طلایه دار مطالعات بعدی در زمینه محیطهای پیشران سلامت و معرفی معیارهای اینگونه محیطها گشتند، با این وجود این پژوهشهای اولیه جهت سنجش مؤلفه ها، اغلب به خود اظهاری بسنده میکنند (ر.ک: جدول 2. تحقیقات بخش الف) و یک ساختار سیستمی جامع و دقیق برای ارزیابی در محیطهای متنوع ارایه نمیکنند.
- رویکردهای متأخر بر مبنای فرآیند ادراکی- رفتاری در محیط
با پیشرفت تکنولوژی و معرفی ابزارهای جدید، امکان سنجش محیط از طریق سنجش «اثرات غیر مستقیم احساسی، شناختی و ادراکی» انسان در مواجهه با محیط با کمک دستگاههای سنجش بیولوژیکی، عصبی و غددی میسر گردید. بدین ترتیب، تحقیقات با هدف بررسی تأثیر محیط بر سلامت روان -جنبههای غیر مستقیم (روانی) سلامت- و معرفی مؤلفههای ترکیبی سلامت محیط با توجه به علوم محیطی در تناظر با روانشناسی، پزشکی، علوم اعصاب و علوم شناختی گسترش بیشتری پیدا کردند (ر.ک:Berto, 2014; Collado, et al., 2017; Hartig, 2017; Shu & Ma, 2018; Van den Berg et al., 2016; Marcus & Sachs, 2013; Jiang, 2014; Lin & Juan, 2024; Gashoot, 2023; Grigoryan, 2023; Morera-Balaguer et al., 2023; Thakur et al., 2023; Bower, et al., 2019; Higuera-Trujillo, 2021; Assem, et al., 2022). اگر چه در معرفی و تفکیک مؤلفههای اثرگذار بر ابعاد مختلف سلامت، اجماعی صورت نگرفته است؛ اما اکثر رویکردهای جدید برای ساماندهی این مؤلفهها به فرآیند ادراکی- رفتاری انسان تکیه میکنند. بر اساس این رویکرد، محیط ظرف رفتار انسانی است؛ بنابراین برای شناختِ محیطِ مناسبِ یک رفتار انسانی، میتوان ویژگیهای احساسی، ادراکی، شناختی کاربر و یا کاربران آن محیط را بررسی کرد. این محققین فوق، برای سنجش کیفیت سلامت محیطی از عبارات مشابهی که توسط نظریه پردازان اولیه ایجاد شده است، استفاده میکنند و بنابراین هر یک به دلیل محدودیت نظرات اولیه و ابزارهای سنجش در دسترس خود، به ارزیابی بخشی از فرآیند ادراکی- رفتاری محیط میپردازند (ر.ک: جدول2: لیست نظریه پردازان اولیه در بخش ب). همچنین کماکان با توجه به نبود گفتمان یکسان در معنا و ماهیت مسایل مراتب روحی سلامت و در نتیجه ارائه مؤلفه، معیار و شاخص همه شمولِ سنجش، کماکان ابعاد و مراتب بالاتر وجودی سلامت (مرتبه روح) چندان مورد توجه قرار نمیگیرند.
[1] . Environmental- behavior system
[2] . Healthy Environments
جدول 2: جنبههای سلامتی در مطالعات متقدم و متأخر محیط(2)
ابعاد سلامتی | جنبههای مختلف سلامت در مطالعات متقدم و متأخر محیط |
روحی | سلامت معنوی: (میلر، 1385)، (Hungelman J. et al. 1985)، (Hawks S. R. et al., 1995)، (Gomez, R. & Fisher, J.W., 2003)، (عباسی، محمود و همکاران، 1391) |
بعد ساختاری محیط (جنبههای مستقیم ساختار محیط) | سلامت محیطی (محیط زیست): (کالج محلی میشیگان GRCC)، (WHO)، (Dovjak, M., Kukec, A., 2019)، Kelley T., 2008)) |
سلامت شغلی (موسسه ملی سلامت NWI) با عناوین: طب کار (عقیلینژاد و مصطفایی، 1379)، سم شناسی شغلی (Klaassen, C.D., 2013)، آسیب شغلی (Gossman & Knoblauch, 2017)، فرسودگی شغلی (mayo clinic staff sep 26,2006. http://www.mayoclinic.com.) | |
سلامت اجتماعی : (نیک ورز و یزدان پناه، 1395؛ حبی، 1383)، (Russell,1973)، (WHO, 1986) | |
سلامت مالی: (ETSU)، (https://khanesarmaye.com/financial-health/#gref) | |
سلامت فرهنگی (بر اساس قومیت، مذهب و جنسیت و سن): (WHO, 2005) | |
بعد جسمی شخص (جنبههای مستقیم جسم انسان) | ارتباط بین ویژگیهای جسمی و طراحی محیط بجز در معرفی استانداردهای طراحی در مطالعات محیطی کمتر مورد توجه بوده است.: دفترچه استانداردهای طراحی برای کاربریهای مختلف مانند: (Neufert, E., Neufert, P., 2012)، (Time Saver standards) این تحقیقات بیشتر در حیطه مطالعات علوم پزشکی انجام شده است. |
بعد روانی شخص (جنبههای غیر مستقیم روانی) | سلامت فکری (راجر ویلیامز RWU) و سلامت روانی: (WHO, 2005)، الف: تحقیقات اولیه با عناوین: «چرخه احساسات»2 (Plutchik, 1980)، « 28 عبارت توصيفگر کیفیت موثر مکان» (Mehrabian, & Russell, 1974)، (Russell, 1980)، «شبکه احساسی» (Russell, et al. 1989)، «شاخصهای معنایی و کیفیات احساسی» (Russell, & Pratt, 1980)، ترجیحات بصری، اتمسفر (زومتور، بوهمی، هرشفیلد، آلتو، رایت، گیبسون و ...)، توپوفیلیا (Tuan, 1990) و حس مکان (Steele, 1981)، (Brinkerhof, 1996)، دلبستگی به مکان (Altman, & Low, 1992)، فرضیه ساوانا (Dart, 1924)، تئوری چشم انداز و پناهگاه (Appleton, 1975). |
ب: رویکرد غالب متأخرین بر روی: تئوری پایداری، عبارت سالتوژنز (Antonovsky, 1979) و تئوری محیطهای ترمیمی3 از راجر اولریچ که با عناوین متفاوت محیط حسی، شفابخش، درمانی و نظریه بازیابی توجه4 (Kaplan, 1995) و بهبود استرس5(Ulrich, 1991) همراه میشود. عبارت کانسینیتاس6 از آلبرتی7 و فرضیه بایوفیلیا (Wilson, 1984)، ماتریس طراحی داخلی بایوفیلیک (McGee et al., 2019)، محیط حمایتگر و محیط غنی شده (Hebb, 1949). |
مرور مطالعات محیطی نشان میدهد که بیشتر مطالعات اولیه در حوزه ارتباطی محیط و سلامت، بر ویژگیهای محیط سالم و «اجزاء ساختاری» این محیطها متمرکز شده بودهاند. با گذشت زمان و تکامل مدلهای انسان- محیط، توجه به کاربران محیط و سلامت آنها بویژه در «بعد جسمانی» در مطالعات حوزه علوم محیطی بیش از پیش دیده میشود. در ادامه و در تحقیقات متأخرتر، با شناخت بهتر پژوهشگران از مسائل روانی و اهمیت چرخه (یا زنجیره) احساس- ادراک- شناخت در بروز رفتار ما در محیط و همچنین ارائه تعاریف شاخص-محور از سلامت روان، «بعد روانی» سلامت محیط در پژوهشها مورد تأکید قرار میگیرد. هر چند در این پژوهشها در ابتدا مقادیر احساسات مورد بررسی محققین بند الف جدول 2 قرار گرفته است؛ اما در ادامه، تلاشهای محققین بند ب، با تأکید بر فرایند ادراکی-رفتاری در محیط به معرفی و توسعه نظریههای متعددی در این زمینه منجر شده است. بررسی سیر مطالعات محیطی همچنان نشان میدهد که مطالعات معدودی به «بعد روحی» کاربران محیط و نحوه اثرگذاری محیط بر فرایند سیال سلامت (ارتباط سیال مراتب نفسانی و روحانی) کاربران محیط توجه کردهاند.
همچنین بررسی نگارندگان نشان میدهد که کماکان چهارچوبی جامع برای ارزیابی سلامت محیط با در نظر گرفتن نظریههای متأخر حوزه سلامت و پزشکی که در آن جمیع مؤلفههای اثرگذار و چگونگی تفکیک و سنجش آنها ارائه شده باشد، معرفی نشده است. در بیشتر ساختارهای ارزیابی ارائه شده نیز، بجای تأکید بر لایههای مختلف وجودی افراد و مراتب سلامت، اثر محیط بر فرد با مقادیر احساساتِ1 پایه سنجیده میشود و سنجش آنها نیز بیشتر از طریق خود اظهاری افراد از دریافتهای حسی2 صورت میگیرد (ر.ک: Herzog et al., 2002). این در حالیست که از یک طرف پیشرفت ابزارهای نوروفیزیلوژیکی که میتوانند با دقت نسبتا بالایی اثرات احساسی-شناختی-ادراکی محیط بر افراد را پیمایش، رصد و سنجش کنند و از طرف دیگر مدلهایی نظیر پزشکی ژرف با ارائه مؤلفههای امیکس، این امکان را بوجود میآورند که مدل دقیق تر و جامع تری نسبت به ساختارهای خودارزیابی اولیه سنجش سلامت محیط ارائه گردد. به اینها میتوان نگاه سلسله مراتبی و سیستمی طب متعالیه را نیز افزود تا این ساختار ماهیت سیستمی یکپارچه تری پیدا کند. بعلاوه در اکثر مطالعات موجود به «اثر لحظه ای» محیط بر ساختارهای احساسی-ادراکی-شناختی فرد توجه شده است و در نتیجه بررسی عامل «زمان» مغفول مانده است؛ به این معنی که سنجش بازههای زمانی متفاوت (از مواجهه اولیه فرد با محیط گرفته تا مواجهه و تجربه کوتاه مدت، میان مدت و یا بلند مدت محیط)، در قالب مؤلفههای ترکیبی – که از اثر ترکیبی حواس خبر میدهند و در قالب دادههای عصبی، غددی و آنزیمهای سطح ایمنی بدن ارائه میشوند– کمابیش مغفول مانده است. در نتیجه تا کنون به تعیین محدودههای مجاز امیکسهای انسانی برای یک رفتار معقول در محیط پرداخته نشده است. همچنین برای افزایش کیفی ویژگیهای جی آی اس محیط نیز جز در موارد محدودِ استفاده از فن آوریهای مداخله گر و یا مشوق (مانند «دربرگیریهای صوتی و تصویری») تلاشی صورت نگرفته است.
همه این پتانسیلها میطلبد که مدلی معرفی شود تا برای ارزیابی سلامت محیط ساختار جامعی داشته باشد. این ساختار جامع را میتوان از یک فرآیند ادراکی جامع اتخاذ کرد. پژوهش حاضر، مراحل فرآیند ادراکی که در تحقیق پیشین نویسندگان به چاپ رسیده است را بدین منظور پیشنهاد میدهد: (جدول 3)
[1] . Feeling
[2] . Sensations
جدول 3: مراحل فرآیند ادراکی جامع و ثبت رفتارهای محیطی انسان در
سیستم محیط- رفتار برگرفته از (دانشمند و فتاحی، 1402: 31)
جدول 3 زنجیرهای از دریافت حسی تا رفتار در محیط را به منظور بررسی سلامت اجزا و روابط، در سیستم محیط- رفتار نشان میدهد. گرچه در فرآیند زنجیروار آن ابهاماتی وجود دارد، اما چهارچوب مناسبی برای پیشنهاد ساختار مدل ارزیابی سلامت محیط فراهم میآورد. این جدول، فرآیند ادراک و رفتار در محیط (از دریافت حسی تا حوزه رفتار متعالی) را به تفکیک بیان میکند.
تبیین چهارچوب مدل ارزیابی سلامت محیط
این پژوهش، برای ارائه ساختار جامعی که بتواند به صورت سیستمی با دقت بیشتری اثر محیط بر سلامت افراد (سلامت محیط) در طول زمان را مورد ارزیابی و سنجش قرار دهد، از راهبرد تحلیلی-ترکیبی و کنارهم گذاری نظریهها و ایجاد تناظر بین مفاهیم مشترک آنها کمک میگیرد. برای این منظور در سه گام به شرح زیر ساختار مدل ارزیابی سلامت محیط تکوین و تبیین میشود:
گام اول: استخراج ابعاد سلامت محیط بر اساس تناظر دو نظریه پزشکی ژرف و طب متعالیه
در گام اول، پژوهش سعی میکند ابعاد سلامت انسان را به صورت کلی و بر اساس آرای قبلی اندیشمندان، معرفی کرده (ر.ک: جدول 4 ستون 1)، با کمک برقرار ی تناظر بین دو نظریه پزشکی ژرف (جدول 4 ستون 4) و طب متعالیه (جدول 4 ستون 2 و 3)، لایههای امیکس را در مراتب تسلسل طب متعالیه قرار داده، و از این طریق ساختاری ترکیبی و جدید از ابعاد سلامت محیط (جدول 4 ستون 5) ارائه دهد که بتواند شالوده و بنیان فکری مدل ارزیابی ارائه شده باشد.
در این بخش، کیفیت هر مرحله که باعث تعالی بخشی محیط میشود، با نام «کیفیت تعالی بخشی» معرفی میشود. ابتدا با کمک اصطلاحات کوتاه بیان شده در طب متعالیه (ر.ک: نمودار 1 و نمودار 2) کدهای اختصاصی برای کیفیت تعالی بخشی در هر مرحله ارائه میشود (ستون 3 جدول 4) و در ادمه نکاتی در کمک به خوانش جدول عنوان میشود:
جدول 4: تناظر دو نظریه پزشکی و استخراج ابعاد سلامت محیط
ابعاد سلامت انسان | مراتب ساختار طب متعالیه و ویژگیهای هر مرتبه | ضریب کیفی در هر مرتبه | ابعاد و لایههای پزشکی ژرف
| ابعاد سلامت محیط | |
بعد روحی | روحی (ذکاوت روحی) | SQ | - | - | روحی |
بعد ساختاری محیط (اشاره نشده است) | ساختاری محیط (اشاره نشده است) | ENV.Q | فنوتیپ سازی ژرف (پزشکی فرادقیق) | - لایه اکسپوزوم: لایه محرک خارج از بدن انسان که باعث اثرات اپی ژنتیک در بدن انسان میشود (مواجهه با محیط فیزیکی: عوامل عینی محیط شامل عناصر محیطی و عوامل اقلیمی و ... دیده نشده است) | بعد کالبدی محیط در وضع موجود |
بعد جسمی شخص | ژنتیکی [/ زیستی / فیزیکی] ذکاوت ذهنی ژنتیکی (علمی و هنری) | GQ /BQ /PQ | - لایه ژنوم. (شاخص: ژنوم میتوکندری) | بعد جسمی پیشین
| |
- لایه متابولم. | |||||
- کریپتوم (رونوشتهای ژن درون سلول ها) - پروتئوم - لایه آناتوم | |||||
بعد روانی شخص | روانی (ذکاوت روانی و هیجانات) | IQ (سنجش کارکرد ذهنی و شناخت نهایی که متأثر از اثر گذاریهای اپی زنتیک است) | -لایه اپی ژنوم - لایه میکروبیوم (محیط) - لایه فنوم (اطلاعات پزشکی فرد) (مواجهه با محرکها یا درمانهای قبلی) - لایه فنوم (نگار اجتماعی فرد) (مواجهه با محیط اجتماعی و فرهنگی و...) | بعد روانی پیشین | |
ویژگیهای عصبی متأثر از محیط (ذکاوت فیزیکی) | EQ
| یادگیری ژرف | به ماشین لرنینگ واگذار شده است. | بعد روانی اولیه
| |
سطح کارکرد غدد متأثر از محیط (ذکاوت فیزیکی) | ENQ | - | بررسی اثرات مراتب بالاتر در دراز مدت از طریق لایه فیزیوم | بعد جسمی- روانی ثانویه | |
سطح ایمنی متأثر از محیط (ذکاوت فیزیکی) | IMQ | - | بررسی اثرات مراتب بالاتر در دراز مدت (اشاره نشده است.) | ||
مداخلات (اشاره نشده است) | بعد دارودرمانی(مواجهه با محرک خارجیِ دارو و درمان دارویی) | PHQ | همدلی ژرف | - جزییات لایه اکسپوزوم و فنوم لازم جهت ترمیم محیط (دیده نشده است) - همدلی پزشک با بیمار به عنوان محرک خارجی اثر گذار بر درمان فرد (مرحله همدلی ژرف) | بعد ترمیمی محیط (مواجهه با محرک خارجی محیط و درمان محیطی) (RQ) |
توضیح تکمیلی: «بعد روانی اولیه» و «بعد جسمی روانی ثانویه» با اثرات جسمی که بر بدن میگذارند، در مرحله بعدِ تجربه محیط توسط شخص، به عنوان «بعد روانی پیشین» و «بعد جسمی پیشین» تلقی میشوند.
- با متناظر قرار دادن ستون 1و 2 و 3 در جدول 4، میتوان بیان کرد که دیدگاه طب متعالیه سعی میکند پدیدههای تأثیرگذار بر سلامت افراد را در قالب ژنوتایپهایی از بالاترین ابعاد وجود تا پایین ترین بعد، شناسایی کند و در این راستا بر اثر و احاطه ابعاد برتر وجود (روح و روان) بر ابعاد نازلتر (جسمانی و کالبدی) تأکید میکند. در این دیدگاه اولویت با ریشهها و ژنوتایپهای اثرگذار در فرد است و کمتر به فنوتایپها (ویژگیهای قابل مشاهده و رفتاری) توجه میشود. اولین توجه این دیدگاه به بُعد روحی (ضریب روحی SQ)1 است؛ اما به بُعد ساختاری محیط توجه نمیکند. در مرحله بُعد جسمیِ شخص، از اثر غیر قابل انکار بخشی از بعد جسمی پیشین انسان («ویژگیهای ذهنیِ ژنتیکی») که با آن وارد محیط میشود، (ضریب ژنتیکی GQ) 2 سخن میرود و بیان «ویژگیهای زیستی و فیزیکی اولیه»ای که شخص با آن متولد میشود (یعنی ضرایب زیستی BQ3 و فیزیکی PQ4) را در این مرتبه اثرگذاری نادیده گرفته است (ر.ک: نمودار 1). سپس در بعد روانی از اثر ذکاوت روان و هیجان اولیه بر جسم سخن به میان میآورد (ضریب هوشی IQ) 5و اثر آن را بر جسم در مراحل بعدی در قالب ثبت خروجیهای عصبی (ضریب هیجانیEQ) 6 در لحظه ورود به محیط، و نیز ثبت خروجیهای غددی و ایمنی (ضرایب غددی ENQ7 و ایمنی IMQ8) پس از تجربه مکرر محیط میبیند.
- در مقابل، نظریه پزشکی ژرف با رویکرد فرادقیق خود، سعی در معرفی کثرت پدیدهها (فنوتایپ سازی) از طریق گزارش مقادیر جسمی انسان و کالبدی محیط در قالب دادههای گسترده امیکس دارد (تابعی و نبی پور، 1399). با متناظر قرار دادن ستون 1و 2 و 4 در جدول 4، میتوان بیان کرد که این رویکرد بر خلاف رویکرد طب متعالیه، بعد روحی را نادیده میگیرد. بعد ساختاری محیط را تنها در لایه نازکی از اکسپوزوم در اطراف پوست بدن میبیند و اقلیم و عناصر محیطی را ندیده است. در این رویکرد برای سنجش سلامت در بُعد جسمی شخص، لایههای ژنوم، متابولم و آناتوم معرفی و مشخص شدهاند. همچنین برای سنجش بُعد روانی، به لایههای اپی ژنوم، میکروبیوم و فنوم اشاره میکند و سنجش مرحله اثرگذاری عصبی (EQ) (یادگیری ژرف) را به «یادگیری ماشینی»9 واگذار کرده و از دو مرحله دیگر (ENQ و IMQ) به وضوح نام نمیبرد. اما از دیدگاه طب متعالیه این سه مرحله شامل اثرات جسمی و روانی ثانویهای است که مشخص میکند چه میزان مداخله و دوز دارویی باید برای تعادل بخشی به آخرین حلقه زنجیره وارد کرد. امروزه برخی محققین در حوزه درمان بر این باورند که با ایجاد تغییر در حلقههای این چرخه میتوان میزان دوز دارویی (PHQ) را کاهش و اثرات دارویی را افزایش داد؛ به بیان دیگر، ويژگیهای دارویی مناسب را شخصی سازی کرد و بر اساس فرد تغییر داد.
- همانگونه که هر فرد بیمار، داروی خاص خود را میطلبد، هر مخاطب محیط نیز محیط خاص خود را طلب میکند. محیط ظرف حضور انسان است. «کیفیات تعالی بخشی» جسمی و روحی که در فرآیند «طب متعالیه» پیشنهاد شدهاند (ر.ک: کدهای اختصاصی در ستون 3 جدول 4)، به دلیل تناظر بین نیازهای جسمی و روحی انسان با امکانات و کیفیات محیطی، میتوانند در زمان «سنجش» کیفیات محیط نیز به کار گرفته شوند و بر این اساس است که محققین مطالعات محیطی عنوان میکنند که تغییر در سلامت انسان را با تغییر در ویژگیهای محیط میتوان ایجاد کرد و از «محیط درمانی» سخن میگویند که در کنار -و گاه حتی مقدم بر- «دارو درمانی» میتواند در ارتقای سلامت فرد تأثیر بگذارد. با اعتقاد به اثر پذیری این زنجیره عوامل انسانی از «ویژگیهای ترمیمی محیط»، میتوان این حلقه را به صورت مشابه برای طراحی محیط نیز استفاده کرد. از اینرو نگارندگان در ستون 5 جدول 4 با استفاده از همین نظریه سلسله مراتبی و اثر زنجیرهای، عناوین مشابهی را برای ابعاد سلامت محیط برشمردهاند.
گام دوم: یافتههای پژوهش؛ تبیین ساختار سلسله مراتبی محیط متعالی بر اساس تناظر نظریههای پزشکی نوین و مدل محیط- رفتار
در گام دوم، از طریق توجه به ابعاد سلامت محیط ارائه شده در گام قبل، و همچنین متناظر قرار دادن ساختار سلسله مراتبی طب متعالیه و پزشکی ژرف با فرآیند ادراکی- رفتاری (جدول3)، یک ساختار تحت عنوان ساختار سلسله مراتبی محیط متعالی ایجاد میشود -ر.ک: جدول 5 -.
در این ساختار، برای محیط نقش ترمیمی در نظر گرفته میشود (ضریب ترمیمی RQ)10 و همانطور که خاصیت دارو در آخرین حلقه زنجیره طب متعالیه، کمک به تعادل مراتب قبلی و در نتیجه، ارتقا علائم سلامت افزا و خاموش کردن علایم بیماری زا (و در نتیجه درمان) است، خاصیت محیط هم در آخرین حلقه زنجیره محیط متعالی، کمک به تعادل مراتب قبلی و سلامت فرد و در نتیجه، خاموش کردن ژنهای معیوب خواهد بود. (ر.ک: مطالعات مرتبط با «دارو درمانی» و «محیط- درمانی») این مورد در ساختار محیط متعالی با عنوان «خاصیت اپی ژنتیک محیط» ارائه شده است. برای استفاده از خاصیت اپی ژنتیک محیط در فرایند محیط- درمانی، در ابتدا باید مقادیر زنجیره عوامل در هر دو حوزه طب متعالیه و فرآیند ادراکی تا رسیدن به آخرین حلقه زنجیر -یعنی ویژگیهای دارویی لازم برای رسیدن به حالتی11 از بهزیستی- با روشهای فرادقیق مدنظر پزشکی ژرف، سنجیده شود و بر همان اساس، مقادیر ویژگیهای ترمیمی لازم محیط برای تکمیل اثر دارو-درمانی پیشنهاد شود. دو ردیف آخر جدول 5 نشان میدهد که در ساختار سلسله مراتبی محیط متعالی ارائه شده جزییاتی شامل: 1- رعایت «محدودههای مجاز دادههای خام جی آی اس و امیکس» (O,G) به منظور فنوتایپ سازی و 2- تحلیل «خروجیهای ترکیبیِ» فرآیندِ «یادگیری ژرف» (C) به منظور ژنوتایپ سازی و در نهایت 3- ارائه ویژگیهای ترمیمی محیطی (R) به منظور ترمیم ویژگیهای محیط در وضع موجود، میتواند در این سلسله مراتب منجر به ایجاد محیط متعالی شود. این ساختار سه گانه در ادامه برای پیشنهاد مدل ارزیابی سلامت محیط استفاده خواهد شد.
[1] . Spiritual Quotient
[2] . Genetic Quotient
[3] . Biological Quotients like Respiratory quotient (RQ),…
[4] . Physical Quotient
[5] . Intelligence (Intellectual) Quotient
[6] . Emotional Quotient
[7] . Eccrine Quotients like heat dissipation quotient (HDQ),…
[8] . Immunity Quotient
[9] . Machine Learning
[10] . Restorative Quotient
[11] . Mood
جدول 5: ساختار سلسله مراتبی محیط متعالی
گام سوم: تبیین و تدوین مدل ارزیابی سلامت محیط با استفاده از یافتههای پژوهش
در گام نهایی با استفاده از تناظر نظریههای دو حوزه علوم پزشکی و محیطی ارائه شده در گامهای قبل و در جهت ایجاد یک محیط متعالی، مدلی برای ارزیابی سلامت محیط پیشنهاد شده است. یافتههای حاصل از پژوهش در جدول 5 نشان میدهد که در ساخت این مدل، بعد جسمی (O و G) و بعد روانی (C) که شامل مؤلفههای جسمی شخص و کالبدی محیط و نیز اثرات ترکیبی آنها (مؤلفههای بعد روانی شخص) میباشند، به عنوان دو بعد ساختاری ماتریس از اهمیت ویژهای برخوردارند. همچنین این جدول نشان میدهد که در مدل پیشنهادی تحقیق حاضر، با قراردادن طول زمان (T) به عنوان بعد سوم، ماتریسهای ارزیابی با مؤلفههای خاصِ هر بعد، قابلیت ایجاد خواهند داشت. ابعاد سه گانه پیشنهاد شده برای ایجاد این ماتریسها به ترتیب عبارتند از:
- مؤلفههای بعد روانی (C): بعد اول ماتریس شامل n «مؤلفه ترکیبی1» است. که به عنوان یکی از ابعاد ماتریس شناخته میشود و اثرات عصبی و غددی و ایمنی را میتوان در زمره این مؤلفههای ترکیبی قرار داد. دستگاههای بروز مورد استفاده برای سنجش عصبی، غددی، ایمنی تعیین کننده مؤلفههای این بعد خواهند بود(3).
- مؤلفههای بعد جسمی (O و G): هر مؤلفه ترکیبی بر پایه ترکیب مؤلفههای جی آی اس (امیکسِ) انسانی و جی آی اس محیطی ایجاد شده است. این مؤلفههای امیکس انسانی و جی آی اس محیطی بعد دوم ماتریس (بعد Oو G) را شکل میدهند.
- به دلیل اینکه این ساختار دو بعدی در طول زمان میتواند بررسی شود، بنابراین بعد سومی با نام «زمان» (T)، میتواند ماتریس ارزیابی سلامت محیط را در سه بعد ایجاد کند.
در مرحله بعد بیان میشود که این ماتریسهای ارزیابی سلامت محیط چه تعداد هستند و با چه جزییاتی شکل میگیرند. پس از بررسی تمامی ماتریسها و تعیین مقادیر ابعاد ماتریسها در وضع موجود، تکمیل ماتریسها با مقادیر ترمیمی لازم (R) جهت رسیدن به وضع مطلوب پیشنهاد میشود. جزییات مدل پیشنهادی در جدول 6 تبیین شده است:
[1] . Combination Components
جدول 6: جزئیات پیشنهادی مدل ارزیابی سلامت محیط
برای ارزیابی کیفیت فضا روشی معرفی شده است که بر اساس ویژگیهای کیفی تعیین شده و نسبت آنها با یکدیگر، چهار ماتریس سازگاری، مطلوبیت، ظرفیت و وابستگی معرفی میکند. (بخشی، 1395)
بر این اساس، در مدل پیشنهادی سلامت محیط، باید ویژگیهای کیفی (امیکسهای انسانی (O) و جی آی اس محیطی (G) و نیز مؤلفههای ترکیبی (C)) مشخص شوند و در بعد زمان (T)، نسبت آنها با یکدیگر بر اساس ماتریسهای چهارگانه بررسی شود. این ماتریسها به صورت کیفی و با طیف لیکرت (1 تا 5) امتیاز دهی و در قالب طیفهای گرمایی نشان داده خواهند شد. جزییات ماتریسها با توجه به مؤلفههای متناظر آنها در جدول 6 بدین قرارند:
- برای سنجش مقادیر بعد O و G در زمان T، دو ماتریس مطلوبیت و ظرفیت را میتوان ایجاد کرد:
الف: ماتریس مطلوبیت ذهنی شخص مخاطب: سطح انگیزش شخصی برای مطلوب تصور کردن محیط در زمان تا بر اساس مقادیر امیکسهای جسمی شخص است (با شرط قرار گیری مقادیر امیکسها در محدوده مجاز افراد نرمال)
| ....... |
| زمان امیکسهای جسمی شخص |
|
|
|
|
|
|
| .......... |
|
|
|
|
ب: ماتریس ظرفیت محیطی: سطح خوشایند بودن محیط در زمان تا بر اساس مقادیر جی آی اس کالبدی محیط است. (با شرط قرار گیری مقادیر جی آی اسها در محدوده مجاز محیط نرمال)
| ....... |
| زمان جی آی اس محیطی |
|
|
|
|
|
|
| .......... |
|
|
|
|
- و برای سنجش ارتباط بین مقادیر O و G و نیز اثر آنها در ساخت مقادیر C دو ماتریس وابستگی و سازگاری را میتوان ایجاد کرد:
ج: ماتریس وابستگی (وابستگی ذهنی شخص به محیط): بعد روانی پیشین شخص (چگونگی تعامل با محیط) در لحظه ورود به محیط (بازه تعامل با محیط) بررسی میشود. که میتواند با پرسشنامهای از سهولت دریافت عناصر محیطی در لحظه ورود و دامنه ارتباط دهی بین آنها همراه باشد
همچنین، سطح IQ شخص در تشخیص عناصر محیطی و توانایی ارتباط دهی آنها به هم (انسجام کلی محیط)، بر اساس مقادیر مؤلفههای روانی (ترکیبی) مطالعات بررسی میشود.
| ....... |
| مؤلفههای روانی ترکیبی شخص جی آی اس محیطی |
|
|
|
|
|
|
| .......... |
|
|
|
|
د: ماتریس سازگاری: در سه طیف کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت، بعد روانی شخص بررسی میشود. که میتواند با پرسشنامهای از سازگاری بین خواستههای شخص1 (D) و منابع محیطی2 (Re) همراه باشد.
| ....... |
| خواسته مخاطب منابع محیط |
|
|
|
|
|
|
| .......... |
|
|
|
|
- در مرحله کوتاه مدت (بازه تعلق به محیط)، مقادیر هیجانات لحظهای (EQ) مربوط به سنجش عصبی نورونهای تند سازش، ورودیهای این طیف ماتریس هستند و تغییرات آنها ضمن حضور کوتاه مدت در محیط، نسبت به زمان ورود ()، مورد بررسی قرار میگیرد.
- در مرحله میان مدت (بازه تطابق با محیط)، مقادیر آنزیمهای غددی (ENQ) متأثر از نورونهای کند سازش، ورودیهای این طیف هستند و تغییرات سطح کارکرد غدد نسبت به قبل از مواجهه با محیط/ زمان ورود () مورد بررسی قرار میگیرد.
- در مرحله بلند مدت (بازه حضور فعال در محیط)، مقادیر آنزیمهای ایمونولوژی (IMQ) متأثر از نورونهای کند سازش، ورودیهای این طیف هستند و تغییرات سطح ایمنی نسبت به قبل از مواجهه با محیط/ زمان ورود () مورد بررسی قرار میگیرد.
مدل ارزیابی سلامت محیط، مراحل ارزیابی سلامت محیط تا ایجاد محیط متعالی را نشان میدهد. (نمودار 3)
[1] . Demands
[2] . Resources
نمودار 3: مدل ارزیابی سلامت محیط
نتیجهگیری
در طول زمان چه در علم طب و پزشکی قدیم و چه در فلسفه طب و نظریههای متأخرتر پزشکی، تعاریف متعددی از سلامت و سلامتی ارائه شده است و هر کدام بر جنبهها یا در نگاه تخصصی تر بر ابعاد یا مراتبی از این مفاهیم متمرکز شدهاند. نتایج مطالعات نگارندگان در پاسخ به سوال اول پژوهش نشان میدهد که اگر چه در تعاریف اولیه، سلامتی مفهومی تک بعدی، جسمانی و وجودی داشته و در نبودِ بیماری -عموما جسمانی- ارائه میشده است. با گذشت زمان، رویکردهایی که سلامت را مفهومی چند بعدی، چند لایه، طیفی و متشکل از چندین ویژگی در کنار ویژگیهای زیستی و جسمانی میبینند، رشد کرده و ارائه شدهاند. در این رویکردهای چند جانبه به سلامت، نه تنها علاوه بر ابعاد جسمانی، ابعاد نفسانی (روانی و روحی) نیز برای سلامت مطرح میشوند؛ بلکه هر کدام از این ابعاد به صورت طیفی، مقیاسی و مراتبی در برابر رویکرد وجودیِ دو گانهِ «بود و نبود»، تعریف شدهاند. در این نوع نظریه ها، سلامت تحت تأثیر لایهها و ابعاد مختلف وجودی ماست و علل مُعِدِّهای بر سلامت مراتب بالای روح تا سلامت مرتبه پایین نفس انسانی ما اثر میگذارند. این رویکردها تا آنجا پیش میروند که حتی معتقدند امور نفسانی غیر زیستی که در مراتب بالاتر وجود قرار دارند، میتوانند نقش جدی تری در ارتقا سلامت پیدا کنند.
با رشد چنین دیدگاههایی در مورد سلامت و بیماری، در کنار شناسایی ابعاد سلامت، تعاریف پیشین سلامتی، مؤلفههای سلامت و روشهای سنجش مؤلفههای سلامت همسو با دیدگاههای نو و متأخر، مورد بازنگری قرار گرفت. این دیدگاه ها، تعریف سلامتی را با توانایی درک و مدیریت سلامت در طیفها و لایههای متعدد همه ابعاد و مراتب سلامت، پیوند میدهند و بر همین اساس بیشتر بر آنچه باعث ارتقا سلامت و سلامت افزایی میشود (نگاه «سالتوژنیک») تمرکز دارند تا بر بیماری زدایی (نگاه «پاتوژنیک»).
همچنین این پژوهش، تفاوت مهم دیگری نیز در دو نوع نگاه و رویکرد به سلامت در مطالعات حوزه پزشکی نوین را نیز نشان میدهد که ترکیبی از آنها میتواند در ارائه جامع تر شاخصهای سنجش سلامت محیط مورد توجه قرار گیرد. دیدگاه اول، یک دیدگاه فردگرایانه و جزئی نگر است که اگر چه بر لایههای متعدد سلامت اذعان دارد، اما تأکید و توجه آن بر بررسی سلامت و شاخصهای آن در مقیاس فردی در این لایههای متعدد است. در این نگاه، سلامتی بر اساس ساختار موزاییک وار غنی از اطلاعات در سطوح مختلف فرد -که از آنها به اُمیکس یاد میشود- و خمیر مایه شناسه سلامت آن فرد را طرح ریزی مینماید، قابل بررسی است. این رویکرد با پیشرفت روزافزون و همگرايي علم پزشکی و فناوریهای روز، منجر به شكل گيري نظریههایی نظیر «پزشكي فرادقيق» و «پزشکی ژرف» شده است و باور دارد که میتوان با شناسایی و سنجش دقیق امیکسهای ده گانه به مثابه نقشه ساختاری چند بعدی فرد -همچون سامانه اطلاعات جغرافیایی یک شهر- به بررسی سطح سلامت فرد پرداخت. در کنار این نگاه، دیدگاههای سیستمی و کلی نگر از جمله «نظریه طب متعالیه» نیز دیده میشود که به جای یک ساختار ماتریسی یک ساختار سلسله مراتبی ارائه میکند که در آن نوعی ارتباط سیستمی از بالا به پایین بین ویژگیهای روحی، روانی و جسمی با تأکید بر مراتب بالاتر ابعاد روحی فرد تصویر میشود.
همانگونه که به تدریج با پیشرفت علم پزشکی، وجود مراتب و لایههای مختلف سلامتی مورد پذیرش پژوهشگران قرار گرفت و رویکردهای چند جانبه به سلامتی، جای خود را در مطالعات پزشکی باز کرد، در حوزههای نظری طراحی محیطهای معماری و شهری نیز بعد از نظریههای اولیه سلامت محیط که به ارائه مشخصههای «محیطهای سالم» میپرداختند، نظریههای متأخرتر و چند بعدی «محیطهای سلامت افزا»، «محیطهای ترمیمی» و «پیشران سلامت» مطرح شدند. مرور این مطالعات نشان داد که اگر چه به تدریج رویکردهای نوین با توجه به ابعاد گسترده خود، سلامت را از حوزه پزشکی و خصوصاً سلامت روان به حوزه طراحی محیط نیز کشاندهاند، اما کماکان چهارچوبی ساختارمند و جامع برای ارزیابی سلامت محیط با توجه به نظریات متأخر پزشکی، در علوم محیطی (معماری و شهرسازی) ارائه نشده است.
برای پاسخ به پرسش دوم، بیان شد که گرچه محققین علوم محیطی سعی در تفکیک این مؤلفههای محیطی داشتهاند اما به تفکیک جامع و مورد قبولی دست نیافتهاند و با کمک دیدگاههای محققین علوم پزشکی میتوان به تکمیل آن پرداخت؛ بدینصورت که در کنار شناخت فرآیند ادراکی- رفتاری و نگاه کلی نگر و سیستمی به سلامت، با نگاه جزئی نگر به منظور تفکیک مؤلفه ها، ساختار جامعی برای ارزیابی سلامت محیط ایجاد کرد. برای این موضوع به تناظر فرآیند ادراکی- رفتاری با دو نظریه پزشکی ژرف و طب متعالیه پرداخته و با کمک ساختار سلسله مراتبی محیط متعالی، ابعاد سلامت محیط و مؤلفههای سلامت محیط استخراج شد.
به منظور پاسخگویی به پرسش سوم، با معرفی روش ارزیابی کیفیت فضا، بر اساس ابعاد سلامت و مؤلفههای سلامت، ماتریسهای چهارگانه ارزیابی کیفیت فضا معرفی و مدلی برای ارزیابی سلامت محیط ترسیم شد. (نمودار 3) مدل ارائه شده در این پژوهش، تلاشی در جهت کشف الگوی پنهان ارتباط دوسویه انسان- محیط و ارائه ساختاری برای ارزیابی سلامت کاربران در مواجهه با محیط است.
سنجش مقادیر در این مدل ساختاری پیشنهادی، توسط ماتریسهای چهارگانه ارزیابی سلامت محیط (ماتریسهای ظرفیت، مطلوبیت، وابستگی و سازگاری) که با سه بعد شامل 1- ویژگیهای جسمیی انسان (Op) و کالبدی محیط (Ge) در هنگام مواجهه فرد با محیط؛ 2- مؤلفههای روانی ترکیبی (C) ناشی از اثرگذاری این دو بر هم و 3- زمان مواجه با محیط (T) نگاشت میشوند، انجام میگیرد. بنابراین در این مدل ساختاری، شاخصهای محیطی و انسانیِ قابل سنجش (از جمله امیکسها) و نیز اثرات آنها بر یکدیگر، در پنج بازه زمانی: لحظه مواجهه با محیط (بازه دریافت حسی)، بازه مواجه اولیه (تعامل با محیط)، بازه کوتاه مدت (تعلق به محیط)، بازه میان مدت (تطابق با محیط) و بازه بلند مدت (حضور فعال در محیط) مورد سنجش و بررسی قرار میگیرند.
در مجموع، مدل ساختاری ارائه شده در این تحقیق برای ارزیابی و سنجش سلامت محیط از طریق ترکیب دیدگاههای مختلف و بررسی نظریهها و مفاهیم مختلف بروز سلامت، میتواند یک گام مهم در جهت ایجاد محیطهای سلامت افزا و در نتیجه بهبود کیفیت زندگی کاربران محیط بردارد. این مدل نه تنها به طراحان محیط کمک میکند تا محیطهای با کیفیت تری از منظر سلامت در همه ابعاد و مراتب سلامت طراحی و ارائه دهند، بلکه بهبود و توسعه مطالعات آینده در این حوزه را تسهیل کرده تا برای ارتقاء دانش و شناخت در زمینه سلامت محیط موثر باشند. چنانچه استفاده از دستگاههای بروز سنجش و وارد کردن شاخصهای آنها در این مدل، خواهد توانست تحقیقات آتی را به ساخت ابزار سنجش جامع سلامت محیط و ارائه ویژگیهای ترمیمی برساند.
پینوشت
1. در بیان شباهت روح و نفس باید گفت که حقیقت وجود انسان از آن جهت که به مراتب پایین تر تعلق دارد، «نفس» خوانده میشود و از آن جهت که به عوالم بالاتر تعلق دارد، «روح» نامیده میشود. بنابراین هر دو، دو نام برای یک حقیقتند.
2. هر دو دسته تحقیقات متقدم و متأخر با توجه به اینکه روح را افاضه شده از عالم بالا و غیر قابل دسترس میدانند، از پرداختن به بعد روحی سلامت محیط تا حد امکان اجتناب کردهاند.
3. بنابراین میتوان عنوان کرد که برخی مؤلفههای امیکسهای دهگانه برای بیان ویژگیهای جسمی در بعد جسمی O و برخی برای بیان ویژگیهای روانی در بعد روانی C (با عنوان مؤلفههای ترکیبی) مورد استفاده قرار میگیرند. هر چند بخشی از این مؤلفههای ترکیبی در تحقیقات پیشین علوم اعصاب در قالب خروجیهای عصبی انسان در ارتباط با محیط ارائه میشوند، اما به دلیل عدم بررسی در طول زمان، خروجیهای غددی و آنزیمهای سطح ایمنی بدن انسان در بررسیها سنجیده نشدهاند.
منابع
ابن سینا (1404 ق) الشفا (المنطق)، قم، کتابخانه آیت الله مرعشی.
ابن سینا (1426 ق) القانون فی الطب، بیروت، دار احیا التراث العربی
احمدی زاده، محمد و اعظم قاسمی و حامد آرضایی (1398) سلامت و بیماری از منظر حکمت متعالیه. خردنامه صدرا، 25(2 (پیاپی 98))، صص 89-100.
اشتک، لیندا و اگنس ون دن برگ و جودی دگروت (1395) مفاهیم پایه در روانشناسی محیطی، ترجمه سپیده برزگر، آناهیتا شهپری، فکر نو.
بخشی، مینا (1395) شناخت و تحلیل فضای شهری، ص 43، ، آذرخش.
تابعی، سید ضیاء الدین (1399) Transcendental Medicine. ارائه پاورپوینت.
تابعی، سید ضیاء الدین؛ نبی پور، ایرج (1399) طب متعالیه و پارادایم پزشکی ژرف، دوماهنامه طب جنوب، دانشکده زیست پزشکی خلیج فارس، دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی بوشهر. 23(1)، صص 70 -86، فروردین و اردیبهشت.
تابعی، ضیاء الدین (1400) نگاهی آینده پژوهانه به تحول و تعالی دانش سلامت. . ارائه پاورپوینت.
توپال، اریک؛ کولیس، پیتر (1395) پزشکی فرادقیق آینده، تألیف و ترجمه ایرج نبیپور، بوشهر، دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی بوشهر، تابستان.
جالینوس (1988م) الصناعه الصغیره، ترجمه حنین بن اسحاق، قاهره، الهیئه المصریه الهمه للکتاب.
حبی، م. (1383) سلامت روانی در چشم اندازی گسترده تر. حوزه و دانشگاه. پاییز 41، ص 109.
دانشمند، سارا و مهران علی الحسابی (1387) ارزيابي ظرفيت همجواري قلمروهاي فضايي در واحد مسکوني، نشريه بينالمللي علوم مهندسي. شماره 6.
----------------------------- (1395) چارچوبی جهت اولویت بندی فضا به منظور بهبود شرایط احساسی. معماری و شهرسازی آرمان شهر. 17، صص 199-213.
دانشمند، سارا و کاوه فتاحی (1402) چهارچوب فرآیند ادراکی متعالیه به منظور ادراک کیفیت زیبایی شناسی فضا (برهمگذاری دیدگاه علوم جدید و دیدگاه حکمت متعالیه)، مطالعات شهر ایرانی- اسلامی. شماره 50، زمستان.
دانشمند، سارا و کاوه فتاحی و سیده مهتاب سیدی و مریم شاهین اسماعیل سلطانی و پردیس محمدی فرید (1399) محرکهای محیطی در تکنیکهای تشخیص حالت چهره. دهمین کنگره سراسری فناوریهای نوین در حوزه توسعه پایدار ایران.
دانشمند، سارا و کاوه فتاحی و زهرا شیرزادیان و رویا نعامی پوران (1399) شناخت ترجیحات بصری و چارچوب ارزیابی کیفیت بصری منظر مبتنی بر تکنولوژی ردیابی چشم. دهمین کنگره سراسری فناوریهای نوین در حوزه توسعه پایدار ایران.
دانشمند، سارا و کاوه فتاحی و فرشاد عسکری (1399) بازشناسی سلامت روان: مداخلات مبتنی بر سنسورهای عصبی و زیستی. دهمین کنگره سراسری فناوریهای نوین در حوزه توسعه پایدار ایران.
دانشمند، سارا و کاوه فتاحی و فرشاد عسکری و سیده مهتاب سیدی و مریم شاهین اسماعیل سلطانی (1399) مداخلات روانشناسی مبتنی بر تکنولوژی: معرفی روشها و ابزارهای سنجش اثرات احساسی محیط و واکنشهای احساسی کاربر. کنفرانس ملی پژوهش در روانشناسی.
رازی، محمد بن زکریا (1388) المدخل الی صناعه الطب (ایساغوجی)، تهران، دانشگاه علوم پزشکی ایران.
سلامت و بهداشت دوازدهم، دوره دوم متوسطه- نظری.
سیدی، سیده مهتاب (1400) استفاده مجدد تطبیقی از عمارت نعیمی اکبر رشت با تأکید بر نظریه محیطی ترمیمی. پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشکده هنر و معماری، دانشگاه شیراز.
شاهین اسماعیل سلطانی، مریم (1400) طراحی مرکز مشاوره روانشناسی دانشگاه شیراز با تأکید بر نظریه محیطهای ترمیمی، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشکده هنر و معماری، دانشگاه شیراز.
عباسی، محمود و همکاران (1391) تعریف مفهومی و عملیاتیسازی سلامت معنوی، یک مطالعه روششناختی، فصلنامه اخلاق پزشکی، سال ششم، شماره بیستم، صص ۴۴-۱۱.
عسکری، فرشاد (1401) طراحی احیایی منظر شهری محله دراک شیراز با رویکرد مطالعات علوم اعصاب شهری. پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشکده هنر و معماری، دانشگاه شیراز.
عقیلینژاد، ماشااله و مسعود مصطفایی (1379) طب کار و بیماریهای شغلی، ارجمند.
فارابی (1405 ق) فصول منتزعه، تصحیح فوزی نجار، تهران، مکتبه الزهرا.
فخر، محمد بن عمر (1397) شرح مشکلات کتاب القانون، تصحیح نجفقلی حبیبی، تهران، کتابخانه مجلس شورای اسلامی.
فخر، محمد بن عمر (1411ق) المباحث المشرقیه فی علم الالهیات و الطبیعیات، قم، بیدار.
ملاصدرا (1389) مجموعه رسایل فلسفی، ج 2، تصحیح محمود یوسف ثانی و حامد ناجی اصفهانی، تهران، بنیاد حکمت اسلامی صدرا.
میلر، جرالدین (1385) تلفیق دین و روانشناسی در درمان؛ مسائل و توصیهها، ترجمه علی رضا شیخ شجاعی و رامین تبرائی، پژوهش و حوزه. بهار. 25، صص 169-184.
نعامی پوران، رویا (1401) طراحی چند حسی پارک جیبی با رویکرد سالوتوژنیک، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشکده هنر و معماری، دانشگاه شیراز.
نیک ورز، طیبه و لیلا یزدان پناه (1395) رابطه عوامل اجتماعی با سلامت اجتماعی دانشجویان دانشگاه شهید باهنر کرمان، جامعهشناسی کاربردی. 26 (3)، صص 99-116.
Antonovesky, A. (1979) Health, stress and coping. San Francisco, CA: Jossey-Bass.
Assem, H. M., Khodeir, L. M., Fathy, F. (2023) Designing for human wellbeing: The integration of neuroarchitecture in design – A systematic review, Ain Shams Engineering Journal. 14(6): 102102.
Berto, R. (2014) The role of nature in coping with psycho-physiological stress: a literature review on restorativeness. Behavioral sciences (Basel, Switzerland), 4(4), 394-409. https://doi.org/10.3390/bs4040394.
Bower, I, Tucker, R, Enticott, P.G. (2019) Impact of built environment design on emotion measured via neurophysiological correlates and subjective indicators: A systematic review, Journal of Environmental Psychology; 66: 101344.
Brinkerhof, J. (1996) A Sense of Place, a Sense of Time. Yale University Press, Paperback; February 21.
Chida, Y., & Hamer, M. (2008) Chronic psychosocial factors and acute physiological responses to laboratory- induced stress in healthy populations: A quantitative review of 30 years of investigations. Psychological Bulletin, 134, 829-885.
Collado, S., Staats, H., Corraliza, J. A., & Hartig, T. (2017) Restorative environments and health. In Handbook of environmental psychology and quality of life research (pp. 127-148). Springer.
Dart, R. (1925) "Australopithecus africanus". humanorigins.si.edu. Smithsonian Institution.
Das, D. (2008) Urban quality of life: A case study of Guwahati. Social Indicators Research; 88(2).
de Vries, Sjerp & Verheij, Robert & Groenewegen, Peter & Spreeuwenberg, Peter. (2003) Natural Environments—Healthy Environments? An Exploratory Analysis of the Relationship between Greenspace and Health. Environment and Planning A. 35. 1717-1731. 10.1068/a35111.
Dovjak, Mateja; Kukec, Andreja (2019), "Health Outcomes Related to Build Environments", Creating Healthy and Sustainable Buildings, Cham: Springer International Publishing, 43–82.
Eisenberger, R., Sucharski, I. L., Yalowitz, S., Kent, R. J., Loomis, R. j., Jones, J. R., et al. (2010).The motive for sensory pleasure: Enjoyment of nature and its representation in painting, music, and literature. Journal of Personality; 78 (2):599- 638.
Engel,GL. (1977) The Need for a New Medical Model: A Challenge for Biomedicine. Science; 196.
ETSU (n.d). Dimensions of Wellness.
Frumkin, H. (2001) Beyond toxicity: Human health and the natural environment. American Journal of Preventive Medicine. 20(3), 234-240.
Gary, T. L., Stark, S. A., & La Viest, T. A. (2007) Neighborhood characteristic and mental health among African Americans and whites living in a racially integrated urban community. Health and Place, 13, 569-575.
Gashoot, Moamer. (2023) Healing Environment. 10.13140/RG.2.2.14025.31848. Thesis for PhD.
Gifford, R. (2007) Environmental psychology: Principles and practice (4th Ed.). Colville, WA: Optimal Book.
GIM. (2022) 5 Holistic health aspects – Wellness and its importance. Global image magazine. Indian School of Image Management. January 29.
Gomez, R. & Fisher, JW. (2003) Domains of spiritual well - being and development and validation of the Spiritual Well - Being Questionnaire Personality and Individual Differences; 1975-1991: 35.
Gossman, WG., Knoblauch, DK. (2018) Work Related Injuries. [Updated 2017 Nov 27]. In: StatPearls [Internet]. Treasure Island (FL): StatPearls Publishing; Jan.
GRCC. (n.d).The Six Dimentions of Wellness. https://www.grcc.edu/faculty-staff/human-resources/professionaldevelopment/employee-wellness/seven-dimensions-wellness.
Grigoryan, Grigory A. (2023) The systemic effects of the enriched environment on the conditioned fear reaction, Frontiers in Behavioral Neuroscience, Vol.17, DOI=10.3389/fnbeh.2023.1227575.
Grootjans, S. J. M., Stijnen, M. M. N., Kroese, M. E. A. L., Vermeer, A. J. M., Ruwaard D., and Jansen, M. W. J. (2019) Positive Health beyond boundaries in community care: design of a prospective study on the effects and implementation of an integrated community approach, BMC Public Health; 19:248.
Hartig, T. (2017) Restorative Environments☆. In Reference Module in Neuroscience and Biobehavioral Psychology. Elsevier. https://doi.org/https://doi.org/10.1016/B978-0-12-809324-5.05699-6.
Hartig, T. , Korpela, K. , Evans, G.W., & Gärling, T. (1997) A measure of restorative quality in environments, Scandinavian Housing and Planning Research, 14:4, 175-194, DOI: 10.1080/02815739708730435.
Hawks, SR. et al. (1995) Review of spiritual health: definition، role، and intervention strategies in health promotion.
Hebb, D. O. (1949) The Organization of Behavior: A Neuropsychological Theory, McGill University, John Wiley & Sons, Inc., London, Chapman & Hall.
Herzog, T. R., Chen, H. C., & Primeau, J. S. (2002) PERCEPTION OF THE RESTORATIVE POTENTIAL OF NATURAL AND OTHER SETTINGS. Journal of environmental psychology, 22(3), 295-306. https://doi.org/https://doi.org/10.1006/jevp.2002.0235.
Higuera-Trujillo, J.L.; Llinares, C.; Macagno, E. (2021) The Cognitive-Emotional Design and Study of Architectural Space: A Scoping Review of Neuroarchitecture and Its Precursor Approaches. Sensors; 21: 2193.
Hungelman J. et al. (1985) Spiritual well-being in older adults: harmonious interconnectedness. Journal of Religion Health. 24. 147-153.
Jiang, S. (2014) Therapeutic landscapes and healing gardens: A review of Chinese literature in relation to the studies in western countries. Frontiers of Architectural Research 3(2) 141–153
Kaplan, R., & Kaplan, S. (1989) The Experience of Nature: A Psychological Perspective. Cambridge University Press. https://books.google.co.uk/books?id=7l80AAAAIAAJ.
Kaplan, S. (1995) The restorative benefits of nature: Towards an integrative framework. Journal of environmental psychology; 15: 169- 182.
Karmanov, D., & Hamel, R. (2008) Assessing the restorative potential of contemporary urban environment(s): Beyond the nature versus urban dichotomy. Landscape and urban planning, 86(2), 115-125.
Kellert, S. R., Heerwagen, J.H., & Mador, M. L. (Eds.) (2008) Biophilic Design: the Theory, Science, and Practice of Bringing Buildings to Life. Hoboken, NJ: John Wiley.
Kelley, T. (2008) The ecology of environmental health. Environ Health Insights. 21;2:25-26.
Kjellgren, A., & Buhrkall, H. (2010) A comparison of the restorative effect of a natural environment with that of a simulated natural environment. Journal of environmental Psychology; 30(6): 464-472.
Klaassen, C.D. (2013) Casarett and Doull’s Toxicology, The Basic Science of Poisons, 8th Edition, McGraw-Hill Professional Pub., 15 June.
Kroll, Michele M. (2023) Do You Know the 8 Dimensions of Wellness and What They Say about Your Well-being? An interactive web-based tool to assess your current wellness. University of New Hampshire. May 04.
Lin, Wan-Hsuan; Juan, Yi-Kai (2024) Examining the association between healing environments and work performance, Journal of Building Engineering, Volume 84, https://doi.org/10.1016/j.jobe.2024.108624.
MaasVerheijde Vries, et al. (2009) Morbidity is related to a green living environment.
Marcus, C. C., & Sachs, N. A. (2013) Therapeutic Landscapes: An Evidence-Based Approach to Designing Healing Gardens and Restorative Outdoor Spaces.
Mayer, F. S. Frantz, C. M., Bruehlman- Senecal, E., & D0lliver, K. (2009) Why is nature beneficial? Environment and behavior: 607- 643.
McCrea, R., Marans, R.W., Stimson, R., and Western, J. (2011) Subjective Measurement of Quality of Life Using Primary Data Collection and the Analysis of Survey Data. In R.W. Marans and R. Stimson (eds.), Investigating Quality of Urban Life: Theory, Methods, and Empirical Research, Social Indicators Research Series 45.
Mehrabian, A. & Russell, J.A. (1974) An Approach to Environmental Psychology, Cambridge, MA: MIT Press.
Millward, H., Spinney, J. (2013) Urban–Rural Variation in Satisfaction with Life: Demographic, Health, and Geographic Predictors in Halifax, Canada. Applied Research in Quality of Life; 8, 279-297.
Mitchell, R., & Popham, F. (2008) Effect of exposure to natural environment on health inequalities: an observational population study. Lancet (London, England), 372 (9650), 1655–1660. https://doi.org/10.1016/S0140-6736(08)61689-X .
Mitchell, R., Popham, F. (2007) Greenspace, urbanity and health: relationships in England Journal of Epidemiology & Community Health; 61: 681-683.
Mittelmark MB, Sagy S, Eriksson M, Bauer GF, Pelikan JM, Lindström B, et al. (2017) The handbook of salutogenesis. 2nd ed. University of Zürich: Springer.
Morera-Balaguer, J., Martínez-González, M.C., Río-Medina, S. et al. (2023) The influence of the environment on the patient-centered therapeutic relationship in physical therapy: a qualitative study. Arch Public Health 81, 92. https://doi.org/10.1186/s13690-023-01064-9.
MWR. (n.d.). Seven Personal Dimensions of Wellness. Moffitt Wellness Retreat: A guiding light to a better future. http://www.moffittwellnessretreat.com/articles/seven-personal-dimensions-of-wellness
National Wellness Institute (NWI). (n.d). The Six Dimensions of Wellness. https://nationalwellness.org/resources/six-dimensions-ofwellness/#:~:text=The%20National%20Wellness%20Institute%20promotessense%20of%20wellness%20and%20fulfillment.
Neufert, E., Neufert, P. (2012) Neufert Architect’s Data. John Wiley & Sons, first published.
Ohio State (2018) Wellness Resources. wellness-assessment-resources-2018.pdf
OSU. (n.d.). Ten Dimensions of Wellness. Student Wellness Center - Office of Student Life. Ohio State University. https://swc.osu.edu/wellness-education-and-resources/ten-dimensions-of-wellness
Packer, J. (2008) Beyond learning: Exploring visitors’ perceptions of the value and benefits of museums experiences. Curator, 51(1), 33-54.
Pal, A. K., & Kumar, U. C. (2005) Quality of Life (Qol) concept for the evaluation of societal development of rural community in west Bengal, India. Asia-Pacific Journal of Rural Development; 5 (2)
Park, S. H. (2006) Randomized clinical trials elevating therapeutic influences of ornamental indoor plans in hospital rooms on health outcomes of patients recovering from surgery. Dissertation. Kansas State University, Manhattan, Kansas.
Plutchik, R. (1980) Emotion: Theory, research, and experience. Theories of emotion; vol. 1, New York: Academic.
Poortinga, W., Steg, L., Vlek, C., & Vlek, C. (2004) Values, environmental concern, and environmental behavior: A study into household energy use. Environment and Behavior; 3: 70- 93.
Rakhimov, A. (2020) Physical Health Definition and Simple Body Oxygen DIY Test. https://www.normalbreathing.com/physical-health/
Richardson, E., Pearce, J., Mitchell, R. et al. (2010) The association between green space and cause-specific mortality in urban New Zealand: an ecological analysis of green space utility. BMC Public Health 10, 240. https://doi.org/10.1186/1471-2458-10-240.
Rosen, David H., Hoang, Uyen (2017) Patient Centered Medicine: A Human Experience, Oxford University Press, 1st Edition.
Russell, J. A., & Pratt, G. (1980) A Description of the Affective Quality Attributed to Environments. Journal of Personality and Social Psychology; 38: 311-322.
Russell, J.A. (1980) A Circumplex Model of Affect. Journal of Personality and Social Psychology; 39(6): 1161- 1178.
Russell, J.A., Weiss, A. & Mendelsohn, G.A. (1989) Affect Grid: A Single-item Scale of Pleasure and Arousal, Journal of Personality and Social Psychology; 57(3), September, 493-502.
Russell, R. D. (1973) "Social Health: An Attempt to Clarify This Dimension of Well-Being." International Journal of Health Education 16:74–82.
RWU. (n.d). Dimensions of Wellness.
Safavi, S. M., Gholami, Y., Askari, F., Fattahi, K., Nami, M., Kamali, A.M., Soltani-Sarvestani, M. A. (2021) “A Novel Inclusive Method in Architectural Behavioral Mapping Based on Neuro-cognitive, Climatic and Spatial Data Correlates”, ANFA Conference, San Diego, California, United States.
Sagerstorm, S.C., & miller, G.E. (2004) Psychological stress and human immune system: A meta- analytic study of 30 years of inquiry. Psychological Bulletin, 130, 601-630.
Shenass, E. D., Daskalakis, C., Liebhaber, A., Braubach, M., & Brown, M. J. (2007) Dampness and mold in the home and depression: An examination of mold- related illnesses and perceived control of one’s home as possible depression pathways. American journal of public health, 97, 1893-1899.
Shu, S., & Ma, H. (2018) The restorative environmental sounds perceived by children. Journal of environmental psychology, 60, 72-80. https://doi.org/https://doi.org/10.1016/j.jenvp.2018.10.011
Sommer, R. (1983) Social design: Creating buildings with people in mind. Engle wood Cliffs, NJ: Prentice- Hall.
Steele, F. (1981) The Sense of Place. CBI Pub Co. Hardcover. January 1
Sugiyama, T., Leslie, E., Giles-Corti, B., & Owen, N. (2008) Associations of neighbourhood greenness with physical and mental health: do walking, social coherence and local social interaction explain the relationships? Journal of epidemiology and community health, 62(5), e9. https://doi.org/10.1136/jech.2007.064287
Takano, T., Nakamura, K., & Watanabe, M. (2002) Urban residential environments and senior citizens' longevity in megacity areas: the importance of walkable green spaces. Journal of epidemiology and community health, 56(12), 913–918. https://doi.org/10.1136/jech.56.12.913
Thakur, J. S.; Kaur, Rajbir; Rana, Anjalil; Paika, Ronika; Singh, Sukriti; Malhotra, Samir. Systematic review on school health program and health-promoting schools in Southeast Asian region countries. International Journal of Noncommunicable Diseases 8(4):p 170-178, Oct–Dec 2023. | DOI: 10.4103/jncd.jncd_63_23.
Thomas L. (1972) "Germs". The New England Journal of Medicine; 287 (11): 553-5. doi: 10.1056/NEJM197209142871109. PMID 5050429.
Tomei, G. Fioravanti, M., Cerratti, D., Sancini, A., Tomao, E., Rosati, M. V., & Tomei, F. (2010) Occupational exposure to noise and the cardiovascular system: A meta- analysis. Science of the total environment, 408, 681-689.
Topal, Eric (2019) Deep Medicine: How Artificial Intelligence Can Make Healthcare Human Again, Basic Books.
Tuan, Yi- Fu. (1990) Topophilia: A Study of Environmental Perception, Attitudes, and Values. Columbia University Press; Reprint edition; November 20.
Ulrich, R. S. (1983) Aesthetic and affective response to natural environment. In Behavior and the natural environment (pp. 85-125). Springer.
Ulrich, R.S., Simons, R. F., Losito, B.D., Fiorito, E., Miles, M. A., & Zelson, M. (1991) Stress recovery during exposure to natural and urban environments. Journal of Environmental Psychology; 11(3): 201- 230.
Ulrich, R.S., Zimring, C., Zhu, X., DuBose, J., Seo, H. B., Choi, Y.S., et al. (2008) A review of the research literature on evidence- based healthcare design. Health Environments Research and Design Journal.
Van den Berg, A. E., Hartig, T., & Staats, H. (2007) Preference for nature in urbanized societies: Stress, restoration, and the pursuit of sustainability. Journal of social Issues; 63 (1): 79-96.
Van den Berg, A. E., Wesselius, J. E., Maas, J., & Tanja-Dijkstra, K. (2016) Green Walls for a Restorative Classroom Environment: A Controlled Evaluation Study.
Van Dillen, S. M., de Vries, S., Groenewegen, P. P., & Spreeuwenberg, P. (2012) Greenspace in urban neighbourhoods and residents' health: adding quality to quantity. Journal of epidemiology and community health, 66(6), e8. https://doi.org/10.1136/jech.2009.104695.
WHO (1948) Constitution of the World Health Organization. World Health Organization; https://apps.who.int/gb/bd/PDF/bd47/EN/constitution-en.pdf.
WHO (1986) A discussion document on the concept and principles of health promotion". Health Promotion International. Oxford University Press, 1 (1): 73–76. May.
WHO (1997) WHOQOL-BREF. U.S. Version, Questionnaire, June 1997, Updated 1/10/2014 University of Washington Seattle, Washington United States of America. https://depts.washington.edu/seaqol/docs/WHOQOL-BREF%20and%20Scoring%20Instructions.pdf
WHO (2005) Promoting Mental Health: Concepts, Emerging evidence, Practice a report of the World Health Organization. Geneva.
Wilson, e. (1984) Biophilia. Cambridge: Harvard University Press. USA.