تحليل جامعهشناختي رمان «سالهای ابري» بر پایة نظريۀ «اريش كوهلر»
الموضوعات :اکبر شاملو 1 , یحیی عطائی 2 , فاطمه زمانیان 3
1 - استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه پيامنور، ایران
2 - استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه پيامنور، ایران
3 - دانش آموخته کارشناسی ارشد ادبیات فارسی، دانشگاه پیامنور، ایران
الکلمات المفتاحية: تحليل جامعهشناختي, رمان, سالهای ابري, علياشرف درويشيان و اريش كوهلر,
ملخص المقالة :
پژوهش حاضر با هدف تحلیل جامعهشناختی رمان «سالهای ابری» نوشتة علیاشرف درویشیان بر پایة نظریۀ «اریش کوهلر» انجام گرفته است. این رمان، تجربهها و شواهد عینی زندگی و جامعة نویسنده است. در این مقاله با روش توصیفی- تحلیلی، رمان را در جهت ترسیم چهرۀ طبقات اجتماعیِ فرودست از جمله وضعیت اجتماعی و سیاسی جامعۀ آن دوره که مقارن با حکومت پهلوی است، تحلیل کردهایم. این اثر نمودار وضع نابسامان اقتصاد، تغییر ابزار تولید و آغاز صنعتی شدنِ جامعه و رشد بورژوازي و تحولات بدون پیشساختار است. درویشیان، منشأ نابسامانیهاي اجتماعی را رشد سرمایهداري و نظامِ اقتصاديِ میداند که از عوامل اصلی فقر و فساد در جامعه هستند. محتوای رمان، فقر و پیامدهای آن مانند بیکاری، وضعیت نامناسب بهداشتی، افزایش مرگومیر، اختلافات خانوادگی، کار سخت کودکان و زنان، تضاد طبقاتی، نرخ پایین پوشش تحصیلی، باورهای خرافی و آمیختن مذهب با خرافات، جبرگرایی و اعتقاد به سرنوشت و... است. بنا بر نظریۀ کوهلر، آفرینش هر يك از انواع ادبي برخاسته از واقعيتهای دوران زندگي نويسنده و تابع چهار متغیر و عامل اساسي است: اوضاع و احوال تاريخي، تعلق نويسنده به يك طبقه، شخصيت و پرورش فرهنگي نويسنده و نوع ادبي برگزيدة نويسنده. بنابراین بر مبنای این متغیرها و با استفاده از مدل تحلیلی نخست، منظور از هر متغیر و عامل تشریح و سپس عناوین فرعیِ احتمالی و شاخصهای آن مطرح و در نهایت برخی از مهمترین مصادیق آن شاخصها از رمان استخراج و تحلیل شده است.
آوتویت، ویلیام و تام باتومور (۱۳۹۲) فرهنگ علوم اجتماعی در قرن بیستم، ترجمۀ حسن چاوشیان، تهران، نشرنی.
ایران¬زاده، نعمت¬الله و طاهره سپه¬وند (1387) «بررسی سبکی رمان سالهای ابری اثر علی¬اشرف درویشیان»، پژوهش¬نامۀ فرهنگ و ادب، دورۀ چهارم، شمارۀ 6، صص 51-77.
جعفری، محمدتقی (1386) فرهنگ پیرو فرهنگ پیشرو، تهران، مؤسسه تدوين و نشر آثار علامه جعفری.
خاشی، سمیرا (1398) فرهنگ عامه در رمان سال¬های ابری نوشتۀ علی¬اشرف درویشیان، پایاننامۀ کارشناسی¬ارشد زبان و ادبیات فارسی، استاد راهنما محمد بارانی، دانشگاه سیستان و بلوچستان، دانشکدة زبان و ادبیات فارسی.
خلیلی جهانتیغ، مریم و مکیه عثمانی (1391) «نقد جامعه¬شناختی رمان سال¬های ابری از علیاشرف درویشیان»، فصلنامۀ ادبیات داستانی، سال اول، شمارۀ اول، صص 113-132.
درویشیان، علی¬اشرف (1387) سال¬های ابری، تهران، چشمه.
سورغالی، منصوره (1392) شخصیت¬پردازی در رمان سال¬های ابری اثر علی¬اشرف درویشیان، پایاننامۀ کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی، استاد راهنما احمد طحان، دانشگاه پیام نور شیراز، دانشکدة ادبیات فارسی و زبانهای خارجی.
شکری¬پور، مختار (1396) «گفت¬وگویی منتشرنشده با علی¬اشرف درویشیان، لباس واقعیت به داستان پوشاندم»، روزنامۀ ایران، سیزدهم آبان ماه.
شکوهی شولی، مژگان (1400) بررسی تطبیقی رئالیسم اجتماعی «در جستجوی نان» ماکسیم گورکی و «سالهای ابری» علاشرف درویشیان پایاننامۀ کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی، استاد راهنما سیدمحتشم محمدی.
دانشگاه سلمان فارسی کازرون.
شمیسا، سیروس (1388) نقد ادبي، تهران، فردوس.
عثمانی، مکیه (1391) بررسی جامعه¬شناسی سیاسی- اجتماعی رمان «سال¬های ابری»، پایان¬نامۀ کارشناسی¬ارشد زبان و ادبیات فارسی، استاد راهنما مریم خلیلی جهانتیغ، دانشگاه سیستان و بلوچستان، دانشکدة ادبیات فارسی و زبانهای خارجی.
علیاکبری، نسرین و طاهره کوچکیان (1386) «سالهای ابری در نگاهی نو (اتوبیوگرافی- رمان)»، مجلة دانشكدة ادبيات و علوم انساني مشهد، شمارة 159، صص 193- 218.
غفاری جاهد، مریم (1386) «گذری بر سال¬های ابری»، مجلۀ ادبیات داستانی، شمارۀ 109، صص 96- 104.
--------------- (1386) «نگاهی به رمان سال¬های ابری علی¬اشرف درویشیان»، کتاب ماه ادبیات، سال یکم، شمارۀ 11، ص 48.
فرزاد، عبدالحسین (1378) دربارۀ نقد ادبی، تهران، قطره.
فرزاد، عبدالحسین و صبا پژمان¬فر (1389) «نقد جامعه¬شناختى رمان سال¬هاى ابرى على¬اشرف درویشیان»، فصلنامۀ تخصصی زبان و ادبیات فارسی، شمارۀ 4، صص 137-170.
قربانی، خاور و طاهره کوچکیان (1389) «بازتاب اجتماع و رئالیسم سوسیالیستی در سال¬های ابری علی¬اشرف درويشیان»، مجلۀ زبان و ادبیات فارسی دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی تبريز، شمارة 220، صص 85- 105.
کازرونی، جعفر (۱۳۷۷) آثار علیاشرف درویشیان در بوتة نقد.
تهران، ندای فرهنگ.
کوچکیان، طاهره (1389) «بررسی عناصر زيباشناختی (آرايۀ ادبی) دو رمان سال¬های ابری و شوهر آهوخانم»، فصلنامه تخصصي پيك نور زبان و ادبيات فارسي، سال اول، شماره اول، صص 123- 160.
گلدمن، لوسين و ديگران (1377) درآمدي بر جامعه¬شناسي ادبيات، مجموعه مقالات، ترجمه و گردآوری محمدجعفر پوينده، تهران، نقش جهان.
گولد، جولیوس و ویلیام کولب (1376) فرهنگ علوم اجتماعی، تهران، مازیار.
ملاحسینی، محمد (1391) زندگی¬نامه، علی¬اشرف درویشیان (1320- 1396)، همشهری آنلاین، یکم اسفند.
یاقوتی، منصور (گلباخی) (1359) نگاهی به آثار درویشیان، تهران، کار.
فصلنامه علمي «پژوهش زبان و ادبيات فارسي»
شماره هفتاد و دوم، بهار 1403: 209-187
تاريخ دريافت: 09/08/1402
تاريخ پذيرش: 22/07/1403
نوع مقاله: پژوهشی
تحليل جامعهشناختي رمان «سالهای ابري»
بر پایة نظريۀ «اريش كوهلر»
اکبر شاملو1
یحیی عطائی2
فاطمه زمانیان3*
چکیده
پژوهش حاضر با هدف تحلیل جامعهشناختی رمان «سالهای ابری» نوشتة علیاشرف درویشیان بر پایة نظریۀ «اریش کوهلر» انجام گرفته است. این رمان، تجربهها و شواهد عینی زندگی و جامعة نویسنده است. در این مقاله با روش توصیفی- تحلیلی، رمان را در جهت ترسیم چهرۀ طبقات اجتماعیِ فرودست از جمله وضعیت اجتماعی و سیاسی جامعۀ آن دوره که مقارن با حکومت پهلوی است، تحلیل کردهایم. این اثر نمودار وضع نابسامان اقتصاد، تغییر ابزار تولید و آغاز صنعتی شدنِ جامعه و رشد بورژوازي و تحولات بدون پیشساختار است. درویشیان، منشأ نابسامانیهاي اجتماعی را رشد سرمایهداري و نظامِ اقتصاديِ میداند که از عوامل اصلی فقر و فساد در جامعه هستند. محتوای رمان، فقر و پیامدهای آن مانند بیکاری، وضعیت نامناسب بهداشتی، افزایش مرگومیر، اختلافات خانوادگی، کار سخت کودکان و زنان، تضاد طبقاتی، نرخ پایین پوشش تحصیلی، باورهای خرافی و آمیختن مذهب با خرافات، جبرگرایی و اعتقاد به سرنوشت و... است. بنا بر نظریۀ کوهلر، آفرینش هر يك از انواع ادبي برخاسته از واقعيتهای دوران زندگي نويسنده و تابع چهار متغیر و عامل اساسي است: اوضاع و احوال تاريخي، تعلق نويسنده به يك طبقه، شخصيت و پرورش فرهنگي نويسنده و نوع ادبي برگزيدة نويسنده. بنابراین بر مبنای این متغیرها و با استفاده از مدل تحلیلی نخست، منظور از هر متغیر و عامل تشریح و سپس عناوین فرعیِ احتمالی و شاخصهای آن مطرح و در نهایت برخی از مهمترین مصادیق آن شاخصها از رمان استخراج و تحلیل شده است.
واژههاي کلیدی: تحليل جامعهشناختي، رمان، سالهای ابري، علياشرف درويشيان و اريش كوهلر.
مقدمه
در عصر حاضر، رمان معروفترین شکل داستانی است. در این نوشتار کوشیده شده تا رمان «سالهای ابری» اثر علیاشرف درویشیان با الگوبرداری از نظریۀ «اریش کوهلر» آلمانی تحليل جامعهشناختی شود. برخی منتقدان در ارزیابیِ آثار ادبي، مباني اجتماعي را ملاک قرار میدهند. در روش نقد اجتماعي، تعامل و تأثير متقابل ادبيات و جامعه مورد مطالعه قرار میگیرد. «در این نوع از نقد به هنرمند یا نویسنده القا مىشود که هر چه اثرش به جامعه نزدیکتر باشد، پربارتر و صیقلخوردهتر خواهد بود» (فرزاد، 1378: 77).
در نقد جامعهشناختي، شكل و قالب اثر مورد بحث نيست، بلكه محتوای اثر و انديشة نويسنده مورد توجه است. اما ارتباط رمان و جامعه از زمان تولد این نوع ادبی همواره مورد توجه منتقدان بوده است؛ زیرا رمان بیش از هر نوع ادبی دیگری تحت تأثیر اوضاع و شرایط اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی جامعه قرار دارد و بازتاب ساختار جامعه است. از آنجایی که رمان «سالهای ابری»، یکی از آثار ماندگار در ادبیات معاصر فارسي است و نگاهی انتقادی نسبت به مسائل اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی جامعۀ ایران در دورۀ حکومتی پهلوی دوم دارد، ضروری است که برای فهم بهتر این اثر و همچنین شناخت جامعتر ابعاد و زوایای شخصیت نویسنده، رمان یادشده را با الگوبرداری از عوامل و متغیرهای چهارگانۀ نظریۀ کوهلر یعنی اوضاع و احوال تاريخي، تعلق و آگاهي طبقاتی نویسنده، پرورش فرهنگي نويسنده و سرانجام نوع ادبي برگزيدۀ نويسنده تحلیل جامعهشناختی کنیم تا بتوانیم نكاتي نو از انديشة خالق اثر عیان سازیم.
فرضیههای پژوهش از این قرار است:
1- رمان «سالهای ابری»، اثری اجتماعی- سیاسی است و بنا بر ديدگاه جامعهشناسي انواع ادبي، زمينهها و بازتابهاي جامعهشناختی نیرومندی دارد.
2- رمان یادشده ظرفیت بررسی بر اساس عوامل چهارگانۀ نظريۀ كوهلر را دارد.
3- در این اثر، مسائل سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، بازتاب گستردهای دارند و با ذکر جزئیات تشریح شدهاند.
پیشینه پژوهش
به طور جداگانه کتابی در نقد و تحلیل رمان «سالهای ابری» نوشته نشده است، اما در نقد و بررسی آثار درویشیان، پژوهشهایی شده که مرتبطترین آنها به پژوهش حاضر به شرح زیر است:
خلیلی جهانتیغ و عثمانی (1391) در مقالة «بررسی جامعهشناسی سیاسی- اجتماعی رمان سالهای ابری» تلاش کردهاند تا سیمای واقعی جامعۀ ایران را از لابهلای سطور رمان سالهای ابری استخراج و نشان دهند.
کتاب «نگاهی به آثار درویشیان» اثر یاقوتی (1359) با موضوع نقد ادبی و درونمایۀ مهمترین آثار درویشیان است.
«آثار علیاشرف درويشیان در بوتة نقد» اثر کازرونی (1377) که با طرح نمايههايی مانند زبان، فرم ساختار، عناصر فرهنگ بومی و ديدگاههای سیاسی نويسنده نوشته شده است.
ایرانزاده، نعمتالله و طاهره سپهوند (1387) «بررسی سبکی رمان سالهای ابری اثر علیاشرف درویشیان»، در این مقاله جنبههای سبکی این اثر به لحاظ واژگان و سطح نحوی زبان و ادبی تحلیل شده است.
عثمانی (1391) در پایاننامۀ خود با عنوان «بررسی جامعهشناسی سیاسی- اجتماعی رمان سالهای ابری»، اوضاع سیاسی- اجتماعی جامعۀ ایران را در دورۀ پهلوی دوم با تحلیل متن داستان و نقد آن ترسیم کردهاند.
سورغالی (1392) در پایاننامه خود با عنوان «شخصیتپردازی در رمان سالهای ابری اثر علیاشرف درویشیان» به بررسی شخصیتهای رمان و چگونگی پرداخت آنها میپردازد.
خاشی (1398) در پایاننامه خود با عنوان «فرهنگ عامه در رمان سالهای ابری نوشتۀ علیاشرف درویشیان» نشان داده است که درویشیان با بهکارگیری عناصر فرهنگ عامه، گامی مهم در زنده نگهداشتن این عناصر برداشته است.
«بررسی تطبیقی رئالیسم اجتماعی در جستوجوی نان ماکسیم گورکی و سالهای ابری» اثر شکوهی شولی (1400) با هدف شناخت شباهتها و تفاوتهای رمانهای یادشده نگاشته شده است.
غفاری جاهد (1386) در مقالۀ «گذری بر سالهای ابری» به بررسی محتوای سیاسی و اجتماعی رمان پرداخته است. همچنین ایشان (138۷) در مقالۀ دیگری با عنوان «نگاهی به سالهای ابری علیاشرف درويشیان»، این کتاب را از منظر عناصر داستانی مانند درونمايه، طرح، مضمون و... بررسی کرده است.
علیاکبری و کوچکیان (1386) در مقالة «سالهای ابری در نگاهی نو؛ اتوبیوگرافی- رمان» این اثر را از منظر رمان- اتوبیوگرافی بررسی کردهاند.
فرزاد و پژمانفر (1389) در پژوهش «نقد جامعهشناختی رمان سالهای ابری علیاشرف درویشیان» با نقد جامعهشناختى بر ارتباط ادبیات با محیط و طبقات اجتماعى تأکید کرده، به تحلیل رمان مورد نظر پرداختهاند.
قربانی و کوچکیان (1389) در مقاله «بازتاب اجتماع و رئالیسم سوسیالیستی در سالهای ابری علیاشرف درويشیان»، رئالیسم سوسیالیستی را در ساختار داستان تحلیل کردهاند.
البته کوچکیان در مقالهای دیگر با عنوان «بررسی عناصر زيباشناختی (آرايۀ ادبی) دو رمان سالهای ابری و شوهر آهوخانم» در شمارۀ 1 مجله مطالعات داستانی دانشگاه پیامنور به بررسی اين عناصر در محتوای دو رمان مذکور پرداخته است (کوچکیان، 1389: 123-160).
روش پژوهش
پژوهش حاضر، ترکیبی از نوع پژوهشهای بنیادی، نظری و اسنادی (با استفاده از مطالعة مستقیم رمان و کتابها و نشریههای الکترونیکی و چاپی مرتبط با موضوع) بوده، با رویکرد توصیفی- تحلیلی انجام گرفته است.
چارچوب نظری پژوهش (و تشریح مفاهیم اصلی)
جامعهشناسی ادبیات
جامعهشناسی ادبیات، دانشی میانرشتهای و یکی از جوانترین شاخههای دانش جامعهشناسی است كه به یاری آن ميتوان به بررسي دقيق تعامل و وابستگيهاي متقابل ادبیات و جامعه دست يافت. هدف جامعهشناسي ادبيات، «شناخت و تبيين پيوند پيچيده و پوياي آثار ادبي با زمينههاي اجتماعي آفرينش و تكوين آنهاست» (گلدمن و دیگران، 1377: 15).
رمان «سالهای ابری» و نظریۀ اریش کوهلر
رمان چهار جلدی «سالهای ابری»، مهمترین تجربۀ داستان بلند درویشیان و بیانگر سبک و نگاه او در یک گسترۀ طولانی زمانی و روایی است. بسیاری از رویدادهای رمان، تجربۀ شخصی نویسنده است که آنها را در انتقاد از فقر، ظلم و بیعدالتی نگاشته است. محتوای رمان شامل واقعیتهای تاریخی، سیاسی و اجتماعی ایران است. درونمایۀ داستان که عبارت است از زندگى و مبارزۀ فردى از طبقۀ کارگر در برابر ستم موجود در جامعه، بهخوبى گسترش یافته است. روابط علّى و معلولى، پیرنگ داستان را منطقى جلوه مىکند. صمیمیتی در بیان و شیوۀ روایت به دلیل استفادۀ نویسنده از نثر ساده، روان، تکیهکلامها، کنایات و ضربالمثلها به چشم میآید. مخاطب، متن و منظور نویسنده را از لابهلای حوادث و گفتوگوها بهراحتی میفهمد. زبان نویسنده، ترکیبی از زبان بومی کرمانشاه و زبان رسمی فارسی است.
نویسنده از طریق راوى اول شخص که در دوران کودکى به سر مىبرد، فرهنگ عامۀ خانواده و طبقۀ اجتماعی وی را نشان میدهد. در این دوران خواننده حس مىکند که وقایع را از دید کودکى مشاهده مىکند. در ادامه، راوى رمان با رشد جسمى و عقلى وارد دورانى مىشود که به چرایى رویدادها مىپردازد و اینجاست که خواننده با مسائل سیاسى و اجتماعى آشنا مىشود.
اريش كوهلر (۱۹۲۴-۱۹۸۱) از بزرگان نظرية ادبي در سدة بيستم و از بنيانگذاران جامعهشناسي ادبي است. او ديدگاه نظري و روششناختي خود را در سال 1974 در مقالهای مختصر اما جامع به نام «تزهايي دربارۀ جامعهشناسي ادبيات» عرضه ميكند (گلدمن و دیگران، 1377: 228- 229). کوهلر از بزرگان جامعهشناسی دیالکتیکی است که با رویکرد نقد اجتماعی نوین، یکی از جدیدترین تحولات در نظریهها و پژوهشهای جامعهشناسی ادبیات را در دهۀ هفتاد میلادی پدید آورد. وی با طرح «جامعهشناسي انواع ادبي» در پی تشریح و توضیح بههمپیوستگی کارکردی نظام اجتماعی و نظام انواع ادبی است. بر اساس نوشتههاي كوهلر، «گزينش هر يك از انواع ادبي، برخاسته از واقعيتهاي دوران زندگي نويسنده و تابع چهار عامل اساسي است» که به طور اجمال بدانها اشاره میشود.
الف) اوضاع و احوال تاريخي: در واقع هر نوع ادبي بسان آينهاي است براي ديدن و انديشيدن در تاريخ عصر. بر اساس مرحله تاریخی، یک یا چند سطح میانجی مسلط میشود یا گرایش به تسلط دارد. سطح یا سطوحی که با توجه به شرایط بالا برتری مییابد، درون سطوح دیگر، یک مرکز ثقل سازماندهنده و ساختاربخش تشکیل میدهد که ممکن است نخستین کلید تفسیر را در اختیار ما بگذارد.
ب) تعلق طبقاتی نویسنده و شکلگیری آگاهي: در ادبیات، دوران مختلف، عوامل تعیینکننده خاص خود را دارند؛ یعنی فقط تابع گرایشهای شخصی نویسنده نیستند، بلکه تابع اوضاع کلی و درون این اوضاع، تابع وضعیت گروه اجتماعی او هستند.
ج) پرورش فرهنگي نويسنده: فاعل یا فرد نویسنده از مقولههای میانجی مهم است و روانکاوی برای درک این فاعل، ابزاری سودمند محسوب میشود.
د) نوع ادبي برگزيدۀ نويسنده: نوع ادبی است که تعیین میکند سطوح میانجیگر نسبت به روبنا در اثر حضور مادی داشته باشند یا چنان میانجی یافته شوند که غایب به نظر برسند (کوهلر، 1398: 213-218).
تحلیل رمان بر پایة نظریة کوهلر
مجموعهای از عوامل و علل بههمپیوسته و در تعامل با هم در تکوین پدیدۀ ادبی- اجتماعی دخالت دارند. این عوامل از دیدگاههای گوناگون قابل دستهبندی هستند. ضمن اینکه جداسازی این عوامل از هم صرفاً در سطح نظری و برای سهولت مطالعه و پژوهش امکانپذیر است، ولی در عمل دشوار و حتی شاید غیر ممکن باشد که بتوان نقش و تأثیر یکی از این عوامل را به طور جداگانه مشخص و تفکیک نمود. در ادامه نخست عوامل چهارگانه مدنظر کوهلر را خواهیم آورد و سپس منظور از هر عنوان را تشریح و بعد عناوین فرعی احتمالی و شاخصهای آن را مطرح خواهیم کرد. سرانجام به یافتن برخی از مهمترین مصادیق شاخصهای برآمده از متن رمان و تشریح آن خواهیم پرداخت.
اوضاع و احوال تاریخی
به دلیل گستردگی مفهوم اوضاع و احوال تاریخی زمان نویسنده، این عنوان در سه محور و عنوان فرعی اوضاع و شرایط اجتماعی- اقتصادي، سیاسی و فرهنگی مطالعه خواهد شد.
الف) اوضاع و شرایط اجتماعی- اقتصادی
«سالهای ابری»، رمانی اجتماعی- اقتصادی است که بیشتر به شرایط محیطی، اجتماعی و اقتصادی کارگران میپردازد و بر تأثیر جامعه و شرایط اجتماعی- اقتصادی بر وقایع داستان و شخصیتها و رفتار و سلوک آنها در زمان و مکان معینی تأکید میکند. نویسنده با توصیف گستردۀ مسائل اجتماعی- اقتصادی، این بُعد از رمان را نسبت به ابعاد دیگر گستردهتر، چشمگیرتر و روشنگرتر ساخته است. برخی از مهمترین شاخصهای اجتماعی- اقتصادی موجد اوضاع و شرایط اجتماعی- اقتصادی جامعۀ آن زمان که در رمان مطرح شدهاند، به شرح زیر معرفی میشود.
فقر
بارزترین شاخص اجتماعی- اقتصادی در این رمان، فقر است. توصیفهاي نویسنده از فقر، بسیار تأثیرگذار است. وی از لغات و تعابیري بهره میگیرد تا عمق فقر را در جامعۀ خود نشان دهد.
«دکاندار پیري بر پاهاي خشک و زخمآلودة خود، ماست میمالید. دخترکی با مادرش چند کاسه ماست براي فروش روي زمین چیده بودند. او چهار انگشت خود را دزدکی و دور از چشم مادر بر روی ماست میکشید و انگشتان آبماستی خود را با اشتها میمکید» (درویشیان، 1387: 1674- 1675).
مسلماً تار و پود این کلمات و جملهها با فقر بافته شده است: مغازهداري با پاهاي
خشک و زخمآلوده، دختر و مادر ماستفروش و انگشتان آبماستی لیسیدن، این مفهوم را منعکس میکند.
بیشتر خانوادههایی که شریف (راوی داستان) با آنها آشنا میشود، در فقرِ گسترده دست و پا میزنند. این فقر، معلول عقاید و عملکرد خود اشخاص نیز هست. برای مثال پدر شریف، مردی است زحمتکش که از صبح تا شب کار میکند، اما با دست خالی برمیگردد و یا اینکه دسترنج خود را به سادگی به باد میدهد و این در حالی است که زن و بچههایش، گرسنه و بیخانمان هستند (درویشیان، 1387: 49 و 381-21 و 454- 455). البته نویسنده در صفحاتی از کتاب به نقش سیاستهای حکومت وقت در گسترش فقر روزافزون طبقات پایین جامعه بهویژه روستاییان و طبقۀ کارگر اشاره میکند. برای مثال تأثیر اصلاحات ارضى را در میان طبقۀ کشاورز و مردم فقیر نشان داده که بیشترِ مردم، اصلاحات ارضى را گامی در جهت بیشتر فقیر شدن خود مىدانند (همان: 1200- 1201).
بیکاری
این پدیده در سراسر رمان بر زندگى شخصیتهاى داستان، سایه افکنده است. پس از کودتای 1338 مىتوان شرایط بد اقتصادى را در خانوادۀ شریف مشاهده کرد. مهمترین علت این شرایط، بیکاریِ سرپرست خانواده است. «بوچان»، پدر شریف در سراسر رمان با مسئلۀ بیکارى دست به گریبان است. «ننه» براى سیر کردن شکم بچههایش، هر کار که از دستش برمىآید، انجام مىدهد. حتى در موقعیتى قرار مىگیرد که باید بین گرسنگى بچههایش و کشیده شدن خود به فساد (پیشنهاد آقاى آلیانى)، یکى را انتخاب کند (همان: 799-800). البته کار خلاف دیگرى (فروش مواد مخدر) هم بعد از این ماجرا بر سر راه ننه قرار مىگیرد (همان: 800). در مجموع بیکارى در جامعۀ رمان بیداد مىکند، تا جایی که براى پیدا کردن شغل به نذر و نیاز رومىآورند و با مفهوم پارتى آشنا مىشوند. مثلاً دایی حامد با دوندگی و رو زدن بیبی به این و آن به استخدام کمپانی درمیآید و بعداً وی واسطۀ استخدام عمو الفت و بوچان میشود (همان: 146- 145). البته تلاش و کار خانوادهها در نظام کارگری معمولاً به سیر کردن شکمشان معطوف است.
وضعیت نامناسب بهداشتی و وجود انواع بیماری
شاخص اجتماعی دیگر، وضعیت نامناسب بهداشتی است. محلهها، کثیف و بهداشت
در زندگی مردم بهندرت مراعات میشود (درویشیان، 1387: ۳۷۵ و ۴۰۱) و حتی نان مردم هم وضعیت مطلوب و قابل قبولی ندارد و از نظر بهداشتی مناسب نیست.
«ساعتها پشت در نانوایی مینشینم تا دو تا نان سیاه و خمیر پر از سوسک و مگس به دستم برسد» (همان، 1379: ۱۹۸).
به دلیل نامناسب بودن وضعیت بهداشتی، بیماریهای زیادی مانند تراخم، کچلی و گونههای مختلف تب از جمله تب مطبقه در میان مردم رایج است (همان: ۵۵۷).
کار کردن کودکان و زنان در شرایط سخت
شکل غالب خانواده در این اثر، خانوادة سنّتی با ساختاري مردسالارانه و خشن است. نویسنده همواره با شرح بدبختی زنها بهطور مستقیم یا با زبان اشخاص داستان، وضعیتِ نامطلوب آنها را نشان میدهد؛ زنهایی مثل «مادر شریف، بیبی، هدهد، فاطمه و بگم خانم» و زنهای دیگر. این زنان بیش از دیگر شخصیتهاي داستان، بار سنگین خانواده را بر دوش میکشند (همان: 713 و ۶۸۸). علاوه بر وظایف دشوار زنان، کار کردن آنان و کودکان در اوضاعی طاقتفرسا، شاخص دیگری است که در کتاب به آن پرداخته شده و نویسنده در برخی صفحات به تشریح وضعیت یادشده میپردازد (همان: 201). هیچیک از زنهای این رمان بیکار نیستند، زیرا به درد نداری به دلیل بیکاری، بیماری، طلاق و یا فوت شوهرانشان دچارند. زیناو خانم (زینب خانم)، کلاش (کفش) میچیند. بتول خانم، آبگیر و کیسهکش حمام است (همان: ۱۶۲). مادر شریف همیشه در حال گیوهبافی یا خیاطی است. مادربزرگش هم خیاط است. کودکان نیز از زمانی که قدرت کارکردن داشته باشند، به کار واداشته میشوند و درس نمیخوانند. دایی سلیم از یازده سالگی به استخدام شرکت نفت درمیآید. قبل از آن هم در کوچه پسکوچهها، کلوچه و آش عدس میفروخته است. خود راوی نیز تابستانها کار میکند و پدرش معتقد است که باید درس را کنار بگذارد و همیشه کار کند.
افزایش مرگومیر
نویسنده در برخی صفحات، مرگ جانگداز بسیاری از شخصیتهای داستان را که بیشتر کودک و نوجوان هستند، به دلیل فقر، وضعیت نامناسب بهداشتی و کمبود درمان به چشم دیده و توصیف کرده است. از جمله مرگ صدیقه، دختر نرگسخانم که در بغل مادر بیپناهش جان میدهد (درویشیان، 1379: 551). در جای دیگر از مرگ شوهر و پسر زبیده خانم میگوید (همان: 635- 639). از این نمونه مرگومیرها در رمان زیاد اتفاق میافتد و طبیعی هم به نظر میرسد. دلیل این مرگها نیز به فقر و اوضاع نابسامان سیاسی و اجتماعی برمیگردد.
واردات بیرویۀ کالاهای خارجی
در این دوران، یکی از شاخصهای اجتماعی- اقتصادی، واردات بیرویۀ اجناس خارجی است که سبب فشار مضاعف بر طبقۀ کارگر و سایر اقشار فرودست شده و موجب رکود یا تعطیلی انواع کسبوکارهای تولیدی میشود که نویسنده، گوشهای از پیامدهای این کار را به این شرح بیان میکند:
«دیگر این روزها کسی از باباصفدر شیشه نمیخرد. آنقدر شیشه و بطري خارجی وارد شده که حساب ندارد. باباصفدر میگوید کار من جانکندن بیهوده است... اجارة اینجا را نمیتوانم بپردازم. دیگر کار من تمام است. نابود شدهام. نشستهام بر ساج علی» (همان: 742).
تضاد طبقاتی
تضاد طبقاتی به معنای ستیز و کشمکش بر سر ارزشها یا دعاوی مربوط به منزلت، قدرت و منابع کمیاب است؛ ستیزی که در آن طرفین میخواهند رقیبان خود را بیاثر کنند، یا به آنها صدمه بزنند و یا حذفشان کنند (آوتویت و باتومور، ۱۳۹۲: 259). منظور از تضاد طبقاتی در این مبحث، تضاد بین طبقات فرودست اعم از کارگری و غیر کارگری با طبقۀ سرمایهدار و نیز طبقۀ نوکیسهها و تازه به دوران رسیدههاست که نویسنده، این تضادها را در داستان (در صورت و محتوا) ترسیم میکند.
راوی در برخی از صفحات رمان از افراد پولدار میگوید. از دیدگاه وی، اینها کسانی هستند که یا مال دیگران را خورده یا از روی شانس و اقبال به پول رسیده و یا فریبی در کارشان بوده است. نمونهاش، صاحب تکیهای به نام «حاجی معتضد» است. راوی درباره نحوۀ پولدار شدن او میگوید:
«اول چودار بود یعنی دلال گوسفند و بز. سالهای سال با برادرش به این کار مشغول بودند. یواشیواش کارشان بالا گرفت. گوسفندها و بزها را گرسنگی میدادند. شب قبل از فروش، نمک زیادی به علوفه آنها اضافه میکردند و درست چند ساعت قبل از فروش به آنها آب میدادند تا سنگین شوند و میفروختند. با این کارها پولدار شدند» (درویشیان، 1379: 623).
نمونة دیگر از این تضادها در برخورد بیبی با سلطنت خانمِ تازه به دوران رسیده به تصویر کشیده شده است (همان: 146-151). نمونۀ دیگر تضاد طبقاتی را در عشق شریف به گیسیا میبینیم: شریف کارگر و شاگرد اوساممّد بنا میشود و برای کار ساختمانی به خانۀ حیرتخان میرود. حیرتخان هم از آن دسته از افرادی است که ثروت خود را از فروش فضلۀ کبوترانی که روی شیروانی منزلش مینشستند، به دست آورده است (همان: 626). دختر حیرتخان به نام گیسیا با اندک توجهی که به شریف نشان میدهد، وی را عاشق خود میکند تا جایی که شریف دست به قلم میبرد و برای وی نامة عاشقانه مینویسد (همان: 836- 837). نویسنده از اقشار سرمایهدار دیگری مانند اربابها، کارفرماها و کسانی که به نوعی با حکومت همکاری دارند، سخن میگوید که از دیدگاه وی، نحوۀ ثروتمند شدن آنها هم چندان تفاوتی با قشر نوکیسهها ندارد، چون ثروت اینان هم با ظلم و زد و بند حاصل شده است.
قوانین سختگیرانه در مدارس و نرخ پایین پوشش تحصیلی
کلاس و قوانین مدرسه، روابط معلم و شاگرد، تنبیه و تشویقها، نوع آموزش، سیاستهاي حاکم بر آموزش و پرورش و... از جمله مسائلی است که در رمان به آنها پرداخته شده است (همان: 509). این قوانین باعث شده تا نرخ پوشش تحصیلی پایین و بالعکس نرخ ترک تحصیل و بیسوادی بالا باشد.
ب) اوضاع و شرایط فرهنگی
فرهنگ، مهمترين و اصلیترين نهاد اجتماعی است که تعیینکننده و شکلدهندة کل نظام اجتماعی است و دارای ابعاد و زوايای گوناگون است. «ادوارد تايلور»، مردمشناس انگلیسی، تعريف نسبتاً جامعی از فرهنگ ارائه کرده است. از نظر وی، «فرهنگ مجموعهای پیچیده است که در برگیرندۀ دانشها، اعتقادات، هنرها، اخلاقیات، قوانین، عادات، آداب و رسوم و هرگونه توانايی ديگری است که انسان به عنوان عضوی از جامعه به دست میآورد» (جعفری، 1386: 88). در بحث از اوضاع و شرایط فرهنگی، بر فقر فرهنگی و مهمترین شاخصهای مطرحشدۀ آن از دیدگاه نویسنده متمرکز خواهیم شد. مهمترین شاخصهای موجد اوضاع و شرایط فرهنگی به شرح زیر است:
باورهای عامه و خرافات
باور به خرافات، در بین مردم رواج فراوان دارد. اعتقاد به آل، پری و دیو در برخی از رفتارهای شخصیتهای رمان دیده میشود. پدر شریف که عمری با فقر و آوارگی زندگی کرده، زمانی دارای خانه و زندگی بوده، اما به دلیل زیرکی شخصی یهودی (آقای یاقوبی) که از سادگی و خرافهپرستی او سوءاستفاده میکند، خانه و زندگیاش را به باد میدهد. اعتقاد به جن، بهانهای میشود تا همان مرد یهودی، خود را به شکل و شمایل جن درآورده و به پدر شریف امر کند که خانهاش را ترک کند. بعدها که پدر راوی میفهمد آن «یارو» که میدیده، جن نبوده و آقای یاقوبی بوده است، باز هم باور به سرنوشت به او اجازه نمیدهد که علیه آقای یاقوبی اقدامی کند (درویشیان، 1379: 34- 37). باور به پری و موجودات ناپیدا بهقدری در ذهن مردم رسوخ کرده که برخی هر چیزی را درباره آنان باور میکنند. تا جایی که مردی به نام «اوسا نجف» ادعا میکند که در خانهاش جن نگه میدارد و همه باور میکنند. حال آنکه «یک زن تازه گرفته و برای رد گم کردن به زن قدیمیاش گفته این جن است و با هزار زحمت گرفتهام تا در کارهای خانه به تو کمک کند» (همان: 367). همچنین نمونههای فراوانی در داستان وجود دارد که علت بسیاری از بیماریها را به جن و پری نسبت میدهند و در نتیجه به شیوههای خرافی برای درمان اقدام میکنند. وقتی کسی غش میکند، با چاقو دورش را خط میکشند و با موجود نامریی صحبت میکنند که دست از سرش بردارد (همان: ۶۳۸).
یکی از باورهای خرافی، باور مردم یک روستا درباره خشکسالی است. آنها برای جلوگیری از خشک شدن چشمه، زیباترین دختر روستا را به عقد چشمه درمیآورند. به این ترتیب تمام عمر و جوانی دختری جوان به هدر رفته، قربانی باور خرافی و جهل اهالی روستا میشود و باعث میشود آن دختر تـا آخـر عمر بیوه بماند، چون در نهایت چشمه میخشکد (همان: 559).
باورهای دیگر: گرهزدن پارچه برای بستن بخت دختر شاه پریان برای پیدا کردن اشیای گمشده (همان: ۳۱۱). «برای آسانشدن زایمان، کفش کهنة پدرت را پر از آب کردیم و به خورد مادرت دادیم» (درویشیان، 1379: ۲۰). «پسرجان کسی که قبلاً خبر مرگش آمده، نباید از در حیاط داخل بشود، شگون ندارد» (همان: 1018). «دور تا دور هرۀ بام حسینیه پر از جغد است. دهنتان را باز نکنید... چه شده بیبی؟ خاله کوکومهها! قدمشان شوم است. اگر دندانهاتان را بشمارند، میمیرید» (همان: ۷۳۶).
آمیختن مذهب با خرافات
آمیختن مذهب با خرافه در اعتقاد برخی از شخصیتهای کتاب دیده میشود. این شخصیتها بدون شناخت کافی از مذهب، همة شنیدههای خود را از هر کسی که ادعای دانستن این امور را دارد، درست میپندارند و طبق آن عمل میکنند. پدر راوی، قبل از خرید دکان، برای کسب تکلیف دست به دامن دعانویس شده، از او مشورت میخواهد (همان: 507).
«... بیبی به من ترشی نمیدهد، اما چون خیلی دلم میخواهد، بیبی تکهای از ترشی را برمیدارد و... به ترشی میگوید: ای ترشی دشمنی به حضرت عباس کردهای، اگر به اين بچه آزار برسانی» (همان: 149).
سادگی بیبی و علاقۀ وی به ائمه موجب شکل گرفتن این باور شده است که همۀ پدیدههای جاندار و بیجان به ائمه احترام میگذارند.
«فردا روز نهم ذیالحجه است... اگر نیت انسان پاک باشد، هرچه از خدا بخواهد، میدهد. امشب در يک لحظة مخصوص... آب از حرکت میايستد... اگر چیزی درست در آن لحظه که آب ايستاده در آب بزنی، طلا میشود» (همان: 494).
جبرگرایی و اعتقاد به سرنوشت و قضا و قدر
یکی از دلایل فقر فرهنگی بیشتر شخصیتهای این رمان، جبرگرایی و اعتقاد به سرنوشت و قضا و قدر است. زندگی دردناک «نازکا» که با چشمۀ «کانیکاو» ازدواج میکند، معلول همین باور است؛ شوهر دادن زیباترین دخترِ روستا به چشمۀ در حال خشکیدن. اما در فرهنگ روستایی از سر سادگی و با باورهای جبرگرایانه، تنها راهحلی است که میتواند باعث نجات آنها از وضعیت بد اقتصادی شود.
همچنین در ماجرای رودست خوردن بوچان از آقای یعقوبی که منجر به از دست
رفتن خانه و زندگی وی میشود، این تفکر و دیدگاه دیده میشود:
«مشی بوچان، خدا حق بز بیشاخ را به بز شاخدار وانمیگذارد... خدایی هم هست که آن بالا نشسته و دارد ما را نگاه میکند... واگذارش کردیم به خود خدا» (درویشیان، 1379: 34-37).
تفکر جبرگرایانه حتی بر رفتار شریف که تحصیلکرده است، سایه افکنده است:
«ای پسرم! ای روله! این چه بدبختیهایی است به سرت میآید؟- چه کار کنم بیبی؟ سرنوشت من هم این است» (همان: 1488).
مهربانی، دست و دلبازی، همدلی و همدردی
با وجود مشکلاتی مانند فقر و وضعیت نامناسب زندگی در بین اکثر خانوادههای این رمان، آداب و رسوم انساندوستانهای هم در برخی از جهات بر رفتار آنها حاکم است. از جملۀ این ویژگیها میتوان به مهماننوازی، مهربانی، همدلی، همدردی، دست و دلبازی و... اشاره کرد:
«شام آبگوشت لیمو عمانی داریم. -ببر برای ننه علیحاصل.- چشم بیبی» (همان: ۳۰۲).
«بیبی کمی آبگوشت در کاسه میریزد. -شریف این را ببر برای آن بدبختها از گرسنگی نمیرند و با دست به اتاق خاله چشمه اشاره میکند» (همان: 580-581).
«روز اول مهرماه است. ننه... دهشاهی توجیبی به من میدهد... هرچه خریدی به همشاگردیهایت هم بده... نان کور نباشی! دست و دلباز باشی!» (همان: 348-349).
ج) اوضاع و شرایط سیاسی
از آنجا که محتوای رمان، دوران حکومت پرالتهاب محمدرضاشاه در سالهای 1320 تا 1357 را در برمیگیرد، سالهایی که خفقان و سرکوب مخالفان حکومت از یک طرف و مبارزات سیاسی با حکومت از طرف دیگر حرف اول را میزند، بنابراین محتوای رمان از لحاظ اوضاع و شرایط سیاسی، این کنش و واکنشهای حکومت و گروههای مختلف مبارز را پوشش میدهد. در این رمان، افرادی که در جهت تحکیم در خدمت رژیم شاه قرار دارند، بد و کسانی که در جهت مخالفت و تضعیف و تمسخر آن قدم برمیدارند، خوب هستند و در دل شریف جای میگیرند.
سیاست و درونمایۀ سیاسی، محور اصلی رمان و در سراسر داستان، خواننده را هدایت میکند و دیده میشود آدمهایی که در اوایل رمان معرفی میشوند، سرانجام در چه موقعیتی قرار میگیرند. افرادی مانند شریف، آقامرتضی، مشرمضان، بمانعلی و چند تن دیگر، مبارزه را تا پایان ادامه میدهند و برخی هم کناره میگیرند. دایی سلیم با رفتن به شرکت نفت و تعریف اتفاقات کمپانی نفت در خانه و دادن روزنامهها و مجلههای سیاسی به شریف، او را با دنیای سیاست آشنا کرده، در پرورش بعد سیاسی شخصیت شریف، تأثیری عمیق دارد. شریف در محافل سیاسی که سلیم به عنوان یکی از اعضای فعـال حـزب توده در خانه برگزار میکند، شرکت میکند و با اکبرآقا تراشکار و آقامرتضی آشنا میشود و به او دل میبندد.
در ادامه شریف، شغل معلمی را در گیلانغرب آغاز میکند. جهانگیرخان و اکرامخان، اربابان آن محل، بـه مـردم هر ظلمی را روا میدارند و شریف را هم به خاطر سازگار نبودنش به مرگ تهدید میکنند. تقریباً همة معلمان مدرسه با عقاید و اعمـال شـريف موافـق نیستند و علیه او به جرم اخلال در امنیت به وزارت فرهنگ گزارشی تنظیم میکنند. شریف بـرای نخستینبار در خرداد ۴۲ به دلیل سخنانی که به طور غیر مستقیم علیه حکومت گفته، دستگیر و پس از یک گوشمالی آزاد میشود. وی با ورود به دانشسرای عالی، محل سکونت خود را به تهران منتقل میکند. در تهران هم در تجمعات علیه شاه شرکت میکند. پس از مدتی در کنگاور بـه خـاطر جمعآوری گزارشی از وضعیت زندگی مردم دستگیر میشود. او سالهای بسیاری را در زندانهای ترسناک رژیم سپری میکند. وی در مدت زمان کوتاه آزادی با شهرناز ازدواج میکند و به مبارزه در قالب چاپ اعلامیه در کتابفروشیاش ادامه میدهد و دستگیر میشود. شریف در دوران حبس، دردناکترین شکنجهها را متحمل شده، تصمیم به خودکشی میگیرد؛ امـا بـا بـه خاطر آوردن رنجهای مردم و از خود گذشتگیهای دیگر مبارزان ملی مانند یارمحمدخان و آقامرتضی به ادامة راهش مصمم مـیشـود. در زندان، ریاست حزب رستاخیز کرمانشاه و ریاست اصناف کرمانشاه را به او پیشنهاد میکنند، اما نمیپذیرد. در نهایت به یازده سال حبس محکوم میشود. از شهریور ۵۷، مبارزات مردمی شدت میگیرد تا آنکه در اثر فشارهای مردم به همراه عدهای از زندانیان سیاسی آزاد میشود.
تعلق نويسنده به يك طبقۀ اجتماعی و نحوۀ تکوین آگاهي طبقاتی او
واژۀ طبقه به معنای عام با اصطلاحات مقوله4 و قشربندی، نزدیکی بیشتری دارد. منظور از «طبقۀ اجتماعی» در معنای کلی عبارت است از مجموعه خانوادهها و یا افرادی که در يك اجتماع معین از مقام یا حیثیت برابری برخوردارند (گولد و کولب، 1376: 568). گلدمن میگوید: «نویسنده متعلق به یک طبقۀ اجتماعى است و خواهناخواه جهانبینى همان طبقه را بازتاب مىدهد. پس اثر هنرى را در حقیقت یک نفر نمىآفریند، بلکه یک طبقه آن را میسازد» (شمیسا، 1388: 292). نویسنده در این رمان با تأکید بر طبقۀ کارگر، زندگى روزمره و مسائل و مشکلاتی را که با آن دست و پنجه نرم مىکنند، به تصویر کشیده و توانسته جهانبینی طبقۀ یادشده را انعکاس دهد. بنابراین باید «سالهاى ابرى» را سرگذشتنامۀ نویسنده بدانیم که طبقۀ اجتماعى خود را با تمام دغدغههایش به تصویر کشیده است. اما آگاهی طبقاتی زمانی به وجود میآید که جامعه کاملاً گروهبندی شده باشد و این گروهها از لحاظ خصوصیات اقتصادی مشابه و همچنین در زمینۀ ادراكشان از خصوصیات، نیازها و اهداف مشترك، دیدگاه و کنش اجتماعی مشابهی داشته باشند (گولد و کولب، 1376: 14-15).
در این رمان، بیشتر شخصیتها از طبقۀ کارگر هستند. شریف در یک خانوادۀ کارگرى متولد مىشود. دایى سلیم، کارگر کمپانى مىشود. عمو الفت، کار بنایى مىکند. دایى حامد هم کارگر کورۀ ریختهگرى است. خانوادۀ پدر شریف از طبقۀ کارگر است. عمو آمان، مغازۀ کبابى دارد. عمو مراد، چرخ بستنىفروشى دارد و عمو گیدان، آهنگر است. باباحسین، فروشنده است. آقامرتضى هم کارگر چاپخانه است. در ادامه شریف معلم مىشود و طبقۀ اجتماعى او تغییر میکند و وارد قشر خبرگان طبقۀ متوسط مىشود.
به طور کلی نقش و جایگاه دو طبقۀ کارگر و طبقۀ متوسط در تحول اجتماعی و حرکت جامعه به سمت انقلاب، برجستهتر از سایر گروهها و طبقات نشان داده شده است. با وجود این نویسنده بیشتر بر افکار چپگرایانه، سوسیالیستی و تودهاى شریف، تأکید دارد و بیان میکند که در نهایت آگاهى طبقاتىای که در شریف و دیگر همفکرانش به عنوان طبقۀ خبرگان و روشنفکران و طبقۀ کارگرى به وجود مىآید، منجر به انقلاب 1357 مىشود. اما روشن است که یکی از طبقات اصلی تأثیرگذار در انقلاب ایران، طبقۀ روحانیان و پیروان آنها بوده است که نویسنده در این رمان، چندان به این طبقه و نقش و تأثیر آن در حوادث منتهی به انقلاب نپرداخته است و به احتمال قوی، دلیل آن هم افکار چپگرایانه و گرایش سوسیالیستی و تودهاى او بوده است.
شخصيت و پرورش فرهنگي نويسنده
درویشیان، داستاننویس، پژوهشگر فرهنگ عامه، مبارز سوسیالیست و به گفتۀ خود، «چریک فرهنگی» بود. او در یک خانوادۀ کارگری و فقیر در محلۀ آبشوران کرمانشاه به دنیا آمد. وی اولین فرزند خانوادۀ ششفرزندی بود. پدر،ش «استاد سیفالله» آهنگر بود که با از دست دادن دکانش، برای امرار معاش مجبور به انجام کارهای دیگر شد. مادربزرگش بیبی، اولین قصهگوی زندگیاش بود که برای اولینبار او را با قصهگویی آشنا کرد. وی هرچند بیسواد بود، راوی قصهها و افسانههای عامیانه بود.
نویسندگی را به طور جدی با رفتن به تهران و آشنایی با آلاحمد و دانشور آغاز میکند. با بهرنگی هم در منزل جلال آشنا میشود. مرگ صمد، این احساس وظیفه را در او برمیانگیزد که راه او را ادامه دهد. کتاب «صمد جاودانه شد»، اولین نوشتة اوست.
واقعگرایی در کارهای او، آمیزهای از طنز تلخ و نگاه هوشیارانۀ او به تاریخ و اجتماع است. همۀ عمرش با فقر، فساد، تبعیض، بیعدالتی، خفقان و سانسور جنگید. او را راوی رنجهای مردم و دردهای کودکان گفتهاند. درویشیان معتقد بود که نویسنده نمیتواند از متن جامعه فاصله داشته و جدا از دردها، آرمانها و مبارزات ملّت خود باشد، بلکه باید همراه جامعه حرکت کند. وی به دو پدیدۀ جهل و فقر، توجهی خاص دارد و این دو را در رابطهای ناگسستنی قرار میدهد که هر یک دیگری را تولید کرده و در جهت حفظ یکدیگر حرکت میکنند. همچنین وی هرگونه سانسور را مردود میداند و معتقد است که نویسنده باید بتواند به عنوان وجدان آگاه و بیدار جامعه آزادانه در برابر بیقانونیها، رواج انواع فساد، انحصارگرایی، ظلم و ستم ایستادگی کند.
او تأکیدی بر فنون متداول داستاننویسی ندارد. زبان او، زبانی ساده همراه با طنزی
تلخ و نثری روان به شکلی صریح و گزارشی است. انتخاب این زبان صمیمی و نزدیک به محاوره، زبانی بین کردی و فارسی، به این دلیل است که خود او در فضایی که داستانهایش در آن شکل میگیرد، زندگی کرده است. او از این زبان برای زیباییآفرینی و ایجاد تأثیر ژرف در مخاطبش استفاده میکند.
درویشیان خود را متأثر از نویسندههایی چون آلاحمد، جمالزاده، صادق هدایت، چوبک، علوی و... میدانست، اما تأثیر بهرنگی بر زندگی و نویسندگیاش، بیمانند است.
نوع ادبي برگزيدۀ نويسنده
درویشیان از جمله برجستهترین داستاننویسانی است که تلاش کرد تا قالب قصه را برای بیان نابسامانیهای اجتماعی برگزیند. وی دربارۀ شروع داستاننویسی میگوید: «خودم هم نمیدانم که واقعاً چگونه شروع کردم... شروع به داستاننویسی برای من ادامة همان علاقهام به مطالعه بوده است. آن سالهای پرتبوتاب حکومت مصدق و رونق روزنامهها و مجلهها، آزادی مطبوعات و دموکراسی بینظیری که در اثر مبارزه مردم به وجود آمده بود، همۀ اینها در من و همسالان من، تحرک، امید و تکاپوی عجیبی پدید آورده بود. معلمهای ادبیات ما، موضوعهای پرجذبهای برای زنگ انشا میدادند... رقابت در خواندن، رقابت در نوشتن و رقابت در کسب بینش اجتماعی و سیاسی، اینها همه در رشد فکری و علاقه ما به ادبیات مؤثر بود» (ملاحسینی، 1391: ۵۴).
او همچنین درباره مضمون داستانهایش گفته است: «زمینههای داستانگویی و تبلور داستان و قصه و افسانه در زندگی من به شبهای زمستانی سردی برمیگردد که با خانواده دور کرسی مینشستیم و پدرم برایمان قصههایی از شاهنامة کردی میخواند. شاهنامة کردی شخصیتی به نام «رستم کلهدست» به معنی «رستم کوتاهدست» داشت. منظومههای «خورشید و خاور» و «حمزهنامه» نیز از دیگر کتابهایی بودند که پدر برایمان میخواند. بعد از قبولی در دانشگاه تهران با شخصیتهایی چون دکتر «آریانپور»، «آلاحمد» و «دانشور» آشنا شدم و آنها بودند که باز در ذهن من توجه بیشتری به ادبیات را ایجاد کردند، بهخصوص «آلاحمد». بعدها با دکتر «محمدباقر مؤمنی» آشنا شدم و نخستین داستانهایم را پیشش بردم و خواندم. خیلی استقبال کرد و مرا به نوشتن تشویق کرد. این اتفاقات بودند که قدم به قدم مرا به سمت نویسندگی
سوق دادند» (شکریپور، 1396: ۸۷).
همسرش میگوید: «تأثیری که بهرنگی بر نگاه و نوشتههای علیاشرف به جای گذاشت، آنقدر بود که برخی او را ادامهدهندة راه صمد میدانند. علیاشرف حتی در سوگ درگذشت نویسنده محبوبش، کتاب «صمد جاودانه شد» را نوشت. دانشور و آلاحمد هم استادان او بودند و به همین واسطه به آنان علاقهای بسیار داشت» (همان: ۹۱).
نتیجهگیری و پیشنهادها
در این مقاله، نخست معیارهای چهارگانۀ مورد نظر اریش کوهلر و عناوین فرعی و شاخصهای مرتبط با هر معیار را مشخص کردیم و سپس به تشریح برخی از مهمترین مصادیق آن شاخصها پرداختیم.
نویسنده، تأکیدی بر فنون متداول داستاننویسی ندارد. زبان او ساده همراه با طنزی تلخ و نثری روان به شکل صریح و گزارشی است. انتخاب این زبان صمیمی و نزدیک به محاوره، زبانی بین کردی و فارسی، به این دلیل است که در فضایی که داستانهایش شکل گرفته، زندگی کرده و به خوبی به زبان و گویش مردمان آن آشناست. او از این زبان برای توصیف فضاهای بومی، بیان افسانهها و آداب و رسوم برای زیبایی متن و ایجاد تأثیر ژرف در مخاطب بهره میبرد. او به فرم، تكنیك و ساختار داستان توجه چندانی ندارد و مهمترین كار او، انعكاس رنجها و امیدهای مردم ستمدیده است. توجه به تاریخ، سیاست، جامعه و بیان مسائل و مشکلات اجتماعی برای وی مهمتر از توجه به ساختار، قالب، فرم و سبک نوشتههای ادبی است. همین میتواند دلیل قوت جنبههای جامعهشناختی نوشتههای داستانی وی بهویژه رمان باشد. در مجموع این رمان، اثري است که وجوه سیاسی، اجتماعی و تاریخی آن نسبت به وجوه ادبی و زیباشناختیاش، چشمگیرتر و آشکارتر است.
«سالهاي ابري» در محتوا و ساختار از جامعه میگوید و محصول جامعه است. تاریخ، اجتماع و سیاست، سه جزء جداییناپذیرند که در تأثیر و تأثّر متقابل هستند و بافت منسجمی را ایجاد کردهاند. نویسنده علاوه بر اشارة مستقیم به حوادث سیاسی و اجتماعی، گاه، با خلق مناظرات سیاسی بین شخصیتهاي داستان و بیان تضادهاي
فکري در اندیشه و زبان آنان، نقشی مؤثر در روشنسازي اذهان خوانندگان دارد.
این اثر، اجزای اصلی جامعه یعنی سیاست، اقتصاد، فرهنگ، خانواده و مدرسه را در کرمانشاه اواخر دهۀ سی و چهل نشان داده و جدال سنّت و تجدد را به تصویر کشیده است. علاوه بر محتوا، تأثیر جامعه را در ساختار این رمان هم میتوان مشاهده نمود. شخصیتها، زبان و فضاي داستان همسو با جامعه شکل گرفتهاند و جامعه را در لایههاي رویین و زیرین خود نشان میدهند.
درویشیان نسبت به وضعیت جامعه و شیوۀ ادارۀ آن به وسیلۀ حاکمان، معترض است. بزرگترین مشکلات جامعه، بیسوادی، خرافات و خرافهپرستی، جهل و ناآگاهی، فقر، تضاد طبقاتی و فقدان عدالت است. البته نویسنده به دو پدیدۀ جهل و فقر، توجهی خاص دارد. از دید وی، این دو پیوندی ناگسستنی با هم دارند که هر یک دیگری را تولید کرده، در جهت حفظ یکدیگر حرکت میکنند. نویسنده، سانسور را مردود میداند و معتقد است که نویسنده باید بتواند به عنوان وجدان آگاه و بیدار جامعه، آزادانه در مقابل بیقانونیها، رواج انواع فساد، انحصارگرایی، ظلم و ستم ایستادگی کند.
میتوان از لحاظ ذهنی، نویسنده را فردی آرمانگرا نامید. او آرزوی جامعهای را دارد که در آن مشکلات و مسائل اجتماعی یادشده با برنامهریزیهای حاکمان بازتولید نشوند. درحالی که جامعهای که وی در آن زندگی میکند، فرسنگها با رسیدن به این دریافت ذهنی فاصله دارد.
منابع
ایرانزاده، نعمتالله و طاهره سپهوند (1387) «بررسی سبکی رمان سالهای ابری اثر علیاشرف درویشیان»، پژوهشنامۀ فرهنگ و ادب، دورۀ چهارم، شمارۀ 6، صص 51-77.
جعفری، محمدتقی (1386) فرهنگ پیرو فرهنگ پیشرو، تهران، مؤسسه تدوين و نشر آثار علامه جعفری.
خاشی، سمیرا (1398) فرهنگ عامه در رمان سالهای ابری نوشتۀ علیاشرف درویشیان، پایاننامۀ کارشناسیارشد زبان و ادبیات فارسی، استاد راهنما محمد بارانی، دانشگاه سیستان و بلوچستان، دانشکدة زبان و ادبیات فارسی.
خلیلی جهانتیغ، مریم و مکیه عثمانی (1391) «نقد جامعهشناختی رمان سالهای ابری از علیاشرف درویشیان»، فصلنامۀ ادبیات داستانی، سال اول، شمارۀ اول، صص 113-132.
درویشیان، علیاشرف (1387) سالهای ابری، تهران، چشمه.
سورغالی، منصوره (1392) شخصیتپردازی در رمان سالهای ابری اثر علیاشرف درویشیان، پایاننامۀ کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی، استاد راهنما احمد طحان، دانشگاه پیام نور شیراز، دانشکدة ادبیات فارسی و زبانهای خارجی.
شکریپور، مختار (1396) «گفتوگویی منتشرنشده با علیاشرف درویشیان، لباس واقعیت به داستان پوشاندم»، روزنامۀ ایران، سیزدهم آبان ماه.
شکوهی شولی، مژگان (1400) بررسی تطبیقی رئالیسم اجتماعی «در جستجوی نان» ماکسیم گورکی و «سالهای ابری» علاشرف درویشیان پایاننامۀ کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی، استاد راهنما سیدمحتشم محمدی. دانشگاه سلمان فارسی کازرون.
شمیسا، سیروس (1388) نقد ادبي، تهران، فردوس.
عثمانی، مکیه (1391) بررسی جامعهشناسی سیاسی- اجتماعی رمان «سالهای ابری»، پایاننامۀ کارشناسیارشد زبان و ادبیات فارسی، استاد راهنما مریم خلیلی جهانتیغ، دانشگاه سیستان و بلوچستان، دانشکدة ادبیات فارسی و زبانهای خارجی.
علیاکبری، نسرین و طاهره کوچکیان (1386) «سالهای ابری در نگاهی نو (اتوبیوگرافی- رمان)»، مجلة دانشكدة ادبيات و علوم انساني مشهد، شمارة 159، صص 193- 218.
غفاری جاهد، مریم (1386) «گذری بر سالهای ابری»، مجلۀ ادبیات داستانی، شمارۀ 109، صص 96- 104.
--------------- (1386) «نگاهی به رمان سالهای ابری علیاشرف درویشیان»، کتاب ماه ادبیات، سال یکم، شمارۀ 11، ص 48.
فرزاد، عبدالحسین (1378) دربارۀ نقد ادبی، تهران، قطره.
فرزاد، عبدالحسین و صبا پژمانفر (1389) «نقد جامعهشناختى رمان سالهاى ابرى علىاشرف درویشیان»، فصلنامۀ تخصصی زبان و ادبیات فارسی، شمارۀ 4، صص 137-170.
قربانی، خاور و طاهره کوچکیان (1389) «بازتاب اجتماع و رئالیسم سوسیالیستی در سالهای ابری علیاشرف درويشیان»، مجلۀ زبان و ادبیات فارسی دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی تبريز، شمارة 220، صص 85- 105.
کازرونی، جعفر (۱۳۷۷) آثار علیاشرف درویشیان در بوتة نقد. تهران، ندای فرهنگ.
کوچکیان، طاهره (1389) «بررسی عناصر زيباشناختی (آرايۀ ادبی) دو رمان سالهای ابری و شوهر آهوخانم»، فصلنامه تخصصي پيك نور زبان و ادبيات فارسي، سال اول، شماره اول، صص 123- 160.
گلدمن، لوسين و ديگران (1377) درآمدي بر جامعهشناسي ادبيات، مجموعه مقالات، ترجمه و گردآوری محمدجعفر پوينده، تهران، نقش جهان.
گولد، جولیوس و ویلیام کولب (1376) فرهنگ علوم اجتماعی، تهران، مازیار.
ملاحسینی، محمد (1391) زندگینامه، علیاشرف درویشیان (1320- 1396)، همشهری آنلاین، یکم اسفند.
یاقوتی، منصور (گلباخی) (1359) نگاهی به آثار درویشیان، تهران، کار.
[1] * استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه پيامنور، ایران dr.shamloo@pnu.ac.ir
[2] ** نویسنده مسئول: استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه پيامنور، ایران y.ataei@pnu.ac.ir
[3] *** دانشآموخته کارشناسیارشد ادبیات فارسی، دانشگاه پیامنور، ایران zamanian.f1184@gmail.com
[4] . Category