مقایسه مفهوم مرگ و مرگاندیشی در فلسفۀ میرداماد و مایگل اونامونو
الموضوعات : Studies on Mulla Sadra and the Transcendent Philosophy
1 - استادیار گروه علوم تربیتی، دانشگاه فرهنگیان، تهران، ایران
الکلمات المفتاحية:
ملخص المقالة :
مرگاندیشی، پابپای وجوداندیشی، در تمام ساحتهای اندیشه حاضر است. ببیان دیگر، مرگ یکی از کهنترین مسائل فلسفی و عرفانی است که حکیمان و متفکران بسیاری دربارۀ آن بحث کرده و هریک بر اساس مبانی فکری و افق اندیشۀ خویش، در اینیاره سخن گفتهاند. این پژوهش به بررسی و مقایسۀ مفهوم مرگ و مرگاندیشی در فلسفۀ دو اندیشمند بزرگ، مایگل اونامونو و میرداماد میپردازد. بدیهی است ایندو که هر یک نظام فلسفی و مکتب فکری ویژهیی دارند، در اینباره نیز دیدگاههایی خاص داشته باشند. این پژوهش از نوع تحلیلیـمقایسهیی است که با استفاده از منابع کتابخانهیی و با استناد به منابع پژوهشی مکتوب انجام گرفته است. این جستار میکوشد به این پرسش اصلی پاسخ دهد که مفهوم مرگ و مرگاندیشی در فلسفۀ دو فیلسوف مذکور چه معنایی دارد؟ یافتههای پژوهش نشان میدهد با توجه به مفهوم مرگ و زندگی، زهدمحوري در تفکر فلسفی و عرفانی هر دو فیلسوف جایگاهی خاص دارد و مسئلۀ مرگ در تفکر هر دو، مسئلهیی متافیزیکی و هستیشناسانه است. بنظر میرسد هر دو فیلسوف معتقدند ترس از مرگ، مسئلهیی فطری است که همۀ موجودات زنده را میآزارد، اما این ترس با آگاهی انسان از هستی و روش کار طبیعت، تعدیل میشود. بر این اساس، هر دو فیلسوف نهتنها مرگ را پدیدهیی صرفاً نابودگر تلقی نمیکنند، بلکه بعنوان یک امر ایجابی به آن مینگرند.
