صیانت از شأن اجتماعی و نقش والدینی جوانان و بنیان خانواده در عصر حاضر
الموضوعات :
1 - استادیار، رشته،قرآن و حدیث گروه،معارف اسلامی، دانشگاه محقق اردبيلي، اردبیل، ایران.
الکلمات المفتاحية: ازدواج, جوانان, شأن زن و مرد, خانواده, عفت.,
ملخص المقالة :
هدف از انجام این پژوهش تبیین علل فروکاستشان اجتماعی و نقش والدینی جوانان است. روش این پژوهش، توصیفی بوده و نوع جمعآوری و تحلیل دادهها کتابخانهای میباشد. یافتههای تحقیق حاکی بر شخصیت جنین، پنجاه درصد از مادر و 25 در صد از پدر تأثیر پذیرفته و والدین حامل بذر زامه و مامه فرزندان هستند. لذا صیانت – کمی و کیفی- از این بذرها وظیفه عقلانی و انسانی افراد و حاکمیت سیاسی است. تا نسلی پاک و سالم و جامعهای مطلوب به وجود بیاید. از طرفی امروزه اوج حکومت ابلیس، سلب مشروعیت از اموال و اولاد، با ایجاد بستر غذای حرام و شبههناک و با دامن زدن به موضوع اختلاط بین زن و مرد؛ و نابودی انسان تحت عنوان سقطجنین میباشد. درنتیجه خطرى كه در جهان امروز، نسل بشر را تهديد میکند، تقدّس زدايى از نهاد خانواده و تنزل شأن اجتماعی زن و مرد و نقش پدری و مادری جوانان است. لذا اصلاح راهبردهای بینشی، گرایشی و کنشی و سبک زندگی؛ و فروکاست تأثیرات فرهنگ اومانیستی و فمنسیتی؛ و کاربست پیشنهادات کاربردی؛ موجب افزایش ازدواج جوانان و بهبود وضعیت خانوادهها و فراگیر شدن عفت عمومی میشود.
1- ابراهیمی، ح. (1388). ضرورت حل مسئله ازدواج جوانان با نگاه ويژه و كلان. خبرگزاری دانشجو. برگرفته از : https://snn.ir/fa/news/30184/
2- ابراهیمی، ف. (1399). حق تشکیل خانواده از منظر اسلام، ستاد حقوق بشر جمهوری اسلامی ایران. برگرفته از: https://humanrights.eadl.ir/news/articleType/ArticleView/articleId/2704
3- ابنبابویه، م. ع. (1413). من لايحضره الفقيه. دفتر انتشارات اسلامى. قم.
4- انصاریان، ح. (1380). نظام خانواده در اسلام. امابیها. قم.
5- ایسنا، ۱۳۹۹، کد خبر: 99061813901.
6- باهر، ح. (1383). رفتارشناسی جوانان معاصر. انتشارات خیام. تهران.
7- بستان، ح. (1396). جامعه شناسی خانواده با نگاهی به منابع اسلامی. نشر پژوهشگاه حوزه و دانشگاه. قم.
8- بلالی، ا. (1382). زنان و پیامدهای سقط جنین. مطالعات راهبردی زنان، 22، 152-162.
9- حاتمی، ز. ( 1388). تناسب بین توانمندی ها و وظایف زن و مرد، مطالعات قرآنی نامه جامعه، 62، 53-62.
10- حاجی ده¬آبادی، م. ع.، و حسینی¬زاده، ع. (1391). بررسی مسائل تربیتی جوانان. پژوهشگاه حوزه و دانشگاه. تهران.
11- حبشی، ح. (1399). کتاب ازدواج. ج 1. دفتر نشر معارف. قم.
12- حبشی، ح. (1400). کتاب زندگی. ج 1. دفتر نشر معارف. قم.
13- حر عاملی، م. ح. (1401). وسایل الشیعه. مکتبه الاسلامیه. تهران.
14- حسين زاده، ع. (1391). تفاوت هاى زن و مرد نقش و كاركرد آن. معرفت، 21(174)، 61-71.
15- حسینی بهشتی، س. م. (1390). سه گونه اسلام. بنياد نشر آثار و انديشه هاى شهيد بهشتى. تهران.
16- حسینی خامنه ای، س. ع. (1377). https://farsi.khamenei.ir
17- حسینی خامنه ای، س. ع. (1380) .https://farsi.khamenei.ir
18- حسینی خامنه ای، س. ع. (1386). https://farsi.khamenei.ir
19- خبرآنلاین. (1388). چگونه با تغذیه صحیح خلق و خوی بهتری داشته باشیم. برگرفته از: https://www.khabaronline.ir/news/46602/
20- خبر آنلاین. (1399). بالاترین نرخ سقط جنین مربوط به کدام کشور است؟ برگرفته از: https://www.khabaronline.ir/news/1428708
21- خبرگذاری تسنیم. (1393). ضرورت، اهمیت و کارکردهای ازدواج از نگاه دین. برگرفته از: https://tn.ai/524031
22- خدادادی، ج. (1386). پانزده روز تا سلامتی. سهروردی. تهران.
23- ساروخانی، ب. (1398). مقدمه ای بر جامعه شناسی خانواده. نشر سروش. تهران.
24- سالاری فر، م. ر. (1396). خانواده در نگرش اسلام و روانشناسی. پژوهشگاه حوزه و دانشگاه. قم.
25- سمیعی، م. (1394). خانواده در بحران. نشر اطلاعات. تهران.
26- سویزی، م. (1387). خانواده کارآمد و متعالی. انتشارات نیستان. تهران.
27- سیدل، ر.، گاردنر، و.، کنیز، ف.، و رسبری، و. (1389). وای وای اروپا و آمریکا!!(سلسله مقالات انتقادی پیرامون وضعیت زنان و کودکان، خانواده، فرهنگ، مذهب، سیاست و قانون) .ترجمه ذکاوتی، ف.، پور علمداری، پ.، و میراسلامی. دفتر نشر معارف. قم.
28- شرفی، م. ر. (1389). خانواده متعادل. انتشارات انجمن اولیا و مربیان. تهران.
29- صدر، م. (1399). زن و چالش¬های جامعه. انتشارات موسسه امام موسی صدر. تهران.
30- ضمیری، م. ر. (1385). نیم نگاهی به آسیب شناسی خانواده. معرفت، 104.
31- طباطبایی، م. ح. (1393). المیزان. دفتر نشر اسلامی. قم.
32- طیب، ع. (1386). اطیب البیان. سبطین. قم.
33- عمید، ح. (1379). فرهنگ فارسی. انتشارات امیرکبیر. تهران.
34- غلامی، ع. (1388). زن، مرد، تفاوتها، تارنمای پژوهه. پژوهشکده باقرالعلوم. قم.
35- فتحی، ا. (1395). به رنگ فرهنگ. باغ رضوان. اردبیل.
36- قرآن کریم.
37- قوام، س. ع. (1401). خانواده موفق. موسسه فرهنگی هنری قدر ولایت. تهران.
38- کلینی، م. ی. (1407). الکافی. دار الکتب الإسلامیة. تهران.
39- کمیجانی، م. ح. (1386). ب مثل بابای دوست داشتنی من. برگرفته از: https://vista.ir/article/299012
40- متقی، ع. ح. (1419). کنز العمال في سنن الأقوال و الأفعال. دار الکتب العلمية. لبنان.
41- مجلسی، م. ب. (1385). بحار الانوار. دارالکتب الاسلامیه. تهران.
42- محلوجی، س.، ابراهیم¬زاده عطاری، و.، ثقفی اصل، م.، و قربانی، ا. (1399). تأثیر تغذیه حلال و پرهیز از غذاهای حرام بر سلامت جسمی، روانی و اخلاقی انسان از دیدگاه قرآن، سنت و احادیث ائمه اطهار .، قرآن و طب، 5(3)، 35-40.
43- محمدی ری شهری. م. (1388). تحكيم خانواده از نگاه قرآن و حديث. ترجمه شيخى، ح. ر. دار الحديث. قم.
44- مطهرى، م. (1398). مسأله حجاب. صدرا. قم.
45- معین، م. (1386). فرهنگ معین. انتشارات زرین. تهران.
46- مکارم شیرازی، ن. (1377). اخلاق در قرآن. انتشارات امام علی. قم.
47- نصوری، م. ر. (1396). شاخصههای خانواده مهدوی درعصر غیبت. روزنامه قدس، کد خبر 584563.
48- نوابینژاد، ش. (1379). خانواده معاصر گونهشناسی و مشکلات آن. کتاب نقد، 17، 110-117.
49- نوربالا، ا. ع. (۱۳۹۰). سلامت روانی- اجتماعی و راهکارهای بهبود آن. مجله روان پزشکی و روانشناسی بالینی ایران، 17(2)، 151-156.
50- الهی قمشهای، م. (1392). گزیده اشعار حکیم قمشهای بانضمام خاطرات، مصاحبه با مرتضی الهی قمشهای. نشر علم. تهران.
51- واژهیار. بی¬تا. سامانه فرهنگستان زبان و ادب فارسی. برگرفته از: http://vajeyar.apll.ir
52- والی¬پور، م. بی¬تا، اثر تغذیه سالم بر سلامت جسم و روان. برگرفته از: http://www.drvalipour.ir/index.php?ToDo=ShowArticles&AID=5285
صیانت از شأن اجتماعی و نقش والدینی جوانان و بنیان خانواده
در عصر حاضر
امین فتحی*
استادیار، رشته،قرآن و حدیث گروه،معارف اسلامی، دانشگاه محقق اردبيلي، اردبیل، ایران.
amin.fathi45@gmail.com
تاریخ دریافت: [29/1/1402] تاریخ پذیرش: [26/5/1402]
چکیده
هدف از انجام این پژوهش تبیین علل فروکاستشان اجتماعی و نقش والدینی جوانان است. روش این پژوهش، توصیفی بوده و نوع جمعآوری و تحلیل دادهها کتابخانهای میباشد. یافتههای تحقیق حاکی بر شخصیت جنین، پنجاه درصد از مادر و 25 در صد از پدر تأثیر پذیرفته و والدین حامل بذر زامه و مامه فرزندان هستند. لذا صیانت – کمی و کیفی- از این بذرها وظیفه عقلانی و انسانی افراد و حاکمیت سیاسی است. تا نسلی پاک و سالم و جامعهای مطلوب به وجود بیاید. از طرفی امروزه اوج حکومت ابلیس، سلب مشروعیت از اموال و اولاد، با ایجاد بستر غذای حرام و شبههناک و با دامن زدن به موضوع اختلاط بین زن و مرد؛ و نابودی انسان تحت عنوان سقطجنین میباشد. درنتیجه خطرى كه در جهان امروز، نسل بشر را تهديد میکند، تقدّس زدايى از نهاد خانواده و تنزل شأن اجتماعی زن و مرد و نقش پدری و مادری جوانان است. لذا اصلاح راهبردهای بینشی، گرایشی و کنشی و سبک زندگی؛ و فروکاست تأثیرات فرهنگ اومانیستی و فمنسیتی؛ و کاربست پیشنهادات کاربردی؛ موجب افزایش ازدواج جوانان و بهبود وضعیت خانوادهها و فراگیر شدن عفت عمومی میشود.
واژگان کلیدی: ازدواج، جوانان، شأن زن و مرد، خانواده، عفت.
1- مقدمه
تاریخ مکتوب بشر نشان میدهد که ازدواج و خانواده، جزء نهادهای جهانشمول بوده (بستان، 1396) و در میان تمام جوامع و ادوار وجود داشته و با وجود تحولات اساسی، در اهداف و کارکردهای خود ثابت مانده است (سالاریفر، 1396). بهطوریکه نهادی مستمرتر و مداومتر از خانواده وجود ندارد. پژوهشهای بسیاری، نشان میدهد که خانواده و ازدواج همچنان بهصورت بیبدیل، سالمترین و کاراترین نهادهای تضمینکننده زندگی سالم و تولید و پرورش نسل بوده و مدرسه، مددکار اجتماعی و هرگونه اقدامات آموزشی و تربیتی نمیتوانند خلاء مهر و عطوفت مادرانه و تکیهگاه پدرانه را برای کودکان پر کنند. با این وصف، نهاد خانواده در تعامل با سایر نهادهای اجتماعی، روابط اعضای خانواده را دگرگون میکند و کارکردهای آن را به چالش میکشاند (ضمیری، 1385). اما تمدن غرب به رهبری آمریکا؛ که در سدههای اخیر در کسب ثروت، علم و فناوری پیشتاز بوده، کفه ترازوی ثروت و آزادی را بسیار سنگینتر از کفه خانواده گرفته و نهاد خانواده را در معرض گسست قرار داده است. لذا، افول ازدواج، آسانی و وفور طلاق، ولادت نیمی از نوزادان در بیرون از کانون خانواده، افزایش خانوادههای تک سرپرست، بحران همجنسگرایی، پدیده همخانگی و غیره (سمیعی، 1394). افزایش اختلالات روانی، اضطراب و افسردگیها، با تبعات شوم تربیتی همه این مسائل، ازجمله عوارض نادیده انگاشتن اهمیت خانواده میباشد؛ و از طرفی، نگاه تکبعدی به مدرنیته و جهانیشدن و تقلید کورکورانه با نگاه ایدئولوژیک به تمدن غرب به سبب سیاستهای سلطهگرایانه، همراه با تهاجم سنگین فرهنگی، سیاسی و اجتماعی غرب؛ سرعت پذیرش الگوهای غربی را افزایش داده و جامعه ما را نیز در معرض مشکلات و بحرانهای یاد شده قرار داده است.
خانواده، علاوه بر مهد پیدایش و پرورش انسانها، مکانی برای سکونت و امنیت آنهاست، در حال حاضر، خطرى كه در جهان امروز، نسل بشر را تهديد میکند، تقدّس زدايى از كانون خانواده و تنزل شأن اجتماعی زن و مرد و نقش والدینی جوانان است. خداوند، متعال، حكمت ازدواج و تشكيل خانواده را آرامش روانى معرفی میکند و پژوهشهای ميدانى نشان میدهند كه اضطراب روانى و عدم تعادل روحى، نقش عمدهای در فسادهاى اخلاقى و اجتماعى جهان دارد. هدف، تبیین راهکارهای صیانت از خانواده و بررسی مهمترین عوامل و دلایل تضعیف این نهاد؛ و تأکید بر اهتمام بیشتر به مسئله ازدواج است، روش این پژوهش، توصیفی بوده و نوع جمعآوری و تحلیل دادهها کتابخانهای میباشد. کتابها و پژوهشهای مفید و مختلفی درزمینه خانواده منتشر شده است؛ اما هر کدام از آنها معطوف به مشکلات درونی خانوادهها و یا آسیبهای فضای مجازی میباشد. کتاب خانواده در بحران (سمیعی، 1394). در ارتباط با بخشی از موضوع پژوهش بوده و با تشریح وضعیت بحرانی و عوامل فروپاشی خانواده در غرب، درصدد یادکرد استفاده از نتایج تجربه تلخ آنان است. لذا خانواده بهعنوان سلول جامعه، همواره باید از آسیبها پاسداری شود. چون سلامت و تداوم نسل بشری وابسته به نهاد خانواده بوده و سلامت و تداوم خانوادهها در گرو پایداری و فراگیر شدن عفت در جامعه میباشد.
2- مرور مبانی نظری و پیشینه
نهاد اجتماعی عبارت است از شبکه روابط اجتماعی پایداری که برای برآورده شدن یک نیاز اساسی بشر شکل گرفته باشد (ضمیری، 1385). خانواده در فرهنگهای لغت فارسی، به معنای اعقاب، اهل بیت، تبار، تیره، خاندان، دودمان، سلاله، طایفه، فامیل به کار رفته است(عمید، 1379) و در اصطلاح به معنای مجموعه افراد دارای پیوند سببی یا نسبی که در زیر یک سقف زندگی میکنند (معین، 1386). خانواده بهمنزله يك واحد اجتماعي از نخستین نظامهای نهادهای عمومی و جهانی است که برای رفع نیازهای حیاتی و عاطفی انسان و بقای جامعه ضرورت تام دارد و از همهی نهادهای اجتماعی طبیعیتر و خودیتر است (شرفی، 1389). خانواده نعمتی از نعمتهای پروردگار است که از جنس بشر براي انسان همسر و فرزندانی قرار داده است. گرچه خانوادههایی هستند كه خداوند فرزندي به آنها عطا نکرده است (شوری: 49 و 50).
«زوجیت»، نشانه مخلوقیت و نیازمندی انسان است. خداوند متعال با رحمت و حکمتش، آدمی را بهصورت مرد و زن زوج هم قرارداد؛ تا با توجه به نیازهای روحی، عاطفی، غریزی که دارند، مکمل یکدیگر باشند و برای گوارایی زندگی در کنار هم به آرامش برسند. تنها شیوهای که هر یک از زن و مرد میتوانند همدیگر را به بهترین وجه، تکمیل کرده و پاسخ مناسب بدهند، ازدواج است. ازاینرو، در نزد خدای متعال، بهترین و محبوبترین بنیان و سازه که دربردارنده شرط اساسی سعادت بشر باشد، ازدواج و تشکیل نهاد خانواده میباشد. با اجرای صیغهی عقد و قبول پیمان ازدواج، دختر و پسر دیروز، زن و شوهر امروز و پدر و مادر فردا میشوند. خانوادهی جدیدی شکلگرفته و سلول تازهای در پیکر جامعه میروید.
هدف از تشكيل و تداوم خانواده را بهطور اجمال میتوان 1. تحقق جامعه سالم، 2. تداوم نسل بشری (نساء، 1). 3. تأمین نيازهاي فطری و غریزی (احزاب، 37)، 4. انس و آرامش و ابراز دوستي و مهرباني (روم: 21). 5. تربيت اجتماعي نسل، 6. حراست دین و ايمان (كلینی، 1407)، 7. رشد و بالندگي 8. عزت و جمال اجتماعي (نحل: 72). 9. ایجاد پیوند خویشاوندی (فرقان، 54).10. صیانت از بروز شهوات در ارتباطات اجتماعی و ناملايمات زندگي (بقره، 187). 11. امنیت جامعه. 12. داشتن فرزندانی صالح، 13. سرمایه زندگی فردا (بقره، 223). 14. تربیت فرزندان صالح و انسانهای سالم، دانست. «امام رضا 8 فرمود: اگر درباره ازدواج، آيهاى روشن و سنّتى پيروى شده و اخبار فراوان نبود، بیگمان نيكى كردن به خويشاوند و نزديك ساختن افراد دور و الفت بخشيدن ميان دلها و درهم تنيدن حقوق و افزودن بر جمعيت و اندوختن فرزند براى سختىهاى زمانه؛ كافى بود كه خردمند دانا، به اين كار رغبت نمايد و انسان درستانديش، به آن بشتابد» (محمدی ریشهری، 1389). پدر و مادر نقش مؤثر در سرنوشت بچه دارند نه در حد علت تامه، بلکه پدر و مادر خوب و آگاه به وظایف و صاحب مهارتهای ارتباطی و تربیتی، زمینهساز سعادت فرزنداناند.
کارکرد خانواده، تأمین نیازها و تمایلات غریزی، عاطفی، فطری و میل به بقا و تداوم نسل و تولیدمثل، محبت به فرزند بر اساس شریعت خدای آگاه به اسرار آفرینش و دانای امور، میباشد. پس تولد جسمی و روح انسانیت، دو کارکرد اصلی خانواده از دیدگاه مکتب الهی اسلام است. لذا باید بهمنظور تعالی خانواده کوششهای بسیاری انجام داده و زمینهای برای رشد روحی، فکری و اخلاقی زن و مرد فراهم شود و هر دو آگاهانه و مسئولانه فرزندان را بر مدار تربیت الهی و خوی انسانی آموزشوپرورش دهند (سویزی، 1387). بدیهی است که صلابت و تعالی هر جامعه در گرو سلامت و تعالی خانواده است و در صورت وجود هرگونه آسیب در خانواده و تزلزل و فروپاشی آن، هیچ نهاد اجتماعی قادر به جایگزینی آن نیست. سلامت هر جامعه از ارتباط صمیمانه و متعهدانه زن و مرد در نقش همسری و والدینی نشأت میگیرد (ابراهیمی، 1399).
2-1- بحث و بررسی
الف – اصلاح بینشها
1. خانواده، سلول و ماده اصلی جامعه
از نگاه دینی، جامعه از دو عنصر «ماده»، یعنی خانواده و «صورت»؛ یعنی همکاری و روابط اجتماعی بین خانوادهها؛ تشکیل میشود؛ لذا برای داشتن جامعه سالم و بینقص، استحکام خانواده و اتقان و تعمیق ارتباطات اجتماعی ضرورت دارد؛ وگرنه جامعه سست و متزلزل خواهد بود (صدر، 1399).
2. خانواده، بنیان جامعه
خانواده کوچکترین نهاد اجتماعی است که نقش بالنده و اساسی در تکوین جامعه دارد و زمینه ساختارهای هویتی و عاطفی جامعهی فردا را مهیا میکند. خانواده با التزام عملی به اصول اعتقادی خویش، زمینهساز جامعه کلان فرداست (نصوری، 1396). بر محوریت خانواده در جامعه همین بس که هیچ آسیب اجتماعی را بدون توجه به خانواده نمیتوان بررسی کرد. حتی سنگ بنای دموکراسی را باید در خانواده جستجو کرد (ساروخانی، 1398). هر پژوهش در حوزه آسیبشناسی باید از خانواده آغاز شود. چراکه سازندهترین واحد اجتماع بوده و اولین شرط داشتن جامعهای سالم و پویا، سلامت و پایداری خانواده است. لذا دین مبین اسلام همواره بر اهمیت تشکیل خانواده و سلامت آن، تأکید داشته است.
3. خانواده بنیانی بیبدیل
بر اساس پژوهشهای بسیاری که از اواخر قرن بیستم در حال انتشار است، نشان میدهد که خانواده و ازدواج همچنان بهصورت بیبدیل، سالمترین و کاراترین نهادهای تضمینکننده زندگی سالم و تولید و پرورش نسل بوده و مدرسه، مددکار اجتماعی و هرگونه اقدامات آموزشی و تربیتی نمیتوانند خلاء مهر و عطوفت مادرانه و تکیهگاه پدرانه را برای کودکان پرکنند؛ بنابراین هیچ جایگزین و همطرازی برای آنان وجود ندارد (سمیعی، 1394). لذا انسجام جامعه درگرو «سلامت و تعالی خانواده بوده و در صورت وجود هرگونه آسیب و تزلزل و فروپاشی آن، هیچ نهاد یا سازمان اجتماعی قادر به جایگزینی آن نیست» (ابراهیمی، 1399).
4. تفاوتهای بین زن و مرد
زن و مرد که در آدمیت، انسانیت، اسلام و ایمان، هردو بهطور یکسان مورد خطابات قرآنی قرارگرفتهاند: «يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَ أُنْثي» (حجرات، 13). «يَا أَيُّهَا الْإِنْسَانُ إِنَّكَ كَادِحٌ إِلَى رَبِّكَ كَدْحًا فَمُلَاقِيهِ» (انشقاق، 6). «إِنَّ الْمُسْلِمِينَ وَالْمُسْلِمَاتِ وَالْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ». (احزاب، 35)؛ و هیچیک بر دیگری برتری ندارد؛ مگر به تقوی (حجرات، 13). علاوه بر نقاط اشتراک، نقاط افتراقی هم دارند؛ تفاوت در استعدادها و شایستگیها، نقطه مثبتی در جامعه و درکل نظام هستی به شمار میرود (صدر، 1399). حکمت الهی این گوهر ملکوتی را در دو صدف زمینی با پیکرههای متفاوت و نیازمند به یکدیگر جای داده است. اسلام مرد را قوام (نساء، 34)؛ و زن را ریحانه (مجلسی، 1385). میداند. این نادیده گرفتن حق زن و مرد نیست؛ بلکه، درست دیدن طبیعت آنهاست. لطافت، زیبایی، عامل آرامش و آرایش معنوی محیط زندگی در زن و مدیریت، کارکرد، محل اعتماد و اتکا بودن و تکیهگاه بودن در مرد، با هم دیده شود، این دو کفه برابر میشود (حسینی خامنهای، 1378). لذا مسئولیت تحکیم خانواده بر عهده زن و مسئولیت تقویت استحکام جامعه به مرد محول شده است (صدر، 1399). پس زن و مرد ازلحاظ جسمی و روانی (غلامی، 1388) و بخصوص در بنیانهای روانی و سطح و عمق تفاوتهایی دارند (حبشی، 1400).
5. تفاوت در نقشها و مسئولیتها
پدر راه زندگی و مادر چراغ راه است. از نگاه دینی خلقت انسانها از نفس واحده بوده سپس بهصورت زن و مرد وارد زندگی زمینی شدهاند (نساء، 1)؛ و به سبب وجود تفاوتهای جسمی و روانی بین زن و مرد، نقشها و مسئولیتهایشان نیز مختلف است؛ و متناسب با این تفاوتها، از حق و تکلیف فردی و اجتماعی متفاوتی برخوردارند؛ یعنی شأن و وظایف خانوادگی و اجتماعی هریکی، به اقتضای طبیعتشان است. شأن مرد در زندگی مدیریت؛ و شأن زن مداریت است؛ و به تعبیری دیگر، شأن زن خانوادگی- اجتماعی و شأن مرد، اجتماعی - خانوادگی است. حقّ واقعی آن است که منشأ طبیعی داشته باشد. این حقوقی که در بعضی محافل تعریف میشود، بر اساس توهّمات و خیالات است. حقوق زن و مرد، باید متکی به طبیعت و قواره و ساخت زن و مرد باشد (حسینی خامنهای، 1386).
بر اساس برخی از پژوهشها، تفاوتهای روانی زن و مرد بیشتر در حوزه شخصیتی، نحوه رویارویی با مشکلات و تنشها. هیجان پذیری و عواطف میباشد، لذا شخصیت مرد استقلال محوری و هویت زن، حمایت و مراقبت طلبی از دیگران است. مردان با تمرکز قوی در برخورد با تنشها، کمتوجه بر مسائل پیرامونی بوده؛ اما زنان برعکساند. زنان هیجانیتر بوده -طبق نظر روانپزشکان، هیجانات با کاهش قوتِ حافظه افراد، رابطه مستقیم دارد- و عاطفهای خروشان، روحی لطیف و پراحساس دارند (حاتمی، 1388) و در یکزمان حواس خود را به چند موضوع معطوف کرده و توانايى خود را در تعيين اولويت امور بهسرعت از دست میدهند؛ لذا، تحمل مسئولیتهای سنگين، آثار روانى نامطلوبى برایشان میگذارد (حسينزاده، 1391).
ب - اصلاح گرایشها
1- حفظ کرامت انسانی
رشد و شکوه انسانی، در سایه تربیت صحیح خانوادگی و اجتماعی بوده و تکریم، بستر تربیت میباشد؛ انسان بر اساس کرامت الهی خلق شده است. «وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ» (اسراء، 70)؛ و در حضور اجتماعی زن و مرد و تعامل بین آنها نیز، حفظ کرامت انسانی، از معیارهای مهم است، یعنی نمیتوان به شکلی در جامعه ظاهر شد که توجه همه را به سمت خود جلب نموده و تابلو شد؛ و حرمت تبرج (خودنمایی جنسیتی) و لباس شهرت (خودنمایی) نیز از این جهت است؛ گرچه هر شخصی اختیار خودش را دارد؛ اما حق ندارد حرمت انسانی خویش را لکهدار نموده و در معرض نظر و تمسخر دیگران قرار دهد. تا چه رسد که شأن خود و جامعه را در حد بروز تمایلات غریزی تنزل دهد.
2- صیانت از شأن و کرامت جوانان
بر اساس متون صحیح دینی و با نگرشی مبتنی بر واقعیتهای میدانی، «جوانی آغاز دوران تکلیف و مسئولیتپذیری بوده و جوانان؛ صاحب ضمیری پذیرا و مستعد، روحی لطیف، دلی نرم و حقیقتطلب و معنویتگرا، با روحیه استقلالطلبی و مشارکتجویی و درعینحال دارای تنشهای روانی؛ به خاطر تغییرات هورمونی و فشارهای غریزی میباشند. گرچه این ویژگی تا حدی طبیعی بوده و نباید این شعله را خاموش نمود؛ که به ضعف و خمودی جوانان منجر شود؛ اما میبایست عاقلانه و هدفمند، کنترل و هدایت شود» (حاجی دهآبادی و حسینیزاده، 1391). دختر و پسر بهعنوان فرزندان امروز جامعه؛ علاوه بر جایگاه اجتماعی کنونیشان، پدر و مادر آینده نسلاند، لذا باید مسائل آنان با اولویت و بهدقت، مطالعه و بررسیشده و برای حل مشکلات و چالشهای آنان، مدبرانه اقدام شود؛ و حرمت حال و آینده آنها از امروز رعایت و صیانت شود؛ تا بتوانند پدر و مادر خوب و متعادلی برای فردای جامعه باشند. چراکه تواناییهای جوانان بیشتر از دیگران بوده و بهراحتی میتواند در برابر سختیها و مشکلات ایستاده و در برابر عوامل وسوسهانگیز مقاومت کند (صدر، 1399).
3- حفاظت از شأن مادری زن
كلمه امّ، به معناى ريشه و سرچشمه است، چون كودك، از شش تا نه ماه در رحم مادر است و با تمام قوا، از مادر و میوهای از آن شجره مباركه است. مدت اقامت نطفه در صلب پدر، بسيار اندك، ولى در رحم مادر نزديك به دويست و هفتاد روز است. لذا اغلب گيرندگى و اثرپذيرى او از مادر بوده و در اكثر اطوار و برنامههای حياتش بر طينت مادر میباشد (انصاریان، 1380). بهطوریکه پروسه تشکیل شخصیت فرزند،25 % از وراثت (از پدر و مادر)، 25 % از بطن و رحم مادر،25 % از شیر و لقمه مادر میباشد (باهر، 1383). دختران و پسران جامعه، از مادران الگو میگیرند؛ الگوها بمانند وسیله سنجشاند؛ که بدون آن زندگی دچار رنج و خسران خواهد شد. مادر برای کودک اولین پنجره رو به دنیاست؛ بر پایه شخصیت زن است که بینش و عواطف اصیل کودک شکلگرفته و باایمان به الگوهای آرمانی و با یافتن خود در جامعه رشد میکند. کودک، سخت نیازمند آن است که تجلی خدا را ابتدا در مادر، سپس در پدر و آنگاه در آموزگار و دیگران ببیند (صدر، 1399). چراکه مادران؛ با باروری و تربیت، مهمترین رسالت خلقت را به دوش میکشند؛ و درنتیجه:
• نوع نگاه به زن و نحوه رفتار با او و نوع تغذیه مادر؛ حداقل چهل روز قبل از انعقاد نطفه، بر شخصیت فرزند تأثیر دارد.
• نوع نگاه به زن و نحوه رفتار با او و نوع تغذیه مادر؛ در چهل هفته دوران بارداری بر شخصیت فرزند تأثیر دارد.
• نوع نگاه به زن و نحوه رفتار با او و نوع تغذیه مادر؛ در دوره دو ساله شیردهی، بر منش و شخصیت فرزند تأثیر دارد.
• نوع نگاه به زن و شیوه رفتار با او، در روحیات مادر اثر گذاشته و در بقیه دوران پنجسالهی حق حضانت، بر نحوه رفتار با فرزند و شکلگیری خصلتهای کودک تأثیر میگذارد.
4- حفاظت از شأن پدری مرد
در اسلام شأن و جایگاه پدر و مادر، پس از شأن خدا ذکرشده: «أَنِ اشْكُرْ لِي وَلِوَالِدَيْكَ» (لقمان، 14). و پدر دارای مقام ارجمند و چهرهای برجسته و مورد احترام است «وَوَالِدٍ وَمَا وَلَدَ» (بلد، 3). بهطوریکه بعد از توحید خداوند، احسان به والدین، واجبترین واجبات است، همانطور که عاق والدین بزرگترین گناه کبیره بعد از شرک به خدا میباشد. (طباطبایی، 1393). پدر بودن و عهدهداری سرپرستی خانواده، بخصوص در دنیای متلاطم و آشفته امروز، مسئولیتی خطیر است؛ و موفقیت در آن؛ مستلزم شخصیتی سالم، توانمند، رشد یافته، تلاشگر و آگاه به اهمیت مسئله تربیت و مهارتهای زندگی است و این مهم، بدون داشتن فرهنگ صحیح و جامعه مقبول؛ و صیانت از حرمت و جایگاه پدری؛ بسیار دشوار مینماید.
ج - اصلاح کنشها، قوانین و مقررات
1. افزایش دانش و مهارتهای همسری، والدینی و تربیتی زوجین
بر اساس منطق عقلانی و تجربی، موفقیت در هر کاری مبتنی بر دانش و مهارت است؛ یعنی «دانایی» و «توانایی»، ازجمله در مسئله زوجیت و همسری و بهویژه پروراندن انسان در مهد خانواده که بهمراتب پیچیدهتر و سختتر است. از نوع نگاه به فرصت زندگی مشترک و جهتگیری اساسی آن و امانتداری و اجتناب از نگاه مالکانه (حبشی، 1400)؛ و پرهیز از بینش جزمی، تبادل عاطفی، حسن ظن، همگرایی و تفاهم (شرفی، 1389). احترام متقابل، مدارا و گذشت، وفاداری، صداقت و ... (قوام، 1401). گرفته؛ تا رعایت سه دوره هفتساله در تربیت فرزندان (ابنبابویه، 1413)؛ که مستلزم محیطی آکنده از محبت، امنیت، آزادی، نشاط، همراه با آموزش ادب و دانش زندگی، مسئولیتپذیری و قدرت انتخاب درست است؛ تا نسلی سالم، مستعدِ شکوفایی استعدادها، خودباور، خلّاق و با عزتنفس بالا به وجود بیاید.
هر یک از والدین جایگاه ویژهای در خانواده و تربیت دارند. علاوه بر آن، نحوه ارتباط با یکدیگر نیز نقش کلیدی در شکلگیری شخصیت سالم فرزندان دارند. بر اساس اقتضائات خاص روحی زن و مرد، رابطه پدر با مادر از سر محبت و رحمت و رابطه مادر با پدر سرشار از تواضع و احترام. از مهمترین عوامل تعادل روحی فرزندان میباشد. چراکه؛ پدر ستون خانه و راه زندگی و مادر زیبایی خانه و چراغ زندگی میباشد. به تعبیر دیگر، پدر رئیس حقوقی خانه و مادر رئیس عاطفی خانه است. چون این دو رفتار، مطابق فطرت و طبیعت پاک انسان است و فرزندان در چنین خانوادهای پاسخهای طبیعی اقتضائات روحی خود را دیده و محیط برای آنها آرامشبخش میشود.
از منظر صاحبنظران علوم تربیتی، احترام به پدر در خانواده، سبب رشد معنوی فرزندان نیز هست؛ چراکه این عمل، بهمنزله برنامهریزی بلندمدت، برای آشنایی با مفهوم ولایت خدا و اهلبیتD بوده تا ولایتپذیری برایشان ملموس باشد (حسینی خامنهای، 1380). همچنین وحدت رویه و هماهنگی بین پدر و مادر در تربیت کودکان، موجب اطمینان بیشتر به توانایی آنان میشود؛ اما بروز اختلافات و تضادهای رفتاری و گفتاری والدین، زمینهساز اصلی تخریب شخصیتشان است.
2. حفاظت از مشروعیت اموال، تغذیه و اولاد
بر اساس آموزههای قرآن کریم، گرایشهای فطری سالم، سیره رفتاری صالحان و یافتههای تجربی، انسان باید از حاصل دسترنج خود ارتزاق نماید، چراکه نوع تغذیه، در افکار، امیال و رفتار آدمی تأثیرگذار است؛ و غذا علاوه بر حلیت، طیب (موافق طبع سالم انسانی) و پاکیزه هم باشد «با توجه به رابطه بسیار تنگاتنگى که میان جسم و نفس وجود دارد همواره، تأثیر غذاها بر روحیّات اخلاق انسانى مورد توجّه دانشمندان بوده است» (مکارم شیرازی، 1377)؛ بنابراین، گرچه تغذيه، علت کامل اخلاق و رفتار انسانی نيست؛ اما تأثیرگذار میباشد. به نظر کارشناسان تغذیه، اگر بدن ازنظر ترکیبات طبیعی خود متعادل باشد، خلق و رفتار هم متعادل میشود. در مطالعهای که روی 300 نفر از مردم انگلستان انجام شد، تأثیر غذا بر سلامت ذهنی و روانی افراد، موردمطالعه قرار گرفت. این تحقیق نشان داد: 88 درصد افرادی که از رژیمهای غذایی حمایتکننده خلقوخو استفاده کردند، ازنظر ذهنی و روانی، وضعیت بهتری پیدا کردند (خبرآنلاین، 1388). البته تغذیه شامل غذای روحانی و جسمانی میشود؛ باید مراقب ورودیهای خود بود؛ به توصیه قرآن کریم، انسان مأمور بهدقت در تغذیه بوده «فَلْيَنْظُرِ الْإِنْسَانُ إِلَى طَعَامِهِ». (عبس، 24)؛ و فکر و رفتار صالح، نتیجه خوراکیهاست (مؤمنون، 51).
بر اساس پژوهش انجامیافته، مصرف غذاهای حرام و همچنین تغذیه با روزی غیر حلال، موجب عوارض متعدد جسمی و روانی در افراد گشته و حتی توفیق انجام اعمال صالح را نیز از وی صلب میکند. برخی مطالعات در خصوص تأثیر مولکولهای مواد غذایی بر ساختار ژنتیکی افراد، نشان دادهاند که مصرف ترکیبات غذایی سالم و حلال میتواند موجب بهترین پاسخ ژنتیکی شود. خوردن غذای حلال نهتنها اثرات مثبت فردی بر جسم و روح و رفتار انسان میگذارد، بلکه با حفظ امنیت اجتماعی موجب سلامت جامعه میگردد (محلوجی، ابراهیمزاده عطاری، ثقفی اصل و قربانی، 1399). روان سالم بدون جسم سالم میسر نیست و جسم هم بدون تغذیه نمیتواند سالم باشد، امروزه ثابتشده که تغذیه تأثیر مهمی بر اعصاب و روان انسان دارد (والی پور، بیتا).
اما غذای حلال و طیب علاوه بر پدر و مادر، در فرزندان نیز اثر داشته و در حق پذیری و قدرت تشخیص حق از باطل، تأثیر بسزایی دارد (فتحی، 1395). گرچه تأثیرش بهصورت وراثت، تأثیری مهم است؛ اما زمینهساز میباشد؛ نه علّت تامّه، غذای پاک با روح پاک بچه هماهنگی دارد؛ لذا تهیهی غذای حلال بهعنوان وظیفهی والدین است. غذای طیب، حلال و عاری از هرگونه شبهه به انسان بصیرت، نیرو و قدرت عجیبی میدهد و انرژیهای مثبت را در وجود او افزایش مییابد (خدادادی، 1386). عدم مشروعیت اولاد از راههای حرام، بمانند؛ فرزندان نامشروع و یا انعقاد نطفه و جنین از طریق تغذیه والدین از درآمد و مال حرام و یا غذاهای حرام یا شبه ناک (فتحی، 1395).
3. تعادل و تناسب در حضور اجتماعی و اشتغال زنان
تردیدی در ضرورتِ حضور اجتماعی زن در مسائل سیاسی، عبادی و فرهنگی نیست، اما موضوع اشتغال زن در خارج خانه از مسائل چالشبرانگیزی است که اگر به ابعاد مختلف آن توجه دقیقی نشود، استحکام خانواده را در معرض خطر قرار میگیرد؛ اسلام برای خانواده اهمیت ویژهای قائل بوده و برای سلامت خانواده و پیشگیری از تزلزل آن دستورات فراوانی دارد. اشتغال زنان تا آنجا که به استحکام خانواده لطمه نزده و تربیت فرزندان را به خطر نیندازد، با رعایت حریم عفاف، توجه به روحیات و حفظ منزلتِ زن، بلامانع است. امروزه در جامعه، به حضور زن در عرصههای خلاقیت و تولید علم و در حوزه آموزش، تربیت، مشاوره و مسائل پزشکی و بهداشت، بهشدت نیاز هست، اما تحصیلات و اشتغال زنان ما بیشتر در رشتهها و موقعیتهای دیگری است (فتحی، 1395).
4. اصلاح سبک حضور اجتماعی (اختلاط بین زن و مرد)
بیشک، زن و مرد بهعنوان عضوی از جامعه، حضور اجتماعی دارند؛ اما با توجه به تفاوت ساختاری بین زن و مرد، بخصوص، روحیه مطلوبگرانه و عشق صادقانه زن، ارتباطات زن و مرد باید «فراجنسیتی» و با پرهیز از اختلاط بیرویه باشد تا ضمن پیشگیری از ضربههای عاطفی و سرخوردگیهای فردی، از خانواده و آسیبهای اجتماعی، بهویژه شخصیت فرزندان، صیانت شود. چراکه؛ مادر (زن)، وجودی اثرگذار در انسان بوده و برخورد صحیح با زن، برخورد درست با هستی است؛ و عدم توجه مناسب به زن، موجب انحطاط نسل میشود (باهر، 1383). سنّت جاری رسولِ خدا9 نیز همین بوده است که زنان از شرکت در مجالس و مجامع منع نمیشدهاند، ولی همواره «حریم» رعایت میشده است (مطهری، 1398). لذا، عدم اختلاط در محیطهای اجتماعی، برای این است که دلبستگیاش به مرد خودش بوده و به جایی نرسد که مرد خودش برایش عادی شده و اهمیتی نداشته باشد، این به ضرر زنهاست؛ چون بنیان خانواده را متلاشی میکند (حسینی خامنهای، 1377). از نگاهِ صاحبنظران، دلبستگی زن به شوهرش، مرد را عاشقش کرده و مایه آرامش او میشود؛ لذا، وحدتِ تعلقخاطر زن به مرد خانواده، محدودیت نیست، بلکه آزادی از تعلقات بیگانگان است.
حریم داری و رفتار عفیفانه، پوشش مناسب و پاکدامنی در ارتباطات؛ نشان کمال و احترام برای زن و مرد بوده و «زنی که برای خودش شخصیت قائل است، زنی است که هیچ مردی نمیتواند به او نگاه خریدارانه بکند (حسینی بهشتی، 1390). زن میبایست نقش زنانگیاش را همه جا بازی نکند؛ تا مرد را به این باور برساند که زنش در خارج از خانه، شریک او در سازندگی جهان است، نه تابلویی که نگریستن به آن، او را از سازندگی و پیشبرد کار جهان بازمیدارد (صدر، 1399). لذا پوشش برای بالابردن احترام اجتماعی زن است، با لباس برازنده و آبرومند نه جاذبهدار (حسینی بهشتی، 1390).
5. حل مشکل مجردان و مسئله تأخیر در سن ازدواج
بهطورمعمول، جوانان آمادگی زیستی و طبیعی در گرایش به جنس مخالف را دارند، اما آمادگی اجتماعی نیز لازم است؛ و با رسیدن به سن بلوغ، در صورت عدم تربیت صحیح، به انحرافات جنسی منجر میگردد. از منظر متخصصان امر، «با شروع جوانی - حدود 19- سالگی، مرد نسبت به جنس مؤنث، سرشار از «شور عاطفی» میشود؛ و کمتر زمانی است که از فکر جنس دیگر رها باشد؛ اما از سن 26 و 27 سالگی، نوع افکار، نیازها و انگیزهاش؛ با تحول فکری و روانی، به سمت «ساختار زندگی»، مثل مسکن و رشد اقتصادی میرود. با تأخیر ازدواج از دوران شور عاطفی، ارزش حقیقی مرد؛ یعنی تأمینکنندگی در بعد عاطفی و حضور، کمرنگ میشود (حبشی، 1399). یکی از نیازهای جوان در دوران مجردی ازدواج است. نسبت به مجرد ماندن جوانان، جامعه و فرهنگ و مسئولان جامعه و والدین، (نور، 31). مسئول بوده و باید پاسخگو باشند؛ و حتی خود جوانان نیز به خاطر نادیده انگاری فضل خدا تا حدی کوتاهی میکنند (نور، 32)؛ چراکه خداوند تبارکوتعالی وعده داده است که اگر کسی ازدواج کرد و فقیر بود، او را بینیاز میکند. ازآنجاییکه وعده خداوند حق است، تنها، کسی از ترس فقر و نادار شدن ازدواج نمیکند که به وعدههای پروردگار بدبین و بدگمان است (ابنبابویه، 1413). البته لازمه تحقق وعده الهی، تلاش انسان برای کسبوکار و به دست آوردن روزی است؛ و بهطور طبیعی یک جوان پس از ازدواج، مسئولیت بیشتری در قبال خود و همسرش احساس کرده و بر کار و تلاش خود میافزاید. چراکه رسول خدا9 فرمود: «هر که از ترس تنگدستی ازدواج نکند، از ما نیست» (متقی، 1419).
یأس و ناامیدی، افسردگی، بروز خلأها و سرخوردگیهای عاطفی و روانی، احساس تنهایی و گسترش فساد و فحشا ازجمله تبعات فردی و اجتماعی نامطلوب تعویق در ازدواج است که در حال حاضر به یک هشدار جدی اجتماعی تبدیل شده است (خبرگذاری تسنیم، 1393). پژوهشهای جامعهشناسان و روانشناسان حاکی از ارتباط مثبت سلامت روان و ازدواج هست. مطالعات اداره بهداشت عمومی آمریکا در سال ۱۹۸۰ نشان میدهد که بین سلامت روانی و ازدواج، ارتباط معنیداری وجود دارد. افراد متأهل در مقایسه با افراد مجرد در وضعیت بهتری از سلامت روانی قرار دارند. نشانههای نوروتیکی در مقایسه، کمتر در آنها دیده میشود و درصد کمتری از آن در بیمارستانهای روانی بستریاند (نوابینژاد، 1379). تغيير نگرش جوانان، ناهنجاریها در حوزه ازدواج، کمالگرایی در انتخاب همسر و شرايط نامناسب اقتصادي ازجمله عوامل افزايش ناخواسته ازدواج نیز میباشد (ابراهيمي، ۱۳۸8).
6. جلوگیری از فساد بذر نسلی
از تعبیر کشتزار قرآن کریم در امر روابط زناشویی (بقره، 223). استفاده میشود که زن و مرد حاوی بذری هستند: زامه مرد -یاختههای جنسی نر بالغ که مامه را بارور میکند- و یاختۀ زایشی ماده -تخمک -که پس از لقاح به تخم تبدیل شده و موجودی مشابه همانگونه را به وجود میآورد (واژهیار، بیتا)؛ و فرزندان محصول این بذرها میباشند. لذا صیانت – کمی و کیفی- از این بذرها، با تغذیه صحیح و ارگانیک، سبک زندگی و ارتباط سالم، وظیفه عقلانی و انسانی افراد و حاکمیت سیاسی جامعه است. تا نسلی پاک و سالم و جامعهای مطلوب یا مقبول به وجود بیاید.
7. خیزش بر علیه نسلکشی خاموش (سقطجنین)
بیشک یکی از مشکلات پیش روی بشر امروز، مسئله قتل جنین - عمدی غیر درمانی- است؛ که نوعی نسلکشی خاموش بوده؛ و هرروز دامنه آن گسترده و بیشتر میشود؛ و اگر در برههای از زمان، دختر کشی مطرح بوده، (تکویر، 9). متأسفانه، در عصر کنونی، شاهد قتل نفس مدرن هستیم؛ که دختران و پسران را با عنوان سقطجنین میکشند؛ و به مصداق: «و هرگاه به قدرت و حكومت رسد براى فساد در زمين و نابودى زراعتها و نسل كوشش میکند ...» (بقره، 205). حق حیات را با شعار آزادی، از جنین گرفته و بهعنوان نمادی از «حق زنان» برای کنترل بدنشان در نظر گرفته میشود. البته پیام آیه فراتر از این بوده و شامل مواد غذایی، دارو و تغییرات ژنتیکی و غیره نیز میشود. قوام و بقای زندگی موجودات به زراعت و غذا «حرث» و قوام و حفظ نوع بشر از انقراض، بهواسطه «نسل» است؛ و خداوند دین را برای صلاح اخلاق و اعتدال در انسانیت تشریع نموده و تاریخ شهادت میدهد که چگونه مفسدین و سلاطین برای هواهای نفسانی خود شریعت و احکام الهی را تغییر داده و در زمین باعث فساد شدهاند (طیب، 1386).
سقطجنین که از بین بردن بافت حاملگی، جنین و جفت از رحم؛ قبل از موعد طبیعی وضع حمل است. بر اساس یافتهها، شواهد و قراین موجود، نتیجه سبک زندگی غلط و نگاه اومانیستی به زندگی میباشد و در دنیا، به خاطر درهم تنیدگی با موضوعات اخلاقی، اعتقادی، خانوادگی و غیره، بیشتر، ماهیتی زیرزمینی پیدا کرده، لذا ارائه آمار رسمی ممکن نیست، اما بر اساس آمار سازمان بهداشت جهانی، هرساله در جهان ۴۰ تا ۵۰ میلیون سقطجنین اتفاق میافتد. در ایالاتمتحده آمریکا که تقریباً نیمی از بارداریها ناخواسته است؛ از هر ده مورد چهار مورد با سقطجنین خاتمه مییابد (خبر آنلاین، ۱۳۹۹). چراکه با نسلی مواجه شدهایم که حقوق و تکالیف خود، خانواده و اجتماع را در قاموس خلقت و خدا نمیدانند، جنین را بیجان و فاقد حیات انسانی پنداشته، خود را بهعنوان مادر، مجاز به اتخاذ هر تصمیمی پیرامون حیات جنین میدانند، قبح فعل قتل نفس را با تکرار واژه سقط تقلیل داده و بیتوجهی قانون و مسائل اقتصادی یا دلایل فرهنگی نیز در این زمینه تأثیر سوء داشته است.
دلایل و آمارهای پزشکی، اثبات میکنند که برخلاف ادعای موافقین، سقطجنین موجب بالا رفتن امراض جسمانی و اختلالات روانی- رفتاری برای زنان میگردد. عفونت و خونریزی، انسداد جریان خون، شـکاف رحـمی، عـوارض بیهوشی، تشنج، خـونروش، جراحتهای گردن رحمی و آسیبهای مربوط به غدد. خطر ابتلا به سرطان سینه 50 درصد بیشتر از سایر زنان، از شایعترین عوارض مهم جسمی بوده و خروج از دایره اخلاق، قطع حیات دیگری، زیر سؤال رفتن هویت مادرانه، کاهش توانبخشی و اختلالات روانی ناشی از سقطجنین، زنانه شدن فقر (بلالی، 1382)؛ و بردگی برای مردان خودکامه، ازجمله زیانهای روانی و اجتماعی میباشد.
3- بحث و نتیجهگیری
خطرى كه در جهان امروز، نسل بشر را تهديد میکند، تقدّسزدايى از كانون خانواده است. سران استكبار؛ در همسویی با اهداف شیطان و بهعنوان دولت اهریمن، قداست خانواده را که مانع اساسى در برابر مطامع و خواستههای فراگیر و نامشروع خود میبینند، با همه توان، در جهت تقدّس زدايى از آن، فرهنگسازی مینمايند. بهطوری که بحران فساد اخلاقی و فروپاشی خانواده؛ یکی از سه بیماری عمده تمدن غرب است که طلاق به 60 % رسیده و به دیگر کشورها نیز سرایت کرده است (الهی قمشهای، 1392). تلاش براى به رسمیت شناختن خانوادههای همجنس، زوجهای همخانه و خانواده اشتراكى كُمونى، گسترش عکسها و فيلم ضد اخلاقى در جامعه و زمینهسازی علمیِ فرهنگ تقدسزدایی، (محمدی ریشهری، 1388). در همین راستاست. درحالیکه خانواده، سنگ بنای جامعه انسانی بوده و در استحکام روابط اجتماعی و رشد اعضای جامعه، نقش بنیادین داشته و زمینه را برای سلامت اخلاقی، امنیت اجتماعی و سعادت عمومی فراهم میسازد. چراکه عامل اجتماعی کننده و منتقلکننده اصول اخلاقی و مهارتهای اجتماعی بین نسلی بوده و در حمایتهای عاطفی و معنوی و پرورش توانائیهای بالقوه افراد نقش بسزایی دارد. لذا با تشکیل خانواده، انحطاط، سرگردانی، طغیان، تجاوز جنسی و شیوع بیماریهای خطرناک جنسی به طرز چشمگیری کاهش مییابند. بر اساس آمار سازمان بهداشت جهانی و پژوهش کانونهای اصلاح و تربیت ایران، بیشتر افرادی که بهنوعی به انحراف کشیده میشوند از فضای گرم و عاطفی خانواده، محروم بوده و آغوش پدر و مادر را تجربه نکردهاند (نوابینژاد، 1379).
علیرغم شعار حمایت از زنان و کودکان در تفکر اومانیستی؛ که زنان را به عرصه اجتماع فراخوانده و از سویی، نقشهای فطری و عاطفی والدین، به چالش کشیده است، اندیشمندانی با فکر بیدار به نقد این وضعیت فاجعهبار پرداخته و با آرایه آمارهای تکاندهنده از نقض حقوق زنان و کودکان در کشورهای اروپایی و آمریکا؛ نقاب از چهره واقعیت فرهنگ غربی برداشتهاند (سیدل، گاردنر، کنیز و رسبری، 1389). خدای متعال در حكمت ازدواج، «آرامش روانى» را مطرح کرده؛ كه بدون آن، تحقّق اهداف خلقت، انتظار تقوا از جوان، وجود نسل سالم و صالح، سازندگىِ اخلاقى و اجتماعى، گسترش ارزشهای دينى و آرمان توحيدی. امکانپذیر نیست. چراکه کاوشهای ميدانى نشان میدهند كه اضطراب روانى و عدم تعادل روحى، نقش عمدهای در فسادهاى اخلاقى و اجتماعى دارد و بيشتر جنايات و خودکشیها مربوط به مجرّدها میباشد (محمدی ریشهری، 1387). بر اساس تحقیقات افسردگی مهمترین بیماری در بین بزرگسالان بوده و در حال افزایش است و در آیندهای نزدیک، در رده اولین بیماری در جهان قرار خواهد گرفت (نوربالا، ۱۳۹۰). سازمان جهانی بهداشت، در گزارش بهداشت روان خود اعلام کرده که نزدیک به یک میلیارد نفر در دنیا با یک اختلال روانی زندگی میکنند؛ و امروزه ۲۵ درصد از مردم جهان دچار یکی از اختلالات روانی هستند (خبرگذاری ایسنا، ۱۴۰۰).
نظام آموزشی و فضای رسانهای، جوانان را در نقش والدینی تربیت نمیکنند؛ که نشانه غفلت از کارکرد خانواده و جایگاه حقیقی والدین در تربیت و سازندگی آینده کودکان دارد. همچنین امروزه بهمثابه دفاع از مظلوم، نیازمند احیای جنبشهای مقابله با توحش و جهل مدرن در باب سقطجنین هستیم تا سازوکار اجرایی تداوم این حرکتها، موجب تربیت دختران و پسرانی مسئول و متعهد شده تا در جایگاه والد بتوانند رفتاری بالغ و انسانی از خود بروز دهند. یکی از مهمترین علل گرایش زنان به اشتغال، تفاوت امتیازهای اجتماعی زنان شاغل و خانهدار است. در دهههای اخیر، با القائات رسانههای داخلی و خارجی و شیوع فرهنگ فمینیستی، زن خانهدار را فردی بیفرهنگ و مادون شأن زن شاغل به تصویر کشیدهاند. این القائات، آرامش و سعادت وی را به اشتغال تماموقت حتی با درآمدی ناچیز، پیوند میزند. امروزه اوج حکومت ابلیس، سلب مشروعیت از اموال و اولاد انسان، بخصوص با دامن زدن به موضوع اختلاط بین زن و مرد است؛ و این امر مسئولیت همگانی، بخصوص والدین و وظایف سنگین مسئولان را در ایجاد بستر تأمین معیشت حلال و تربیت مطلوب فرزندان و زدودن زمینههای حرام و شبههناک بیشتر میکند.
بر اساس پژوهشها، یکی از عوامل ضعف خانوادهها، کاهش نقش پدر در خانواده است. کودکانی که در غیبت پدر پرورش یافتهاند، زمینههای بروز بزهکاری در آنان بیشتر است؛ اما کودکانی که از همراهی پدر برخوردار بودهاند، ضمن داشتن روابط عمیقتری با دوستان، دارای مهارت خودکنترلی در هیجانات؛ و تشخیص احساسات و عواطف دیگران بودهاند؛ و علاوه مسئولیتپذیری و رفتار مسئولانه، کمتر دیگران و شانس و «اقبال بد» را منشأ مشکلات رفتاری خود مطرح کردهاند. خانوادههایی که مادر مسلط و پدر منفعل بوده؛ مشکلاتی را برای پسران به وجود آورده و دختران نیز در ارتباط با مردان و تشکیل خانواده بیشتر دچار مشکل شدهاند (کمیجانی، 1386)، لذا خانواده بهعنوان سلول جامعه، همواره باید پاسداری شود. چون سلامت و تداوم نسل بشری وابسته به نهاد خانواده بوده و سلامت و تداوم آن، در گرو پایداری و فراگیر شدن عفت در جامعه میباشد. پس جامعه مطلوب با خانواده مطلوب شکل میگیرد؛ و محبوبترین کانون در نزد خداوند منان است.
4- پیشنهادات
1- هر دوره و زمانی جهاد خاص خود را میطلبد و امروزه مقدسترین جهاد جامعه ما، سوق دادن سرمایههای مادی و معنوی بهسوی ازدواج جوانان و ترویج فرهنگ ازدواج آسان است.
2- اﻳﻔﺎي ﺷﺎﻳﺴﺘﻪ ﻧﻘﺶ زن در ﺧﺎﻧواده، آﺛﺎر ﻣﺜﺒﺖ ﺗﺮﺑﻴﺘﻲ ﺑﺮاي ﻓﺮزﻧﺪان، ﭘﺎﻳﺪاري ﺧﺎﻧﻮاده، ﺗﺜﺒﻴﺖ ﻫﻨﺠﺎرﻫﺎي اجتماعی و ... دارد، لذا از راههای مؤثر در کاهش اجبار زنان در ورود به بازار کار، ارزشگذاری ویژه برای خانهداری، افزایش کیفیت خانوادهی ایرانی، حمایت از ﻣﺸﺎﻏﻞ ﺧﺎﻧﮕﻲ، دورکاری، اﺷﺘﻐﺎل پارهوقت و خانوادههای بیسرپرست میباشد.
3- ﺷﻐﻞ زﻧﺎن ﺑﺎﻳﺪ ﻣﺘﻨﺎﺳﺐ ﺑﺎ وﻳﮋﮔﻲﻫﺎ، ﺗﻮان و ﻗﺪرت ﻃﺒﻴﻌﺖ و ﻟﻄﺎﻓﺖ ﺟﺴﻤﻲ و روحی آﻧﺎن بوده و عرصههای اﺷﺘﻐﺎل، ﺑﻪ ﮔﻮﻧﻪاي ﺑﺎﺷﺪ ﺗﺎ ﺣﻴﺎ و آرامش زن در ﻣﻌﺮض ﺧﻄﺮ و ﺗﻐﻴﻴﺮ ﻗﺮار ﻧﮕرفته و ﻣﻼزم با ﺧﻠﻮت ﻳﺎ اﺧﺘﻼط زن و ﻣﺮد نباشد.
4- ازآنجاییکه ﻣﻨﺰل ﻣﺤﻞ زﻧﺪﮔﻲ، ﺗﺮﺑﻴﺖ، رﺷﺪ ﻣﺎدي و ﻣﻌﻨﻮي ﻓﺮزﻧﺪان اﺳﺖ و ﻣﺎدر ﺑﻪ ﻟﺤﺎظ ویژگیهای ﺗﻜﻮﻳﻨﻲ ﻣﻬﺮ و ﻋﻄﻮﻓﺖ، ﺧﻴﺮﺧﻮاﻫﻲ، اﺣﺴﺎس و لطافت، کامیابتر ﺑﻪ ﺗﺮﺑﻴﺖ ﻓﺮزﻧﺪان اﺳﺖ، ﻻزم اﺳﺖ ﺗﺮﺑﻴﺖ ﻓﺮزﻧﺪان ﺑﻪ ﻣﺎدر ﺳﭙﺮده ﺷﻮد. اﻳﻦ اﻣﺮ اﻗﺘﻀﺎ دارد ﻛﻪ ﻣﺮد هزینههای زﻧﺪﮔﻲ را ﺗﺄﻣﻴﻦ ﻛﻨﺪ. لذا در فرصتهای ﺷﻐﻠﻲ، اﺧﺘﺼﺎص اوﻟﻮﻳﺖ ﺑﻪ ﻣﺮدان ﻗﺎﺑـﻞ دﻓﺎع اﺳﺖ. ﭼﻮن وﻗﺘﻲ زﻣﻴﻨﻪﻫﺎي اﺷﺘﻐﺎل ﻣﺮدان ﻓﺮاﻫﻢ ﺷﻮد، بهﻃﻮر ﻃﺒﻴﻌﻲ ﻳﻜﻲ از ﻣﻮاﻧﻊ ازدواج ﻣﺮﺗﻔﻊ شده و ﺑﺎ ﮔﺴﺘﺮش ازدواج و ﺗﺸﻜﻴﻞ ﺧﺎﻧﻮاده، ﺷﺪت ﺗﻘﺎﺿﺎي ﻛﺎر نیز –که امروزه یک معضل ملی است-ﻛﺎﻫﺶ ﻣﻲﻳﺎﺑﺪ.
5- اصلاح و تدبیر قوانین اشتغال: معمولاً اﺷﺘﻐﺎل تماموقت ﺑﺮاي زﻧﺎن ﻣﺘﺄﻫﻞ، ﺑﺎﻋﺚ وارد شدن ﻓﺸﺎرﻫﺎي روﺣﻲ و رواﻧﻲ، ﺳﺴﺖ ﺷﺪن رواﺑﻂ ﻋﺎﻃﻔﻲ، ﺗﻀﻌﻴﻒ اﺳﺘﺤﻜﺎم ﺧﺎﻧﻮاده و ... ﻣﻲﺷﻮد. لذا ﺑﺎ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪرﻳﺰي مناسب ﺑﺎﻳﺪ ﺗﻌﺪاد زﻧﺎن ﻣﺘﺨﺼﺺ بهقدری ﻓﺮاوان شود ﺗﺎ ﺑﺎ اﺧﺘﺼﺎص وﻗﺖ ﻛﻢﺗﺮي، ﻧﻴﺎزﻫﺎي ﺗﺨﺼﺼﻲ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺑﺮﻃﺮف ﺷده و ﺑﺘﻮاﻧﻨﺪ وﻗﺖ ﺑﻴﺶﺗﺮي را ﺑﻪ اﻣﻮر ﻣﻨﺰل و ﺗﺮﺑﻴﺖ ﻓﺮزﻧﺪان و وﻇﻴﻔﻪﻫﺎي ﻫﻤﺴﺮي بگذارند.
6- اصلاح برنامههای آموزشی، ﺗﺤﺼﻴﻠﻲ و ﺗﺮﺑﻴﺘﻲ ﺑﺎﻧﻮان؛ ﺑﻪ گونهای که ﭘﺲ از اﺗﻤﺎم ﺗﺤﺼﻴﻼت ﺑﺘﻮاﻧﻨﺪ در ﺷﻐﻞﻫﺎﻳﻲ ﻛﻪ ﻣﺘﻨﺎﺳﺐ ﺑﺎ وﻳﮋﮔﻲﻫﺎي ﻓﻄﺮي و ﺗﻜﻮﻳﻨﻲ آﻧـﺎن اﺳﺖ، ﻓﻌﺎﻟﻴﺖ ﻛﻨﻨﺪ. در اﻳﻦ ﺻﻮرت، خروجی ﻓﻌﺎﻟﻴﺖ اﻗﺘﺼﺎدي آﻧﺎن نیز ﻣﻄﻠﻮب ﺧﻮاﻫﺪ ﺑﻮد.
7- تبیین اجر بزرگ جهادگری برای تلاشگران عرصه ازدواج و بذل مال و فراهمسازی تسهیلات ازدواج سالم جوانان و فرهنگسازی پیشگامی و وساطت در تزویج مجردان. بهمنظور صیانت دین جوانان و آلودگی از گناهان. امام علی 8 فرمود: «بهترین وساطت این است که میان دو نفر در امر ازدواج وساطت شود؛ تا سروسامان بگیرند» (کلینی، 1407). و امام صادق8 فرمود: «هر کس مجردی را متأهل نماید، ازجمله کسانی است که خداوند عزوجل در قیامت به او نظر رحمت میافکند» (حر عاملی، 1401).
8- پروژه ملی تسهیلات ویژه ازدواج با ایجاد صندوق ویژه ازدواج و تدوین لایحه اختصاص بخشی از درآمدهای ناشی از جرائم و توقیف اموال و مواردی از این دست، به وام بلاعوض و یا بیبهره به امر ازدواج جوانان؛ و فرهنگسازی مناسب جهت جلب مشارکت عمومی و حمایت از این صندوق. با تبیین شایسته کارکرد این سنت حسنه.
9- اصلاح فرهنگ و سنن غیر فطری جامعه، با رویکرد واقعبینانه و سادهزیستانه خانوادهها و عدم تبعیت از مدگرایی و کلاس و تبلیغات و چشم همچشمی و نظر دیگران و فرهنگ اصلاح نمیشود مگر اینکه از جائی شروعشده و به جریانی تبدیل شود؛ و جریانسازی کار رسانهها و نهادهای فرهنگی اجتماعی دولتی و مردمی است. بهدرستی بسیاری از مشکلات اجتماعی با دلسوزی و تدبیر مسئولان و همراهی مردم و خود جامعه هدف (جوانان) بهراحتی قابلحل است.
10- تسریع در امر اشتغال جوانان، چراکه اشتغال ایجاد بستر ازدواج جوانان است؛ و این یعنی رسالت سنگین صاحبان سرمایه و مدیران جامعه.
5- تقدیر و تشکر
از همه صاحبنظران، مربیان و اندیشمندانی که از زحمات و آموخته هایشان بهره برده و توشه راه کردیم؛ همچنین از تمامی دردمندانی که دغدغه زندگی داشته و به سرنوشت جامعه بی تفاوت نیستند و با سرمایه عشق به انسان، در بیان مشکلات و مسائل جامعه و نشر راهکارها، پیشگام بوده و هراسی به دل ندارند.
6- منابع
1- ابراهیمی، ح. (1388). ضرورت حل مسئله ازدواج جوانان با نگاه ويژه و كلان. خبرگزاری دانشجو. برگرفته از : https://snn.ir/fa/news/30184/
2- ابراهیمی، ف. (1399). حق تشکیل خانواده از منظر اسلام، ستاد حقوق بشر جمهوری اسلامی ایران. برگرفته از: https://humanrights.eadl.ir/news/articleType/ArticleView/articleId/2704
3- ابنبابویه، م. ع. (1413). من لايحضره الفقيه. دفتر انتشارات اسلامى. قم.
4- انصاریان، ح. (1380). نظام خانواده در اسلام. امابیهاB. قم.
5- ایسنا، ۱۳۹۹، کد خبر: 99061813901.
6- باهر، ح. (1383). رفتارشناسی جوانان معاصر. انتشارات خیام. تهران.
7- بستان، ح. (1396). جامعه شناسی خانواده با نگاهی به منابع اسلامی. نشر پژوهشگاه حوزه و دانشگاه. قم.
8- بلالی، ا. (1382). زنان و پیامدهای سقط جنین. مطالعات راهبردی زنان، 22، 152-162.
9- حاتمی، ز. ( 1388). تناسب بین توانمندی ها و وظایف زن و مرد، مطالعات قرآنی نامه جامعه، 62، 53-62.
10- حاجی دهآبادی، م. ع.، و حسینیزاده، ع. (1391). بررسی مسائل تربیتی جوانان. پژوهشگاه حوزه و دانشگاه. تهران.
11- حبشی، ح. (1399). کتاب ازدواج. ج 1. دفتر نشر معارف. قم.
12- حبشی، ح. (1400). کتاب زندگی. ج 1. دفتر نشر معارف. قم.
13- حر عاملی، م. ح. (1401). وسایل الشیعه. مکتبه الاسلامیه. تهران.
14- حسين زاده، ع. (1391). تفاوت هاى زن و مرد نقش و كاركرد آن. معرفت، 21(174)، 61-71.
15- حسینی بهشتی، س. م. (1390). سه گونه اسلام. بنياد نشر آثار و انديشه هاى شهيد بهشتى. تهران.
16- حسینی خامنه ای، س. ع. (1377). https://farsi.khamenei.ir
17- حسینی خامنه ای، س. ع. (1380) .https://farsi.khamenei.ir
18- حسینی خامنه ای، س. ع. (1386). https://farsi.khamenei.ir
19- خبرآنلاین. (1388). چگونه با تغذیه صحیح خلق و خوی بهتری داشته باشیم. برگرفته از: https://www.khabaronline.ir/news/46602/
20- خبر آنلاین. (1399). بالاترین نرخ سقط جنین مربوط به کدام کشور است؟ برگرفته از: https://www.khabaronline.ir/news/1428708
21- خبرگذاری تسنیم. (1393). ضرورت، اهمیت و کارکردهای ازدواج از نگاه دین. برگرفته از: https://tn.ai/524031
22- خدادادی، ج. (1386). پانزده روز تا سلامتی. سهروردی. تهران.
23- ساروخانی، ب. (1398). مقدمه ای بر جامعه شناسی خانواده. نشر سروش. تهران.
24- سالاری فر، م. ر. (1396). خانواده در نگرش اسلام و روانشناسی. پژوهشگاه حوزه و دانشگاه. قم.
25- سمیعی، م. (1394). خانواده در بحران. نشر اطلاعات. تهران.
26- سویزی، م. (1387). خانواده کارآمد و متعالی. انتشارات نیستان. تهران.
27- سیدل، ر.، گاردنر، و.، کنیز، ف.، و رسبری، و. (1389). وای وای اروپا و آمریکا!!(سلسله مقالات انتقادی پیرامون وضعیت زنان و کودکان، خانواده، فرهنگ، مذهب، سیاست و قانون) .ترجمه ذکاوتی، ف.، پور علمداری، پ.، و میراسلامی. دفتر نشر معارف. قم.
28- شرفی، م. ر. (1389). خانواده متعادل. انتشارات انجمن اولیا و مربیان. تهران.
29- صدر، م. (1399). زن و چالشهای جامعه. انتشارات موسسه امام موسی صدر. تهران.
30- ضمیری، م. ر. (1385). نیم نگاهی به آسیب شناسی خانواده. معرفت، 104.
31- طباطبایی، م. ح. (1393). المیزان. دفتر نشر اسلامی. قم.
32- طیب، ع. (1386). اطیب البیان. سبطین. قم.
33- عمید، ح. (1379). فرهنگ فارسی. انتشارات امیرکبیر. تهران.
34- غلامی، ع. (1388). زن، مرد، تفاوتها، تارنمای پژوهه. پژوهشکده باقرالعلوم. قم.
35- فتحی، ا. (1395). به رنگ فرهنگ. باغ رضوان. اردبیل.
36- قرآن کریم.
37- قوام، س. ع. (1401). خانواده موفق. موسسه فرهنگی هنری قدر ولایت. تهران.
38- کلینی، م. ی. (1407). الکافی. دار الکتب الإسلامیة. تهران.
39- کمیجانی، م. ح. (1386). ب مثل بابای دوست داشتنی من. برگرفته از: https://vista.ir/article/299012
40- متقی، ع. ح. (1419). کنز العمال في سنن الأقوال و الأفعال. دار الکتب العلمية. لبنان.
41- مجلسی، م. ب. (1385). بحار الانوار. دارالکتب الاسلامیه. تهران.
42- محلوجی، س.، ابراهیمزاده عطاری، و.، ثقفی اصل، م.، و قربانی، ا. (1399). تأثیر تغذیه حلال و پرهیز از غذاهای حرام بر سلامت جسمی، روانی و اخلاقی انسان از دیدگاه قرآن، سنت و احادیث ائمه اطهار .، قرآن و طب، 5(3)، 35-40.
43- محمدی ری شهری. م. (1388). تحكيم خانواده از نگاه قرآن و حديث. ترجمه شيخى، ح. ر. دار الحديث. قم.
44- مطهرى، م. (1398). مسأله حجاب. صدرا. قم.
45- معین، م. (1386). فرهنگ معین. انتشارات زرین. تهران.
46- مکارم شیرازی، ن. (1377). اخلاق در قرآن. انتشارات امام علی. قم.
47- نصوری، م. ر. (1396). شاخصههای خانواده مهدوی درعصر غیبت. روزنامه قدس، کد خبر 584563.
48- نوابینژاد، ش. (1379). خانواده معاصر گونهشناسی و مشکلات آن. کتاب نقد، 17، 110-117.
49- نوربالا، ا. ع. (۱۳۹۰). سلامت روانی- اجتماعی و راهکارهای بهبود آن. مجله روان پزشکی و روانشناسی بالینی ایران، 17(2)، 151-156.
50- الهی قمشهای، م. (1392). گزیده اشعار حکیم قمشهای بانضمام خاطرات، مصاحبه با مرتضی الهی قمشهای. نشر علم. تهران.
51- واژهیار. بیتا. سامانه فرهنگستان زبان و ادب فارسی. برگرفته از: http://vajeyar.apll.ir
52- والیپور، م. بیتا، اثر تغذیه سالم بر سلامت جسم و روان. برگرفته از: http://www.drvalipour.ir/index.php?ToDo=ShowArticles&AID=5285
Protection of Social Dignity and Parental Role of Youth and the Foundation of the Family in Today's Era
Amin Fathi*
Assistant Professor, Qur'an and Hadith Department, Islamic Studies, Mohaghegh Ardabili University, Ardabil, Iran.
amin.fathi45@gmail.com
Abstract
Peace is one of the main virtues of marriage Field research shows the increase of social corruption in the world due to anxiety and depression There is no doubt about the necessity of women's social presence But if the various dimensions of this presence are not paid attention to, the strength of the family will be endangered The personality of the fetus is influenced 50% by the mother and 25% by the father Therefore, the preservation - quantitative and qualitative - of these seeds is the rational and humane duty of individuals and the political government. Today, the peak of Iblis' rule is delegitimization of property and children and the destruction of human beings in the name of abortion By creating a platform for forbidden and suspicious food and by fueling the issue of mixing between men and women Today's danger for the human race is the desecration of the family institution and the social degradation of men and women and the role of fathers and mothers of the youth. Therefore, modification of insight, tendency and action strategies and lifestyle and reducing the effects of feminist culture and practical suggestions it is necessary.
Keywords: Family, Marriage, Young people, Dignity of men and women, Chastity.