بررسی عوامل مؤثر بر نوآوری و تولید دانش در کشورهای منتخب اروپا برای اصلاح ساختار سیاست¬گذاری در ایران
الموضوعات :اسرین رحمانی 1 , سید محمدباقر نجفی 2 , محمد شریف کریمی 3
1 - دانشگاه رازی کرمانشاه
2 - ت
3 - استادیار
الکلمات المفتاحية: واژگان کلیدی: تحقیق و توسعه, نوآوری, مخارج آموزش, فناوری اطلاعات و ارتباطات,
ملخص المقالة :
در الگوی تولید دانش بنیان، دانش و نوآوری مهم ترین عوامل تولید هستند لذا تولید دانش و نوآوری کلید اصلی رشد و توسعۀ اقتصادی به شمار می آید. فرایند تولید دانش و نوآوری نیازمند بسترسازی است؛ در این مقاله به بررسی میزان تأثیر سه عامل، مخارج حوزۀ تحقیق و توسعه، آموزش و همچنین زیرساخت فناوری اطلاعات و ارتباطات بر تولید دانش و نوآوری پرداخته می شود. هدف شناسایی عوامل مؤثر بر تحقق اقتصاد دانش بنیان به منظور سیاست گذاری برای تحقق آن در اقتصاد ایران است. میزان حق امتیازهای انحصاری به عنوان شاخصی برای تولید دانش و نوآوری در نظر گرفته شده است. کشورهای مورد مطالعه در این مقاله بیست و سه کشور منتخب عضو سازمان همکاری و توسعه اقتصادی هستند. برای مدل سازی از روش پانل دیتا استفاده شده است. دست یابی به یک رابطۀ مثبت و معنادار میان سه متغیر مخارج حوزه تحقیق و توسعه، آموزش و زیرساخت فناوری با میزان حق امتیازهای انحصاری، از نتایج این پژوهش می-باشد. نتایج برآوردها نشان می دهند که این سه عامل اهمیت بسزایی در فرایند تولید دانش و نوآوری دارند، به گونه ای که عدم توجه به آن ها عملا تولید دانش و نوآوری را با موانع جدی روبرو خواهد کرد. همچنین مقایسه میان نمودارهای توصیفی داده های مربوط به این سه متغیر برای ایران و کشورهای منتخب گویای عدم برقراری شرایط مطلوب در ایران می باشد.
- تارو، لستر کارل (1383). تولید ثروت. مترجم آزاده بیداربخت. انتشارات هرمس.
- جهانگرد، اسفنديار، (1385). اقتصاد فناوري اطلاعات و ارتباطات. چاپ اول. تهران شرکت چاپ و نشر بازرگاني.
- معمارنژاد. عباس، شهنازي. روحالله، (1384). «بررسي مباني و شاخصهاي اقتصاد دانايي محور و جايگاه آن در کشورهاي منتخب در مقايسه با ايران». پژوهشنامۀ اقتصادي. 175-143.
- دادگر, یداله, یزدانی, مهدی, خوئینی, پریسا. (1398). بررسی و شناسایی متغیرهای مؤثر بر تحقق اقتصاد دانشبنیان در ایران و کشورهای منتخب در افق2050. بررسی مسائل اقتصاد ایران, 6(1), 101-120. doi: 10.30465/ce.2019.4920
- شاکری، ع.، و ابراهیمی سالاری، ت. (1388). اثر مخارج تحقیق و توسعه بر اختراعات و رشد اقتصادی (تحلیل مقایسه ای بین کشورهای در حال توسعه و توسعه یافته). دانش و توسعه, 16(29), 88-125. https://www.sid.ir/fa/journal/ViewPaper.aspx?id=142268
- قائد, ابراهیم, حیدری, حسن, رحیم دل گل تپه, مهدیه. (1399). بررسی اثرهای فناوری اطلاعات و ارتباطات، سرمایهگذاری مستقیم خارجی و مخارج عمومی دولت بر رشد اقتصادی کشورهای منتخب منا. نشریه علمی مدیریت اطلاعات, 6(1), 58-84. doi: 10.22034/aimj.2020.119802
- قربانی، م.، و احمدی شادمهری، م.، و مصطفوی، س. (1393). بررسی اثر زیرساخت ها بر رشد اقتصادی ایران طی سال های 1391-1355. پژوهش های رشد و توسعه اقتصادی, 5(1 (پیاپی 17)), 49-60. https://www.sid.ir/fa/journal/ViewPaper.aspx?id=229320
- Ahmed, E. M. (2017). ICT and human capital spillover effects in achieving sustainable East Asian knowledge-based economies. Journal of the Knowledge Economy, 8(3), 1086-1112.
- Amirat, A., & Zaidi, M. (2020). Estimating GDP growth in Saudi Arabia under the government’s vision 2030: a knowledge-based economy approach. Journal of the Knowledge Economy, 11(3), 1145-1170.
- Asian Development Bank, (2014). Innovative Asia: advancing the knowledge-based economy: the next policy agenda: Stock No RPT146801-3.
- Bilbao‐Osorio, B., & Rodríguez‐Pose, A. (2004). From R&D to innovation and economic growth in the EU. Growth and Change, 35(4), 434-455.
- Blanco, L. R., Gu, J., & Prieger, J. E. (2016). The Impact of Research and Development on Economic Growth and Productivity in the US States. Southern Economic Journal, 82(3), 914-934.
- Criscuolo, C., & Martin, R. (2004). An Emerging Knowledge-Based Economy in China?: Indicators from OECD Databases: OECD Publishing.
- Daiko, T., Demis, H., Gkotsis, P., Squicciarini, M. and Vezzani, A. (2017), World Corporate Top R&D Investors: Industrial Property Strategies in the Digital Economy. A JRC and OECD Common Report. Luxembourg Publications Office of the European Union. Downloaded from: https://www.oecd.org/sti/world-toprd- investors.pdf on 30 October 2019.
- Darby, M. R., Liu, Q., & Zucker, L. G. (1999). Stakes and stars: the effect of intellectual human capital on the level and variability of high-tech firms' market values: National bureau of economic research.
- David, P. A., & Foray, D. (1995). Accessing and expanding the science and technology knowledge base.
- Desmet, D., Francis, T., Hu, A., Koller, T. M., & Riedel, G. A. (2000). Valuing dot-coms. The McKinsey Quarterly, 148.
- Gawalt, J. R. (2010). Science and Engineering Indicators: DIANE Publishing Company.
- González, X., Miles, D., & Pazó, C. (2015). R&D, Worker Training, and Innovation: Firm-level evidence. Available at SSRN 2689520.
- Gurmu, S., & Pérez-Sebastián, F. (2008). Patents, R&D and lag effects: evidence from flexible methods for count panel data on manufacturing firms. Empirical Economics, 35(3), 507-526.
- Hall, B. H. (1999). Innovation and market value: National bureau of economic research.
- Houghton, J., & Sheehan, P. (2000). A primer on the knowledge economy.
- Kumar, K. B., & Welsum, D. v. (2013). Knowledge-based economies and basing economies on knowledge: skills a missing link in GCC countries.
- Lundvall, B.-A., & Borrás, S. (2005). Science, technology and innovation policy. The Oxford handbook of innovation, 599-631.
- Majeed, M. T., & Ayub, T. (2018). Information and communication technology (ICT) and economic growth nexus: A comparative global analysis. Pakistan Journal of Commerce and Social Sciences (PJCSS), 12(2), 443-476.
- Nair, M., Pradhan, R. P., & Arvin, M. B. (2020). Endogenous dynamics between R&D, ICT and economic growth: Empirical evidence from the OECD countries. Technology in Society, 62, 101315.
- OECD. (1996). The Knowledge-based Economy. OECD / STI Outlook, Paris.
- OECD. (1999a). OECD Science, Technology and Industry Scoreboard 1999.
- OECD (2000). New Economy, A?: The Changing Role of Innovation and Information Technology in Growth: Organisation for Economic Co-operation and Development.
- Roberts, J. (2009). The global knowledge economy in question. Critical perspectives on international business, 5(4), 285-303.
- Sen, A. (1999). Beyond the crisis : development strategies in Asia / Amartya Sen. Singapore: Institute of Southeast Asian Studies.
- Soete, L. (1997). Macroeconomic and Structural Policy in the Knowledge-Based Economy; National Policy Challenges. OECD Proceedings Industrial Competitiveness in the Knowledge-Based Economy; The New Role of Governments (Paris: OECD, 1997).
- Stiglitz, J. (1999). The Economics of the Knowledge-Driven Economy. Paper presented at the CEPR/DTI Conference, London.
- Sylwester, K. (2001). R&D and economic growth. Knowledge, Technology & Policy, 13(4), 71-84.
- Trewin, D. (2002). Measuring a Knowledge-based Economy and Society: An Australian Framework, 2002: Australian Bureau of Statistics.
- Ulku, H. (2004). R&D, innovation, and Economic Growth: An Empirical Analysis: International Monetary Fund.
- United Nations Educational, Scientific and Cultural Organization (UNESCO), (2017). Global Investments in R&D. UNESCO Institue for Statistics. Fact Sheet No. 42 .
- Vatamanescu, E.M., Nistoreanu, B.G., & Mitan, A. (2017). “Competition and consumer behavior in the context of the digital economy”. Amfiteatru Economic, Vol. 19, No. 45, pp. 354-366.
- Yanyun, Z., & Mingqian, Z. (2004). R&D and Economic Growth. Paper presented at the Seoul Conference on Korea and the world economy III, Seoul, Korea.
- Yeo, Y., & Lee, J. D. (2020). Revitalizing the race between technology and education: Investigating the growth strategy for the knowledge-based economy based on a CGE analysis. Technology in Society, 62, 101295.
فصلنامه راهبرد توسعه/ سال هیجدهم/ شماره 3 (پیاپی71)/ پاییز 1401/ 130-103
Quarterly Journal of Development Strategy, 2022, Vol. 18, No.3 (71), 103-130
بررسی عوامل مؤثر بر نوآوری و تولید دانش
در کشورهای منتخب اروپا برای اصلاح
ساختار سیاستگذاری در ایران
اسرین رحمانی1
سید محمدباقر نجفی2
محمدشریف کریمی3
(تاريخ دريافت 19/10/1400 ـ تاريخ تصويب 19/12/1400)
نوع مقاله: علمی پژوهشی
چکیده
در الگوی تولید دانشبنیان، دانش و نوآوری مهمترین عوامل تولید هستند لذا تولید دانش و نوآوری کلید اصلی رشد و توسعۀ اقتصادی به شمار میآید. فرایند تولید دانش و نوآوری نیازمند بسترسازی است؛ در این مقاله به بررسی میزان تأثیر سه عامل، مخارج حوزۀ تحقیق و توسعه، آموزش و همچنین زیرساخت فناوری اطلاعات و ارتباطات بر تولید دانش و نوآوری پرداخته میشود. هدف شناسایی عوامل مؤثر بر تحقق اقتصاد دانشبنیان به منظور سیاستگذاری برای تحقق آن در اقتصاد ایران است. میزان حق امتیازهای انحصاری4 به عنوان شاخصی برای تولید دانش و نوآوری در نظر گرفته شده است. کشورهای مورد مطالعه در این مقاله بیست و سه کشور منتخب عضو سازمان همکاری و توسعه اقتصادی5 هستند. برای مدلسازی از روش پانل دیتا استفاده شده است. دستیابی به یک رابطۀ مثبت و معنادار میان سه متغیر مخارج حوزه تحقیق و توسعه، آموزش و زیرساخت فناوری با میزان حق امتیازهای انحصاری، از نتایج این پژوهش میباشد. نتایج برآوردها نشان میدهند که این سه عامل اهمیت بسزایی در فرایند تولید دانش و نوآوری دارند، به گونهای که عدم توجه به آنها عملا تولید دانش و نوآوری را با موانع جدی روبرو خواهد کرد. همچنین مقایسه میان نمودارهای توصیفی دادههای مربوط به این سه متغیر برای ایران و کشورهای منتخب گویای عدم برقراری شرایط مطلوب در ایران میباشد.
واژگان کلیدی: تحقیق و توسعه، نوآوری، مخارج آموزش، فناوری اطلاعات و ارتباطات
مقدمه
اقتصاد دانشبنیان نوظهورترین الگوی تولید است. «این الگوی تولید به مانند گذرگاهی به سمت توسعه و پیشرفت است و فرصت و توانایی برای دستیابی به موفقیت در وضعیت اجتماعی و اقتصادی اشخاص و بنگاهها را تعیین میکند»(David & Foray, 1995; OECD, 1996). ورود به این گذرگاه نیازمند خلق دانش و گسترش ارتباطات است. «یک تعریف قابل قبول از اقتصاد دانش بنیان به تولید و بهرهبرداری از دانش برای ایجاد ارزش جدید در اقتصاد اشاره دارد. مطمئناً دانش اطلاعاتی است که در کار مولد جای میگیرد»(Ahmed, 2017).در الگوی تولید دانشبنیان، میزان پیشرفت در دانش به عنوان عامل اصلی تولید، میتواند تفاوتهای موجود در تکنولوژی و به تبع آن، رشد و پیشرفت اقتصادی را توجیه کند. در واقع دانش، عامل اصلی رشد اقتصادی بلندمدت است. «اقتصاد دانشبنیان به شکل فزایندهای علاوه بر خلق دانش، متکی بر انتشار و استفاده از آن نیز میباشد. از اینرو دستیابی کامل مؤسسات اقتصادی و اقتصادهای ملی، متکی بر کاراییشان در گردآوری، جذب و کاربرد دانش و نیز در خلق آن خواهد بود»(David & Foray, 1995; OECD, 1996).
همانگونه که گفته شد عامل اصلی تولید در اقتصاد دانشمحور، دانش و نوآوری است. زیرا نقش آن در فرایند تولید پررنگتر از دیگر عوامل میباشد. «کومار6 و همکاران بر این عقیده هستند که دانش در اقتصاد میتواند از سه طریق خلق شود: تحقیق و توسعه7، آموزش و یادگیری از طریق عمل. تحقیق و توسعه اصولا کیفیت ماشینها یا سرمایه فیزیکی را افزایش میدهد در حالی که آموزش، کیفیت نیروی انسانی یا سرمایه انسانی را افزایش میدهد. دانش نیز در میان تعامل این دو نوع از سرمایه، تولید میشود»(Kumar & Welsum, 2013). در کشورهای توسعهیافته روش "یادگیری مادامالعمر8" به عنوان یکی از شیوههای پرکاربرد و مهم در آموزش نیروی کار تبدیل شده است. مسألۀ مهم فرارو، تبیین مهمترین متغیرهای مؤثر بر تولید دانش و نوآوری و محاسبۀ ضریب تأثیر آنهاست.
در این مطالعه به بررسی رابطۀ میان تولید دانش و نوآوری با مخارج تحقیق و توسعه، مخارج آموزش و زیرساخت فناوری اطلاعات و ارتباطات در کشورهای منتخب عضو سازمان توسعه و همکاری اقتصادی پرداخته شده است. همچنین یک مقایسۀ آماری میان دادههای مربوط به این متغیرها برای کشور ایران و میانگین بیست و سه کشور منتخب صورت گرفته است و نتایج آن مورد ارزیابی قرار گرفته است.
1- مسألۀ تحقیق
«در موج دوم انقلاب صنعتی، مهمترین عامل توسعهنیافتگی کشورهای در حال توسعه را کمبود سرمایه فیزیکی میدانستند؛ اما طی چند دهۀ گذشته تجربۀ برخی از کشورها مانند کشورهای آسیای جنوب شرقی نشان داد که کمبود سرمایههای فیزیکی و منابع طبیعی مانع اصلی رشد و توسعه نیست. بلکه برخی عوامل دیگر مانند شکاف دانش عامل تعیینکنندۀ اصلی تداوم توسعه نیافتگی کشورهاست و هر کشور به میزان موفقیتش در پرکردن شکاف دانش، توانسته است با توسعهنیافتگی فاصله بگیرد» (Stiglitz, 1999).
«الگوی تولید اقتصادی ایران، یک الگوی منبعگرا است و بیشتر درآمدهای موجود به دلیل صادرات منابع طبیعی به صورت خام و اولیه تحقق مییابد. حدود 50 درصد از تولیدات صنعتی در کشور ایران شامل فناوری منبعگرا است که در آن محصولات غیرکشاورزی، سهم بیشتری را به خود اختصاص دادهاند. حدود 20 درصد تولیدات صنعتی اختصاص به صنایع با فناوری ساده دارد. این ارقام بیانگر سطح پایین فناوری در کشور میباشد»(جهانگرد، 1385).
کشورهای سنگاپور و هنگ کنگ از جمله کشورهایی هستند که با اصلاح الگوی تولید خود و وارد شدن به اقتصاد دانشمحور رشد چشمگیری داشتند. اختلاف درآمد سرانه کشورهای سنگاپور و هنگ کنگ در مقایسه با ایران در سال 2020 نسبت به 1960 به طور فزایندهای افزایش یافته است هر چند که قسمت عمدۀ درآمد کشور ایران حاصل از صادرات نفت، گاز و مشتقات نفت مانند محصولات پتروشیمی میباشد. در نتیجه، در سالهایی که درآمد سرانه کشور افزایش اندکی داشته است در اثر افزایش قیمت نفت بوده و تولیدات کشور افزایش قابل توجهی نداشته است. دادههای مربوط به این سه کشور در جدول 1 خلاصه شده است:
جدول شماره (1)- مقایسه درآمد سرانه سه کشور ایران، هنگ کنگ و سنگاپور
| 1960 | 2020 |
هنگ کنگ | 429.4429 | 46323.86 |
سنگاپور | 428.059 | 59797.75 |
ایران | 191.6808 | 2422.481 |
منبع: https://data.worldbank.org/indicator/NY.GDP.PCAP.CD
کشور سنگاپور، در برنامۀ اقتصاد دانش محور به سه بخش توجه ویژه کرده است.
· سیستم ابداعات ملّی: ایجاد آژانس علوم و فناوری و تحقیقات جهت ایجاد ارتباط بین تحقیق و توسعه بخش عمومی و توسعۀ خوشههای صنعتی، ارتقای خلاقیت و نوآوری.
· تجاری کردن دانش جدید: تلاش در جهت حداکثر نمودن قابلیت تجارت در دانشهای جدید و توسعۀ بازار سرمایهگذاری مخاطره پذیر.
· آموزش و پرورش نیروی کار: از آنجا که نیروی کار، بنیان رشد و توسعه در اقتصاد دانش محور است، سنگاپور سیاست اصلی خود را در جهت افزایش ظرفیت سیستم آموزشی خود قرار داده است»(معمارنژاد و شهنازی، 1384).
بنابراین رشد فزایندۀ سنگاپور با تکیه بر انباشت سرمایه فیزیکی حاصل نشده بود. معمای رشد سنگاپور با تکیه بر سرمایهگذاری در آموزش، دانش و همراه شدن با انقلاب دانشمحور توجیه شده است. هماکنون اقتصاد ایران با مشکلاتی در مسیر شناسایی سیاستهای درست جهت تحقق امر توسعه و بهویژه توسعه دانشبنیان روبهروست. انتخاب این سیاستها، نیازمند شناسایی رابطۀ متغیرهای مهم و اساسی با تولید دانش و نوآوری است. یکی از اموری که در دستیابی به این مهم بسیار تأثیرگذار است، سرمایهگذاری در زیرساختها است. از دیدگاه تارو9 «دولتها باید در پروژههای درازمدت در زمینۀ پیشبرد علوم پایه سرمایهگذاری کنند؛ عرصهای که شرکتهای تجاری خصوصی در آن سرمایهگذاری نمیکنند؛ اما این دقیقا همان زمینهای است که موفقیت در آن، فرصتهای تجاری فراوانی برای شرکتهای خصوصی ایجاد میکند»(تارو،1383). همچنین صرف هزینه در بخش تحقیق و توسعه جهت دستیابی به اقتصاد دانشبنيان بسیار کلیدی است. در این پژوهش به بررسی رابطۀ این متغیرهای مهم و اساسی با تولید دانش و نوآوری پرداخته میشود تا این موضوع کلیدی از زاویهای دیگر مورد کنکاش قرار گیرد.
بر اساس چشمانداز 2030، عربستان از اقتصاد مبتنی بر نفت به اقتصاد دانش بنیان میرود. این کشور با ایجاد یک سیستم آموزشی متناسب با نیازهای بازار و ایجاد فرصتهای اقتصادی برای کارآفرینان، شرکتهای کوچک و همچنین شرکتهای بزرگ، فرصتهایی را برای همه فراهم میکند. پادشاهی این کشور ابزارهای سرمایهگذاری را برای بازکردن بخشهای امیدوار کنندۀ اقتصادی، تنوع بخشیدن به اقتصاد و ایجاد فرصتهای شغلی توسعه میدهد. همچنین با خصوصیسازی برخی از خدمات دولتی، بهبود محیط کسب و کار، جذب بهترین استعدادها و بهترین سرمایهگذاریها در سطح جهان و استفاده از موقعیت استراتژیک منحصر به فرد که سه قاره را به هم متصل میکند، اقتصاد و کیفیت خدمات را بهبود میبخشد(Amirat & Zaidi, 2020).
2- دستاوردهای تجربی و نظری مبنای این تحقیق
«مطالعات تجربی نشان میدهند که ارزش گذاری بازار انبارۀ بنگاه تا حد زیادی با مخارج تحقیق و توسعه و دیگر داراییهای فکری پیوند دارد».(Darby, Liu, & Zucker, 1999; Desmet, Francis, Hu, Koller, & Riedel, 2000; Hall, 1999) نوآوری و تکنولوژی، خود متأثر از تلاشهای علمی پژوهشی در دانشگاه و صنعت میباشد. این «فعالیتهای علمی به عنوان منبع کلیدی دانش پایه برای نوآوری و رشد هستند و بیشترین تأثیر مستقیم را بر روی نوآوری دارند و در کشورهای عضو سازمان همکاری و توسعه اقتصادی نیز این مورد دنبال میشود. به علاوه، جریانهای تکنولوژی نقش فزایندهای در ایجاد تعادل بین پرداختها و سهم ناشی از صادرات منتج شده از صنایع با تکنولوژی متوسط رو به بالای کشورهای عضو سازمان همکاری و توسعه اقتصادی بازی میکنند»(OECD, 1999a). نمودار 1 رابطۀ میان صرف هزینه در تحقیق و توسعه و خلق دانش و نوآوری را به خوبی نشان میدهد.
نمودار شماره (1)- ارتباط میان مخارج تحقیق و توسعه و خلق دانش و نوآوری
مخارج اختصاص داده شده به تحقیق و توسعه در سطح جهانی متفاوت است. آمریکای شمالی بالاترین میزان مخارج در حوزۀ تحقیق و توسعه را در جهان دارا است(UNESCO, 2017).
همچنین یکی از ویژگیهای دانش و نوآوری، نیازمندی آن به نیروی کار ماهر و آموزش دیده است. «در توسعۀ اقتصادی یک کشور یا برای کشوری که میخواهد اقتصاد مبتنی بر دانش خود را توسعه دهد، منابع انسانی تعیینکننده هستند. بدون در اختیار داشتن تعداد کافی از افراد با مجموعهای کامل از مهارتها و تعالیم، هر تلاشی در راستای پیشرفت در اقتصاد با شکست مواجه میشود. سرمایۀ انسانی ناهمگن است. شاخص یا معیار مناسبی در دسترس نیست که بتواند خصوصیات انسانی که مربوط به اقتصاد و جامعه است را به خوبی نشان دهد. حال آنکه سطح مهارتهای فردی، دانش و صلاحیتها میتواند جهت نمایش موجودی یا میزان سرمایۀ انسانی در هر زمانی وجود داشته باشد؛ البته این مشخصهها را نمیتوان به آسانی تعیین نمود»(Criscuolo & Martin, 2004).
یکی از اصلیترین راههای انتقال دانش، آموزش است. «مهارتها و دانش افرادی که در جامعهای زندگی میکنند به شکل آشکارا نقش محوری در توسعۀ آن جامعه به عنوان یک اقتصاد یا جامعه مبتنی بر دانش را ایفا میکنند. از اینرو چارچوب اقتصاد دانشبنیان/ خدمات دانشبنیان10 با نهادهای آموزشی و کارآموزی رسمی و غیررسمی مرتبط میشود، به علاوه بروندادها بر حسب مهارتها و تواناییهای جمعیت»(Trewin, 2002). این امر بیانگر اهمیت مسألۀ آموزش و توجه هرچه بیشتر به نهادهای آموزشی و کارآموزی، در راستای تحقق توسعه میباشد. «اهمیت سرمایه انسانی در فرایند نوآوری، زمینهای است جهت تقاضا برای مهارتهای رشدیافته، شامل روح همکاری (کار دستهجمعی) و مهارت شناختی، و یادگیری درست به صورت مادامالعمر برای تعدیل تغییرات پیوسته»(OECD, 2000). نمودار 2 رابطۀ میان هزینۀ صرف شده در
حوزۀ آموزش را با خلق دانش و نوآوری به صورت خلاصه نشان میدهد.
نمودار شماره (2)- رابطۀ میان مخارج آموزش و خلق دانش و نوآوری
نیروی کار تحصیل کرده و بسیار ماهر برای اقتصاد دانشبنیان بسیار مهم و حیاتی است. ایدهها و تخصص فنی کلید چالشهای رقابتی جدید جهانی هستند. اقتصادهای دانشبنیان تقاضای بسیار زیادی برای مهارتها در سطوح بالا برای نیروی کار دارند. «برای نمونه آمارهای کشورهای عضو سازمان همکاری و توسعه اقتصادی نشان میدهد که نسبت نیروی کار با کیفیت عالی که در صنایع دانشبنیان اشتغال مییابند همراه با افزایش میزان بازده مالی و اجتماعی منسوب به آموزش عالی در حال رشد است. آسیای در حال توسعه نیاز دارد که سطوح موفق آموزشی و همچنین نسبت دانشمندان و مهندسان در جامعه را افزایش دهد تا شکاف با کشورهای توسعه یافته را کاهش دهد. آموزش عالی و مهارتها در سطوح بالا در سطح سوم برای اقتصادهای دانشبنیان بسیار حیاتی است؛ جایی که کشورهای در حال توسعه آسیا باید آن را بسیار پوشش دهند»(Asian Development Bank, 2014).
نقش آموزش در این مرحله از کار بسیار حیاتی است. منابع انسانی با تخصص بالا، نقش به غایت تأثیرگذاری در رشد و توسعهی اقتصادی ایفا میکنند. این نشان از اهمیت مسألۀ آموزش در یادگیری دانش و به تبع آن فراهم کردن فضای لازم برای تولید دانش و نوآوری است. برای تحریک رشد بلندمدت در اقتصاد دانش بنیان، سیاست گذاران باید زیرساخت های آموزشی را برای حمایت از کارگران جهت بالا بردن مهارت و مقابله با تغییرات سریع فناوری ایجاد کنند(Yeo & Lee, 2020).
در کشورهای در حال توسعه از آنجا که بخش قابل توجهی از نیروی کار حداکثر دارای سطح سواد ابتدایی هستند، آموزش عمومی اجباری، امکان یادگیریهای اولیه جهت آمادگی برای ورود به مرحلۀ یادگیری مهارتهای تخصصی و مشارکت در خلق دانش ضمنی را فراهم میکند. به گونهای که آمارتیا سن11 بیان میکند: «بزرگترین اختراع اجتماعی بشر، آموزش عمومی اجباری بوده است»(Sen, 1999).
«توزیع هزینه بر روی آموزش در کشورهای مختلف، متغیر است. برای مثال در بسیاری از کشورهای توسعهیافته و همچنین در کشورهای در حال توسعه، همچون برزیل، که به سرعت به سمت توسعهیافتگی پیش میروند، سهم آموزش از مخارج دولت قابل توجه است. البته لازم به ذکر است این میزان بر حسب درصد از تولید ناخالص داخلی است. میزان پرداخت اعتبارات به بخش آموزش، نیز شاخصی دیگر، برای پیشبینی وضعیت نیروی انسانی آیندۀ یک کشور است. «توزیع این متغیر یعنی میزان پرداخت اعتبارات به بخش دانش، نشان میدهد که بیشتر اشخاص در کشورهای درحال توسعه، عاری از مهارتهای مورد نیاز برای پذیرش منابع جهانی دانش موجود و رایگان میباشند. بدون آموزش، توانمندی اشخاص جهت سهیم شدن در اقتصاد دانشبنیان، چه به عنوان خریداران تولیدات و خدمات دانشبر و چه به عنوان کارگران دانش، محدود میشود»(Roberts, 2009).
زیرساختها از اهمیت بارزی در فرایند ابداع و نوآوری برخوردارند. تحقق یک ابداع بدون در اختیار داشتن زیرساختهای لازم، ممکن نیست. خلق دانش و نوآوری نیازمند همفکری و همکاری دانشمندان و کارشناسان مختلف است. بنابراین تسهیل ارتباط بین آنها به شکلهای گوناگون یک اقدام ضروری در راستای خلق دانش و نوآوریهای پیشران است. به همین دلیل وجود زیرساختهای ارتباطی یکی از پیشنیازهای ضروری است. اینترنت و زیرساخت فناوری اطلاعات و ارتباطات12 یکی از این زیرساختهای ارتباطی مورد نیاز است. «سرمایهگذاری در فناوری اطلاعات و ارتباطات که یک عامل تعیینکننده در اقتصاد جدید است، بدون وقفه در چند سال اخیر افزایش یافته و در نیمۀ دوم دهۀ 1990، انتشار ICT با ظهور اینترنت شتاب بیشتری گرفته است. سرمایهگذاری در داراییهای فکری مانند آموزش، تحقیق و توسعه و نرمافزار، به عنوان تکنولوژیهای جدید مورد نیاز برای کاربران دارای مهارت، بسیار زیاد است»(Lundvall & Borrás, 2005). «استفادۀ بیشتر از فناوری اطلاعات و ارتباطات هزینههای ارتباطی را کاهش داده و در نهایت جریان دانش و اطلاعات را تسهیل میکند. فناوری اطلاعات و ارتباطات نماد معاصر انقلاب فناوری و عامل اصلی رشد اقتصادی به ویژه در اقتصادهای صنعتی است»(Majeed & Ayub, 2018). «این تکنولوژی، ظرفیت سازمانها را برای تدوین دانش، فرایندها و اطلاعات ارتباطی افزایش داده است. برای انجام این اقدامات، سازمانها توازن میان دانش ضمنی و دانش مدون را در نسبت کل دانش، از بنیاد عوض کردهاند و در ماهیت، کمبود دانش ضمنی را ایجاد کردند. از آنجا که دستیابی به اطلاعات آسانتر و ارزانتر شده، مهارتها و صلاحیتهای مرتبط با گزینش (انتخاب) و استفادۀ کارا (مؤثر) از اطلاعات بسیار تعیینکننده شده است و برای اداره کردن دانش مدون نیاز به دانش ضمنی در قالب مهارتهاست»(Houghton & Sheehan, 2000). این امر نشان از نقش فوقالعاده مهم دانش ضمنی، هم در مسألۀ مهارتها و آموزش و هم در مسألۀ زیرساختICT (به عنوان یک ابزار کنترلی) دارد. تولید دانش و دسترسی به اینترنت باعث میشود که مصرفکنندگان نسبت به تصمیماتی که میگیرند، آگاهتر و آگاهتر شوند و به طور ضمنی، از تحصیلات بیشتری برخوردار باشند.( Vatamanescu, Nistoreanu & Mitan, 2017) بنابراین «سرمایهگذاری در تکنولوژی ارتباطات و اطلاعات مکمل سرمایهگذاری در منابع انسانی و مهارتها است»(Soete, 1997). یک مطالعۀ اخیر توسط سازمان همکاری اقتصادی و توسعه و کمیسیون اروپا نشان میدهد که 2000 سرمایهگذار برتر تحقیق و توسعه نوآوریهای پیشرو در بخش ICT هستند، جایی که نزدیک به 75 درصد از آنها دارای حق امتیاز ICT و 60 درصد دیگر طراح ICT هستند(Daiko et al,2017). نمودار 4 میزان تأثیر فناوری اطلاعات و ارتباطات را بر رشد اقتصادی بر حسب نوع تکنولوژی و بر حسب زمان نشان میدهد.
نمودار شماره (4)- تکنولوژی ارتباطات و اطلاعات به عنوان کاتالیست رشد
توجه: مقیاس بر حسب درصد میباشد.
منبع:(Asian Development Bank, 2014)
با توجه به نمودار بالا میتوان دریافت که اقتصادهای با درآمد پایین با روی آوردن به تکنولوژی اطلاعات و ارتباطات در یک مسیر رشد اقتصادی قرار گرفتهاند. همچنین نمودار 5 خلاصهای از تأثیر توسعۀ زیرساختها بر خلق دانش و نوآوری را نشان میدهد.
نمودار شماره (5)- ارتباط میان زیرساخت ICT و خلق دانش و نوآوری
منبع: یافتههای پژوهش
«تأثیر سرریز مثبت فناوری اطلاعات و ارتباطات و تحقیق و توسعه بر توسعۀ اقتصادی باعث شده است که کشورها و بخش های شرکت در سراسر جهان سرمایه گذاری خود را در زمینه تحقیق و توسعه در اقتصاد دیجیتال افزایش دهند»(Nair, Pradhan & Arvin,2020). «ایالات متحده آمریکا به یک رهبر جهانی در اعمال نفوذ نوآوری برای دستیابی به اهداف اقتصادی گسترده تبدیل شده است. این کشور به شدت در تحقیق و توسعه، آموزش عالی و فناوری اطلاعات و ارتباطات سرمایهگذاری کرده است. گذار ژاپن به سمت رشد اقتصاد دانشبنیان، شرح جبران عقب ماندگی و رسیدن سریع به اقتصادهای پیشرفته از طریق فرایند واردات کالاهای سرمایهای پیشرفته، صدور مجوز برای تکنولوژی خارجی و تشویق مطالعات خارجی است. سرمایهگذاری قوی در تحقیق و توسعۀ تجارتگرا همراه با تمرکز قوی بر صادرات محصولات تولید شده، نقاط قوت اقتصاد را به سمت بخشهای با ارزش افزوده بالا، از جمله الکترونیک، سخت افزار و قطعات الکترونیکی، سوق میدهد»(Asian Development Bank, 2014).
با توجه به آنچه که تاکنون گفته شد میتوان گفت مسألۀ آموزش، تحقیق و توسعه و زیرساخت فناوری اطلاعات و ارتباطات اهمیت بسیاری در فرایند تولید دانش و نوآوری ایفا میکنند. در ادامه پیشینۀ تحقیق بیان میشود، سپس به مدلسازی ریاضی این شاخصها پرداخته میشود تا از این بعد نیز تأثیرگذاری این عوامل بر تولید دانش و نوآوری نشان داده شود.
3- پیشینۀ تحقیق
قائد و دیگران به بررسي تـأثير فناوري اطلاعات و ارتباطات، سرمايهگذاري مسـتقيم خـارجي و مخـارج عمـومي دولـت بـر رشـد اقتصـادي كشورهاي منتخب منا، طي سالهاي 1377 تا 1398 پرداخته است. نتايج پژوهش نشان داد كه اثر فناوري اطلاعات و ارتباطات بر رشد اقتصـادي مثبـت و معنادار است، اثر متغير سرمايهگذاري مستقيم خارجي بر رشد اقتصادي مثبت اسـت؛ امـا از لحـاظ آمـاري معنـادار نيست و تأثير مخارج عمومي دولت بر رشد اقتصادي منفي و معنادار است (قائد، حیدری و رحیم دل گل تپه، 1399).
دادگر و دیگران در الگوی خود نشان دادند شاخص رقابت پذیری جهانی، مخارج تحقیق و توسعه و شاخص پیچیدگیهای کسبوکار برای کشوهای منتخب در حال توسعه، اثر معناداری بر تعداد حق اختراعات ثبت شده به عنوان پراکسی اقتصاد دانش دارد. همچنین اثر متغیر توسعه منابع انسانی و آموزشی بر متغیر نوآوری نسبت به اثر متغیر زیرساختهای فناوری اطلاعات و ارتباطات بیشتر است( دادگر، یزدانی و خوئینی، 1398).
قربانی و دیگران از سـه نـوع متغيـر زيرسـاختهـاي فيزيكـي، اجتمـاعي و فنـاوري اطلاعات و ارتباطات در دوره زمانی 1355-1391 استفاده کرده؛ یافتهها نشان داد كه طي دوره مورد بررسـي تـأثير زيرسـاخت هـا، اعـم از زيرساختهاي فيزيكي، اجتماعي و فناوري اطلاعات و ارتباطات بر رشـد اقتصادي ايران مثبت و معنيدار بوده است (قربانی، احمدی و مصطفوی، 1393).
شاکری و دیگران با استفاده از مدلهاي رشد درونزاي مبتني بر تحقيق و توسعه، در سه نمونه كشورهاي توسعهيافته، در حال توسعه و نيز نمونه متشكل از هر دو دسته كشورها، ابتدا تأثير فعاليتهاي تحقيق و توسعه را بـر رشـد اختراعات مورد بررسي قرار ميدهد و سپس بـه بررسـي ارتبـاط حجـم اختراعـات بـه ثبـت رسـيده و رشـد اقتصادي در نمونههاي ذكر شده ميپردازد. نتايج حاصل از مقالـه نشـان ميدهد اول اينكه، سرمايهگذاري در بخش تحقيق و توسـعه در هـر دو گـروه كشـورهاي در حـال توسـعه و توسعهيافته موجب افزايش جريان اختراعات ميشود و اين بـازده در كشـورهاي در حـال توسـعه نسـبت بـه كشورهاي توسعهيافته بيشتر است دوم اينكه، اثر افزايش در اختراعات بر افزايش توليد ناخـالص داخلـي در كشـورهاي توسـعهيافتـه بيشـتر ازكشورهاي در حال توسعه است. سـوم اينكـه، سـرمايهگـذاري در بخـش تحقيـق و توسـعه تـأثيرات مثبـت و معنيداري بر افزايش توليد ناخالص داخلي در هر دو گروه كشورهاي توسعهيافته و در حال توسعه دارد (شاکری و ابراهیمی سالاری، 1388).
نیر13 و همکاران در یک مطالعه روابط درونزا بین تحقیق و توسعه، توسعۀ زیرساخت فناوری اطلاعات و ارتباطات و رشد اقتصادی در کشورهای OECD بین سالهای 1961 تا 2018 را بررسی کردند. نتایج تجربی نشان داد که توسعۀ زیرساختهای تحقیق و توسعه و فناوری اطلاعات و ارتباطات به رشد اقتصادی بلند مدت در کشورهای OECD کمک میکند(Nair, Pradhan & Arvin,2020).
«بلانکو14 و همکاران به برآورد اثر تحقیق و توسعه بر بهرهوری کل عوامل و خروجی در بخش خصوصی در سطح ایالتی برای ایالات متحده در دوره زمانی 2007-1963 پرداختند. نتایج این پژوهش اینگونه بود: 1) تقریبا در تمام خصوصیات تخمین زده شده، مشاهده شد که R&D انجام شده در داخل ایالت تأثیر مثبت و معناداری بر تولید ناخالص داخلی ایالتی15 از طریق بهره وری کل عوامل در بلند مدت دارد. 2) به نظر نمیرسد R&D اثرات کوتاهمدت قابل توجهی در بهرهوری داشته باشد، چه R&D انجام شده در داخل ایالت و چه در خارج از ایالت. سرریز مثبت R&D در میان ایالات آمریکا مشاهده شد. 3) نتایج نشان دادند که برای هر دلار سرمایهگذاری در تحقیق و توسعه، نه تنها بر تولید ناخالص داخلی خود ایالت میافزاید، بلکه به طور میانگین حدود 5 دلار تولید ناخالص داخلی در دیگر ایالات ایجاد میشود»(Blanco, Gu, & Prieger, 2016).
«گونزالز16 و همکاران تأثیر تحقیق و توسعه و آموزش نیروی کار را روی کارایی نوآوری17 در بنگاههای تولیدی اسپانیایی، که به دو صورت بنگاههای کوچک و بزرگ در نظر گرفته شدهاند، را بررسی و تحلیل کردند. یافتههای پژوهش آنان نشان میدهد که تحقیق و توسعه یک فاکتور کلیدی در تشریح بنگاهها در کارایی نوآوری است و همچنین سرمایهگذاری در آموزش نیروی کار تأثیر معناداری بر نوآوری دارد؛ اگرچه از نظر مقداری، کمتر است. همچنین نتایج، یک ارتباط مکملی را تأیید میکنند: آموزش تأثیر تحقیق و توسعه روی کارایی نوآوری را تقویت میکند. تأثیرات بر طبق سایز بنگاه و صنعت متفاوت است. در این مقاله از دو شاخص به عنوان خروجی نوآوری استفاده شده است؛ یکی کسری از بنگاههای با حداقل یک نوآوری در فرایند یا تولید؛ و دیگری کسری از بنگاههای با حداقل یک حق امتیاز»(González, Miles, & Pazó, 2015).
«گورمو18 و همکاران ارتباط حق امتیازها و مخارج تحقیق و توسعه را با استفاده از دادههای حق امتیاز طولی جدید19 در سطح بنگاهها برای بخش تولیدی ایالات متحده در دوره زمانی 1992-1982 را بررسی کردند. نتایج تخمینها نشان میداد که هم بستگی زمانی20 میان خلق حق امتیاز21 و مخارج تحقیق و توسعه یک روند رو به قویتر شدن دارد»(Gurmu & Pérez-Sebastián, 2008).
«بیلبائو22 و همکاران در مقالۀ خود از یک طرف به دنبال پیگیری نقش تحقیق و توسعه در تابع تولید نوآوری پرداختند و از سوی دیگر تأثیر نوآوری بر پرورش رشد اقتصادی را مورد بررسی قرار دادند. آنها دریافتند که سرمایهگذاری در تحقیق و توسعه که در بخشهای مختلف انجام میشود؛ خصوصی، عمومی و آموزش عالی؛ دارای تأثیرات متفاوتی روی نوآوری و رشد اقتصادی است. نتایج به دست آمده یک ارتباط مثبت میان فعالیتهای تحقیق و توسعه و پیدایش نوآوری را نشان میدهند. فعالیتهای تحقیقاتی که توسط بخش خصوصی انجام میشود بالاترین نرخ بازدهی را نسبت به دیگر بخشها دارد»(Bilbao‐Osorio & Rodríguez‐Pose, 2004).
«بیشتر ادبیات نشان میدهند که تقریبا نیمی از تفاوتهای بین کشوری در رشد اقتصادی، از تفاوت در بهرهوری کل عوامل، که به طور کل مرتبط با پیشرفت فنی است، ناشی میشود. یائونگ23 و همکاران به بررسی رابطۀ بلند مدت میان مخارج تحقیق و توسعه و رشد اقتصادی با استفاده از روش پانل دیتا برای اقتصادهای 24ASEAN+3 در دوره زمانی 2013-1994 پرداختند. نتایجی که به دست آمد این است که مخارج تحقیق و توسعه نقش کارآمدتری در این کشورها نسبت به نواحی دیگر ایفا میکند. ترسیم مسیر نوآوری در این کشورها توضیح میدهد که به طور عمده مخارج تحقیق و توسعه به سطح توسعهشان بستگی دارد اما انحراف از "مسیر نوآوری کل25" دلالت بر این دارد که این امر متأثر از چندین عامل دیگر است. توانایی دولت برای بسیج منابع، عمق بازار اعتباری و همکاریهای فنی اثر بیشتری روی تحقیق و توسعه برای کشورهای عضو ASEAN+3 دارند. هر کشور که به دنبال رشد اقتصادی پایدار است باید مخارج تحقیق و توسعۀ خود را افزایش دهد»(Yanyun & Mingqian, 2004).
«یولکو26 یک قیاس منطقی مهم از مدلهای رشد مبتنی بر تحقیق و توسعه را بررسی کرد: نوآوری در بخشهای تحقیق و توسعه خلق میشود و این امر رشد اقتصادی پایدار را ممکن میسازد و موجب میشود که یک بازدهی ثابت نوآوری بر حسب تحقیق و توسعه وجود داشته باشد. تجزیه و تحلیلها با استفاده از تکنیکهای مختلف پانل دیتا صورت گرفت و از دادههای حق امتیاز و تحقیق و توسعه برای بیست کشور عضو سازمان همکاری و توسعه اقتصادی و ده کشور غیر عضو برای دوره زمانی 1981-1997 استفاده کرد. نتایج نشان دادند که یک رابطۀ مثبت میان تولید ناخالص داخلی سرانه و نوآوری، هم در کشورهای عضو سازمان همکاری و توسعه اقتصادی و هم در کشورهای غیر عضو، وجود دارد، در حالی که اثر سهم تحقیق و توسعه بر نوآوری فقط برای کشورهای عضو سازمان همکاری و توسعه اقتصادی با بازارهای بزرگ، معنادار است» (Ulku, 2004).
«سیلوستر27 به بررسی وابستگی میان تحقیق و توسعه و نرخ رشد خروجی سرانه در سطح ملی پرداخت. پرسشی که در مقالۀ او مطرح شد این است که آیا کشورهایی که سهم بیشتری از خروجی را به تحقیق و توسعه اختصاص دادهاند، رشد سریعتری نسبت به کشورهای مشابه دارند؟ بنابراین تحقیق و توسعه برای بیست کشور عضو OECD با استفاده از رگرسیون چند متغیره مورد بررسی قرار گرفت، اما آنچه که گزارش شد این بود که فقط برای کشورهای G-728 یک رابطۀ مثبت میان مخارج تحقیق و توسعۀ صنعتی و رشد اقتصادی وجود دارد»(Sylwester, 2001).
4- روششناسی تحقیق
پژوهش حاضر با وارد نمودن متغیرهای مخارج تحقیق و توسعه، مخارج آموزش و تعداد کاربران اینترنت به عنوان شاخص زیرساخت فناوری اطلاعات و ارتباطات طی دوره زمانی 2018-1999 پرداخته است. این پژوهش به دنبال بررسی تأثیر این متغیرها بر میزان تولید دانش و نوآوری است. شاخصی که برای تولید دانش و نوآوری مورد استفاده قرار گرفته است آمار حق امتیازهای منتشر شده میباشد. بدین منظور از دادهها و اطلاعات بیست و سه کشور منتخب عضو OECD استفاده شده است. چون یک پژوهش بین کشوری است، لذا از تکنیک پانل دیتا، که مقاطع و دورههای زمانی را با هم ترکیب میکند، استفاده گردیده است.
5- دادهها
متغیرهای مورد استفاده در الگوی اقتصاد سنجی مورد بررسی به قرار زیر است:
· حق امتیازها: همانطور که گفته شد در این مقاله شاخصی که برای تولید دانش و نوآوری در نظر گرفته شده، میزان حق امتیاز است. بدین منظور دو آمار مورد ارزیابی و استفاده قرار گرفته است: یکی آمار حق امتیازهای سهگانه29 و دیگری آمار مربوط به حق امتیازهای ادارۀ ثبت اختراع و علائم تجاری ایالات متحده30.
· مخارج تحقیق و توسعه: «پول صرف شده در امور خلاق تحت یک مبنای سیستماتیک است که برای افزایش سهم از دانش و همچنین استفاده از این دانش برای ابداع کاربردهای جدید استفاده میشود. مخارج تحقیق و توسعه اشاره به تمام مخارج تحقیقات انجام شده در دانشگاهها و دیگر نهادهای آموزش عالی دارد؛ صرف نظر از اینکه بودجۀ پژوهش از طریق بودجۀ نهادهای عمومی تأمین میشود یا از طریق کمکهای مالی جداگانه یا قراردادهای حامیان خصوصی و عمومی. این امر شامل تمام موسسات تحقیقاتی و ایستگاههای تجربی31 که تحت کنترل مستقیم نهادهای آموزشی عالی یا تحت نظارت و همکاری با نهادهای آموزش عالی عمل میکنند، میباشد»32.
· مخارج عمومی دولت در حوزۀ آموزش: «مخارج عمومی دولت در آموزش (جاری، سرمایه و انتقالها) به عنوان درصدی از مخارج عمومی دولت در تمام بخشها (شامل بهداشت، آموزش، خدمات اجتماعی) بیان میشود. این هزینه شامل مخارج سرمایهگذاری شده از منابع بینالمللی به دولت است. منظور از دولت معمولا دولتهای محلی، منطقهای و مرکزی است. مخارج عمومی آموزش شامل پرداختها توسط دولتهای عمومی/شهری (وابسته به شهرداری)، منطقهای و ملی (به استثناء سهم خانوار) روی نهادهای آموزشی (عمومی و خصوصی)، ادارۀ آموزش و پرورش و یارانههایی برای نهادهای خصوصی است. در برخی موارد، دادۀ مربوط به مخارج عمومی روی آموزش تنها به وزارت خانۀ آموزش اشاره دارد و میتوان دیگر وزارتخانهها، که بخشی از بودجۀ خود را به فعالیتهای آموزشی اختصاص میدهند، را مستثنی کرد»33.
· کاربران اینترنت: «کاربران اینترنت، افرادی هستند که در طی دوازده ماه گذشته از اینترنت استفاده کردهاند. اینترنت میتواند توسط کامپیوتر، تلفن همراه، دستگاه بازی، تلویزیون دیجیتال و کامپیوتر کوچک قابل حمل که ابزارهایی برای دفتر کار روزمره فراهم میکنند34، استفاده شود»35.
· جزء اخلال: آمار مربوط به دستاوردهای علمی توسط عوامل گوناگون در معرض تغییر قرار دارد. برای برخی از کشورها مرزهای علم به جاهایی رسیده است که دیگر انتشار دستاوردهای علمی و نوآوری تکاندهنده خواهد بود. این امر این دسته از کشورها را بر آن داشته که دستاوردهای خود را از یک حدی فراتر انتشار ندهند. مسألۀ دیگری که وجود دارد این است که کشورها دیگر حاضر به انتشار دستاوردهای خود نمیباشند زیرا این دستاوردها جزء مزیت رقابتی بوده و انتشار آنها به صرفه نمیباشد. لذا جزء اخلال در این رابطه گنجانده شده است.
بخشی از دادههای مورد استفاده از سایت OECD و برخی دیگر از سایت بانک جهانی جمعآوری شده است.
1-5-مدل اقتصادسنجی
با توجه به متغیرهای اشاره شده در بالا، تصریح مدل اقتصادسنجی پژوهش حاضر به صورت زیر معرفی خواهد شد:
مدل 1) )
= + + + + (1)
= + + + + (2)
i : مقاطع ( بیست و سه مقطع)
t: زمان (بیست دوره زمانی- دوره زمانی سال 1999 تا 2018)
متغیرهای وابسته:
· PTPit: آمار حق امتیاز کل مربوط به حق امتیازهای سهگانه
· PUSPTOit: آمار حق امتیاز کل مربوط به حق امتیاز USPTO متغیرهای مستقل:
· R&D: مخارج تحقیق و توسعه
· EDE36: مخارج عمومی در حوزۀ آموزش
· IU37: تعداد کاربران اینترنت (به عنوان شاخصی برای زیرساخت ICT)
· ɛ: جزء خطا
برآورد مدل برای بیست و سه کشور38 عضو OECD صورت گرفته است.
2-5-تجزیه و تحلیل
از آنجا که پژوهش حاضر مطالعه بین کشوری است تکنیک پانل دیتا مناسبترین روش است. در نخستین گام به بررسی مانایی متغیرها پرداخته میشود. سپس در ادامه وجود یا عدم وجود رابطۀ بلندمدت میان متغیرها بررسی میشود. از آزمون همجمعی برای بررسی این مهم استفاده میشود. نتایج این آزمونها در جداول 2 و 3 خلاصه شده است:
جدول شماره (2)- نتایج آزمون ریشه واحد
آزمون مانایی | LLC | مرتبه مانایی | IPS | مرتبه مانایی | ADF | مرتبه مانایی | PP | مرتبه مانایی |
متغیر | Prob | Prob | Prob | Prob | ||||
| 5.07574- | تفاضل مرتبه اول | 8.93742- | تفاضل مرتبه اول | 5.07574- | تفاضل مرتبه اول | 96.6255 | سطح |
0.0000 | 0.0000 | 0.0000 | 0.0000 | |||||
| 2.85844- | سطح | 63.9549- | سطح | 89.9026 | تفاضل مرتبه اول | 472.235 | سطح |
0.0021 | 0.0053 | 0.0001 | 0.0000 | |||||
| 1.95933- | سطح | 6.02632- | تفاضل مرتبه اول | 68.0201 | سطح | 199.686 | تفاضل مرتبه اول |
0.0250 | 0.0000 | 0.0190 | 0.0000 | |||||
| 1.91637 | سطح | 6.14235- | تفاضل مرتبه اول | 125.701 | تفاضل مرتبه اول | 74.0442 | سطح |
0.0277 | 0.0000 | 0.0000 | 0.0054 | |||||
| 14.3840- | سطح | 11.9731- | سطح | 235.387 | سطح | 2235.57 | سطح |
0.0000 | 0.0000 | 0.0000 | 0.0000 |
روش آزمون | آماره آزمون | فرضیه صفر | نتیجه آزمون |
Prob | |||
Panel PP-Statistic | 6.891753- | عدم وجود همجمعی | رد فرضیه صفر |
0.0000 | |||
Group PP-Statistic | 8.299925- | عدم وجود همجمعی | رد فرضیه صفر |
0.0000 |
نتایج آزمون همجمعی بیان میدارد که بین متغیرهای مدل در بلندمدت ارتباط وجود دارد. در گام بعدی برای برآورد مدل از ابتدا با استفاده از آزمونهاي تشخيصي (چاو و هاسمن) نوع مدل انتخاب ميشود. براي آزمون چاو، ابتدا مدل اثر ثابت زمانی تخمين زده شده است. سپس آزمون چاو را انجام داده بر اساس آماره F ليمر استفاده از دادههای تلفیقی رد خواهد شد. نتایج آزمون به صورت خلاصه در جدول 4 آمده است.
جدول شماره (4)- آزمون چاو برای تشخیص الگوی دادههای ترکیبی یا تلفیقی
آزمون اثرات ثابت (چاو) | مقدار محاسبه شدهی F | P-Value | نتیجۀ آزمون |
رابطه (1) | 500.405175 | 0000/0 | رد H0 |
رابطه (2) | 441.084119 | 0000/0 | رد H0 |
براي انجام آزمون هاسمن ابتدا مدل را به صورت اثر تصادفي تخمين زده و سپس آزمون هاسمن انجام ميشود. نتايج آزمون هاسمن در جدول 5 آمده است که حاكي از تأیید اثرات ثابت در برابر اثرات تصادفی در هر سه مدل تحقیق است.
جدول شماره (5)- آزمون هاسمن برای تشخیص الگوی اثرات ثابت یا تصادفی
آزمون هاسمن | مقدار محاسبه شدهی F | P-Value | نتیجه |
رابطه (1) | 12.711559 | 0.0053 | رد H0 |
رابطه (2) | 13.220564 | 0.0042 | رد H0 |
رد شدن فرضیه صفر نشان میدهد که برای تخمین مدل باید از روش آثار ثابت استفاده شود. پذیرش این فرضیه هم به معنای استفاده از روش آثار تصادفی است.
حال نتایج برآورد مدل در جداول 6 و 7 ارائه میگردد.
جدول شماره (6)- نتایج برآورد برای رابطه(1)
متغیرها | Coefficient | Std.error | t-statistic | Prob. |
C | 3.392964 | 0.513102 | 6.612645 | 0.0000 |
| 0.782479 | 0.110704 | 7.068216 | 0.0000 |
| 0.617375 | 0.210975 | 2.926296 | 0.0036 |
| 0.113941 | 0.032996 | 3.453158 | 0.0006 |
متغیرها | Coefficient | Std.error | t-statistic | Prob. |
C | 2.531000 | 0.517190 | 4.893754 | 0.0000 |
| 0.656569 | 0.111586 | 5.883979 | 0.0000 |
| 0.662149 | 0.212655 | 3.113719 | 0.0020 |
| 0.683315 | 0.033259 | 20.54519 | 0.0000 |