ارزیابی تأثیرات اجتماعی و فرهنگی احیا و توسعۀ اراضی کانون ابوذر در منطقه 17 تهران
الموضوعات :
1 - دانشیار جامعهشناسی، دانشگاه محقق اردبیلی، اردبیل، ایران
الکلمات المفتاحية: اراضی کانون ابوذر, مجموعه فرهنگی ورزشی و ارزیابی تأثیرات اجتماعی, منطقۀ 17 تهران,
ملخص المقالة :
مطالعه حاضر با هدف ارزیابی تأثیرات احیا و توسعۀ اراضی کانون ابوذر در منطقه 17 تهران به مرحله اجرا درآمده است. مدل نظری پژوهش بر مفهوم عدالت فضایی و توسعه پایدار استوار بوده، برای ارزیابی تأثیرات اقدام از روشهای مختلف کمی و کیفی، اعم از انجام پیمایش در حوزۀ مداخله پروژه، مصاحبه با گروههای مختلف ذینفع و نیز مشاهدات میدانی استفاده شده است. ارزیابی تأثیرات در قالب سه سناریوی تداوم وضع موجود، تغییر وضع موجود و تعدیل وضع موجود صورت گرفته و تأثیرات هر سناریو در چهار حوزۀ ترافیکی، اجتماعی، محیطی و نهادی بررسی شده است. طبق نتایج، محدودۀ مورد بررسی در وضعیت فعلی با مسائل ترافیکی، اجتماعی و نهادی دست به گریبان است که در صورت تحقق سناریوی اول در هر چهار حوزه یادشده، تأثیرات منفی غلبه خواهد کرد. تحقق سناریوی دوم در کنار تأثیرات مثبت قابل توجه، به دلیل اتکا به رویکرد تقابلی با سازمانهای ذینفع، اجرای پروژه را با تأثیرات منفی و هزینههای متعددی مواجه خواهد ساخت. اما در صورت تغییر رویکرد یادشده و اتخاذ موضع تعاملی و مبتنی بر مدیریت مشارکتی در اجرای پروژه (سناریوی سوم)، بخش قابل توجهی از تأثیرات منفی یادشده منتفی بوده، بخش زیادی از تأثیرات مثبت سناریوی قبلی نیز به قوت خود باقی خواهد بود. بر همین اساس گروه اتاف، سناریوی سوم را به عنوان سناریوی برگزیده پیشنهاد نموده و در راستای تحقق این سناریو، کاربست پیشنهادی را در قالب سه مقولۀ نظام بسامد اجرا، نظام کارآمد ارتباطی و نظام هوشمند پایش ارائه نموده است.
اشرفی، یوسف و طلا رشیدی (1392) «ارزيابي تأثير اجتماعي پروژه¬هاي شهري؛ نمونه موردي: پارک کودک ظفر گلچين در منطقه 10 شهرداري تهران». نشریه مدیریت شهری. دوره یازدهم، شماره 31، صص 295-315.
بختیاری، پیمان و مهدی استادی جعفری و محمود کرم رودی و میقات حبیبیان (1388) جایگاه انرژیهای تجدیدپذیر در نظریه حملونقل پایدار مسافر، دوره چهارم، شماره 12، صص 77-96.
جوان، جعفر و عبدالله عبدالهی (1387) «عدالت فضایی در فضاهای دوگانه شهری (تبیین ژئوپلیتیکی الگوهای نابرابری در حاشیه کلان¬شهر مشهد)». فصلنامه ژئوپلیتیک، سال چهارم، شماره 2، صص 131-156.
حاتمی¬نژاد، حسین و یوسف اشرفی (1388) «دوچرخه و نقش آن در حمل¬و¬نقل پایدار شهری؛ نمونه موردی: شهر بناب». مجله پژوهش¬های جغرافیای انسانی. شماره 70، صص 45-63.
روچ، کریس (1387) ارزیابی تأثیر پروژه. ترجمه حسن چاووشیان. تهران، اختران.
سرور، رحیم و مهدی امینی (1392) تحلیل و ارزیابی تأثیر اجتماعی - فرهنگی ترافیك و حمل¬ونقل شهری. تهران: تیسا.
شرزه¬ای، غلام¬علی و وحید ماجد (1390) «تأمین مالی پایدار شهری؛ چگونگی تأمین مالی به منظور توسعه پایدار شهری». مدیریت شهری. دوره نهم، شماره ویژه¬نامه، صص 299- 315.
کریمی، علی¬اشرف و محمد شوهانی (1393) «مکان¬یابی فضاهای سبز با رویکرد توسعه پایدار در پر کردن اوقات فراغت». فرهنگ ایام. دوره پانزدهم، شماره 44، صص 95-111.
محمدی سنگ¬لی، خشایار و سیده¬ صدیقه قرشی (1395) «توسعه پایدار شهری، رویکرد جهانی با راه¬کارهای محلی (مطالعه موردی: بررسی معیارهای پایداری در معماری سنتی شهر یزد)». شباک، سال دوم، شماره 4 و 5، صص 87-98.
محمدی، مریم (1387) «زنان و رویکرد عدالت جنسیتی در توسعه پایدار». جستارهای شهرسازی. شماره 24، صص 56-63.
دفتر نوسازی ناحیۀ 1 منطقه 17 تهران (1395) سند توسعۀ محلۀ ابوذر غربی. شهرداری منطقۀ 17 تهران.
Ebrahimabadi, M.S.)2008(. Accessibility and Street Layout, Master Thesis in Urban Planning and Design. Stockholm: Sweden.
Fujita, K., (2009). Urban justice and Sustainability, Local Environment, VOL. 14. NO. 5.
Hellegers, S., (2011), Justice and Mobilities in the Netherlands. Master Thesis Human Geography.
Soja, E., (2009). the city and spatialjustice, justice spatial/spatial justice, www.jssj.org.
Visser. G., (2003). Spatiality’s of Social Justice and Local Government Transition: Notes on and for South African Social Justice Discourse, South African Geographical Journal. VOL. 85(2).
ارزیابی تأثیرات اجتماعی و فرهنگی احیا و توسعۀ
اراضی کانون ابوذر در منطقه 17 تهران
اسماعیل جهانی دولتآباد
دانشیار جامعهشناسی، دانشگاه محقق اردبیلی، اردبیل، ایران
چکیده
مطالعه حاضر با هدف ارزیابی تأثیرات احیا و توسعۀ اراضی کانون ابوذر در منطقه 17 تهران به مرحله اجرا درآمده است. مدل نظری پژوهش بر مفهوم عدالت فضایی و توسعه پایدار استوار بوده، برای ارزیابی تأثیرات اقدام از
روشهای مختلف کمی و کیفی، اعم از انجام پیمایش در حوزۀ مداخله پروژه، مصاحبه با گروههای مختلف ذینفع و نیز مشاهدات میدانی استفاده شده است. ارزیابی تأثیرات در قالب سه سناریوی تداوم وضع موجود، تغییر وضع موجود و تعدیل وضع موجود صورت گرفته و تأثیرات هر سناریو در چهار حوزۀ ترافیکی، اجتماعی، محیطی و نهادی بررسی شده است. طبق نتایج، محدودۀ مورد بررسی در وضعیت فعلی با مسائل ترافیکی، اجتماعی و نهادی دست به گریبان است که در صورت تحقق سناریوی اول در هر چهار حوزه یادشده، تأثیرات منفی غلبه خواهد کرد. تحقق سناریوی دوم در کنار تأثیرات مثبت قابل توجه، به دلیل اتکا به رویکرد تقابلی با سازمانهای ذینفع، اجرای پروژه را با تأثیرات منفی و هزینههای متعددی مواجه خواهد ساخت. اما در صورت تغییر رویکرد یادشده و اتخاذ موضع تعاملی و مبتنی بر مدیریت مشارکتی در اجرای پروژه (سناریوی سوم)، بخش قابل توجهی از تأثیرات منفی یادشده منتفی بوده، بخش زیادی از تأثیرات مثبت سناریوی قبلی نیز به قوت خود باقی خواهد بود. بر همین اساس گروه اتاف، سناریوی سوم را به عنوان سناریوی برگزیده پیشنهاد نموده و در راستای تحقق این سناریو، کاربست پیشنهادی را در قالب سه مقولۀ نظام بسامد اجرا، نظام کارآمد ارتباطی و نظام هوشمند پایش ارائه نموده است.
واژههای کلیدی: اراضی کانون ابوذر، مجموعه فرهنگی ورزشی و ارزیابی تأثیرات اجتماعی، منطقۀ 17 تهران.
بیان مسئله
منطقه 17 تهران نسبت به مناطق دیگر، مساحت کمتری دارد و در عین حال بسیار پرجمعیت است. از آنجایی که این منطقه، سرانههای استاندارد مناسبی ندارد، محدودیتهایی در اراضی باز وجود دارد؛ توزیع امکانات، زیرساختها و تسهیلات، برخی از امور ضروری در این منطقه است.
بررسی وضعیت سرانههای این محله بیانگر آن است که محله ابوذر غربي براي کاربري آموزشي (صرفنظر از آموزش عالي) به 34/2 هکتار، براي کاربري فضاي سبز به 56/1 هکتار، براي کاربري درماني - بهداشتي به 52/0 هکتار، براي کاربري ورزشي به 27/0 هکتار، براي کاربري مذهبي به 12/0 هکتار، براي کاربري فرهنگي به 08/0 هکتار و براي کاربري گردشگري به 05/0 هکتار نياز دارد (دفتر نوسازی ناحیۀ 1 منطقه 17، 1395).
کانون اراضی ابوذر در زمینی به وسعت 20 هزار مترمربع در ناحیه 1 منطقه 17 و در محله ابوذر غربی درست در قلب این منطقه واقع شده است. کاربری این مرکز فرهنگی - تربیتی و عملکرد در سطح منطقهای است. مالکیت و سند اراضی این مرکز متعلق به شهرداری است. فعالیتهای دایر در این مرکز، آموزشی- ورزشی است که از سالهای گذشته در اختیار آموزش و پرورش و سازمان بهزیستی قرار داشت. اکنون شهرداری درصدد است برای تأمین سرانههای فرهنگی و خدماتی منطقه نسبت به احیا و توسعۀ فعالیتهای این مرکز اقدام کند.
هرچند احداث مرکز بزرگ و کامل به جای واحدهای کمتراکم و فرسوده کنونی میتواند مزایای زیادی برای شهروندان منطقه داشته و مورد استقبال قرار گیرد، خلع ید از سازمانهای آموزش و پرورش و بهزیستی و احتمال شکلگیری مقاومتها و چالشهای ناشی از آن از یکسو و مشکلات و مزاحمتهای ناشی از مراحل ساخت و احداث مانند خاکبرداری، بینریزی و... از سوی دیگر و نیز احتمال شلوغ شدن محله به دلیل مراجعه تعداد کثیری از شهروندان پس از بهرهبرداری، میتواند موجبات بروز برخی مشکلات را در این محدوده فراهم آورد. به همین جهت لازم است با انجام مطالعات ارزیابی تأثیرات اجتماعی و فرهنگی (اتاف) نسبت به شناسایی تأثیرات منفی و نیز تقویت مزایا و اثرات مثبت و سازندۀ این پروژه بزرگ فرهنگی - خدماتی اقدام شود. از اینرو به دلیل بزرگمقیاس بودن پروژه، منافع مادی و کسب درآمدهای پایدار برای شهرداری منطقه، افزایش رضایتمندی شهروندان، توسعه مرکز فعلی، اجرای طرح اتاف برای شهرداری این منطقه، اولویت دارد.
در همین راستا، لزوم توجه به تأثیرات گوناگون و به طور خاص تأثیرات اجتماعی و فرهنگی ایجاد و توسعۀ چنین فضاهایی و پیشبینی درست آن بر اساس واقعیات موجود، به همان اندازه مهم است که ضرورت تسلط رویکرد انسانمحور بر سیاستها و اقدامات شهری. این همان نگاه سيستمی به شهر و مسائل شهری بوده و بیانگر این است که شهر فقط یک سيستم کالبدی یا طبيعی نيست، بلکه بستر اصلی زندگی فردی و جمعی انبوه انسانهاست و بنابراین مکانی برای تحقق آرمانها، بروز خلاقيت و جستوجوی سعادت و رضایت آنان محسوب میشود. از این نظر، برنامهریزی میباید فراتر از اهداف کالبدی و کارکردی، به نيازهای اجتماعی، فرهنگی و روانی مردم پاسخ گوید (اشرفی و رشیدی، 1392: 296). بر همین اساس، ارزیابی تأثیرات اجتماعی و فرهنگی مطرح میشود که پیآمد نظری و روششناختی آگاه شدن بر کارکردهای پنهان پروژههای توسعه است. به موجب آن، اجرای هر طرح، سیاست یا برنامه توسعهای قبل از اجرا با برخی مناسبات محیطی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی درگیر است که تجربه برنامههای توسعه نشان میدهد تا زمانی که هماهنگی لازم بین این مناسبات ایجاد نشود، اجرای طرح توسعهای با موفقیت چندانی همراه نبوده و اهداف مورد نظر به طور کامل محقق نخواهد شد (ر.ک: روچ، 1387).
محدوده اجرای طرح در بلوار ابوذر و به طور مشخص در محدوده اراضی معروف به کانون ابوذر تعریف شده است. از کاربریهای مهم اطراف پروژه میتوان به مواردی همچون ساختمان مرکز شهرداری، بیمارستان ضیاییان، مسجد ابوذر، حسینیه خرابه شام، کلانتری 149 امامزاده حسن، بوستانهای عاشری و دکتر حسابی، مدارس، دبیرستانها و... اشاره کرد. وجود عناصر یادشده و ارتباط بین آنها، یک چرخه فرهنگی خدماتی را شکل میدهد که شهرداری منطقه 17 تهران را مجاب به ایجاد و توسعه یک مرکز فرهنگی خدماتی بزرگ در آن کرده است. اجرای این طرح مستلزم ایجاد تغییراتی در محدوده یادشده اعم از تملک و خلع ید از آموزش و پرورش و...، تخریب و خاکبرداری ساختمانهای قدیمی، ساخت و احداث بناها و ساختمانهای جدید، تجهیز مرکز متناسب با بخشهای مورد نظر، تأمین نیروی انسانی مورد نیاز در بخشهای مختلف و اتخاذ تدابیر ترافیکی لازم در مرحلۀ اجرای پروژه است.
اولين و مهمترين خطرپذیری كه اين پروژه ممکن است با آن مواجه شود، مقاومتهای احتمالی برخی سازمانها (از جمله آموزش و پرورش و بهزیستی و...) در برابر اجرای طرح است. همانطور که اشاره شد، بین شهرداری و سازمانهای یادشده، دعوای حقوقی بر سر مالکیت و تصدیگری اراضی کانون ابوذر و به طور کلی تمام مراکز فرهنگی ورزشی مشابه در نقاط مختلف تهران در جریان است و اطلاعات بهدستآمده از مصاحبههای مقدماتی با مسئولان فعلی کانون ابوذر نیز به وضوح بیانگر اختلافنظرهایی میان این سازمانهاست. با توجه به توضیحات یادشده میتوان اذعان نمود که یکی از مسائلی که پروژه مورد بررسی در بدو امر با آن مواجه خواهد بود، بحث اقناع ذینفعان یادشده و جلب مشارکت آنها در مراحل اجرا و بهرهبرداری از پروژه است. تجربه نشان میدهد که این موضوع یکی از نقاط چالشبرانگیز در اجرای طرحهای اینچنینی است و حتی به جرأت میتوان اذعان نمود که نحوۀ عمل مجریان پروژه در این حوزه میتواند آیندۀ پروژه را تحت تأثیر قرار دهد و آن را به عنوان یک پروژه موفق یا ناموفق معرفی نماید. تمام مسائل یادشده که احتمالاً در تعامل شهرداری با سازمانهای ذکرشده بروز ميکند، احتمال شکلگیری جمعیت معترضی را فراهم میآورد که حتی اگر به صورت منسجم، یکپارچه و هدفمند به دنبال احقاق حقوق از دست رفتهشان (به زعم خود) نباشند، اما میانگین نارضایتی عمومی از پروژه را افزایش میدهد.
نکته مهم بعدی که در اینجا باید مدنظر قرار گیرد، تغییرات احتمالی در وضعیت شاخصههای ترافیکی محدوده در اثر اجرای پروژه است. با اجرای این طرح (بهویژه در مرحله اجرا) الگوهای ترافیکی محدوده و خیابانهای اطراف و موازی آن احتمالاً دچار دگرگونی شده، این دگرگونی برحسب نحوۀ اجرا و مدیریت پروژه ممکن است به سمت بدتر شدن اوضاع در این محدوده حرکت کند. چنانکه گزینههای جایگزینی که احتمالاً قرار است بار ترافیکی احتمالي ایجادشده در اثر اجرای پروژه و محدود شدن فضاي حرکت سواره را به دوش بکشند، ممکن است ظرفیت لازم برای تردد حجم زیاد سواره را بنا به دلایل گوناگون نداشته و یا حجم زیاد تردد با بافت غالب این مناطق همخوانی نداشته باشد. این پیشفرض، با توجه به اینکه تمام معابر اطراف محدوده مورد بررسی با مسئله حجم بالای تردد در مقاطع پیک ترافیک و ظرفیت سرویسدهی محدود مواجه هستند، بسیار تقویت میشود. بدیهی است که با اجرای پروژه و افزایش احتمالی مراجعهکنندگان به محدوده، مسائل یادشده نیز تشدید خواهد شد. این در حالی است که در وضعیت فعلی نیز مسئله پارک خودرو در این محدوده، یکی از دغدغههاي ساکنان و کسبه به شمار میرود. این تأثیرات در معابر جایگزین و همچنین در خود محدوده، در حین و بعد از اجرای پروژه، قابل تصور است.
بنابراین در مجموع باید اذعان نمود که در صورت استقبال شهروندان و موفقيت پروژه مورد بررسی در بلوار ابوذر، آثار مثبت زیادی از جمله افزایش دسترسی شهروندان منطقه به خدمات فرهنگی و ورزشی، بهبود کیفیت گذران اوقات فراغت شهروندان، حرکت به سمت عدالت در توزیع خدمات در سطح شهر، افزایش تعداد استفادهکنندگان از مجموعه، کاهش احتمالی در نرخ آسیبهای اجتماعی محدوده، بهبود منظر شهری محدوده و... برای آن مترتب است. اما این در حالی است که تجربه اقدامات توسعهای در شهرها بیانگر آن است که در همه پروژههای انجامشده در شهرهای بزرگ، در کنار تمام آثار مثبتی که این پروژهها داشتهاند، همواره وجود برخی مشکلات، بهویژه مشکلاتی که در برقراری ارتباط با سایر سازمانها و نیز مردم و جلب مشارکت ایشان به وجود آمده، پروژههای یادشده را چه در مرحله اجرا و چه در مراحل بعد از آن، با چالشهایی مواجه ساخته و از سوی دیگر موجبات نارضایتی بخشی از جمعیت را فرهم آورده است. بر همین اساس در عمده پروژههای شهری که شهرداری مسئولیت اجرای آن را بر عهده دارد، نیاز به نوعی فراتر رفتن از معیارهای فنی و شهرسازی و توجه به آثار و تأثیرات محیطی، اجتماعی و فرهنگی پروژه احساس میشود. مطالعه حاضر در راستای همین هدف به انجام خواهد رسید. شکل شماره (1)، نمایی کلی از بستر اجرای پروژه (شامل ویژگیهای منطقه 17 تهران و نیز شاخصههای اصلی محدود مورد نظر) را به همراه فرآیند شکلگیری مسئله و ضرورت ارزیابی تأثیرات اجرای پروژه نمایش میدهد.
قابل ذکر است که طرح احیا و توسعۀ اراضی کانون ابوذر را در حال حاضر شهرداری منطقه 17 تهران در حد طرح و ایده مطرح کرده است و هنوز اقدامی درباره اجرای این طرح به انجام نرسیده است. همزمان با طرح این ایده، بحث ارزیابی تأثیرات اجتماعی و فرهنگی پروژه نیز مطرح شده و بنابراین مطالعه ارزیابی حاضر از نوع اتاف پیش از اجراست که هدف آن به طور خلاصه، ارزیابی کلی از احتمال موفقیت پروژه در دستیابی به اهداف تعیینشده، ارزیابی تأثیرات مثبت و منفی پروژه در قالب سناریوهای احتمالی و در نهایت تدوین کاربست به منظور تقویت آثار مثبت و پیشگیری از آثار منفی پروژه است.
شکل 1- نمایی کلی از بیان مسئله پژوهش
پرسشهای پژوهش
پرسش اصلی پژوهش این است که: «تأثیرات اجتماعی و فرهنگی توسعه و احیای فعالیتهای کانون ابوذر کدامند و چگونه میتوان اثرات مثبت را افزایش و اثرات منفی را کاهش داد؟». پاسخ به سؤال یادشده در گرو پاسخ به سؤالهای جزئیتری است که در زیر به آنها اشاره شده است.
- توسعه و احیای فعالیتهای کانون ابوذر، چه تأثیرات ترافیکی در خود محدوده و معابر مجاور آن بر جای خواهد گذاشت؟
- پروژه یادشده، چه تأثیراتی بر بافت اجتماعی محدوده مورد مطالعه خواهد داشت و کدام گروهها بیشتر در معرض این تأثیرات خواهند بود؟
- آیا توسعه و احیای فعالیتهای کانون ابوذر، حائز تأثیرات محیطزیستی در محدوده اجرای پروژه و پیرامون آن خواهد بود؟ این تأثیرات به چه نحو خواهد بود؟
- تأثیرات پروژه بر بافت نهادی محدوده مورد مطالعه به چه صورت خواهد بود؟ و با توجه به برآیند کلی تأثیرات مثبت و منفی پروژه، آیا اجرای آن از منظر یادشده قابل توجیه است؟
- ذینفعان پروژه کدام افراد یا گروهها هستند و میزان و کیفیت تأثیرگذاری یا تأثیرپذیری هر کدام از پروژه یادشده چگونه است؟ شیوههای مناسب اقناع ذینفعان و پیشگیری از شکلگیری جمعیت معترض کدامند؟
- گزینههای بدیل پروژه کدامند و با استناد به برآیند تأثیرات در حوزههای ترافیکی، اجتماعی، محیطزیستی و اقتصادی، کدام گزینه بهترین گزینه محسوب میشود؟
چارچوب نظری و مفهومی
با توجه به ماهیت پروژۀ مورد بررسی و هدف اعلامشده درباره اجرای آن (تحقق عدالت در توزیع خدمات)، میتوان مفهوم «عدالت توزیعی» را به عنوان یکی از مفاهیم نظری محوری در این مطالعه قلمداد نمود. عدالت از مفاهیم بسیار اساسی در توسعۀ پایدار است و توسعۀ پایدار بدون عدالت امکان تحقق نخواهد یافت. به عبارتی عدالت برای انجام هر عملی که هدف آن، ارتقای سطح کیفی زندگی است، یک پیششرط به شمار میآید (محمدی، 1387: 57). در واقع واژه عدالت، اقسام مختلفی دارد که عدالت فضایی، یکی از مهمترین آنهاست. میتوان گفت که عدالت فضایی در کلیتی فراگیر به رعایت حقوق برابر انسانها یا بازیگران اجتماعی، حفظ و پاسداری از کرامت انسانی آنها، تأمین نیازهای اولیه زندگی و عزتنفس اجتماعی، توجه وافی دارد (جوان و عبدالهی، 1387: 137).
واژه عدالت فضایی، محدود به زمان خاص نیست و تا زمانی که از آن استفاده میشود کاربرد دارد، به گونهای که امروزه در بین جغرافیدانان و برنامهریزان، نوعی گرایش به آن، برای جلوگیری از بیعدالتی و جستوجو برای عدالت و دموکراسی در جوامع معاصر وجود دارد (ر.ک: Soja, 2009). این مفهوم عمدتاً در ادبیات اخیر مورد توجه قرار گرفته است که سعی در بررسی مفاهیم و عملکردهای عدالت از دیدگاه جغرافیایی دارد و تجزیه و تحلیلهای جغرافیایی نشان داده است که ساختار فضایی شهر بر پایه مجموعهای از تجارب متنوع، تفسیر شده است (Visser, 2003: 99). بنابراین در عدالت فضایی، جنبههای فضایی که بر موقعیت عدالت تأثیر میگذارند، موضوع اصلی بحث هستند (Hellegers, 2011: 33). عدالت فضایی یک نقطه ثقل در زمینه برنامهریزی تأسیسات شهری و یکی از شاخههای عدالت اجتماعی است. دیوید هاروی، یکی از شخصیتهای شناختهشده در این زمینه میگوید که عدالت اجتماعی به یک مفهوم اصلی اشاره دارد که باید از طریق روشهای تجزیه و تحلیل جغرافیایی صورت پذیرد (Ebrahimabadi, 2008: 19).
بر همین اساس، عدالت شهری یک مفهوم اخلاقی و سیاسی است که شامل توزیع نابرابر درآمد و ثروت، جداسازی فضایی مسکن، تخصیص نابرابر کالاها و خدمات عمومی و حقوق مدنی نابرابر در میان طبقات، نژاد، قومیت و جنسیت در چهارچوب جوامع، شهرها و نواحی شهری است (Fujita, 2009: 377). همچنین شناسایی و ابعاد عدالت فضایی در جهت تحقق عدالت اجتماعی در مطالعات شهری از موضوعات اساسی و مباحث این مطالعات است که در چند سال گذشته از مباحث اصلی نظریهپردازان مسائل شهری در غرب بوده است. همچنین برای ارزشیابی توزیع موجود فضا و در مواردی اتخاذ سیاستهایی در زمینه بهبود این توزیع میتوان این نظریه را به کار گرفت و عدالت فضایی را میتوان با مقایسه تخصیص فعلی یا تخصیص فرضی آن سنجید. با این روش تشخیص مناطقی که از استانداردها بیشترین فاصله را دارند، میسر شده است. اینکه چطور خدمات هفتگانه شهری باعث ایجاد عدالت توزیعی خواهند شد، در مدل مفهومی زیر نشان داده شده است.
شکل 2- مدل مفهومی عدالت توزیعی شهری
امروزه موضوع عدالت اجتماعی و فضایی در مباحث شهری و به تبع آن عدالت توزیعی در پراکنش خدمات در فضای شهری اهمیت بسزایی یافته است. از اینرو توجه به اهمیت توزیع کاربری خدمات در نواحی شهری بر اساس نیاز به خدمات، عامل مهمی در پایداری زندگی شهری است.
بر همین اساس میتوان اذعان نمود که چارچوب نظری پژوهش حاضر بر مفهوم توسعۀ پایدار شهری متکی است. از دیدگاه کمیسیون برانتلند، توسعۀ پایدار، توسعهای است که بتواند نیازهای نسل حاضر را بدون تخریب و یا آسیب رساندن به تأمین نیازها و خواستههای نسلهای آینده فراهم نماید (شرزهای و ماجد، 1390: 302). یک اجتماع شهری در کنار محیطزیست پایدار شهری، مستلزم اقتصاد پایدار شهری، زندگی پایدار شهری و سایر ابعاد پایداری است که در مجموع از آن به عنوان برابری دروننسلی و اصل عدالت اجتماعی و برابری بروننسلی و اصل نسل آینده یاد میکنند (محمدی سنگلی و قرشی، 1395: 89). همچنین در برنامهریزی از دیدگاه توسعه پایدار برای شهر، ناگزیر باید فضاهای فرهنگی ورزشی نیز به گونهای طراحی شود که با ملاکهای توسعه پایدار هماهنگ باشد (حاتمینژاد و اشرفی، 1388: 46). راهبرد فرهنگی پایدار، دستورالعملی چندبعدی، یکپارچه، پویا و پیوسته است که تضمینکنندۀ توزیع عادلانه امکانات و احتیاجات در زمانها و مکانهای مختلف با در نظرگیری عوامل متغیر و مؤثر در مجموعۀ شهری است (بختیاری، 1388: 83). یکی دیگر از اصلیترین مباحث توسعه پایدار، بحث چگونگی گذران اوقـات فراغـت بـه طـور صحیح و در بستر و فضای مناسب و با در نظر گرفتن توزیع موقعیتهای رفاهی در نسل کنونی و رعایت عدالت و حفظ امکانات برای نسل آینده است (کریمی و شوهانی، 1393: 103).
توسعه پایدار، یکی از بهترین رویکردها برای بررسیهای تأثیرات اجتماعی و فرهنگی است؛ زیرا به صورت همزمان میتواند همه ابعاد تأثیرات اقتصادی، اجتماعی، محیطزیستی و نهادی پروژههای عمران شهری را بررسی کند. بنابراین ارزیابـی تأثیرات اجتماعی باعث توسعه و توانمند شدن اجتماع خواهد شد. دغدغه اصلی ارزیابی تأثیرات اجتماعی، اتخاذ موضع شناسایی و بهبود نتایج منفی یا فعال در برابـر توسعه و نتایج توسعه است، نه صرفاً ناخواسته. کمک کردن بــه اجتماعات و دیگر سهامداران در امر شناسایی اهداف توسعه و اطمینان یافتن از به حداکثر رسیدن نتایج مثبت میتواند مهمتر از کاستن خسارتهای ناشی از تأثیرات منفی باشد (سرور و امینی، 1392: 21). هدف ارزیابی تأثیرات اجتماعی، قبول این امر است که تأثیرات اجتماعی، اقتصادی و بومشناختی بـه گونهای ذاتی و جداییناپذیر بـه همدیگـر مرتبط است و تغییر در هر حوزهای، منجر بـه تغییر در سایر حوزههاست. بنابراین ارزیابی تأثیرات اجتماعی باید این برداشت از سازوکارهای تأثیرات را بسط دهد کـه هنگام ایجاد این مکانیسمها، تغییر در یک حوزه، باعث تأثیرات در دیگر حوزهها میشود (سرور و امینی، 1392: 21).
بر اساس این رهیافـت، توسعه و احیای کانون ابوذر در منطقۀ 17 تهران با ارتقای زیرساختهای منطقه و با دگرگونی شیوههای گذران اوقات فراغت و ایجاد زمینههای مناسب برای روابط اجتماعی و ایجاد رضایت شهروندی، میزان مشارکت اجتماعی آنها در فضاهای عمومی را افزایش داده، بـه تقویت همبستگی اجتماعـی و بـه تبع آن بهبود سلامت اجتماعی و کیفیت زندگی آنها منجر میشود.
شکل 3- الگوی نظری پژوهش
شکل شماره (3) - الگوی نظری پژوهش - نشان میدهد که یک مجموعۀ فرهنگی ورزشی پایدار بر اساس ميزان برخورداري از پنج شاخص کلی شامل کارآمدي حملونقل، کارآمدي کالبدي - فعاليتي، کارآمدي تجهيزات و تأسيسات، کارآمدي اقتصادي و مديريت مشارکتي قابل ارزیابی است. اين مقولهها در واقع وروديهاي سيستم محسوب ميشوند و خروجيهای سيستم در سه مقوله اقتصاد پايدار، اجتماع پايدار و محیطزیست پايدار قابل رديابي خواهد بود. به عبارت بهتر، آثار و نتايج يک مجموعه فرهنگی ورزشی موفق را در سه مفهوم يادشده ميتوان جستوجو کرد. اين مدل، ابزاري براي گروه پژوهش فراهم ميسازد که با استفاده از آن ميتوان هم ميزان موفقيت پروژه مورد بررسي را ارزيابي کرد و هم آثار و تأثيرات ناشي از آن را مورد سنجش قرار داد.
روش پژوهش
روش پژوهش حاضر با در نظر گرفتن دو مقوله، شامل شاخصهای مورد سنجش و ترکیب جامعه هدف، انتخاب شده است. بر این اساس در این پژوهش از ترکیب روشهای کمی و کیفی استفاده شده و اطلاعات میدانی لازم برای ارزیابی پروژه از چند منبع اصلی شامل مشاهدات میدانی گروه تحقیق، دادههای پیمایشی، مصاحبهها و آرای کارشناسی گردآوری شده است.
به عبارت بهتر در این پژوهش، متناسب با نوع متغیرهایی که باید مورد سنجش قرار گیرند، به اطلاعات
گروههای مختلفی نیاز بود که برای گردآوری اطلاعات از این گروهها باید از ابزار متناسب استفاده شود. برای این منظور، متغیرهای مورد بررسی یا به عبارتی تأثیرات احتمالی پروژه را برحسب شیوهای که برای گردآوری اطلاعات آن به کار گرفته میشود، به سه دسته تقسیم کردهایم: دسته اول، متغیرهایی را شامل میشود که گردآوری اطلاعات مرتبط به آنها از طریق تکمیل پرسشنامه در بین برخی گروههای ذینفع امکانپذیر است؛ دسته دوم، متغیرهایی هستند که سنجش آنها مستلزم انجام مصاحبه با برخی از ذینفعان است؛ و بالاخره دسته سوم شامل متغیرهایی است که در بررسی آنها لازم است از نگاه تخصصی کارشناسان مربوطه استفاده شود. البته لازم به ذکر است که نتایج مشاهدات میدانی گروه پژوهش به عنوان وجه مکمل در بررسی تمام متغیرها به کار گرفته شده است.
شکل 4- مختصات روشی پژوهش
ارزیابی تأثیرات پروژه
در این بخش با استناد به دادهها و اطلاعات گردآوریشده به ارزیابی تأثیرات اجتماعی و فرهنگی پروژه احیا و توسعه اراضی کانون ابوذر در محدوده خیابان ابوذر پرداخته شده است. به عبارت بهتر در اینجا قصد این است که به این پرسش اساسی پاسخ داده شود که پروژه احیا و توسعه اراضی کانون ابوذر و اقداماتی که قرار است در راستای این امر از طرف شهرداری منطقۀ 17 به مرحله اجرا درآید، در حوزههای مختلف زندگی اجتماعی، چه تأثیراتی را بر افراد و گروههای مرتبط با این پروژه بر جای خواهد گذاشت. برای این منظور در بخش حاضر با تکیه بر چهار منبع اطلاعاتی شامل یافتههای پیمایشی، تحلیل محتوای مصاحبههای انجامگرفته با گروههای مختلف ذینفع، نتایج جلسات گروهی با ذینفعان سازمانی و نیز یافتههای حاصل از مطالعه تطبیقی، به پیشبینی تأثیرات اقدام یادشده پرداخته شده است.
نکته قابل توجه در سازمانبندی بخش حاضر این است که در این بخش، ارزیابی تأثیرات پروژه احیا و توسعه اراضی کانون ابوذر در قالب سناریوهای مختلف انجام شده است. از همینرو بررسی مناسبات سازمانی و حقوقی این مجموعه و نیز محیط کالبدی - فضایی و اجتماعی محدودۀ اجرای طرح و محیط پیرامون آن، مسائلی را در حوزههای مختلف مطرح میسازد که با در نظر گرفتن آن سه سناریوی متفاوت برای این محدود میتوان مطرح نمود. این سناریوها عبارتند از سناریوی تداوم وضع موجود، سناریوی تعدیل وضع موجود و سناریوی تغییر وضع موجود.
الف) سناریوی تداوم وضع موجود: همانطور که اشاره شد، موضوع اراضی کانون ابوذر فعلاً در مرحله
ایدهپردازی است و بررسی جوانب مختلف آن در دستور کار سازمان شهرداری قرار دارد. بنابراین بدیهی است که یکی از گزینههای احتمالی در اینباره، گزینۀ No Act یا همان تداوم وضعیت فعلی در محدوده یادشده است. در این سناریو، بر سیر طبیعی تحولات محدودۀ مورد بررسی تأکید میشود و هرگونه مداخله و دستکاری در روند فعلی به دلایلی همچون احتمال شکلگیری جمعیتهای معترض، برهم خوردن نظم موجود، هزینههای هنگفت هرگونه تغییر تأثیرگذار در محدوده، سلب آرامش اجتماعات محلی و... نفی میشود و بر یک رویکرد انفعالی مبتنی بر حفظ وضع موجود تأکید میشود.
ب) سناریوی تغییر وضع موجود: این سناریو بر اتخاذ نوعی رویکرد تقابلی میان شهرداری و آموزش و پرورش در زمینه توسعه و بهرهبرداری از اراضی کانون ابوذر متکی است و در آن بر ایجاد تغییرات اساسی در اراضی کانون ابوذر تأکید میشود. این تغییرات به طور خلاصه در سه مقوله قابل دستهبندی است: تغییر در بحث مالکیت مجموعه، تغییرات زیربنایی در بعد کالبدی و فضایی مجموعه و در نهایت تغییر در تصدیگری سازمانی مجموعه. به عبارت بهتر این سناریو به حالتی اشاره دارد که در آن سازمان شهرداری با استناد به اسناد و مدارک حقوقی موجود موجبات خلع ید سایر سازمانها از اراضی کانون ابوذر را فراهم آورده، با در اختیار گرفتن کامل این مجموعه، اقدام به تخریب بناهای قدیمی و احداث یک مرکز فرهنگی خدماتی بزرگ و کامل به جای واحدهای کمتراکم و اغلب فرسودۀ فعلی نماید.
ج) سناریوی تعدیل وضع موجود: این سناریو بر شکلگیری یک رویکرد تعاملی و مشارکتی میان سازمان شهرداری و آموزش و پرورش در زمینه توسعه و بهرهبرداری از اراضی کانون ابوذر متکی است. بنمایۀ اصلی این سناریو بر این ایده استوار است که روند فعلی مجموعه کانون ابوذر، چه از منظر تصدیگری سازمانی و چه از منظر تحقق اهداف آموزشی و فرهنگی و ورزشی، هرچند روند مثبتی است، این مجموعه از نظر زیرساختها و فضاها و سایر امکانات با نواقص و مشکلاتی مواجه است که این چالشها میتواند با ورود سازمان شهرداری در بحث توسعۀ فضاها و زیرساختها و نیز بهرهبرداری مشارکتی از آن مرتفع شده و تعدیل گردد.
شکل 5- پیشبینی تأثیرات پروژه در صورت تحقق سناریوی اول (تداوم وضع موجود)
سناریوی دوم، همانطور که اشاره شد، بر ایجاد تغییرات اساسی در بحث مالکیت، ابعاد کالبدی و فضایی و تصدیگری سازمانی اراضی کانون ابوذر متکی است. بدیهی است که تحقق چنین سناریویی میتواند تأثیرات متفاوتی را در مقایسه با سناریوی اول در حوزههای مختلف بر جای گذارد.
شکل 6- پیشبینی تأثیرات پروژه در صورت تحقق سناریوی دوم (تغییر وضع موجود)
تأثیرات سناریوی سوم (تعدیل وضع موجود) نیز در حوزههای مختلف ترافیکی، محیطی، اجتماعی و نهادی، با اتکا به ابزار مختلف کمی و کیفی اعم از دادههای پیمایش، مصاحبهها، مشاهدات میدانی و نیز بهرهگیری از آرای کارشناسان در معرض ارزیابی قرار گرفته و نتایج به طور خلاصه در شکل زیر نمایش داده شده است.
شکل 7- پیشبینی تأثیرات پروژه در صورت تحقق سناریوی سوم (تعدیل وضع موجود)
بنابراین در مجموع میتوان اذعان نمود که طبق نتایج بهدستآمده از مطالعه حاضر، وضعیتی که در حال حاضر بر اراضی کانون ابوذر و به طور کلی محدوده مداخله پروژه مورد بررسی حاکم است، وضعیت بسیار نامطلوبی است. بر همین اساس، ارزیابی تأثیرات تحقق سناریوی اول نیز نشان میدهد که تداوم وضع موجود درباره اراضی کانون ابوذر، تأثیرات منفی قابل توجهی را در حوزههای مختلف ترافیکی (از جمله کمبود شدید پارکینگ و مسئله پارک حاشیهای، تداخل سواره و پیاده و کاهش ایمنی پیاده، عرض کم معابر، کندي حرکت و سنگینی ترافیک)، اجتماعی (از جمله وفور آسیبهای اجتماعی و احساس ناامنی در محدوده، عدم برخورداری محدوده از حیات شبانه و ضعف احساس تعلق
محلهای در محدوده طرح)، نهادی (از جمله نارضایتی خانوادهها از فرسودگی و آسیبپذیری بالای بافت و نارضایتی از محدودیت فضاها و امکانات فعلی مجموعه) و محیطی (کمبود سرانههای آموزشی و ورزشی در محله، از جمله استفاده نکردن بهینه از فضا، فرسودگی بافت مجموعه و آسیبپذیری در مقابل حوادث طبیعی، فقدان جداره شهری مطلوب و اخلال در منظر شهری) به محدوده مورد مطالعه و به طور کلی منطقه تحمیل میکند که مهمترین نتیجه انباشتی این وضعیت را در مقولۀ «اتلاف منابع» میتوان خلاصه نمود. به عبارت بهتر، نتایج نشان میدهد در منطقهای که شدیداً با کمبود سرانههای مختلف و بهویژه سرانههای آموزشی و ورزشی مواجه است، استفاده نکردن بهینه از اراضی 20 هزار متری کانون ابوذر در قلب این منطقه با هیچ استدلالی قابل توجیه نیست و همه این نتایج به وضوح ضرورت ایجاد تغییرات در این مجموعه را نشان میدهد. تغییراتی که در صورت اجرا میتواند بخش قابل توجهی از کمبودهای یادشده و به تعبیری نیازهای اساسی ساکنان منطقه را پوشش دهد.
اما درباره چگونگی ایجاد این تغییرات نیز همانطور که اشاره شد، دو رویکرد متفاوت در میان ذینفعان اصلی پروژه قابل ردیابی است. رویکرد اول که طرفداران زیادی نیز در مدیریت شهری منطقه دارد، بر تغییرات اساسی و بنیادی مالکیتی، مدیریتی و اجرایی و کالبدی در اراضی کانون ابوذر تأکید دارد که عملی شدن آن به طور طبیعی با شکلگیری نوعی رویکرد تقابلی بین ذینفعان سازمانی، از جمله شهرداری و آموزش و پرورش همراه خواهد بود. نتایج مطالعۀ حاضر بیانگر آن است که تحقق این سناریو در کنار تأثیرات مثبت قابل توجهی که بر آن مترتب است و از آن جمله میتوان به دسترسی آسان به مجموعه از طریق ناوگان حملونقل عمومی، امکان استفاده بهینه از فضا و جلوگیری از اتلاف منابع افزایش سرانههای آموزشی و ورزشی در محله و رضایتمندی خانوادهها، کاهش آسیبپذیری مجموعه در برابر زلزله، تغییر در جداره بیرونی مجموعه و بهبود منظر شهری محدوده، بهبود وضعیت محدوده از منظر تقویت حیات شبانه، تقویت احساس تعلق محلهای در محدودۀ طرح و احتمال نقشآفرینی مجموعه در کاهش آسیبهای اجتماعی اشاره نمود، همچنان با تهدیدها و تأثیرات منفی جدی از جمله شکلگیری رویکرد تقابلی در مواجهه با سایر سازمانهای ذینفع، افزایش هزینههای ناشی از احتمال شکلگیری مقاومتها، مخالفتها و مانعتراشیها، اختلال در تعاملات و مشارکتهای بینسازمانی در سطوح مختلف، شکلگیری نارضایتی در خانوادهها در اثر تغییر کادر و فضای فعلی مجموعه، تهدید معیشت بازنشستگان آموزش و پرورشی شاغل در مجموعه و احتمال شکلگیری جمعیت معترض به عنوان مانعی بر سر راه موفقیت پروژه نیز دست به گریبان خواهد بود. ماهیت تأثیرات منفی پیشبینیشده در این سناریو به نحوی است که میتواند توازن تأثیرات را بر هم زده، بر کلیت پروژه سایه افکند. به عبارت بهتر، آثار منفیشده ممکن است اجرای پروژه (در قالب سناریوی دوم) را با هزینههای مادی و غیر مادی بسیاری درگیر کند که در نهایت تمام گروههای ذینفع را دچار ضرر و زیان کند.
اما همانطور که اشاره شد، تغییرات مورد نظر در اراضی کانون ابوذر به شکل متفاوتی نیز قابل اجراست که این گزینه نیز با عنوان تعدیل وضع موجود در قالب سناریوی سوم ارزیابی شده است. طبق نتایج بهدستآمده از بررسی آثار پروژه در سناریوی قبلی، بخش قابل توجهی از تأثیرات منفی پیشبینیشده پروژه در سناریوی دوم، بهویژه در حوزۀ نهادی، ریشه در رویکرد تقابلی سازمان شهرداری در قبال سایر سازمانهایی دارد که تاکنون عهدهدار اداره و تصدیگری اراضی کانون ابوذر بودهاند. بدیهی است که در صورت تغییر رویکرد یادشده و اتخاذ موضع تعاملی و مبتنی بر مدیریت مشارکتی در اراضی کانون ابوذر، بخش زیادی از تأثیرات منفی یادشده از جمله «تهدید معیشت بازنشستگان آموزش و پرورشی شاغل در مجموعه»، «شکلگیری نارضایتی در خانوادهها در اثر تغییر کادر و فضای فعلی مجموعه»، «شکلگیری رویکرد تقابلی در مواجهه با سایر سازمانهای ذینفع»، «اختلال در تعاملات و مشارکتهای بینسازمانی در سطوح مختلف»، «هزینههای ناشی از احتمال شکلگیری مقاومتها، مخالفتها و مانعتراشیها» و «احتمال شکلگیری جمعیت معترض به عنوان مانعی بر سر راه موفقیت پروژه» منتفی خواهد بود. ضمن اینکه بخش زیادی از تأثیرات مثبت سناریوی قبلی، از جمله «دسترسی آسان به مجموعه از طریق ناوگان حملونقل عمومی»، «امکان استفاده بهینه از فضا و جلوگیری از اتلاف منابع»، «افزایش سرانههای آموزشی و ورزشی در محله و رضایتمندی خانوادهها»، «کاهش آسیبپذیری مجموعه در برابر زلزله»، «تغییر در جداره بیرونی مجموعه و بهبود منظر شهری محدوده»، «بهبود وضعیت محدوده از منظر تقویت حیات شبانه»، «تقویت احساس تعلق محلهای در محدوده طرح» و «احتمال نقشآفرینی مجموعه در کاهش آسیبهای اجتماعی»، با توجه به ماهیت مشابه این دو سناریو، کماکان به قوت خود باقی خواهد بود. پیشبینی تأثیرات در قالب سناریوی سوم در شکل شمارۀ (8) نمایش داده شده است.
حال پس از بررسی تأثیرات پروژه در قالب سناریوهای سهگانه لازم است نتایج این بررسیها در یک قاب در کنار هم قرار گیرد و از طریق مقایسه و بررسی موازنه تأثیرات مثبت و منفی تأثیرات پیشبینیشده در قالب هر سناریو، سناریوی برتر انتخاب شود. هرچند توضیحات ارائهشده در قالب ارزیابی تأثیرات سناریوها تاحد زیادی نتیجه این مقایسه را مشخص کرده است، برای مقایسه دقیقتر سعی کردهایم تا به کمیسازی نتایج نیز بپردازیم. برای این منظور ابتدا به هر کدام از تأثیرات پیشبینیشده بر اساس برد یا سطح تأثیرات، وزنی(1) اختصاص یافته و سپس با تجمیع نمرههای بهدستآمده، نمره نهایی هر سناریو مشخص شده است. طبق نتایج این بررسی، سناریوی سوم (تعدیل وضع موجود) با کسب امتیاز 17+ به عنوان سناریوی برتر شناخته شده و سناریوهای دوم و اول به ترتیب با کسب امتیاز 2- و 11- در رتبههای بعدی قرار گرفتهاند.
شکل 8 - اولویتبندی سناریوهای سهگانه و انتخاب سناریوی برتر بر اساس توازن تأثیرات مثبت و منفی
جمعبندی نتایج و تدوین کاربست اتاف
در این مطالعه سعی شد تا در قالب سه سناریوی متفاوت، برآوردی از تأثیرات مثبت و منفی و نقاط ضعف و قوت پروژه احیا و توسعه اراضی کانون ابوذر در منطقۀ 17 تهران، با استناد به نتایج حاصل از بررسیهای کمی و کیفی از جمله پیمایش، تحلیل محتوای مصاحبهها و مشاهدههای میدانی و نیز بهرهگیری از آرای کارشناسان و اسناد و منابع مربوط به موضوع ارائه گردد. نتایج این بررسیها نشان میدهد که اگر در اجرای پروژه یادشده، توازن آثار و تأثیرات مثبت و منفی اقدام مدنظر باشد، تحقق آن مستلزم اتخاذ یک رویکرد تعاملی بهویژه در بحث ارتباط با سازمانهای مختلف ذینفع است.
نتایج بهدستآمده از ارزیابی تأثیرات تحقق سناریوی اول نشان داد که تداوم وضع موجود درباره اراضی کانون ابوذر، تأثیرات منفی قابل توجهی را در حوزههای مختلف ترافیکی، اجتماعی، محیطی و نهادی به محدودۀ مورد مطالعه و به طور کلی منطقه تحمیل میکند که مهمترین نتیجۀ انباشتی این وضعیت را در مقولۀ «اتلاف منابع» میتوان خلاصه نمود. به عبارت بهتر نتایج نشان میدهد که در منطقهای که شدیداً با کمبود سرانههای مختلف و بهویژه سرانههای آموزشی و ورزشی مواجه است، استفاده نکردن بهینه از اراضی 20 هزار متری کانون ابوذر در قلب این منطقه با هیچ استدلالی قابل توجیه نیست و همه این نتایج به وضوح ضرورت ایجاد تغییرات در این مجموعه را نشان میدهد. تغییراتی که در صورت اجرا میتواند بخش زیادی از کمبودهای یادشده و به تعبیری نیازهای اساسی ساکنان منطقه را پوشش دهد.
اما همانطور که اشاره شد، درباره ماهیت تغییرات مورد نظر نیز دو رویکرد (سناریو) متفاوت در اظهارات و دیدگاههای مدیران شهری منطقه قابل ردیابی است. رویکرد اول، بر خلع ید کامل سازمانهای آموزش و پرورش و بهزیستی از اراضی کانون ابوذر، تملک کامل قانونی و اداری این مجموعه، تخریب بناهای فعلی و احداث یک مجموعه بزرگ و چندمنظوره در این اراضی تأکید دارد. طبق نتایج بهدستآمده از این مطالعه، پیشبینی میشود که تحقق این سناریو در کنار تمام مزایا و آثار مثبتی که برای شهروندان منطقه و بهویژه خود سازمان شهرداری میتواند در پی داشته باشد، اما اجرای آن با هزینههای قابل توجهی بهویژه در حوزه نهادی همراه است و تأثیرات انباشتی آن حتی در سایر حوزهها نیز دامن شهرداری و بهویژه شهروندان را خواهد گرفت. نتایج مطالعه نشان میدهد که ریشه بسیاری از این تأثیرات منفی احتمالی را در رویکرد تقابلی میتوان ردیابی کرد که سازمان شهرداری در مواجهه با سایر سازمانهای ذینفع (مشخصاً آموزش و پرورش و بهزیستی) ممکن است در پیش گیرد. مطالعه حاضر، اتخاذ چنین رویکردی در اجرای پروژه حاضر را از یکسو مانعی بر سر راه شکلگیری یک نگاه مشارکتی بینسازمانی قلمداد میکند که تبعات آن ممکن در سایر فعالیتهایی که نیازمند مشارکت سازمانهای یادشده است، خود را نشان دهد. از سوی دیگر با توجه به تمایل آشکاری که در بین شهروندان منطقه و بهویژه خانوادههای استفادهکننده از خدمات کانون ابوذر به تداوم حضور مسئولان و کادر آموزشی فعلی در این مجموعه مشاهده میشود، اتخاذ رویکرد تقابلی یادشده و تحقق سناریوی تغییر وضعیت را همچنین میتوان به عنوان مانعی مهم در جلب مشارکت حداکثری شهروندان در پروژۀ مورد بررسی نیز تلقی نمود.
بر همین اساس نتایج این مطالعه با توجه به توازن آثار پیشبینیشده مثبت و منفی، سناریوی سوم یا تعدیل وضع موجود را به عنوان سناریوی برتر به سازمان کارفرما پیشنهاد میکند. به نظر میرسد که با اجرای این طرح پیشنهادی، تأثیرات مثبت اقدام در تمام حوزههای مورد بررسی، وزن بهمراتب بیشتری خواهد داشت و در ضمن هزینههای ناشی از احتمال بروز تأثیرات منفی به صورت انباشتی نیز به حداقل میرسد. جان کلام پیشنهاد حاضر بر این ایده استوار است که طراحی و اجرای پروژه احیا و توسعه کانون ابوذر از همان ابتدا بر اتخاذ یک رویکرد تعاملی با سازمانهای یادشده و ساکنان فعلی این مجموعه، اعم از مسئولان و استفادهکنندگان استوار بوده، مراحل اجرا و بهرهبرداری از پروژه به نحوی پیش رود که در نهایت تصویری از مشارکت سازندۀ مبتنی بر ایدۀ برد - برد را به جای برد - باخت در بین ذینفعان ایجاد نماید. در راستای نیل به این هدف، تیم اتاف بر اساس نتایج بررسی، پیشنهادهایی را تدوین کرده است که در قالب سه مقولۀ نظام بسامد اجرا، نظام کارآمد ارتباطی و نظام هوشمند پایش در ادامه ارائه شده است.
الف) نظام بسامد اجرا
تیم اتاف در طراحی نظام کاربست بر نقاط ضعف یا به عبارتی عوامل ریشهای پدیدآورنده مسائل و تأثیرات نامطلوب پروژه، تمرکز دارد و در کاربست پیش رو درصدد ارائه پیشنهادهایی برای کمرنگ ساختن این عوامل و به حداقل رساندن آن است. بنابراین از آنجا که نتایج این مطالعه، ریشههای اصلی مسئله را در حوزههای ترافیکی، اجتماعی، کالبدی - فعالیتی و نهادی احصا کرده است، بدیهی است که ایدۀ اصلی ما در طراحی نظام بسامد اجرا در این مطالعه نیز بر لزوم ایجاد تغییرات مربوطه در این حوزهها استوار خواهد بود. به عبارت بهتر، پیشنهاد اصلی تیم اتاف که از نتایج پژوهش حاضر به دست آمده است، بر لزوم در پیش گرفتن رویکرد تعاملی در اجرای پروژه احیا و توسعه اراضی کانون ابوذر تأکید دارد و در ادامه برای اجرای مطلوب این سناریو و کاستن از تأثیرات منفی آن و نیز بالا بردن احتمال موفقیت پروژه در جلب توجه و استقبال شهروندان، به ارائۀ برخی پیشنهادهای تکمیلی در حوزههای سهگانۀ یادشده میپردازد.
شکل 9- کاربست پژوهش (نظام بسامد اجرا)
ب) نظام کارآمد ارتباطی
بخش دیگر کاربست مطالعه حاضر به نظام ارتباطی مورد نیاز برای موفقیت پروژه مربوط است. در واقع خروجی مهم این مطالعه در بخش ارزیابی تأثیرات در قالب سناریوهای سهگانه، ضرورت شکلگیری یک رویکرد تعاملی میان ذینفعان یا به تعبیری بازیگران اصلی مرتبط با پروژه است. این نظام ارتباطی در یک نگاه کلی از سه عنصر اصلی، شامل شهرداری، ذینفعان سازمانی و ذینفعان فردی و پیوندهای میان این سه عنصر تشکیل میشود. اگر این مدل را روی یک مثلث نمایش دهیم، زوایای سهگانه این مثلث، عناصر و اضلاع مثلث، روابط میان این عناصر را نشان خواهد داد. از مهمترین ذینفعان سازمانی پروژه میتوان به پلیس راهنمایی و رانندگی، نیروی انتظامی، سازمانهای تاکسیرانی و اتوبوسرانی، اداره کل آموزش و پرورش شهر تهران، سازمان بهزیستی شهرستان تهران، شورایاری محله ابوذر غربی و معاونتها و ادارات شهرداری منطقه اشاره کرد و ذینفعان فردی نیز تمام کسبه، ساکنان و مراجعان به مجموعه را شامل میشود. پروژه احیا و توسعۀ اراضی کانون ابوذر در صورتی با موافقت همراه خواهد بود که با رویکری مشارکتی به مرحلۀ اجرا درآید. اتخاذ چنین رویکردی مستلزم ایجاد یک نظام ارتباطی میان عناصر ذینفع است.
شکل زیر، راهکارهای پیشنهادی اتاف درباره نظام ارتباطی یادشده را نمایش میدهد. همانطور که مشاهده میشود، دو ضلع از اضلاع مثلث که ارتباط میان شهرداری و ذینفعان فردی و سازمانی را به نمایش میگذارد، اهمیت بالایی در این نظام ارتباطی دارد. طبق نتایج این پژوهش، مشکلاتی در این روابط وجود دارد (از جمله اختلافنظر موجود میان شهرداری و آموزش و پرورش درباره مالکیت و تصدیگری مجموعه و ضعف اعتماد عمومی به شهرداری) که باید ترمیم شود.
شکل 10- مدل پیشنهادی برای ترمیم نظام ارتباطی
ج) نظام هوشمند پایش
طراحي و تدوين نظام هوشمند پايش با هدف مراقبتهاي پس از اجراي اقدام مداخلهاي انجام میشود. برای طراحی نظام پایش معمولاً فهرست بازبینیای (چکلیستی) طراحی میشود که مراحل انجام کار را مشخص کند و جدولی طراحی میشود که اگر از سنتز تأثیرات، اثرات جدیدی ایجاد میشود پایش شود. همچنین برنامه جبرانی برای تأثیرات و رویدادهای غیر قابل تعدیل و توقف طراحی میشود.
شکل 11- مدل پیشنهادی برای راهاندازی نظام پایش
در پژوهش حاضر، راهکار گروه اتاف برای پایش تأثیرات و آثار پروژه پیادهراهسازی مبتنی بر این ایده است که مراحل مختلف طراحی، اجرا و بهرهبرداری از پروژه در فازهای مختلف و دورههای زمانی مشخص تقسیمبندی شده، بین اتمام اجرای هر فاز و شروع اجرای فاز بعدی، تأثیرات پیشبینیشده اقدام بررسی شده و نتایج همین بررسی موجبات تصمیمگیری درباره اجرای فاز بعدی را مشخص نماید. پیشنهاد میشود برای انجام این پایشها از مدل ارزیابی تأثیرات ارائهشده در این گزارش استفاده شود و پس از اتمام هر فاز، تأثیرات پیشیبینیشده آن در قالب ابزار مناسب، از جمله پرسشنامه و مصاحبه، در معرض آرای گروههای ذینفع قرار گیرد و ارزیابی شود. بدیهی است که ابزار مورد نیاز برای بررسی تأثیرات یادشده برحسب گروه هدف هر تأثیر تعیین خواهد شد. برای نمونه، تأثیراتی که معطوف به شهروندان یا استفادهکنندگان از مجموعه است، از طریق ابزار پرسشنامه و تأثیراتی که مربوط به ذینفعان سازمانی از جمله بخشهای مختلف سازمان شهرداری، سازمان آموزش و پرورش، بهزیستی، پلیس راهنمایی و پلیس انتظامی و... از طریق انجام مصاحبههای مرتبط قابل حصول خواهد بود.
پینوشت
1. وزندهی به این صورت بوده است که به تأثیراتی که برد محلی دارند، ضریب 1، به تأثیرات دارای برد منطقهای، ضریب 2 و تأثیرات با برد کلانتر، ضریب 3 داده شده است. بدیهی است که برای تأثیرات مثبت از اعداد مثبت و برای تأثیرات منفی از اعداد منفی استفاده شده است.
منابع
اشرفی، یوسف و طلا رشیدی (1392) «ارزيابي تأثير اجتماعي پروژههاي شهري؛ نمونه موردي: پارک کودک ظفر گلچين در منطقه 10 شهرداري تهران». نشریه مدیریت شهری. دوره یازدهم، شماره 31، صص 295-315.
بختیاری، پیمان و مهدی استادی جعفری و محمود کرم رودی و میقات حبیبیان (1388) جایگاه انرژیهای تجدیدپذیر در نظریه حملونقل پایدار مسافر، دوره چهارم، شماره 12، صص 77-96.
جوان، جعفر و عبدالله عبدالهی (1387) «عدالت فضایی در فضاهای دوگانه شهری (تبیین ژئوپلیتیکی الگوهای نابرابری در حاشیه کلانشهر مشهد)». فصلنامه ژئوپلیتیک، سال چهارم، شماره 2، صص 131-156.
حاتمینژاد، حسین و یوسف اشرفی (1388) «دوچرخه و نقش آن در حملونقل پایدار شهری؛ نمونه موردی: شهر بناب». مجله پژوهشهای جغرافیای انسانی. شماره 70، صص 45-63.
روچ، کریس (1387) ارزیابی تأثیر پروژه. ترجمه حسن چاووشیان. تهران، اختران.
سرور، رحیم و مهدی امینی (1392) تحلیل و ارزیابی تأثیر اجتماعی - فرهنگی ترافیك و حملونقل شهری. تهران: تیسا.
شرزهای، غلامعلی و وحید ماجد (1390) «تأمین مالی پایدار شهری؛ چگونگی تأمین مالی به منظور توسعه پایدار شهری». مدیریت شهری. دوره نهم، شماره ویژهنامه، صص 299- 315.
کریمی، علیاشرف و محمد شوهانی (1393) «مکانیابی فضاهای سبز با رویکرد توسعه پایدار در پر کردن اوقات فراغت». فرهنگ ایام. دوره پانزدهم، شماره 44، صص 95-111.
محمدی سنگلی، خشایار و سیده صدیقه قرشی (1395) «توسعه پایدار شهری، رویکرد جهانی با راهکارهای محلی (مطالعه موردی: بررسی معیارهای پایداری در معماری سنتی شهر یزد)». شباک، سال دوم، شماره 4 و 5، صص 87-98.
محمدی، مریم (1387) «زنان و رویکرد عدالت جنسیتی در توسعه پایدار». جستارهای شهرسازی. شماره 24، صص 56-63.
دفتر نوسازی ناحیۀ 1 منطقه 17 تهران (1395) سند توسعۀ محلۀ ابوذر غربی. شهرداری منطقۀ 17 تهران.
Ebrahimabadi, M.S.)2008(. Accessibility and Street Layout, Master Thesis in Urban Planning and Design. Stockholm: Sweden
Fujita, K., (2009). Urban justice and Sustainability, Local Environment, VOL. 14. NO. 5.
Hellegers, S., (2011), Justice and Mobilities in the Netherlands. Master Thesis Human Geography.
Soja, E., (2009). the city and spatialjustice, justice spatial/spatial justice, www.jssj.org.
Visser. G., (2003). Spatiality’s of Social Justice and Local Government Transition: Notes on and for South African Social Justice Discourse, South African Geographical Journal. VOL. 85(2).
Social and Cultural Assessment of the revitalization and development of the lands of Abozar center in the 17th district of Tehran
Esmaeil Jahani Dolatabad
Associate Professor in Sociology, University of Mohaghegh Ardabili, Ardabil, Iran.
Abstract
The present study has been implemented with the aim of evaluating the effects of the revitalization of the Abzar center in the 17th district of Tehran. My theoretical model is based on spatial justice and sustainable development, and various quantitative and qualitative methods have been used to evaluate the consequences of the action. The consequences have been evaluated in the form of three scenarios of continuation, change, and adjustment of the status quo, and each scenario have been examined in four areas: traffic, social, environmental, and institutional. According to the results, in the current situation, the area under investigation is struggling with much traffic, social and institutional issues, and if the first scenario is realized, we will witness the complete dominance of the negative effects in all four mentioned areas. The realization of the second scenario, along with significant positive effects, due to the reliance on a confrontational approach with the beneficiary organizations, will increase the negative consequences and costs. In case of changing the mentioned approach and adopting an interactive position and based on participatory management, a significant part of the mentioned negative consequences will be excluded and a large part of the positive consequences of the previous scenario will remain in force. Based on this, the ATAF team has proposed the third scenario as the best scenario and in order to realize this scenario, it has presented the proposed application in the form of three categories of execution frequency system, efficient communication system and intelligent monitoring system.
Key words: Abuzar center lands, Sports Cultural Complex, Social Impact Assessment.