تبیین جامعهشناختی خشونت زنان علیه مردان
الموضوعات :دکتر پروانه دانش 1 , محمد جواد زاهدی مازندرانی 2 , نازنین خوش سیما 3
1 - دانشیار گروه جامعهشناسی دانشگاه پیام نور
2 - استاد گروه جامعهشناسی دانشگاه پیام نور
3 - دانشآموخته کارشناسی ارشد جامعه شناسی دانشگاه پیام نور
الکلمات المفتاحية: خشونت, خشونت زنان, خشونت علیه مردان,
ملخص المقالة :
دیدگاه عمومی نسبت به خشونت خانوادگی، معمولاً خشونت توسط مردان علیه زنان یا سایر اعضای خانواده است اما گزارشها در این زمینه مبیّن آن است که گاه مردان قربانی خشونت زنان میشوند. هدف اصلی این پژوهش تبیین جامعهشناختی خشونت زنان علیه مردان است. این پژوهش به شکل کیفی انجامشده و با روش گرندد تئوری دادهها مورد بررسی قرار گرفته است. جامعه مورد مطالعه شامل مردان متأهل خشونتدیدۀ شهر تهران است. شیوۀ انتخاب نمونهها هدفمند بوده و حجم نمونه نیز طی پژوهش پس از مصاحبه دهم به اشباع رسید. تحلیلها بهوسیله سه نوع کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی انجام شده است. یافتههای تحقیق عبارتاند از: شرایط زمینهای اثرگذار بر خشونت زنان علیه مردان شامل: 1- مسائل فرهنگی، 2- مسائل اجتماعی، 3- مسائل مالی، 4- شرایط شغلی و سازمانی، 5- مشکلات روحی و روانی در خانواده، 6- سابقۀ اعتیاد در خانواده، 7- آشنایی با مهارتهای زندگی؛ عوامل مداخلهگر اثرگذار بر راهبرد خشونت زنان علیه مردان شامل: 1- تفاوت شخصیتی، 2- تفاوت فرهنگی، 3- تفاوت سنی، 4- تفاوت مسائل مالی، 5- تفاوت در نوع نیاز، 6- باورهای زناشویی، 7- باورهای جنسیتی؛ شرایط علّى اثرگذار بر خشونت زنان علیه مردان شامل: 1- روابط گسسته، 2- روابط درهمتنیده، 3- تجربیات نامناسب خانوادگی، 4- عوامل شغلی- سازمانی، 5- مشکلات ارتباطی در شغل، 6- عوامل اجتماعی، 7- عوامل فرهنگی؛ راهبردهای کنش و کنش متقابل عبارتاند از: 1- رفتارهای ارتباطی ناسالم 2-الگوی تعاملی تلافی جویانه 3- کمبود عشق و صمیمیت؛ پیامدها عبارتاند از: 1-آسیبهای روانی 2- قدرت نداشتن مرد در خانواده 3- جدایی 4- رفتارهای پرخطر 5- آسیب دیدن فرزندان 6- تضعیف بنیان خانواده 7- نداشتن مدیریت مالی خانوار؛ نتایج تحقیق نشاندهندۀ وجود خشونت علیه مردان در خانواده است و تبعات این نوع از خشونت باعث تضعیف نهاد خانواده میشود.
جانآبادی، سعید (1395) مطالعه مقایسهای نوع و میزان خشونت خانگی تجربه شده توسط زنان و مردان متأهل شهرزابل، پایاننامه کارشناسی ارشد، دانشگاه خوارزمی.
جلائی فر، سعید و حمید فکور راد (1390) مروری برخشونت خانوادگی و پیامدهای اجتماعی آن، مسائل اجتماعی ایران، شماره چهارم.
خیرخواهزاده، احسان (1390) مطالعه جامعهشناختی تجربه زیسته مردان از خشونت خانگی علیه آنان، پایاننامه کارشناسی ارشد، دانشکده علوم اجتماعی، دانشگاه تهران.
شایان، آرزو و سیده زهرا معصومی و معصومه کاویانی (1394) بررسی رابطه همسرآزاری و سلامت روانی در زنان دچار خشونت خانگی ارجاعشده به پزشکی قانونی شهر شیراز، مجله آموزش و سلامت جامعه، 1 (4)، صص 51-57.
فاطمی، سید مسعود و ریحانه داودی و محمد فشارکی و اصغر گلافشانی (1390) ارتباط مهارتهای زندگی با همسر آزاری، فصلنامه علمی پژوهشی رفاه اجتماعی، 11 (43)، صص51-69.
کار، مهرانگیز (1385) همسرآزاری در خانواده، چاپ سوم، تهران، کارورزان.
کار، مهرانگیز (1387) پژوهشی درباره خشونت علیه زنان در ایران، چاپ چهارم، تهران، روشنگران و مطالعات زنان.
مجیدی، زهره و پروانه دانش و کبری راهزانی (1392) بررسی جامعهشناختی پدیدۀ خشونت خانگی علیه مردان و برخی عوامل مرتبط با آن از دیدگاه مردان و زنان متأهل اراک در نیمه اول سال 91، پایاننامه کارشناسی ارشد، تهران، دانشگاه پیام نور.
محبی، فاطمه (1380) آسیبشناسی اجتماعی زنان، مطالعات راهبردی زنان، شماره 12.
نیکوکار، غلامحسین و محمود فرهادی محلی و علی فرهادی محلی و یاسر علیدادی تلخسانی (1392) تبیین و جامعهشناختی خشونت شوهران علیه زنان: آزمون تجربی دیدگاه نظری ترکیبی، فصلنامه زنان و خانواده، سال هفتم، شماره 23.
وامقي، مروئه و محمدرضا خدائي اردكاني و حميرا سجادي (1392) خشونت خانگي در ايران: مرور مطالعات 1387- 1380، فصلنامة رفاه اجتماعي، 13 (50)، صص 37-70.
Al Dosary, A. H. (2016) Health impact of domestic violence against Saudi women: cross sectional study. International journal of health sciences, 10(2), 165.
Hogan, K. (2016) Men’s experiences of female-perpetrated intimate partner violence: A qualitative exploration (Doctoral dissertation, University of the West of England).
Kamrani, A. (2008) Review and understand the prevalence of domestic violence against women and its influencing factors in families living in Dare Shahr.
Kohulat, N. (2011) The relationship between metacognition beliefs and personality traits with believed to chance in women victims of domestic violence in Shiraz city.
Kumar, A. (2012) Domestic violence against men in India: A perspective. Journal of Human Behavior in the Social Environment, 22(3), 290-296.
Sorenson, S. B., & Spear, D. (2018) New data on intimate partner violence and intimate relationships: Implications for gun laws and federal data collection. Preventive medicine, 107, 103-108.
فصلنامه علمي «پژوهش انحرافات و مسائل اجتماعی»
شماره پنجم، پاییز 1401: 30-1
تاريخ دريافت: 26/09/1401
تاريخ پذيرش: 26/11/1401
نوع مقاله: پژوهشی
تبیین جامعهشناختی خشونت زنان علیه مردان
پروانه دانش1
محمدجواد زاهدی مازندرانی 2
نازنین خوشسیما3
چکیده
دیدگاه عمومی نسبت به خشونت خانوادگی، معمولاً خشونت توسط مردان علیه زنان یا سایر اعضای خانواده است اما گزارشها در این زمینه مبیّن آن است که گاه مردان قربانی خشونت زنان میشوند. هدف اصلی این پژوهش تبیین جامعهشناختی خشونت زنان علیه مردان است. این پژوهش به شکل کیفی انجامشده و با روش گرندد تئوری دادهها مورد بررسی قرار گرفته است. جامعه مورد مطالعه شامل مردان متأهل خشونتدیدۀ شهر تهران است. شیوۀ انتخاب نمونهها هدفمند بوده و حجم نمونه نیز طی پژوهش پس از مصاحبه دهم به اشباع رسید. تحلیلها بهوسیله سه نوع کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی انجام شده است. یافتههای تحقیق عبارتاند از: شرایط زمینهای اثرگذار بر خشونت زنان علیه مردان شامل: 1- مسائل فرهنگی، 2- مسائل اجتماعی، 3- مسائل مالی، 4- شرایط شغلی و سازمانی، 5- مشکلات روحی و روانی در خانواده، 6- سابقۀ اعتیاد در خانواده، 7- آشنایی با مهارتهای زندگی؛ عوامل مداخلهگر اثرگذار بر راهبرد خشونت زنان علیه مردان شامل: 1- تفاوت شخصیتی، 2- تفاوت فرهنگی، 3- تفاوت سنی، 4- تفاوت مسائل مالی، 5- تفاوت در نوع نیاز، 6- باورهای زناشویی، 7- باورهای جنسیتی؛ شرایط علّى اثرگذار بر خشونت زنان علیه مردان شامل: 1- روابط گسسته، 2- روابط درهمتنیده، 3- تجربیات نامناسب خانوادگی، 4- عوامل شغلی- سازمانی، 5- مشکلات ارتباطی در شغل، 6- عوامل اجتماعی، 7- عوامل فرهنگی؛ راهبردهای کنش و کنش متقابل عبارتاند از: 1- رفتارهای ارتباطی ناسالم 2-الگوی تعاملی تلافی جویانه 3- کمبود عشق و صمیمیت؛ پیامدها عبارتاند از: 1-آسیبهای روانی 2- قدرت نداشتن مرد در خانواده 3- جدایی 4- رفتارهای پرخطر 5- آسیب دیدن فرزندان 6- تضعیف بنیان خانواده 7- نداشتن مدیریت مالی خانوار؛ نتایج تحقیق نشاندهندۀ وجود خشونت علیه مردان در خانواده است و تبعات این نوع از خشونت باعث تضعیف نهاد خانواده میشود.
واژههاي کلیدی: خشونت، خشونت زنان، خشونت علیه مردان.
مقدمه
از آنجا که خانواده به منزله پناهگاهی مقدس برای آسایش خانواده و هماهنگی بنا شده است، خشونت زناشویی حقیقتاً با آن همخوانی ندارد و از نظر لغوی هم با چنین مفهومی از خانواده ناهمگون است. خشونت تصویر آرام خانه و نیز امنیتی را که حاصل خویشاوندی است، در هم میشکند. با این حال، بر اساس شواهد موجود، سرشت دسیسهانگیز این خشونت در سراسر جهان و در میان ملیتها و فرهنگهای مختلف به اثبات رسیده است (ر.ک: کامرانی، 2008).
خشونت زناشویی به نوعی پرخاشگری اشاره دارد که در روابط زوجین رخ میدهد و گاهی اوقات تحت عنوان همسرآزاری، خشونت زناشویی، زنآزاری، شریکآزاری و عبارات دیگر توصیف شده است (ر.ک: کوهولات، 2011). این نوع خشونت، سوءرفتاری است که از جانب یکی از اعضای خانواده بر یک عضو یا اعضای دیگر خانواده اعمال میشود و ابزاری برای تثبیت قدرت و نمودی از سلطهجویی است که طرف مقابل در این رابطه فاقد ارزش و اعتبار انسانی است (ر.ک: مجیدی، 1392). امروزه زنان حصارهای مردسالاری را شکسته و از طرفی چون سالها تحت انقیاد مردان بودهاند، اینک که به منابع مختلف دسترسی پیدا کردهاند، در صدد احقاق حقوق خود برآمدهاند. بر طبق نظریۀ محرومیت، بروکویتر معتقد است اعمال منتهی به ایجاد محدودیت همچون محرکی برای بروز رفتارهای تهاجمی عمل میکند و انگیزه افراد را برای توسل به خشونت بالا میبرد. بنا به نظر ویلیام گود که در مورد خشونت خانگی نظریه منابع را مطرح نموده، نظام خانواده هم مانند هر نظام یا واحد اجتماعی دیگری دارای نظام اقتدار است و بر این اساس هر کسی به منابع مهم آن (مثل شغل، تحصیلات، مهارت و اطلاعات) بیشتر از دیگران دسترسی داشته باشد، میتواند سایر اعضا را به فعالیت در جهت امیال خود وادارد و تصمیمگیریهای مهم را عملی سازد (ر.ک: رئوف، 1377). به سخن دیگر، امروزه زنان با تحصیل، اشتغال، کسب درآمد و بهدستآوردن موقعیتهای اجتماعی و سیاسی از خانه خارج شده و مانند مردان بیرون از خانه به کار مشغول شدهاند، به کسب درآمد میپردازند و بدین ترتیب رفتهرفته نحوۀ تعاملشان در خانواده تغییر کرده و دیگر مانند زنان گذشته، خود را محدود به چاردیواری نمیدانند. این مسائل موجب تغییر نقش زنان شده و این تغییر نقش در جوامع در حال گذر از خانهداری صرف و تدبیر منزل، به حضور در صحنههای اجتماعی، تحصیلات و کسب درآمد تبدیل شده است که منجر به افزایش مطالبات حقوقی زنان شده است. رشد مطالبات حقوقی در برابر انتظارات سنتی مردان به تنشها و خشونتهای زنان علیه مردان دامن میزند (ر.ک: مجیدی، 1392).
خشونت خانگی علیه مردان تبعات جبرانناپذیری مانند: طلاق، اعتیاد، بزهکاری و مسائل دیگر را در برخواهد داشت که همانند دیگر تأثیرات خشونت خانگی میتوان آنها را در ابعاد فردی و اجتماعی مورد توجه قرار داد (ر.ک: گارات، 2012). این امر میتواند هزینههای سنگینی برای جامعه ایجاد کند؛ البته طرح مسائلی نظیر خشونت خانگی علیه مردان مبتنی بر رویکردی پیشروانه به جایگاه و نقش جامعهشناسی در ارتباط با مسائل اجتماعی است. بدین معنا که جامعهشناسی علاوه بر مطالعه و تحقیق پیرامون مسائلی که کموبیش نزد افکار عمومی جامعه بهعنوان مسئله اجتماعی تعریف شدهاند -از قبیل اعتیاد، بیکاری، طلاق، فحشا، آلودگی محیط زیست و مهاجرت- از این توانایی برخوردار است که بر روی موضوعاتی که هنوز برای عامه مردم چندان آشکار و ملموس نشدهاند نیز مطالعه و تحقیق کند (ر.ک: خیرخواهزاده، 1390). وامقی و همکاران (1392) در پژوهشی با عنوان «خشونت خانگی در ایران: مرور مطالعات 1380-1387» به این نتیجه رسیدند که در ایران شیوع کلی خشونت نسبت به زنان در خانواده براساس نتایج مطالعات در تهران و شهرهای دیگر کشور طیف گستردهای از 5/17 تا 6/93 درصد را شامل میشود. بالاترین فراوانی انواع آزار در کل و در جمعیت عمومی مربوط به آزار روانی و کمترین آن آزار جنسی بوده است. همچنین به نظر میرسد که تعامل مجموعهای از عوامل فردی، موقعیتی، اجتماعی و فرهنگی در ایجاد خشونت نقش ایفا میکنند. با توجه به فرهنگ مردسالاری در جامعه ما، رواج خشونت علیه مردان تبعات جدی برای خانواده و اعضای آن به دنبال دارد و مطالعه چگونگی آن از اهمیت بالایی برخوردار است. تحلیل چگونگی خشونت زنان علیه مردان هدف اصلی این مطالعه است.
پیشینه پژوهش
خیرخواهزاده (1390) پژوهشی با عنوان «مطالعه جامعهشناختی تجربۀ زیستۀ مردان از خشونت خانگی علیه آنان» به صورت کیفی در بین 50 مرد متأهل در رده سنی 29 تا 83 سال از طریق مصاحبه در 2 پارک در تهران انجام داده است. نتایج این پژوهش نشان داده است که خشونت کلامی- روانی، به کاربردن الفاظ زشت، توهین به خانواده مرد، توهین به اصالت مرد، جیغ زدن و... و سپس خشونت جنسی شایعترین و شدیدترین خشونتهایی بوده است که زنان علیه شوهران خود به کار میبرند. همچنین دیگر یافتههای این پژوهش نشان میدهد مردانی که وضعیت اقتصادی مناسبی ندارند، مشکلات اخلاقی دارند و یا معتاد به مواد مخدر یا الکل هستند، بیشتر از سایر مردان در خشونتهای خانگی آسیبپذیرند.
سورنسون و اسپیر4 (2018) در پژوهشی با عنوان «اطلاعات جدید دربارۀ خشونت شریک صمیمانه و روابط صمیمی: پیامدهایی برای قوانین اسلحه و جمعآوری دادههای فدرال» به این نتیجه رسیدند که بیش از 80% موارد خشونتهای خانگی مثل (مشت، خفه شدن و...) شامل افراد در روابط غیرزناشویی است. حوادثی که شامل دوستان پسر یا دوست دختر فعلی میشوند، بالاترین درصد رفتارهای خشونتآمیز را دارند. سیاستهای فدرال برای جلوگیری از قرار گرفتن اسلحه در اختیار تجاوزکاران نتوانسته بهخوبی از بخش زیادی از جماعت حفاظت کند؛ بهویژه آنکه استفاده از این سلاح برای شریک صمیمی در روابط دوستی گسترش یافته است.
احمد حامد الدوساری5 (2016) در تحقیقی با عنوان «تأثیر خشونت داخلی بر زنان سعودی» به این نتیجه رسید که پیامدهای خشونت عمیق است و از سلامت و شادی افراد تا تأثیر بر سلامت کل اجتماع توسعه مییابد. زندگی در یک رابطه خشونتآمیز بر حس اعتمادبهنفس زن و تواناییهای او برای مشارکت در اجتماع تأثیر میگذارد. بنابراین با بالا بردن آگاهی جامعه از طریق کمپینهای آگاهی ملی، بررسی خشونت خانگی و افراد آموزشدیده برای بررسی موارد خشونت ضروری است.
هوگان6 (2016) در پژوهشی با عنوان «تجارب مردان در رابطه با خشونت شریک زندگی مشترک: یک اکتشاف کیفی» به این نتیجه رسیدند که تجربه مردان از بودن در رابطهای خشونتآمیز، بسیار آسیبزا بوده و تأثیر منفی بر سلامتی جسمی و روحی آنها داشته است. حفظ حس مردانگی زیربنای روایتهای مردان در مصاحبه بود. برخی شرکتکنندگان احساس شرمندگی و خجالت کشیدن از تحقق نیافتن انتظارات فرهنگی غالب پیرامون نقش مردان در روابط دگرجنسگرا را عامل اصلی توصیف کردند. ترس از قضاوت شدن و باور نکردن، عدمشناخت و درک خشونت علیه شریک زندگی از موانع عمده برای کمک به مردان در راستای حل مشکلات آنها در مسائل مربوط به خشونت از سوی شریک زندگی است. سوریواوا7 در تحقیقی با عنوان «خشونت خانگی علیه مردان» به این نتیجه رسید که اکثر مردان خشونت خانگی ملایم و متوسطی را تجربه کردهاند و برجستهترین علل خشونت علیه مردان به رفتارهای سلطهگرانه و بیتوجهی آنها نسبت به رفتار همسر است.
یعقوبیدوست و عنایت (1390) در پژوهشی با عنوان «بررسی جامعهشناختی عوامل مؤثر خشونت خانوادگی نسبت به دختران نوجوان» (مورد مطالعه: دبیرستانهای دخترانه شهر اهواز) به این نتیجه رسیدند که بین متغیرهاي انزواي اجتماعی، حمایت اجتماعی عاطفی ادراک شده، پایگاه اجتماعی و اقتصادي و جمعیت خانوار با خشونت خانگی والدین نسبت به دختران نوجوان رابطه معناداري وجود دارد و نتایج بهدستآمده از رگرسیون چندگانه نیز نشان دادند که متغیر انزواي اجتماعی بیشترین تأثیر را نسبت به متغیرهاي دیگر پژوهش، براي پیشبینی بالاي متغیر وابسته داشته است.
لازم به ذکر است مطالعات کیفی در زمینۀ مرتبط با موضوع محدود است. با مرور سوابق پژوهشی میبینیم که منابع در رابطه با خشونت زنان علیه مردان بسیار اندک است و اطلاعات دقیقی در این زمینه نداریم و همین سبب شده تا پژوهشهای انجامشده عمدتاً به صورت کیفی باشد.
روش پژوهش
هدف این پژوهش تبیین جامعهشناختی خشونت زنان علیه مردان بر مبنای تئوری دادهبنیادی است. در پژوهشهای کاربردی هدف اصلی کشف علمی نیست، بلکه آزمودن و بررسی امکان کاربرد دانش است؛ بنابراین روش این پژوهش به لحاظ هدف، کاربردی است. پژوهش حاضر از لحاظ نحوه گردآوری اطلاعات دادهها به روش کیفی انجام شد. نظریه دادهبنیاد روشی استقرایی قیاسی است و به همین منظور در رویکرد استقرایی با گردآوری دقیق دادههای کیفی به ساخت نظریه بر مبنای دادههای حاصل شده میپردازد. در واقع این روش با نظریه آغاز نمیشود بلکه با زمینه مطالعاتی آغاز و پس از گردآوری، به نظریههای مرتبط اجازه میدهد تا در این زمینه پدیدار شود. جامعه مورد مطالعه این پژوهش مردان متأهل خشونت دیده شهر تهران است. نمونهها به صورت هدفمند و به شیوه گلولهبرفی بعد از مصاحبه با نفر اول بهدست آمدند و تا رسیدن به اشباع نظری نمونهگیری ادامه داشت.
معیار ورود عبارت بوده است از: 1- بیان آزاد تجربیات و رضایت جهت انجام مصاحبه و پاسخ به سؤالات 2- سابقه خشونت. معیار خروج نیز رضایت نداشتن به شرکت در جلسات مصاحبه بوده است.
با توجه به هدف پژوهش و ویژگیهای جامعۀ آماری، در تحقیق حاضر از روش نمونهگیری هدفمند استفاده شد. در این شیوه، افراد به خاطر اطلاعات دستاولی که دربارۀ پدیده مورد نظر)خشونت زنان علیه مردان) دارند، به عنوان شرکتکننده انتخاب شدند. در جدول شماره 1 مشخص شدهاند.
جدول1: مشخصات مردان متأهل خشونتدیدۀ شرکتکننده در پژوهش
کد | شغل | سن | تحصیلات | وضعیت مسکن | مدت زندگی مشترک | میزان تقریبی حقوق (میلیون تومان) |
1 | کارمند شرکت خصوصی | 48 | لیسانس | صاحبخانه | 10 | حدود 5 |
2 | آزاد | 38 | دیپلم | اجارهنشین | 5 | حدود 6 |
3 | کارمند بانک | 40 | لیسانس | اجارهنشین | 10 | حدود 9 |
4 | کارگر تعمیرکار | 43 | دیپلم | صاحبخانه | 22 | حدود 6 |
5 | بازنشسته راهنمایی رانندگی | 55 | دیپلم | صاحبخانه | 36 | حدود 6 |
6 | بازنشسته | 58 | سیکل | صاحبخانه | 38 | حدود 5800 |
7 | بازنشسته راه آهن | 57 | دیپلم | صاحبخانه | 32 | حدود 5800 |
8 | کارمند املاک | 31 | لیسانس | اجارهنشین | 3 | حدود 8 |
9 | راننده تاکسی | 43 | دیپلم | صاحبخانه | 13 | حدود 6 |
10 | استاد دانشگاه | 55 | دکتری | صاحبخانه | 17 | حدود 9 |
طیف سنی مردان متأهل خشونتدیده از 31 سال است تا 58 سال، و افراد داراي شغلهای مختلفی هستند و طیف میزان تحصیلات آنان بین سیکل تا دکتري است؛ 7 نفر از مصاحبهشوندگان صاحبخانه و 3 نفر اجارهنشین هستند و طیف درآمدي افراد بین 5 تا 9 میلیون است.
تحقیق کیفی عرصه مواجهه فعال و مؤثر با واقعیت است. به سخن دیگر، تحقیق در محلی که افراد مورد نظر به سر میبرند و تجربیات آنها در آن روی میدهد و یا در محلهایی که توسط شرکتکنندگان انتخاب میشود، صورت میگیرد. محیط پژوهش در این مطالعه، شهر تهران بوده است. مصاحبه ها به دو شکل «حضوری» و یا از طریق «تماس تلفنی» انجام شده است.
گردآوری اطلاعات در دو بخش کتابخانهای و میدانی صورت پذیرفته است. در بخش کتابخانهای از ابزار فیشبرداری از کتابها، مقالهها، سندها و مدرکهای معتبر و مستند استفاده شده است.
در بخش دوم از مصاحبههای کیفی برای جمعآوری دادههای میدانی استفاده شده است. برای گردآوری اطلاعات از مصاحبه نیمهساختمند استفاده شد. مصاحبه نیمهساختمند متشکل از یک رشته پرسشهای منسجم است که برای به دست آوردن اطلاعات بیشتر و موشکافی عمیقتر موضوع مورد مصاحبه، از سؤالات باز پاسخ نیز استفاده شده است. این شیوه از مصاحبه این مزیت را دارد که دادههای استانداردی از همه پاسخدهندگان جمعآوری میکند، اما اطلاعات به دستآمده نسبت به آنچه میتوان با روش مصاحبههای کاملاً سازماندهیشده به دست آورد، عمق بیشتری دارد. در بخش اول مصاحبه، مقدمه (هدف، درخواست) ارائه و در بخش دوم مصاحبه به سؤالاتی در رابطه با خشونت زنان علیه مردان و همچنین بیان نظرات مصاحبهشوندگان در ارتباط با ابعاد خشونت پرداخته شده است.
بهمنظور تعیین اعتبار در مصاحبۀ کیفی، در این مطالعه از معیارهای اعتبار تحقیقات کیفی لینکلن و گوبا (1985) و استرابرت و کارپنتر (1999) استفاده شد. برطبق نظر محققان فوق، چهار معیار برای اعتبار تحقیقات کیفی الزامی است: 1- مقبولیت یا اعتبار 2- همسانی یا قابلیت اعتماد 3- تعیین یا تأییدپذیری 4- انتقالپذیری.
مقبولیت یا اعتبار که معادل روایی در تحقیقات کمّی است، بیانگر میزان واقعی بودن نتایج مرتبط با هدف تحقیق است و از چند روش قابل تحقق است که عبارتاند از: درگیری مداوم محقق با دادهها، استفاده از تلفیق در تحقیق، بازنگری ناظران و جستوجو برای شواهد مغایر که تمام معیارهای فوق در این مطالعه بهکار گرفته شد. درگیری مداوم محقق با دادهها که مدت زمان 3 ماه برای استخراج دادهها از مروری بر متون و 3 ماه برای تحلیل محتوی در نظر گرفته شده است، تلفیق دادهها با استفاده از تلفیق زمانی، مکانی، افراد مختلف و استفاده از منابع متعدد اطلاعات صورت گرفته بازنگری ناظران از طریق تجزیه و تحلیل دادهها توسط استادان مورد بازنگری و بررسی قرار گرفته و نتایج نهایی به شرکتکنندگان منعکس شده و تأیید و یا رد آنان در خصوص همسانی نتایج با نظرات و دیدگاههای آنان بررسی شده است.
در این پژوهش پس از گردآوری دادهها، برای تحلیل دادهها از روش کیفی دادهبنیاد )گراند تئوری) استفاده شد. در این روش از کدگذاری و شیوههای تحلیلی استفاده شد. این فرایند شامل سه نوع مقایسه است؛ ابتدا پدیدهها بهمنظور کشف شباهتها و نحوه تغییرات آنها در شرایط گوناگون با یکدیگر مقایسه شده و بر اساس شباهتهای یافتشده، ویژگیهای کلی آنها مشخص شد که مبنای فرضیههای بعدی قرار گرفتند.
در فرایند مصاحبهها به نمونههای مورد مطالعه اطمینان داده شد که اطلاعات آنان محرمانه باقی میماند و با نام شخصی آنان در جایی منعکس نمیشود.
تجزیه و تحلیل اطلاعات
نتایج پژوهش حاضر حاصل تجزیه و تحلیل اطلاعات بهدستآمده از 10 مشارکتکنندۀ مرد طی مصاحبههای صورتگرفته است. طیف سنی مردان متأهل خشونتدیده از 31 سال است تا 58 سال، و افراد دارای شغلهای مختلفی هستند و طیف میزان تحصیلات آنان بین سیکل تا دکتری است. 7 نفر از مصاحبهشوندگان صاحبخانه هستند و 3 نفر اجارهنشین هستند و طیف درآمدی افراد بین 5 تا 9 میلیون است. همان طور که واضح است هدف اصلی کدگذاری باز، مفهومسازی و برچسب زدن به دادههاست. در این مرحله دادهها به دقت مورد بررسی قرار گرفتند، مقولههای اصلی و مقولههای فرعی و خردهمقولههای مربوط به آنها مشخص و ابعاد و ویژگیها تعیین شدند. طی این تحلیلها، روشها و تکنیکهای تحلیلی پیشنهادشده توسط اشتراس و کوربین (1385) مورد استفاده قرار گرفت. واحد اصلی تحلیل برای کدگذاری باز مفاهیم بودند.
با توجه به اصول ارائهشده توسط اشتراس و کوربین (1385) در مورد انجام کدگذاری باز، نخست پاسخهای ارائهشده توسط مصاحبهشوندگان به واحدهای کوچکتری تجزیه شد. این کار پس از بررسی رونوشت مصاحبهها در سطح جمله یا پاراگراف انجام گرفت. سپس مفاهیم در قالب مقولههای بزرگتر قرار گرفتند و بعد از این مرحله سعی شد که مقولات نیز در قالب دستههای مفهومی بزرگتری طبقهبندی شوند. با توجه به این که کدهای باز فراوانی به دست آمد ولی بعد از هر مرحله مربوط به طبقهبندی و بررسی مجدد دادهها، مفاهیم تکراری حذف و مفاهیم مشابه در هم ادغام شدند. این کار تا چندین مرتبه برای رسیدن به اشباع منطقی برای مقولههای اصلی، مقولههای فرعی و ویژگیهای آنها تکرار شد. حدود هر مقولۀ اصلی و مقولههای فرعی در آغاز تجزیه و تحلیل به صورت قطعی تعیین نگردید و این مقولهها در سراسر تجزیه و تحلیل مورد تجدید نظر قرار گرفتند. نتایج کدگذاری باز خشونت زنان علیه مردان در جدول 2 مشخص شده است.
جدول 2: نتایج کدگذاری باز خشونت زنان علیه مردان
مفاهیم | مقوله |
فاصله عاطفی زن با خانواده خود | روابط گسسته |
نظارت کم خانوادۀ زن روی فرزندان | |
دخالتهای خانواده زوجین | روابط درهمتنیده |
ائتلاف با بچهها در زمان مشاجره | |
تجربۀ مشکلات مالی | تجربیات نامناسب خانوادگی |
تجربۀ سختی زیاد در زندگی | |
فرهنگ خشونت | عوامل اجتماعی |
کمبود آموزش مهارتهای قبل از ازدواج | عوامل فرهنگی |
نگذاشتن وقت کافی برای همدیگر | رفتارهای ارتباطی ناسالم |
احترام قائل نبودن برای هم | |
انتقام گرفتن زن | الگوی تعاملی تلافی جویانه |
لجاجت و لجبازی با همسر |
|
نارضایتی زن از رابطۀ عاطفی | کمبود عشق و صمیمیت |
خستگی زن از شوهر | |
دوست نداشتن | |
اختلاف فرهنگی | مسائل فرهنگی |
تحول زمان و تغییر زنان | |
نرسیدن بلوغ فکری و روحی برای ازدواج | |
اعتقاد نداشتن به مشاورۀ پیش از ازدواج در فرهنگ | |
مشروعیتبخشی سیستم فرهنگی به خشونت | مسائل اجتماعی |
دخالت اطرافیان | |
پنهانکاری مالی | مسائل مالی |
فشارهای مالی | |
شرایط اقتصادی کشور | |
خستگی ناشی از کار زن و مرد | شرایط شغلی و سازمانی |
استقلال و پشتوانۀ مالی زن | |
بیماریهای عصبی | مشکلات روحی و روانی در خانواده |
ضعف در خودکنترلی | |
عادیسازی خشونت | |
سابقۀ مصرف مواد | سابقه اعتیاد در خانواده |
سابقۀ مصرف الکل |
با توجه به آنچه بیان شد، در مرحله کدگذاری محوری، یک مقولۀ از مرحله کدگذاری باز را انتخاب کرده و آن را در فرایندی که در حال بررسی آن است (به عنوان پدیده مرکزی) قرار میدهد و سپس، دیگر مقولهها را به آن ربط میدهد. این مقولههای دیگر عبارتاند از شرایط علّى، راهبردها، زمینه، شرایط مداخلهگر و پیامدها. این مرحله مشتمل بر ترسیم یک نمودار است که الگوی کدگذاری نامیده شد (کرسول، 2005: 395). بنابراین در این مرحله، یافتههای پژوهش در قالب ابعاد الگوی کدگذاری محوری، شامل شرایط على، راهبردها، زمینه، شرایط مداخلهگر و پیامدها و با توجه به مقولههای اصلی و فرعی مربوط به هر کدام، چگونگی خشونت زنان علیه مردان را منعکس میکند.
بر اساس تحلیلهای بهعملآمده از متن مصاحبهها خشونت به عنوان پدیدۀ محوری در نظر گرفته شد. این مقوله، حادثه یا اتفاق اصلی است که سلسلهکنشها و برهمکنشها برای کنترل و اداره کردن آنها معطوف میگردد و بدان مربوط میشوند. خشونت زنان علیه مردان پدیدهای نوظهور محسوب میگردد که در ابعاد مختلف: 1- خشونت روانی، 2- خشونت اقتصادی، 3- خشونت جسمی، 4- خشونت جنسی، 5- خشونت اجتماعی، 6- خشونت عاطفی، 7- خشونت کلامی نمایان میشود. این نوع خشونت در طول تاریخ به دلیل عجین بودن جامعه با عناصر و ارکان مردانه و مردسالارانه چندان مورد توجه قرار نمیگرفت. کدگذاری پدیدۀ محوری خشونت زنان علیه مردان در جدول 3 مشخص شده است.
جدول 3: کدگذاری پدیدۀ محوری خشونت زنان علیه مردان
پدیده محوری | ||
مفاهیم | مقولۀ فرعی | مقولۀ کلی |
تمسخر در جمع دوستان | خشونت روانی | خشونت |
قهرکردن | ||
ترک منزل | ||
بهانهگیریهای پی در پی و انتقاد ناروا | ||
وسواس در مخارج منزل | خشونت اقتصادی | |
آسیبرسانی به وسایل شخصی | ||
دسترسی نداشتن به درآمد و پسانداز خانواده |
| |
چنگ انداختن | خشونت جسمی | |
لگدزدن و مشت زدن به بدن | ||
تهدید به کشتن | ||
هل دادن و پرت کردن | ||
سیلی زدن | ||
مجبورکردن مرد به پذیرش سقط جنین | خشونت جنسی | |
برقراری ارتباط جنسی برخلاف میل مرد | ||
انجام اعمال ناراحت کننده در ارتباط جنسی | ||
بیان نکردن کلمات محبتآمیز | خشونت عاطفی |
|
اظهار اجبار در انتخاب شوهر | ||
اظهار خستگی از زندگی مشترک | ||
فحاشی به مرد و بستگان وی | خشونت کلامی | |
بهکاربردن لقبهای ناشایست برای مرد | ||
شوخی دور از نزاکت با دوستان خود در حضور مرد |
تمامی پاسخدهندگان این پرسش اذعان داشتهاند که علیه مردان متأهل خشونت صورت میگیرد اما در ابعاد و شکل و دلیل آن پاسخهای گوناگونی گفته میشود:
مصاحبهشوندۀ کد (1) در زمینۀ خشونت کلامی، خشونت مالی و خشونت فیزیکی میگوید: خشونتهایی که من در طی دوران زناشویی احساس کردم، بسیار بوده است؛ از خشونت کلامی گرفته تا خشونت اقتصادي و یا خشونت فیزیکی».
مصاحبهشوندۀ کد (2) در زمینۀ خشونت کلامی میگوید: «بیشترین نوع خشونت همسرم به من خشونت کلامی و توهیم و تحقیر بوده است».
مصاحبهشوندۀ کد (3) در زمینۀ خشونت اقتصادي میگوید: «خشونت علیه مردان متأهل بیش از زنان صورت میگیرد ولی همه مردم و مسئولان به حقوق زنان توجه دارند و به حق و حقوق مردان بیتوجه هستند، زنانی هستند که براي مردانشان جانفشانی میکنند ولی با این وجود پیدا میشوند زنانی هم که حق و حقوق مردان را نادیده میگیرند».
مصاحبهشوندۀ کد (6) در زمینۀ خشونت عاطفی میگوید: «به شکلها و روشهای مختلفی دختر و همسرم به من بیاحترامی میکنند، گاهی از این که همسایهها من را میبینند احساس شرم میکنم و خجالت میکشم، همیشه دخترم در جمع به من بیاحترامی میکند و کلمات زشتی به کار میبرد، من پدر او هستم واقعا دلیل این همه حقارت را نمیفهمم».
مصاحبهشوندۀ کد (3) در زمینۀ خشونت جنسی بیان نمود که: «همسرم به نیازهای جنسی من بیتوجه بود، وسواس فکري داشت و اصلاً میلی به برقراري رابطه با من نداشت، رابطۀ ما خیلی سرد بود و اصلاً عشقی دیده نمیشد».
بر اساس تحلیلهای بهعملآمده از متن مصاحبهها، دو مقولۀ کلی شامل 1- عوامل خانوادگی و 2- عوامل فراخانوادگی در ارتباط با شرایط علّى استخراج شد. شرایط علّى شامل مواردی است که مستقیماً به مقولۀ اصلی یعنی خشونت زنان علیه مردان منجر میشوند و منشأ ناسازگاری هستند. کدگذاری شرایط علّى اثرگذار بر خشونت زنان علیه مردان در جدول 4 مشخص شده است.
جدول 4: کدگذاری شرایط علّى اثرگذار بر خشونت زنان علیه مردان
شرایط علّى | ||
مفاهیم | مقولۀ فرعی | مقولۀ کلی |
فاصله عاطفی زن با خانواده خود | روابط گسسته | عوامل خانوادگی |
نظارت کم خانواده زن روی فرزندان | ||
دخالتهای خانواده زوجین | روابط درهمتنیده | |
ائتلاف با بچهها در زمان مشاجره | ||
تجربه مشکلات مالی | تجربیات نامناسب خانوادگی | |
تجربه سختی زیاد در زندگی | ||
فرهنگ خشونت | عوامل اجتماعی | عوامل فراخانوادگی |
کمبود آموزش مهارتهای قبل از ازدواج | عوامل فرهنگی |
اولین مقولۀ اصلی در شرایط علّى ، عوامل خانوادگی است که زندگیهای زناشویی به شدت متأثر از این مقولۀ هستند. این مقولۀ خود از سه مقولۀ فرعی: 1- روابط گسسته، 2- روابط درهمتنیده، 3- تجربیات نامناسب خانوادگی تشکیل شده است که 6 مفهوم را در بر میگیرد.
مصاحبهشوندۀ کد (2) در زمینه دخالتهای خانواده زوجین در زندگی آنها بیان کرد که: «خانواده زنم خیلی تو زندگی ما سرک میکشیدند و همین مورد یکی از عوامل تنفر من از او شده بود».
مصاحبهشوندۀ کد (8) در این زمینه بیان کرد که: «ضمن این که همسرم به خانوادهاش خیلی وابسته بود و توانایی مستقل زندگی کردن را نداشتم».
مصاحبهشوندۀ کد (7) در این زمینه بیان کرد که: «از اولشم بهش گفته بودم من از
رفت و آمد خوشم نمیآید. خونه مادر خودم هر ماه یک بار و خونه باجناقام سالی یه بار».
مصاحبهشوندۀ کد (3) در زمینه فاصله عاطفی زن با خانواده خود معتقد بود که: «هنوز مسائلی را که در خانواده پدریش اتفاق افتاد مثل اونجا میخاد رفتار کنه و دنبال بهانه اس دعوا کنه باهم».
بر اساس تحلیلهای بهعملآمده از متن مصاحبهها، چهار مقولۀ اصلی: 1- عوامل فراخانوادگی، 2- عوامل اقتصادی، 3- عوامل خانوادگی، 4- مسائل تربیتی و محیطی در ارتباط با شرایط زمینهای استخراج شد. این شرایط باعث ایجاد و توسعه پدیده محوری خشونت میشوند. کدگذاری شرایط زمینهای اثرگذار بر خشونت زنان علیه مردان در جدول 5 مشخص شده است.
جدول 5: کدگذاری شرایط زمینهای اثرگذار بر خشونت زنان علیه مردان
شرایط زمینهای | ||
مفاهیم | مقولۀ فرعی | مقولۀ کلی |
اختلاف فرهنگی | مسائل فرهنگی | عوامل فراخانوادگی |
تحول زمان و تغییر زنان | ||
فقدان بلوغ فکری و روحی برای ازدواج | ||
اعتقاد نداشتن به مشاوره پیش از ازدواج در فرهنگ | ||
مشروعیتبخشی سیستم فرهنگی به خشونت | مسائل اجتماعی | |
دخالت اطرافیان | ||
پنهانکاری مالی | مسائل مالی | عوامل اقتصادی |
فشارهای مالی | ||
شرایط اقتصادی کشور | ||
خستگی ناشی از کار زن و مرد | شرایط شغلی و سازمانی | |
استقلال و پشتوانه مالی زن |
اولین مقولۀ اصلی در شرایط زمینهای، عوامل فراخانوادگی است و باعث ایجاد و توسعه خشونت علیه مران میشود. این مقولۀ خود از دو مقولۀ فرعی: 1- مسائل فرهنگی، 2- مسائل اجتماعی تشکیل شده است که 6 مفهوم را در بر میگیرد. در ادامه نمونهای از موارد ذکر شده توسط مصاحبهشوندگان در این زمینه آورده شده است.
مصاحبهشوندۀ کد (5) در زمینه اختلاف فرهنگی گفت که: «همیشه خانومم من رو به خاطر اینکه از لحاظ فرهنگی در طبقه همسطح خودشون نبودم سرکوفت میزد و منو تحقیر میکرد».
امروزه با توجه به سرعت تحولات در عرصههای مختلف اجتماعی، اقتصادي، سیاسی و فرهنگی انسانها نیاز دارند تا بر اساس شرایط موجود تغییراتی را در زندگی و روابطشان پدید آورند. از دیگر عواملی که در این مورد هم هر دو دسته مشارکتکننده به آن اذعان داشتند، تحول زمان و تغییري است که در زنان ایجاد شده است. از جمله نحوۀ گفتوگوي زنان نسلهای قبل با شوهرانشان نسبت به زنان امروزي، با نگاهی که زنان گذشته به شوهر داشتند و نگاهی که زنان امروز دارند و یا مماشاتی که دختران امروز با جنس مخالف قبل از ازدواج دارند. به عنوان مثال:
مصاحبهشوندۀ کد (7) در زمینه تحول زمان و تغییر زنان گفتند که: «زنهای این دوره و زمونه خیلی راحت به شوهراشون زور میگویند».
مصاحبهشوندۀ کد (10) در این زمینه گفت: «زنهای امروزي الان بیشتر با حق و حقوقشون آشنا هستند و این خوبه؛ ولی این که اونها توقعهای بیجا داشته باشند، زور داره».
مصاحبهشوندۀ کد (9) در زمینه شرایط اقتصادي کشور بیان کرد: «در مدت اخیر که قیمتا بالا رفته و من از عهده مسائل اقتصادي خانواده برنمیام، به جاي این که اون کمکم کنه و همراهم باشه، مدام دعوا میکنه و به حرفام دیگه گوش نمیده».
بر اساس تحلیلهای بهعملآمده از متن مصاحبهها دو مقولۀ اصلی: 1- تفاوت بین زن و شوهر، 2- باورهای زوجین در ارتباط با عوامل مداخلهگر استخراج شد. عوامل مداخلهگر، عوامل ساختاری است که به پدیدها تعلق دارند و بر راهبردهای کنش و واکنش اثر میگذارند. آنها راهبردها را در درون زمینۀ خاصی سهولت میبخشند یا آنها را محدود و مقید میکنند. در واقع ایجاد هر نوع تغییر در عوامل مداخلهگر تأثیر مستقیم خود را در خشونت زنان علیه مردان، راهبردها و پیامدها نشان خواهد داد. کدگذاری عوامل مداخلهگر اثرگذار بر راهبرد و پیامدهای خشونت زنان علیه مردان در جدول 6 مشخص شده است.
جدول 6: کدگذاری عوامل مداخلهگر اثرگذار بر راهبرد خشونت زنان علیه مردان
شرایط مداخلهگر | ||
مفاهیم | مقولۀ فرعی | مقولۀ کلی |
کمحرف بودن شوهر و پرحرف بودن زن | تفاوت شخصیتی | تفاوت بین زن و شوهر |
خجالتی بودن شوهر و جسور بودن زن | ||
تفاوت زن و شوهر در آداب و رسوم | تفاوت فرهنگی | |
تفاوت قومیتی بین زن و شوهر | ||
بزرگتر بودن زن | تفاوت سنی | |
بالاتر بودن وضعیت مالی زن | تفاوت مسائل مالی | |
تفاوت زن و شوهر در سطح نیاز جنسی | تفاوت در نوع نیاز | |
باور شوهر به تغییر زن بعد از ازدواج | باورهای زناشویی | باورهای زوجین |
باور زن به خشونت به عنوان راه حل مشکلات | ||
باور شوهر به لزوم داشتن تفاوت سنی زیاد با همسر | ||
باور شوهر به چشم و همچشمی کردن زن | ||
باور زن به طبیعی بودن خشونت در مقابل مرد | ||
تعصب جنسیتی | باورهای جنسیتی |
اولین مقولۀ اصلی در شرایط مداخلهگر، تفاوت بین زن و شوهر است. این مقولۀ شرایط عام (عوامل مداخلهگر) بر راهبردهای خشونت علیه مردان تأثیر میگذارند. مقولۀ تفاوت بین زن و شوهر از پنج مقولۀ فرعی: 1- تفاوت شخصیتی، 2- تفاوت فرهنگی، 3- تفاوت سنی، 4- تفاوت مسائل مالی، 5- تفاوت در نوع نیاز تشکیل شده است که 7 مفهوم را در بر میگیرد.
مصاحبهشوندۀ کد (2) در زمینه نحوه تربیت و محیط رشد این گونه میگوید: «همش خودشو عقل کل میدونست، منو احمق و کودن؛ و جلوي همه به من بیاحترامی میکرد. کاري کرده بود که دیگه حرفام هیج جایی ارزش نداشته باشه».
مقولۀ باورهای زناشویی یکی از موارد اختلاف آنها با یکدیگر بود. به عنوان مثال، باور شوهر به تغییر زن بعد از ازدواج است که مصاحبهشوندۀ کد (4) در زمینه نحوه تربیت و محیط رشد این گونه میگوید: «من موندم مگه آدما چقدر میتونن بعد از ازدواج عوض بشن. ما قبل از ازدواج 3 سال با هم بودیم و خیلی با هم خوب بودیم همیشه حرف همو متوجه میشدیم اما بعد از به دنیا اومدن بچه انگار من در این زندگی وجود نداشتم و اصلاً به من توجه نمیشد».
مقولۀ بعدي باور زن به خشونت به عنوان راه حل مشکلات است. در این زمینه یکی از مصاحبهشوندگان (کد 5) بیان نمود: «ما هر دو از لحاظ سنی و تحصیلات تقریباً همسطحیم و این گفتۀ شما که تحصیلات و سن تأثیرگذاره، من موافق نیستم باهاش. ببنید اگه تأثیر داشت که من این همه اختلاف نداشتم با اون؛ اتفاقاً برعکسه. اون همیشه دنبال خشونته. کافیه مشکلی پیش بیاد تا از کوره دربره، خستهکنندهاس واسم این نوع فکرش».
باور زن به طبیعی بودن خشونت در مقابل مرد مقولۀ بعدي بود که مورد تاکید مصاحبهشوندهها بود، در این مورد مصاحبهشوندۀ کد 7 میگوید: «شاید شما بگید مقطعی هستش این رفتار، ولی من میگم نه امکان نداره من خانواده شو دیدم؛ به همین خاطر اجازه نمیدادم بره اونجا. میخاد همون رفتاریو با من انجام بده که مامانش با باباش داره».
بر اساس تحلیلهای بهعملآمده از متن مصاحبهها، مقولۀ اصلی الگوهای ارتباطی ناکارآمد در رابطه با راهبردهای کنش و کنش متقابل استخراج شد. راهبردهای کنش و کنش متقابل اقدامات یا تعاملهای ویژهای هستند که از مقولۀ اصلی یعنی خشونت حاصل میشوند. به سخن دیگر، عاملان انسانی و کنشگران به عنوان راهبردها با مداخلات خود فرایند خشونت به پیامدها را تسهیل میکنند. کدگذاری راهبردهای کنش و برهمکنش حاصل از خشونت در جدول 7 مشخص شده است.
جدول 7: کدگذاری راهبردهای کنش و کنش متقابل
حاصل از خشونت زنان علیه مردان
راهبردهای کنش و کنش متقابل | ||
مفاهیم | مقولۀ فرعی | مقولۀ کلی |
نگذاشتن وقت کافی برای همدیگر | رفتارهای ارتباطی ناسالم | الگوهای ارتباطی ناکارآمد |
احترام قائل نبودن برای هم | ||
انتقام گرفتن زن | الگوی تعاملی تلافیجویانه | |
لجاجت و لجبازی با همسر | ||
نارضایتی زن از رابطه عاطفی | کمبود عشق و صمیمیت | |
خستگی زن از شوهر | ||
دوست نداشتن |
این مقولۀ خود از سه مقولۀ فرعی: 1- رفتارهای ارتباطی ناسالم، 2- الگوی تعاملی تلافی جویانه، 3- کمبود عشق و صمیمیت تشکیل شده است که 7 مفهوم را در بر میگیرد.
مصاحبهشوندۀ کد (2) در زمینه نگذاشتن وقت کافی برای همدیگر بیان نمود که: «به مرور زمان دعواهایمان بیشتر شده بود و شدت جر و بحثهایمان نیز بیشتر شده بود و همه اینا هر طور فکر کنید ما رو از هم فراري داده و باعث شده کمتر براي هم وقت بذاریم».
مصاحبهشوندۀ کد (9) در زمینه احترام قائل نبودن برای یکدیگر گفتند: «از اونورم میرفتم این چیزا رو براي عروسمون میگفتم، شوهرم عصبانی میشد میگه زن من دهنلقه و دیگه عروسم براي من احترامی قائل نمیشه. آبرو برام نمونده تو در و همسایه. دوستام بهم تیکه میندازن میگن زنذلیل، خانم سرم زیاد داد میزنه».
مصاحبهشوندۀ کد (6) در زمینه انتقام گرفتن زن معتقد بود که: «گفتم که ازش بدم میآمد و زمانی که فرصت را براي تلافی پیدا کردم مدام تحقیرش میکردم. ازش براي همین داد و بیداد کردناش طلاق گرفتم. اصلاً صحبت کردن سرش نمیشد، اگه اوضاع مطابق میلش نبود شروع میکرد به تحقیر من. باز شدن روي زن و شوهر به هم پرده حیا از بین میره دیگه اونوقت هر چی دوس دارن به هم میگن. اگر بچه داشته باشن بچهها یاد میگیرن و خودشونم در آینده این کار رو میکنن. انگار زنجیرهوار ادامه پیدا میکنه. بین طرفین جدایی میافته یا با طلاق کامل یا اگر هم مقطعی باشه و دوباره با هم باشن دیگه رابطهشون مث اولش نمیشه».
مصاحبهشوندۀ کد (4) به جنبه دیگري از انتقام توسط زن پرداخت و گفت: «جلوي همه به من میگه من براي عشق و اینجور چیزا زن تو نشدم. به این وسیله خواستم جلو بیام از مردا انتقام بگیرم چون (خواهري دارد که در ازدواج شکست خورده)».
بر اساس تحلیلهای بهعملآمده از متن مصاحبهها دو مقولۀ اصلی: 1- فردی، 2- پیامد خانوادگی در ارتباط با پیامدها استخراج شد. اگر عوامل و شرایط ذکرشده در مدل پاردایمی خشونت زنان علیه مردان به خوبی عمل کنند، انتظار میرود که بروندادها و نتایج مطلوب و مورد انتظار حاصل شود. کدگذاری پیامدهای حاصل از راهبرد خشونت زنان علیه مردان در جدول 8 مشخص شده است.
جدول 8: کدگذاری پیامدهای حاصل از راهبرد خشونت زنان علیه مردان
پیامدها | ||
مفاهیم | مقولۀ فرعی | مقولۀ کلی |
افسردگی | آسیبهای روانی | پیامد فردی |
اضطراب | ناامیدی | |
نداشتن اعتمادبهنفس | ||
زن سالاری در خانه | فقدان قدرت مرد در خانه | |
ازخانهگریزی مرد | ||
طلاق عاطفی | جدایی | پیامد خانوادگی و اجتماعی |
اقدام به طلاق | ||
لجبازی | رفتارهای پرخطر | |
اقدام به خودکشی | ||
اقدام به خیانت | ||
آسیب اجتماعی فرزندان | آسیب دیدن فرزندان | |
آسیبدیدگی عاطفی فرزندان | ||
افسردگی فرزندان | ||
قطع روابط خویشاوندی | تضعیف بنیان خانواده | |
سکوت حاکم در خانه | ||
آشفتگی و هرج و مرج در خانواده | ||
ولخرجی و اسراف | نداشتن مدیریت مالی خانوار | |
نداشتن اتحاد در هزینه کردن بودجه خانوار |
اولین مقولۀ اصلی در پیامدها خشونت زنان علیه مرادن، پیامد فردی است. این مقولۀ خود از مقولههای فرعی: 1- آسیبهای روانی، 2- فقدان قدرت مرد در خانه تشکیل شده است که 6 مفهوم را در بر میگیرد. در ادامه نمونهای از موارد ذکرشده در این زمینه آورده شده است:
مصاحبهشوندۀ کد (1) در زمینۀ پیامد افسردگی بیان نمود که: «جلوي پدر و مادرم تو صورتم تف پرت کرد. کاري کرده بود احساس افسردگی بهم دست داده بود. صبحها دیگه انرژي نداشتم که به سر کار برم».
مصاحبهشوندۀ کد (6) در زمینه پیامد ناامیدی بیان نمود که: «از بس تو سر من زده بود که دیگه جاي هیچ امیدي را تو دلم نگذاشته بود».
مشارکتکنندۀ کد (10) در این زمینه گفت که: «همش دم از ناامیدي میزد هرچی بهش میگفتم میگفت که نمیشه امکان نداره، چه جوري میشه که بشه و...».
مشارکتکنندۀ کد (1) در زمینه پیامد نداشتن اعتمادبهنفس معتقد بود که: «کمبود اعتمادبهنفس داشت. همش دنبال تعریف و تمجید بقیه میگشت. دوست داشت تا بقیه ازش تعریف کنند».
مصاحبهشوندۀ کد (8) در زمینۀ پیامد زنسالاري در خانه معتقد بود که: «من خودم وقتی میرفتم خواستگاري میدیدم پدر اون دختر حرفش 2 درصدم تو خونه اعتبار نداره، دیگه اونجا نمیرفتم، چون وقتی مردها تو خونه حاکمن اینقدر سخت نمیگیرن که زنها سخت میگیرن».
مصاحبهشوندۀ کد (5) در زمینه پیامد از خانهگریزی مرد بیان نمود که: «همیشه وقتی به تعطیلات نزدیک میشدیم یا تقویم را ورق میزدیم و براي تعطیلات رسمیمان برنامهریزي میکردیم، بین من و همکارام بحث میشد که چه کسی مجبور است در روز تعطیلی، دور از خانومش در بخش بماند. همیشه من داوطلب بودم واسه این که از اون خونه دور باشم و کمتر چشمم بهش بخوره».
مصاحبهشوندۀ کد (6) در زمینه پیامد طلاق عاطفی معتقد بود که: «خانومم یکساله من رو طلاق عاطفی داده و هرچه التماس میکنم براي بچه فایده نداره و کلا داره آزارمون میده همه جوره».
مصاحبهشوندۀ کد (9) در این زمینه بیان کرد که: «من هم فرزند طلاق عاطفی بودم، الان هم با همسرم طلاق عاطفی گرفتیم... خیلی سخته... انگار سرنوشتم به طلاق عاطفی گره خورده..کاش میمردم ولی افسوس...».
کدگذاری انتخابی
کدگذاری انتخابی عبارت است از فرایند انتخاب دستهبندی اصلی، مرتبط کردن نظام مند آن با دیگر دستهبندیها، تأیید اعتبار این روابط و تکمیل دستهبندیهایی که نیاز به اصلاح و توسعۀ بیشتری دارند. کدگذاری انتخابی بر اساس نتایج کدگذاری باز و کدگذاری محوری، مرحله اصلی نظریهپردازی است. به این ترتیب که مقولۀ محوری را به شکل نظاممند به دیگر مقولهها ربط داده و آن روابط را در چارچوب یک روایت ارائه کرده و مقولههایی را که به بهبود و توسعه بیشتری نیاز دارند، اصلاح میکند. در این مرحله، نظریهپرداز دادهبنیاد، مقولۀ محوری را )که سایر مقولات بر محور آن میگردند و کلیتی را تشکیل میدهند) به طور روش مند انتخاب و با ارتباط دادن آن با سایر مقولهها، اقدام به نگارش نظریه میکند که شرحی انتزاعی برای فرایندی که در پژوهش مورد مطالعه قرار گرفته است، ارائه میدهد. مدل ترسیمی ارائهشده برای خشونت زنان علیه مردان به صورت شکل 2 است.
شکل 2: مدل کیفی الگوی خشونت زنان علیه مردان بر مبنای تئوری دادهبنیادی
بحث و نتیجهگیری
خشونت زنان علیه مردان یکی از معضلات اجتماعی در تمام کشورهای دنیا به حساب میآید. این معضل اجتماعی علاوه بر ایجاد مشکلات جسمی و روانی در شخص خشونت دیده، موجب بروز عواقب جبران ناپذیر اجتماعی نیز میگردد. همچنین یکی از موضوعهایی که باعث ایجاد اختلال در کارکرد خانواده میشود، بحث خشونتهای خانگی است. در چارچوب خانواده، گاه روابط بین دو جنس از حالت عادی خارج شده و صورتی نامتعارف به خود میگیرد. غیرعادی بودن روابط بین دو جنس هم به لحاظ ارزشهای فرهنگی و هم به لحاظ قوانین و مقررات موجود مسئلهای است که حیات خانواده و جامعه را تهدید میکند.
رفتارهاي خشونتآمیز و آزاردهندۀ زنان در محیط خانه میتواند مردان را به لحاظ فردي متأثر نماید و براي آنها صدمات روحی و جسمی در پی داشته باشد و از طرفی دیگر رفتارهاي خشونتآمیز زنان به نهاد خانواده لطمه وارد مینماید و در چنین شرایطی خانواده دستخوش آسیبهاي جدي میگردد.
براساس نتایج پژوهش راهبردهاي کنش و کنش متقابل در بین زوجین در هنگام خشونت در خانواده سه مقوله: 1- رفتارهاي ارتباطی ناسالم، 2- الگوي تعاملی تلافیجویانه، 3- کمبود عشق و صمیمیت، از طریق تحلیل گفتههای مصاحبهشوندگان شناسایی شد.
خشونت خانگی علیه مردان تبعات جبرانناپذیري در ابعاد مختلف از جمله مشکلات عاطفی، مشکلات بیولوژیک و آسیبهای روانی، طلاق عاطفی، مشکلات فرزندان، خشونت اقتصادي، خشونت کلامی و خشونت فیزیکی، عدم حمایت اطرافیان، طرد اجتماعی و ناسازگاري اجتماعی، آثار مخربی بر وضعیت روانشناختی، خانوادگی و اجتماعی وارد میکند.
این امر میتواند هزینههاي سنگینی براي جامعه ایجاد کند. از پیامدهاي مهم خشونت، ازهمگسیختگی و تضعیف بنیان خانواده و آسیب جدي به فرزندان است؛ به طوري که برخی از کودکانی که تحت خشونت واقع شده بودند، دچار مشکلات روانی شدهاند و تأثیر آن حتی بعد از ازدواج، دامنگیر آنان شده است. خشونت خانگی علاوه بر تنگ کردن عرصه زندگی براي زن و شوهر، همچنین میتواند تأثیرات گوناگون و قابل توجهی بر کودکان و نوجوانانی که شاهد این خشونت بودهاند؛ دارد که نه تنها زندگی حال و آینده آنها، بلکه جامعه را نیز به مخاطره میاندازد.
در چهارچوب خانواده، گاه روابط بین دو جنس از حالت عادي خارج شده و صورتی نامتعارف به خود میگیرد. غیرعادي بودن روابط بین دو جنس هم به لحاظ ارزشهاي فرهنگی و هم به لحاظ قوانین و مقررات موجود مسئلهاي است که حیات خانواده و جامعه را تهدید میکند.
نتایج این تحقیق با نتایج مطالعه خیرخواهزاده (1390) همسو بوده و میتوان گفت خشونت کلامی- روانی نسبت به مردان مورد تأیید بوده است که برای مردان بسیار سخت گزارش شده است و خشونت جنسی در مرحله بعدی قرار دارد. همچنین همسو با نتایج مطالعۀ هوگان (2016) تجربه خشونت برای مردان بسیار آسیبزا گزارش شده که این امر با فرهنگ مردسالاری جامعه کاملاً قابل تحلیل است. مردان در خانواده همواره انتظار تأیید و احترام داشته و رفتارهایی که کمتر با این انتظار هماهنگ باشد، به عنوان خشونت ارزیابی میشود. همچنین با توجه به اولویت دادن به نیازهای جنسی مردانه، هر نوع اعلام عدم تمایل به ارتباط یا ایجاد مانع از طرف زنان در روابط جنسی به عنوان خشونت اعلام میشود.
پیشنهادهای پژوهشی
- بر اساس الگوي نظري بهدستآمده از مطالعه دادهبنیاد حاضر میتوان یک بستهي جامع آموزشی و درمانی براي زوجها تهیه و تدوین گردد.
- پیشنهاد میشود هر دو زوج مورد مصاحبه قرار گیرند یا زنان و مردان بصورت مجزا در دو گروه مستقل تا حد اشباع بررسی و یافتههاي هر گروه به صورت جداگانه تحلیل و در نهایت با هم مقایسه شوند.
- در پژوهشهاي آینده میتوان بر اساس یافتههای حاصل از این مطالعه، مقیاسی براي ارزیابی خشونت زنان علیه مردان تدوین گردد و اعتبار و روایی آن مورد سنجش قرار گیرد.
منابع
جانآبادی، سعید (1395) مطالعه مقایسهای نوع و میزان خشونت خانگی تجربه شده توسط زنان و مردان متأهل شهرزابل، پایاننامه کارشناسی ارشد، دانشگاه خوارزمی.
جلائی فر، سعید و حمید فکور راد (1390) مروری برخشونت خانوادگی و پیامدهای اجتماعی آن، مسائل اجتماعی ایران، شماره چهارم.
خیرخواهزاده، احسان (1390) مطالعه جامعهشناختی تجربه زیسته مردان از خشونت خانگی علیه آنان، پایاننامه کارشناسی ارشد، دانشکده علوم اجتماعی، دانشگاه تهران.
شایان، آرزو و سیده زهرا معصومی و معصومه کاویانی (1394) بررسی رابطه همسرآزاری و سلامت روانی در زنان دچار خشونت خانگی ارجاعشده به پزشکی قانونی شهر شیراز، مجله آموزش و سلامت جامعه، 1 (4)، صص 51-57.
فاطمی، سید مسعود و ریحانه داودی و محمد فشارکی و اصغر گلافشانی (1390) ارتباط مهارتهای زندگی با همسر آزاری، فصلنامه علمی پژوهشی رفاه اجتماعی، 11 (43)، صص51-69.
کار، مهرانگیز (1385) همسرآزاری در خانواده، چاپ سوم، تهران، کارورزان.
کار، مهرانگیز (1387) پژوهشی درباره خشونت علیه زنان در ایران، چاپ چهارم، تهران، روشنگران و مطالعات زنان.
مجیدی، زهره و پروانه دانش و کبری راهزانی (1392) بررسی جامعهشناختی پدیدۀ خشونت خانگی علیه مردان و برخی عوامل مرتبط با آن از دیدگاه مردان و زنان متأهل اراک در نیمه اول سال 91، پایاننامه کارشناسی ارشد، تهران، دانشگاه پیام نور.
محبی، فاطمه (1380) آسیبشناسی اجتماعی زنان، مطالعات راهبردی زنان، شماره 12.
نیکوکار، غلامحسین و محمود فرهادی محلی و علی فرهادی محلی و یاسر علیدادی تلخسانی (1392) تبیین و جامعهشناختی خشونت شوهران علیه زنان: آزمون تجربی دیدگاه نظری ترکیبی، فصلنامه زنان و خانواده، سال هفتم، شماره 23.
وامقي، مروئه و محمدرضا خدائي اردكاني و حميرا سجادي (1392) خشونت خانگي در ايران: مرور مطالعات 1387- 1380، فصلنامة رفاه اجتماعي، 13 (50)، صص 37-70.
Al Dosary, A. H. (2016) Health impact of domestic violence against Saudi women: cross sectional study. International journal of health sciences, 10(2), 165.
Hogan, K. (2016) Men’s experiences of female-perpetrated intimate partner violence: A qualitative exploration (Doctoral dissertation, University of the West of England).
Kamrani, A. (2008) Review and understand the prevalence of domestic violence against women and its influencing factors in families living in Dare Shahr.
Kohulat, N. (2011) The relationship between metacognition beliefs and personality traits with believed to chance in women victims of domestic violence in Shiraz city.
Kumar, A. (2012) Domestic violence against men in India: A perspective. Journal of Human Behavior in the Social Environment, 22(3), 290-296.
Sorenson, S. B., & Spear, D. (2018) New data on intimate partner violence and intimate relationships: Implications for gun laws and federal data collection. Preventive medicine, 107, 103-108.
[1] * نویسنده مسئول: دانشیار گروه جامعهشناسی دانشگاه پیام نور، ایران p_danesh@pnu.ac.ir
[2] ** استاد گروه جامعهشناسی دانشگاه پیام نور، ایران m.zahedi@pnu.ac.ir
[3] *** دانشآموخته کارشناسی ارشد جامعه شناسی دانشگاه پیام نور، ایران nazaninkh69@yahoo.com
[4] . Sorenson & Spear
[5] . Dosaari Al
[6] . Hogan
[7] . Srivastava