تبيين الگوي خانواده در باروري با رويكرد تحليلي و استناد برآموزههاي قرآني
الموضوعات :فاطمه فرهادیان 1 , نرگس افشار 2
1 - کارشناسی ارشد و مدرس حوزه علمیه اصفهان، اصفهان، ایران.
2 - دانشآموخته سطح2 حوزه علمیه اصفهان، اصفهان، ایران.
الکلمات المفتاحية: الگوی باروری, استنادات قرآنی, فراتحلیل, نگرش, کنش, ارزش,
ملخص المقالة :
براساس دادههای منتشر شده از سوی سازمانهای مختلف جمعیتشناختی، نرخ باروری در بسیاری از کشورهای جهان و از جمله در ایران در حال کاهش است. این امر میتواند ناشی از دلایل متعددی باشد. با وجود این، دگرگونیهای فرهنگی طی چند دهه اخیر، در میان سایر تغییرات، بیشتر از همه خودنمایی میکنند. رشد فردگرایی و تفکرات اومانیستی، تغییرات باورها و نگرشها، رشد سکولاریسم، دگرگونی در ارزشهای خانوادگی و تحول خواهی در زمره مهمترین تحولات مرتبط با باروری است. هدف از این پژوهش، مطالعه عوامل مؤثر در باروری در حوزههای فردی، خانوادگی و اجتماعی و تبیین الگویی برای خانواده در زمینه باروری با استناد بر شواهد معتبر و با تکیه بر آموزه های دینی است. برایناساس، روش تحقیق در این مطالعه، از نوع کیفی و به صورت فراتحلیلی است. نتایج پژوهش نشان داد که رابطه کاملاً معناداری میان متغیرهای فردگرایی، مدرنیزاسیون، دینداری، سکولاریسم و ارزشهای خانوادگی در خانواده ها و باروری وجود دارد؛ بهاین معنا که هر چه میزان التزام به باورهای دینی خانواده بیشتر، سطوح سکولاریسم و فردگرایی کمتر و هر چه میزان توجه به ارزشهای خانوادگی بیشتر باشد، نرخ باروری در آن خانوادهها بیشتر است. در این میان مدرنیزه شدن و تبعات متأثر از آن بر خانواده و بهویژه زنان سهم زیادی در تغییر نگرشها داشته است. بنابراین مهم ترین اصل، تغییر در نگرش، باور و ارزش و کنش در سه سطح فرد، خانواده و جامعه است. نگرش ها در طول زمان و یک فرایند تحولی شکل میگیرند و سپس به به باورها و ارزشها و نهایتاً به کنش تبدیل میشوند و زمانی که شکل گرفتند تغییر آنها به سادگی امکان پذیر نمی باشد از این رو باید در این زمینه اقدامات مؤثری شکل بگیرد.
1- ابن ابی جمهور، م. (1405). عوالی اللئالی. مطبعه سید الشهدا. قم.
2- ابوت، پ،. و والاس، ک. (1376). درآمدی بر جامعهشناسی نگرشهای فمنیستی. ترجمه خراسانی، م.، و احمدی، ح. انتشارات دنیای مادر. تهران.
3- احمدیفراز، م.، عابدی، ح.، و آذربرزین، م. (1393). تبیین تجارب زنان شاغل پیرامون نقش مادری: یک پژوهش کیفی پدیدارشناسی. مجلۀ تحقیقات کیفی در علوم سلامت، 2، 148-137.
4- اسحاقی، م.، محبی، ف.، پاپینژاد، ش.، و جهاندار، ز. (1393). چالشهای فرزندآوری زنان شاغل در یک مطالعۀ کیفی. فصلنامۀ زن در توسعه و سیاست، 12(1)، 134-111.
5- اعزازی، ش. (1387). جامعهشناسی خانواده: با تأکید بر نقش، ساختار و کارکرد خانواده در دوران معاصر. انتشارات روشنگران و مطالعات زنان. تهران.
6- آرون، ر. (1387). سیر اندیشه در جامعهشناسی. ترجمه پرهان، ب. انتشارات علمی و فرهنگی. تهران.
7- بنیهاشمی، م. ح. (1385). توضیح المسائل سیزده مرجع. جلد2. چاپ دوازدهم. انتشارات اسلامی. قم.
8- بهجتی اردکانی، ز.، عباسی شوازی، م. ج.، شیدفر، ف.، معینی، م.، و آخوندی، م. م. (1386). تأثير افزايش سن در باروري و باروري جايگزين. فصلنامه پايش، 6(4)، ٣٤٥-٣٣١.
9- پروینیان، ف.، رستم علیزاده، و.، و حبیبی، ر. (1397). تأثیر سبک زندگی امروزی زنان بر میزان فرزندآوری؛ مطالعه موردی شهر قزوین. فصلنامه علمي-پژوهشي زن و جامعه، 9(4)، 39-72.
10- ترابی، ف. (1390). تأملی بر پایاننامۀ تأخیر ازدواج و کاهش باروری در ایران. کتابنامۀ علوم اجتماعی، 42 و 43، 98-100.
11- جوکار، م. (1393). مدرنیته و تغییر سبک زندگی و کاهش جمعیت در ایران. پژوهشنامه اسلامی زنان و خانواده، 2(2)، 39-69.
12- جهانگیری، ج.، احمدی، ح.، طبیعی، م.، و ملتفت، ح. (1393). برساخت فهم زنان تکفرزند از چالشهای فرزندآوری مشارکتکنندگان زنان تکفرزند شهر اهواز. فصلنامه توسعه اجتماعی، 9(1) 85-110.
13- چلپی، م. (1386). تحلیل اجتماعی در فضای کنش. انتشارات نی. تهران.
14- حر عاملی، (1414 ق)، وسایلالشیعه، ج 20، قم: مؤسسه آل البیت، چاپ دوم
15- حسـینی حاتـم و بیگـی، ب. (1391). تعیینکنندههـای اقتصـادی، اجتماعی، فرهنگی و جمعیتشـناختی تمایـات فرزندآوری زنـان همسـردار مراجعهکننده بـه مراکـز بهداشـتی-درمانـی همـدان. مجله دانشـگاه علـوم پزشـکی کرمانشـاه، 8(1) 4-12.
16- حسـيني، ح. (1386). درآمـدی بـر جمعیتشناسی اقتصـادي - اجتماعـي و تنظيـم خانـواده. چاپ سـوم. انتشارات دانشـگاه بوعلي. همدان.
17- خدیوزاده، ط.، و ایرانی، م. (1395). ارتباط بين باورهای دینی و رفتارهای باروری در زنان سنين باروری شهر مشهد در سال 1395. مجله دانشگاه علوم پزشکی مازندران، 28(167)، 133-144.
18- راد، ف.، و ثوابی، ح. (1394). بررسی گرایش به باروری و عوامل اجتماعی مرتبط با آن (مطالعه موردی زنان متأهل 15-50 ساله ساکن شهر تبریز). مطالعات زن و خانواده دور،3(1)، 127-155.
19- رزاقی نصرآباد، ح. ب. (1395). چگونگي تأثيرگذاري تحصيلات زنان بر تأخير در فرزندآوري نتـايج يـك مطالعـه كيفـي در بـين دانشـجويان دانشـگاههـاي تهران. راهبرد اجتماعی فرهنگی، 5(20)، 167-190.
20- رشـیدی، ا. (1379). بررسـی عوامـل اقتصـادی، اجتماعـی، فرهنگی و جمعیتـی مؤثر بر باروری در شـهر دهاقـان اصفهان. مجلـه جمعیت، 4(33 و 34)، 1-21.
21- رضایینسب، ز.، و فتوحی، س. (1396). بررسی عوامل فرهنگی و اجتماعی مؤثر بر رفتار باروری در بین زنان 15-49 ساله شهر ایلام. فصلنامه علمی ترویجی فرهنگ ایلام، 18(54 و 55)، 112-133.
22- سرایی، حسن، (1387)، گذار جمعیتی دوم، با نیمنگاهی به ایران، نامه انجمن جمعیتشناسی ایران، سال سوم، شماره 6، صص 140-118
23- سروری، ع.، و نادری، م.، حیدری، م.، زرنانی، ا.، جدی تهرانی، م.، صادقی، م.، و آخوندی، م. (1389). عوامل خطرساز محیطی و کاهش باروری در مردان و زنان. فصلنامه باروری و ناباروری، ۱۱(۴)، 211-226.
24- سفیری، خ.، کمالی، ا.، و فرجی، ا. (1396). بررسی جامعهشناختی نگرش مثبت به فرزند. فصلنامه علمی پژوهشی شورای فرهنگی اجتماعی زنان و خانواده، 19(75)، 85-109.
25- سلیمانی، م.، کیانی، م.، و عابدی، ا. (1398). بررسی آثار فقر ذهنی بر تلقی انسان از منافع و هزینههای باروری (رویکرد درون دینی). پژوهشنامه اسلامی زنان و خانواده، 7(16)، 49-69.
26- شاهآبادی، ز.، سرایی، ح.، و خلج آبادی فراهانی، ف. (1392). نقش فردگرایی در قصد باروری زنان در شرف ازدواج (مطالعه شهرستان نیشابور). نامه انجمن جمعیت شناسی ایران، 8(16)، 29-54.
27- شفیعی سروستانی، ا. (1392). بایستههای تغییر سیاست جمعیتی با تأکید بر نقش رسانه ملی. مجله معرفت، 23(189)، 25-44.
28- شیری، ط.، و بیداریان، س. (1388). بررسی عوامل اقتصادی جمعیتی مؤثر بر باروری زنان (15-49) سال شاغل در آموزشوپرورش منطقه 22 تهران. پژوهشنامه علوم اجتماعی، 3(3)، 93-107.
29- صادقی، ر. (1395). تحلیل بسترهای اجتماعی فرهنگی کاهش باروری در ایران. فصلنامه راهبردی اجتماعی، 5(20)، 217-246.
30- صادقی، ر.، و شهابی، ز. (1398). تعارض کار و مادری: تجربۀ گذار به مادری زنان شاغل در شهر تهران. فصلنامه علمی-پژوهشی جامعهشناسی کاربردی، 30(1)، 91-104.
31- ضیایی بیگدلی، م.، کلانتری، ص.، علیزاده اقدم، م. (1385). رابطه بین میزان باروری کل و توسعه اقتصادی و اجتماعی. فصلنامه علمی و پژوهشی رفاه اجتماعی، 5(5)، 123-140.
32- طباطبایی ایزدی، ک. (1420). عروهالوثقی. جلد 5. انتشارات اسلامی. قم.
33- طباطبایییزدي، م.، پاشاشریفی، ح.، و فتاح، ن. (1386). مطالعهي روند افزایش دانشجویان دختر نسبت به پـسر و سهم عوامل مؤثر بر این روند. همایش سراسری آموزش عالی در هزاره سوم.
34- عباسیشوازی، م. ج.، حسینی چاووشی، م.، مکدونالد، پ.، و دالور، ب. (1383). تحولات باروری در ایران: شواهدی از چهار استان منتخب. انتشارات وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی. تهران.
35- عباسیشوازی، م. ج.، و حسینی چاوشی، م. (1390). تحولات باروری تنظیم خانواده و سیاستهای جمعیتی در ایران، فصلنامه معرفت در دانشگاه اسلامی، 15(3)، 8-25.
36- عباسیشوازی، م. ج.، و عسگری ندوشن، ع. (1384). تغییرات خانواده و کاهش باروری در ایران، مطالعه موردی استان یزد. نامه علوم اجتماعی، 3(25)، 35-76
37- عباسیشوازی، م. ج.، و فیروز کاوه، ز. (1381). تغییر سیاستهای کنترل جمعیت و تأثیر آن بر تحولات ایران. همایش جمعیتشناسی ایران، دانشکده علوم اجتماعی، دانشگاه تهران.
38- عباسيشوازي، م. ج.، و علي مندگاري، م. (1389). تأثير ابعاد متفاوت استقلال زنان بر رفتار باروري آنها در ايران. پژوهش زنان، 8(1)، 51-32.
39- عبودی، س. (1392). بررسی جمعیت در استان فارس در پی تأکیدات مقام معظم رهبری (مدظلهالعالی)، اداره کل ثبتاحوال استان فارس.
40- عرفانی، ا. (1391). نیات باروري مردم تهران. مرکز مطالعات جمعیتی آسیا ـ اقیانوسیه.
41- عنایت، م.، و پرنیان، ل. (1392). مطالعه رابطه مجانی شدن فرهنگی و گرایش به فرزند آوری. فصلنامه پژوهشی زن و جامعه 4(2)، 109-136.
42- فرهادیان، ف. (1399). اشتغال زنان و آثار و پیامدها. انتشارات حیات طیبه. قم.
43- فطرس، م. ح.، نجمی، م.، معمارزاده، ع. (1396). تحلیل ارتباط میان نرخ اشتغال زنان و میزان باروری(مطالعه موردی: ایران). زن در سیاست و توسعه، 15(3)، 311-325.
44- قرآن. ترجمه فولادوند
45- کلانتری، م.، بیک محمدی، ح.، و زارع شاهآبادی، ا. (1384). عوامل جمعیتی مؤثر بر باروری زنان یزد در سال ۱۳۸۳. پژوهش زنان، ۳(2)، 137-156.
46- کلینی، م. ی. (1369). الکافی. جلد 5. دارالتعارف المطبوعات. بیروت.
47- لطیفنژاد رودسري، ر.، جعفري، ح.، تقی پور، ع.، خادم، ن.، و ابراهیمزاده، س. (1392). بررسی رابطه باورهاي دینی با نگرش زوجین نابارور نسبت به روش¬هاي اهدایی کمک باروري و انتخاب آن بهعنوان یک رویکرد درمان ناباروري. فصلنامه زنان و نازایی مامایی ایران، 16(44)، 1-10.
48- مباشری، م.، علیدوستی، م.، حیدری شورجانی، س.، خسروی، ف.، خلفیان، پ.، و جلیلیان، م. (1392). مهمترین عوامل تأثیرگذار بر الگوی باروری خانوادههای تکفرزند و بدون فرزند. مجله علمی پژوهشی دانشگاه ایلام، 21(6)، 63-70.
49- مجلسی، م. ت. (1403). بحارالانوار. جلد 100.چاپ سوم. دارالاحیاء التراث. بیروت.
50- محمدی، م.، رستگار خالد، ا. (1394). تغییرات فرهنگی و اُفت باروری در ایران (برپایه تحلیل ثانوی دادههای پیمایش ارزشها و نگرشهای ایرانیان). جامعه شناسی کاربردی، 26(2).
51- محمدي م.، خلج آبادي فراهاني ف. (1380). مشكلات عـاطفي و رواني ناشي از نـابـاروري و راهكارهـاي مقابلـه بـا آن. بـاروري و ناباروری، 2(4)، ٣٣-٣٩.
52- مرادی، گ.، و صفاریان، م. (1391). عوامل اجتماعی و اقتصادی مرتبط با افزایش سن ازدواج جوانان مطالعه موردی شهر کرمانشاه. فصلنامه مطالعات جامعهشناختی جوانان، 2(8)، 81-108.
53- مشفق، م.، و غریب عشقی، س. (1393). تحلیلی بر رابطۀ ارزش فرزندان و باروری بین زنان تهرانی. فصلنامۀ شورای فرهنگی اجتماعی زنان و خانواده، 58، 120-93
54- مقصودپور، م. ع. (1393). عوامل مؤثر بر کاهش نرخ باروری در ایران از دیدگاه علم اقتصاد در دوره زمانی (1365-1390). مجله اقتصادی، 6(5)، 83-100.
55- ملکوتینیا، ع. (1393). آسیبهای اخلاقی کاهش جمعیت فرزندان. مجله مبلغان، 181، 65-74.
56- منتظری، ع. (1395). بررسی میزان تمایل به فرزندآوري و عوامل مرتبط با آن از نگاه مردم شهري و روستایی ایران. پژوهشکده علوم بهداشتی جهاد دانشگاهی معاونت پژوهش و فناوري.
57- نوری، ا. (1393). نقش مادری در آموزههای قرآنی. پژوهشنامه اسلامی زنان و خانواده، 2(2)، 71-92.
58- نوری، ح. (1368). مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل. جلد ۱۵. موسسه آل البیت(ع). قم.
59- وحيدي، س.، اردلان علي، م. ک. (1385). بررسي شيوع نـاباروري اوليه در جمهوري اسلامي ايـران در سـال¬هـاي ٨٤-١٣٨٣. باروري و ناباروری،٣ ، ٥١-٢٤٣.
60- هاشمینیا، ف.، رجبی، م.، و یاراحمدی، ع. (1396). بررسی نگرش زنان به ارزش فرزندان (مورد مطالعه: زنان 49-15 سالۀ شهر شیراز). دوره 28، شماره 2، شماره پیاپی 67، صفحه 61-78، پاییز 1396.
61- Wood, G. J., & Newton, J. (2006). Childlessness and women managers:‘Choice’, context and discourses. Gender, Work & Organization, 13(4), 338-358.
62- Freedman, D. (1994). A TheoryoftheValueofChildren. Demography, 31(3): 94-375.
63- Fawceet, J. (1974) “The Value Of Children In Asia And The United States”, East- West population Institure, No. 32
تبيين الگوي خانواده در باروري با رويكرد تحليلي و استناد بر آموزههاي قرآني
فاطمه فرهادیان*1، نرگس افشار2
1. کارشناسی ارشد و مدرس حوزه علمیه اصفهان، اصفهان، ایران. (نویسنده مسئول).
2. دانشآموخته سطح2 حوزه علمیه اصفهان، اصفهان، ایران.
Nargesafshar2006@gmail.com
تاریخ دریافت: [7/1/1401] تاریخ پذیرش: [10/6/1401]
چکیده
بر اساس دادههای منتشرشده از سوی سازمانهای مختلف جمعیتشناختی، نرخ باروری در بسیاری از کشورهای جهان و ازجمله در ایران در حال کاهش است. این امر میتواند ناشی از دلایل متعددی باشد. باوجوداین، دگرگونیهای فرهنگی طی چند دهه اخیر، در میان سایر تغییرات، بیشتر از همه خودنمایی میکنند. رشد فردگرایی و تفکرات اومانیستی، تغییرات باورها و نگرشها، رشد سکولاریسم، دگرگونی در ارزشهای خانوادگی و تحولخواهی در زمره مهمترین تحولات مرتبط با باروری است. هدف از این پژوهش، مطالعه عوامل مؤثر در باروری در حوزههای فردی، خانوادگی و اجتماعی و تبیین الگویی برای خانواده در زمینه باروری با استناد بر شواهد معتبر و با تکیه بر آموزههای دینی است. برایناساس، روش تحقیق در این مطالعه، از نوع کیفی و بهصورت فراتحلیلی است. نتایج پژوهش نشان داد که رابطه کاملاً معناداری میان متغیرهای فردگرایی، مدرنیزاسیون، دینداری، سکولاریسم و ارزشهای خانوادگی در خانوادهها و باروری وجود دارد؛ به این معنا که هر چه میزان التزام به باورهای دینی خانواده بیشتر، سطوح سکولاریسم و فردگرایی کمتر و هر چه میزان توجه به ارزشهای خانوادگی بیشتر باشد، نرخ باروری در آن خانوادهها بیشتر است. در این میان مدرنیزه شدن و تبعات متأثر از آن بر خانواده و بهویژه زنان سهم زیادی در تغییر نگرشها داشته است. بنابراین مهمترین اصل، تغییر در نگرش، باور و ارزش و کنش در سه سطح فرد، خانواده و جامعه است. نگرشها در طول زمان و یک فرایند تحولی شکل میگیرند و سپس به باورها و ارزشها و نهایتاً به کنش تبدیل میشوند و زمانی که شکل گرفتند تغییر آنها بهسادگی امکانپذیر نمیباشد ازاینرو باید در این زمینه اقدامات مؤثری شکل بگیرد.
واژگان کلیدی: الگوی باروری، استنادات قرآنی، فراتحلیل، نگرش، کنش، ارزش.
1- مقدمه
خانواده یکی از قدیمیترین و درعینحال مهمترین گروهها در جوامع مختلف بودهاست که هسته اصلی حیات اجتماعی جوامع را تشکیل میدهد. از کارکردهای خانواده ایجاد آرامش روحی و روانی برای اعضا و همچنین باروری و تولید نسل میتوان نام برد (شیری و بیداریان، 1388). اثرات مدرنیته جامعه را دســتخوش تغییرات عمده و جدی ازجمله کاهش نرخ باروری نموده است. میــزان و رفتار باروری یــک جامعه میتواند تحــت تأثیر عوامل متعــددی ازجمله عوامل اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی قرار گیرد و در همین راستا افــراد و بهویژه زنان ممکن است تمایلــی به داشــتن فرزند زیاد نداشته باشند؛ اما درواقع ارزیابی ارزشها و منافع غیراقتصادی، بیشترین سهم در کاهش باروری را دو عامل فرهنگی و اجتماعی نشان میدهد. در حقیقت کاهــش نــرخ بــاروری میتواند نشاندهنده تغییر نگرش و افول ارزشهای مرتبط با تولد فرزند بوده و در کنار آن معرف ارتقاء ارزشهایی همچون ارزشهــای فــردی و تقویت خواستهها در بیــن افراد باشــد. دراینبین نقش تغییــر نگرش زنان در خصوص مســائل اجتماعی و خانوادگی و مخصوصاً نســبت بــه فرزندآوری بهگونهای است که نمیتوان و نباید از آن غافل ماند. در چرایی این تغییر نگرش باید بهطور عمده بر گسترش و توسعهی نوسازی و مدرنیته در سطحی جهانی و بهموازات آن در جامعهی ایران نیز اشاره نمود که بهتبع آن تغییر نگرش، تغییر هنجارها، باورها و نهایتاً کنـش افـراد در جهـت همنوایـی نهایـی بـا نظـام ارزشهـا را بهدنبال دارد.
مروری بر پیشینه مطالعات مربوط به مسئله باروری در ایران نشان میدهد پژوهشهای متعدد و متنوعی در این زمینه نوشته شده است؛ در مقاله (عباسی شوازی و عسگری ندوشن، ۱۳۸۴) با استفاده از چارچوب نهادی تحلیل باروری، تأثیر ابعاد و تغییرات خانواده بر نگرشها و رفتارهای باروری را با ارائه مطالعه موردی موردبررسی قرار داده است. در مقاله (عباسی شوازی و فیروز کاوه، ۱۳۸۱) به بررسی روند چگونگی تغییر سیاستهای اتخاذشده در زمینه کنترل جمعیت در ایران میپردازند. این مقاله شرایط و تحولات جمعیتی در کشور را متأثر از تحولات اجتماعی، سیاسی و فرهنگی قبل و بعد از انقلاب دانسته است. مقاله (عباسی شوازی و حسینی چاوشی، مکدونالد و دالور، ۱۳۹۰) به بررسی روندها و تفاوتهای باروری در ایران میپردازد و با برآورد میزان باروری در استانهای ایران نتیجه میگیرد که شکاف شهری و روستایی در میزانهای باروری در بسیاری از استانها معنیدار نیست. در مقاله ضیایی بیگدلی و همکاران (1385) به مطالعه رابطه بین سطح باروری و توسعهیافتگی اقتصادی و اجتماعی کشورهای مختلف جهان بهویژه در کشورهای درحالتوسعه ازجمله ایران میپردازد. یافتههای پژوهش نشان میدهد که هراندازه سطح توسعهیافتگی کشوری بالاتر باشد به همان اندازه میزان زادوولد و درنتیجه رشد جمعیت کشور کمتر خواهد شد. در پژوهشهای صورت گرفته، تحقیقی که الگوی باروری را با رویکرد تحلیلی دنبال کرده باشد یافت نشد. ازاینرو این مقاله در تلاش است خلأ موجود را با استفاده از روش توصیفی، تحلیلی و با استناد به آمار و شواهد معتبر و با تأکید بر آموزههای دینی، مرتفع نماید.
2- مرور مبانی نظری و پیشینه
امروزه نهاد خانواده همپای تحولات اجتماعی دگرگون شدهاست. تغییرات نظام خویشاوندی و تغییرات باروری نیز نتیجه اجتنابناپذیر دگرگونی ساختاری جامعه و همچنین دگرگونیهای ایدئولوژیکی است. هیچ نهادی نیز همانند نهاد خانواده علیرغم غایت پایداری که دارد، چه از منظر فردی و چه از منظر اجتماعی تحت تأثیر دگرگونیهای اجتماعی قرار نمیگیرد. گرایش به باروری نیز در بین خانوادهها ازنظر اجتماعی و بیولوژیکی (راد و ثوابی، 1394) دستخوش دگرگونی شده است.
پارسـونز معتقد است «کنـش اجتماعـی در قالـب هنجارهـا و ارزشهـای اجتماعـی سـازمان مییابـد و هنجارهای اجتماعـی، کنـش فـرد را در جهـت همنوایـی نهایـی بـا نظـام ارزشهـای اجتماعی سـوق میدهد» (چلپی، 1386). نظریهی لـی ویـن و شـاو نیـز از نظریههایـی اسـت کـه در تبییـن رفتـار بـاروری، بـه مفهـوم فرهنـگ و نقـش هنجارهـا و اولویتهـا در رفتـار اشـاره کـردهاند. ایـن دو معتقدند که «الگوهـای فرهنگـی و باورهـا، انتظـارات مشـترک یـک جمعیـت را دربـارهی بـاروری و مـرگومیـر منعکـس مینماینـد». بـرای یـک جمعیـت خـاص، عقلانیـت فرهنگـی الگـوی بـاروری شـامل مجموعـهای از مفروضـات فرهنگی منطقــی و گاهی غیرمنطقــی (بازتابدهنده هنجارهــای ســنتی) است؛ که همه آنها درمجموع از سـوی مـردم پذیرفتهشده و فعالیتهـای مرتبـط بـا بـاروری همچون: تولـد، شـیردهی، فاصلـهی فرزنـدان، مراقبـت از کـودک و ... را شـکل میدهنـد (حسـینی، حاتـم و بگـی، 1391).
بنابراین فرضیات گویای آن است که چنانچه تغییر در نگرش فرد و خانواده صورت بگیرد میتواند الگوی فرزندآوری را متحول کند. به همین خاطر است که در قرآن به اصلاح نگرشها و جایگزین کردن باورهای صحیح تأکید شدهاست چراکه بهتبع آن کنشهای مثبت را به دنبال دارد (رعد:11). در اینجا گزارههایی که منجر به این تغییر نگرشها، ارزشها و کنش میشوند بیان میگردد و در ادامه الگوهای لازم جهت اصلاح آن ارائه میشود:
2-1- فردگرایی
عامل فرهنگی مؤثری که بیشترین میزان همبستگی را با گرایش به عدم فرزندآوری دارد فردگرایی است. ظهور فردگرایی بهعنوان یکی از مهمترین الگوهای توسعهی غربی و خصایص جامعه مدرن از عوامل مهم و اثرگذار بر گسترش کنش کم فرزندآوری زنان است و این امر ساختار خانواده را تحت تأثیر قرار داده است. فردی شدن فزاینده و تمرکز بر تمایلات انسان در فرهنگ مدرنیته، به تأکید بر اهمیت خواستههای شخصی و تمایلات او در برابر قواعد نهادها میانجامد. (پروینیان، رستم علیزاده و حبیبی، 1397) بهموازات نفوذ ارزشهای و گفتمانهای جهانی مبتنی بر اومانیسم، آنچه با سنت مغایرت دارد، مورد بازنگری قرار میگیرد و آداب ویژهای که هم در فرهنگ سنتی و اسلامی ایران دارای ارزش و جایگاه قابلملاحظهای است؛ مانند صلهرحم، داشتن فرزند زیاد، خویشاوند گسترده و... مورد بازاندیشی قرارگرفته و ارزشهایی چون فردگرایی جایگزین آن میشوند (عنایت و پرنیان، 1392). در فردگرایی منافع شخصی و شادکامی فردی تمام مناسبات و فرآیندهای اجتماعی را تعیین میکند و تفکر غالب خانوادههای تکفرزند اینگونه است (ملکوتینیا، 1393). فردگرایی بهعنوان یک متغیر تعیینکننده در قصد باروری در زنان نسل جدید و ارتباط با ســایر عوامل مانند تحصیلات و اشــتغال اثــرات خود را بر نیــات و رفتار باروری میگذارد.
درواقع رواج نگرشهــا و الگوهــای رفتــاری جدیــد کــه فردگرایــی جزئــی از آنهاست، گفتمانــی را بــه افــراد و بهویژه زنــان جامعــهی حاضــر معرفــی میکند کــه با گفتمــان کنونی کمفرزندی در ارتباطــی تنگاتنــگ قرار میگیــرد و ازآنجاییکه زنان عامل اصلی زادوولد به شــمار میآیند، موقعیتشان در جامعه میتواند بر رفتار باروری آنها تأثیرگذار باشد (شاهآبادی، سرایی، خلج آبادی فراهانی، 1392). در بیشتر این مطالعات (عباسی شوازی و همکاران، 1383؛ عباسی شوازی و علی مندگاری، 1389) افزایش اســتقلال در کنار بهبــود پایگاه اجتماعی- اقتصادی و بهعنوان رکنی از آن در نظر گرفتهشده که میتواند یکــی از ابعــاد مهــم فردگرایــی باشد. بنابرایــن، اینطــور بــه نظر میرســد کــه رواج فردگرایــی در بین افــراد و بهخصوص زنان یکــی از عواملی اســت که میتواند قصــد آنــان را در خصوص تعداد فرزنــد تحت تأثیــر قرار دهد و زمانی که مادر شــدن باارزش تلقــی میشــد اکنون ارزش ســابق خود را بهخصوص در میان زنان تحصیلکرده و شاغل از دست داده است. چراکه بر اساس تفکر فردگرایی، کودکان سد راه پیشرفت فردی و اجتماعی هستند (عبودی،1392).
2-2- تغییر سبک زندگی و مدرنیته شدن
نوتشتاین در این رابطه باور دارد که در سایه مدرنیزاسیون، بسیاری از ارزشها و هنجارهای خانوادهها نسبت به شکلگیری خانواده و فرزندآوری تغییر پیداکرده است. به عبارتی شهرنشینی و صنعتی شدن باعث ایجاد سبکی از زندگی میشود که گرایش به فرزندآوری و پرورش بچهها را هزینهآور قلمداد میسازد و بهتدریج ارزشهای مربوط به داشتن فرزند زیاد را از بین میبرد. رایدر در مطالعات خود کاهش زادوولد در آمریکا را ناشی از تغییر در هنجارهای مرتبط با خانواده، فرزند، ازدواج و بهویژه آگاهی زنان دانسته است. هاثورن اظهار میدارد؛ در تمامی جوامع، آگاهی از کنترل موالید با شهرنشینی (محل تولد یا گذراندن دوران زندگی قبل از ازدواج در شهر)، تحصیلات بالاتر از حد متوسط و درآمد بیشتر از حد متوسط ارتباط مستقیم دارد چراکه تحصیلات با متغیرهای دیگری نظیر نگرشهای نسبت بهاندازه خانواده، هزینهها و منافع فرزندان همبستگی قابلتوجهی دارد. نتایج حاصل از تغییرات خانواده و کاهش باروری در خانواده در ایران نیز نشان داده است، زوجهایی که در محیط شهر پرورش یافتند، زنانی که از سطوح بالاتر تحصیلی برخوردارند و زنانی که در سنین بالاتر ازدواج میکنند، تعداد فرزندان کمتری دارند و به هنگام ازدواج باروری ایدهآل پایینتری داشتند (راد و ثوابی، 1394) و این حاکی از آن است که زندگی شهری بر ایدهها، نگرشها و رفتارهای خانوادهها، ازجمله رفتار باروری اثرگذار است و سطح باروری را محدودتر میکند (عباسی شوازی و حسینی چاوشی، 1390). یکی دیگر از دگرگونیهای متأثر از مدرنیته، هستهای شدن خانوادههاست. به این معنی که در گذشته، بودن مادربزرگها و پدربزرگها در کنار دختران و پسرانشان میتوانست بار تولید نسل را به دوش کشد اما امروزه هستهای شدن خانوادهها و نداشتن پشتوانه حمایتی خانواده در تمام جنبهها و مسائلی ازایندست موجب ترس از فرزندآوری شده است.
2-3- توسعه سطح آموزش
یکی از مهمترین تحولات اقتصادی، اجتماعی چند دهه اخیر کشور که متضمن پیامدهای مهمی در زمینه جمعیت میباشد، توسعه آموزش است. آموزش و یافتن آگاهی مهمترین کانال تغییر نگرش محسوب میشود بهطوریکه هم میتواند با قرار دادن افراد در جریان اندیشهها و اطلاعات جدید منجر به تغییرات نگرشی و ارزشی گردد و هم میتوانند مستقیماً ارزش و نگرشها و عقاید را بهسوی داشتن خانواده کوچک و تنظیم خانواده سوق دهد (کلانتری، بیک محمدی و زارع شاه آبادی، 1384). طبق نظر كوچران، تحصيلات زنان با نگرشهاي مثبـتتـر نسـبت بـه كنتـرل مواليـد، آگاهي بيشتر در مورد جلوگيري از بارداري رابطـه مثبـت دارد. مطالعات بسياري نیز نشان دادهاند كه افزايش سطح تحصيلات بـا تـأخير در فرزنـدآوري مرتبط است (رزاقی نصرآباد، 1395). همچنین نتایج مطالعات عباسي شوازي و علی مندگاری (1389) نشـان داده است؛ يكـي از مهمترين عوامل مؤثر در ايجاد فاصله بين ازدواج تا اولين تولد، افـزايش سـطح تحصـيلات است. در ميان افراد بيسواد، نسبت افراد داراي فرزند در يك سال پـس از ازدواج، بيشـتر از گروههاي ديگر است (رضایینسب و فتوحی، 1396). مرور مطالعات نشان ميدهد كه متغير تحصيلات، مهمترين تعیینکننده زمان وقوع اين پديده است.
2-4- تحولخواهی و گرایش به فرآیند اجتماعی شدن زنان
گسترش تفکرات برابری زن و مرد، دعوت زنان به افزایش سطح تحصیلات و به دنبال آن، مطالبات اجتماعی، دعوت به رفاهطلبی و منع باروری، ترسیم زنان خانهدار بهعنوان افرادی بیسواد، ناآگاه و بیکار؛ همگی جریان جهتداری را برای تغییر نظام ارزشی در جامعه ایجاد کرده است تا زنان را به سمت اشتغال بیرون از خانه سوق دهد. چنانچه یک زن اگر تمایل یا نیازی به حضور در اجتماع حس نکند، تن به این جریان دهد و علیرغم میل باطنی خویش صرفاً تحتفشار اجتماعی استنکاف کند. القای این فرهنگ که یک زن تحصیلکرده میبایست در اجتماع حضور یابد و مشغول کار گردد و کار خانگی و تربیت فرزند برای شأنیت یک زن با سطح علمی بالا شایسته نیست ازجمله این فشارها و هنجارسازیهای اجتماعی است. علاوه بر كسب موقعيت اجتماعي و رشد شخصيت، انگيزههاي ديگري همچون؛ آموزش و كسب تخصصهاي لازم، مفيد واقع شدن و اغناي حقيقي نيازهاي روحي در ارتباط با انتقال تجربيات خود و كمك به اجتماع، ارتقای سطح فرهنگ خانواده، كمك به بهبود روشهاي تربيتي فرزندان، از طريق كاهش فشارهاي رواني و احساس رضايت از حضور مفيد در اجتماع، بالا رفتن قدرت برنامهريزي آنها در اداره زندگي و ايجاد محيط آرامتر توأم بانشاط براي فرزندان از ديگر مواردي هستند كه زنان را به صحنههاي مختلف اجتماع ميكشاند. درگذشته در بافت فرهنگی ایران ارزش زن بهعنوان نقش مادری ارزیابی میشد و احترام و حمایت را در خانواده یا جامعه بزرگتر با داشتن فرزندان زیاد بهدست میآورد. این بافت در چند دهه اخیر تغییر یافتهاست. این تحولات گسترده که منجر به افزایش حضور زنان در عرصههای مختلف اجتماعی و همچنین افزایش استقلال و کسب موقعیت و پایگاهی بالاتر نسبت به دهه قبل شده است، زمینه تغییرات محسوس در کنشهای باروری زنان را فراهم ساخته و باعث دگرگونشدن نقش مادری در خانواده شده است (صادقی، 1395).
از اینرو میتوان گفت افزایش چشمگیر مشارکت زنان در عرصههای اقتصادی و اجتماعی بهعنوان یکی از عوامل مهم و اثرگذار در رشد اقتصادی و در مقابل کاهش نرخ باروری بوده است (فطرس، نجمی و معمارزاده، 1396). این افزایش نرخ مشارکت و درصد زنان شاغل فرصت بزرگ کردن فرزند در مادران را میگیرد و نتیجه آن کاهش تمایل به باروری بیشتر در آنان است (مقصودپور، 1393).
2-5- افزایش سن ازدواج
توانايي باروري در زنان با افـزايش سـن بهطور قابلتوجهی كاهش مـييابـد. كـاهش بـاروري در طـول زمان و بهطور تدريجي صـورت گرفتـه و منجـر بـه كـاهش ميـزان بارداري و افزايش سقط ميگردد. مطالعات نشان داده است كـه ميزان ناباروري در ٣٤ سالگي حدود ١٠ درصد بوده و اين ميزان در سن ٤٤ سالگي به ٨٥ درصد ميرسد (بهجتی اردکانی، عباسی شوازی، شیدفر، معینی و آخوندی، ١٣٨۶). عوامل مؤثر در کاهش باروری ناشی از بالا رفتن سن ازدواج میتواند متأثر از عواملی همچون؛ سختگیری والدین و ناآگاهی آنها از ضرورت ازدواج بهموقع فرزندان، بالا بودن توقعات و انتظارات زوجین برای تشکیل خانواده و روحیه رفاهیگری و تجملگرایی، ادامه تحصیل و کسب شغل، اعتقاد به داشتن زندگی آزاد در تجرد و اعتقاد به اینکه ازدواج باعث ایجاد محدودیت در بسیاری از خواستهها و نیازهای آنها میشود، مشکلات مربوط به افزایش مهریه و مسائل اشتغال و بیکاری که مخصوصاً در ازدواج مردان نقش بسیار تعیینکننده ایفا میکند، میباشد (مرادی و صفاریان، 1391). تحقیق دیگری نشان داده ازدواج زنان در سن بالا موجب افزایش سطح انتظارات و توقعات و تمایل آنها به تنظیم خانواده بیشتر است (کلانتری و همکاران ، ۱۳۸۳).
2-6- دگرگونی نگاه به نقش زنانگی و مادری
گذار به مادری تجربۀ جدید و منحصربهفردی برای زنان است. این تجربه در بستر گذار باروری با تغییراتی همراه بودهاست. با دگرگونیهای عصر حاضر وابستگیها و دلبستگیها در برخی از زنان و مادران کاهشیافته و امور دیگری مانند فعالیتهای اجتماعی، اشتغال، درآمدزایی و پرداختن به تفریحات متنوع و... جای آن را گرفتهاست.
میتوان مهمترین دلیل این دگرگونیها را تغییر نگاه ارزشی به نقش زنانگی و مادری دانست که در سالهای اخیر به دلایل مختلفی فراگیر شدهاست. تحقیر نهاد خانواده، حاشیهای و غیرمهم دانستن ارزش مادری، تأکید بر تساوی زنان و مردان بدون درنظرگرفتن جنسیت، نادیدهگرفتن زحمات زنان در دوران بارداری، زایمان، شیردهی و پرورش نسل، رواج ارزشهای مادی و فردگرایی که با فداکاریهای مادرانه تناسبی ندارد همگی در طرد نقش مادری تأثیرگذار بوده است. برخی از جریانهای روشنفکری، فردیت یافتن زنان را به معنای استقلال اقتصادی و خودآگاهی زنان و پایان بخشیدن به مادر بودن و همسر بودن و جنس دوم دیدن زن و بالاخره به رسمیت شناختن سروری زنان بر بدن خویش دانستهاند (نوری، 1393). ازاینرو، تولیدمثل و باروری که میتوانست عامل کلیدی و جزء جداناپذیری از نقش زنان در خانواده و جامعه باشد؛ به دلیل تغییر موقعیت و جایگاه زنان در جامعه و بهتبع آن تغییر نگاه آنان به نقش مادری، بر رفتار باروریشان تأثیر به سزایی داشتهاست. بدین ترتیب، اگرچه مادرشدن میتوانست یکی از اصلیترین نقشهای زنانه باشد؛ اما با تغییر این نگرش و با توجه به فرصتها و نقشهایی که بهطور موازی برای زنان دسترسیپذیر گردیده، مادرشدن دیگر بهمنزلۀ نقش اصلی همۀ زنان شناخته نمیشود (ابوت و والاس، 1376).
2-6-1- ناسازگاری نقش مادری و نقش شغلی کارمندی
ازآنجاییکه زندگی زنان شاغل با تولد اولین فرزند بهشدت دگرگون میشود. مادران شاغل با دو نقش شاغلی و مادری روبهرو میگردند که گاهی اوقات این نقشها در تضاد با هم قرار میگیرند. افزایش مشارکت زنان در عرصههای عمومی، با توجه به نقشهای جنسیتی و سنتی از پیش تعریفشده، نقشهای تازهای را بر نقشهای قبلی آنها افزوده است؛ و تعهدات و مسئولیتهای بیشتری برای آنها به دنبال دارد. زنان شاغل که در بیشتر موارد بهطور همزمان سه نقش همسری، مادری و شغلی را دارند، با انتظارات نقشی متفاوتی روبهرو هستند که باید قدرت پاسخگویی به همۀ آنها را داشتهباشند. این احتمال وجود دارد که آنها با محوریت قراردادن یک نقش، برآورده کردن انتظارات نقشهای دیگر را در حاشیه قرار دهند یا به ایفای انتظارات ایجابی اکتفا کنند (احمدیفراز، عابدی و آذربرزین، 1393). از اینرو، همانطور که وود و نیوتن1 (2006) استدلال میکنند مادر شدن هزینههای بیشتری را به زنانی تحمیل میکند که شاغلاند یا به شغل یا حرفۀ خود بیشتر متعهدند. «نظریۀ انتخاب عقلانی» ازجمله نظریههای تبیین گذار به مادری و تغییرات آن معتقد است؛ از آنجایی که فرزندآوری برای مادران تحصیلکرده و شاغل، هزینۀ فرصت بیشتری ایجاد مینماید درنتیجه، زنان برای اجتناب از این امر، فرزندآوری خود را محدود میکنند. «نظریۀ برابری جنسیتی» نیز معتقد است زنانی که قصد مشارکت در بازار کار را دارند نیازمند حمایت بیشتر از سوی خانوادۀ خود هستند و چون بهدلیل نقشهای چندگانه در محیط کار و خانه دچار مشکل میشوند، درنهایت نقشهای خانوادگی خود را محدود میکنند. «نظریۀ گذار دوم جمعیتی» نیز بیان میدارد که بهدلیل تغییرات ایدهای و فرهنگی، جایگاه زنان متحول و مفهوم مادری تغییر کرده است (صادقی و شهابی، 1398).
اسحاقی و همکارانش در مطالعۀ خود استدلال میکنند که زنان شاغل بهدلیل چالشهای درونشغلی و برونشغلی متعدد و افزایش تضاد بین خانواده و کار، به جهت کاهش حمایتهای خانوادگی در نگهداری فرزندان، راهبردهای تأخیر در فرزندآوری و کاهش تعداد فرزندان را درپیش میگیرند (اسحاقی، محبی، پاپینژاد و جهاندار، 1393). از دلایل دیگر زنان شاغل برای عدم تمایل به فرزندآوری، نداشتن فرصت کافی برای تربیت و رسیدگی به امور فرزندان است (فرهادیان، 1399) در این راستا زمانی که خانواده با چالشهایی که در آن بستر مشکلات مالی و مسکن وجود دارد، مواجه میشود و تعداد زیاد اعضاي خانواده و بالا بودن هزینههای فرزندآوري، مخاطرهآمیز است، بهطور مسلم استراتژي تکفرزندی انتخاب میشود (جهانگیری، احمدی، طبیعی و ملتفت، 1393).
2-6-2- نگرش منفی خانواده نسبت به داشتن فرزند
مفهوم ارزش فرزندان بهدلیل متأثرشدن از تغییرات جامعه و زمینههای اجتماعی – فرهنگی، در حال تغییر بوده و پیامدهای متنوع و گستردهای به همراه داشته و بدین ترتیب تعیینکنندۀ مستقیم انگیزۀ والدین برای داشتن تعداد خاص فرزند است (هاشمینیا، رجبی و یاراحمدی، 1396). ارزش فرزندان برای شفافکردن اهداف و انتظارات والدین دربارۀ فرزندان، روابط و تفاوتهای بین نسلی و مجموعهای از عوامل نمایانکنندۀ جایگاه فرزند در خانواده و جامعه اهمیت دارد. پژوهشگران علاقهمند به فهم پویاییهای جمعیتی، ارزش فرزندان را از منظر والدین مطالعه میکنند. ارزشی که والدین از فرزندان درک میکنند، زمینهساز انگیزههای بچهزایی و باروری است. علاوه بر این، اجرای بیش از دو دهه سیاست تحدید موالید در کشور و اقدامهای گوناگون فرهنگی - اجتماعی سهم بهسزایی در تغییر نگرش و رفتار خانوادهها درزمینه فرزندآوری به دنبال داشته است. بدین ترتیب اکثر زوجین در سالهای نخستین زندگی ضرورتی برای فرزنددار شدن احساس نمیکنند و فرزندداری را مزاحم تحصیل، اشتغال، رفاه و رشد و پیشرفت خود میدانند. به همین دلیل حتی اگر مشکل مالی هم نداشته باشند حاضر به فرزنددارشدن نیستند (شفیعی سروستانی،1392). در پژوهشی با عنوان تحلیلی بر رابطۀ ارزش فرزندان و باروری نشان میدهند هیچ تفاوتی بین گروههای مختلف شغلی زنان و زنان غیرشاغل دربارۀ ارزشگذاری فرزندان وجود ندارد و بیشتر زنان، داشتن دو فرزند را مطلوب میدانند (مشفق و غریب عشقی، 1393). از سوی دیگر با گسترش روشهای تولیدی و نهادهای اجتماعی غیرخانوادگی، ارزش و فایدۀ اقتصادی کودکان و اتکای والدین به فرزندان در روزهای کهولت و گرفتاری کاهش یافتهاست (ترابی، 1390)؛ بنابراین تغییرات نظام خویشاوندی و عدم تمایل به فرزند که نتیجه اجتنابناپذیر دگرگونیهای ایدئولوژیکی است، سرانجامی جز کاهش فرزندآوری ندارد و این امر در کل سیستم جامعه و جمعیت اثر میگذارد. مطالعات نیز مؤید این مطلب است که بخشی از دگرگونیهای فرهنگی ایران محصول تغییر نگرش بوده است و این امر در تغییر ارزش فرزند و فرزندآوری (سفیری، کمالی، فرجی، 1396) و بهتبع آن کاهش باروری نمود داشته است.
در ادامه الگوهای پیشنهادی باروری ارائه میگردد:
2-7- التزام به باورهای دینی و پرهیز از نگرش سکولاریستی
یکی از عوامل مرتبط با باروری، باورهای مذهبی است. مؤلفـههـاي دینداري در سه بعد؛ باور دینی، علایق و عواطف دینی و التزام به وظایف دینی تقسیم مـیشـود و غالباً باورهــا محــوريتــرین بعــد دینداری محسوب میشوند. بـاور دینـی شـامل زیـر مؤلفههاي پذیرش خداوند و صـفات کمالیـه او، پـذیرش انبیاء، پذیرش زندگی اُخروي یعنی معاد، پـذیرش کتـابهاي آسمانی و احکام و قوانین خداوند و پـذیرش ملائکـه میباشد (لطیفنژاد رودسري، جعفری، تقیپور، خادم و ابراهیمزاده، 1392)؛ اما دورکیم باورهای مذهبی را از نقطهنظر آثار وظایف اجتماعی تعریف میکند (آرون، 1387) وبر مذهب را بهعنوان یک نظام اعتقادی تعریف کرده و مذهب را بهعنوان یک متغیر مستقل تأثیرگذار بر امور اجتماعی میداند. ایدئولوژیهای مذهبی نظامی از ارزشها و هنجارها در زمینه ازدواج، بعد خانوار، نگرشها و بعد رفتاری باروری افراد را شکلمیدهد (حسینی حاتم و بیگی، 1391). مطالعات بهویژه در جوامع اسلامی نشان داده عوامل سنت، فرهنگ و مذهب و فارغ از تفکرات سکولاریستی، بر تصمیمات باروری مؤثر بودهاند. مطالعات در ساحل آفریقا و در کشور غنا بیانگر تأثیر مذهب و سنت آنان بر افزایش باروری است. در ایران در چهار استان کشور، بررسی تحولات باروری نشان داده که مذهب یکی از فاکتورهای مؤثر بر باروری در هر منطقه است و سن باروری در زنان سنی بیشتر از زنان شیعه بودهاست (خدیوزاده و ایرانی، 1395). همچنین در پژوهشی به این نتیجه رسیدند که متغیر گرایش دینی بالاترین تأثیر را بر گرایش به فرزندآوری در بین جوانان داشتهاست (کلانتری و همکاران، 1389).
آن دسته از گروههای مذهبی که معتقد به آموزههای دین در زمینه عدم استفاده از وسایل جلوگیری از حاملگی و ممنوع و حرام بودن سقطجنین هستند و از طرفی داشتن فرزند زیاد را ارزش میدانند، باروری بالاتری نسبت به گروههای که استفاده از وسایل جلوگیری از بارداری را برای پیروان خود مجاز میشمارند، دارند. این مطالعات همچنین نشان میدهند که افراد مذهبی بیشتر مایل هستند که با افزایش باروری به ازدیاد نسل مسلمانان کمک کنند و از دیدگاه برخی از افراد مذهبی، استفاده از روشهای تنظیم خانواده مجاز نیست و مخالفت با اراده خداوند است (خدیوزاده و ایرانی، 1395).
زوجین دیندار با عنایت به کارکردهای معنوی توکل به خدا با آرامش و اطمینان قلبی و عزت اجتماعی بر بسیاری از ترسها و موانع در مسیر فرزندآوری فائق میآیند و در راه آوردن فرزند بیشتر گام برمیدارند (سلیمانی، کیانی و عابدی، 1398). آنها چون در تأمین معاش به پروردگار بهعنوان «رزاق و روزی دهنده» (هود: آیه 6، انعام: آیه 151، طه: آیه 132) باور دارند و به تعهد و ضمانت ذات اقدس پروردگار اعتماد دارند، میدانند سهم و نصیبی که باید به مخلوقات برای ادامه بقای خود برسد، فراهم میشود و هیچ نگرانی در این رابطه ندارد. علاوه بر اینها زوجینی که ملتزم به باورهای دینی هستند براساس آموزههای الهی (آلعمران:3، ۳۸، ۳۹ و مریم:19،5، انبیاء:21، روم:20)، هدف اصلی آمیزش جنسی را تشکیل خانواده و باروری میدانند و به ازدواج بههنگام رو میآورند و با عنایت به ارزشمند بودن فرزندآوری، کمتر مانع پیشگیری از بارداری میگردند. آنها همچنین در تحکیم خانواده تلاش میکنند تا از بروز اختلاف و فروپاشی آنکه مانع دیگری در باب کاهش فرزندآوری است، جلوگیری مینمایند.
2-8- ارزش دادن به جایگاه مادری و تغییر نگرش اومانیستی
به نظر میرسد چنانچه برنامههای جمعیتی بتواند فرزندآوری را از رقابت با تظاهرات خودتحققبخشــی و فردگرایی شــامل تحصیلات، اشتغال و ســایر فعالیتهای اجتماعی خارج کند، شاید بتوان نگرش نسبت به فرزندآوری را در نسلهای جدید در جهت مثبت تغییرداد. در چند دهه اخیر با گسترش فعالیتهای جریانهای ضد خانواده و بهظاهر طرفدار حقوق زنان، الگوهایی نوین برای تغییر باور و نگاه زنان به ماهیت و نقش زنانگی و مادری ارائه کردند (شفیعی سروستانی، 1392) تا آنان را به بهانههای مختلفی ازجمله تناسباندام از فرزندآوری یا شیردهی منع کنند (همان). درصورتیکه یکی از مهمترین نیازها و قابلیتهای زنان روح پرورش دهندگی و مادری است و به گفته روانشناسان غریزه مادری طبیعیترین غرایز و تکامل زن و سلامت او با مادر شدن امکانپذیر است. مهمترین عرصه تجلی و بروز عاطفه و احساس، مادری کردن است. طبیعی بودن این غریزه باعث میشود پس از تولیدمثل، مرحله دوم تکثیر نسل که شامل تداوم نسل است در نوع بشر تحقق یابد (همان). اگرچه نمیتوان منکر دشواریها و محدودیتهایی شد که دوران زایمان، شیردهی و مراقبت و تربیت فرزندان برزنان تحمیل میکند اما داشتن باوری محکم میتواند پشتوانهای سترگ باشد تا زنان از عوارضی چون آشفتگی روانی، سرخوردگی، احساس پوچی و ازخودبیگانگی دور باشند و مادر بودن را فعالیتی سخت و بیحاصل ندانند. فقط با بازیافتن جایگاه واقعی و مقدس مادری که با آموزههای دینی (لقمان: 14 و مریم: ۳۲،31) (نوری، 1368) مطابقت دارد، زنان به ارزشمندی خود در این زمینه پی میبرند و آن را شایسته میشمارند. با چنین نگرشی سختیهای ناشی از آن قابلتحمل شده و رابطه مادری و فرزندی بهدوراز دادوستدهای مرسوم مادی خواهد شد (نوری، 1393). عوامل دیگری از قبیل ارتقای نقش و جایگاه مادران در جامعه، تحول نگرشها و روشها و محتوای آموزشی کتب درسی، ارزشمند جلوه دادن جایگاه مادری و وظایف مربوط به آن، تربیت و توانمندسازی جسمی، روانی و علمی دختران بالغ برای عهدهدار شدن نقش مادری، معرفی الگوهای اسلامی و ملی از مادران نمونه، رد علمی شبهات و اندیشههای فمینیستی توسط صاحبان علم میتواند در تغییر این نگرش مؤثر باشد (همان).
2-8- ارزشگذاری نسبت به جایگاه فرزند
تغییر در نحوه ارزشگذاری والدین بر فرزندان یکی از دلایل تغییر باروری است که با هنجارها و عقاید فرهنگی و اجتماعی و ارزشی جامعه گره خوردهاست. بهطورکلی، مجموعۀ کارکردهای مثبت و منفی هستند که والدین با داشتن فرزند دریافت میکنند، ارزش نامیده میشود. ارزشهای مثبت، منافع داشتن فرزند و ارزشهای منفی، هزینههای فرزند را دربر میگیرند. براساس نظریۀ انتخاب عقلانی، افراد، کنشگران هدفمندی هستند که به دنبال بهینهسازی منافع خویش هستند و کنشی را انتخاب میکنند که بهترین نتیجه را داشته باشد. البته این مفاهیم در ابعاد اقتصادی، اجتماعی و روانشناختی بررسیشده و بیشتر رویکرد مادی دارد بهطور مثال فریدمن2 (1994) با ارائۀ نظریۀ ارزش فرزندان بیان میکنند فرزنددار شدن از علائق اولیۀ افراد است و ارزش کودکان منتج از ظرفیتشان برای کاهش عدم اطمینان برای زنان و افزایش انسجام زناشویی برای زوجین است. دستهبندی فاوست در ارزش عمومی پیوستگی و تداوم خانواده بر این نکته نیز تأکید دارد که فرزندان به تقویت و پیوند ازدواج والدین کمک میکنند، فرجام طبیعی ازدواج هستند و نام و سنتهای خانواده را ادامه میدهند. همچنین نتایج بهدستآمده از تحلیل مؤلفههای اصلی مطابق با دستهبندی فاوست3 (1974) مهمترین ارزشگذاری فرزندان توسط والدین، مونس و همدم بودن آنها و باعث نشاط، افتخار و امیدواری، بوده است.
همچنین در دستهبندی فاوست، عامل تقویت و توسعۀ والدین؛ افزایش اعتمادبهنفس در والدین؛ در امان ماندن والدین از طعنه و کنایۀ مردم؛ باعث زیادتر شدن اقوام؛ بالابردن حس مسئولیتپذیری والدین؛ ارضاکنندۀ غریزۀ پدر و مادری؛ عصابودن برای والدین بهوقت پیری، کمک در حل مشکلات خانه، همگی با آنچه بر اساس تئوری و مدل نظری فاوست انتظار میرفت، انطباق داشته و مؤید تعریف فاوست از ارزش مثبت فرزندان بوده است (هاشمی نیا و همکاران، 1396).
البته در بینش الهی، دیدگاهی ورای دیدگاه مادی وجود دارد و ارزشگذاری نسبت به فرزند، ارزشگذاری متفاوتی است. در این دیدگاه، انسان آیت خداوند و وجود فرزند مایه خیروبرکت دانسته شده است. آیات و روایات بسیاری نیز بر این مطلب اشاره دارد؛ تمنی و دعای برخی انبیای الهی برای فرزند داشتن (آلعمران:3، آیات ۳۸، ۳۹ و مریم:19، آیه 5 و انبیاء:21، آیه 89)، معرفی فرزند به ثمره قلب، نور چشم و گلی از گلهای بهشت (کلینی، 1369) تشویق امت به فرزندآوری و مایه افتخار و مباهات بودن در قیامت (ابن ابی جمهور، 1405) همگی بیشک، مؤیدی بر این مدعاست.
2-8-1- الگوی باروری در سطح سیاستهای کلان
زمانی که دگرگونیهای ساختاری (مانند صنعتی شدن و شهرنشینی و نظایر آن) در سطح کلان رخ میدهد دگرگونیهای ایدئولوژیکی نیز در سطح کلان به وجود میآید. در سطح خرد نیز خانوادهها خود را با دگرگونیها در سطح کلان انطباق میدهند (اعزازی، 1387). ازاینرو لازم است در سطح کلان سیاست نیز تغییرات ساختاری منسجمی صورت گیرد.
2-8-2- تصمیمگیری درست اقتصادی، اجتماعی و سیاسی
یافتهها نـشان داد که دسترسی افراد به منابع گوناگون اقتصادي و حمایتی تأثیرات متفاوتی بر نیـات بـاروري آنها دارد. درمجموع بــه نظــر مــیرســد مــشکلات اقتــصادي و کــاهش ثبــات در تصمیمگیريهاي اقتصادي، اجتماعی و سیاسی، یک عامل بازدارنـده در جهـت ترغیـب بـه رشد جمعیت باشد؛ ضمن اینکه عادت مردم به تکفرزندی یا دو فرزندي که طـی بـیش از دو دهه شکلگرفته بهزودی از بین نخواهد رفت (عرفانی، 1391؛ طباطبایی یزدي و همکاران، 1386).
2-8-3- حل مشکلات اقتصادی
در مطالعه اسحاقی و همکاران (1393) که در خصوص چالشهاي فرزندآوري زنان شاغل انجام شد، آنها هزینههای بالاي زندگی را دلیل اشتغالشان عنوان نموده و تأکید کردند که به دلیل هزینههاي بالاي فرزندآوري، تمایلی به آن ندارند. در مطالعه یادشده چنین عنوان شد که از دیدگاه زنان شاغل سرپرستی و نگهداري از فرزندان مترادف است با صرف زمان و هزینههاي اقتصادي. در مطالعه دیگر که با موضوع تعیین مهمترین عوامل تأثیرگذار بر الگوي باروري خانوادههاي تکفرزند و بدون فرزند در شهرکرد انجام شد دریافتند که کاهش میزان باروري، اثر متقابل شاخص توسعه اقتصادي و اقدامات دولتی است (مباشری، علیدوستی، حیدری شورجانی، خسروی، خلفیان و جلیلیان، 1392).
بر مبنای نظریه هـاروی لیبنشـتاین، منفعـت و هزینهی فرزنـدان، عواملـی هسـتند کـه بـر تصمیمگیـری والدیـن در شـمار فرزنـدان تأثیـر میگذارنـد. چنانچه فرزند بهعنوان کالایی که بتوانـد منبـع لـذت و تأمیـن و نگهـداری والدین در سنین کهولـت، بیمـاری یـا ازکارافتادگی باشـد (کالای مصرفـی) و همچنین از آن بتوان بـهعنـوان نیـروی کار مجانـی در فعالیتهـای کشـاورزی و دامـداری استفاده کرد؛ منفعـت و رضایـت در باروری را به دنبال دارد (حسـيني، 1386).
بر اساس پژوهشی، از میان کل دلایل اظهارشده براي نخواستن فرزند، «عدم توانایی براي تأمین هزینههای فرزند دیگر» (27 درصـد)، «داشـتن تعـداد مـوردنظر فرزندان» (25 درصد)، «تـداخل فرزنـدآوري بـا علایـق، تفریحـات و برنامـههـاي کـاري و تحصیلی» (16 درصد) و «نگرانـی نـسبت بـه آینـدهي فرزنـدان» (15 درصـد) بـه ترتیـب بهعنوان مهمترین دلایل نخواستن فرزند (فرزند دیگر) ذکر گردیده (عرفانی، همان) و طبق پژوهشی دیگر بیشترین درصد (83.3) افزایش هزینهها و فشار اقتصادی، دلیل عدم باروری عنوان شدهاست (مباشری و همکاران، 1392). تحمیل هزینههای سرسامآور جهت افزایش مهارت، تحصیل و آموزش باکیفیت فرزندان (مقصودپور، ۱۳۹۳) میتواند یکی دیگر از دلایل انصراف والدین از داشتن فرزندان بیشتر باشد.
هرچند برخی تحقیقات شرایط بد اقتصادی را عاملی در کاهش باروری نشان ندادهاند (رشیدی، 1379) اما نمیتوان نقش شرایط مطلوب اقتصادی را در افزایش باروری بیتأثیر دانست. ازاینرو لازم است دولتها، سیاستها و برنامههای کوتاه و بلندمدت، جهت امکانات رفاهی و اقتصادی اتخاذ کنند تا به بهبود روند فرزندآوری در خانوادهها کمک نماید.
2-8-4- تسهیل فرآیند ازدواج
امروزه از موانع بزرگ ازدواج جوانان فراهم نبودن لوازم اقتصادی ازدواج و تشکیل زندگی از قبیل مراسم و خریدهای عروسی تا تهیه شغل و مسکن است که به مشکل بزرگ و مهم تبدیلشده است. در تحقیقات صورت گرفته در این زمینه رابطه منفی و معناداری بین سن ازدواج جوانان در هنگام ازدواج و تأخیر در فرزندآوري وجود داشته است (منتظری، 1395).
اگرچه راهکارهایی همچون ایجاد فرصتهای شغلی مناسب و حل مشکل مسکن برای جوانان توسط دولت، ترغیب خیرین برای کمک به ازدواج جوانان و...در یکزمان کوتاه وجود داشته است اما در بلندمدت، کارساز و قادر به حل این مشکلات نخواهد بود. چراکه لازمه اکتفا به اقدامات فوق سالیان سال مجرد ماندن جوانان برای بهدستآوردن شرایط لازم است.
البته گفتنی است دین مبین اسلام بهعنوان کاملترین دین، ازدواج را مشروط به متمکن بودن و دارا بودن شغل و مسکن و اسباب منزل ندانسته است و در صورت وجود مانع همچون مالی توصیه به نداشتن هراس از فقر و نداری و اقدام به ازدواج داشته است4 (مجلسی، 1403). خداوند در قرآن برای پاسخ به این نیاز دستور صریح دارد (نور: 24، آیه 32). توصیه دین در خصوص این مسئله برای شرایط عادی، «استحباب ازدواج»(طباطبایی ایزدی، 1420) و در صورت احتمال آلوده شدن به گناه «وجوب ازدواج»(بنی هاشمی، 1385) است.
بنابراین شاید توجه به عواملی ازجمله صورت گرفتن ازدواج بدون فراهم بودن مسکن مستقل و شغل مستقل در سایه توکل به خدا و تلاش نسبت به فراهم شدن آنها بعد از ازدواج، ازدواج آسان در دوران دبیرستان و ماندن در منزل والدین با روابط کامل تا عروسی یا درصورت فراهم بودن شرایط دانشجویی، ازدواج در این دوران و زندگی در خوابگاه متأهلی، ازدواج با توافق خانواده دو طرف بر کمک مالی تا زمان استطاعت برای زندگی مستقل و همچنین مهریه پایین در مقابل جهیزیه مختصر ... بتواند در این زمینه بهعنوان راهکارهایی اثربخش باشد.
2-8-5- اصلاح سیاستها
با شتاب گرفتن روند تحولات اقتصادی و اجتماعی تدریجاً (عباسی شوازی و عسگری ندوشن، 1384) جوامع به سمت صنعتی شدن گرایش پیدا کردند. ازاینرو شکل خانواده از خانوادۀ گسترده به خانوادۀ هستهای تغییر یافت و متعاقب آن خانواده، پارهای از کارکردهایش را از دست داد و نهادهای دیگر عهدهدار انجام این کارکردها شدند. یکی از این دگرگونیها تغییر شکل خانواده از واحد تولیدی و مولد بودن به یک واحد مصرفی است. بدین ترتیب خانواده با ازدستدادن کارکردهای پیشین خود از قبیل مشارکت اقتصادی، فعالیت آموزشی و فرهنگی و روابط انسانی درواقع به ابزاری در دست سرمایهداران بزرگ تبدیلشد (فرهادیان، 1399). آنچه واضح است در مدل اقتصاد سرمایهداری، بهمنظور حفظ حیات خویش تلاش میشود بهواسطه تحصیل درآمد بیشتر و لاجرم مصرف بیشتر، اشتهای جامعه به سمت کامیابی بیشتر از زندگی تحریک شود تا درنتیجه به مصرفگرایی به حرکت درآید. مصرفگرایی نیز سبب افزایش هزینه است. بهطور طبیعی وجود فرزندان زیاد، مصرف بیشتر و افزایش هزینه بالاتر را به همراه دارد و چون هدف انسان در دوران جدید، مصرفگرایی و افزونسازی بهرهمندی از زندگی معرفیشده است، در این هدف فرزندآوری کمتر موردنظر قرارگرفته، خانوادهها ترجیح میدهند با داشتن فرزند کمتر و کاهش هزینهها، مصرف بیشتر و درنتیجه رفاه و لذت افزونتری داشته باشند. این باور موجب کاهش باروری و درنتیجه سیر نزولی رشد جمعیت شده است؛ بنابراین فرآیند صنعتی شدن کارکردهای اقتصادی خانواده سنتی را دگرگون ساخته (جوکار، 1393) و تأثیر عمدهای بر کاهش میزان تولیدمثل داشته است.
مسئله دیگر در کاهش باروری، اجرای غلط سیاستهای تنظیم خانواده در کشور و نگرش مثبت و پذیرش آن در سالهای اخیر بودهاست. نظریـات اشـاعه، بـر گسـترش ایدههـا و هنجارهـای اجتماعـی و وسـایل تنظیـم خانـواده از طریـق شـبکههای رسـمی و غیررسـمی ارتبـاط اجتماعـی خسارت بزرگی را به دنبال داشت. از مهمترین نظریات منتشرشده، نظریه مالتوس بود که به رشد جمعیت نگاه بدبینانهای داشت و آن را تهدید بهحساب میآورد. براساس این دیدگاه، لازم بود خانوادهها به کنترل جمعیت و کاهش تعداد فرزندان تشویق شوند (حسینی، 1386). بـر مبنـای تئـوری «منزلـت اجتماعـی» نیز، میـزان بـاروری هـر خانـواده و جامعـه، مبتنـی بـر جایـگاه و منزلـت والدیـن چنانچه فرزنـدآوری باعـث حرکـت صعـودی خانـواده شـود آن را ادامـه میدهـد؛ ولـی اگـر آن را مانع پیشـرفت و توسـعه و موقعیـت اجتماعـی خـود بدانـد باید آن را بـه طـرق گوناگـون کنتـرل کنـد (رشـیدی، 1379)؛ اما آنچه روشن است سرمایه اصلی هر کشوری را جمعیت جوان و پویای آن تشکیل میدهد و در این راستا جوامع در معرض سالخوردگی جمعیت، مدام در تلاشاند تا با ارائه راهکار و بستههای تشویقی و حمایتی، زوجین را تشویق به زادوولد کنند. در ایران پسازآن که اجرای سیاست کنترل جمعیت، زنگ خطر سالخوردگی را به صدا درآورد، باید تلاشهای مهمی در جهت پیشگیری از این معضل صورت بگیرد.
2-9- حل مشکلات مربوط به ناباروری و نازایی
یکی از عوامل مؤثر در کاهش زادوولد مشکلات ناباروری در زنان و مردان است كـه صـرف هزينههاي گزافي را جهت درمان طلب كرده و ميتواند باعث ازهمگسیختگی ثبات خانواده گردد. يك زوج، زمـاني ازنظر بـاليني نابـارور محسوب ميشوند كه طي يك سال مقاربت بدون پيشگيري، باروري حاصل نگردد (محمدي و خلج آبادي فراهاني، 1380). مطالعـه در سـال ٨٤-٨٣ براي بررسي شيوع ناباروري اوليه نشان داد که حـدود یکچهارم از زوجهاي ايراني ناباروري اوليه را در طول زنـدگي مـشترک خود تجربه ميکنند و در هـر مقطـع زمـاني ٤/٣ درصـد از زوجهـا داراي مشکل ناباروري اوليه هستند (وحيدي و اردلان علي، 1385).
عوامل متعددي ميتوانند باعث ايجاد ناباروري در زوجين گردنـد. اين علل عبارتاند از اختلالات اسـپرم (٣٥ درصـد زوجـين نابـارور)، اختلالات تخمدان (٢٠ درصد) و اختلالات لوله رحمي (٣٠ درصـد) و ساير علل (١٥ درصد)(بهجتی اردکانی و همکاران، ١٣٨۶) و از همه مهمتر عامل تغییر شیوه زندگی که بهمرور به انواع عوامل گوناگون خطرساز محیطی افزودهشده و منجر به بروز انواع اختلالاتی در ارگانهای مختلف بدن انسان میشود. ترکیبات زیانبار نظیر سرب، استفاده از آب شرب آلوده به مواد مضر شناختهشده و شناختهنشده حاصل از صنایع گوناگون نظیر ترکیبات آرسنیک، کروم، بنزین و غیره، آبوخاک کشاورزی آلوده به سموم دفع آفات و کودهای شیمیایی و بهتبع آن محصولات زراعی آلوده، استفاده از هورمونها و داروهای گوناگون در صنعت پرورش دام و طیور و وجود بقایای آنها در صنایع لبنی و گوشتی، همچنین قرار گرفتن طولانیمدت در معرض امواج موبایل و امواج ساطعشده از فرستندههای مخابراتی از عواملی هستند که بهطور مستقیم و یا غیرمستقیم بر کاهش باروری تأثیر میگذارند (سروری، نادری، حیدری، زرنانی، جدی تهرانی، صادقی و همکاران، 1389). لازم است در این زمینه نیز دولت اقداماتی انجام دهد و سیاستهای حمایتی ویژهای اتخاذ کند.
2-10- آگاهی دادن نسبت به آسیبهای تکفرزندی (در ابعاد مختلف سیاسی، اجتماعی، تربیتی، اقتصادی و...)
تغییر در میزان باروری یک جامعه از اهمیت فراوانی برخوردار است و این موضوع در کوتاه و یا بلندمدت، در زمینههای مختلف اقتصادی، اجتماعی، جمعیتی و سیاسی تأثیرگذار بوده، تبعات فراوانی به دنبال دارد. اولین تأثیر چنین تغییراتی را میتوان در حوزه اقتصادی بررسی کرد؛ زیرا باروری تأمینکننده نیروی کار در هر جامعه است و کاهش چشمگیر در نرخ باروری در طولانیمدت، ممکن است جامعه را با کمبود نیروی کار مواجه سازد؛ آسیب جدی پیری جمعیت و ورود به کهنسالی، بحران سالمندی را به دنبال خواهد داشت که این دوره از زندگی خطرات و مشکلات خاص خود را دارد و بنابراین در خانوادههای کمجمعیت و تکفرزند، یگانه فرزند خانواده میبایستی بهتنهایی همه این هزینهها را متحمل شود (همان).
باروری ازنظر اجتماعی، تأمین سلامت خانواده و نظام خویشاوندی را در پی داشته و کاهش نرخ باروری، نظام خانواده و خویشاوندی را با تهدید روبهرو خواهد ساخت. یکی از موارد اهمیت و ارزش فرزندان، امنیت افزایی فرزندان در کانون خانواده است. وجود فرزندان در خانه، سپر حمایتی زن و مرد در برابر طلاق و موجب امنیت بنیان خانواده از فروپاشی است (ملکوتی نیا، 1393).
اختلال در ارتباط با خویشاوندان و کاهش صلهرحم نیز ازجمله مشکلات تکفرزندی میباشد چراکه ارتباط خویشاوندی محدود به ارتباط با پدر و مادر میشود و بسیاری از این فرزندان به دلیل نداشتن عمو، دایی، خاله، عمه، برادر و خواهر، چنین ارتباطی را نیازمودهاند دچار اختلال میشوند. از سوی دیگر این فرزندان بیشتر وقت خود را با رسانهها و در فضای مجازی سپری میکنند. نبود همبازی افزون بر آنکه شادابی طبیعی را در این خانوادهها کم میکند حاکمیت رسانه پررنگتر میکند بنابراین احتمال بیشتری میشود که هویت فرزندان بر اساس آموزههای رسانههای مدرن و استکباری شکل گیرد.
باروری ازلحاظ جمعیتی و استراتژیکی نیز اهمیت ویژهای دارد؛ زیرا کاهش شدید آن ممکن است بقای نسل، تداوم و امنیت جامعه را به خطر اندازد. همانطور که از آموزههای دینی استفاده میشود، داشتن فرزند آثار متعددی ازجمله اقتدار والدین به دنبال دارد (اسراء:17، آیه 6) و ائمه اطهار پیروان خود را به ازدیاد نسل تشویق (مجلسی، 1403) و فرزند را بازوی والدین معرفی کردهاند (همان). یکی از پایههای اصلی قدرتمندی والدین فرزند است طبیعی است که اگر تعداد فرزندان بیشتر باشد والدین قدرتمندتر خواهند بود. از سوی دیگر ایستادگی جامعه اسلامی در برابر تجاوز استعماری به گوهر عمل و ایمان جوانان فداکار وابسته است. سرانجام باروری ازنظر عاطفی و تربیتی برای خانواده دارای اهمیت است: تحقیقات در این زمینه نشان میدهد که زوجهای بدون فرزند، در سنین پیری، حمایت اجتماعی و علقههای احساسی کمتری دارند (محمدی، رستگار خالد، 1394).
یکی از آسیبها و خطرات تکفرزندی در بعد تربیتی؛ فرزندسالاری است. فرزندان خانوادههای کمجمعیت به فرزندسالاری میرسند و جامعهپذیری متفاوتی را میآموزند زیرا امکانات خانواده بر فرزند کمتری متمرکز میگردد و پدر و مادر با حمایت و توجه بیشتری از آنها نگهداری میکنند. محوریت یافتن شادکامی فرزندان و در کانون توجه قرارگرفتن خواستههای آنان، هزینه شدن بیشتر امکانات خانواده برای خشنودی فرزندان و درنتیجه کاهش بعد نظارتی والدین از ویژگیهای فرزندسالاری در خانوادهها است (ملکوتینیا، همان). خانوادههای تکفرزند و کمجمعیت بهخاطر حاکمیت فرزندسالاری و سیطره فرزند بر فعالیتهای فردی و اجتماعیشان، ممکن است ناسازگاری اخلاقی و اجتماعی را تجربه کنند. چون خانوادههای پرجمعیت به دلیل کمبود امکانات بهنوعی از انواع نظم نیازمندند که نتیجه آن کامیابیها و موفقیتها در کسب فضائل اخلاقی است؛ زیرا در این خانوادهها فرزندان میآموزند که در برابر هم بردباری بورزند، قناعت و ازخودگذشتگی پیشه کنند و حقوق یکدیگر را پاس بدارند و نظارت والدین را بپذیرند (همان، ص ۷۳).
3- روششناسی
روش پژوهش حاضر از نوع توصیفی و فراتحلیلی میباشد. با توجه به هدف پژوهش که بررسی عوامل مؤثر در باروری در حوزههای فردی، خانوادگی و اجتماعی و تبیین الگویی برای خانواده در زمینه باروری با استناد بر شواهد معتبر و با تکیه بر آموزههای دینی بود، پس از گزینش و گردآوری پژوهشها از میان آنها، آن دسته از مواردی که با ملاکهای تحقیق هماهنگی لازم را داشتند، نمونهگیری به عمل آمد. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی مقالات علمی است که در یک دهه اخیر درباره عوامل مؤثر در باروری در حوزههای فردی، خانوادگی و اجتماعی صورت گرفته است. روش نمونهگیری در این پژوهش ترکیبی از شیوههای گوناگون دستیابی به مقالات علمی بود به این صورت که از تمامی مقالات موجود در پایگاه دادههای SID، magiran و noomags استفاده شد. جهت انتخاب مقالات از کلیدواژههای الگوی باروری، استنادات قرآنی، فراتحلیل، نگرش، کنش، ارزش در بانک مقالات ذکرشده، جستوجو و برای ورود به تحلیل انتخاب شدند. درنهایت 1028 مقاله انتخاب که از این تعداد، 58 مقاله با توجه به موضوع و عدم تکراری بودن برای پژوهش مورد تحلیل قرار گرفت.
4- بحث و نتیجهگیری
نتایج این پژوهش نشان میدهد که طی چند دهه اخیر تغییرات سریعی در رفتارها و نگرشهای باروری رخ دادهاست. بافت سنتی خانواده نیز آمیزهای از تداوم و تغییر را تجربه کردهاست و درنهایت نتیجه میگیرد که سرعت شدید کاهش باروری را نمیتوان تنها به تغییر اشکال سنتی خانواده ارتباط داد، زیرا کاهش سریع باروری ملازم با تحولات سریع در عناصر سنتی حیات خانواده نبوده است. نتایج بهدستآمده، نشانگر آن است که افزایش سطح تحصیلات والدین بهویژه مادران و کاهش مرگومیر فرزندان از دیگر عوامل در کاهش میزان باروری زنان در ایران است. همچنین این مطالعات نشان میدهد که احتمال افزایش نرخ باروری با افزایش درآمد خانوار در طبقات بالا و پایین افزایش و در طبقه متوسط کاهش مییابد. ظهور فردگرایی بهعنوان یکی از مهمترین الگوهای توسعهی غربی و خصایص جامعه مدرن از عوامل مهم و اثرگذار بر گسترش کنش کمفرزندآوری زنان است. همچنین یکی از عوامل مؤثر در کاهش باروری در سالهای اخیر بالارفتن سن ازدواج است. ازآنجاییکه زندگی زنان شاغل با تولد اولین فرزند بهشدت دگرگون میشود. مادران شاغل با دو نقش روبهرویند که گاهی اوقات این نقشها در تضاد با هم قرار دارند: نقش شاغلی و نقش مادری. افزایش مشارکت زنان اگرچه منشأ بهبود کیفیت زندگی و پیشرفت اجتماعی زنان شدهاست اما کاهش باروری را به دنبال داشتهباشد. بهطورکلی الگـوی بـاروری شـامل مجموعـهای از مفروضـات نگرشی در حیطه باورهاست که بازتابدهنده هنجارهــای آن فرد و جامعه است. میان متغیرهای فردگرایی، مدرنیزاسیون، دینداری، سکولاریسم و ارزشهای خانوادگی در خانوادهها و باروری رابطه کاملاً معناداری وجود دارد؛ به این معنا که هر چه میزان التزام به باورهای دینی خانواده بیشتر، سطوح سکولاریسم و فردگرایی کمتر، میزان توجه به ارزشهای خانوادگی بیشتر باشد، نرخ باروری در آن خانوادهها بیشتر میشود. در این میان مدرنیزه شدن و تبعات متأثر از آن بر خانواده و بهویژه زنان سهم زیادی در تغییر نگرشها داشته است. با تغییر در نگرشها و باورها، تغییر در ارزشها ایجاد میشود و به دنبال آن تغییر در کنش به وجود میآید. در ادامه الگوی باروری در سه سطح به ترسیم درآمده است. در این الگو تغییر در نگرش، ارزش و کنش از مهمترین اصول بهحساب میآید.
شکل 1. الگوی باروری در سه سطح فرد، خانواده و کلان
[1] Wood & Newton
[2] Freedman
[3] Fawceet
[4] . زَوِّجُوا أياماكُم، فَإنَّ اللّه َ يُحَسِّنَ لَهُم في أخلاقِهِم و يُوَسَّعُ لَهُم في أرزاقِهِمِ و يَزيدهُمُ في مُروّاتِهِم.
5- تقدیر و تشکر
تقدیر و تشکر از همه دوستان و همکارانی که در نوشتن این مجموعه ما را یاری رساندند.
6- منابع
1- ابن ابی جمهور، م. (1405). عوالی اللئالی. مطبعه سید الشهدا. قم.
2- ابوت، پ،. و والاس، ک. (1376). درآمدی بر جامعهشناسی نگرشهای فمنیستی. ترجمه خراسانی، م.، و احمدی، ح. انتشارات دنیای مادر. تهران.
3- احمدیفراز، م.، عابدی، ح.، و آذربرزین، م. (1393). تبیین تجارب زنان شاغل پیرامون نقش مادری: یک پژوهش کیفی پدیدارشناسی. مجلۀ تحقیقات کیفی در علوم سلامت، 2، 148-137.
4- اسحاقی، م.، محبی، ف.، پاپینژاد، ش.، و جهاندار، ز. (1393). چالشهای فرزندآوری زنان شاغل در یک مطالعۀ کیفی. فصلنامۀ زن در توسعه و سیاست، 12(1)، 134-111.
5- اعزازی، ش. (1387). جامعهشناسی خانواده: با تأکید بر نقش، ساختار و کارکرد خانواده در دوران معاصر. انتشارات روشنگران و مطالعات زنان. تهران.
6- آرون، ر. (1387). سیر اندیشه در جامعهشناسی. ترجمه پرهان، ب. انتشارات علمی و فرهنگی. تهران.
7- بنیهاشمی، م. ح. (1385). توضیح المسائل سیزده مرجع. جلد2. چاپ دوازدهم. انتشارات اسلامی. قم.
8- بهجتی اردکانی، ز.، عباسی شوازی، م. ج.، شیدفر، ف.، معینی، م.، و آخوندی، م. م. (1386). تأثير افزايش سن در باروري و باروري جايگزين. فصلنامه پايش، 6(4)، ٣٤٥-٣٣١.
9- پروینیان، ف.، رستم علیزاده، و.، و حبیبی، ر. (1397). تأثیر سبک زندگی امروزی زنان بر میزان فرزندآوری؛ مطالعه موردی شهر قزوین. فصلنامه علمي-پژوهشي زن و جامعه، 9(4)، 39-72.
10- ترابی، ف. (1390). تأملی بر پایاننامۀ تأخیر ازدواج و کاهش باروری در ایران. کتابنامۀ علوم اجتماعی، 42 و 43، 98-100.
11- جوکار، م. (1393). مدرنیته و تغییر سبک زندگی و کاهش جمعیت در ایران. پژوهشنامه اسلامی زنان و خانواده، 2(2)، 39-69.
12- جهانگیری، ج.، احمدی، ح.، طبیعی، م.، و ملتفت، ح. (1393). برساخت فهم زنان تکفرزند از چالشهای فرزندآوری مشارکتکنندگان زنان تکفرزند شهر اهواز. فصلنامه توسعه اجتماعی، 9(1) 85-110.
13- چلپی، م. (1386). تحلیل اجتماعی در فضای کنش. انتشارات نی. تهران.
14- حر عاملی، (1414 ق)، وسایلالشیعه، ج 20، قم: مؤسسه آل البیت، چاپ دوم
15- حسـینی حاتـم و بیگـی، ب. (1391). تعیینکنندههـای اقتصـادی، اجتماعی، فرهنگی و جمعیتشـناختی تمایـات فرزندآوری زنـان همسـردار مراجعهکننده بـه مراکـز بهداشـتی-درمانـی همـدان. مجله دانشـگاه علـوم پزشـکی کرمانشـاه، 8(1) 4-12.
16- حسـيني، ح. (1386). درآمـدی بـر جمعیتشناسی اقتصـادي - اجتماعـي و تنظيـم خانـواده. چاپ سـوم. انتشارات دانشـگاه بوعلي. همدان.
17- خدیوزاده، ط.، و ایرانی، م. (1395). ارتباط بين باورهای دینی و رفتارهای باروری در زنان سنين باروری شهر مشهد در سال 1395. مجله دانشگاه علوم پزشکی مازندران، 28(167)، 133-144.
18- راد، ف.، و ثوابی، ح. (1394). بررسی گرایش به باروری و عوامل اجتماعی مرتبط با آن (مطالعه موردی زنان متأهل 15-50 ساله ساکن شهر تبریز). مطالعات زن و خانواده دور،3(1)، 127-155.
19- رزاقی نصرآباد، ح. ب. (1395). چگونگي تأثيرگذاري تحصيلات زنان بر تأخير در فرزندآوري نتـايج يـك مطالعـه كيفـي در بـين دانشـجويان دانشـگاههـاي تهران. راهبرد اجتماعی فرهنگی، 5(20)، 167-190.
20- رشـیدی، ا. (1379). بررسـی عوامـل اقتصـادی، اجتماعـی، فرهنگی و جمعیتـی مؤثر بر باروری در شـهر دهاقـان اصفهان. مجلـه جمعیت، 4(33 و 34)، 1-21.
21- رضایینسب، ز.، و فتوحی، س. (1396). بررسی عوامل فرهنگی و اجتماعی مؤثر بر رفتار باروری در بین زنان 15-49 ساله شهر ایلام. فصلنامه علمی ترویجی فرهنگ ایلام، 18(54 و 55)، 112-133.
22- سرایی، حسن، (1387)، گذار جمعیتی دوم، با نیمنگاهی به ایران، نامه انجمن جمعیتشناسی ایران، سال سوم، شماره 6، صص 140-118
23- سروری، ع.، و نادری، م.، حیدری، م.، زرنانی، ا.، جدی تهرانی، م.، صادقی، م.، و آخوندی، م. (1389). عوامل خطرساز محیطی و کاهش باروری در مردان و زنان. فصلنامه باروری و ناباروری، ۱۱(۴)، 211-226.
24- سفیری، خ.، کمالی، ا.، و فرجی، ا. (1396). بررسی جامعهشناختی نگرش مثبت به فرزند. فصلنامه علمی پژوهشی شورای فرهنگی اجتماعی زنان و خانواده، 19(75)، 85-109.
25- سلیمانی، م.، کیانی، م.، و عابدی، ا. (1398). بررسی آثار فقر ذهنی بر تلقی انسان از منافع و هزینههای باروری (رویکرد درون دینی). پژوهشنامه اسلامی زنان و خانواده، 7(16)، 49-69.
26- شاهآبادی، ز.، سرایی، ح.، و خلج آبادی فراهانی، ف. (1392). نقش فردگرایی در قصد باروری زنان در شرف ازدواج (مطالعه شهرستان نیشابور). نامه انجمن جمعیت شناسی ایران، 8(16)، 29-54.
27- شفیعی سروستانی، ا. (1392). بایستههای تغییر سیاست جمعیتی با تأکید بر نقش رسانه ملی. مجله معرفت، 23(189)، 25-44.
28- شیری، ط.، و بیداریان، س. (1388). بررسی عوامل اقتصادی جمعیتی مؤثر بر باروری زنان (15-49) سال شاغل در آموزشوپرورش منطقه 22 تهران. پژوهشنامه علوم اجتماعی، 3(3)، 93-107.
29- صادقی، ر. (1395). تحلیل بسترهای اجتماعی فرهنگی کاهش باروری در ایران. فصلنامه راهبردی اجتماعی، 5(20)، 217-246.
30- صادقی، ر.، و شهابی، ز. (1398). تعارض کار و مادری: تجربۀ گذار به مادری زنان شاغل در شهر تهران. فصلنامه علمی-پژوهشی جامعهشناسی کاربردی، 30(1)، 91-104.
31- ضیایی بیگدلی، م.، کلانتری، ص.، علیزاده اقدم، م. (1385). رابطه بین میزان باروری کل و توسعه اقتصادی و اجتماعی. فصلنامه علمی و پژوهشی رفاه اجتماعی، 5(5)، 123-140.
32- طباطبایی ایزدی، ک. (1420). عروهالوثقی. جلد 5. انتشارات اسلامی. قم.
33- طباطبایییزدي، م.، پاشاشریفی، ح.، و فتاح، ن. (1386). مطالعهي روند افزایش دانشجویان دختر نسبت به پـسر و سهم عوامل مؤثر بر این روند. همایش سراسری آموزش عالی در هزاره سوم.
34- عباسیشوازی، م. ج.، حسینی چاووشی، م.، مکدونالد، پ.، و دالور، ب. (1383). تحولات باروری در ایران: شواهدی از چهار استان منتخب. انتشارات وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی. تهران.
35- عباسیشوازی، م. ج.، و حسینی چاوشی، م. (1390). تحولات باروری تنظیم خانواده و سیاستهای جمعیتی در ایران، فصلنامه معرفت در دانشگاه اسلامی، 15(3)، 8-25.
36- عباسیشوازی، م. ج.، و عسگری ندوشن، ع. (1384). تغییرات خانواده و کاهش باروری در ایران، مطالعه موردی استان یزد. نامه علوم اجتماعی، 3(25)، 35-76
37- عباسیشوازی، م. ج.، و فیروز کاوه، ز. (1381). تغییر سیاستهای کنترل جمعیت و تأثیر آن بر تحولات ایران. همایش جمعیتشناسی ایران، دانشکده علوم اجتماعی، دانشگاه تهران.
38- عباسيشوازي، م. ج.، و علي مندگاري، م. (1389). تأثير ابعاد متفاوت استقلال زنان بر رفتار باروري آنها در ايران. پژوهش زنان، 8(1)، 51-32.
39- عبودی، س. (1392). بررسی جمعیت در استان فارس در پی تأکیدات مقام معظم رهبری (مدظلهالعالی)، اداره کل ثبتاحوال استان فارس.
40- عرفانی، ا. (1391). نیات باروري مردم تهران. مرکز مطالعات جمعیتی آسیا ـ اقیانوسیه.
41- عنایت، م.، و پرنیان، ل. (1392). مطالعه رابطه مجانی شدن فرهنگی و گرایش به فرزند آوری. فصلنامه پژوهشی زن و جامعه 4(2)، 109-136.
42- فرهادیان، ف. (1399). اشتغال زنان و آثار و پیامدها. انتشارات حیات طیبه. قم.
43- فطرس، م. ح.، نجمی، م.، معمارزاده، ع. (1396). تحلیل ارتباط میان نرخ اشتغال زنان و میزان باروری(مطالعه موردی: ایران). زن در سیاست و توسعه، 15(3)، 311-325.
44- قرآن. ترجمه فولادوند
45- کلانتری، م.، بیک محمدی، ح.، و زارع شاهآبادی، ا. (1384). عوامل جمعیتی مؤثر بر باروری زنان یزد در سال ۱۳۸۳. پژوهش زنان، ۳(2)، 137-156.
46- کلینی، م. ی. (1369). الکافی. جلد 5. دارالتعارف المطبوعات. بیروت.
47- لطیفنژاد رودسري، ر.، جعفري، ح.، تقی پور، ع.، خادم، ن.، و ابراهیمزاده، س. (1392). بررسی رابطه باورهاي دینی با نگرش زوجین نابارور نسبت به روشهاي اهدایی کمک باروري و انتخاب آن بهعنوان یک رویکرد درمان ناباروري. فصلنامه زنان و نازایی مامایی ایران، 16(44)، 1-10.
48- مباشری، م.، علیدوستی، م.، حیدری شورجانی، س.، خسروی، ف.، خلفیان، پ.، و جلیلیان، م. (1392). مهمترین عوامل تأثیرگذار بر الگوی باروری خانوادههای تکفرزند و بدون فرزند. مجله علمی پژوهشی دانشگاه ایلام، 21(6)، 63-70.
49- مجلسی، م. ت. (1403). بحارالانوار. جلد 100.چاپ سوم. دارالاحیاء التراث. بیروت.
50- محمدی، م.، رستگار خالد، ا. (1394). تغییرات فرهنگی و اُفت باروری در ایران (برپایه تحلیل ثانوی دادههای پیمایش ارزشها و نگرشهای ایرانیان). جامعه شناسی کاربردی، 26(2).
51- محمدي م.، خلج آبادي فراهاني ف. (1380). مشكلات عـاطفي و رواني ناشي از نـابـاروري و راهكارهـاي مقابلـه بـا آن. بـاروري و ناباروری، 2(4)، ٣٣-٣٩.
52- مرادی، گ.، و صفاریان، م. (1391). عوامل اجتماعی و اقتصادی مرتبط با افزایش سن ازدواج جوانان مطالعه موردی شهر کرمانشاه. فصلنامه مطالعات جامعهشناختی جوانان، 2(8)، 81-108.
53- مشفق، م.، و غریب عشقی، س. (1393). تحلیلی بر رابطۀ ارزش فرزندان و باروری بین زنان تهرانی. فصلنامۀ شورای فرهنگی اجتماعی زنان و خانواده، 58، 120-93
54- مقصودپور، م. ع. (1393). عوامل مؤثر بر کاهش نرخ باروری در ایران از دیدگاه علم اقتصاد در دوره زمانی (1365-1390). مجله اقتصادی، 6(5)، 83-100.
55- ملکوتینیا، ع. (1393). آسیبهای اخلاقی کاهش جمعیت فرزندان. مجله مبلغان، 181، 65-74.
56- منتظری، ع. (1395). بررسی میزان تمایل به فرزندآوري و عوامل مرتبط با آن از نگاه مردم شهري و روستایی ایران. پژوهشکده علوم بهداشتی جهاد دانشگاهی معاونت پژوهش و فناوري.
57- نوری، ا. (1393). نقش مادری در آموزههای قرآنی. پژوهشنامه اسلامی زنان و خانواده، 2(2)، 71-92.
58- نوری، ح. (1368). مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل. جلد ۱۵. موسسه آل البیت(ع). قم.
59- وحيدي، س.، اردلان علي، م. ک. (1385). بررسي شيوع نـاباروري اوليه در جمهوري اسلامي ايـران در سـالهـاي ٨٤-١٣٨٣. باروري و ناباروری،٣ ، ٥١-٢٤٣.
60- هاشمینیا، ف.، رجبی، م.، و یاراحمدی، ع. (1396). بررسی نگرش زنان به ارزش فرزندان (مورد مطالعه: زنان 49-15 سالۀ شهر شیراز). دوره 28، شماره 2، شماره پیاپی 67، صفحه 61-78، پاییز 1396.
61- Wood, G. J., & Newton, J. (2006). Childlessness and women managers:‘Choice’, context and discourses. Gender, Work & Organization, 13(4), 338-358.
62- Freedman, D. (1994). A TheoryoftheValueofChildren. Demography, 31(3): 94-375.
63- Fawceet, J. (1974) “The Value Of Children In Asia And The United States”, East- West population Institure, No. 32
Explaining the family pattern in fertility with an analytical approach and referring to Quranic teachings
Fatemeh Farhadian*1, Narges Afshar2
1. MA and Lecturer of Isfahan Seminary, Isfahan, Iran. (Corresponding Author).
f.farhadyan.169@gmail.com
2. MA and Lecturer of Isfahan Seminary, Isfahan, Iran.
Nargesafshar2006@gmail.com
Abstract
According to the data published by various demographic organizations, the fertility rate is decreasing worldwide in many countries, including Iran; This can be due to several reasons. Besides, the cultural transformations during the last few decades, among other changes, stand out the most. The growth of individualism and humanistic thoughts, changes in beliefs and attitudes, the growth of secularism, transformation in family values, and reformation are among the most important developments related to fertility. This research aims to study the influential factors in fertility in the individual, family, and social spheres, also explaining a model for the family in the field of fertility based on reliable evidence and relying on religious teachings. Therefore, the research method in this study is qualitative and analytical. The research results showed a significant relationship among the individualism variables, modernization, religiosity, secularism, and family values in families and fertility; In this sense, the higher the level of commitment to the religious beliefs of the family, the lower the levels of secularism and individualism, and the higher the level of attention to family values, the higher the fertility rate in those families. In the meantime, modernization and its consequences on the family, especially women, have contributed to changing attitudes. Therefore, the most important principle is the change in three factors; attitude, belief and value. And action at the individual, family, and society levels. Attitudes form over time and a transformational process. Then, they become beliefs and values, and finally, actions. So once they are formed, it is simply not possible to change them. Therefore, effective measures must be formed in this field.
Keywords: fertility pattern, Quranic references, analysis, attitude, action, value