هرمنوتیک شروع به جرم در حقوق کیفری ایران
الموضوعات :
1 - Selinus University of Sciences and Literature
الکلمات المفتاحية: هرمنوتیک, شروع به جرم, جرم عقیم, جرم محال, حقوق کیفری,
ملخص المقالة :
بررسی نهاد شروع به جرم در حقوق کیفری ایران و تبیین روش شناسی قاعده مند این مفهوم، از ضرورت های اجتناب ناپذیر هرمنوتیک این تاسیس حقوق کیفری است.هرمنوتیک اگرچه در بسیاری از متون علوم انسانی و هنر آن هم در عصر پسا مدرن چندان قابل اعتنا به نظر نمی رسد ولی به طور خاص در علم حقوق که با نظم اجتماعی گره خورده و به طور اخص در مقام قضاوت می تواند رهگشا باشد و مسیری هموار و بدون ابهام را پیش پای خوانندگان قرار داده و رویه ای واحد را در محاکم دادگستری ایجاد نموده و از تشتت آراء قضائی جلوگیری نماید.نگارنده در مقاله حاضر بدون توجه به تاریخ قانونگذاری و مباحث تئوریک مرتبط با موضوع شروع به جرم سعی نموده است تصویر واضحی از این نهاد حقوق کیفری به دست داده و به تبیین روش شناسی مبتنی بر قانون برای درک واحد از این مفهوم بپردازد. به بیان واضح تر نویسنده این مقاله در صورتی به هدف خود نایل شده است که خوانندگان مقاله در پایان مطالعه آن، همگی به تلقی واحدی از مفهوم شروع به جرم رسیده باشند.نتیجه هرمنوتیک شروع به جرم در حقوق کیفری مبین روش قاعده مند تفسیر این نهاد حقوق کیفری در یک ساختار حقوقی است به نحوی که برای مخاطبان خود معنای ثابت ومشخصی از مفهوم شروع به جرم در حقوق کیفری ایران ترسیم نماید. در مباحث حقوقی به ویژه حقوق کیفری و حقوق خصوصی، نظریات مشورتی اداره کل حقوقی قوه قضائیه کمک شایان توجهی به استقرار هرمنوتیک حقوقی ایران نموده است و در کنار قوانین و همچنین دکترین حقوقی نقش بی بدیلی را ایفا می کند.
منابع:
1. مدخل هرمنوتیک در دانشنامه استنفورد
10. محمدی نویسی، حسن، حاشیه ای بر کلیات قانون مجازات اسلامی، قم، مطبوعات دینی، 1395، ص 155
2. ویکی پدیا
3. نوربها، رضا، زمینه حقوق جزای عمومی، تهران، دادآفرین، 1378، چ سوم، ص 264- 265
4. همان، ص 265
5. زراعت، عباس، حقوق جزای عمومی، تهران، ققنوس، 1386، چ دوم، ج اول، ص 176
6. گلدوزیان، ایرج، حقوق جزای عمومی ایران، تهران، دانشگاه تهران، 1386، چ دهم، ج اول، ص 396
7. محمدی نویسی، حسن، حاشیه ای بر کلیات قانون مجازات اسلامی، قم، مطبوعات دینی، 1395، ص 154
8.همان، ص 154
9. نوربها، رضا، زمینه حقوق جزای عمومی، تهران، دادآفرین، 1379، ص 246