طراحی و توسعه الگوی اندازهگیری هوش مالی فردی: بهکارگیری روش فرا تلفیق
الموضوعات :علیرضا علی احمدی 1 , محمدجواد آذرشاهی 2 , مریم السادات خاموشی 3 , سمیرا قمری 4
1 - عضو هیات علمی
2 - دانشگاه پیام نور
3 - دانشگاه آزاد اسلامی واحد ملایر
4 - دانشگاه آزاد اسلامی و احد ملایر
الکلمات المفتاحية: هوش مالی, هوشمندی مالی, روش فرا تلفیق, طراحی الگو,
ملخص المقالة :
هوش مالی پدیدهای نوظهور در عرصهی علم مالی رفتاری است که عمر چندانی از تولد آن نمیگذرد. این مفهوم که بهتازگی پا به عرصهی وجود نهاده، از منظر معدود صاحبنظرانی تعریف و مفهومسازی شده است. این چندگانگی و انباشت علمی، مستلزم تلاش برای یکپارچهسازی بهمنظور بهبود شناخت از پدیدهی هوش مالی است. مطالعهی در دست، باهدف طراحی و توسعهی الگوی اندازهگیری هوش مالی در سطح فردی با استفاده از روش فرا تلفیق مبتنی بر ترجمه به مرحلهی اجرا درآمد. رویکرد این تحقیق کیفی، ابزارش اسناد و مدارک علمی، روش گردآوری دادههای آن کتابخانهای و اجرای آن مقطعی بوده است. اجرای روش فرا تلفیق مبتنی بر ترجمه با اتکا به تکنیک بهترین برازش معنایی اجرا و با کدگذاری مؤلفه مدلهای توسعهیافته پیشین، مدل با دو مؤلفهی توانمندیهای امور مالی شخصی و توانمندیهای پایه حاصل شد. جهت ارزیابی کیفیت تئوری خلقشده از الگوی پنجوجهی E5 بهره گرفته و نهایتاً تأیید گردید. دستگاه مفهومی توسعه داده شده در مطالعهی پیشرو، قابلیت توانمندسازی ساختارهای منابع انسانی دستگاههای مختلف در صنایع گوناگون و در حوزههای بیشمار اقتصادی و مالی در مطالعهی رفتار مالی افراد و نیز تدقیق در رفتار بازار سرمایه و سرمایهگذاران و هر آنچه که مربوط به رفتارهای مالی است، را دارا است. است
آقاسی، سعید. آقاسی، احسان. و بیگلری، سحر. (1395)، بررسی رابطه تحمل ریسک مالی و ویژگیهای سرمایهگذاران (هوش مالی، مهارت مدیریت مالی، ثروت) بر اساس مدل بومی شده دونالد مطالعه موردی: بورس اوراق بهادار تهران، دانش مالی تحلیل اوراق بهادار، 9(31): 33ـ21.
افتخاریعلیآبادی، اکبر. (1398). بررسی تأثیر هوش مالی بر رفتار استفاده از کارتهای اعتباری در میان مشتریان شعب بانک ملت در شهر تهران. دانش مالی تحلیل اوراق بهادار, 12(41), 29-43.
جاهدیآغچهاوبه، علی. (1397)، سنجش هوش رقابتی بر پایه مدل فازي و بررسی تاثیر آن بر هوش مالی در بانکهاي غیر دولتی،پایاننامهی کارشناسی ارشد چاپ نشده، دانشکدهی اقتصاد و مدیریت، دانشگاه تبریز، تبریز، ایران.
جزینی، علیرضا. (1395)، تعيين رابطه بين هوش مالي و ريسكپذيري كاركنان (مورد مطالعه: سازمان ورزش شهرداري تهران)، مدیریت شهری، 43: 128ـ115.
خطیری، محمد. تقیپوریان، یوسف. غلامیجمکرانی، رضا. جهانگیرنیا، حسین. (1398). ویژگیهای شخصیتی، هوش مالی مدیران و عملکرد شرکت. دانش حسابداری مالی, 6(3), 141-165. doi: 10.30479/jfak.2019.9988.2387
دیانتیدیلمی، زهرا. و حنیفهزاده، محمد. (1394)، بررسی سطح سواد مالی خانوادههای تهرانی و عوامل مرتبط با آن.” دانش مالی تحلیل اوراق بهادار (مطالعات مالی)، 26(25): 139ـ115.
سیف، علیاکبر. (1392)، روانشناسی پرورشی نوین (روانشناسی یادگیری و آموزش)، تهران: انتشارات دوران.
شاپوريان، رضا. (1369)، مقدمهای بر روانشناسی عمومی، تهران، انتشارات روزبهان، چاپ دوم.
صداقت، شهرزاد. (1397)، هوش مالی (FQ)عصر مردم، 23 (6461): 6.
علیاحمدی، علیرضا. رحیمی، بتول. (1398)، روششناسی ترکیب (یکپارچهسازی نتایج مطالعات کمی و کیفی و تولید دانش تفسیری)، تهران: انتشارات تولید دانش.
فنایی، سیدمجتبی. و گلستانی، ماندانا. (1389)، چگونه یک سرمایهگذار آگاه باشیم: سؤالات متداول برای سرمایهگذاران نوپا، تهران: شرکت اطلاع رسانی و خدمات بورس.
قلیپور، آرین. (1392)، مدیریت و رفتار سازمان (رفتار فردی)، تهران: انتشارات سمت.
کلارک، کن. (1394)، راهنمای تقویت هوش مالی به زبان ساده: از مبتدی تا پیشرفته، ترجمهی مینا ابراهیمیاردی و محمدجواد آذرشاهی، ملایر: انتشارات پژوهشگران تدبیر.
لننیک، داگلاس. و جردن، کاتلین. (1394)، هوش مالی: نحوهی اتخاذ تصمیمات هوشمندانه و ارزنده دربارهی زندگی و پولتان، ترجمهی محمدجواد آذرشاهی، سمیه اصلاحی و مریمسادات خاموشی، ملایر: پژوهشگران تدبیر.
منصوریان، الهام. (1396)، طراحی ابزاري براي سنجش هوش مالی، پایاننامهی کارشناسیارشد چاپ نشده، دانشگاه قم، دانشکدهی مدیریت و اقتصاد.
ویلیامز، تری. (1392)، روششناسی علم مدیریت، ترجمهی عادل آذر و سعید جهانیان، تهران: مرکز نشر دانشگاهی.
هاشمینژاد، سیدمحمد. و ابراهیمی، سیدبابک. (1391)، ارتقای هوشمندی مالی رمز شکوفایی بازار سرمایه، بورس، 99: 75ـ72.
هنسن، آر.بروک. (1394)، هوش مالی خود را افزایش دهید: تولید سرمایههای در گردش از داراییهای خفته شما، ترجمه: محمدجواد آذرشاهی، مریم سادات خاموشی و سمیرا قمری، ملایر: انتشارات پژوهشگران تدبیر.
Adams, SM, Zanzi, A. (2005), Developing political intelligence formaking feasible decisions. J. Manage. Dev., 25: 350-367.
Baker, H.K. and Nofsinger, J.R. (2010), Behavioral Finance: Investors, Corporations and Markets, USA: Wiley.
Barnett-Page, E. & Thomas, J. (2009), Methods for the synthesis of qualitative research: A critical review. BMC medical research methodology. 9. 59. 10.1186/1471-2288-9-59.
Ben-Caleb, E. Faboyede, S. Olusanmi, O. Oyewo, B. Fakile, S. Adegboyegun, A.E. Ademola, A. (2019), Financial Literacy: A Panacea to Poverty Reduction in Nigeria, International Journal of Civil Engineering and Technology (IJCIET) 10(2): 301–309.
Berman, K., & Knight, J. (2013), Financial Intelligence, Revised Edition: A Manager's Guide to Knowing What the Numbers Really Mean. Harvard Business Review Press.
Brunton G, Oliver S, Oliver K, Lorenc T. (2006), A Synthesis of Research Addressing Children’s, Young People’s and Parents’ Views of Walking and Cycling for Transport. London: EPPI-Centre, Social Science Research Unit, Institute of Education, University of London.
Campbell, D. T. (1974), Evolutionary epistemology. In P. A. Schilpp (Ed.), The philosophy of Karl Popper (Vol. 14, pp. 413-463). LaSalle, IL: Open Court.
Cook, S. Macaulay, S. (2004), Change management excellence. Kogan Page, London and Sterling.
Dixon-Woods M. (2011), Using framework-based synthesis for conducting reviews of qualitative studies. BMC Med, 9:39.
Faboyed, O.S. Ben-Caleb, E. Obligbemi, I. (2013), Financial Intelligence and the Quality of Higher Education in Africa, An International Multidisciplinary Journal Ethiopia, 7(3): 1-17.
Flax, C. (2018). Personal Financial Intelligence – AI and the Future of Money Management. 10.1002/9781119444510.ch32. Gioia, D. A., & Pitre, E. (1990), Multi-paradigm perspectives in theory building. Academy of Management Review, 15, 584-602.
Goertzel, B. (2006), The Hidden Pattern. Brown Walker Press.
Gold, J.and Rattiner, J.H. (2009), Financial Intelligence: Getting Back to Basics After an Economic Meltdown, Sterling & Ross Publishers.
Gottfredson. L. S. (1997), Mainstream science on intelligence: An editorial with 52 signatories, history, and bibliography. Intelligence, 24(1):13–23.
Grinblatt, M. Keloharju, M. Linnainmaa, JT. (2011), Iq and Stock Market Participation. J. Finance 66(6): 2121-2164.
Grinblatt, M. Keloharju, M. Linnainmaa, JT. (2012), Iq, Trading Behavior, and Performance. Journal of Financial Economics 104(2): 339-362.
Haiyang, C. & Volp, R. (1998), An analysis of personal financial literacy among college students, Financial Services Review, 7(2): 107-128.
Hilgert, M. & Hogarth, J. & Beverly, S. (2003), Household Financial Management: The Connection Between Knowledge and Behavior. Federal Reserve Bulletin. 89. 309-322.
Horton, L. (2019), Making qualitative data more visible in policy: a critical appraisal of meta-synthesis. Qualitative Research. https://doi.org/10.1177/1468794119881953
Hunt, M. (1997), How science takes stock: The story of meta-analysis. New York: Russell Sage.
Hunter, J. E., Schmidt, F., & Jackson, G. (1982), Meta-analysis: Cumulating research findings across studies. Beverly Hills, CA: Sage.
Hayuningtyas, N. E. Suminar, T. and Suharini, E. (2021), Effectiveness of Project Based Learning and Guided Inquiry to Improve Learning Achievement and Entrepreneurship in Blora, Indonesia, Journal of Primary Education, 10(3): 254-260.
Huston, SJ. (2010), Measuring financial literacy. J Consum Aff 44: 296-316.
Kamil, N.S.S. Musa, R. and Sahak, S.Z. (2014), Examining the Role of Financial Intelligence Quotient (FiQ) in Explaining Credit Card Usage Behavior: A Conceptual Framework, Procedia - Social and Behavioral Sciences, 130: 568 – 576
Kartasova, J. (2013), Factors Forming Irrational Lithuanian Individual Investors' Behavior, Business Systems and Economics, 3(1): 69-78.
Kelly, M. Morgan, A. Ellis, S. Younger, T. Huntley, J. Swann, C. (2010), Evidence based public health: a review of the experience of the National Institute of Health and Clinical Excellence (NICE) of developing public health guidance in England. Soc Sci Med, 71:1056–1062.
Kiyosaki, R.T. (2008), Increase Your Financial IQ: Get Smarter withYour Money‘. First Edition, Grand Central Publishing, United States of America.
Kiyosaki, R.T. (2011), Rich Dad’s Cashflow Quadrant: Guide to Financial Freedom. Scottsdale USA: Plata Publishing.
Kiyosaki, R.T. (2012), Rich Dad Poor Dad: What the Rich Teach Their Kids about Money that the Poor and Middle Class Do Not. Scottsdale USA: Plata Publishing.
Kiyosaki, R.T. (2013), Rich Dad’s Increase Your Financial IQ: Get Smarter with Your Money. Scottsdale USA: Plata Publishing.
Lincoln, Y. S., & Guba, E. G. (1985), Naturalistic inquiry. Beverly Hills, CA: Sage.
Lusardi, A.M., & Mitchell, O. (2007), Financial literacy and retirement planning: Evidence and implications for financial education, Business Economics, January 2007, pg 35-44.
Maran, T. Ravet-Brown, T. Angerer, M. Furtner, M. & Huber, S. (2019), Intelligence Predicts Choice in Decision-Making Strategies. Journal of Behavioral and Experimental Economics. 84. 101483. https://doi.org/10.1016/j.socec.2019.101483
Melania and Ratnawati, T. (2020), Dampak Financial Quotient dan Lifestyle Terhardap Financial Behavior Dosen Wanita Di Stie Pancasetia Banjarmasin, Jurnal Ekonomi & Manajemen, Hal, 11(2): 87-103.
Mohd, R. Mohamad, S. Nor, N. Kamaruddin, BH. (2015), Measuring financial intelligence of Malaysian Gen-Y: a preliminary study. Durreesamin Journal 1: 2204-9827.
Mujanah, S. Ratnawati, T. Kusmaningtyas, A. (2019), The effect of competence, emotional quotient, and financial quotient on the business performance of small and medium enterprises in Surabaya, Indonesia, Advances in Social Science, Education and Humanities Research, 308: 99-102.
Nazemoff, V. (2014), The four intelligences of the business mind: How to rewire your brain and your business for success. Berkeley: Apress.
Neisser, U. Boodoo, G. Bouchard, T. J. Boykin, A. W. Brody, N. Ceci, S. J. Halpern, D. F. Loehlin, J. C. Perloff, R. Sternberg, R. J. and Urbina. S. (1996), Intelligence: Knowns and unknowns. American Psychologist, 51(2):77–101, 96.
Noblit, G.W. & Hare, R.D. (1988), Meta-Ethnography: Synthesizing Qualitative Studies. Newbury Park, CA: Sage Publications, Inc
OECD, (2013), Advancing National Strategies for Financial Education: A Joint Publication by Russia’s G20 Presidency and the OECD, Online OECD Publications: https://www.oecd-ilibrary.org/
Omoregie, O.K. (2019), Improving Organizational Performance Using Corporate Financial Intelligence: A Conceptual and Exploratory Review, Arabian Journal of Business and Management Review, 8(5): 1-9.
Pope, C. Ziebland, S. Mays, N. (2000), Qualitative research in health care: analysing qualitative data. British Medical Journal 320:114-116.
Ri, X. and Sijie, N. (2021), Investigation on Youth Internet Consumption Status and College Students’ Personal Financial Awareness in the New Consumption Era, East African Scholars Journal of Engineering and Computer Sciences, 4(4): 37-40.
Rajput, G. (2016), A study of financial Quotient among information technology professionals in India, Published Doctoral Dissertation in Management, University of Devi Ahilya Vishwavidyalaya, shri Vaishnav Institute of Management, Indore, India. https://shodhganga.inflibnet.ac.in/handle/10603/235371 Reigle, J. (2008), Silver Bullets: Strategic Intelligence for Better Design Firm Management, United States of America, Isaca Books.
Remund, DL. (2010), Financial literacy explicated: The case for a clearer definition in an increasingly complex economy. J Consum Aff 44: 276-295.
Rousseau, D.M. Manning, J. & Denyer, D. (2008), Evidencein management and organizational science:Assembling the field’s full weight to scientific knowledge through synthesis. Academy of Management Annals, 2, 475-515. Santoso, F.R. and Ariati, J. (2014), Relationship between Financial Quotient with Entrepreneurship Motivation in Student Entrepreneur Program Participant of Diponegoro University, Empati, 3(2): 1-14. https://ejournal3.undip.ac.id/index.php/empati/article/view/7510/7270 Sujoko, and Lestari, A.D. (2009), Model Financial Quotient Yang Ditrapkan Pada Penghasilan Buruh PT. Maspion Surabaya , DIE – Jurnal Ilmu Ekonomi dan Manajemen, 6(1): 255-272.
Suri, H. (2012), Epistemological pluralism in research synthesis methods. Int J Qual Stud Educ, 1:1–23.
Volpe, R.P. Chen, H. & Pavlicko, J.J. (1996), Personal investment literacy among college students: A survey. Financial Practice and Education, 6(2), 86-94.
Wu, L. and Gu, Z. (2020), The Construction of University Financial Quotient Evaluation Index System and Its Level Measurement, Advances in Social Science, Education and Humanities Research, 517, 688-693.
Yahyazadefar, M. Zali, M.R. and Shababi, H. (2009), Determinants of Investors Financial Behavior in Tehran Stock Exchange, Iranian Economic Review, 14(23): 61-77.
Yu, C. and Zhang, H. (2016), "Financial Intelligence for Parents and Children (FIFPAC): Financial Intelligence Quotient (FQ) Test", Institute of Financial Intelligence, ISBN 1530851416.
MODIRIAT-E-FRDA JOURNAL ISSN 2228-6047 |
Designing and Developing an Personal Financial Intelligence Measurement Model: Using the Meta-Synthesis Method
Alireza Aliahmadi1 | Mohammad Javad Azarshahi2* | Maryam Sadat Khamoushi3 | Samira Ghamari4
1. Professor of Progress and Industrial Engineering, Iran University of Science and Technology, p.p.16846-13114, Tehran, Iran,
2. Ph.D. Candidate in Business Administration, Department of Management, Payame Noor University, P.O.Box 19395-3697 , Tehran, Iran.
3. MA in Business Management, Department of Business Management, Islamic Azad University, Malayer Branch, P.O. Box 65719-61668, Malayer, Iran.
4. MA in Business Management, Department of Business Management, Islamic Azad University, Malayer Branch, P.O. Box 65719-61668, Malayer, Iran.
Article Info | ABSTRACT |
Article type: Research Article
Article history: Received: 18 March 2021 Revised: 10 June 2021 Accepted: 16 June 2021
Keywords: Financial Intelligence, Financial Quotient, Meta-Synthesis Method, Model Design | Objective: designing and developing a model for measuring Personal' financial intelligence Methodology: qualitative research - meta- Synthesis method on the basis of translation Conclusion: a model was obtained with two components: personal finance skills and basic skill
Originality:
|
Cite this article: Aliahmadi, Alireza., Azarshahi, Mohammad Javad., Khamoushi, Maryam Sadat. & Ghamari, Samira. (2022). Designing and Developing an Personal Financial Intelligence Measurement Model: Using the Meta-Synthesis Method. Modiriyat-e-Farda, . |
طراحی و توسعه الگوی اندازهگیری هوش مالی فردی: بهکارگیری روش فرا تلفیق
علیرضا علیاحمدی*1| محمدجواد آذرشاهی2| مریمسادات خاموشی3| سمیرا قمری4|
چکیده
هدف: باهدف طراحی و توسعهی الگوی اندازهگیری هوش مالی در سطح فردی با استفاده از روش فرا تلفیق مبتنی بر ترجمه
ضرورت: آنچه که ضرروت در اجرای این مطالعه را به روشنی برجسته میسازد، لزوم یکپارچهسازی اندک الگوهای مفهومی اندازهگیری هوشمندی مالی در سطح فردی در راستای تقویت و غنای دانش مرتبط با این حوزه و نیز در اختیار داشتن ابزاری جامع در اندازهگیری پدیدهی مزبور میباشد؛ چرا که حصول دستیابی به الگوی مفهومی یاد شده کمک شایانی به ساختارهای منابع انسانی در دستگاههای مختلف در صنایع گوناگون و نیز آحاد افراد برای کسب اطلاع از میزان هوشمندی خود در امور مالی شخصی خواهد داشت
روش شناسی: این پژوهش به لحاظ رویکرد، در زمرهی مطالعات کیفی قرار میگیرد که در آن، از روش فرا تلفیق بهرهگرفته شده است.
یافتهها: توسعهی الگویی با دو مؤلفهي اصلی توانمندیهای امور مالی شخصی و توانمندیهای پایه. این دستگاه مفهومی توسعهیافته، ترکیب شده از ده عنوان متن علمی متشکل از مقاله، کتاب، پایاننامه و سایر اسناد علمی معتبر بوده است که درآخر کیفیت الگوی خلقشده ارزیابی و نهایتاً تأیید شد.
نتیجهگیری: الگویی که مطالعهی در دست، حاصل نمود ابزاری در اختیار قرار میدهد تا بتوان با استواری و استحکام بیشتری بهاندازهگیری این پدیده انسانی پرداخت و نتایج قابلاتکاتر و متقنتری نیز کسب نمود. این ابزار میتواند در مطالعهی رفتار بازار سرمایه و سرمایهگذاران و هر آنچه که مربوط به رفتارهای مالی است، یاری رساند. از جملهی آنها میتوان به نقشآفرینی آن در میزان ریسکپذیری، رفتارهای رمهای و هیجانی و متأثر ساختن سایر جنبههای روانشناختی در حین تصمیمگیریهای مالی اشاره نمود. همچنین میتوان به نقشآفرینی آن در کنار دیگر عوامل همچون دانشآموختگی مالی و سایر جنبههای زندگی اجتماعی اشاره نمود.
کلیدواژهها: هوش مالی، هوشمندی مالی، روش فرا تلفیق، طراحی الگو
استناد: علیاحمدی، علیرضا؛ آذرشاهی، محمدجواد؛ خاموشی، مریمسادات؛ و قمری، سمیرا؛ (1401). طراحی و توسعه الگوی اندازهگیری هوش مالی فردی: بهکارگیری روش فرا تلفیق، مدیریت فردا،.
دریافت مقاله: .......2./03/1401. پذیرش مقاله: ..30/09/1402........
1. مقدمه
انسان هزارهی سوم از جنس انسان یکصدسال قبل نیست و حتی با انسان چند صدسال قبل نیز قابلمقایسه نیست؛ چراکه هرچه زمان روبهجلوتر میرود هوشمندتر شده و ضرورت توجه به هوشمندی برای او بیشتر میشود. اما این هوشمندی در انسانها متفاوت است و طبیعی به نظر میرسد که لایههای مختلف اجتماعی، از درجهي هوشمندی متفاوتی برخوردار باشند. اگر این هوشمندی را درزمینهی مالی و اقتصادی در نظر بگیریم میتوان انتظار داشت طبقات مختلفی از هوشمندی در جامعه شکل گیرد، زیرا، بدیهی به نظر میرسد که توانایی شناختی یا هوشمندی باید با موفقیت در تصمیمات مالی همراه باشد (بیکر و نوفسینگر5، 2010: 559). شواهد متعددی در تأیید این موضوع که سرمایهگذاران موفق بهطور ذاتی یا از طریق یادگیری خردمندانه رفتار میکنند در رسانهها و کتابها وجود دارد (گرینبلات6 و همکاران، 2011). از سوی دیگر، باید یادآور شد که تشخیص رفتار اقتصادی تنها به تحلیلهای کیفی و کمی وقایع بازار و دادهها محدود نیست، بلکه این رفتار اقتصادی بازتاب درک و ارزیابی رخدادها، آگاهی از دادهها در خصوص مشارکتهای اقتصادی و نیز اهمیت فرد در تصمیمگیری برای سرمایهگذاری است (کارتاسووا7، 2013). شواهد حاکی از آن است که بیش از نیمی از تأثیرات وارده بر رفتار سرمایهگذاران در معاملات، ناشی از عوامل روانشناختی است (یحیزادهفر8 و همکاران، 2009) و در شرایط مالی کنونی، هوشمندانه عمل کردن در تصمیمگیریهای مالی بهمنظور افزایش توانایی در تصمیمگیریهای مالی مؤثر بوده و منجر به بهبود رفاه آحاد سرمایهگذاران خواهد شد. بنابراین هوشمندی در فرایند تصمیمگیریهای مالی کاملاً ضروری به نظر میرسد. در نظر عامهی مردم، شخصی با هوش مالی بالا، فردی است با دانش و آگاهی بالا و توانمند در انجام محاسبات پیچیده در حوزهی مالی. اما این امور چیزی جز داشتن سواد مالی نیست و تنها سواد مالی را وصف میکند. سواد مالی، بیشتر به دانستن حقایق و ارقام دربارهی امور مالی شخصی برمیگردد؛ درحالیکه هوش مالی، توانایی یادگیری و استفاده از آن حقایق و ارقام است. مانند مفهوم رایج بهرهی هوشی (IQ)، هوش مالی به همان اندازه مقیاسی از توانایی تفکر نقادانهی شخص در یک موقعیت است که این توانایی مقیاسی از دانش او است (کلارک، 1394: 34). به نظر میرسد بازیگر اصلی که در تصمیمگیری مالی موفقیتآمیز افراد نقش اصلی را ایفا میکند، هوشمندی مالی است. هوش مالی آن بخش از هوش ما است که برای حل مشکلات مالی از آن استفاده میکنیم (کیوساکی9، 2008) و به ما کمک میکند از ارزشهای مهممان پشتیبانی کنیم (لننیک و جردن10، 2010: 38). چالشهایی که ما با آنها مواجه میشویم، میتواند مأیوسکننده باشد، اما بهکارگیری هوش مالی و برنامهریزی مناسب میتواند همهی آن چالشها را از سراسر زندگی ما دور سازد (گلد و راتینر11، 2009: 17). هوشمندی مالی مهمترین دارایی در زندگی امروزی است. تصمیمگیری مالی فردی بسیار حائز اهمیت هستند، چراکه تأثیر مستقیمی بر کیفیت زندگی افراد دارد (ولپ12 و همکاران، 1996). سرمایهگذارانی که هوش مالی ضعیف و پایینی دارند، ممکن است از سرمایهگذاری در طرحهای پرمخاطره و پیچیده اجتناب کنند. افزایش هوش مالی میتواند هم بر افزایش میزان سودآوری و هم برشناخت مشکلات ناشی از تعدد سرمایهگذاریهای موجود افراد در بازار سرمایه مؤثر باشد (آقاسی و همکاران، 1395). متأسفانه اگر هوش مالی در سطح پایینی باشد مشکلات مالی همیشه حلنشده باقی میماند و هرگز از بین نمیرود، بلکه در یک برهه از زمان کمرنگتر و درزمانی دیگر پررنگتر میشود. اگر فردي هوش مالي پاییني داشته باشد، باید معلومات مالی خود را افزایش دهد. با این افزایش میتواند مشکلات مالی را حل کرده و قویتر از قبل شود (جزینی، 1395). به همین دلیل مدیریت امور مالی شخصی و در رأس آن، هوش مالی در جهان امروز در حال اهمیت یافتن است. افراد باید برای سرمایهگذاریها، بازنشستگی و تحصیلات فرزندانشان برنامه داشته باشند. علاوه بر این، باید در خصوص پسانداز کوتاهمدت و گرفتن وام برای امور سالیانه، خرید مسکن، وام خرید خودرو و دیگر موارد هزینهبر تصمیمگیری کنند (هایانگ و ولپ13، 1998). علیرغم ظهور جنبههای متعدد هوشمندی در زندگی بشری، اقدامات بسیار اندکی صورت گرفته است تا این هوشمندی به طرز معناداری در نحوه مدیریت امور مالی شخصی تجلی یابد. دستیابی به هوشمندی در ادارهی امور مالی شخصی یک جامعه را منتفع میسازد. هوشمندی مالی الگویی جدید برای چگونگی تعامل آگاهانه افراد با امور مالی مطرح میکند که میتواند چالش اشتباهات مالی در بازار سرمایه که بیشتر جامعه؛ حتی تحصیلکردهترین شهروندان ما را گرفتار کرده است، حل کند. در شرایط کنونی افراد میتوانند به خدمات مشاوران مالی حرفهای برای دریافت خدمات کارگزاری مالی دسترسی پیدا کنند، اما یک مشاور مالی نمیتواند صدها تصمیم مالی را برای مشتریان متعدد خود تحلیل و بررسی کند، چه رسد به این که تغییرات در نرخ تورم، بازار سهام و بسیاری از متغیرهای دیگر ـ و همچنین تعامل در بین این متغیرها و محاسبهی تکنیکهای پیشرفته برای برآورد نقطه مطلوب هر مشتری ـ را پردازش کنند. بدیهی است که موقعیت مالی هر فرد منحصر به فرد است، و هیچ قاعده یا دستورالعمل عمومی وجود ندارد که بتواند توصیههای صحیحی را برای فرد به فرد سرمایهگذاران ارائه دهد. در این شرایط تقویت و دستیابی به هوش مالی تنها و بهترین گزینهی پیشروی سرمایهگذران است (فلکس14، 2018). بسیاری از افراد باوجود اهمیت آشکار سواد مالی، به دنبال ارتقاء هوش مالی خود نیستند. شواهد نشان میدهد که تعداد زیادی از افراد از درک مفاهیم ابتدایی مالی نیز عاجز میباشند. بهطورکلی، عموم مردم نمره ضعیفی در زمینه سواد مالی دارند و قادر به درک ابزارهای مالی نیستند (کمیل و همکاران، 2014). با عنایت به این امر هوشمندانه عمل کردن در بازار یکی از الزامات غیرقابلانکار برای سرمایهگذاران است تا بتوانند از طریق کسب و تجزیهو تحلیل اطلاعات و همچنین افزایش دانش و ایجاد آگاهی بر قابلیتهای خود افزوده، موجبات دستیابی به اهداف خود را فرآهم آورند. در پرتوی این هوشمندی است که تصویر کاملی از وضعیت فعلی و آتی بازار پیشروی سرمایهگذاران نقش میبندد تا بتوانند بهتر تصمیمگیری کنند. لذا میتوان با اطمینان گفت که دستیابی به هوش مالی میتواند تصمیمات مالی را موفقیتآمیز و روانتر سازد (گلد و راتینر، 2009: 17) چراکه زندگی بدون هوش مالی افراد را وادار به حرکت در مسیری میکند که اکثریت طی میکنند، و این یعنی همرنگ جماعت شدن. دستیابی به برتری در قرن بیست و یکم، مستلزم آگاهی نسبت به این مهم است که چگونه پول خود را برای خود بهکارگیریم، نه اینکه فقط برای پول کار کنیم. اگر فردی پول زیادی در اختیار داشته، اما فاقد آگاهی برای مدیریت آن باشد، آن دارایی از بین خواهد رفت. هوش مالی برای بقا در زندگی ضروری است، زیرا هزینهها همواره در قبال درآمدها بالا هستند و دستمزدها هرگز کافی نخواهد بود. راز یک زندگی پرشور، خوشبینانه و موفق دنبال کردن یک رؤیا است و هوشمندی مالی دستیابی به رؤیاها و اهداف تخیل شده را ممکن میکند (فابوید15و همکاران، 2013). هوش مالی به فرد امکان میدهد آگاهانه از فرآیندهای خودکار تحلیلی و شهودی مغز آگاه شده، بتواند ذهن خود را آموزش دهد تا از وضع کنونی بهسوی وضعیت مطلوب حرکت کند. علاوه بر این، این امکان را فرآهم میکند تا از فرایندی که بر عملکرد تأثیر منفی میگذارد، اجتناب کرده و بر فرآیندهایی که آن را تقویت میکنند تمرکز کند. هوش مالی ترکیبی از تجزیهو تحلیل و شهود است (ناظموف، 2014: 26). این نوع از هوش بدینجهت ضروری است که فرد در دو قطب مشکلات مالی، یعنی فقدان پول یا پول اضافی گرفتار نشود. بهرهی هوش مالی توانایی فرد برای مدیریت منابع خود و دیگران برای کسب درآمد است. این نوع از هوش، باید در جوامع مدرن حاصل شود، چراکه هوشمندی در مدیریت داراییهای شخصی، از مهمترین ضروریات عصر حاضر است (سوجوکو و لستاری16، 2009). آنچه که ضرروت در اجرای این مطالعه را به روشنی برجسته میسازد، لزوم یکپارچهسازی اندک الگوهای مفهومی اندازهگیری هوشمندی مالی در سطح فردی در راستای تقویت و غنای دانش مرتبط با این حوزه و نیز در اختیار داشتن ابزاری جامع در اندازهگیری پدیدهی مزبور میباشد؛ چرا که حصول دستیابی به الگوی مفهومی یاد شده کمک شایانی به ساختارهای منابع انسانی در دستگاههای مختلف در صنایع گوناگون و نیز آحاد افراد برای کسب اطلاع از میزان هوشمندی خود در امور مالی شخصی خواهد داشت و این خود مؤید اهمیت و ضرورت در اجرای مطالعاتی از این دست میباشد. لذا، در اجرای این طرح پژوهشی، با استفاده از روش فرا تلفیق تلاش شده است تا یافتههای موجود به یک الگوی کامل تسری داده و مدلی جامع توسعه داده شود. هر یک از الگوهای هوشمندی مالی معرفی شده، در بستر نظری و بافت علی و فرهنگی خود در جوامع مختلف ظهور یافته است و برای دستیابی به درک بهتر و فرآهم آوری زمینههای کاربرد برای مدلهای مفهومی یاد شده، به کارگیری روشهای مطالعاتی همچون فراتلفیق و نیز ترجمهی متقابل مبتنی بر بهترین برازش میتواند نوآورانه و مفید باشد؛ چرا که تا به امروز، مطالعات حوزهی هوش مالی، عمدتاً متکی بر دیدگاههای منفرد و منفک بوده و مطالعات موجود در این زمینه همچون جزیرههای پراکنده اما نزدیک به هم میباشند. اما این مطالعه به دنبال بسترسازی برای خلق یکپارچگی نوین در مفهومسازی هوش مالی مبتنی بر انباشت علمی موجود است. در ادامهی این مطالعه، در بدو امر، تلاش شد تا در بخش ادبیات تحقیق مبانی نظری در تعریف مفهوم هوش مالی به طور مبسوط بررسی و مفهوم این پدیده تشریح گردد و سپس الگوهای نظری موجود در این باب مطرح و جزء به جزء آن مدلها بررسی و مفاهیم موجود در هر یک به طور کامل مطرح گردد و سپس با استفاده از روش فرا تلفیق مبتنی بر چارچوب هر و نوبلیت (1988) و مبتنی بر ترجمهی متقابل به روش بهترین برازش نظری الگوی اولیهی آن توسعه دادهشده و پس از آن با مشارکت مجدد خبرگان ساختار نهایی الگوی مفهومی توسعه داده شد. در انتها صحت و اعتبار الگوی توسعه یافته براساس الگوی پنجوجهی تری ویلیامز (2008) و نیز با مشارکت مجدد تنی چند از خبرگان مورد واکاوی واقع شد و نهایتاً اعتبار الگوی اندازهگیری آزمون و مورد تأیید واقع شد.
2. مرورادبیات
2.1. هوش مالی
اصطلاح "هوش مالی" بهندرت و به شکل قلیلی بهصورت دانشگاهی در مورد افراد تعریفشده و مورد کاوش قرارگرفته است، لیکن به نظر میرسد تعریف این مفهوم امری دشوار باشد چراکه ایده هوش مالی در ادبیات تجربی، مفهومی نسبتاً جدید است. مطالعات تجربی و نظری بسیار کمی در این زمینه انجام شده است. هرچند برخی تعاریف در ادبیات علمی قابلمشاهده است، اما حوزه مطالعات دانشگاهی تعریفی بهاندازه کافی قوی برای هوش مالی ارائه نکرده است. رای و سایجای (2021) بهرهی هوش مالی را نوعی توانمندی مالی ناظر بر توانایی تعیین بودجهی قابل نگهداری و مدت زمانی که بتوان از آن برای امور شخصی بهرهگرفت، دانستهاند (رای و سایجای17، 2021). هایونینگتیاس18 و همکاران (2021) ضمن تأیید اهمیت هوش مالی، آن را یکی از قابلیتهای کارآفرینان معرفی کرده است (هایونینگتیاس و همکاران، 2021). وو و گو (2020) به نقل از لیانگ و بو (2018) هوش مالی را متشکل از سه بعد اندیشه، دانش و توانمندی معرفی میکنند. اندیشه دربرگیرندهی جنبههای مالی و تجاری، یعنی درک فرد از ثروت و خلق پول و مصرف آن میباشد. دانش به معنای اطلاعات به کار گرفته شدهی فرد برای امور اقتصادی و کسب ثروت و در نهایت توانایی مبین قابلیت خلق و به کارگیری ثروت براساس قواعد اقتصاد است (وو و گو19، 2020). ملانیا و راتناواتی20 (2020) بهرهی هوش مالی را نوعی آگاهی فرد از وضعیت مالی، توانایی درک اهمیت برنامهریزی مالی، اجرای حکمرانی مناسب مالی ومشتق شده از هوش مقداری تعریف میکند (ملانیا و راتناواتی، 2020). بنکالب21 و همکاران (2019) معتقدند هوش مالی در شکوفایی فردی و خانوادگی، نقشی محوری دارد، زیرا افراد را قادر میسازد تا اطلاعات مالی را در راستای غلبه بر مسائل مستمر مالی پردازش کنند. با فقدان این توانمندی شناختی، تعجبآور نیست که فقر در جوامع دست نخورده باقی بماند. آنها استدلال میکنند که هوش مالی، محصول آموزش مالی یا سوادآموزی است. سواد و دانشی مرتبط با پول و نگرش نسبت به پول و مهارت در مدیریت پول و باید بین دو شکل هوش مالی، یعنی هوش مالی شرکتی22 (CFI) و هوش مالی شخصی23 (PFI) تمایز قائل شد. هوش مالی شرکتی به دانش و مهارتهای بهدست آمده از درک امور مالی و اصول حسابداری در دنیای کسب و کار اشاره دارد، در حالی که هوش مالی شخصی، مربوط به درک امور مالی شخصی است (بنکالب و همکاران، 2019). راجپوت24 (2016) برای سنجش هوش مالی، ارزیابی سواد و دانش مالی را کافی دانسته و معتقد است سواد و دانش مالی از مهمترین عناصر هوش مالی بوده و ارزیابی آن در تحلیل سطح هوش مالی فردی مؤثر است. وی سواد و دانش مالی را به معنای درک مفاهیم اساسی مالی از جمله امور مالی شخصی، درک بیمه، ریسک و سرمایهگذاری تلقی میکند و استدلال میکند که سواد مالی معیاری برای اندازهگیری هوش مالی فردی است و هوش مالی افراد بر این اساس این آزمون میشود که دانش مالی آنها در چه حدی است و چگونه این دانش توسط آنها بهکار گرفته میشود (راجپوت، 2016). سانتوسو و آریاتی25 (2014) اشاره میکنند که توانایی مدیریت منابع پولی میتواند به عنوان سرمایه اولیه در اداره امور مالی شخصی و کاری ایفای نقش کند. وی به نقل از سوپریانو26 (2009: 24) بیان میدارد که این توانایی را میتوان به عنوان هوش مالی توصیف کرد. آنها آستانهی نمرهی این نوع از هوش بین صفر تا یک بوده و دستیابی به نمرهی یک در هوشمندی مالی را، نشانهی بلوغ میدانند. بلوغ در هوش مالی منجر به رهایی فرد از وابستگی به دیگران شده و فرد را در رفع نیازهای مالی خود توانمند میسازد. این توانمندی در جهت مدیریت منابع داخلی و خارجی فرد برای کسب پول بیشتر است. در نهایت، هوش مالی منجر به حصول رفاه مالی در زندگی فردی میشود (سانتوسو و آریاتی، 2014). کمیل و همکاران (2014) "هوش مالی" را "دانش و استعداد کافی درباره مفاهیم اساسی مالی" و کاربرد آن بهصورتی که امور مالی شخصی را به شکلی منطقی و مسئولانه شکل میدهد، تعریف میکنند. براین اساس، «ضریب هوشمندی مالی»27 یا FiQ اساساً "ارزیابی کفایت دانش و استعداد در خصوص مفاهیم پایه مالی یک فرد است که به وی امکان میدهد انتخابهای مالی معقول و مسئولانهی شخصی داشته باشد بهطوریکه بتواند رفاه مالی شخصیاش را متأثر سازد (کمیل28 و همکاران، 2014). برخی مطالعات آن را بهاختصار (FQ) به معنای ضریب بهرهی مالی29 و گاهی هم با30 (FI) به معنای هوش مالی بهکاربردهاند. هوش مالی همان توانایی به دست آوردن و مدیریت کردن ثروت و دارایی است که از طریق آن روشهای به دست آوردن سرمایه و پول شناسایی میشود. هوش مالی یکی از پنج آیتم آموزشی مهم در قرن بیست و یکم است. این نوع آموزش به مردم راهکارهای مالی مناسبی را انتقال میدهد که آنها لایقش هستند (صداقت، 1397). بهزعم کلارک هوش مالی عبارت است از حفظ دانش و تواناییهای لازم برای دستیابی به اهداف مالی در دنیایی مملو از مسائل پیچیده و گزینههای انتخابی با تغییر مداوم. هوش مالی، دانستن علت و چرایی امور مالی شخصی، در زمان مواجهه با فرصتها و موقعیتهای جدید، برای خلق بهترین عملکرد؛ محسوب میشود (کلارک، 1394: 35ـ33). کیوساکی31 (2013: 20) چنین بیان میدارد که بهرهی هوش مالی (FIQ) هوشمندی فرد را از جنبهی مالی اندازهگیری میکند. بهعنوانمثال، فردی که مقادیر زیادی وجه نقد از طریق تشکیل یک پورتفوی به دست میآورد و درعینحال مالیات کمتری میپردازد، میتواند بهعنوان فردی با بهرهی هوشی مالی بالاتری نسبت به فردی تلقی شود که فاقد چنین توانایی است (کیوساکی، 2013: 20). وی بین هوشمندی مالی و هوش مالی نیز تمایز قائل شده و معتقد است که هوشیاري مالی آن بخش از هوشیاري ذهنی انسان است که از آن براي حل مشکلات مالی استفاده میکند و هوش مالی یک شاخص جهت اندازهگیري هوشیاري مالی است. بهعبارتدیگر سطح هوشیاری مالی با مقدار هوش مالی نشان داده میشود (کیوساکی، 2013: 21). برمن و نایت (2013) معتقدند که هوش مالی یک مهارت درونی نیست، بلکه مجموعهای از مهارتهای آموختهشده است که میتواند در تمام ابعادش گسترش یابد. هوش مالی را فقط بهطور تئوریک نمیتوان آموخت، بلکه نیاز به تمرین و کاربرد مفاهیم در دنیای واقعی دارد. درواقع هوش مالی دانش و مهارتهایی است که از طریق درک اصول مالی و حسابداری در دنیای تجارت حاصل میشود (برمن و نایت، 2013). هاشمینژاد و ابراهیمی هوشمندی مالی را داشتن رفتاری مؤثرتر نسبت به سایرین در زمینههای مالی و اقتصادی تعریف میکنند و براین باورند که در هوشمندی مالی مباحثی همچون داشتن عملکردی هوشمندانه نسبت به مسائل اقتصادی مطرح میشود. آنها متذکر میشوند که آدمی با هوش اقتصادی خرج میکند و با هوش اخلاقی پولدار میشود و هوش مالی مجموعی از این دو است؛ یعنی با هوش مالی هم راه کسب بهتر درآمد یافته میشود و هم با این هوش، فرآیند خرج کردن بهتر صورت میپذیرد (هاشمینژاد و ابراهیمی، 1391). نظاموف (2014: 17) هوش مالی را هوش تحولگرای مالی مینامد و معتقد است این نوع از هوش از استراتژیهای ویژه و جنبههای خاص زیستی مغز برای بهینهسازی بینش خلقشده در هنگام جستجوی اطلاعات مالی، استفاده کرده و فرد را در دیدن فرصتهای جدید کمک میکند، که این امر خود منجر به تصمیمگیریهای مالی جدید شده و امکان ابتکارات جدید مطابق با رسالت سازمان، اهداف استراتژیک و اهداف شخصی را فرآهم میآورد (ناظموف32، 2014: 17). محد و همکاران (2015) در تعریف هوش مالی (FI) یادآور میشوند اصطلاحاتی که بیشتر موردبحث قرارگرفته است عبارات سواد مالی33 (FL) و دانش مالی34 (FK) است. این دو اصطلاح توسط بسیاری از محققان بهصورت متقابل مورداستفاده قرار گرفتند. بهعنوانمثال، لوساردی و میچل35 (2007) سواد مالی را بهعنوان دانش مالی یا آشنایی با مفاهیم اساسی اقتصاد موردنیاز جهت اتخاذ تصمیمات معقول در خصوص پسانداز و سرمایهگذاری تعریف کردهاند. به همین ترتیب، شورای ملی آموزش اقتصادی36 (2005) (NCEE) آن را بهعنوان آشنایی با اصول اقتصادی، دانش در مورد اقتصاد ایالاتمتحده و درک برخی اصطلاحات کلیدی اقتصادی تعریف کرد. هاستون37 (2010) در بررسی ادبیات هوش مالی، مؤلفههای دانش مالی و سواد مالی را از هم متمایز میکند. هاستون استدلال میکند كه دانش مالي دانشي است كه از طريق آموزش و تجاربی كه بهطور خاص با مفاهيم و محصولات ضروري مالي شخصي مرتبط است، حاصل ميشود. در همین حال، سواد شامل توانایی و اعتمادبهنفس در بهکارگیری مؤثر دانش مربوط به مفاهیم مالی و محصولات شخصی است. ازنظر سواد، هاستون هوش مالی را توانایی فرد بهویژه مصرفکنندگان محصولات مالی در تصمیمگیریهای مالی مؤثر تعریف کرده است (هاستون، 2010). ریماند38 (2010) ادعا میکند که هوش مالی "معیاری از میزان درک مفاهیم مالی کلیدی و توانایی و اعتمادبهنفس در مدیریت تصمیمات مالی شخصی از طریق تصمیمگیری کوتاهمدت مناسب و برنامهریزی مالی بلندمدت است، درحالیکه به حوادث زندگی و تغییر شرایط اقتصادی توجه دارد.". سوجوکو و لستاری (2009) معتقدند هوش مالی یا بهرهی هوش مالی (FQ)، چارچوبی برای توسعه و سنجش توانایی نیروی انسانی در استفاده از پول بهعنوان ابزاری برای دستیابی به اهداف مالی در زندگی است. هوش مالی توانایی فرد در استفاده از توانایی شخصی خود در کسب و مدیریت پول است (سوجوکو و لستاری39، 2009).
2.3. الگوهای هوش مالی
هنسن40 (2006) در کتاب خود پنج شاخصهی هوش مالی فردی را مشتمل بر اینرسی، ایجاد برنامهي مالی مؤثر، داشتن فعالیتهای تجاری فرعی، دریافت هوشمندانهی وام، کاهش مالیات و محافظت از داراییها میداند. فرد هوشمند از نظر مالی، اینرسی مثبت خود را در جهت کسب سود و منفعت بیشتر افزایش میدهد. در چارچوب نظری او، ایجاد یک برنامهی مالی مؤثر به معنای بهکارگیری کارآمد و اثربخش داراییها، روابط، مهارتها و علایق در جهت خلق ثروت است (هنسن، 2006: 134). هنسن اشاره میکند که افراد هوشمند از نظر مالی، در ضمن پیشرفت برنامهي مالی خود، گامهای بعدی را برای رسیدن به سود بیشتر با گسترش کسبوکار خود برمیدارند. گسترش کسبوکار این امکان را به آنها میدهد که ثروت بیشتری خلق کنند. هنسن معتقد است که در انتخاب نوع وام، باید به نوع آن و شرایط تورمی اقتصاد و کاربرد آن در کسبوکار دقت کرد، چراکه تنها در این صورت میتوان از وامها بهعنوان ابزاری هوشمندانه استفاده کرد. در این مدل، کاهش مالیاتها به معنای اتخاذ راهکارهایی است که بدان طریق درآمدها و داراییها، از شمول مالیات خارج و یا نرخ مالیات وضعشده بر آن کاهش یابد. وی مالیاتها را به دو بخش مالیاتهای مخرب و مالیاتهای مهاجم تقسیم کرده است. کاهش مالیات مخرب، یعنی به کار گرفتن وجوه نقد در راهی که باعث کاهش مالیات (هزینههای قابلقبول مالیاتی) میشود، این کار هم اخلاقی و هم قانونی است. کاهش مالیات مهاجم به معنای یافتن راههایی براي به کاهش مالیات داراییهایی که براي زمان بازنشستگی و در صورت امکان قبل از بازنشستگی تدارك دیده شدهاند. محافظت از داراییها، به معنای حفظ مالکیت بر داراییها و حفظ ارزش افزایش یافتههای آنها در طی زمان است. بهعبارتدیگر، حفظ مالکیت بهعلاوهی سود باقیمانده و سود تقسیمنشده حاصل از داراییها (هنسن، 2006: 134ـ88). کلارک (2009: 42ـ38) ابعاد هوش مالی را مشتمل بر هوشمندی در سرمایهگذاری، هوشمندی در تملک املاک، هوشمندی در مخارج عمدهی زندگی، هوشمندی در پرداخت مالیات میداند. در بعد هوشمندی در سرمایهگذاری توجه به حضور در بازارهای سرمایه، بهرهگیری از مشاوران مالی زبده، استفاده از صندوقهای سرمایهگذاری و داشتن یک برنامهی منظم و مدون بازنشستگی موردتوجه قرارگرفته است. بعد دوم یعنی هوشمندی در تملک املاک ناظر بر فعالیتهایی چون حضور در بازار املاک و مستغلات و استفاده از وامهای رهنی برای خرید املاک بهعنوان شاخصهای این نوع هوشمندی ذکرشدهاند. مؤلفهي سوم شامل شاخصهایی از قبیل داشتن برنامهي پزشکی و بهداشتی مدون، سرمایهگذاری در بازار خودرو، مدیریت هزینههای تحصیل و داشتن بیمهی عمر میباشد. درنهایت در مؤلفهي چهارم به شاخصهایی همچون نحوهی مدیریت مالیات پرداختی، داشتن بیمهي تأمین اجتماعی و بیمهی عمر اشاره شده است (کلارک، 2009: 17ـ8). لننیک و جردن (2010) معتقدند مهمترين موقعیتهای مالي موجب واكنشهاي احساسي در مغز ميشوند كه بر تفكّر منطقي غلبه ميكند. با گذشت زمان، اين واكنشهاي احساسي، براي تصميمهاي مالي عادت ميشوند. اين عادتها در مغز به شكل مسيرهاي خنثي رمزگذاري ميشوند و اين احتمال را افزايش ميدهد كه افراد بارها به همان نحو احساسي پاسخ دهند. آنها استدلال میکنند که ما داراي توان و قدرت براي تغيير الگوهاي پاسخگوييمان هستيم كه امكان تصميمهاي هوشمندانهتر را براي ما فرآهم ميكند. آنها الگویی که بهصورت 4R نامگذاری شده است و مشتمل بر چهار مؤلفهی شناخت41، تأمل [انديشيدن]42، طرحریزی مجدد43 و واکنش44 میباشد را بهعنوان دستگاه اندازهگیری هوش مالی مطرح میکنند و معتقدند طراحي اين چهار مهارت اصلي هوش مالي به افراد كمك ميكند قدرت و توان تغییر الگوهای پاسخگویی هوشمندانه به رویدادهای مالی را توسعه دهند. در این الگو فردی باهوش مالی بالا در شناخت، تمامي عوامل مربوط به موقعیتی را كه در آن است را در نظر گرفته، هر کاری كه تمركز او را در رابطه با موقعیت مالي كه در آن قرار دارد به هم ميريزد، كنار گذاشته، به نكات عيني كه تصميم احتمالياش را احاطه كرده، توجه میكند. سپس در نحوهي تفسير و بيان موقعیت،ارزشها، مفروضات ذهنیای که ممكن است بر درك موقعیتی كه بررسي ميكند، تأثير بگذارد را مدنظر قرار میدهد. پسازآن ايدههايش دربارهي موقعیتها را با بيان مثبتترين و درعينحال واقعبينانهترین پيامد براي تصميمي كه بايد اتخاذ کند، تغيير میدهد و درنهایت با تصميمي كه مطابق با ارزشها و اهدافش است و به واقعيتِ موقعیت فعلياش همخوانی دارد، پاسخ میدهد (لننیک و جردن، 2010: 88ـ86). ریماند (2010) تأکید میکند که ادبیات، هوش مالی را به پنج مهارت مختلف تقسیم کرده است، یعنی؛ دانش مفاهیم مالی، توانایی برقراری ارتباط در مورد مفاهیم مالی، استعداد در مدیریت امور مالی شخصی، مهارت در تصمیمگیریهای مالی مناسب و اعتمادبهنفس در برنامهریزی مؤثر برای نیازهای مالی آینده. سازمان همکاری و توسعهي اقتصادی45 (OECD) (2013: 179) در فصل دوازدهم گزارش خود با عنوان پیشبرد استراتژیهای ملی برای آموزش مالی، برای اندازهگیری هوش مالی دانش آموزان دبیرستانی در کره از الگویی با پنج مؤلفهی تأمین مالی و تصمیمگیری46، درآمد و مدیریت مخارج47، پسانداز و سرمایهگذاری48، مدیریت اعتبار و بدهی49 و مدیریت ریسک و بیمه50 استفاده کرده است. براساس مدل ارائهشدهی کیوساکی (2013: 20)، بهرهی هوشی مالی دارای پنج مؤلفهی کسب پول بیشتر51، حفظ پول52، بودجهبندی پول53، اهرمسازی پول54 و افزایش تحصیلات و دانش مالی55 است (کیوساکی، 2013: 20). مؤلفهی نخست از این الگو مبین این مهم است که هرچه فرد قادر به کسب میزان بیشتری از پول باشد، از توانایی بالاتری در این مؤلفه برخوردار است. مؤلفهی دوم نشاندهندهی این موضوع است که با فردی با هوش مالی بالاتر در مقایسه با فردی با هوش مالی کمتر، مالیات کمتری پرداخت کرده و متعاقباً توانمندی بیشتری در حفظ پول خود دارد. در این الگو، مؤلفهي سوم تشریح کنندهی آن است که صرفنظر از ميزان درآمد، فردی باهوش مالی بالا قادر است زندگي خوب و باکیفیتی را تمهید و مبلغي را نیز به سرمايهگذاري اختصاص دهد. یعنی داشتن مبلغي مازاد بر هزينههاي روزمره كه بايد بهطور فعال آن را بودجهبندي كرد.وی در مؤلفهي چهارم توان فرد را برای کسب بازدهی بالاتر در ازای ریسک کمتر مطرح میکند. یعنی فردی باهوش مالی بالا قادر است با کمترین ریسک، بیشترین بازده را کسب کند. مؤلفهي پنجم آموزش و بهبود مستمر اطلاعات مالی، از خصوصیات فردی با هوش مالی بالا قلمداد میشود. کیوساکی چنین بیان میدارد که این افراد خود را وقف آموزشهاي مالي میكنند، چراکه با گذشت زمان بهتر قادر خواهند بود تا اطلاعات مالي پيچيدهتري را درك كنند (كيوساكي، 1391: 29ـ34). در الگوی دیگری برمن و نایت56 (2013) هوش مالی را دارای چهار مؤلفهی درک مبانی، درک هنری، درک تحلیلی و درک کلان میدانند. درک مبانی ناظر بر این است که افرادي كه از لحاظ مالي هوشمند هستند، مباني اندازهگيري مالي را درك ميكنند و ميتوانند صورت درآمد، ترازنامه و صورت جریان وجوه نقد را مطالعه کرده تفاوت بين سود و وجه نقد را تمیز دهند. درک هنری مبین آن است که دو حوزه مالی و رفتاري همانگونه که علم هستند، هنر نیز هستند. این دو رشته بر قوانین، تخمینها و فرضیات تکیه دارند. افرادي كه از لحاظ مالي هوشمند هستند، قادر به تشخيص اين موضوع ميباشند كه در كجا جنبههاي هنري مالي روي اعداد اعمال شده است، و ميدانند كه اِعمال آنها بهصورتهاي متفاوت چگونه به نتايج متفاوتي منجر ميشود.آنها همچنين قادرند اعداد را به چالش بكشند و تفسير درست آنها را مورد سؤال قرار دهند. درک تحلیلی به معنای آن است که چنانچه افراد حداقلي از درك مباني و درك هنري را برخوردار باشند، ميتوانند از آن براي تحليل عميقتر اعداد استفاده كنند، آنها نسبتهاي مالي را بهخوبی تحليل ميكنند و از اطلاعات موجود براي بهبود تصميمات سرمايهگذاري بهره ميبرند. این موضوع شامل توانایی محاسبه سودآوري، اهرمها، و نسبتهاي نقدینگی و کارآیی و درك معناي نتایج میباشد. انجام تحلیل ROI و تفسیر نتایج هم بخشی از هوش مالی میباشد. درنهایت درک کلان اشاره به این مهم دارد که اگر افراد حداقلي از درك مباني و درك هنري را داشته باشند، ميتوانند از آن براي تحليل عميقتر اعداد استفاده،نسبتهاي مالي را بهخوبی تحليل کرده و از اطلاعات موجود براي بهبود تصميمات سرمايهگذاري بهره ببرند. یعنی درك نتایج مالی یک کسبوکار در چارچوب کلان جامعه. در این جنبه از هوش مالی، فرد به این درک میرسد که عواملی از قبیل اقتصاد، محیط رقابتی، قوانین و فنآوريهاي جدید، همه روي نحوه تفسیر اعداد مؤثر است (برمن و نایت، 2013: 58ـ61). نیککمیل و همکاران (2014) مدلی برای اندازهگیری مفهوم "بهرهی هوش مالی (FiQ)" توسعه دادهاند که دامنهی اندازهگیری آن را محدود به مواردی همچون جریان وجوه نقد و مدیریت بودجه، مدیریت اعتبار، پسانداز و برخی روشهای اصلی سرمایهگذاری کردهاند. یو و ژانگ57 (2016) الگویی با شش مؤلفهي خرج کردن58، اعتبار و بدهی59، مسیر شغلی و درآمد60، سرمایهگذاری61، برنامهریزی مالی62 و ریسک و محافظت63 را برای اندازهگیری بهرهي هوش مالی معرفی و بر اساس آن مؤلفهها آزمونی طراحی کردهاند. در این آزمون نمرات بهدستآمده از هر مؤلفه نشاندهندهی قدرت و ضعف فرد در آنها است. آنها از توزیع ششضلعی نمرات مؤلفهها برای ارائه تصویری از نمره FQ استفاده میکنند (یو و ژانگ، 2016). مؤلفهی اول مبین این مهم است که خرج کردن باید براساس یک هدف مالی شخصی و بودجه ماهیانه باشد. هزینه همیشه باید درآمدی داشته باشد که بتواند آن را تأمین کند. مؤلفهی دوم مبین این امر است که نیاز به بدهی زمانی اتفاق میافتد که سطح هزینه بیش از جریان درآمد باشد. رعایت بودجه میتواند به جلوگیری از بدهی کمک کند. مؤلفهی سوم به این امر اشاره دارد که حرفه و شغل انتخابشده باید باهدف فرد در زندگی مطابقت داشته باشد. توسعه جریانهای چندگانه درآمد از طریق ترکیب خوبی از درآمد فعال و درآمد منفعل میتواند به حمایت از اهداف مالی شخصی و بودجههای ماهانه کمک کند. در مؤلفهی چهارم یعنی سرمایهگذاری به این که در کجا باید سرمایهگذاری کرد، پرداخته میشود. پاسخ بر اساس هدف، افق زمانی و مشخصات ریسک است. داراییهای مالی، داراییهای املاک و مستغلات و سرمایهگذاریهای تجاری نمونههای متداول سرمایهگذاری هستند. دقت کافی، مهم است و گزینههای سرمایهگذاری بر اساس سوابق آهنگ و چشمانداز رشد بازار قابل انتخاب است. مؤلفهي پنجم یعنی برنامهریزی مالی به این امر اشاره دارد که نقشه، وسیلهای برای رسیدن به یک هدف است. اولویتهای اصلی در رسیدن به هدف، تعیینکننده ترکیب برنامه است. برنامهریزی مالی به معنای توانایی تعادل نیازهای نقدینگی موجود با نیازهای ثروت آفرینی در آینده است. درنهایت مؤلفهی ششم یعنی مدیریت ریسک و حفاظت مبین نامشخص بودن آینده و ریسک ناشی از آن و روشهای حفاظت از خود در برابر این ریسکها است. در صورت بروز مشکلات ناشی از آن، داشتن صندوق اضطراری کافی، ما را بهخوبی آماده نگهمیدارد. دریافت بیمه عمر برای خودمان و همچنین بیمه داراییهای با ارزشمان، باعث ایجاد آرامش بهتر میشوند (یو و ژانگ، 2016: 34ـ23). منصوریان (1396) در پایاننامهی کارشناسیارشد خود الگویی از هوشمندی مالی را توسعه داده است. مدل ارائهی شدهی وی دارای چهار مؤلفهی مدیریت امور مالی، برنامهریزی و هدفگذاری، خصوصیات فردی و روابط اجتماعی میباشد. مؤلفهی مدیریت امور مالی شامل زیر شاخص فرعی برخورد با مشکلات، بودجهبندي پول، سواد، نگرش و آموزش مالی، حفظ پول، درآمدزایی، تشخیص سرمایهگذاري خوب، مشورت با افراد متخصص است. مؤلفهی دوم این مدل یعنی برنامهریزي و هدفگذاری دارای زیر شاخصهاي فرعی برنامهریزي و هدفگذاری است. مؤلفهی سوم آن یعنی خصوصیات فردي دربرگیرندهی زیر شاخصهاي فرعی ویژگیهاي شخصیتی، ذهنیت افراد موفق، ریسکپذیري، انعطافپذیري، آیندهنگري، دارایی معنوي و تمایل به پیشرفت بوده است و درنهایت، مؤلفهی چهارم آن یعنی روابط اجتماعی مشتمل بر زیر شاخصهاي فرعی شبکهسازي با افراد موفق و روابط خانوادگی بوده است (منصوریان، 1396: 75). با بررسی الگوهای توسعه داده شده در ادبیات علمی درک این مهم حاصل میشود که تواناییهای شناختی و به طور خاص هوش، نسبت به سواد مالی، به عنوان پیشبینیکنندهی مشارکت در بازار سهام و کسب بازدههای بیشتر، از جایگاه بالاتری برخوردار است. یافتههای علمی مؤيد آن هستند که تفاوت در تواناییهای شناختی فراتر از سواد مالی است. هوش با جلوگیری از تعصبات شناختی، امکان تشخیص زمان مناسب ورود به بازار را فرآهم میکند. توانایی شناختی با طیف وسیعی از پدیده های مؤثر بر تصمیمگیری گروهها و به طور کلی اقتصاد مرتبط است. یافتههای قبلی در دنیای واقعی نشان میدهد که هوش به تصمیمگیری مالی و رفتار اقتصادی کمک میکند. تحقیقات اخیر نشان میدهد که ترکیبی از روششناسیهای اقتصاد و روانشناسی شناختی اجازه میدهد تا به توضیح بینظیری از جعبه سیاه رفتار انسان در محیطهای تصمیمگیری اقتصادی و سرمایهگذاریهای مالی دست یافت (ماران64 و همکاران، 2019).
3. پیشینۀ پژوهش
افزون بر تلاشهای نظری صرف در باب توسعهی چارچوبهای مفهومی اندازهگیری هوش مالی، مطالعاتی چند از موضع تجربی، در خصوص اندازهگیری هوش مالی صورت پذیرفته که عمدتاً در سنت اثباتگرایی قابل مشاهده است. این دست از مطالعات علی رغم فقر علمی در توسعهی دستگاههای نظری استوار، کوشیدهاند به این پدیده به عنوان بازیگری در عرصه پر هیاهوی مالی بنگرند. لکن آن را در کنار دیگر متغیرها نگریسته و یافتههایی چند به اسناد علمی افزودهاند. شوربختانه، تدقیق عمیق و کامل بر این دست از آثار از حوصلهی مطالعهی در دست خارج و خود نیازمند مطالعهای مستقل است، با این وجود سعی بر آن شد تا برخی از مهمترین آثار تشریح و تفسیر و سایر تلاشها در قالب نگارهای تخلیص گردد.
ملانیا و راتناواتی (2020) مطالعهای با عنوان تأثیر هوش مالی و شیوه زندگی بر رفتار مالی مدرسین زن در اندونزی را اجرا کردند. این تحقیق از نوع کیفی، کاربردی، اکتشافی و مقطعی بوده است. روش گردآوری دادههای آن میدانی، ابزارش مصاحبه و مشارکتکنندگان در آن سه نفر از مدرسین زن در اندونزی بوده است. یافتههای این بررسی نشان میدهد که افرادی که از ضریب مالی بهتری برخوردارند، درک بهتری از برنامهریزی برای استفاده از درآمد خود دارند.
وو و گو (2020) مطالعهای با عنوان ساخت سیستم شاخص سنجش ضریب مالی دانشگاه و اندازهگیری سطح آن را اجرا کردند. این بررسی از نوع کمی، توصیفی پیمایشی، کاربردی و مقطعی، ابزار آن پرسشنامه، جامعه و نمونهی آماری آن 600 دانشجو از سه دانشکده و دانشگاه مؤسسه تجاری شاندونگ، دانشگاه یانتای و دانشگاه لودونگ در شهر یانتای استان شاندونگ و روش تحلیل آن تحلیل واریانس و تئوری مبنایی آن نظریه چرخه زندگی و فرضیه بازار کارآ بوده است. حاصل این بررسی توسعهی دستگاهی مفهومی با سه مؤلفهی توانمندیهای تشخیص ثروت،خلق ثروت و مدیریت ثروت است.
موجاناه65 و همکاران (2019) مطالعهای با عنوان تأثیر شایستگی، هوش هیجانی و هوش مالی بر عملکرد کسب و کار شرکتهای کوچک و متوسط منطقهی سورابایای اندونزی اجرا کردند. این مطالعه از نوع توسفی پیمایشی، کمی، کاربردی و مقطعی، ابزار آن پرسشنامه، جامعهی آماری آن کارکنان شرکتهای مورد مطالعه به تعداد 75 نفر و روش تحلیل آن رگرسیون چندگانه بوده است. یافتههای این بررسی مؤید تأثیر همزمان شایستگیها، هوش هیجانی و هوش مالی بر عملکرد کسب و کار است.
اومورگی (2019) مطالعهای با عنوان بهبود عملکرد سازمانی با استفاده از هوش مالی شرکت: یک بررسی مفهومی و اکتشافی را اجرا کرد. این بررسی یک مطالعهی کیفی و بنیادی بوده که با رویکردی مروری تلاش در بررسی ادبیات علمی موجود در حوزهی هوش مالی دارد. این مطالعه اکتشافی جهت توسعه چارچوبی برای تعریف هوش مالی شرکت و اندازهگیری ضریب هوش مالی شرکت و نشان دادن ارتباط آنها با عملکرد شرکت و ارزش سهامداران اجرا شده است. وی در این مقاله مفهوم هوش مالی شرکتها را که با ضریب هوش مالی شرکتها اندازهگیری میشود، به عنوان عملی در سطح سازمانی برای نهادینهسازی و بهبود عملکرد شرکت و ثروت سهامداران معرفی میکند.
خطیری و همکاران (1398) مطالعهای با عنوان ویژگیهای شخصیتی، هوش مالی مدیران و عملکرد شرکت را اجرا کرده است. این بررسی از نوع کمی، کاربردی، توصیفی پیمایشی و مقطعی بوده که دادههای آن با استفاده از ابزار پرسشنامه از میان 291 تن از اعضای هیأت مدیره شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران گردآوری شده است. برای تحلیل دادهها از مدلسازی معادلات ساختاری بهرهگرفته شده است. یافتههای این تحقیق نشان میدهد که هوش مالی بین رابطهی ویژگیهای شخصیتی و عملکرد شرکت، نقش تعدیلگری ندارد.
جاهدیآغچهاوبه (1397) پایاننامهی کارشناسی ارشد خود را با عنوان سنجش هوش رقابتی بر پایه مدل فازي و بررسی تاثیر آن بر هوش مالی در بانکهاي غیر دولتی اجرا کرده است. این مطالعه از نوع کمی، کاربردی، توصیفی پیمایشی و مقطعی بوده که با استفاده از ابزار پرسشنامه دادههای خود را از میان 71 شعبه بانک دولتی مرکز استان آذربایجان غربی گردآوری نموده است. یافتههای این مطالعه از ارتباط هوش رقابتی و مالی حکایت دارد.
منصوریان (1396) در پایاننامهی کارشناسی ارشد خود با عنوان طراحی ابزاري براي سنجش هوش مالی، کوششهایی در راستای توسعهی الگویی مفهومی از هوش مالی داشته است. این مطالعه از نوع آمیخته بوده که از ابزارهای مصاحبه و پرسشنامه بهرهگرفته است. جامعهی آماری آن کلیهی افراد موفق از نظر مالی بوده که به صورت غیراحتمالی نمونهای به تعداد 13 نفر در آن مشارکت داشتهاند. حاصل این تحقیق ارائهی الگویی با چهار مؤلفهی مدیریت امور مالی، برنامهریزی و هدفگذاری، خصوصیات فردی و روابط اجتماعی بوده است.
افتخاریعلیآبادی (1398) مطالعهی دیگری با عنوان بررسی تأثیر هوش مالی بر رفتار استفاده از کارتهای اعتباری در میان مشتریان شعب بانک ملت در شهر تهران را اجرا کرده است. این مطالعه نیز از نوع کمی، کاربردی، توصیفی پیمایشی و مقطعی بوده که دادههای آن با بهرهگیری از ابزار پرسشنامه گردآوری و با استفاده از مدلسازی معادلات ساختاری تحلیل شده است. جامعهي آماری آن 3600 مشتری بانک ملت بوده که نمونهای به تعداد 347 عضو از میان آنها انتخاب شده است. یافتههای این مطالعه مؤید تأثیر هوش مالی بر رفتار استفاده از کارت های اعتباری است.
با این تفسیر و جمعبندی از مرور الگوهای نظری هوش مالی در ادامه نوع روششناسی تحقیق پیشرو تشریح میگردد.
4. شکاف تحقیق و تعریف مسئله
میتوان اندازهگیری هوش مالی فردی را که برای تعیین رفتارهای مالی مصرفکننده و نتیجه تصمیمگیری مهم است، امری قابلقبول و در مرتبهی بالاتر ضروری دانست. سنجش هوش مالی فرد بهمنظور آزمایش توانایی عقل فرد نیست بلکه، سنجش مهارتهای مربوط به مفاهیم اساسی مالی است و تقویت و استفاده از آن، رفتار و رفاه مالی خوب را شکل میدهد. بااینوجود، حتی اگر هوش مالی نیز بیشتر در زمینه سازمانی استناد شده باشد، بهندرت بهصورت دانشگاهی در مورد افراد تعریفشده و مورد کاوش قرارگرفته است. این امر همچنین شکافی در بررسی نقش هوش مالی و تأثیر آن بر رفتارهای مالی ایجاد کرده است (نیککمیل و همکاران، 2014). ادبیات علمی، از هوش مالی بهطور متقابل با سواد مالی و دانش مالی استفاده کرده است و اندازهگیریهای تجربی انگشتشماری از هوش مالی در آن موجود است (اومورجی66، 2019). اما در ادبیات علمی مرتبط، روش مشخص و منسجمی در قالب یک الگوی کامل برای اندازهگیری بهره هوش مالی مشاهده نمیشود. مطالعات اولیه در این خصوص، متغیرها و سازههای مختلفی را برای اندازهگیری بهره هوش مالی به کار گرفتهاند اما این سازهها هر یک بهنوعی به این پدیده نگریسته و از سایر جنبههای آن غافل ماندهاند. آنچه که این پژوهش به دنبال شناخت و دستیابی به آن است، توسعهی الگویی جامع مبتنی بر الگوهای توسعه دادهشده در ادبیات علمی باهدف یککاسه کردن یافتههای موجود و بهبود در امکان اندازهگیری هوش مالی است. بنابراین سؤال اصلی پژوهش پیشرو، این است که آیا میتوان چارچوبهای مفهومی موجود را درراستای خلق یک الگوی مفهومی جامع، با یکدیگر ترکیب نمود؟ بااینحال، علیرغم وضوح در هدف این مقاله، باید یادآور شد که اجرای آن کاری است دشوار، چراکه در وهلهی اول ابزار استاندارد و قابلاعتمادی جهت سنجش هوشمندی مالی در اختیار نیست تا بتوان آن را مبنا قرارداد. و در وهلهی دوم، مواضع مشترکی در مشاهدهی این پدیده از سوی صاحبنظران موجود نیست و همین امر به دشواری تحلیل یافتههای آنان در توسعهی یک الگوی بسیط و جامع میافزاید.
5. روش شناسی
این پژوهش به لحاظ رویکرد، در زمرهی مطالعات کیفی قرار میگیرد که در آن، از روش فرا تلفیق بهرهگرفته شده است. روش فرا تلفیق این فرض را دنبال میكند كه اساس علم، منتج از انباشت دانش بهدستآمده از شواهد پژوهشی بسیاری از مطالعات است (هانت، 1997؛ هانتر و همكاران، 1982). از دیدگاه تکاملی نظریهپردازی، دانش میتواند از ادغام پسنگر شواهد قبلی نیز ناشی شود (کمبل، 1974). در طیف وسیعتری از فعالیتهای تلفیقگرا (روسو و همکاران، 2008)، میتوان سه گرایش را یافت که یا توسط سنت اثبات و کمّیگرا شکل دادهشده و یا فراتر از ویژگیهای اثباتگرایی به سمت فعالیتهای تلفیق پژوهشهای اثباتگرایی یا ساختگرایی و بهویژه برجسته کردن تفسیر یا ترجمه میروند. از آنجاییکه این فهم از تلفیق پژوهشها بهعنوان تجمع، تفسیر و ترجمه براساس مفروضات مختلفی پایهگذاری شدهاند، بنابراین روشهای متفاوتی از نگریستن به تلفیق دانش فرآهم میآورند. در درک تلفیق پژوهشها بهعنوان ترجمه از منظر ساختگرایانه، فرض بر این است که واقعیت به شکل سازههای ذهنی چندگانه و ناملموس وجود دارد که به شکل و محتوای بازیگرانی که این سازهها را دراختیار خود دارند بستگی دارد (گپارت، 2004؛ گوبا و لینکلن، 1994، 2005). بهجای تفسیر دانش بهعنوان واقعیتهای اجتماعی، شواهد مضامین یا شیوهای از بیان را ارائه میکنند که بازیگران اجتماعی آن را به محققانی که به دنبال درک چگونگی ساخت و بازسازی دانش در مورد یک پدیده هستند،انتقال میدهند. دادهها بهعنوان "موجودیتهای ساختیافته" مشاهده میشوند و هدف از این کار، بازسازی آگاهانهتر و ساختارگرایانهی سازههای شکلگرفته است تا درنهایت به اجماع در چگونگی تفسیر جوهرهی شواهد برسیم (گیویا و پیتر67، 1990). در این دیدگاه، تلفیق مستلزم بازسازی آگاهانه و معنادار مطالعهی چگونگی درک ساخته شدهي مشارکتکنندگان در مطالعه است. دانش برای ترسیم بهتر توصیههای مبتنی بر علم حاصل از یافتههای متنوع و پراکنده، تلفیق شده است. انجام تلفیق، فرآیندهای دیالکتیکی هرمنوتیکی [تفسیری] برای ترجمه مطالعات به یکدیگر باهدف ترسیم نتیجهگیری متقابل را نیز شامل میشود (نوبلیت و هیر، 1988). یکی از روشهای تلفیق مبتنی بر ترجمه، تلفیق چارچوب مفهومی68 است. این روشی است مبتنی بر تحلیل مدلهای مفهومی که توسط پاپ69 و همکاران (2000) تشریح شده است. این روش بر این استدلال استوار است که تحقیقات مقادیر زیادی از دادههای متنی را در قالب رونوشتها، یادداشتهای میدانی مشاهده و تولید میکنند و تلفیق چارچوب مفهومی روشی کاملاً ساختاریافته برای سازماندهی و تجزیهوتحلیل دادهها (بهعنوانمثال تلفیق با استفاده از کدهای عددی، تنظیم مجدد دادهها و غیره) ارائه میدهد. این روش عمدتاً قیاسی است. هرچند ممکن است علاوه بر مباحث مشخص شده توسط چارچوبها، مباحث جدیدی از آنها توسعهیافته و ادغام شوند. حاصل میتواند بهصورت نمودار برای هر بعد اصلی مشخص شده بیان شود، که ممکن است برای طرحریزی ماهیت و دامنه مفهوم مورد مطالعه و یافتن ارتباط بین مضامین70 و استثنائات و سایر موارد بیان شود (برونتون71 و همکاران 2006). از منظر دیدگاه فلسفی میتوان موضع دید مطالعهی حاضر را بهصورت جدول شماره یک نشان داد:
جدول(1): مواضع پارادایمی روش فرا تلفیق مبتنی بر ترجمه
مبانی فلسفی | دیدگاه روش فرا تلفیق مبتنی بر ترجمه |
هستیشناسی | واقعیت اجتماعی وابسته به زمینه، مبتنی بر رویکردها، ارزشها، علایق است. واقعیت ثابت نیست، اما چندگانه و ساختیافته است. |
معرفتشناسی | دانش ساختیافته است، تنوع ساخت وجود دارد، هدف ارائهی برداشتهای نظاممند مجدد دنیا است. |
روششناسی | اندیشهانگار، کسب درک و فهم اینکه چرا افراد دنیایشان را با شیوه خاص خود معنی و تفسیر میکنند. معنای دادههای خام ذاتی نیست اما ایجاد ساخت جدید از طریق هرمنوتیک و فرایند دیالکتیک امکانپذیر است. |
نقش محقق | تفاسیر توسط یک محقق ساخت سازی شده است. چند صدایی، محققان مختلف تفاسیر متفاوت از پدیده ارائه میکنند. |
نوع ترکیب دانش | توضیح تفسیری و فهم، تلفیق از طریق شکل دادن ساختهای آگاهانهتر صورت میگیرد تا چیز جدیدی را و یا اطلاعات موجود را آشکار سازد که تفکر مرسوم را مختل میکند. |
(منبع: علیاحمدی، 1398: 232)
در این مطالعه جهت پیادهسازی متد فرا تلفیق از مدل هر و نوبلیت (1988) مبتنی بر ترجمه بهره گرفته شد. جهت ترجمهی مؤلفهها به یکدیگر، از تلفیق چارچوب به روش بهترین برازش72 استفاده شد. این روش ابزاری را برای آزمایش، تقویت و ساختن یک مدل براساس مدلهای منتشر شده موجود، برای یک جامعه بالقوه متفاوت اما مرتبط ارائه میدهد. همچون رویکردهای مشابه، این روش دربرگیرندهی بررسی نظریههای موجود، "آزمونپذیری، تحریفپذیری، منطق درونی و برازش آنها با شواهد" میباشد (کلی73 و همکاران، 2010). تلفیق چارچوب به روش بهترین برازش با ایجاد چارچوبی از مضامین قیاسی و کدگذاری دادههای منتج از مرور مطالعاتی که شرایط را دارا بودهاند، براساس آنهایی که تنها چارچوب مفهومی یا مبتنی بر مضامین داشتهاند، شروع میشود. این روش در مقایسه با اشکال خاصتر تفسیری تلفیق، فرایندی نسبتاً سریع، شفافتر و عملگراتر است (دیکسونوود74، 2011) زیرا مقدار قابلتوجهی از دادههایی که باید در این مرور درج شوند، غالباً به اعتبار چارچوبهای مفهومی پیشین کدگذاری میشود. فقط دادههایی که در این چارچوب نمیتوانند جای بگیرند، نیازمند تفسیر تکراری در نظر گرفته شده که با استفاده از تکنیکهای تحلیل مضمون و قیاسی مرتفع میشود. بنابراین رویکردهای تلفیق هم اثباتگرا و هم تفسیری هستند (سوری75، 2012). یعنی هم میتواند از نقاط قوت شناخته شده چارچوب مفهومی و هم از تلفیق مبتنی بر مضمون استفاده کند (بارنتپیج و توماس76، 2009). این روش با سایر روشها در مورد تلفیق شواهد کیفی تا حدودی متفاوت است، زیرا از یک روش منظم برای شناسایی چارچوبها، مدلها یا نظریههای منتشر شده بهمنظور ایجاد چارچوب تلفیق استفاده میکند. همچنین ازاینجهت متفاوت است که از فنون توسعهی چارچوب مفهومی و تحلیل مضمون برای تکمیل تلفیق استفاده میکند. ارزشمندی این روش به دلیل درجهی پائینتر مسألهسازی آن [یعنی قابل بازتولید بودن مدلی که از تلفیق بهدستآمده و امکان تطابق بالای آن با واقعیت] میباشد، درحالیکه رویکردهایی مانند فراقومنگاری و تلفیق تفسیری انتقادی عموماً پیچیدهتر و مفهومیتر هستند و گاهی در سطح نمادین یا استعاره عمل میکنند و برای اینکه بتوان از نحوهی کارکرد آن آگاهی یافت، نیاز به پردازش بیشتر تفسیر توسط متخصصین دارد (بارنتپیج و توماس، 2009). بدین منظور در اجرای روش فراتلفیق مبتنی بر ترجمه در قالب تکنیک بهترین برازش معنایی، چهار نفر از خبرگان فن مشارکت و ترجمهی معنایی را بر عهده داشتند. در انتهای امر و پس از توسعهی دستگاه مفهومی جامع و جدید، جهت ارزیابی کیفیت تئوری خلقشده از الگوی پنجوجهی E5 تری ویلیامز (2008) بهره گرفته و نهایتاً چارچوب مفهومی توسعهیافته تأیید گردید.
6. چارچوب پژوهش
برای اجرای روش فرا تلفیق از الگوی هر و نوبلیت (1988) استفاده شد. مدل مزبور مشتمل بر مراحل زیر است:
1. شروع کردن: تعیین علاقه ذهنی ـ منطقی که در غالب تحقیق کیفی قابل شکلگیری باشد.
2. تصمیمگیری و انتخاب در خصوص مطالعات مرتبط با علاقه اولیه و معیارهای ورودی برای مطالعات.
3. خواندن مطالعات: نه یک بار، همچنان که تلفیق توسعه مییابد، مطالعات خوانده شده و بازخوانی میگردند تا استعارهها و تفاسیر مرتبط بررسی شوند.
4. تعیین میزان ارتباطات و چگونگی آن بین مطالعات: استعارهها و عبارات و ایدهها و مفاهیم و روابطشان را از هر مطالعه استخراج نموده و موارد استخراج شده از تمام مطالعات را کنار هم بگذارید. این مرحله زمانی به اتمام میرسد که فرض اولیه درباره روابط میان مطالعات را بتوان محقق ساخت.
5. ترجمه: استعارههای محوری و مفاهیم کلیدی در هر مطالعه را در هنگام ارتباط با سایر استعارهها و مفاهیم در همان مطالعه حفظ نموده و آنها را با استعارههای مرتبط و مفاهیم در سایر مطالعات از طریق بررسی شباهتها مقایسه میکند.
6. تلفیق ترجمهها: ترجمهها مقایسه میشوند تا مشخص سازند که آیا استعارهای یا مفهومی سایر استعارهها و یا مفاهیم در مطالعات دیگر را در بر میگیرد. اگر چنین است، سطحی دیگری از تلفیق امکانپذیر است. تجزیهوتحلیل کنید تفاسیر مقایسه شده را و آنها را به یک ترجمه جدیدتر ترجمه کنید (سطحی بالاتر از تلفیق).
7. بیان نتایج تلفیق (هر و نوبلیت، 1988).
7. یافتههای پژوهش
در اجرای روش فراتلفیق مبتنی بر ترجمه در قالب تکنیک بهترین برازش معنایی، گام اول با پیشبرد مطالعهی حاضر برداشته شد. در گام دوم معیارهای انتخاب مطالعات برای ورود به تلفیق بدین شکل لحاظ گردید که در وهلهي اول مطالعاتی حائز شرایط هستند که در آنها مدل مفهومی دارای مؤلفه از هوش مالی توسعه دادهشده باشد. اعم از مقالات، کتب، پایاننامهها و سایر مکتوبات علمی و در وهلهي دوم آن دسته از مطالعاتی که حائز معیار پیشین بودند و پس از سال 2000 میلادی منتشر شده باشند. براساس معیارهای یاد شده، ده مدل از ادبیات علمی مرتبط شناسایی شد. مطابق با مرحلهي سوم مدل هر و نوبلیت (1988) مطالعات منتخب بارها خوانده شده و درنهایت متناظر بر گام چهارم و پنجم مدل فرا تلفیق، در قالب ماتریس ترجمه متقابل، نحوهی ارتباط (همارزی آنها) و ترجمهی آنها به یکدیگر توسط خبرگان تشخیص داده شد. تجزیهوتحلیل ترجمه متقابل فرایند تکرارشوندهای است که طی آن مطالعات به یکدیگر ترجمه میشوند. این روش مستلزم بررسی مفاهیم کلیدی در سرتاسر هریک از مطالعات است. تلاشی بهمنظور ترجمه مفاهیم به یکدیگر انجام خواهدشد. قضاوت در خصوص توانایی مفاهیم کلیدی یک مطالعه برای به تصرف و دربرگرفتن مفاهیم سایر مطالعات مبتنی است بر ویژگیهای خود مفاهیم و موضوعات که شام آگاهی، دامنه و... میشود و درنتیجه مفهومی که کاملترین است انتخاب خواهد شد (علیاحمدی، 1398: 237). جهت سهولت در ترجمهی متقابل، مؤلفهی مدلها کدگذاری شدند. بدینصورت که بهعنوان نمونه 92FI مؤلفهی دوم از مدل نهم (یو و ژانگ، 2016) میباشد. خلاصهی مدلهای شناساییشده موجود در ادبیات علمی هوش مالی در جدول شماره 2 آمده است:
جدول(2): مدلها و مؤلفههای کدگذاری شدهی آنها
ردیف | محقق | مؤلفهها و ابعاد الگوی اندازهگیری هوش مالی |
1 | هنسن (2006) | اینرسی(11FI)، ایجاد برنامهي مالی مؤثر(12FI)، داشتن فعالیتهای تجاری فرعی(13FI)، دریافت هوشمندانهی وام(14FI)، کاهش مالیات و محافظت از داراییها(15FI) |
2 | کلارک (2009: 42ـ38) | هوشمندی در سرمایهگذاری(21FI)، هوشمندی در تملک املاک(22FI)، هوشمندی در مخارج عمدهی زندگی(23FI)، هوشمندی در پرداخت مالیات و تأمین آتیه(24FI) |
3 | لننیک و جردن (2010) | شناخت(31FI)، انديشيدن(32FI)، طرحریزی مجدد(33FI) و واکنش(34FI) |
4 | ریماند (2010) | دانش مفاهیم مالی(41FI)، توانایی برقراری ارتباط در مورد مفاهیم مالی(42FI)، استعداد در مدیریت امور مالی شخصی(43FI)، مهارت در تصمیمگیریهای مالی مناسب(44FI) و اعتمادبهنفس در برنامهریزی مؤثر برای نیازهای مالی آینده(45FI) |
5 | اوایسیدی (2013: 179) | تأمین مالی و تصمیمگیری(51FI)، درآمد و مدیریت مخارج(52FI)، پسانداز و سرمایهگذاری(53FI)، مدیریت اعتبار و بدهی(54FI) و مدیریت ریسک و بیمه(55FI) |
6 | کیوساکی (2013: 20) | کسب پول بیشتر(61FI)، حفظ پول(62FI)، بودجهبندی پول(63FI)، اهرمسازی پول(64FI) و افزایش تحصیلات و دانش مالی(65FI) |
7 | برمن و نایت (2013) | درک مبانی(71FI)، درک هنری(72FI)، درک تحلیلی(73FI) و درک کلان(74FI) |
8 | نیککمیل و همکاران (2014) | جریان وجوه نقد و مدیریت بودجه(81FI)، مدیریت اعتبار(82FI)، پسانداز (83FI) و سرمایهگذاری(84FI) |
9 | یو و ژانگ (2016: 34ـ23) | خرج کردن(91FI)، اعتبار و بدهی(92FI)، مسیر شغلی و درآمد(93FI)، سرمایهگذاری(94FI)، برنامهریزی مالی(95FI) و ریسک و محافظت(96FI) |
10 | منصوریان (1396) | مدیریت امور مالی(101FI)، برنامهریزی و هدفگذاری(102FI)، خصوصیات فردی(103FI) و روابط اجتماعی(104FI) |
(منبع: ساخته محققین)
همانطور که پیشتر گفته شد، برای تلفیق مؤلفههای مدلهای مستخرج از ادبیات علمی براساس روش ترجمهی متقابل در قالب تکنیک بهترین برازش معنایی، از چهار نفر از خبرگان آگاه درزمینهی هوش مالی خواسته شد تا ضمن مطالعهی مفاهیم مندرج در مدلهای منتخب، ماتریس ترجمهی متقابل مؤلفهها را تکمیل نمایند. ماتریس مزبور مطابق بهصورت جدول شماره 3 کامل شد:
[1] - استاد تمام دانشکدههای مهندسی پیشرفت و مهندسی صنایع، دانشگاه علم و صنعت ایران، ص. پ. 13114ـ16846، تهران، ایران، ایمیل: pe@iust.ac.ir
[2] - کاندیدای دکتری مدیریت بازرگانی، گروه مدیریت، دانشگاه پیام نور، ص. پ. 3697-19395، تهران، ایران. نویسنده مسئول: mj. Azarshahi@student.pnu.ac.ir
[3] - کارشناسارشد مدیریت بازرگانی ـ مدیریت بازاریابی، گروه مدیریت بازرگانی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد ملایر، ص. پ. 61688ـ65719،ملایر، ایران. ایمیل: Khamooshimaryam@yahoo.com
[4] - کارشناسارشد مدیریت بازرگانی ـ مدیریت بازاریابی، گروه مدیریت بازرگانی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد ملایر، ص. پ. 61688ـ65719،ملایر، ایران. ایمیل: ghamari.samira66@gmail.com
[5] - Baker & Nofsinger
[6] - Grinblat
[7] - Kartasova
[8] - Yahyazadefar
[9] - Kyosaki
[10] - Lennick & Jordan
[11] - Gold and Rattiner
[12] - Volp
[13] - Haiyang & Volp
[14] - Flax
[15] - Faboyede
[16] - Sujoko and Lestari
[17] - Ri and Sijie
[18] - Hayuningtyas
[19] - Wu and Gu
[20] - Melania and Ratnawati
[21] - Ben-Caleb
[22] - Corporate Financial Intelligence
[23] - Personal Financial Intelligence
[24] - Rajput
[25] - Santoso and Ariati
[26] - Supriyono
[27] - Financial Intelligence Quotient
[28] - Nik Kamil
[29] - Financial Quotient
[30] - Financial Intelligence
[31] - Kiyosaki
[32] - Nazemoff
[33] - Financial Literacy
[34] - Financial Knowledge
[35] - Lusardi and Mitchell
[36] - National Council in Economic Education
[37] - Huston
[38] - Remund
[39] - Sujoko and Lestari
[40] - Hansen
[41] - Recognize
[42] - Reflect
[43] - Reframe
[44] - Respond
[45] - Organisation for Economic Co-operation and Development
[46] - Finance and Decision Making
[47] - Revenue and Expenditure Management
[48] - Saving and Investment
[49] - Credit and Debit Management
[50] - Risk Management and Insurance
[51] - Making More Money
[52] - Protecting Your Money
[53] - Budgeting Your Money
[54] - Leveraging one’s Money
[55] - Improving One’s Financial Education
[56] - Berman & Knight
[57] - Yu and Zhang
[58] - Spending
[59] - Credit and debt
[60] - Career and income
[61] - Investing
[62] - Financial planning
[63] - Risk and protection
[64] - Maran
[65] - Mujanah
[66] - Omoregie
[67] - Gioia & Pitre
[68] - Framework Synthesis
[69] - Pope
[70] - Themes
[71] - Brunton
[72] - Best Fit
[73] - Kelly
[74] - Dixon-Woods
[75] - Suri
[76] - Barnett-Page and Thomas
جدول(3): ماتریس ترجمه متقابل مؤلفهها
|
|
| FI1 |
| FI2 |
| FI3 |
| FI4 |
| FI5 |
| FI6 |
| FI7 |
| FI8 |
| FI9 |
| FI1 | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||
|
|
| FI11 | FI12 | FI13 | FI14 | FI15 |
| FI21 | FI22 | FI23 | FI24 |
| FI31 | FI32 | FI33 | FI34 |
| FI41 | FI42 | FI43 | FI44 | FI45 |
| FI51 | FI52 | FI53 | FI54 | FI55 |
| FI61 | FI62 | FI63 | FI64 | FI65 |
| FI71 | FI72 | FI73 | FI74 |
| FI81 | FI82 | FI83 | FI84 |
| FI91 | FI92 | FI93 | FI94 | FI95 | FI96 |
| FI11 | FI12 | FI13 | FI14 |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
FI1 | FI11 |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
| P |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
| P |
|
|
|
FI12 |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
| P |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
| P |
|
|
|
| P |
|
| |
FI13 |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
| P |
|
|
|
|
|
|
| |
FI14 |
|
|
|
|
|
|
|
| P |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
| |
FI15 |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
| P |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
| P |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
| |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
FI2 | FI21 |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
| P |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
| P |
|
|
|
| P |
|
|
| P |
|
|
|
FI22 |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
| |
FI23 |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
| P |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
| P |
|
|
|
|
| |
FI24 |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
| P |
|
| P |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
| P |
|
|
|
|
| |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
FI3 | FI31 |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
FI32 |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
| |
FI33 |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
| |
FI34 |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
| P |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
| P |
|
|
|
| P |
|
| |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
FI4 | FI41 |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
| P |
| P |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
FI42 |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
| P |
|
|
| P |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
| P |
|
|
| |
FI43 |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
| P |
|
|
|
|
|
|
|
| P |
|
|
|
| P | P |
|
| P |
|
| P |
|
|
| |
FI44 |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
| P |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
| P |
|
|
|
|
|
|
| |
FI45 |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
| P |
|
|
|
|
|
| |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
FI5 | FI51 |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
| P |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
| P |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
FI52 |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
| P |
|
|
|
|
|
|
|
| P |
|
|
|
| P |
|
|
|
|
|
| P |
|
|
| |
FI53 |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
| P |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
| P | P |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
| |
FI54 |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
| P |
|
|
|
| P |
|
|
|
|
| P |
|
|
| |
FI55 |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
| P |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
| P |
|
|
|
|
| |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
FI6 | FI61 |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
| P |
|
|
|
FI62 |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
| P |
|
|
| |
FI63 |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
| P |
|
|
|
| P |
|
|
|
|
|
| P |
|
|
| |
FI64 |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
| P |
|
|
|
| P |
|
|
|
|
|
|
| |
FI65 |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
| P |
| P |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
| |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
FI7 | FI71 |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
FI72 |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
| |
FI73 |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
| |
FI74 |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
| |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
FI8 | FI81 |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
| P | P |
|
|
|
|
| P |
|
|
|
FI82 |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
| P |
|
|
|
|
| P |
|
|
| |
FI83 |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
| P |
|
|
|
|
|
| |
FI84 |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
| P |
|
|
| P |
|
|
| |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
FI9 | FI91 |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
| P |
|
|
|
FI92 |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
| P |
|
|
| |
FI93 |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
| |
FI94 |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
| |
FI95 |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
| |
FI96 |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
| |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
FI1 | FI11 |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
FI12 |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
| |
FI13 |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
| |
FI14 |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
پس از حصول ماتریس ترجمه متقابل، مؤلفههای متناظر و هممعنا با هر مؤلفه بهصورت جدول شماره 4 مرتب شدند:
جدول(4): مؤلفههای هممعنا در ترجمهی نخست
FI1 | FI11 | FI61, FI101 |
| FI6 | FI61 | FI101, FI11, |
FI12 | FI45, FI94,FI102 | FI62 | FI101, FI15, FI24 | |||
FI13 | FI94 | FI63 | FI81, FI91, FI93, FI23, FI43, FI52, FI53, FI55 | |||
FI14 | FI22, | FI64 | FI84, FI94, FI51 | |||
FI15 | FI24, FI62, | FI65 | FI71, FI73 | |||
FI2 | FI21 | FI44, FI84, FI94, FI101 | FI7 | FI71 | FI41, FI65 | |
FI22 |
| FI72 |
| |||
FI23 | FI63, FI96, | FI73 | FI42, FI65 | |||
FI24 | FI55, FI62, | FI74 |
| |||
FI3 | FI31 |
| FI8 | FI81 | FI43, FI52, FI63,, FI91, FI92, FI101 | |
FI32 |
| FI82 | FI54, FI92, FI101 | |||
FI33 |
| FI83 | FI53, FI95 | |||
FI34 | FI51, FI94, FI102 | FI84 | FI21, FI53, FI64, FI94, | |||
FI4 | FI41 | FI65, FI71 | FI9 | FI91 | FI43, FI51, FI52, FI63, FI81, FI101, | |
FI42 | FI73 | FI92 | FI43, FI54, FI81, FI82 | |||
FI43 | FI63, FI81, FI91, FI92, FI95, FI101 | FI93 |
| |||
FI44 | FI51, FI61, FI94, | FI94 | FI12, FI13, FI21, FI22, FI34, FI44, FI53, FI64, | |||
FI45 | FI95 | FI95 |
| |||
FI5 | FI51 | FI64, FI91, | FI96 |
| ||
FI52 | FI63, FI81, FI91, FI101 | FI0 | FI101 | FI11, FI21, FI22, FI42, FI43, FI44, FI45, FI52, FI53, FI54, FI62, FI63, FI64, FI81, FI82, FI91, FI92 | ||
FI53 | FI63, FI83, FI84, | FI102 | FI12, FI34, | |||
FI54 | FI82, FI92, FI101 | FI103 |
| |||
FI55 | FI63, FI96, | FI104 |
|
براساس اصل قیاس، چنانچه «الف» به معنای «ب» و «ب» به معنای «ج» باشد، میتوان نتیجه گرفت که «الف» به معنای «ج» است. بر این اساس با قراردادن مؤلفههای همارز از نظر خبرگان به دو دسته از مؤلفهها که با یکدیگر هممعنا تلقی شدهاند، حاصل شد. این دو دسته در جدول زیر به شکل کد شده، آمده است. پس از حصول جدول مزبور، مطابق با گام ششم الگوی هر و نوبلیت (1988) در اجرای روش فرا تلفیق، جهت تعدیل یافتهها و بررسی همارزی مجدد مؤلفهها، از خبرگان خواسته شد تا مؤلفههای دستهبندی شدهی جدول فوق را در مرتبهی دوم ارزیابی و مؤلفههای همارز را شناسایی کنند. براساس ترجمه در مرحلهی دوم، جدول شماره 5 حاصل آمد:
جدول(5): مؤلفههای هممعنا در ترجمهی دوم
مؤلفههای اصلی | شاخصها | کد | شاخص همارز |
توانمندی در امور مالی شخصی | اینرسی | FI11 | FI61 |
هوشمندی در سرمایهگذاری | FI21 | FI51, FI83, FI94, FI83, FI34 | |
هوشمندی در پرداخت مالیات و تأمین آتیه | FI24 | FI62 | |
پاسخ یا واکنش دادن | FI34 |
| |
اعتمادبهنفس در برنامهریزی مؤثر برای نیازهای مالی آینده | FI45 | FI95, FI102 | |
تأمین مالی و تصمیمگیری | FI51 | FI101 | |
پسانداز و سرمایهگذاری | FI53 |
| |
مدیریت اعتبار و بدهی | FI54 | FI82, FI92 | |
کسب پول بیشتر | FI61 |
| |
حفظ پول | FI62 |
| |
بودجهبندی پول | FI63 |
| |
اهرمسازی پول | FI64 |
| |
مدیریت جریان وجوه نقد و مدیریت بودجه | FI81 |
| |
مدیریت اعتبار | FI82 |
| |
پسانداز | FI83 |
| |
سرمایهگذاری | FI84 |
| |
خرج کردن | FI91 |
| |
اعتبار و بدهی | FI92 |
| |
سرمایهگذاری | FI94 |
| |
برنامهریزی مالی | FI95 |
| |
مدیریت امور مالی | FI101 | FI81, FI91, FI61, FI63, FI64 | |
برنامهریزی و هدفگذاری | FI102 |
| |
توانمندیهای پایه | درک تحلیلی | FI73 | FI71, FI65, FI41, FI42 |
درک مبانی | FI71 |
| |
افزایش تحصیلات و دانش مالی | FI65 |
| |
دانش مفاهیم مالی | FI41 |
| |
توانایی برقراری ارتباط در مورد مفاهیم مالی | FI42 |
| |
مدیریت ریسک و بیمه | FI55 | FI96 | |
ریسک و محافظت | FI96 |
|
در انتها، مدل اصلاح شده در ترجمه دوم توسط خبرگان بهصورت جدول فوق به دست آمد. پس از دستیابی به آخرین سطح ترجمه توسط خبرگان، متناظر با مرحلهی هفتم الگوی هر و نوبلیت (1988) در اجرای روش فرا تلفیق، جهت طراحی مدل مفهومی برای هر دسته از مؤلفههای همارز یک نام انتخاب و مؤلفههای هممعنا در ذیل آن مفهوم انتخابشده قرارداده شدند و درنتیجه مدل حاصل از فرا تلفیق بهصورت جدول شماره 6 به دست آمد.
جدول(6): مدل حاصل از روش فرا تلفیق مبتنی بر ترجمه
مؤلفههای مرتبه اول | مؤلفههای مرتبه دوم | مؤلفههای شناساییشده | کدها | منابع |
توانمندی در امور مالی شخصی | مواجهه هوشمندانه با مالیات | هوشمندی در پرداخت مالیات و تأمین آتیه | FI24 | کلارک (2009: 42ـ38) |
حفظ پول | FI62 | کیوساکی (2013: 20) | ||
برنامهریزی مالی | اعتمادبهنفس در برنامهریزی مؤثر برای نیازهای مالی آینده | FI45 | ریماند (2010) | |
برنامهریزی مالی | FI95 | یو و ژانگ (2016: 34ـ23) | ||
برنامهریزی و هدفگذاری | FI102 | منصوریان (1396) | ||
مدیریت اعتبار | مدیریت اعتبار و بدهی | FI54 | اوایسیدی (2013: 179) | |
مدیریت اعتبار | FI82 | نیککمیل و همکاران (2014) | ||
اعتبار و بدهی | FI92 | یو و ژانگ (2016: 34ـ23) | ||
مدیریت امور مالی | بودجهبندی پول | FI63 | کیوساکی (2013: 20) | |
اهرمسازی پول | FI64 | کیوساکی (2013: 20) | ||
مدیریت جریان وجوه نقد و مدیریت بودجه | FI81 | نیککمیل و همکاران (2014) | ||
اینرسی | FI11 | هنسن (2006) | ||
کسب پول بیشتر | FI61 | کیوساکی (2013: 20) | ||
خرج کردن | FI91 | یو و ژانگ (2016: 34ـ23) | ||
مدیریت امور مالی | FI101 | منصوریان (1396) | ||
سرمایهگذاری هوشمندانه | FI21, FI51, FI83, FI94, FI83, FI34 | کلارک (2009: 42ـ38)؛ اوایسیدی (2013: 179)؛ نیککمیل و همکاران (2014)؛ یو و ژانگ (2016: 34ـ23)؛ لننیک و جردن (2010) | ||
توانمندیهای پایه | دانش و درک مفاهیم مالی | دانش مفاهیم مالی | FI41 | ریماند (2010) |
توانایی برقراری ارتباط در مورد مفاهیم مالی | FI42 | ریماند (2010) | ||
افزایش تحصیلات و دانش مالی | FI65 | کیوساکی (2013: 20) | ||
درک مبانی | FI71 | برمن و نایت (2013) | ||
درک تحلیلی | FI73 | برمن و نایت (2013) | ||
قابلیتهای مدیریت ریسک | مدیریت ریسک و بیمه | FI55 | اوایسیدی (2013: 179) | |
ریسک و محافظت | FI96 | یو و ژانگ (2016: 34ـ23) |
8. تحلیل یافته ها
پس از توسعهی مدل، لازم است کیفیت آن به جهت صحت و اعتبار ارزیابی شود. درحالیکه فراتحلیلها از اعتبار داخلی ممتازی برخوردارند، فراتلفیقها اعتبار خارجی را که در آن میتوان یافتهها را در طیف وسیعتری از زمینههای جغرافیایی، فرهنگی و اجتماعی به کار برد، مورد تمرکز قرار میدهند (هورتون1، 2019). بااینوجود، معیار یا معیارهایی که در ارزیابی صحت و اعتبار فرا تلفیق، موردتوافق همگان باشد و از طریق آن بتوان در خصوص تلفیقات کیفی قضاوت نمود، وجود ندارد (علیاحمدی، 13: 238). ویلیامز (2008: 73) به نقل از چکلند معیارهایی را برای ارزیابی مدلهای مفهومی توسعه دادهشده معرفی کرده است. این معیارها که همگی با حرف E آغاز میشوند مشتمل بر کفایت2، کارآیی3 و اثربخشی4 هستند که وی دو معیار دیگر یعنی اخلاق5 و زیبایی6 را نیز به آنها اضافه میکند. کفایت، ناظر بر این مهم است که آیا مدل مورد نظر کار میکند؟، کارآیی به این سؤال پاسخ میدهد که برای تولید هر واحد خروجی از مدل، چه منابعی مورد نیاز است؟، اثربخشی تعیینکنندهی این مهم است که آیا فرآیند تبدیل، اهداف بلندمدت را برآورده میسازد؟، اخلاق مبین آن است که آیا مدل ساخته شده اخلاقاً درست است؟ و درنهایت زیبایی مشخص میکند که آیا مدل ساخته شده زیباست؟. براساس معیارهای فوق، مدل توسعه دادهشده مورد ارزیابی قرار گرفت. بدینصورت که سؤالات مطرح شده برای هر معیار در قالب پرسشنامهای با پنج گویه، در اختیار شش تن از خبرگان فن قرارداده و از آنها خواسته شد نظر خود را نسبت به مدل توسعه دادهشده در این تحقیق با علامتگذاری گزینههای پرسشنامه که بهصورت 1 = خیلیکم تا 5 = خیلی زیاد ارزشگذاری شده بودند، اعلام کنند. نتیجه این ارزیابی بهصورت نگارهی زیر حاصل آمد:
|
| ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
شکل(1): نمودار راداری الگوی ارزیابی کیفیت مدل براساس 5E | جدول(7): نظرات خبرگان در خصوص کیفیت مدل |
همانطور که از نتایج تحلیل کیفیت مدل براساس معیارهای پنجوجهی ویلیامز برمیآید، مدل توسعهیافته از کیفیت مناسبی در هر یک از جنبهها برخوردار است، به شکلی که میانگین نظرات خبرگان برای هر معیار در خصوص این مدل، بیشتر از حد وسط طیف پاسخگویی (طیف پنجگانهی لیکرت) میباشد. بنابراین، کیفیت مدل در آستانهی موردقبول ارزیابی میشود.
دستگاه مفهومی توسعهیافته، ترکیب شده از ده عنوان متن علمی متشکل از مقاله، کتاب، پایاننامه و سایر اسناد علمی معتبر بوده است که درآخر کیفیت الگوی خلقشده با استفاده از معیارهای پنجگانهی تری ویلیامز (2008: 73) ارزیابی و نهایتاً تأیید شد. ساختار مفهومی حاصل شده با آنچه که در دستگاههای مفهومی هنسن (2006)، کلارک (2009: 42ـ38)، لننیک و جردن (2010)، ریماند (2010)، اوایسیدی (2013: 179)، کیوساکی (2013: 20)، برمن و نایت (2013)، نیککمیل و همکاران (2014)، یو و ژانگ (2016: 34ـ23) و منصوریان (1396) همخوانی داشته و آنها را تأیید میکند.
9. نتیجه گیری
دستیابی به اهداف در عصر کنونی جز با هوشمندی میسر نخواهد شد و این هوشمندی است که تمام جنبههای زندگی بشری را در هزارهی سوم از خود متأثر ساخته است. در دنیای کنونی که وجوه زندگی به جمیع جهات، متأثر از هوشمندی است، نمیتوان فارغ از توجه به این پدیده پای در عرصهای گذارد و عرصهای با اهمیت امور مالی، خود اهم است. شاید بتوان گفت در هیچ عصری بهاندازهی عصر حاضر، بشر متأثر از هوشمندی و جنبههای ظهور یافته از آن نبوده است. یکی از مهمترین جنبههای هوشمندی که زندگی بشری را به طرز شگفتانگیزی متأثر میسازد، هوشمندی در جنبهی مالی است. هوشمندی در این حوزه میتواند سکویی برای ارتقای سایر جنبههای زندگی بشری بوده و موجبات رشد و ترقی آن را فرآهم آورد. همانطور که پیشتر بیان شد، علیرغم جایگاه ممتاز هوش مالی در امور مالی شخصی، این جنبه از هوشمندی بهندرت بهصورت دانشگاهی مورد تدقیق واقع شده و در آن الگوهای اندازهگیری جامع و کاملی که منتج از انباشت علمی پیشین باشد، مشاهده نمیشود. روشهای اجرای پژوهشی همچون فرا تلفیق از جمله مسیرهایی برای ساختاردهی به انباشت علمی در حوزههای مختلف دانش بشری است. در همین راستا و برای شکلدهی به معدود یافتهها در باب دستگاههای اندازهگیری هوش مالی، مطالعهی پیشرو باهدف یککاسه کردن الگوهای مفهومی موجود در این حوزهی خاص به مرحلهای اجرا درآمد. روش فرا تلفیق مبتنی بر ترجمه با مطالعهی منظم و مدون مدلهای مفهومی موجود در ادبیات علمی، میتواند منجر به تولید و توسعهی علم شود. مطالعهی در دست، با بررسی ده مدل توسعه دادهشده و موجود در ادبیات علمی توانست الگویی با دو مؤلفهي اصلی توانمندیهای امور مالی شخصی و توانمندیهای پایه را ساختاردهی کند. بر کسی پوشیده نیست که گذاری جهانی از عصر صنعتی به عصر اطلاعات در حال رخداد است و سنجش هوش مالی نیز در راستای تکامل مزبور بشر را یاری میرساند. الگویی که مطالعهی در دست، حاصل نمود ابزاری در اختیار قرار میدهد تا بتوان با استواری و استحکام بیشتری بهاندازهگیری این پدیده انسانی پرداخت و نتایج قابلاتکاتر و متقنتری نیز کسب نمود. در انتها لازم است یادآور شود که هیچ تلاشی در عالم بشری خارج از محدودیتهای موجود در آن نیست. این مطالعه نیز خارج از این حوزه نیوده و لازم است بدان آنها اشاره شود تا آیندگان با ملاحظه و در نظر داشتن آنها در مسیر توسعهی ادبیات علمی گام بردارند. محدودیت اکبر در اجرای پژوهش در دست، ضعف توسعهی ادبیات علمی مرتبط در حوزهی هوش مالی بود. باید توجه داشت که توسعهی مفهومی این پدیده دوران طفولیت خود را طی میکند و این محدودیت خود موجب زایش محدودیت دوم یعنی درک و انتقال مفهوم هوش مالی به مشارکتکنندگان در تحقیق برای ساختاردهی الگوی جدید، گردید که لازم است همواره مدنظر واقع گردند.
پیشنهادات کاربردی
این ابزار میتواند در مطالعهی رفتار بازار سرمایه و سرمایهگذاران و هر آنچه که مربوط به رفتارهای مالی است، یاری رساند. از جملهی آنها میتوان به نقشآفرینی آن در میزان ریسکپذیری، رفتارهای رمهای و هیجانی و متأثر ساختن سایر جنبههای روانشناختی در حین تصمیمگیریهای مالی اشاره نمود. همچنین میتوان به نقشآفرینی آن در کنار دیگر عوامل همچون دانشآموختگی مالی و سایر جنبههای زندگی اجتماعی اشاره نمود. دستگاه توسعهیافته در مطالعهی حاضر دربرگیرندهي دو مؤلفهي اصلی توانمندیها در امور مالی شخصی و توانمندیهای پایه یا مبنایی است. این دستهبندی مبین این مهم است که برخلاف اکثر مطالعات قبلی و جاری که دانش و سواد مالی را عنصر و هستهی اصلی هوشمندی در امور مالی تلقی میکنند، آن را یکی از مؤلفههای مرتبهي دوم شناخته و معرفی میکند. لذا لازم است تأکید شود که کسب دانش و سواد مالی به تنهایی منجر به کسب یا بهبود هوش مالی نخواهد شد. در کنار این مؤلفه باید به سایر مؤلفههای شناسایی شده در الگوی معرفی شده، توجه خاص داشت. از جملهی این موارد باید به نحوهی مواجهه با امور مالیاتی و مدیریت آن اشاره کرد. این که چگونه و با چه راهکارهایی بتوان میزان مالیات پرداختی را کاهش داد و در مقابل پول خود را حفظ کرد جنبهی بسیار مهمی در هوشمندی مالی است. داشتن برنامهریزی در اجرای امور مالی نیز از مهمترین شاخصهای شناسایی شده در ادبیات علمی در این حوزه است. شواهد به دست آمده در ادبیات علمی تأکید فراوانی بر داشتن برنامهی مالی در زندگی شخصی دارد. بیشک داشتن یک تقویم مالی در اجرای امور مرتبط با آن قابلیت فرد در دوراندیشی و آیندهنگری را بهبود بخشیده و مسیر برنامهریزی مالی را برای وی فرآهم میآورد. مدیریت اعتبار در این دستگاه مفهومی به معنای مدیریت بهینهی بدهیها است. بدین معنا که اقتضای هوشمندی در امور مالی، در اولویت قرار گرفتن بازپرداخت بدهیهای بد7 (بدهیهایی با نرخ بهرهي بالا و سررسید نزدیکتر) نسبت به بدهیهای خوب8 (بدهیهایی با نرخ بهرهي پائین و سررسید دیرتر) میباشد. ناظر بر شاخص چهارم از مؤلفهی اصلی اول، قابلیتهای فرد در مدیریت جریان وجوه نقد9، آگاهی و تحلیل ارزش زمانی پول10 (TVM)، ارزش خالص داراییها11 و مدیریت پساندازها و نیز توانایی تشخیص فرصتهای سرمایهگذاری کمرسیک و در عین حال با بازدهی بالا و بودجهبندی پول در زندگی مالی شخصی منتج به کسب نتایج و موفقیتهای مالی بیشتر میگردد. اولین شاخص از مؤلفهی اصلی دوم، اشاره به کسب دانش در حوزهی امور مالی دارد. دانش در خصوص مفاهیم پایهای همچون مسئولیتپذیری و تصمیمگیری مالی12، مدیریت درآمدها و مسیر شغلی13، مدیریت مخارج و اعتبار14 و مدیریت پسانداز و سرمایهگذاری15، سکوییهای جهشی در خصوص کسب دانش و آگاهی مالی و متعاقب آن دستیابی به هوشندی مالی به شمار میرود. در نهایت شاخص دوم از مؤلفهي اصلی دوم، مبین اهمیت توانمندی در تشخیص و مدیریت ریسک در امور مالی شخصی است. نحوهی شناخت انواع ریسک و تعامل با آنها در پیشبرد امور مالی شخصی مستلزم داشتن پیشآگاهی نسبت به مشکلات بالقوه در آینده و داشتن پساندازی برای مواقع یاد شده است. علاوه بر آن، در راستای مواجهه با ریسکها، داشتن برنامهي بیمهي عمر و سرمایهگذاری، از مهمترین اقدامات در جهت عملکرد هوشمندانه در امور مالی شخصی به شمار میرود.
تحقیقات آتی
در این پژوهش تلاش شد تا در بدو امر، دستگاه مفهومی استواری خلق شود و قطعاً گسترش و باز آزمایی آن در کنار سایر متغیرهایی که در عرصهی تصمیمگیریهای مالی ایفای نقش میکنند خارج از حوصلهی پژوهش پیشرو است. بیشک هر مطالعهای به هراندازه که کامل و عمیق باشد، قابلیت گسترش و توسعه را در خود محفوظ دارد لذا باید زمینهای برای طی مسیر تکامل آن در آینده توسط دیگر محققان را فرآهم آورد و مسیر را با ارائهی پیشنهاداتی باز گذارد. در این راستا پیشنهاد میشود الگویی تفسیری ساختاری از پیشرانهای توسعه و رشد هوشمندی مالی تدوین و تنظیم گردد تا بدین وسیله بتوان نسبت به چگونگی ارتباط پیشرانها و نیز سطوح آنها در تأثیرگذاری براین پدیده حاصل آید. همچنین پیشنهاد میشود در قالب مطالعهای با رویکرد کمی، الگویی ساختاری از ایفای نقش هوشمندی مالی در کنار سایر جنبههای روانشناختی در تصمیمگیریهای امور مالی با استفاده از روشهای نوینی همچون دیمتل فازی اجرا شود. اجرای تحلیل مشابهی در جهت ساختاردهی به الگوهای مفهومی هوشمندی مالی اما در سطح سازمانی نیز میتواند مفید و مرشد غنای ادبیات علمی باشد. علاوه بر موارد یادشده، روا و پایا سازی ابزاری برای اندازهگیری هوش مالی براساس مدل توسعهیافته در این تحقیق در شکل مطالعهای اثباتگرایانه مبتنی بر روش مدلسازی معادلات ساختاری و تضمین بررسی استواری مدل نیز کیفیت ادبیات علمی در این باب را مترقی خواهد کرد.
منابع
آقاسی، سعید. آقاسی، احسان. و بیگلری، سحر. (1395)، بررسی رابطه تحمل ریسک مالی و ویژگیهای سرمایهگذاران (هوش مالی، مهارت مدیریت مالی، ثروت) بر اساس مدل بومی شده دونالد مطالعه موردی: بورس اوراق بهادار تهران، دانش مالی تحلیل اوراق بهادار، 9(31): 33ـ21.
افتخاریعلیآبادی، اکبر. (1398). بررسی تأثیر هوش مالی بر رفتار استفاده از کارتهای اعتباری در میان مشتریان شعب بانک ملت در شهر تهران. دانش مالی تحلیل اوراق بهادار, 12(41), 29-43.
جاهدیآغچهاوبه، علی. (1397)، سنجش هوش رقابتی بر پایه مدل فازي و بررسی تاثیر آن بر هوش مالی در بانکهاي غیر دولتی،پایاننامهی کارشناسی ارشد چاپ نشده، دانشکدهی اقتصاد و مدیریت، دانشگاه تبریز، تبریز، ایران.
جزینی، علیرضا. (1395)، تعيين رابطه بين هوش مالي و ريسكپذيري كاركنان (مورد مطالعه: سازمان ورزش شهرداري تهران)، مدیریت شهری، 43: 128ـ115.
خطیری، محمد. تقیپوریان، یوسف. غلامیجمکرانی، رضا. جهانگیرنیا، حسین. (1398). ویژگیهای شخصیتی، هوش مالی مدیران و عملکرد شرکت. دانش حسابداری مالی, 6(3), 141-165. doi: 10.30479/jfak.2019.9988.2387
دیانتیدیلمی، زهرا. و حنیفهزاده، محمد. (1394)، بررسی سطح سواد مالی خانوادههای تهرانی و عوامل مرتبط با آن.” دانش مالی تحلیل اوراق بهادار (مطالعات مالی)، 26(25): 139ـ115.
سیف، علیاکبر. (1392)، روانشناسی پرورشی نوین (روانشناسی یادگیری و آموزش)، تهران: انتشارات دوران.
شاپوريان، رضا. (1369)، مقدمهای بر روانشناسی عمومی، تهران، انتشارات روزبهان، چاپ دوم.
صداقت، شهرزاد. (1397)، هوش مالی (FQ)عصر مردم، 23 (6461): 6.
علیاحمدی، علیرضا. رحیمی، بتول. (1398)، روششناسی ترکیب (یکپارچهسازی نتایج مطالعات کمی و کیفی و تولید دانش تفسیری)، تهران: انتشارات تولید دانش.
فنایی، سیدمجتبی. و گلستانی، ماندانا. (1389)، چگونه یک سرمایهگذار آگاه باشیم: سؤالات متداول برای سرمایهگذاران نوپا، تهران: شرکت اطلاع رسانی و خدمات بورس.
قلیپور، آرین. (1392)، مدیریت و رفتار سازمان (رفتار فردی)، تهران: انتشارات سمت.
کلارک، کن. (1394)، راهنمای تقویت هوش مالی به زبان ساده: از مبتدی تا پیشرفته، ترجمهی مینا ابراهیمیاردی و محمدجواد آذرشاهی، ملایر: انتشارات پژوهشگران تدبیر.
لننیک، داگلاس. و جردن، کاتلین. (1394)، هوش مالی: نحوهی اتخاذ تصمیمات هوشمندانه و ارزنده دربارهی زندگی و پولتان، ترجمهی محمدجواد آذرشاهی، سمیه اصلاحی و مریمسادات خاموشی، ملایر: پژوهشگران تدبیر.
منصوریان، الهام. (1396)، طراحی ابزاري براي سنجش هوش مالی، پایاننامهی کارشناسیارشد چاپ نشده، دانشگاه قم، دانشکدهی مدیریت و اقتصاد.
ویلیامز، تری. (1392)، روششناسی علم مدیریت، ترجمهی عادل آذر و سعید جهانیان، تهران: مرکز نشر دانشگاهی.
هاشمینژاد، سیدمحمد. و ابراهیمی، سیدبابک. (1391)، ارتقای هوشمندی مالی رمز شکوفایی بازار سرمایه، بورس، 99: 75ـ72.
هنسن، آر.بروک. (1394)، هوش مالی خود را افزایش دهید: تولید سرمایههای در گردش از داراییهای خفته شما، ترجمه: محمدجواد آذرشاهی، مریم سادات خاموشی و سمیرا قمری، ملایر: انتشارات پژوهشگران تدبیر.
References
Adams, SM, Zanzi, A. (2005), Developing political intelligence formaking feasible decisions. J. Manage. Dev., 25: 350-367.
Baker, H.K. and Nofsinger, J.R. (2010), Behavioral Finance: Investors, Corporations and Markets, USA: Wiley.
Barnett-Page, E. & Thomas, J. (2009), Methods for the synthesis of qualitative research: A critical review. BMC medical research methodology. 9. 59. 10.1186/1471-2288-9-59.
Ben-Caleb, E. Faboyede, S. Olusanmi, O. Oyewo, B. Fakile, S. Adegboyegun, A.E. Ademola, A. (2019), Financial Literacy: A Panacea to Poverty Reduction in Nigeria, International Journal of Civil Engineering and Technology (IJCIET) 10(2): 301–309.
Berman, K., & Knight, J. (2013), Financial Intelligence, Revised Edition: A Manager's Guide to Knowing What the Numbers Really Mean. Harvard Business Review Press.
Brunton G, Oliver S, Oliver K, Lorenc T. (2006), A Synthesis of Research Addressing Children’s, Young People’s and Parents’ Views of Walking and Cycling for Transport. London: EPPI-Centre, Social Science Research Unit, Institute of Education, University of London.
Campbell, D. T. (1974), Evolutionary epistemology. In P. A. Schilpp (Ed.), The philosophy of Karl Popper (Vol. 14, pp. 413-463). LaSalle, IL: Open Court.
Cook, S. Macaulay, S. (2004), Change management excellence. Kogan Page, London and Sterling.
Dixon-Woods M. (2011), Using framework-based synthesis for conducting reviews of qualitative studies. BMC Med, 9:39.
Faboyed, O.S. Ben-Caleb, E. Obligbemi, I. (2013), Financial Intelligence and the Quality of Higher Education in Africa, An International Multidisciplinary Journal Ethiopia, 7(3): 1-17.
Flax, C. (2018). Personal Financial Intelligence – AI and the Future of Money Management. 10.1002/9781119444510.ch32.
Gioia, D. A., & Pitre, E. (1990), Multi-paradigm perspectives in theory building. Academy of Management Review, 15, 584-602.
Goertzel, B. (2006), The Hidden Pattern. Brown Walker Press.
Gold, J.and Rattiner, J.H. (2009), Financial Intelligence: Getting Back to Basics After an Economic Meltdown, Sterling & Ross Publishers.
Gottfredson. L. S. (1997), Mainstream science on intelligence: An editorial with 52 signatories, history, and bibliography. Intelligence, 24(1):13–23.
Grinblatt, M. Keloharju, M. Linnainmaa, JT. (2011), Iq and Stock Market Participation. J. Finance 66(6): 2121-2164.
Grinblatt, M. Keloharju, M. Linnainmaa, JT. (2012), Iq, Trading Behavior, and Performance. Journal of Financial Economics 104(2): 339-362.
Haiyang, C. & Volp, R. (1998), An analysis of personal financial literacy among college students, Financial Services Review, 7(2): 107-128.
Hilgert, M. & Hogarth, J. & Beverly, S. (2003), Household Financial Management: The Connection Between Knowledge and Behavior. Federal Reserve Bulletin. 89. 309-322.
Horton, L. (2019), Making qualitative data more visible in policy: a critical appraisal of meta-synthesis. Qualitative Research. https://doi.org/10.1177/1468794119881953
Hunt, M. (1997), How science takes stock: The story of meta-analysis. New York: Russell Sage.
Hunter, J. E., Schmidt, F., & Jackson, G. (1982), Meta-analysis: Cumulating research findings across studies. Beverly Hills, CA: Sage.
Hayuningtyas, N. E. Suminar, T. and Suharini, E. (2021), Effectiveness of Project Based Learning and Guided Inquiry to Improve Learning Achievement and Entrepreneurship in Blora, Indonesia, Journal of Primary Education, 10(3): 254-260.
Huston, SJ. (2010), Measuring financial literacy. J Consum Aff 44: 296-316.
Kamil, N.S.S. Musa, R. and Sahak, S.Z. (2014), Examining the Role of Financial Intelligence Quotient (FiQ) in Explaining Credit Card Usage Behavior: A Conceptual Framework, Procedia - Social and Behavioral Sciences, 130: 568 – 576
Kartasova, J. (2013), Factors Forming Irrational Lithuanian Individual Investors' Behavior, Business Systems and Economics, 3(1): 69-78.
Kelly, M. Morgan, A. Ellis, S. Younger, T. Huntley, J. Swann, C. (2010), Evidence based public health: a review of the experience of the National Institute of Health and Clinical Excellence (NICE) of developing public health guidance in England. Soc Sci Med, 71:1056–1062.
Kiyosaki, R.T. (2008), Increase Your Financial IQ: Get Smarter withYour Money‘. First Edition, Grand Central Publishing, United States of America.
Kiyosaki, R.T. (2011), Rich Dad’s Cashflow Quadrant: Guide to Financial Freedom. Scottsdale USA: Plata Publishing.
Kiyosaki, R.T. (2012), Rich Dad Poor Dad: What the Rich Teach Their Kids about Money that the Poor and Middle Class Do Not. Scottsdale USA: Plata Publishing.
Kiyosaki, R.T. (2013), Rich Dad’s Increase Your Financial IQ: Get Smarter with Your Money. Scottsdale USA: Plata Publishing.
Lincoln, Y. S., & Guba, E. G. (1985), Naturalistic inquiry. Beverly Hills, CA: Sage.
Lusardi, A.M., & Mitchell, O. (2007), Financial literacy and retirement planning: Evidence and implications for financial education, Business Economics, January 2007, pg 35-44.
Maran, T. Ravet-Brown, T. Angerer, M. Furtner, M. & Huber, S. (2019), Intelligence Predicts Choice in Decision-Making Strategies. Journal of Behavioral and Experimental Economics. 84. 101483. https://doi.org/10.1016/j.socec.2019.101483
Melania and Ratnawati, T. (2020), Dampak Financial Quotient dan Lifestyle Terhardap Financial Behavior Dosen Wanita Di Stie Pancasetia Banjarmasin, Jurnal Ekonomi & Manajemen, Hal, 11(2): 87-103.
Mohd, R. Mohamad, S. Nor, N. Kamaruddin, BH. (2015), Measuring financial intelligence of Malaysian Gen-Y: a preliminary study. Durreesamin Journal 1: 2204-9827.
Mujanah, S. Ratnawati, T. Kusmaningtyas, A. (2019), The effect of competence, emotional quotient, and financial quotient on the business performance of small and medium enterprises in Surabaya, Indonesia, Advances in Social Science, Education and Humanities Research, 308: 99-102.
Nazemoff, V. (2014), The four intelligences of the business mind: How to rewire your brain and your business for success. Berkeley: Apress.
Neisser, U. Boodoo, G. Bouchard, T. J. Boykin, A. W. Brody, N. Ceci, S. J. Halpern, D. F. Loehlin, J. C. Perloff, R. Sternberg, R. J. and Urbina. S. (1996), Intelligence: Knowns and unknowns. American Psychologist, 51(2):77–101, 96.
Noblit, G.W. & Hare, R.D. (1988), Meta-Ethnography: Synthesizing Qualitative Studies. Newbury Park, CA: Sage Publications, Inc
OECD, (2013), Advancing National Strategies for Financial Education: A Joint Publication by Russia’s G20 Presidency and the OECD, Online OECD Publications: https://www.oecd-ilibrary.org/
Omoregie, O.K. (2019), Improving Organizational Performance Using Corporate Financial Intelligence: A Conceptual and Exploratory Review, Arabian Journal of Business and Management Review, 8(5): 1-9.
Pope, C. Ziebland, S. Mays, N. (2000), Qualitative research in health care: analysing qualitative data. British Medical Journal 320:114-116.
Ri, X. and Sijie, N. (2021), Investigation on Youth Internet Consumption Status and College Students’ Personal Financial Awareness in the New Consumption Era, East African Scholars Journal of Engineering and Computer Sciences, 4(4): 37-40.
Rajput, G. (2016), A study of financial Quotient among information technology professionals in India, Published Doctoral Dissertation in Management, University of Devi Ahilya Vishwavidyalaya, shri Vaishnav Institute of Management, Indore, India. https://shodhganga.inflibnet.ac.in/handle/10603/235371
Reigle, J. (2008), Silver Bullets: Strategic Intelligence for Better Design Firm Management, United States of America, Isaca Books.
Remund, DL. (2010), Financial literacy explicated: The case for a clearer definition in an increasingly complex economy. J Consum Aff 44: 276-295.
Rousseau, D.M. Manning, J. & Denyer, D. (2008), Evidencein management and organizational science:Assembling the field’s full weight to scientific knowledge through synthesis. Academy of Management Annals, 2, 475-515.
Santoso, F.R. and Ariati, J. (2014), Relationship between Financial Quotient with Entrepreneurship Motivation in Student Entrepreneur Program Participant of Diponegoro University, Empati, 3(2): 1-14. https://ejournal3.undip.ac.id/index.php/empati/article/view/7510/7270
Sujoko, and Lestari, A.D. (2009), Model Financial Quotient Yang Ditrapkan Pada Penghasilan Buruh PT. Maspion Surabaya , DIE – Jurnal Ilmu Ekonomi dan Manajemen, 6(1): 255-272.
Suri, H. (2012), Epistemological pluralism in research synthesis methods. Int J Qual Stud Educ, 1:1–23.
Volpe, R.P. Chen, H. & Pavlicko, J.J. (1996), Personal investment literacy among college students: A survey. Financial Practice and Education, 6(2), 86-94.
Wu, L. and Gu, Z. (2020), The Construction of University Financial Quotient Evaluation Index System and Its Level Measurement, Advances in Social Science, Education and Humanities Research, 517, 688-693.
Yahyazadefar, M. Zali, M.R. and Shababi, H. (2009), Determinants of Investors Financial Behavior in Tehran Stock Exchange, Iranian Economic Review, 14(23): 61-77.
Yu, C. and Zhang, H. (2016), "Financial Intelligence for Parents and Children (FIFPAC): Financial Intelligence Quotient (FQ) Test", Institute of Financial Intelligence, ISBN 1530851416.
[1] - Horton
[2] - Efficacy
[3] - Efficiency
[4] - Effectiveness
[5] - Ethics
[6] - Elegance
[7] - Bad debt
[8] - Good debt
[9] - Cash Flow Management
[10] - Time Value Of Money
[11] - Net Worth of Assets
[12] - Financial Responsibility & decision Making
[13] - Income & Careers
[14] - Spending & Credit
[15] - Saving & Investing