تدوین الگویی برای برنامه درسی مبتنی بر یادگیری خرد به منظور توسعه شایستگی تیم سازی مدیران با استفاده از نظریه داده بنیاد (مورد مطالعه شرکت رایتل)
سارا واحدچوکده
1
(
دانشجوی دکتر ی دانشگاه علامه طباطبائی
)
کوروش فتحی واجارگاه
2
(
دانشگاه شهید بهشتی
)
عباس عباس پور
3
(
دانشگاه علامه طباطبائی
)
الکلمات المفتاحية: برنامه درسی, یادگیری خرد, شایستگی تیم سازی, داده بنیاد,
ملخص المقالة :
هدف : یادگیری خرد به عنوان یکی از مهم ترین رویکردها نقش مهمی را در اثربخش کردن آموزش کارکنان و توسعه شایستگی های آنها ایفا می نماید. هدف پژوهش تدوین الگوی مفهومی برنامه درسی مبتنی بر یادگیری خرد در جهت توسعه شایستگی تیم سازی مدیران شرکت رایتل می باشد. مواد و روش ها : پژوهش حاضر کیفی بوده و با استفاده از نظریه داده بنیاد انجام گرفت. مشارکت کنندگان در پژوهش شامل رؤسا، مدیران شرکت و سازمانها ، اساتید دانشگاه، متخصصان و صاحبنظران در حوزه برنامه ریزی درسی و آموزشی بودند. که با استفاده از رویکرد نمونه گیري هدفمند و با مصاحبه نیمه ساختاریافته با 30 نفر، اشباع نظری در داده ها حاصل گردید. یافته ها : نتایج نشان داد مقوله محوري مطالعه حاضر الگوی برنامه درسی سازمانها است که در چهار بعد هدف، محتوا، روش های یاددهی- یادگیری و ارزشیابی تحلیل شد. این عناصر برنامه درسی بر پایه شرایط علی شکل گرفته اند و به راهبردهایی منجر می گردد. این شرایط و فرایند منجر به پیامدهایی در برنامه درسی سازمانها می شود. مجموعه این کنش و واکنش ها در بستر و زمینه ای صورت می پذیرد که قوت ها، ضعف ها، فرصت ها و تهدیدات، زمینه های لازم را برای این امر فراهم می آورند. نتیجه گیری: باوجود ضعف ها و چالش هایی که ملازم با یادگیری خرد می باشد، اما ديدگاه خبرگان نسبت به وجود برنامه درسي مبتنی بر یادگیری خرد مثبت است. این امر به معنای آن است که می توان از الگوی برنامه درسی مبتنی بر یادگیری خرد در جهت شایستگی تیم سازی افراد بهره گرفت.
Objective: Micro-learning as one of the most important approaches plays an important role in making staff training effective and developing their competencies. The purpose of this study is to develop a conceptual model of curriculum based on micro-learning in order to develop the competency of team building of Rytl company managers.
Materials and Methods: The present study was qualitative and was performed using data foundation theory. Participants in the study included presidents, managers of companies and organizations, university professors, specialists and experts in the field of curriculum planning. Using purposive sampling approach and semi-structured interviews with 30 people, theoretical saturation was obtained in the data.
Results: The results showed that the central category of the present study is the curriculum model of organizations which was analyzed in four dimensions of purpose, content, teaching-learning methods and evaluation. These curriculum elements are based on causal conditions and lead to strategies. These conditions and processes lead to consequences in the curriculum of organizations. The combination of these actions and reactions takes place in a context in which strengths, weaknesses, opportunities and threats provide the necessary context for this.
Conclusion: Despite the weaknesses and challenges associated with micro-learning, but the view of experts is positive about the existence of a curriculum based on micro-learning.
