محیط یاددهی ـ یادگیری کلنما: گذر از عصبفلسفه به عصبپدیدارشناسی
الموضوعات :حسین شرفی 1 , بختيار شعباني وركي 2 , محمد سعید عبدخدایی 3 , علی مقیمی 4
1 - فردوسی مشهد
2 - علوم تربيتي و روان شناسي
3 - فردوسی مشهد
4 - فردوسی مشهد
الکلمات المفتاحية: محیط یاددهی- یادگیری, عصبفلسفه, عصبپدیدارشناسی, نظریهی انتگرال,
ملخص المقالة :
هدف اصلی این مقاله تبیین نابسندگی و دشواریهای نظریهی عصبفلسفه، در ترسیم چارچوب محیطهای یاددهی - یادگیری و پیشنهاد بدیلی برای رفع این دشواریهاست. بنابراین نخست چشمانداز نظریهی عصبفلسفه به محیطهای یاددهی - یادگیری مورد بررسی و نقد قرار گرفته است، آنگاه با ابتنای بر رویکرد عصبپدیدارشناسی وارلا و با نظر به دیدگاه انتگرال، محیط یاددهی - یادگیری کلنما پیشنهاد شده است. مهمترین ویژگیهای این رویکرد در محیطهای یادگیری عبارتاند از: نگرش کلنگر و یکپارچه به حیات پیچیدهی آدمی، درنظرگرفتن روابط علّی و متعامد ذهن، بدن و محیط یادگیری و توجه همزمان به عین و ذهن و همهی لایههای پیدا و پنهان آن، با بهکارگیری تلفیقی روششناسیهای اول و سوم شخص در خصوص مؤلفههای اساسی محیطهای مذکور یعنی تدریس، ارتباط معلم و یادگیرنده، ارزشیابی و برنامه درسی به عنوان یک کل یکپارچه.