تدوین اصول طراحی عناصر کالبدی مسجد با تأکید بر سلسله¬مراتب شکلی به منظور افزایش حضور (مطالعۀ موردی: مساجد دورۀ قاجار شیراز)
الموضوعات :هادي كشميري 1 , علی اکبر حیدری 2 , فاطمه عماد 3
1 - دانشیار گروه معماری، واحد شیراز، دانشگاه آزاد اسلامی، شیراز
2 - استادیار گروه معماری دانشگاه یاسوج، ایران
3 - دانش آموخته دکتری معماری، واحد شیراز، دانشگاه آزاد اسلامی، شیراز
الکلمات المفتاحية: سلسله مراتب شکلی, مساجد دوره قاجار شیراز, معنویت, حضور, عناصر کالبدی. ,
ملخص المقالة :
در دهه اخیر بیشتر از قبل نیاز به یافتن راه حلی برای افزایش علاقه به حضور در مساجد می باشد. با مدرن شدن زندگی انسان، نیاز روحی انسان به عبادت پیش از قبل، انسان را نیازمند به حضور در مساجد کرده است. با وجود این انسان ها، کمتر از قبل علاقه به استفاده و ماندن در این فضاها دارند. این پژوهش نخست به دنبال یافتن پاسخ این پرسش است که سلسله مراتب شکلی مساجد طی دوره قاجار در شیراز چیست؟ و دوم اینکه اصول طراحی عناصر کالبدی مسجد با تأکید بر سلسله مراتب شکلی به منظور افزایش حضور چیست؟ هدف این مقاله، یافتن اصولی برای طراحی مساجد با تأکید بر سلسله مراتب شکلی به منظور افزایش حضور است. به این منظور ابتدا با مطالعات میدانی و بررسی های کتابخانه ای به اصل سلسله مراتب در مساجد پرداخته شد. سپس پیشنهادهای طراحی با توجه به معیارهای بوم شناسی بصری که در مطالعات کتابخانه ای بدست آمده بود، تهیه شد. این پیشنهادها در قالب یک پرسشنامه در میان خبرگان به روش دلفی ارزیابی شد. سپس نتایج این پرسشنامه در نرم افزار SPSS v25 تحلیل شد تا رعایت یا عدم رعایت، میزان تأثیرگذاری و اهمیت راه کارهای پیشنهادشده در مساجد قاجار شیراز بررسی شود. با توجه به تجزیه و تحلیل های انجام شده در این پژوهش، تأثیرگذارترین راه کارهایی که می تواند سبب ایجاد سلسله مراتب شکلی، در نتیجه افزایش معنویت و علاقه به حضور در مساجد شود، راه حل هایی نظیر افزایش «عناصر الحاقی و تزیینی» و «شاخص تر کردن خطوط بام» در طراحی است.
احمدی، فضل اله و خدیجه نصیریانی و پروانه اباذری (1387) «تكنيك دلفي: ابزاري در تحقيق»، مجله ايراني آموزش در علوم پزشكي، دوره هشتم، شماره1 (پياپي 19)، بهار و تابستان، صص 175-185.
پاكزاد, جهانشاه (۱۳۷۸) «فرم، شكل، گشتالت»، مجله مطالعات و پژوهش¬هاي دانشكده ادبيات و علوم انساني دانشگاه اصفهان، اصفهان، شماره 1، صص13-18.
پورجعفر، محمدرضا و مریم علوی بالمعنی (۱۳۹۱) ویدئو اکولوژی، تهران، آرمان¬شهر.
پیرنیا، محمدکریم (1383) سبک¬شناسی معماری ایران، تهران، معمار.
چینگ، فرانسیس دی کی (۱۳۹۴) الفبای معماری، ترجمه علی یاران، تهران، دانشگاه تهران.
--------------------- (1397) فرم، فضا و نظم، ترجمه دکتر علیرضا تغابنی و سیده صدیقه قویدل، تهران، وارش.
حیدری، علی اکبر و عیسی قاسمیان اصل و مریم کیایی (1396) «تحلیل ساختار فضایی خانه¬های سنتی ایران با استفاده از روش نحوفضا»، شهر ایرانی- اسلامی، سال هفتم، شماره ۲۸، صص21-۳۳.
دانش، جهان و خسرو موحد و ملیحه تقی پور (1400) «تبیین مفهوم سلسله مراتب شکلی- فضایی در الگوی سکونتگاهی قاجار (نمونه موردی: خانه¬های اعیانی تهران)»، نشریه معماری و شهرسازی ایران، دوره دوازدهم، شماره 2، صص251-263.
دفتر تأليف کتاب¬هاي درسي فنی و حرفه¬ای وکاردانش، طراحی و زبان بصری (۱۳۹۶) سازمان پژوهش و برنامه¬ریزی آموزشی، تهران، نشر کتاب¬های درسی.
دهخدا، علی اکبر (1385) لغت نامه دهخدا، تهران، دانشگاه تهران.
ذوالفقارزاده، حسین و ندا زرکش (۱۳۹۵) «کندوکاوی بر اصل سلسله مراتب در معماری اسلامی و فولدینگ»، چهارمین کنگره بین-المللی عمران، معماری و توسعه شهری، تهران، دبیرخانه دایمی کنفرانس، دانشگاه شهید بهشتی، تهران.
راستجو، سیده سولماز و محمدرضا بمانیان (1398)«گونه¬شناسی ساختار فضایی خانه معاصر ایرانی با تکیه بر محرمیت وسلسله¬مراتب»، نشریه هنرهای زیبا- معماری و شهرسازی، دوره بیست¬وچهارم، شماره 2، تیر، صص 49-58.
رضایی، رضا سیروس (۱۳۹۴) بازشناسی اصل سلسله¬مراتب در معماری مساجد ایران، همایش ملی معماری و شهرسازی بومی ایران، مؤسسه معماری و شهرسازی سفیران مهرازی،دانشگاه علم و هنر یزد، یزد.
سازمان میراث فرهنگی شیراز.
صاحب محمدیان، منصور (1386) «سلسله مراتب محرمیت در مساجد ایرانی»، نشریه هنرهای زیبا، دوره 29، شماره 29، فروردین، صص 59-68.
طبيبيان، منوچهر، نصیه چربگو و انیسه عبدالهی مهر (۱۳۹۰) «بازتاب اصل سلسله¬مراتب در شهرهاي ايراني- اسلامي»، نشریه معماری و شهرسازی آرمانشهر، دوره چهارم، شماره 7، پاييز و زمستان، صص 63-76.
عماد، فاطمه و خسرو موحد و ملیحه تقی پور و علی اکبر حیدری (1400) نظام شکلی و فضایی پنهان در ایجاد حس معنویت در مساجد (دوره قاجار شیراز)، رساله دکترای معماری، شیراز، دانشگاه آزاد شیراز.
فلامکی، محمد منصور (۱۳۸۲)ریشه¬ها وگرایش¬های نظری معماری، تهران، فضا.
گروتر، یورگ (۱۳۸۶)زیبایی¬شناسی در معماری.
ترجمه جوانشاه پاکزاد، چاپ سوم، تهران، دانشگاه شهید بهشتی.
مایس، پیرفون (۱۳۸۳) نگاهی به مبانی معماری از فرم تا مکان همراه با تحلیل و قیاس با مبانی معماری ایرانی، ترجمه و تعلیق سیمون آیوازیان، تهران، دانشگاه تهران.
نقره¬کار، عبدالحمید (۱۳۸۹) مبانی نظری معماری، تهران، دانشگاه پیام نور.
نقی¬زاده، محمد (۱۳۷۷) «مقاله صفات شهر اسلامی در متون اسلامی»، مجله هنرهای زیبا، شماره 4 و 5، زمستان، صص47-61.
Ching, F. D. K. (1979) Architecture: Form, space and order. New York: Van Nostrand Reinhold.
Mayhew, S. (2003) Dictionary of Geography. Oxford University Press.
Lawlor, R. (1982) Sacred geometry. London: Thames and Hudson.
Smith, c, (2017) Journal of Learning Spaces, Volume 6, Number 3, 59-67.
فصلنامه علمي «مطالعات شهر ایرانی- اسلامی»
شماره چهل و ششم، زمستان 1400: 107-79
تاريخ دريافت: 29/10/1400
تاريخ پذيرش: 16/06/1401
نوع مقاله: پژوهشی
تدوین اصول طراحی عناصر کالبدی مسجد با تأکید بر سلسلهمراتب شکلی به منظور افزایش حضور (مطالعۀ موردی: مساجد دورۀ قاجار شیراز)
هادی کشمیری1
علی اکبر حیدری2
فاطمه عماد3
چکیده
در دهه اخیر بیشتر از قبل نیاز به یافتن راهحلی برای افزایش علاقه به حضور در مساجد میباشد. با مدرن شدن زندگی انسان، نیاز روحی انسان به عبادت پیش از قبل، انسان را نیازمند به حضور در مساجد کرده است. با وجود این انسانها، کمتر از قبل علاقه به استفاده و ماندن در این فضاها دارند. این پژوهش نخست به دنبال یافتن پاسخ این پرسش است که سلسلهمراتب شکلی مساجد طی دوره قاجار در شیراز چیست؟ و دوم اینکه اصول طراحی عناصر کالبدی مسجد با تأکید بر سلسلهمراتب شکلی به منظور افزایش حضور چیست؟ هدف این مقاله، یافتن اصولی برای طراحی مساجد با تأکید بر سلسلهمراتب شکلی به منظور افزایش حضور است. به این منظور ابتدا با مطالعات میدانی و بررسیهای کتابخانهای به اصل سلسلهمراتب در مساجد پرداخته شد. سپس پیشنهادهای طراحی با توجه به معیارهای بومشناسی بصری که در مطالعات کتابخانه ای بدست آمده بود، تهیه شد. این پیشنهادها در قالب یک پرسشنامه در میان خبرگان به روش دلفی ارزیابی شد. سپس نتایج این پرسشنامه در نرمافزار SPSS v25 تحلیل شد تا رعایت یا عدم رعایت، میزان تأثیرگذاری و اهمیت راهکارهای پیشنهادشده در مساجد قاجار شیراز بررسی شود. با توجه به تجزیه و تحلیلهای انجامشده در این پژوهش، تأثیرگذارترین راهکارهایی که میتواند سبب ایجاد سلسلهمراتب شکلی، در نتیجه افزایش معنویت و علاقه به حضور در مساجد شود، راه حل هایی نظیر افزایش «عناصر الحاقی و تزیینی» و «شاخص تر کردن خطوط بام» در طراحی است.
کلید واژهها: سلسلهمراتب شکلی، مساجد دوره قاجار شیراز، معنویت، حضور، عناصر کالبدی.
مقدمه
جوامع سنتی در یک فضای معنوی زندگی میکنند که هم از لحاظ کیفی و هم از لحاظ کمی، جویای همگنی و تناسب کامل است. آفریدههای معماری آن چون از جهانبینی تام و کامل مایه میگیرد، نیروی خلاقه انسان را پدید آوردهاند و آن را به سوی غایتی رهنمون میکند که جامعه را به صورت یک محل واحد درمیآورد؛ در ورای این وحدت و پیوستگی، یک شالوده انکارناپذیر دیده میشود که تفهیم آن برای درک سنت ایران، ضروری است (طبیبیان، ۱۳۹۰: ۶۴).
اصل سلسلهمراتب، يکی از مهمترين اصول طراحی مساجد است که به عنوان يکی از نشانههای تفکرات ایرانی- اسلامی نیز مطرح میشود. سلسلهمراتب به تعبیری در گذر از عالم مادی به عالم معنوی و ساحت قدسی معرفی میشود، اما به دلایل متفاوتی مثل نگاه صرفاً عملکردی و بیتوجهی به روح معنوی مساجد، در مساجد امروز مورد کملطفی و بیتوجهی میباشد. از اينروی نظر به اهمیت اين اصل در معماری مساجد معاصر بهویژه در شیراز، نیاز به بازشناسی و بررسی مساجد قدیمی شیراز بهویژه مساجد دوره قاجار است که از نظر تعداد و معماری قابل توجه هستند، تا با تحقیق و تفحص در مفاهیم سلسلهمراتب بهویژه در کالبد مساجد که امروزه مورد توجه میباشند، بتوان به اصول طراحی رسید و به کمک آن بتوان با استفاده از عناصر کالبدی سلسلهمراتب سبب ایجاد علاقه به حضور و معنویت در مساجد امروزی شد.
اكثر پژوهشهاي معمول درحوزۀ سلسلهمراتب مانند مقالههای «سلسلهمراتب محرميت در مساجد ايراني» (ر.ک: صاحب محمدیان، ۱۳۸۶)، «بازتاب اصل سلسلهمراتب در شهرهاي ايراني- اسلامي» (ر.ک: طبیبیان و دیگران، ۱۳۹۰)، «بازشناسی اصل سلسلهمراتب در معماری مساجد ایران» (ر.ک: رضایی، ۱۳۹۴) و مقاله «کندوکاوی بر اصل سلسلهمراتب در معماری اسلامی و فولدینگ» (ر.ک: ذوالفقارزاده و زرکش، ۱۳۹۵) با استفاده از مطالعات کتابخانهای و مشاهدات میدانی به گردآوري اطلاعات ميپردازند که این امر سبب شده که تاکنون تدوین الگویی برای طراحی مساجد با تأکید بر سلسلهمراتب شکلی به منظور افزایش حضور مسجد انجام نگرفته باشد. این امرخود عامل بازدارندۀ مهمي در تئوريزه شدن و كاربرد اين مؤلفهها در معماري معاصر شده است.
از ديدگاه نویسنده، روشهاي موجود براي تحليل، تفسير و شناخت و تبيين مؤلفههاي تأثيرگذار بر ايجاد فضاي معنوي كافي نیست. روش پيمايشي براي سنجش كيفيت اين مؤلفهها از نظر كاربران، برای دستيابي به حس القاشده در كاربر و سنجش كمي و تحليل كيفي دادههاي كمي با استفاده از نرمافزارهاي تحلیلی به منظور درك كيفيت اين مؤلفهها نياز است. در اين نوشتار، تلفيق نتايج حاصل از تحليل كمي به كمك اين نرمافزار و نتايج مستخرج از بخش پيمايشي، موجب ميگردد تا طراح درك مناسبي از اين مؤلفهها براي ايجاد فضاي معنوي داشته باشد. از آنجا که اینگونه تحقیقات نیاز به تحقیقات گسترده و میدانی دارد، تحقیقات به مساجد قاجار شیراز محدود شد تا بتوان با دسترسی کافی به مساجد این دوره در شیراز و بررسی آنها به نتایج مطلوب دست یافت که این موضوع در نوع خود جدید میباشد. همچنین دلیل انتخاب مساجد دوره قاجار در شیراز به این دلیل بوده است که تعداد مساجد دوره قاجار شیراز که هنوز مورد استفاده قرار میگیرد و تغییرات اساسی در عناصر کالبدی آنها ایجاد نشده است، نسبت به مساجد دورههای دیگر در شیراز، بسیار بیشتر است.
بعد از بیان مسئله و دغدغههای تحقیق، این پرسشها در ذهن پژوهشگر شکل گرفت که:
1. سلسلهمراتب شکلی مساجد طی دوره قاجار در شیراز چیست؟
2. اصول طراحی عناصر کالبدی مسجد با تأکید بر سلسلهمراتب شکلی به منظور افزایش حضور چیست؟
با توجه به پرسشهای تحقیق، فرضیههای تحقیق به صورت زیر شکل گرفت که در پاسخ پرسش اول به نظر میرسد که سلسلهمراتب شکلی در فضاهای مساجد شیراز در دوره قاجار در سه مرحله است: مرحله اول انفصال، مرحله دوم انتقال و مرحله سوم وصال. در پاسخ پرسش دوم به نظر میرسد که اصل سلسلهمراتب در معماری ایرانی از گذشته تا به امروز در تمامی مساجد ایران حضور داشته است که به دنبال آن عوامل کالبدی مانند نور، رنگ و تزیینات، آن را پوشش میدهد.
متغيرهاي مورد بررسي در این تحقیق بدین گونهاند: «متغیر مستقل: مؤلفههای سلسلهمراتب شکلی در معماری؛ متغیر وابسته: اصول کالبدی طراحی مساجد؛ متغیر میانی: شاخصههای مساجد دوره قاجار».
پیشینه تحقیق
صاحب محمدیان (1386) در مقالۀ «سلسلهمراتب محرميت در مساجد ايراني»، ابتدا به تبيين جايگاه سلسلهمراتب در علوم و معارف سنتي و اسلامي- ايراني پرداخته است تا ابعاد مختلف و وجوه و جنبههاي آن وضوح بيشتري بيابد و پس از آن نيز برای بررسي يكي از وجوه سلسلهمراتب با عنوان «سلسلهمراتب محرميت» در مساجد ايراني به گونهبندي مساجد در نحوۀ ورود به صحن و مقايسۀ اين نحوۀ ورود با نحوۀ ورود به ايوان و گنبدخانه پرداخته است. در نهايت چنين نتيجه گرفته است كه تمهيداتي همچون «سلسلهمراتب محرميت»در مساجد ايراني، احساس قرار گرفتن در ساحتي ديگرگونه را براي مخاطب تشديد مينمايد و در جريان سلوك و انتقال مخاطب از ساحتي به ساحت ديگر، دخيل و مؤثرند.
طبیبیان و همکاران (1390) در مقالهای با عنوان «بازتاب اصل سلسلهمراتب در شهرهاي ايرانی- اسلامي» به سلسلهمراتب به عنوان يکي از مهمترين اصول موجود در عرفان اسلامي و مورد استفاده در شهرسازي ايرانی- اسلامي پرداختهاند. اين اصل، يکي از مهمترين قوانين لازم براي دستيابي به انسجام شهري است. در شهرهاي گذشته ما، سلسلهمراتب به صورت پيوسته در تمامی مقياسها از استخوانبندي شهر تا ترکيبات معماري مورد توجه بوده است. اما مرور تجربههای شهري معاصر نشان ميدهد که لفظ سلسلهمراتب به صورت صوري و اغلب موردي و موضعي مطرح بوده است، نه اينکه مفهوم جامع آن (شامل موارد و مراتب لازمه و توجه به کليت کالبد فضاهاي شهري و معاني آنها) مورد توجه قرار گيرد.
در مقاله «بازشناسی اصل سلسلهمراتب در معماری مساجد ایران»نوشته رضایی (1394)، بازشناسایی اصل سلسلهمراتب، یکی از عوامل مهم ایجاد احساس معنوی از ابعاد گوناگون در معماری مساجدو ریشهیابی این اصل است که به عنوان تمهیدی است که معماران ایرانی، گونۀ اول آن را بدو ورود انسان به مسجد به کار گرفتهاند و گونه دیگر آن، ورود به ایوان و گنبدخانه است. در این راستا در نوشتار حاضر با استفاده از روش عمل به نظر، ابتدا ابعاد مختلف این مقوله در مساجد ایرانی بازشناسی میشود و در ادامه با بررسی چند نمونه مختلف، در نهایت چنین نتیجه گرفته میشود که تمهیداتی چون سلسلهمراتب از اصول معماری مساجد بوده، نهتنها از منظر کارکردی، بلکه از منظر تغییر حس مکان و قرارگیری در فضایی مقدس، بسیار حائز اهمیت است.
مقالۀ «کندوکاوی بر اصل سلسلهمراتب در معماری اسلامی و فولدینگ»، نوشته ذوالفقارزاده و زرکش (۱۳۹۵)، تحقیقی در راستای تبیین جایگاه اصل سلسلهمراتب در معارف اسلامی- ایرانی و همچنین اهمیت و مصادیق آن در خلقت جهان هستی است. نویسندگان در این راستا به بررسی این اصل در معماری فولدینگ پرداختهاند که یکی از ویژگیهای آنها، سلسلهمراتب است. در واقع معماری فولدینگ، نبود سلسلهمراتب در جهان و همچنین اندیشه افقگرایی (رشدگیاهی به نامریزوم) را مطرح میکند.
عماد و همکاران (1400) رساله خود را با عنوان«نظام شکلی و فضایی پنهان در ایجاد حس معنویت در مساجد (دوره قاجار شیراز)»، با هدف شناخت بنمایههای نظام شکلی و فضایی و حس معنویت و پیدا کردن تأثیرگذارترین بنمایهها به منظور استفاده از آنها در مساجد معاصر و همچنین یافتن ارتباط بین نظام شکلی و فضایی با حس معنویت نوشتهاند. بدین منظور ابتدا به كمك مطالعات کتابخانهای و استفاده از پرسشنامه و مشاهده به گردآوری اطلاعات پرداختهاند. سپس با پر کردن پرسشنامه و بررسی نتایج آن در نرمافزار اسپیاساس4 و بررسی پلانهای مساجد نمونه موردی در نرمافزار دپمپ5 به تجزیه و تحلیل اطلاعات بهدستآمده پرداختهاند. نتایج بهدستآمده حاکی از آن است که تأثیر نظام شکلی بر حس معنویت، بیشتر از تأثیر نظام فضایی بر حس معنویت است.
دانش و همکاران (1400) درمقاله «تبیین مفهوم سلسلهمراتب شکلی- فضایی در الگوی سکونتگاهی قاجار» به دنبال یافتن مؤلفههای سلسلهمراتب شکلی فضایی و بررسی کیفی و کمی آن در زبان الگوی بناهای قاجار تهران هستند. روش تحقیق این مقاله، پرسشنامه و نحو فضاست. نتایج نشان میدهد که سه شاخص عمق، اتصال و همپیوندی در سه دوره قبل از ناصری، ناصری و بعد از ناصری به مرور زمان با کاهش درونگرایی، عمومیت و یکپارچگی همراه بوده است.
اسمیت (2017) در مقاله «تأثیر سلسلهمراتب و هندسه چیدمان در طراحی فضاهای آموزشی»، چگونگی تأثیر پیکربندی و هندسه فضایی فضاهای یادگیری را بر تعامل، با تمرکز ویژه بر سلسلهمراتب بین افراد در فضا، مورد بحث قرار میدهد. روش تحقیق این مقاله به وسیله طرحهایی است که به صورت نمودار ارائه میشود تا از نظر دینامیک، قدرت معلم به دانشآموز و دانشآموز به دانشآموز را بر اساس مجموعهای از اصول طراحیشده بر اساس طراحی فضاهای آموزشی و یادگیری نشان دهد. این مقاله مشاهده میکند که برخی از این اصول دارای سلسلهمراتب هستند که به طور ظریف، دینامیک قدرت معلممحور سنتی را تقویت میکند و نتیجه میگیرد که هندسه و سلسلهمراتب فضایی باید به عنوان شاخصهای کلیدی در طراحی فضای یادگیری در نظر گرفته شوند.
مبانی نظری
سلسلهمراتب
پنج شاخص هویت، سلسلهمراتب، تعامل باخانواده، محرمیت و امنیت، شاخصهای فرهنگی تأثیرگذار بر معماری ایرانی هستند که از گسترش پنج اصل درونگرایی، نیارش، مردمواری، خودبسندگی و پرهیز از بیهودگی (ر.ک: پیرنیا، 1383) به دست آمدهاند (راستجو و بمانیان، 1398: 52).
سلسلهمراتب، واژهای است مرکب و از دو کلمه سلسله و مراتب تشکیل شده است که معنی هر کدام به قرار زیر است: «سلسله به معنی زنجیر آهن، طلا و نقره، پیوستگی چیزی به چیزی و پیوسته کردن معنا شده است» (ر.ک: دهخدا، 1385). «مراتب جمع مرتبه و به معنی درجات، طبقات، رتبهها و بارها و دفعات میباشد. سلسله مراتب سیستمی با درجهبندی اعتبار و جایگاه از پایینترین مرتبه تا بالاترین میباشد» (همان). در لغتنامه جغرافیا، سلسله مراتب عبارت است از: «هرگونه نظمی از عوارض و پدیدهها که به صورت یک طبقهبندی یا رتبهبندی ذکر شود» (Mayhew, 2003: 247).
سلسلهمراتب به معنی سازماندهی و ترکیب فضاها و عناصر بر اساس ویژگیهای کارکردی و محتوایی آنها که موجب به وجود آمدن ترتیب و نظمی قاعدهمند در نحوۀ قرارگیری مشاهده یا استفاده از آنها میشود، است (دانش، 1400: 254).
سلسلهمراتب، یکی از اصولی است که ارتباط بین اجزای یک کل و ارتباط بین کلهایی را که خود، جزئی از کل بزرگترند، تعریف میکند؛ بدین ترتیب که هرگاه چند عنصر در کنار هم قرار گیرند، نظمی در روابط بین آنها به وجود میآید. سلسلهمراتب در واقع نظمی فراگیر است که انتظار میرود عناصر با ارزشهای متفاوت تحت تأثیر آن قرار گیرند (ر.ک: گروتر، ۱۳۸۶). به اجمال میتوان گفت که سلسلهمراتب، ارتباطی سیستماتیک را بین اجزای نظامیافتهای بنیان مینهد که خود تشکیلدهندۀ یک کل هستند. نظم سلسلهمراتبی در تعریف و تعیین موقعیت و ارزش هر جزء یک کل و همچنین ارزش یک کل را به تنهایی و نسبت به سایر مجموعهها تعریف میکند (ر.ک: نقیزاده، ۱۳۷۷).
سلسلهمراتب در معماری
اصل سلسلهمراتب حاکی از این است که در اغلب و شاید هم درهمۀ ترکیبات معماری، تفاوتهای واقعی بین فرمها و فضاها وجود دارد. این تفاوتها تاحدّی نشاندهندۀ میزان اهمّیّت فرمها، فضاها و نقش عملکردی، صوری و سمبلیک آنها در سازماندهی است. البتّه سیستم ارزشگذاری که توسّط آن اهّمیّت نسبی سنجیده میشود، بستگی به موقعیّت خاص، نیازها و خواستههای استفادهکنندگان و تصمیمات طرّاح خواهد داشت. ارزشهای بیانشده ممکن است فردی یا اجتماعی، شخصی یا فرهنگی باشند. در هر صورت نحوۀ تعیین این تفاوتهای عملکردی یا سمبلیک در میان اجزای یک بنا، امر حسّاسی برای ایجاد یک نظام بارز سلسلهمراتبی در میان فرمها وفضاهای بنا محسوب میشود. برای اینکه یک فرم یا فضا به عنوان فرم یا فضایی مهم در یک سازماندهی تفکیک گردد، باید آشکارتر باشد. این امر به این ترتیب میتواند حاصل شود که به این شکل یا فرم، اندازهای استثنایی -شکلی یگانه- مکانی مهم و باارزش بدهیم. در تمام موارد، فرم یا فضایی که از نظر سلسلهمراتب مهم است، به وسیلۀ استثنایی بودن خود نسبت به حدّ مقرّر و خلاف الگوی منظّم و مقرّر عمل کردن دارای اهّمیّت و معنی میگردد (چینگ، ۱۳۹۴: ۱۵۶).
در معماري سنتي ايران، هر فضا، هويت ويژۀ خود را دارد. از هنگام ورود به فضا، بخشهاي مختلف به دنبال هم قرارگرفتهاند تا با ايجاد سلسلهمراتب فضايي مناسب به كالبد مجموعه شكل دهند. اين امر بدينگونه در معماري سنتي ما انجام پذيرفته است: مرزبندي فضاها با كالبدهاي تعريفشده و روشن بودن مرز ميان فضاها، بهرهگيري از فضاهاي واسط و فاصلهانداز به نام ميان در فضاهاي اصلي، پرهيز از يكپارچه كردن فضاها يا از ميان بردن مرزها، داشتن ويژگيها و تمايزات كمي و كيفي هر فضا براي متمايز شدن و تفرد در بين فضاهاي ديگر (ر.ک: نقرهكار، ۱۳۸۷).
در طراحی معماری، بین تقارن، نظم و سلسلهمراتب، رابطه علّی وجود دارد , 1979) Ching(. هندسه، نظم مکانی است که از طریق اندازهگیری و رابطۀ اشکال تعریف میشود (ر.ک: , 1982Lawlor). سلسلهمراتب به دلیل ترکیب عناصر با توجه به درجه و میزان اهمیتشان، نوعی نظم پیچیده را به دست میدهد. در اینجا الزاماً جدایی میان عناصر وجود ندارد. برای به وجود آوردن سلسلهمراتب نهتنها میتوان به شیوههای دگرگونی اندازههای نسبی متوسل شد، بلکه میتوان به آمادگیها و جنبههای استثنایی فرم در تعامل با متن یا بافت نیز توسل جست (از آن جمله است: مرکزیت، محوریت جهتگیری، تقابل هندسی و نظایر اینها). هر کس که از سلسلهمراتب در محیط مصنوع سخن به میان میآورد، حاضر و آماده فقط به محور، تقارن، مرکزیت و نظایر اینها میاندیشید. به هر حال برشمردن تمام شیوههایی که میتواند بر تفوق یک عنصر، در متن آن تأثیر بگذارد، فایدهای نداردو چنین نیست که تقارن آنها، راه دستیابی به آن باشد. حتی تغییرات ساده در جهتگیری ساختمانی خاص با توجه به دیگر ساختمانها، از آنجا که نوعی استثنا در آن ایجاد میکند، کافی است تا سلسلهمراتب مشخصی را به وجود آورد.
بدین ترتیب سلسلهمراتب تلویحاً در بردارندۀ تفوق فضاها یا اشیاست. ما سلسلهمراتبهای گوناگونی را همهروزه در سازماندهی تفکرات خود مورد استفاده قرار میدهیم؛ زیرا برای تسهیل جهتگیریمان در فضاهای پیچیده، به اینگونه ارجاعات نیاز داریم. هنگامی که سلسلهمراتبهای متعدد و دارای ارزشهای یکسان وجود داشته باشند، وضوح سلسلهمراتب خدشهدار میگردد (مایس، ۱۳۸۳: ۵۶).
اصل رده بندي يا سلسلهمراتب را ميتوان در سه سطح زير آشكارا ديد:
|
شکل 1- ردهبندی سلسلهمراتب
اگر در این الگو، تقدم و تأخر فضاها به گونهای باشد که دسترسی به یک فضا، با عبور از فضاهای پیشین صورت گرفته، یا اینکه دسترسی بصری به یک فضا، تنها از طریق بخشهای خاصی از فضا صورت گیرد، در چنین حالتی یک نظم مراتبی بر فضا حاکم میشود که برگرفته از نوع استقرار فضاها در نظام کلی پیکرهبندی فضایی است. این نظام مراتبی تحت عنوان سلسلهمراتب مکان قابل تعریف است (حیدری و دیگران، ۱۳۹۶: ۲۲). سلسله مراتب به وسیله شکل، فرمها و فضاها به وسیله تمایز آشکار شکلشان از بقیّۀ قسمتهای یک ترکیب میتوانند تفوّق بصری یابند (چینگ، ۱۳۹۴: ۱۵۷). در ویدئواکولوژی، محیط بصری پیرامون انسانبه عنوان یک عامل اکولوژیکی مورد بررسی قرار میگیرد که در آن فضا در دو سطح ارکان و اجزای تشکیلدهنده آن تحلیل میشود (پورجعفر و علوی، ۱۳۹۱: ۸۸).
شکل و سلسلهمراتب شکلی
هرگونه ابزاری که بتواند راه اتصال میان جهان ذهنی هر فرد با جهان فکری هر انسان دیگری راباز کند، بیتوجه به جنس و نوع آن، از اولین لحظهای که متظاهر میشود به بعد، نمیتواند فاقد شکل باشد. شکل، تعیین رمز و راز میکند؛ شکل، بعدهای ذهنی را مینمایاند؛ شکل، احساسهای درکشده و به غوطه برده شده را به زبان میآورد؛ شکل، به همدلیهای انسانی و به دلبستگیهای عاطفی اشارت میدهدو شکل، راه فشردن دست دلها را مینمایاند (فلامکی، 1382: 53). اصلیترین ویژگی سطح، شکل آن است. شکلهای طبيعی، اشکال دنيای طبيعی اطراف ما را نشان میدهند. بعضی از اشکال هندسی هستند که براساس کيفيت بصری، بر احساس و ادراک انسان تأثير میگذارند. در هنرهای تجسمی و هنرهای کاربردی از انواع اشکال برای بيان مفاهيم و کيفيات مورد نظر بهره میگيریم (دفتر تأليف کتابهاي درسي فنی و حرفهای وکاردانش، ۱۳۹۶: ۸۰).
شکل میتواند چندان تکاملیافته به نظر رسد و بیانگر مشخصههای اندازهای، رنگی، ترکیبی و تناسباتی صلب شود، که ماندگاری خود را به ما القا کند و یا برعکس، دگرگونی مشخصههایی نظیر آنچه آوردیم، چندان محسوس باشد و به چشم میآید، به گونهای که علیرغم دریافت هویتی قابل تعیین و تعریفی که از آن خواهیم داشت، بر ناپایداریاش نظر دهیم. از دیدگاه ما، شکل سوای اینکه تنها راه ممکن برای انتقال مفهومی خاص ازسوی آفریننده برای بهرهوری کننده است، از مجموعه مشخصههایی برخوردار است که به آن توان کارآیی میبخشد. شکل، ویژگی اصلیای است که توسط آن، فرمها را شناسایی و دستهبندی میکنیم. فرم، علاوه بر شکل، خواص بصری اندازه، رنگ و بافت را نیز داراست (چینگ، ۱۳۹۴: ۵۳).
شکل هرچیزی، چهرهای است که هرگونه دستساختۀ انسانی و هر بخشی از طبیعت- به هربعدی که باشد- را به ما مینمایاند و دارای اندام خاصی است. اندام هرشکل را چگونگی جای گرفتن اجزای سازنده آن به دست میدهد؛ اجزایی که با یکدیگر رابطههایی معین و مشخص دارند؛ رابطههایی که در سطحها و در تناسبها، در فرورفتگیها و بیرونزدگیها، در نرمیها و در زبریها، در تندیها و درملایم شدن رنگها، به ترتیب وتناسبهایی خاص متظاهر میشوند (پاکزاد، 1378: 13).
شاید در نگاه اولیه به کلمه شکل و فرم، هر دو به یک مفهوم به نظر آیند که در واقع به این صورت نیست و در مفاهیم با هم متفاوتند؛ هر چند که همیشه باهم و همراه هم هستند. لوی کان در اینباره مینویسد: فرم با شکل یکی نیست. شکل به طرح مربوط است، اما فرم به نمایش گذاشتن اجزای جداییناپذیر میپردازد. آدرنو نیز درباره فرم میگوید: فرم چنانکه از خود لفظ پیداست، یک چیز است و خود آن چیز اجازه ندارد به تکرار خود منجر گردد. شاید شکل را بتوان دستعورالعمل استفادۀ فرمها در ارتباط آنها با یکدیگرتعریف نمود. چینگ نیز درباره شکل در کتاب خود اینگونه مینویسد: «شکل ویژگی اصلیای است که توسط آن، فرمها را شناسایی و دستهبندی میکنیم. فرم، علاوه بر شکل، خواص بصری اندازه، رنگ و بافت را نیز دارد» (چینگ، ۱۳۹۴: ۵۳).
در ترکیب معماری، یک محور، یکی از وسایل تنظیمکننده قدرتمند است که میتواند شرایط تقارن را مشخص کند. اصل سلسلهمراتب در طراحی دلالت بر درجه اهمیتی دارد که به عناصر مختلف در یک ترکیببندی داده میشود (ر.ک: , 1979Ching). این یک اصل پذیرفتهشده گسترده در طراحی معماری است که کیفیتهایی مانند محورها و تقارن میتوانند سلسلهمراتب و جهتگیری شکل را تحت تأثیر قرار دهند (, 2017: 60Smith).
سلسله مراتب شکلی را میتوان جزء دسته مواردی دانست که در معماری با علم ریاضی و علم معنا تعریف میگردد. در واقع آغاز هر شکل را از نقطه میدانند که با تبدیل آن به دونقطه میتوان به خط دست یافت و در گسترش خط به اشکال اقلیدسی و با دوران آن به دایره و کره رسید که نمادی از عالم است. شکل در معماری ما، حرکتی است ازنقطه به خطوط و اشکال اقلیدسی و نهایت دایره و کره میشود که در آن مربع برگرفته از عالم چهارگانه طبایع که بر اثر نفس و عقل به ذات الهی میرسد، که حرکت است از مربع با واسطهایی چون مثلث و خطوط که به دایره میرسد و نهایت دایره که به کره که خود نقطهای در این جهان بیش نیست تبدیل میگردد که نقطه، همان ذات الهی است. شکل در معماری ایرانی، حرکتی از عالم ماده به ذات الهی است که این حرکت با در کنار مفاهیم و تفکرات قرار گرفتن، تعالی مییابد. به نوعی اشکال در معماری ایرانی را میتوان بر اساس الهام تفکر گسترش ذات الهی و تبدیل آن به عالم هستی دانست که این اشکال با کنار هم قرار گرفتن به وجود میآیند (پاکزاد، 1378: 13).
سلسهمراتب شکلی پیوسته دگر میشود و این دگرشدن، سببها و نیز آهنگش را معمولاً درون خود بنا یا ماهیت و ذات آن دارد. این مجموعه دادهها که تنها دریک «آن» ثابت جلوه میکند، ازآنجا که از منطق یا لوژیک ساختمانی خاصی پیروی میکند، ساختارشکل به شمارمیآید. ساختار به معنای موجودیت شبهساختمانی برپا نگهداشتهشده و برپا نگهدارنده تمامی رابطههایی است که میان اجزای متفاوت و تکمیلکننده شکل، به نظم وترتیب خاصی برقرارند. نکته دیگر قابل ذکراین است که شکل به عنوان چیزی که در دگرگونی مدام فهم میشود (و در لحظه به بازشناسی ایستایش میپردازیم) و عناصر یا اجزای آن به نسبتهای خاص و پیوسته مرتبط با یکدیگر ومشروط از مرتبتهایی زمانی- مکانی دیده شدهاند، معرفی میشود (فلامکی، 1382: 53). فرمها و فضاها به وسیله تمایز آشکار شکلشان از بقیّه قسمتهای یک ترکیب میتوانند تفوّق بصری یابند و بدین ترتیب مهم جلوه کنند. تضاد آشکار در شکل و اینکه این تمایز بر مبنای تغییر در هندسه است یا در نظم، امر حسّاسی میباشد. البتّه این نکته نیز مهم است که شکلی که برای جزء مهم در سلسلهمراتب انتخاب میشود، با عملکرد و نوع استفادهاش مطابقت داشته باشد (چینگ، ۱۳۹۴: ۱۵۷).
روش تحقیق
برای اینکه به تفوق بصری در اشکال دست یافت، در مرحله اول باید دانست که چه عواملی در شکلها سبب جلب توجه در چشمها میشود. ویدئواکولوژی، مبحثی است که جدیداً مطرح شده و به طور جدی به این مسئله پرداخته است.
شکل به خطوط پیرامونی مشخصۀ تصویر صفحهای یا پیکربندی مسطح یک فرم دارای حجم اشاره میکند. شکل، وسیلۀ اصلی تشخیص، شناسایی و دستهبندی تصاویر و فرمهای خاص است. ادراک ما را از شکل به درجه تباین بصری موجود در طول خطوط کناره نمایی که تصویر را از آن جدا میکند، یا بین فرم و حوزۀ آن بستگی دارد (همان: ۵۵).
|
شکل 2- الگوی حرکت چشم شخصی که تصویر را نظاره میکند.
برگرفته از تحقیق آلفرد ال، یاربوس، مؤسسه مسائل انتقال اطلاعات در مسکو (چینگ، 1394: ۵۵)
روش ویدئواکولوژی
ویدئواکولوژی، مبحثی است که محیط بصری پیرامون انسان را به عنوان یک عامل اکولوژیکی مورد بررسی قرار میدهد. این بحث اولینبار در سال 1998توسط واسیلی آنتونویچ فیلین در کتابی با همین نام مطرح شد. این مبحث، محیط بصری پیرامون انسان را به مثابه سایر ابعاد محیطزیست انسان که روی ویژگیهای زیستشناختی و فیزیولوژیکی آن تأثیر میگذارند، مورد توجه قرار میدهد؛ به این صورت که محیط بصری را با توجه به میزان مطابقتی که با مکانیسمهای فیزیولوژیک و طبیعی بینایی انسان دارد، تحلیل میکند و با در نظر گرفتن ویژگیها و استاندارهای دستگاه بینایی در ادراک تصویر، محیط بصری مناسب و نامناسب را برای چشم شناسایی میکند (پورجعفر و علوی، ۱۳۹۱: ۱۹). معیارهای هماهنگی و ایجادکننده تفوق بصری، معیارهایی که باعث غنای بینایی میشوند و با مکانیسمها و استانداردهای دستگاه بینایی هماهنگی ایجاد میکنند، در جدول زیر آمده است.
جدول۱- معیارهای هماهنگی و ایجادکننده تفوق بصری
معیارها | توضیحات |
وضوح | وضوح و مشخص بودن عناصر تصویر در زمینه |
تأکید- نقاط عطف | نقاط کلیدی و برجسته در تصویر که چشم جستوجو میکند و با نوعملکرد نورونها که بر اساس وجود تباین و تفاوت لبههاست، همخوانی دارد. |
جزئیات | وجود جزئیات به دلیل ایجاد موضوعی جدید برای فوکوس کردن و همخوانی با سیستم تشخیص نورونها |
تنوع عوامل تشکیلدهنده | تنوع عوامل تشکیلدهنده تصویر نیز با ایجاد موضوع جدید به فوکوس بیشتر کمک میکند و با ایجاد لبهها با سیستم خاموش و روشن همخوانی دارد. |
کنتراست و تباین در نور | وجود کنتراست و تباین با ایجاد نقاط جاذب با فوکوس و عمل تثبیت چشم هماهنگ است. |
کنتراست و تباین در رنگ | با ایجاد تباین، نقاط تأکید و ایجاد مرزها و لبهها و همچنین تفاوت در میدان گیرنده بینایی با مکانیسمهای یادشده، هماهنگی دارد. |
وجود لبهها | لبهها که خود از وجود ساختار متنوع در شکلها و جزئیات و عناصر تشکیلدهنده آن ایجاد میشود، به عنوان نقاط کلیدی برای حرکات ساکادی و ایجاد مسیرهای بینایی عمل میکند. |
طبیعی بودن رنگها و سطوح | با توجه به ملایمتر و هماهنگتر بودن تابع انعکاس سطوح طبیعی، این سطوح، خوشایندی بیشتری برای چشم دارند. |
خطوط و سطوح نرم و منحنی | با توجه به متعادل بودن فرکانسهای فضایی چنین خطوطی و پیروی آنها از الگوی موج سینوسی که با بینایی هماهنگی بیشتری دارند، این خطوط برای چشم خوشایندترند. |
(پورجعفر، ۱۳۹۱: ۸۸)
شکل 3- جمعبندی مبانی نظری
روش گردآوری اطلاعات
برای بررسی یافتن اصولی برای طراحی مساجد با تأکید بر سلسلهمراتب شکلی، جدولی مطابق جدول (3) با توجه به پیشنهادهای طراحی و معیارهای بومشناسی بصری تهیه شد تا با بررسی این پیشنهادها بتوانیم رعایت کردن یا نکردن، میزان تأثیرگذاری، اهمیت و راهکارهای استفاده شده برای انجام این پیشنهادها را در مساجد قاجار شیراز بررسی کنیم تا بتوانیم به اصولی برای طراحی عناصر کالبدی مسجد با تأکید بر سلسلهمراتب شکلی به منظور افزایش حضور برسیم. بدین منظور پرسشنامهای تهیه گردید و بین متخصصان این رشته پخش شد.
روش تجزیه و تحلیل، روش دلفی در نظر گرفته شد. دلفـي، رويكـرد يـا روشـي سيسـتماتيك در تحقيـق بـراي استخراج نظرهای يك گروه از متخصصان درباره يك موضوع يا يك سؤال است. دلفي، روشي ارزان، چندكاره، عيني، بدون تهديد و آسـان بـراي شناسايي و فهميدن است و با استفاده گسترده از نظرها، اجماع قوي و مسـتحكمی از نظـرها، بهویژه در مـوارد عـدم وضوح و كمبود شواهد تجربي ارائه ميدهد (احمدی و دیگران، 1387: 181).
تعـداد شركتكنندگان در مقالات مشابه معمولاً بین50 نفـر تا 15 نفـر بوده است، هرچند که در مقالات تعداد شرکت کنندگان از 10 تا 2000 نفـر نيز دیده می شود. اما برای گـروههـاي همگن در یک تحقیق معمولاً تعداد شرکت کنندگان 10-15 نفر كافي است (احمدی و دیگران، 1387: 177). بر اين اساس جامعه آماري اين تحقيق از تركيب دو گروه از خبرگان اساتید دانشگاهي و دانشجویان ومشغولان به کار دانشگاهی تشكيل شده است كه داراي مدرک ارشد یا دکتری باشند. گروه اول، اساتيد دانشگاه متخصص در رشته معماری و سوابق پژوهشي در زمينه مرتبط با موضوع تحقيق اعم از نگارش مقاله، كتاب، راهنمايي و مشاوره رساله و پاياننامه، برگزاري سمينار و كنفرانس باشند. گروه دوم، خبرگان حوزه معماری دانشجوی دانشگاه معماری یا مشغول به کار معماری، داراي تحصيلات ارشد و بالاتر باشند.
اعضاي پانل دلفي براي اين پژوهش به صورت نمونهگيريِ غيراحتمالي و تركيبي از روشهاي هدفدار يا قضاوتي و گلوله برفي به تعداد ۲3 نفر از افراد واجد شرايط برگزيده شدند. پرسشنامه به یک گروه ده نفره از متخصصان شامل اساتید دانشگاه و یک گروه سیزده نفره از خبرگان شامل دانشجویان ارشد و دکترای معماری داده شد و نظر آنها درباره پیشنهادهای طراحی با توجه به معیارهای بومشناسی بصری درباره چهار مسجد دوره قاجار شیراز تحلیل و بررسی شد. ابتدا روایی پرسشنامه را متخصصان ارزیابی کردند و بعد از انجام اصلاحات در اختیار گروه ۲۳ نفره واجد شرایط قرارگرفت. بعد از وارد کردن اطلاعات در SPSS25، ضريب هماهنگي کندال براي پاسخهاي گروه متخصصان معادل 158/0 است که نسبت به ضريب هماهنگي کندال گروه خبرگان یعنی 166/0 تنها 008/0 کاهش دارد که اين ضريب يا میزان اتفاق نظر میان اعضاي کارگروه در میان دو دور متوالي، تغییر قابل توجهي نداردکه بیانگر هماهنگی بین دیدگاههاست. مقدار معناداری هر دو گروه با هم صفر محاسبه شده است که نشان میدهد ضریب هماهنگی مشاهدهشده، معنادار است. پايايي بين پرسشنامه اول و دوم ميتواند با بررسي ميزان توافق بين پاسخدهندگان برآورد شود که از آنجا که اجماع نظر به ميزان كافي بین دو گروه بوده، پرسشنامه پایا بوده است.
برای این پژوهش، چهار نمونه موردی به روش نمونهگیری طبقهبندیشده تصادفی انتخاب شده است؛ بدین صورت که مساجد قاجار شیراز در چهار زمانبندی در دوره قاجار طبقهبندی شده است. سپس از هر طبقه، یک مسجد به صورت تصادفی انتخاب شده است که اطلاعات این مساجد به صورت خلاصه در جدول (2) آمده است.
جدول2- نمونههای موردی
نام مسجد | دوره | ادرس | پلان | تصویر |
مسجد حاج نظام | متعلق به اواخرزندیه یا اوایل قاجار | حد فاصل بین مدرسه خان و مجموعه ملک در محله اعیانی اسحاق بیگ (اولین محله تاریخی شیراز) |
|
|
مسجد حاج علیرضا | متعلق به اوایل قاجار | خیابان لطفعلی خان زند، بین چهارراه مشیر و سهراه نمازی، کوچه سیاوشان، پشت مسجدآقامحمد، پلاک ۲5
|
|
|
مسجد حاج غنی | متعلق به اواخر قاجار | دروازه اصفهان، ابتدای بازار وکیل |
|
|
مسجد نصیر الملک | متعلق به اواخر قاجار یا اوایل پهلوی | خیابان لطفعلیخان زند، کوچه نصیرالملک، کوچه تریاکچی |
|
|
تجزیه و تحلیل
در جدول زیر به طور خلاصه، توصیـف آمـاري نظـرپاسـخدهندگان درباره عوامـل پیشنهادهای طراحی با توجه به معیارهای بومشناسی بصری درباره چهار مسجد دوره قاجار شیراز آمده است.
تقسیمات کلی | تقسیمات فرعی | پیشنهادها | مساجد | ||||||||||||||||||
|
|
| حاج نظام | حاج علیرضا | حاج غنی | نصیرالملک | |||||||||||||||
مجموع | ترتیب اهمیت | مجموع | ترتیب اهمیت | مجموع | ترتیب اهمیت | مجموع | ترتیب اهمیت | ||||||||||||||
ارکان | احجام | استفاده از عناصر الحاقی و تزیینی | 36 | 12 | 39 | 11 | 51 | 4 | 71 | 17 | |||||||||||
|
| هندسه نرم و منحنی در حجمهای الحاقی | 51 | 3 | 41 | 10 | 43 | 11 | 75 | 15 | |||||||||||
تنوع در هندسه احجام تشکیلدهنده بنا و احجام الحاقی | 44 | 8 | 51 | 4 | 41 | 12 | 87 | 13 | |||||||||||||
تأکید در بخشی از بنا با استفاده از حجمی متمایز | 41 | 10 | 39 | 11 | 37 | 14 | 100 | 6 | |||||||||||||
سطوح | استفاده از سطوح متنوع از نظر هندسه و شکل | 51 | 3 | 50 | 5 | 44 | 10 | 95 | 10 | ||||||||||||
استفاده از سطوح متنوع از نظر ابعاد و اندازه | 49 | 5 | 46 | 7 | 47 | 8 | 94 | 11 | |||||||||||||
کاربرد سطوح متنوع به لحاظ رنگ | 26 | 13 | 41 | 10 | 48 | 7 | 107 | 1 | |||||||||||||
ایجاد تفاوت و تباین در نوع و بافت مصالح سطح نما | 42 | 9 | 46 | 7 | 55 | 2 | 97 | 8 | |||||||||||||
اجزا | بازشوها | استفاده از قابها و چهارچوبها در شیشه بازشوها | 58 | 1 | 75 | 1 | 71 | 1 | 104 | 3 | |||||||||||
|
| استفاده از عناصر الحاقی و تزیینات لبهها | 48 | 6 | 49 | 6 | 52 | 3 | 101 | 5 | |||||||||||
ایجاد نقاط تأکید و نقاط عطف در کلیت نما از طریق نوع چیدمان پنجرهها و تأکید بر بازشوهای خاص | 50 | 4 | 61 | 2 | 49 | 6 | 106 | 2 | |||||||||||||
ورودیها | استفاده از عناصر الحاقی برای تأکید و تنوعبخشی | 39 | 11 | 42 | 9 | 46 | 9 | 97 | 8 | ||||||||||||
خطوط نما | خط بام | طراحی متنوع خط بام بنا و عدم طراحی خط بامی صاف و یکدست و خشک | 41 | 10 | 34 | 12 | 40 | 13 | 93 | 12 | |||||||||||
استفاده از تأکیدهای بصری ونقاط عطف در خط بام | 47 | 7 | 39 | 11 | 34 | 15 | 99 | 7 | |||||||||||||
استفاده از فرمها و خطوط نرم و منحنی در ساختار کلی خط بام | 41 | 10 | 39 | 11 | 31 | 16 | 73 | 16 | |||||||||||||
خطوط طبقات | مشخص کردن مرز بین طبقات | 42 | 9 | 31 | 13 | 34 | 15 | 68 | 18 | ||||||||||||
خطوط موجود در سطح | رعایت تنوع در نوع خطوط و رعایت تنوع در ضخامت و اندازههای خطوط | 49 | 5 | 45 | 8 | 46 | 9 | 81 | 14 | ||||||||||||
تزیینات و جزییات | بهکارگیری جزئیات کافی در تعریف اجزا مختلف نما | 58 | 1 | 60 | 3 | 46 | 9 | 103 | 4 | ||||||||||||
ایجاد کنتراست و تباین، با استفاده از ایجاد تفاوت بین رنگ و بافت جزئیات با زمینه | 49 | 5 | 50 | 5 | 50 | 5 | 96 | 9 | |||||||||||||
ایجاد سایهروشن و کنتراست نوری با استفاده از الحاق تزیینات و جزئیات در زمینه سطح | 55 | 2 | 45 | 8 | 48 | 7 | 99 | 7 | |||||||||||||
مجموع | 917 | 923 | 913 | 1846 | |||||||||||||||||
میزان علاقه به حضور در مکان | 68 | 66 | 62 | 106 | |||||||||||||||||
میزان معنویت با حضور در این مکان | 70 | 66 | 59 | 101 | |||||||||||||||||
میزان سلسلهمراتب شکلی | 65 | 62 | 55 | 101 | |||||||||||||||||
میزان معنویت بر اثر سلسلهمراتب شکلی | 71 | 64 | 55 | 102 |
در مسجد حاج نظام، راهکارهای کاربرد سطوح متنوع به لحاظ رنگ، استفاده از عناصر الحاقی و تزیینی واستفاده از عناصر الحاقی برای تأکید و تنوعبخشی، بیشترین راهکارهای مورد استفاده بوده است.
در مسجد حاج علیرضا، راهکارهای مشخص کردن مرز بین طبقات، طراحی متنوع خط بام بنا و عدم طراحی خط بامی صاف و یکدست و خشک و استفاده از عناصر الحاقی و تزیینی، بیشترین راهکارهای مورد استفاده بوده است.
در مسجد حاج غنی، راهکارهای استفاده از فرمها و خطوط نرم و منحنی در ساختار کلی خط بام، استفاده از تأکیدهای بصری و نقاط عطف در خط بام ومشخص کردن مرز بین طبقات، بیشترین راهکارهای مورد استفاده بوده است.
در مسجد نصیرالملک، مشخص کردن مرز بین طبقات، استفاده از عناصر الحاقی و تزیینی و استفاده از فرمها و خطوط نرم و منحنی در ساختار کلی خط بام، بیشترین راهکارهای مورد استفاده بوده است.
جدول 4- همبستگی بین معیارها
| میزان علاقه به حضور | حضور باعث افزایش معنویت | وجود سلسلهمراتب | سلسلهمراتب باعث معنویت |
عناصرالحاقی | 0.326 | 0.261 | 0.285 | 0.343 |
هندسه نرم الحاقی | 0.456 | 0.403 | 0.465 | 0.389 |
تنوع در هندسه | 0.585 | 0.560 | 0.591 | 0.540 |
تأکید بر بخشی | 0.538 | 0.555 | 0.656 | 0.585 |
استفاده از سطوح هندسه | 0.578 | 0.587 | 0.683 | 0.697 |
استفاده از سطوح ابعاد | 0.509 | 0.469 | 0.587 | 0.512 |
کاربرد سطوح | 0.532 | 0.504 | 0.528 | 0.532 |
ایجاد تفاوت و تباین | 0.580 | 0.553 | 0.611 | 0.509 |
استفاده از قاب | 0.479 | 0.505 | 0.608 | 0.549 |
استفاده از عناصرالحاقی تزیینات | 0.582 | 0.635 | 0.614 | 0.510 |
ایجاد نقاط تأکید | 0.444 | 0.501 | 0.599 | 0.566 |
استفاده از عناصرالحاقی تأکید | 0.583 | 0.671 | 0.590 | 0.481 |
طراحی متنوع خط بام | 0.480 | 0.459 | 0.463 | 0.436 |
استفاده از تأکید بصری | 0.585 | 0.567 | 0.595 | 0.523 |
استفاده از فرم | 0.471 | 0.473 | 0.469 | 0.505 |
مشخص کردن مرز | 0.317 | 0.341 | 0.409 | 0.342 |
رعایت تنوع در نوع خطوط | 0.545 | 0.536 | 0.589 | 0.649 |
بهکارگیری جزئیات | 0.605 | 0.624 | 0.654 | 0.555 |
ایجادکنتراست | 0.530 | 0.524 | 0.570 | 0.515 |
ایجاد سایهروشن | 0.625 | 0.691 | 0.595 | 0.542 |
بعد از پر کردن پرسشنامه و وارد کردن نتایج آن در SPSS25، برای بررسی همبستگی و ارتباط بین علاقه حضور، معنویت و سلسلهمراتب شکلی با راهکارهای پیشنهادشده در پرسشنامه، از آزمون ضریب همبستگی پیرسون در SPSS25 استفاده شد. در ادامه، نمودارهای بهدستآمده از این آزمون آمده است تا به کمک این نمودارها و بحث درباره آنها به نتایج درخور توجه دست یافت.
جهت خطوط در نمودار (1) نشاندهنده این موضوع است که تمام معیارها با سلسلهمراتب، رابطه معناداری دارند؛ بدین صورت که با افزایش هر یک از معیارها، معنویت در فضا افزایش مییابد.
نمودار 1- نمودار همبستگی معیارها با سلسلهمراتب
جهت خطوط درنمودار (2) نشاندهنده این موضوع است که تمام معیارها با معنویت رابطه معناداری دارند. بدین صورت که با افزایش هر یک از معیارها، معنویت در فضا افزایش مییابد.
نمودار 2- نمودار همبستگی معیارها با معنویت
جهت خطوط در نمودار (3) نشاندهنده این موضوع است که تمام معیارها با علاقه به حضور رابطه معناداری دارند. بدین صورت که با افزایش هر یک از معیارها، میزان علاقه به حضور در فضا افزایش مییابد.
نمودار 3- نمودار همبستگی معیارها با علاقه به حضور
شکل 4- توضیحات نمودارهای 1و2و3
(منبع: نویسندگان)
بحث اصلی
در این پژوهش، ارتباط معناداری بین سلسلهمراتب شکلی، معنویت و علاقه به حضور به دست آمده است. همبستگی راهکارهای پیشنهادشده با میزان علاقه به حضور و
معنویت و سلسلهمراتب شکلی بین اعداد 0.261 تا 0.691 به دست آمد. این امربیانگراین است که به جز پنج مورد عناصر الحاقی، هندسه نرم عناصر الحاقی، طراحی متنوع خط بام، استفاده از فرم، مشخص کردن مرز که ضریب همبستگی پیرسون آنها زیر 0.5 آمده و نشاندهنده همبستگی و رابطه معناداری ضعیف است، بقیه راهکارها نشاندهنده ارتباط معناداری بین راهکارهای پیشنهادشده با میزان علاقه به حضور و معنویت و سلسلهمراتب شکلی است.
نمودار 4- نمودارهای همبستگی سلسلهمراتب با معنویت و علاقه به حضور
از نمودار (4) میتوان نتیجه گرفت که ارتباط ضعیفی بین حضور با معنویت و ارتباط قوی بین سلسلهمراتب با معنویت و حضور وجود دارد. همچنین ارتباط بین حضور با معنویت 0.4کمتر از 0.5 است که نشاندهنده عدم ارتباط معنادار بین این دو مؤلفه به صورت مستقیم است. در صورتی که ارتباط بین سلسلهمراتب با معنویت 0.67 و سلسلهمراتب با حضور 0.54 است که نشاندهنده ارتباط معناداری بین آنهاست. این نتایج نشاندهنده این است که سلسلهمراتب باعث معنویت و علاقه به حضور میشود، نه معنویت. برای همین در طراحی مساجد، توجه به سلسلهمراتب به دلیل افزایش علاقه به حضور و معنویت باید مورد توجه قرار گیرد.
این پژوهش، از شناخت اصولی برای طراحی عناصر کالبدی مسجد با تأکید بر سلسلهمراتب شکلی آغاز شد و پس از اعتباربخشی توسط خبرگان، مؤلفههای عناصر الحاقی و تزیینی و مشخص کردن خطوط بام و خطوط نرم، دارای بیشترین وابستگی به سلسهمراتب شکلی شناخته شد. همین عوامل، سبب علاقه بیشتر افراد برای حضور در این فضا شده است. معماران ایرانی، مساجد عهد قاجار شیراز را در طول زمان، با افزایش عناصر الحاقی و تزیینی و مشخص کردن خطوط بام بهبود بخشیدهاند و سپس با اضافه کردن بسیار کم خطوط نرم به مرور زمان، علاقه مردم را به حضور در این فضا بیشتر نمودند. معماران ایرانی، مسیر را تا جایی ادامه دادند که توانستند شاهکاری همانند مسجد نصیرالملک را در شیراز خلق کنند؛ مسجد قاجاری که دارای بیشترین سلسلهمراتب شکلی است و افراد بیشتر علاقه به حضور در آن دارند و با داخل شدن به این مسجد، احساس معنویت بیشتری نیز میکنند. با توجه به تجزیه و تحلیلهای انجامشده در این پژوهش، راهکارهای پیشنهاد شده میتواند سبب ایجاد سلسلهمراتب شکلی و در نتیجه علاقه به حضور و افزایش معنویت در این فضاها شود که از مهمترین این راهکارهای معمارانه میتوان به افزایش عناصر الحاقی و تزیینی و مشخص کردن خطوط بام، کاربرد سطوح متنوع به لحاظ رنگ، استفاده از عناصر الحاقی برای تأکید و تنوعبخشی، طراحی متنوع خط بام بنا و عدم طراحی خط بامی صاف و یکدست و خشک واستفاده از تأکیدهای بصری و وجود نقاط عطف در خط بام اشاره نمود.
شکل 5- تأثیر سلسلهمراتب شکلی بر مساجد قاجار شیراز
پیشنهادهایی برای تحقیقات آینده
برای ادامه این مقاله، تعمیمپذیری در مساجد شهرهای مختلف و یا کاربردی شدن اصول طراحی میتواند تحقیق و بررسی شود.
منابع
احمدی، فضل اله و خدیجه نصیریانی و پروانه اباذری (1387) «تكنيك دلفي: ابزاري در تحقيق»، مجله ايراني آموزش در علوم پزشكي، دوره هشتم، شماره1 (پياپي 19)، بهار و تابستان، صص 175-185.
پاكزاد, جهانشاه (۱۳۷۸) «فرم، شكل، گشتالت»، مجله مطالعات و پژوهشهاي دانشكده ادبيات و علوم انساني دانشگاه اصفهان، اصفهان، شماره 1، صص13-18.
پورجعفر، محمدرضا و مریم علوی بالمعنی (۱۳۹۱) ویدئو اکولوژی، تهران، آرمانشهر.
پیرنیا، محمدکریم (1383) سبکشناسی معماری ایران، تهران، معمار.
چینگ، فرانسیس دی کی (۱۳۹۴) الفبای معماری، ترجمه علی یاران، تهران، دانشگاه تهران.
--------------------- (1397) فرم، فضا و نظم، ترجمه دکتر علیرضا تغابنی و سیده صدیقه قویدل، تهران، وارش.
حیدری، علی اکبر و عیسی قاسمیان اصل و مریم کیایی (1396) «تحلیل ساختار فضایی خانههای سنتی ایران با استفاده از روش نحوفضا»، شهر ایرانی- اسلامی، سال هفتم، شماره ۲۸، صص21-۳۳.
دانش، جهان و خسرو موحد و ملیحه تقی پور (1400) «تبیین مفهوم سلسله مراتب شکلی- فضایی در الگوی سکونتگاهی قاجار (نمونه موردی: خانههای اعیانی تهران)»، نشریه معماری و شهرسازی ایران، دوره دوازدهم، شماره 2، صص251-263.
دفتر تأليف کتابهاي درسي فنی و حرفهای وکاردانش، طراحی و زبان بصری (۱۳۹۶) سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی، تهران، نشر کتابهای درسی.
دهخدا، علی اکبر (1385) لغت نامه دهخدا، تهران، دانشگاه تهران.
ذوالفقارزاده، حسین و ندا زرکش (۱۳۹۵) «کندوکاوی بر اصل سلسله مراتب در معماری اسلامی و فولدینگ»، چهارمین کنگره بینالمللی عمران، معماری و توسعه شهری، تهران، دبیرخانه دایمی کنفرانس، دانشگاه شهید بهشتی، تهران.
راستجو، سیده سولماز و محمدرضا بمانیان (1398)«گونهشناسی ساختار فضایی خانه معاصر ایرانی با تکیه بر محرمیت وسلسلهمراتب»، نشریه هنرهای زیبا- معماری و شهرسازی، دوره بیستوچهارم، شماره 2، تیر، صص 49-58.
رضایی، رضا سیروس (۱۳۹۴) بازشناسی اصل سلسلهمراتب در معماری مساجد ایران، همایش ملی معماری و شهرسازی بومی ایران، مؤسسه معماری و شهرسازی سفیران مهرازی،دانشگاه علم و هنر یزد، یزد.
سازمان میراث فرهنگی شیراز.
صاحب محمدیان، منصور (1386) «سلسله مراتب محرمیت در مساجد ایرانی»، نشریه هنرهای زیبا، دوره 29، شماره 29، فروردین، صص 59-68.
طبيبيان، منوچهر، نصیه چربگو و انیسه عبدالهی مهر (۱۳۹۰) «بازتاب اصل سلسلهمراتب در شهرهاي ايراني- اسلامي»، نشریه معماری و شهرسازی آرمانشهر، دوره چهارم، شماره 7، پاييز و زمستان، صص 63-76.
عماد، فاطمه و خسرو موحد و ملیحه تقی پور و علی اکبر حیدری (1400) نظام شکلی و فضایی پنهان در ایجاد حس معنویت در مساجد (دوره قاجار شیراز)، رساله دکترای معماری، شیراز، دانشگاه آزاد شیراز.
فلامکی، محمد منصور (۱۳۸۲)ریشهها وگرایشهای نظری معماری، تهران، فضا.
گروتر، یورگ (۱۳۸۶)زیباییشناسی در معماری. ترجمه جوانشاه پاکزاد، چاپ سوم، تهران، دانشگاه شهید بهشتی.
مایس، پیرفون (۱۳۸۳) نگاهی به مبانی معماری از فرم تا مکان همراه با تحلیل و قیاس با مبانی معماری ایرانی، ترجمه و تعلیق سیمون آیوازیان، تهران، دانشگاه تهران.
نقرهکار، عبدالحمید (۱۳۸۹) مبانی نظری معماری، تهران، دانشگاه پیام نور.
نقیزاده، محمد (۱۳۷۷) «مقاله صفات شهر اسلامی در متون اسلامی»، مجله هنرهای زیبا، شماره 4 و 5، زمستان، صص47-61.
Ching, F. D. K. (1979) Architecture: Form, space and order. New York: Van Nostrand Reinhold.
Mayhew, S. (2003) Dictionary of Geography. Oxford University Press.
Lawlor, R. (1982) Sacred geometry. London: Thames and Hudson.
Smith, c, (2017) Journal of Learning Spaces, Volume 6, Number 3, 59-67.
[1] * دانشیار گروه معماری، واحد شیراز، دانشگاه آزاد اسلامی، شیراز، ایران keshmirihadi@yahoo.com
[2] **نویسنده مسئول: استادیار گروه معماری دانشگاه یاسوج، ایران aliakbar_heidari@yu.ac.ir
[4] .Spss v25
[5] .Depth map x net v0.50