رابطهی آموزش مدیریت استرس با خودکارآمدی كاركنان
الموضوعات :نسرین اسدی 1 , امینه احمدی 2 , اسداله عباسی 3
1 - دانشگاه آزاد اسلامي تهران جنوب (مجتمع ولیعصر (عج))
2 - دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران جنوب
3 - استادیار گروه علوم تربیتی، دانشگاه پیام نور،تهران،ایران
الکلمات المفتاحية: آموزش مدیریت استرس, خودکارآمدی, کارکنان سازمانهای دولتی, شهر تهران, سال ۱۳۹۹,
ملخص المقالة :
هدف كلي اين پژوهش ارائه الگوی آموزش مدیریت استرس و رابطه آن با خودکارآمدی کارکنان است . جامعه آماري اين پژوهش، شامل مدیران و کارکنان سازمانهای دولتی در سال 1399است. در این پژوهش از روش نمونه گیری هدفمند تعداد 220نفر به عنوان حجم نمونه استفاده شد به نحوی که در بخش کیفی از روش نمونه گیری هدفمند و بر اساس ملاک ورود (متخصصان و صاحب نظران با حداقل5 سال سابقه کارکه دوره آموزش مدیریت استرس را گذرانده اند) انتخاب شده اند.ابزارهای اندازه گیری در این پژوهش دو پرسشنامه استانداردوهنجاریابی شده شامل پرسشنامه استانداردمقابله باشرایط پراسترس توسط اندلروپارکر(1990)، پرسشنامه خودکارآمدی عمومی شوارترز و جروسالم (1992) بوده است.بعد از جمع آوري دادههاي پژوهش،اطلاعات و نتايج به دست آمده بااستفاده ازآمار توصيفي(ميانگين وانحراف معیار)و آمار استنباطي( تحليل رگرسیون) مورد تجزيه و تحليل قرار گرفتند. نتايج نشان دادكه راهبردهای مقابله با شرایط پر استرس بر خودکارآمدی افراد تاثیر متفاوتی دارند به نحوی که راهبرد مقابله مسئله مدار با خودکارآمدی رابطه مثبت معناداری دارد و اثر راهبرد مقابله مسئله مدار بر خودکارآمدی افزایشی است (05/0< p ) .به معنای دیگر هرچه برراهبرد مقابله مسئله مدار تاکید شود، خودکارآمدی افراد هم افزایش مییابد و در مقابل راهبرد مقابله هیجان مدار و راهبرد مقابله اجتناب مدار با خودکارآمدی رابطه منفی و کاهشی دارد (05/0< p ) به نحوی که هرچه برراهبرد هیجان مدار و راهبرد مقابله اجتناب مدار تاکید شود، خودکارآمدی افراد هم کاهش مییابد.
References:
[1]Amir Ahmadi ahang, Mehdi, Keramati, Razieh, Tanhaye Rashvanloo, Farhad. Structural model of the relationship between stress, self-efficacy and burnout in primary school teachers. Sociology of Education Association,2018; 9 (9): 97-106.[Persian].#
[2] Fang, V. . The Impact of Stress Management and Flexibility on Quality of Life in Individuals. Behaviour Research and Therapy 2015; (52)254–263 .#
[3] Grifisha, F & Classification, R. . Cognitive-Behavioral Stress Management Training on Improving the Quality of Work Life. 2015.#
[4] Gyasi-Gyamerah, K . Dealing with Acculturative Stress Among International Students in Ghana: Influences Of Assertiveness, Self-Efficacy and Social Support (Doctoral dissertation, University of Ghana 2017. #
[5] Adavi A, Fathi Marghmalaki R, Madmoli Y. The effect of cognitive-behavioral stress management training on perceived stress in women with hypertension. 3 JNE. 2017; 6 (1) :56-62. [Persian].#
[6] Amini, M. T., & Noroozi, R. Relationship between self-management strategy and self-efficacy among staff of Ardabil disaster and emergency medical management centers. Health in Emergencies and Disasters 2018; 3( 2) . [Persian].#
[7] Jex, S. M., Bliese, P. D., Buzzell, S., & Primeau, J. . The impact of self-efficacy on stressor–strain relations: Coping style as an explanatory mechanism.. Journal of applied psychology 2001; 86(3) .#
[8] Endler, N. S., & Parker, J. D. . Multidimensional assessment of coping: A critical evaluation, ed. : Journal of personality and social psychology; 1990.#
[9] Schwarzer, R., & Jerusalem, M.. The general self-efficacy scale (GSE).. Anxiety, Stress, and Coping 2010; 12 (1 ) .#
[10] Vaezfar S S, Azadi M M, Akbari Balootbangan A, Rahimi M. The Role of Coping styles and Self-efficacy in Nurses Job Stress in Hospital. IJPN. 2014; 2 (2) :22-32. [Persian].#
[11] Shams, J., & Madani, F. . Mediating Role of Self-Efficacy in Relation with Job Stress and Life Satisfaction in Nurses of Imam Hossein Hospital. International Journal of Applied Behavioral Sciences 2017; 4( 4).#
[12] Pérez-Fuentes, M. D. C., Molero Jurado, M. D. M., Barragán Martín, A. B., Márquez, S., del Mar, M., Martos Martínez, Á., & Gázquez Linares, J. J. The mediating role of perceived stress in the relationship of self-efficacy and work engagement in nurses. Journal of clinical medicine 2019; 8(1) .#
[13] Sarwar, A., Abdullah, M. I., Sarfraz, M., & Imran, M. K. Collaborative effect of workplace ostracism and self-efficacy versus job stress. Journal of Entrepreneurship, Management and Innovation 2019; 15 ( 4) .#
[14] Makara-Studzińska, M., Golonka, K., & Izydorczyk, . Self-efficacy as a moderator between stress and professional burnout in firefighters. International journal of environmental research and public health 2019; 16(2 ) .#
[15] Brown, M. J. Relationship Between Stress Management Self-Efficacy, Stress Mindset, and Vocational Student Success. Walden University,phd Dissertation.2019.#
[16] Ngui, G.K., & Lay, Y.F. The Effect of Emotional Intelligence, Self-Efficacy, Subjective Well-Being and Resilience on Student Teachers’ Perceived Practicum Stress: A Malaysian Case Study. European Journal of Educational Research 2020 ; 9(1 ) .#
[17] Ashteh K, Heidari S P, Parvin s. The relationship between self-efficacy, occupational stress and resilience of teachers with emotional intelligence in Kermanshah students. Rooyesh 2019; 7(12 ) .[Persian].#
[18] Yao, Y., Zhao, S., Gao, X., An, Z., Wang, S., Li, H., ... & Dong, Z. . General self-efficacy modifies the effect of stress on burnout in nurses with different personality types. BMC health services research 2018; 18( 1) .#
[19] Singh, S. K., Pradhan, R. K., Panigrahy, N. P., & Jena, L. K. Self-efficacy and workplace well-being: moderating role of sustainability practices. Benchmarking: An International Journal 2019; 26( 6) .#
[20] Hayes, R., Titheradge, D., Allen, K., Allwood, M., Byford, S., Edwards, V., ... & Ford, T.. The Incredible Years® Teacher Classroom Management programme and its impact on teachers’ professional self‐efficacy, work‐related stress, and general well‐being: Results from the STARS randomized controlled trial. British Journal of Educational Psychology 2020; 90( 2) .#
فصلنامه آموزش و توسعه منابع انسانی سال هشتم، شماره 30، پاييز 1400، 306- 283 | Quarterly Journal of Training & Development of Human Resources Vol.8, No 30, 2021, 283-282
|
رابطهی آموزش مدیریت استرس با خودکارآمدی كاركنان
نسرین اسدی1
امینه احمدی *2
اسدالله عباسی3
(تاریخ دریافت: 03/03/1400؛ تاریخ پذیرش: 30/06/1400)
چکیده
هدف پژوهش حاضر ارائه الگوی آموزش مدیریت استرس و رابطه آن با خودکارآمدی کارکنان بود. این پژوهش ازنظرهدف کاربردی ،ازنظرداده ها آمیخته اکتشافی (کیفی وکمی) و ازنظر اجرای پژوهش ،ازنوع داده بنیا د ( مرحله کیفی ) و ازنظر کمی پیمایشی مقطعی بود . جامعه مورد مطالعه در بخش کیفی شامل صاحب نظران و خبرگان ( متخصصان روانشناسی و مدیریت آمورشی ومتخصصان پزشکی اجتماعی ) طبق ملاک های ورود و خروج در بخش کیفی و دربخش کمی شامل کارکنان دانشگاه های علوم پزشکی زنجان، قزوین و مازندران و وزارت بهداشت و درمان آموزش پزشکی در سال 1399بود که دوره آموزش مدیریت استرس رادیده بودند . حجم نمونه و شیوه نمونه گیری دربخش کیفی براساس اصل اشباع نظری 12 نفر بااستفاده از روش نمونه گیری هدفمند ودر بخش کمی طبق فرمول کوکران 220نفربا استفاده از روش نمونه گیری چندمرحله ای انجام پذیرفت. جهت جمع آوری داده ها دربخش کیفی از روش مصاحبه نیمه ساختاریافته و پرسشنامه محقق ساخته و در بخش کمی از پرسشنامه استاندارد خودکارآمدی عمومی شوارترز و جروسالم (1992) استفاده شد . برای ارزیابی روایی و پایایی داده های بخش کیفی از معیارهای قابلیت اعتبار، انتقال پذیری، و تایید پذیری استفاده شد. جهت تایید روایی ابزار بخش کمی از روایی محتوا و نظر چند نفر از متخصصان استفاده شد و پایایی پرسشنامه ها طبق فرمول آلفای کرونباخ محاسبه گردید. ضریب آلفای کرونباخ پرسشنامه آموزش محقق ساخته برابر با 84/0 و ضریب آلفای کرونباخ پرسشنامه خودکارآمدی81/ به دست آمد که نشان می دهد ابزارهای تحقیق از پایایی مطلوبی برخوردارند. دربخش كيفي جهت تحلیل داده ها از تحلیل محتوای مصاحبه ها، بااستفاده از روش کدگذاری ( کدگذاری باز، محوری و انتخابی) تحلیل عاملی تاییدی ، تحلیل عاملی اکتشافی و معادلات ساختاری و آمار توصیفی استفاده شد و در ادامه برای سنجش رابطه بین شیوه های مقابله بااسترس با خودکارآمدی از تحلیل رگرسیون چند متغیری استفاده شد.. نتايج نشان دادكه برای مقابله با شرایط پر استرس یعنی از سه راهبرد اساسی مقابله مسئله مدار، مقابله هیجان مدار و راهبرد مقابله اجتناب مدارمی توان برای الگوی آموزش مدیریت استرس استفاده کرد و در مجموع مولفههای ارائه شده برای مقابله با شرایط پر استرس از اعتبار لازم و مناسبی برخوردار میباشدوهرسه مولفه اصلی(راهبرد مقابله مسئله مدار، مقابله هیجان مدار و راهبرد مقابله اجتناب مدار) در جهت تبیین و برازش از وضعیت مناسبی برخوردار است ودر پژوهش حاضر پرسشنامه مقابله با شرایط پر استرس معتبر بوده و مورد تأیید میباشد. راهبردهای مقابله با شرایط پر استرس بر خودکارآمدی افراد تاثیر متفاوتی دارند به نحوی که راهبرد مقابله مسئله مدار با خودکارآمدی رابطه مثبت معناداری دارد و اثر راهبرد مقابله مسئله مدار بر خودکارآمدی افزایشی است (05/0< p ).به معنای دیگرهرچه برراهبردمقابله مسئله مدار تاکید شود،خودکارآمدی افراد هم افزایش مییابد و در مقابل راهبرد مقابله هیجان مدار و راهبرد مقابله اجتناب مدار با خودکارآمدی رابطه منفی و کاهشی دارد(05/0< p ) به نحوی که هرچه برراهبرد هیجان مدار و راهبرد مقابله اجتناب مدار تاکید شود،خودکارآمدی افراد هم کاهش می یابد.
کلمات کلیدی: راهبردهای مقابله با شرایط پر استرس ، خودکارآمدی.
مقدمه
در عصر جدید زندگی افراد و سازمانها از جهات مختلف مورد توجه قرار گرفته است. یکی از عوامل مؤثر بر زندگی افراد و سلامت جسمی و روانی آنها استرس است. استرس در مدیریت رفتار سازمانی از اهمیت و جایگاه ویژه ای برخوردار است و از آن جایی که شرایط کار دائماً در حال تغییر است، این بحث همواره با درجات مشخصی در رابطه با مسائل مرتبط با کار در سازمانها وجود دارد و در چند دهه اخیر آهنگ حرکت زندگی شتاب بیشتری گرفته و تحولات در دنیای کار به صورت جدی تری خودنمایی نموده است. اگرچه عده ای از صاحب نظران، استرس را الزاماً مخرب نمی دانند اما اکثر پژوهشگران معتقدند که آن بر هم زننده بهداشت روانی است و در شرایط فعلی سازمانها، یکی از مشکلات مدیران میباشد که تا حدود زیادی بازدهی و بهره وری را کاهش داده و سبب مشکلات رفتاری است. شواهد نشان میدهد که همیشه شغل پر استرس، اثرات منفی بر کارکنان ندارد، حتی باعث انگیزه، در کار میشوند؛ اما وقتی کارکنان احساس کنترل خود را از دست بدهند و شرایط برای آنان غیرقابل پیش بینی شده، استرس بیشتر برایشان غلبه میکند (1). تاثیر استرس روانشناختی بر سلامتی به طور گسترده تایید شدهاست (2 و 3). استرس یک عامل خطر اساسی برای ایجاد اختلالات روانی مانند افسردگی است(4). با این حال، مسیری که ارتباط استرس را با یک بیماری آشکار مرتبط می کند ، به خوبی درک نشده و هنوز ناشناخته مانده است چرا که در مواجهه با مشکلات ، برخی از افراد بیمار می شوند در حالی که دیگران سالم می مانند با این حال، مسیری که در معرض یک بیماری ثابت قرار دارد به خوبی درک نشده است (5).
مبانی نظری وپیشینه پژوهش
یکی از مدلهای رایج توصیف مسیرهای استرس توسط لازاروس و فولکمن 4در اوایل سال 1987 ارائه شد و اولین گزارشات مربوط به سال 1966 بود(6 و7). مدل استرس تبادلی روی تراکنش فرد - محیط تاکید دارد و پیشنهاد میکند که واکنش استرسی به شدت تحتتاثیر فرآیندهای ارزیابی فردی قرار دارد . زمانی که فرد با عوامل استرس زا روبهرو شد ، ارتباط عوامل استرس زا ( ارزیابی اولیه ) و منابع خود برای غلبه بر استرس ( ارزیابی ثانویه ) را ارزیابی میکند . گفته میشود که ارزیابیهای اولیه و ثانویه تاثیری بر راهبردهای مقابله انتخابشده توسط فرد دارند . مقابله بر واکنش استرسی قرار دارد و همچنین سلامت طولانیمدت ، سلامت روانی و عملکرد اجتماعی را تحتتاثیر قرار میدهد(8). مدل تبادلي لازاروس و فولكمن (1985) از مدلهاي ارزيابي استرس مي باشد كه استرس را به عنوان يك فرآيند مورد بررسي قرار مي دهد. آنها عقيده دارند كه تعبير و تفسير رويدادهاي استرس زا، خيلي مهمتر از خود رويدادهاست. آنها بر فرآيندهاي شناختي كه بين شرايط محيطي و واكنش پذيري ارگانيزم ميانجي مي شوند تاكيد زيادي دارند. طبق نظر لازاروس بيشتر روياروئيهاي استرس زا از طريق فرآيند سه مرحله اي پيش بيني ، انتظار و پيامد صورت مي پذيرد كه در سراسر اين فرآيند بر دو مفهوم اصلي ارزيابي شناختي و پاسخهاي كنار آمدن تاكيد مي شود.ارزيابي شناختي نيز شامل دو نوع ارزيابي اوليه و ثانويه است كه در ارزيابي اوليه ميزان مرتبط بودن استرس با سلامتي فرد و احتمال برد و باخت مطرح مي شود. ارزيابي ثانويه نيز ميزان كفايت فرد در سازگاري يا غلبه بر استرس را در بر مي گيرد(9). کل مدل تبادلی استرس توسط لازاروس و فولکمن ( 1987 ) در مطالعه های متعددی مورد بررسی قرار گرفتهاست . با وجود تعداد مطالعات قبلی , اشکالات متعددی وجود دارند که تحقیقات تجربی بیشتری درباره ساختار مدل تبادلی استرس را پیشنهاد میکنند . برای مثال , اکثر مطالعات فقط بخشهایی از مدل نظری را مورد ارزیابی قرار دادند(10 و 11). لازاروس و فولکمن پیشنهاد دادند که راهبردهای مقابلهای را میتوان به راهبرد مقابله هیجان مدار و مساله مدار طبقهبندی کرد(12). راهبرد هیجان مدار بر روی کاهش احساسات منفی , از جمله استراتژیهای سرزنش و اجتناب تمرکز میکند , در حالی که هدف راهبرد مسئله مدار مدیریت مشکلات مانند حل مساله و جستجوی حمایت اجتماعی است . برخی از محققان همچنین راهبرد های مقابله را به مشارکت و عدم مشارکت تقسیم کردند ، در حالی که راهبرد مشارکت با عوامل استرس زا یا احساسات منفی برخورد می کرد و راهبرد عدم مشارکت از رویدادهای استرس زا یا احساسات مرتبط اجتناب می کردد(13). مقابله منفی شامل انکار , اجتناب , افکار واهی و کنارهگیری است , در حالی که مقابله مثبت به حل مسائل به روشی منطقی و مستقیم اشاره میکند(14). یک گروه نوظهور از مطالعات شواهدی در رابطه با اثر تعاملی خودکارآمدی و راهبرد های مقابله ارائه داد(15). مطالعات دیگر خاطر نشان می کندکه تاثیر خودکارآمدی ممکن است تحتتاثیر راهبرد مقابله باشد . با توجه به چارچوب یکپارچه فرآیند مقابله , خودکارآمدی به عنوان یک عامل شخصی و راهبرد مقابله به عنوان یک فرآیند تبادلی - وضعیتی ،برای تعیین پیامدهای سلامت , به یکدیگرمرتبط هستند(16). یافتههای دیگرنشان داد که خودکارآمدی پایین بخشی از آسیبپذیری یک فرد در برابر مشکلات روانی و مقابله منفی است که میتواند این آسیبپذیری را تضعیف کند(17). مطالعات دیگر یک مدل تعدیلکننده را پیشنهاد میکنند و از این فرضیه پشتیبانی میکنند که راهبردمقابله ممکن است تاثیر خودکارآمدی بر نتایج سلامتی را تحتتاثیر قرار دهد(18). علاوه بر این ، محققان دیگرنشان دادهاند که افراد مبتلا به عدم اطمینان بالا به احتمال زیاد از راهبردهای مقابله ناسازگارانه استفاده میکنند که منجر به پریشانی روانی میشوند (19). خودکارآمدی را می توان به عنوان اعتقاد به توانایی دستیابی به اثرات مطلوب از طریق عمل ، اعتقاد به داشتن توانایی برای مقابله با وظایف یا عوامل استرس زا و تأثیرگذاری بر برخی رویدادها توصیف کرد(20). همانطور که تحقیقات قبلی نشان می دهد ، خودکارآمدی می تواند پردازش اطلاعات را سوگیری کند ، این امر می تواند واکنش های رفتاری و احساسی را شکل دهد. خودکارآمدی پایین با واکنش منفی بیشتر به محرک های تهدید آمیز همراه است ، در حالی که خودکارآمدی بالاتر منجر به واکنش سازگارتر در برابر محرک های تهدید آمیز می شود و رفاه و سلامتی را تسهیل می کند(21). همچنین ، خودکارآمدی بخشی از مهارت افراد برای مقابله با تهدیدها است و ممکن است بر نحوه برخورد با تهدید تأثیر بگذارد. خودکارآمدی بالاتر به راهبردهای مقابله با حل مشکلات بیشتر و مقابله موثرتر مربوط می شود(22). مهارت هاي شناختی-رفتاري آموزش مدیریت استرس با اصلاح فرایند هاي ادراكی، كاهش نشانه هاي استرس و كاهش ارزیابی هاي منفی باعث افزایش ارزیابی هاي مثبت فرد می شوند. این مهارت ها به افراد مضطرب و پُر استرس كمک می كنند تا با بازسازي الگوي تفكر خویش بتوانند یک واقعه را كمتر صدمه زننده ارزیابی كنند(23).
مطالعات متعدد از جنبه های مختلف تاثیر مهارتهای آموزش مدیریت استرس و خودکارآمدی را بررسی نموده اند. مطالعه بال5 (2021) به دنبال تعیین این مساله بود که آیا راهبردهایهای مقابله با تنش و خودکارآمدی برای کاهش استرس شغلی مفید هستند یا خیر . وی نتیجه گرفت راهبردهای مقابله مبتنی بر رویکرد را میتوان در کاهش استرس شغلی مفید دانست ، اما استراتژیهای مقابله اجتناب مدار تنها به استرس شغلی بالقوه منجر میشود(24). نتایج مطالعه براون6(2019) نشان داد که در حالی که هر دو سطح خودکارآمدی مدیریت استرس و طرز فکر استرس مثبت با افزایش قابلتوجه اشتغال زایی در ارتباط بودند ، خودکارآمدی مدیریت استرس یک شاخص بهتر از طرز فکر استرس مثبت بود (25). مطالعه هندرسون 7(2019) نشان داد افزایش خودکارآمدی در راهبردهای مقابله موثر با استرس میتواند در کاهش استرس های آتی به هنگام انتقال دانشجویان پرستاری به تجربه حرفهای پرستاری مفید باشد(26). نتایج مطالعه ماکارا و همکاران8 (2019) نشان داد که خودکارآمدی به عنوان یک تعدیلکننده قابلتوجه جهت و قدرت روابط بین استرس درک شده و خستگی روانی جسمانی حس حرفهای را تغییر میدهد(27).یافتههای لوید وهمکاران9 (2017) نشان داد که تنها کارکنان با سطوح پایین خودکارآمدی مرتبط با کار و سطح بالایی از انگیزه کار ذاتی ، مزایای آموزش مدیریت استرس را بر حسب میزان خستگی احساسی خود تجربه کردند. و آنان بیشتر در معرض مزایای بالقوه آموزش مدیریت استرس می باشند (28).نتایج مطالعه بابایی وهمکاران (1399) حاکی از تاثیر مثبت آموزش مدیریت استرس بر خودکارآمدی و کیفیت زندگی پرستاران بود. آموزش مدیریت استرس سبب شد تا مهارت های موثر برای ارزیابی، تعاملات اجتماعی و حل مشکلات پرستاران افزایش یابد و به تبع خودکارآمدی و بهبود کیفیت زندگی آنان بالا برود(29). مطالعه ولیا 10(2021) نشان داد بین خودکارآمدی و استفاده از راهبردهای مقابله ای استرس همبستگی وجود دارد (30). با توجه به نتایج بدست آمده از تحقیق مته 11(2021) ، مشخص شد که راهبرد مقابله ای مثبت و پیش بینی کننده مثبت خودکارامدی است و استراتژی عدم مقابله بر خودکارآمدی، پیش بینی کننده منفی است(31). در مطالعه بادیس- کوپک و همکاران12 (2021) راهبردهای فعال مقابله با استرس به طور قابلتوجهی توسط پاسخ دهندگان دارای حس خودکارآمدی بالاتراستفاده شد . راهبردهای اجتناب از مقابله با استرس به طور قابلتوجهی توسط پاسخ دهندگان دارای خودکارآمدی پایین مورد استفاده قرار گرفتند(32).
با توجه به پژوهشهای صورت گرفته، پژوهشگر بدنبال پاسخ به سؤال های پژوهش زیر است:
1) مؤلفههای الگوی آموزش مدیریت استرس کدامند؟
2) الگوی آموزش مدیریت استرس کارکنان ازچه اعتبار ی برخوردار است؟
3) آیا الگوی آموزش مدیریت استرس، با خودکارآمدی کارکنان رابطه دارد ؟
روش شناسی پژوهش
هدف پژوهش حاضر ارائه الگوی آموزش مدیریت استرس و رابطه آن با خودکارآمدی کارکنان بود. این پژوهش ازنظرهدف کاربردی ،ازنظرداده ها آمیخته اکتشافی ( ابتداکیفی و سپس کمی) و ازنظر اجرای پژوهش ،ازنوع داده بنیا د ( مرحله کیفی ) و ازنظر کمی پیمایشی مقطعی بود .
جامعه مورد مطالعه در بخش کیفی شامل صاحب نظران و خبرگان ( متخصصان روانشناسی و مدیریت آمورشی ومتخصصان پزشکی اجتماعی ) طبق ملاک های ورود و خروج در بخش کیفی ودربخش کمی شامل کارکنان دانشگاه های علوم پزشکی زنجان، قزوین و مازندران و وزارت بهداشت و درمان آموزش پزشکی در سال 1399بود که دوره آموزش مدیریت استرس را گذرانده بودند . حجم نمونه دربخش کیفی براساس اصل اشباع نظری 12 نفر و حجم نمونه دربخش کمی طبق فرمول کوکران220 نفر تعیین گردیدند. روش نمونه گیری در بخش کیفی روش نمونه گیری هدفمند، و روش نمونه گیری در بخش کمی روش نمونه گیری چندمرحله ای بود. ابزار بخش کیفی روش مصاحبه نیمه ساختاریافته و پرسشنامه محقق ساخته و ابزار بخش کمی پرسشنامه استاندارد خودکارآمدی عمومی شوارترز و جروسالم (1992) بودند. برای ارزیابی روایی و پایایی داده های بخش کیفی از روش ارزیابی لینکن و گویا ( 1985) با معیارهای قابلیت اعتبار، انتقال پذیری، و تایید پذیری استفاده شد. جهت تایید روایی بخش کمی از روایی محتوا و نظر چند نفر از متخصصان استفاده شد و برای پایایی پرسشنامه ها طبق فرمول آلفای کرونباخ محاسبه گردید. ضریب آلفای کرونباخ پرسشنامه آموزش محقق ساخته مقابله با شرایط پراسترس برابر با 84/0 و ضریب آلفای کرونباخ پرسشنامه خودکارآمدی81/ به دست آمد که نشان می دهد ابزارهای تحقیق از پایایی مطلوبی برخوردارند. در تجزیه و تحلیل داده ها، دربخش كيفي جهت تحلیل داده ها از تحلیل محتوای مصاحبه ها، با استفاده از روش کدگذاری ( کدگذاری باز، محوری و انتخابی) تحلیل عاملی تاییدی ، تحلیل عاملی اکتشافی و معادلات ساختاری و آمار توصیفی و در بخش کمی جهت تجزیه وتحلیل داده ها از تحلیل رگرسیون چندمتغیری استفاده شد.
یافته های پژوهش
با توجه به اینکه پژوهش از نوع آمیخته (ابتدا کیفی و سپس کمی) می باشد، تجزیه وتحلیل داده ها شامل دو بخش تجزیه وتحلیل داده های کیفی و تجزیه وتحلیل داده های کمی است .به نحوی که در بخش کیفی با بهره گیری از روش داده بنیاد در چارچوب سه مرحله کدگذاری باز، کدگذاری محوری، و کدگذاری انتخابی به انجام میرسد و در بخش کمی هم با استفاده از آزمونهای مناسب آماری وبه منظور بررسی سوالهای پژوهش مورد بررسی و ارزیابی قرار میگیرد. به نحوی که ابتدا از تکنیک تحلیل عاملی استفاده میشود تا ضمن تعیین وضعیت مولفههای اساسی پژوهش،اعتبار آنها مورد سنجش قرار گیرد و در ادامه با بهره گیری از تکنیک تحلیل رگرسیون چند متغیری ارتباط متغیرهای تحقیق مورد بررسی واقع میشود.
جدول 1: چک لیست مربوط به نتایج تحلیل محتوای مصاحبه در بعد مدیریت استرس
در جدول1 مفاهیم اولیه ای که از تحلیل محتوا حاصل شده، ارائه شده است. اطلاعات جدول 1، بیانگر محور اساسی سؤال های پژوهش بوده و در قسمت دوم در جدول 2 پاسخ های ارائه شده توسط مصاحبه شوندگان آورده شده است که از کدگذاری باز به دست آمده است و در جدول 3 ، کد مربوط به مصاحبه شونده نشان داده شده است. درنهایت در جدول 2 تعداد 28 شاخص و مفهوم اولیه از مصاحبه با خبرگان استخراج شد.
بر اساس مفاهیم و مقوله های جدول قبل، زمینه کدگذاری محوری فراهم شد که در جدول3 آورده شده است .در کدگذاری محوری بین مفاهیم و مقوله های مرتبط با هم ارتباط برقرار گردید. همان طور که ملاحظه می گردد جدول 3 حاوی سه طبقه بوده و هر یک از طبقات دربرگیرنده زیرطبقات و مفاهیم مربوط به خود است. این طبقات در جدول 2 از محورهای A تا c مشخص شده اند.
همانطور که یافته های جدول 4-2 نشان می دهد در مرحله سوم از فرایندکدگذاری داده های گردآوری شده، مرتب سازی نهایی و خوشه بندی کلیه مفاهیم و کدهای محوری را در سه طبقه صورت گرفته است.
در مرحله آخر از فرایند تحلیل کیفی حاضر، یافته های حاصل از تجزیه و تحلیل، حول محور هدف اصلی با پیوند دادن کدها )کدگذاری باز(، مفاهیم )کدگذاری محوری( و درنهایت رابطه بین طبقات)کدگذاری گزینشی( مشخص شد. طبقات به دست آمده و نتایج نهایی در جدول 3 درج گردید
جدول 3:کدگذاری نهایی نتایج تحلیل محتوای مصاحبه نیمه ساختاریافته در مدیریت استرس
جدول 4: سوالات و بارهاي عاملي تشكيلدهنده پرسشنامه محقق ساخته در سه مولفه به دست آمده بعد از چرخش
همانطور که در جدول 4 ملاحظه میگردد بارهای عاملی سوالات در سه مولفه ارائه شده است. با توجه به نتایج این جدول سوالات 1 تا 9بیشترین بار عاملی یا همبستگی را با عامل اول دارند و با توجه به محتوای این سؤالات میتوان ادعا کرد که این سوالات سبک مقابله ای مسئله مدار را میسنجد. از سوال 10 تا18 هم بیشترین بار عاملی یا همبستگی را با مولفه دوم دارند و با توجه به محتوای سؤالات میتوان ادعا کرد که این سوالات سبک مقابله ای هیجان مدار را میسنجد. از سوال 19 تا 28 نیز بیشترین بار عاملی یا همبستگی را با مولفه سوم دارند و با توجه به محتوای سوالات میتوان ادعا کرد که این سوالات سبک های مقابله ای اجتناب مدار را میسنجد.
به منظور تحلیل عاملی تاییدی از نرم افزار Smart PLS نیز استفاده شد تا وضعیت الگوی تحلیل عاملی تاییدی نیز استخراج و گزارش شود.
شکل 1:الگوی تحلیل عاملی تاییدی در حالت ضرایب استاندارد
در نهایت با توجه به مبانی نظری، مصاحبه با خبرگان و تحلیل عاملی تاییدی و اکتشافی مشخصات الگو در شکل زیر قابل مشاهده است:
|
|
|
شکل 2:مشخصات الگوی مدیریت استرس
در مجموع با توجه به خروجی های نرم افزار اسمارت پی ال اس می توان به این نتیجه رسید که مدل تحقیق با داده های حاصل از این تحقیق منطبق است.
درداده های بخش کمی ،آزمون تحلیل رگرسیون چندمتغیری مورد استفاده قرار گرفت. ابتدا مشخصههاي آماري نظير ميانگين و انحراف معیار خرده مقیاسهای مقابله با شرایط پر استرس استخراج گرديد كه نتيجه حاصله در جدول شماره 1 آمده است.
جدول 5 : شاخصهاي آماري خرده مقیاس های مقابله با شرایط پر استرس
متغیر خرده مقیاس | ميانگين | انحراف معيار | |
مقابله با شرایط پر استرس | راهبرد مقابله مسئله مدار | 56.6 | 10.1 |
راهبرد مقابله هیجان مدار | 53.8 | 9.0 | |
راهبرد مقابله اجتناب مدار | 54.7 | 7.6 |
نتايج جدول شماره 5 حاكي از آن است که ميانگين راهبرد مقابله مسئله مدار 6/56 و میانگین راهبرد مقابله هیجان مدار 8/53 و راهبرد مقابله اجتناب مدار 7/54 بدست آمده است.
مشخصههاي آماري نظير ميانگين و انحراف معیار خودکارآمدی استخراج گرديد كه نتيجه حاصله در جدول شماره 6 زير آمده است.
جدول 6: شاخصهاي آماري خودکارآمدی
متغیر | ميانگين | انحراف معيار | |
متغیر | خودکارآمدی | 30.6 | 3.9 |
نتايج جدول شماره 6 حاكي از آن است که ميانگين خودکارآمدی افراد نمونه آماری برابر با 6/30 به دست آمده است.
جدول7: شاخصها و آمارههاي تحليل رگرسيون
ضريب همبستگي R | مجذور ضريب همبستگي R2 | ضريب تعديل شده | اشتباه معیار برآورد |
.506a | .256 | .245 | .61631 |
نتيجه جدول شماره 7 نشان مي دهد كه راهبردهای مقابله با شرایط پر استرس با خودکارآمدی داراي 506/0 درصدضريب همبستگي است و6/25درصداز واريانس خودکارآمدی افراد راتبيين مي كند.
جدول8: آزمون تحليل واريانس رگرسيون
منبع تغيير | مجموع مجذور | درجه آزادي | ميانگين مجذورات | ميزان F | سطح معني داري Sig. |
اثررگرسيون | 28.186 | 3 | 9.395 | 24.735
| 001/0
|
اثرباقيمانده | 82.046 | 216 | .380 | ||
جمع | 110.232 | 219 |
|
دراطلاعات جدول 8 به تحليل واريانس مشاهده شده(7/24=f ،216و3= df ) راهبردهای مقابله با شرایط پر استرس با خودکارآمدی افراد معنادار است. (05/0 p< )به اين ترتيب گويايي جدول نمايانگر اين نكته است كه بین راهبردهای مقابله با شرایط پر استرس با خودکارآمدی ارتباط معني داري وجوددارد.
جدول9: متغيرهایي كه وارد رگرسيون شده اند
شاخصها | ضريب تفكيك | ضريب معیار تفكيك رگرسيون | نسبت t
| سطح معناداري
| |
B | خطاي معيار | Beta | |||
مقدارثابت | .555 | .382 |
| 1.453 | 001/0 |
راهبرد مقابله مسئله مدار | .430 | .065 | .410 | 6.612 | 001/0 |
راهبرد مقابله هیجان مدار | -.252 | .099 | -.172 | -2.554 | 001/0 |
راهبرد مقابله اجتناب مدار | -.159 | .066 | -.162 | -2.892 | 001/0 |
ارقام مندرج درترازهاي جدول 9 نشان داد راهبردهای مقابله با شرایط پر استرس بر خودکارآمدی افراد تاثیر متفاوتی دارند به نحوی که راهبرد مقابله مسئله مدار با خودکارآمدی رابطه مثبت معناداری دارد و اثر راهبرد مقابله مسئله مدار بر خودکارآمدی افزایشی است (05/0 p< ) .به معنای دیگر هرچه برراهبرد مقابله مسئله مدار تاکید شود،خودکارآمدی افراد هم افزایش مییابد و در مقابل راهبرد مقابله هیجان مدار و راهبرد مقابله اجتناب مدار با خودکارآمدی رابطه منفی و کاهشی دارد(05/0 p< ) به نحوی که هرچه برراهبرد هیجان مدار و راهبرد مقابله اجتناب مدار تاکید شود،خودکارآمدی افراد هم کاهش مییابد.
بحث و نتیجه گیری
هدف پژوهش حاضر ارائه الگوی آموزش مدیریت استرس و رابطه آن با خودکارآمدی کارکنان دانشگاه های علوم پزشکی زنجان، قزوین و مازندران و وزارت بهداشت و درمان آموزش پزشکی در سال 1399 بود. این پژوهش ازنظرهدف کاربردی ،ازنظرداده ها آمیخته اکتشافی ( ابتداکیفی و سپس کمی) و ازنظر اجرای پژوهش ،ازنوع داده بنیاد( مرحله کیفی ) و ازنظر کمی پیمایشی مقطعی بود . سوالات پژوهش عبارت بودنداز1) مؤلفههای الگوی آموزش مدیریت استرس کدامند؟ 2) الگوی آموزش مدیریت استرس کارکنان ازچه اعتبار ی برخوردار است؟ 3) آیا الگوی آموزش مدیریت استرس، با خودکارآمدی کارکنان رابطه دارد ؟
در پاسخ به سوال اول پژوهش، ابتدا نتایج تحلیل محتوای مصاحبه نیمه ساختاریافته در بخش کیفی نشان داد همبستگیهای موجود در بین دادهها برای تحلیل عاملی مناسب میباشند و از انسجام لازم و كافي براي تبيين عوامل ومؤلفههای مقابله با شرایط پر استرس و زیرمقیاسهای آن یعنی زیرمقیاس راهبرد مقابله مسئله مدار، زیرمقیاس راهبرد مقابله هیجان مدار و زیرمقیاس راهبرد مقابله اجتناب مدار برخوردار مي باشند. بنابر نتایج و شواهد به دست آمده میتوان گفت از مولفههای اصلی برای مقابله با شرایط پر استرس یعنی از سه راهبرد اساسی مقابله مسئله مدار، مقابله هیجان مدار و راهبرد مقابله اجتناب مدار می توان برای الگوی آموزش مدیریت استرس استفاده کرد.
در پاسخ به سوال دوم پژوهش، نتايج ضرايب ويژه نشان مي دهد همه مواد 48 گانه مي تواند مقابله با شرایط پر استرس را تبيين نمايد ولذا در این پژوهش به عنوان گويهها و بارهاي عاملي مناسب براي مقابله با شرایط پر استرس شناخته مي شوند. بنابر شواهد و نتایج به دست آمده ، میتوان به این نتیجه اشاره نمود که در مجموع مولفههای ارائه شده برای مقابله با شرایط پر استرس از اعتبار لازم و مناسبی برخوردار میباشد. به بیان دیگرهرسه مولفه اصلی در جهت تبیین و برازش از وضعیت مناسبی برخوردار است و می توان در پاسخ به سوال دوم اذعان نمود پرسشنامه مقابله با شرایط پر استرس معتبر بوده و مورد تأیید میباشد. وبراین اساس میتوان از آنها به عنوان مولفههای مقابله با شرایط استرس بهره برداری نمود.
در پاسخ به سوال سوم پژوهش، راهبردهای مقابله با شرایط پر استرس بر خودکارآمدی کارکنان تاثیر متفاوتی دارند به نحوی که راهبرد مقابله مسئله مدار با خودکارآمدی رابطه مثبت معناداری دارد و اثر راهبرد مقابله مسئله مدار بر خودکارآمدی کارکنان افزایشی است ،.به معنای دیگر هرچه برراهبرد مقابله مسئله مدار تاکید شود،خودکارآمدی کارکنان هم افزایش مییابد و در مقابل راهبرد مقابله هیجان مدار و راهبرد مقابله اجتناب مدار با خودکارآمدی کارکنان رابطه منفی و کاهشی داردبه نحوی که هرچه برراهبرد هیجان مدار و راهبرد مقابله اجتناب مدار تاکید شود،خودکارآمدی کارکنان ومدیران هم کاهش مییابد.
در مجموع نتایج بخش کیفی وکمی پژوهش حاضر نشان داد الگوی آموزش مدیریت استرس در بهبودخودکارآمدی عمومی کارکنان ومدیران اثربخش بوده است. مولفههای ارائه شده برای مقابله با شرایط پر استرس از اعتبار لازم و مناسبی برخوردار میباشدوهرسه مولفه اصلی(راهبرد مقابله مسئله مدار، مقابله هیجان مدار و راهبرد مقابله اجتناب مدار) در جهت تبیین و برازش از وضعیت مناسبی برخوردار است ودر پژوهش حاضر پرسشنامه مقابله با شرایط پر استرس معتبر بوده و مورد تأیید میباشد.
یافته های پژوهش حاضر با بخشی از یافته های ون دن براند وهمکاران13 (2020) (34)؛ ژو و همکاران14 (2021) (35)؛ ولیا 15(2021) (36) ؛ تایو16(2015)(37)؛ والنتی و فاراسی17 (2021) (38)؛ کوناشفسکی و همکاران18 (2021) (39)؛ برما و همکاران19 (2021) (40) باقری مقیمی وهمکاران( 1398)(41) ؛دبری و همکاران (1393) (42) ؛ قجاوند و همکاران (1398) (43) ؛ فاریابی وهمکاران (1395)(44)؛ حافظی وهمکاران (1398)(45) ؛ اسماعیلی وهمکاران (1395) (46) همسویی دارد که نشانگر آن است که آموزش مدیریت استرس در بهبود خودکارآمدی عمومی کارکنان موثر بوده است.
مطالعه ون دن براند وهمکاران20 (2020) نشان می دهد که در زمان تجربه تعارض نقش ، کارکنانی که تمایل به استفاده از راهبرد مقابله هیجان مداردارند ، بیشتر در معرض تهدید در محیط کار قرار میگیرند . بنابراین ، سازمانها ممکن است بخواهند مداخلاتی با هدف ایجاد آگاهی کارکنان از خطرات مرتبط با استفاده مکرر از راهبرد مقابله هیجان مدار را هنگام مواجهه با تعارضات نقش، سازمان دهی کنند . علاوه بر این ، خودکارآمدی ارتباط مثبتی با راهبرد مقابله مساله مدار داشت .با این حال ، استفاده ازراهبرد مقابله مساله مدار در هنگام تعارض نقش ، ناکافی است . بنابراین ، سازمانها باید مراقب باشند که این سبک مقابله را در زمانی که عامل استرس زا به عنوان غیرقابلکنترل درک میشود ، تشویق کنند .
مطالعه ژو و همکاران (2021) نشان داد راهبردهای مقابله ای مسئله مدار و اثر واسطه ای خودکارآمدی و راهبردهای مقابله مسئله مدار ، تأثیر غیر مستقیم قابل توجهی بر علائم اختلال استرس پس از سانحه داشت. نتایج مطالعه ولیا (2021) نشان داد که بین خودکارآمدی و راهبرد مقابله هیجان مدار رابطه معنی داری وجود دارد و بین خودکارامدی و راهبرد مقابله مسئله مدار نیز رابطه معنی داری وجود دارد. در مطالعه تایوو (2015) نیز راهبرد مقابله مسئله مدار با خودکارآمدی همبستگی مثبت داشت. مطالعه والنتی و فاراسی(2021) نشان داد که خودکارآمدی با راهبردهای مقابله مسئله مدار،پس از در دسترس بودن رابطه ای و انعطافپذیری ذهنی ، به طور مثبتی با سازگاری دانشگاه همراه بود ، در حالی که راهبردهای مقابله هیجان مدار ارتباط معنی داری نداشتند. مطالعه کوناشفسکی و همکاران (2021) یک رابطه مثبت بین خودکارآمدی و تاب آوری استرس را با راهبرد مقابله مسئله مدار نشان می دهد. در بخشی از مطالعه برما و همکاران (2021) بیماران با استفاده از راهبردهای مقابله ای هیجان مدار بیشتر از راهبردهای مقابله مسئله مدار سازگار با عوامل استرس زا بودند ، تقریباً دو سوم بیماران مورد مطالعه سطح خودکارآمدی پایینی داشتند. بین راهبردهای مقابله ای ، خودکارآمدی و عوامل استرس زا در بین بیماران مورد مطالعه همبستگی منفی معناداری وجود داشت. در حالی که بین راهبردهای مقابله ای و خودکارآمدی رابطه مثبت آماری معنی داری وجود داشت. مطالعه باقری مقیمی وهمکاران( 1398) نشان می دهد که بین سبکهای مقابله ایی و خودکارامدی در مبتلایان به سرطان و افراد عادی تفاوت معناداری وجود داشته و نمرات بالاتر در راهبرد مساله مدار با خودکارامدی بهتری همراه است و خودکارآمدی بهتر منجر به رفتارهای ارتقاء دهنده سلامت می شود. یافته های پژوهش دبری وهمکاران (1393) نشان داد که بین سرسختی روان شناختی، راهبردهای مقابله با استرس و خودکارآمدی در امدادگران رابطه معناداری وجود دارد. یافته های قجاوند و همکاران (1398) نشان داد آموزش خودکارآمدی عمومی بر افزایش راهبرد مقابله با استرس مسئله مدار و کاهش راهبرد مقابله با استرس هیجان مدار و اجتنابی اثربخش است. یافته های فاریابی وهمکاران (1395)نشان داد آموزش سبکهای مقابلهای مبتنی بر مدل لازاروس و فولکمن به کارکنان میتواند باعث افزایش استفاده از روشهای مقابلهای مسئله مدار و کاهش استفاده از سبکهای مقابلهای هیجان مدار و افزایش سطح سلامت در تمامی ابعاد بخصوص بعد روانی کارکنان شود. نتایج حافظی وهمکاران (1398) نشان داد بین خودکارآمدی فردی با سبک مقابله مسئله مدار و هیجان مدار و واجتنابی رابطه وجود دارد. نتایج اسماعیلی وهمکاران (1395) نشان داد بین ابعاد شیوه ه ای مقابله با استرس شیوه مقابله مسأله مدار، هیجان مدار و اجتنابی و خودکارآمدی رابطه معناداری وجود دارد. همچنین یافته ها ی وی نشان می دهد تفاوت بین نمرات دانش آموزان دختر و پسر در شیوه مقابله هیجان مدار در پرسشنامه شیوه مقابله با استرس معنادار است ولی تفاوت نمرات بین دانش آموزان دختر و پسر در شیوه مسأله مدار و اجتناب مدار معنادار نیست.
در تبیین یافته های پزوهش حاضر می توان گفت:
یافته های پزوهش حاضر را می توان بر اساس دیدگاه لازاروس و فولکمن (1984) و بندورا 21 (1978) تبیین نمود . دیدگاه لازاروس و فولکمن (1984) را می توان در دو شکل کلی از راهبردهای انطباقی و سازگار با شرایط استرس زا بیان نمود که شامل راهبرد مسئله مدار و راهبرد هیجان مدار می باشد.راهبرد مسئله مدار شامل تلاش های هدفمند برای کنترل و یا تغییر منبع استرس زا می باشد. به عنوان مثال ، فردی که به هنگان فشار روانی ، به ورزش وگردش می پردازد تلاش می کند بخشی از فشار روانی وارده را کاهش دهد. راهبرد هیجان مدار ، کوشش هاورفتارهایی هستند که برای تعدیل واکنش های هیجانی در شرایط استرس زا صورت می گیرند، مانندکسی که در مقابل عوامل استرس زا به گروه ها و دوستان رو می آورد و یا به مواد مخدر متوسل می شود. به عقیده لازاروس و فالکمن (1985)مقابله عبارت است از کوشش های رفتاری و شناختی که برای غلبه بر مشکلات انجام می شود،در حالی که فرد بر این باور است که برای حل آن به انرژی و توانی فراتر از وجود خود نیاز دارد (47).
به نظر بندورا ، تاثير برداشت انسان از خودكارآمدي گسترده بوده و شامل موارد زيراست: ( 1) افراد به چه فعاليت هايي مي پردازند، ( 2) چه مقدار از تلاش هاي خود را صرف يك موقعيت مشخص مي كنند ، ( 3) براي چه مدت در مقابل موانع ايستادگي مي كنند و ( 4 واكنش هاي هيجاني فرد به هنگام پيش بيني يك موقعيت و يا هنگام انجام آن چگونه است. بديهي است كه تفكر، احساسات و رفتار انسان در موقعيت هايي كه به توانايي خود احساس اطمينان مي كند متفاوت از رفتار وي در موقعيت هايي است كه در آن احساس عدم امنيت و يا فقدان صلاحيت مي كند. لذا درك انسان از خودكارآمدي بر الگوهاي تفكّر، انگيزش ، عملكرد و برانگيختگي هيجاني فرد تاثير مي گذارد. در نظريه شناختي اجتماعي ، در آسيب شناسي رواني ، يادگيري رفتار هاي خاص و واكنش هاي عاطفي مورد توجه است، ولي به طور فزاينده اي بر نقش انتظارات مختل كننده و خود پنداره نيز تاكيد مي كند. ممكن است فرد به اشتباه انتظار داشته باشد كه از پي بعضي از حوادث، رويدادهاي دردناكي اتفاق بيفتد و يا بعضي از موقعيت ها با درد همراه باشد. بتابراين ،ممكن است طوري عمل كند كه گويي از موقعيت هاي خاصي اجتناب مي نمايد و يا به نحويرفتار كند كه موجب ايجاد موقعيتي شود كه سعي داشت از آن اجتناب كند. به عنوان مثال ، فرد فكر مي كند نزديكي به ديگران با درد و ناراحتي همراه است، پس با ساير افراد به طرزي خصمانه رفتار مي كند و در نتيجه، از سوي آنها طرد مي شود و لذا انتظار وي در اين مورد كه نزديكي به ديگران به نااميدي و طرد منجر خواهد شد، تاييد مي شود.فرآيندهاي شناختي به دليل خودارزيابي هاي مختل كننده و به خصوص، از نظر خودكارآمدي ضعيف يا ناكارآمدي درك شده نيز نقشي در آسيب شناسي رواني بازي مي كنند. خودكارآمدي ادراك شده، برداشتي است كه در آن فرد مي تواند به انجام تكليفي بپردازد كه لازمه يك موقعيت است و يا با آن انطباق دارد. در ناكارآمدي ادراك شده ، فرد احساس مي كند كه قادر نيست تكليفي را به انجام برساند كه لازمه يك موقعيت است و يا با خواسته هاي آن در موقعيت در انطباق است. بنابراين، در نظريه شناختي اجتماعي، اين ناكارآمدي ادراك شده است كه نقش اصلي را در اضطراب و افسردگي افراد بازي مي كند . معتقد است كه افراد مبتلا به اضطراب اجتماعي عمدتاً از لحاظ باورهاي مختل درباره كارآمدي خود و نه از لحاظ مهارت هاي اجتماعي واقعي، با ديگران متفاوتند. از نظر بندورا درمانگر بايد شرايط محيطي توانا سازي فراهم كند تا افراد مبتلا به هراس و استرس بتوانند عليرغم باورهايشان عملكرد موفقي داشته باشند. او تقسيم تكاليف دشوار يا ترس آور به تكاليف كوچكتر را به عنوان روشي براي تحقق اين امر پيشنهاد مي كند(48). خودكارآمدي همچنين نقش محوري در خودگرداني حالات هيجاني و سلامت روان افراد دارد. افراد با خودكارآمدي قوي، استقامت و پشتكار بيشتري داشته و كمتر مضطرب و افسرده اند. آنها بيشتر موفق بوده و كمتر مستعد آسيب هاي اجتماعي رواني همچون اعتياد يا اختلال هاي روان آزردگي هستند. افرادي كه باور دارند مي توانند تهديد هاي بالقوه را كنترل نمايند كمتر از كساني كه باور به توانايي در ا دارة تهديد هاي بالقوه را ندارند، برانگيختگي و اضطراب را تجربه مي كنند. از طرف ديگر عدم خودكارآمدي در رسيدن به اهداف مطلوب بر ارزيابي فرد از ارزشمندي خود و احساس رضايتمندي وي تاثير مي گذارد و مي تواند باعث احساس افسردگي ، غمگيني و بيهودگي گردد(49).قضاوت در مورد خودكارآمدي شخصي ، مفهوم مركزي در احساس بي كفايتي فرد افسرده است. عدم خودكارآمدي در اثرگذاري بر وقايع و شرايطي كه به طور معني دار در زندگي فرد داراي ارزش هستند و همچنين ناتوانمندي براي دريافت تقويت كننده هاي محيطي، احساس غم، نااميدي و اضطراب را در فرد برمي انگيزاند(50).
کارکردن در حوزه مشاغل وابسته به پزشکی به دلایل مختلف چالش برانگیز است، زیرا که نوع کار مستلزم سرعت عمل بوده و ماهیت آن در حال تغییر میباشد و مهمتر از همه این که شغل کارکنان مراکز علوم پزشکی نیازمند توجه و ارائه مراقبت دائم و تعامل با مراجعان و وابستگان آنها است که غالباً ممکن است در بحران بیماری های همه گیر یا بومی به سربرند. بنابراین بنابراین، با آموزش مدیریت استرس و راهبردهای مقابله ای متناسب در کارکنان علوم پزشکی، می توان پیامدهاي عدم کنترل استرس در مورد جامعه را تغییر داد. آموزش مدیریت استرس با روابط اجتماعی و همچنین سازگاری اجتماعی،هیجانی و شغلی بهتر کارکنان با جامعه مرتبط است و این امر با خودآگاهی بالا مرتبط است. همچنین مدیریت موقعیت ها نوعی راهبرد مقابله ای محسوب می شوند و هر راهبردی که بتواند به کاهش موقعیت فشار زا کمک نماید راهبرد مناسبی به شمار می رود، زیرا استفاده از راهبردهای مقابله ای بستگی به شرایط و موقعیت دارد و نمی توان آنها را به مناسب و نامناسب تقسیم کرد. راهبردهای مسئلهمدار مقابله ای شامل (رفتارهای حل مسئله و جستوجوی حمایت اجتماعی)، راهبردهای هیجانمدار شامل (اضطراب و خودانتقادی) و راهبردهای اجتنابی شامل(تفکر آرزومندانه و انکار مشکلات) می گردند. به عنوان مثال ، هنگامی که فرد از راهبردهای سازنده حل مسئله، مانند مسئولیت پذیری استفاده می کند مسئولیت حوادث پیش آمده را می پذیرد. در چنین شرایطی برای رسیدن به اطلاعات صحیح و مناسب تلاش می کند که این امر می تواند باعث حل مناسب مسئله شودو فرد دیدگاهی خوش بینانه توام با احساس کنترل وکارآمدی بر موقعیت داشته باشد. در مقابل فردی که به راهبردهای مقابله ای نادرست متوسل می شود، به علت تعبیر و تفسیر نادرست از موقعیت ممکن است به نتیجه نادرستی برسد و تصمیم غیرواقع بینانه ای بگیرد که ناشی از ناکارآمدی خود می باشد. این موضوع باعث می شودفرد شرایط موقعیت و محرک ها را خارج از کنترل و توان خود و اتفاقات و حوادث را مربوط به شانس و سایر عوامل غیرقابل کنترل بداند. به دنبال چنین باور و دیدگاهی ممکن است به جای تفکر مثبت، سازنده و قابل کنترل، همه چیز را به عوامل ماورایی نسبت دهد و در قبال حوادث به وجود آمده احساس مسئولیت نکند و خود را اسیر حوادث و درمانده احساس کندو سرانجام تسلیم رویدادها و حوادث شود که همه این موارد ناشی از ناکارآمدی فرد است. فرد با به كار بستن سبک مقابله كارآمد مسئله مدار از مهارت هاي شناختی براي حل مسئله استفاده می كند. بر این اساس، راه هاي مقابله با مشكل مستقیماً بررسی می شود و معمولاً با یافتن راه حل هاي مناسب براي مشكل، رضایت روان شناختی حاصل می شود. از سوي دیگر، این وضعیت آشفتگی هیجانی را كاهش داده و باعث نظم و انسجام فكري می شود. در سایه انسجام فكري و آرامش به دست آمده منبع استرس نیز بهتر شناسایی شده و ممكن است به صورت قابل كنترل ارزیابی شود. شناخت منبع كنترل، از یک سو، و قابل كنترل ارزیابی كردن آن، از سوي دیگر، به افزایش سلامت روانی كمک می كند.
در نتیجه چنانچه استرس به طور صحیح و درست از طریق اموزش های مناسب استرس مدیریت شود نه تنها سلامت افراد را به خطر نمی اندازد بلكه فرد را در برابر شرایط مشابه در آینده واكسینه می كند. داشتن مهارت هایی كه به فرد كمک می كنند تا در مسیر دست یابی به موفقیت ها استرس كمتري داشته باشد علاوه بر افزایش سلامت روانی، سبب كارایی بالاتر او می شود؛ مهارت هاي كنترل استرس می تواند بر خلق مناسب فرد در محیط هاي آموزشی نیز مؤثر باشد
پژوهش حاضر از نظر زمانی به سال 1399حدود میباشد واگر بخواهیم نتایج را تعمیم دهیم، باید جانب احتیاط را در نظر داشت. و محدودیت دوم پژوهش هم اینکه به ابزار اندازهگیری متغیرها که فقط ازمصاحبه و پرسشنامه استفاده گردیده است و از سایر روشهای اندازهگیری مانند مشاهده و یا مراجعه به اسناد استفاده نشده است.
پیشنهادها
با توجه به اینکه سبکهای مقابله ای مساله مدار و منطقی میتواند اثر مثبتی بر شاخص خودکارآمدی کارکنان داشته باشد لذا به متولیان امر توصیه میشود از دانش،توان وتجربه روان شناسان خبره در شناساندن و معرفی دقیق و مستمر سبکهای مقابله ای مساله مدار به کارکنان بهره برداری نمایند تا شاهد اثرات سودمند آن در ادارات و سازمان های دولتی باشیم.
پیشنهاد می شود با توجه به تاثیر انکارناپذیر شیوهای مقابله با استرس بر سطح خودکارآمدی این موضوع در سند جامع نظام آموزشی کارکنان کشور بویژه کادر درمان و علوم پزشکی گنجانده شود.
پیشنهاد می شود برای افزایش اعتبار روش های درمانی استرس شغلی کارکنان و قابلیت تعمیم پذیری آنها شیوه های مداخله توسط متخصصان متفاوتی اعمال گردد.
پیشنهاد می شود تدوین برنامه ای سازمان یافته که بر اساس آنها آموزش مدیریت استرس کارکنان متناسب با رده ها و سطوح متفاوت شغلی با برگزاری دوره های آموزشی ویژه امکان پذیر باشد
پیشنهاد می شود مطالعات طولی بر روی شناخت عوامل موثر بر کاهش استرس شغلی کارکنان و مدیران سازمان های دولتی، با استفاده از تاثیر راهبردهای مختلف شناختی رفتاری آموزش ها وافزایش بهبودی متغیرهای مورد مطالعه در این گروه و سایر افراد و سازمان ها با رصد طولانی مدت انجام شود.
با توجه به این که پژوهش حاضر بر روی کارکنان سازمان های دولتی انجام گرفته است ، لذا پیشنهاد می شود در این راستا پژوهشی با نمونه سایر مشاغل از جمله سازمان های خصوصی انجام گیرد و نتایج پژوهش های این تحقیق ها موردمقایسه تطبیقی و تجزیه و تحلیل قرار گیرد.
تکرار پژوهش های مشابه با مشارکت کنندگان بیشتر و با همگنی بالاتر و پیگیری مشارکت کنندگان در فواصل زمانی مشخص و به مدت طولانی تر ، می تواند نتایج قوی تر و راهکارهای عملی تری را در خصوص کارکنان حاصل نماید.
دوره های آموزشی جهت رشد باورهای خودکارآمدی و مدیریت استرس در مورد نحوه برخورد مدیران سازمان های با کارکنان با استرس بالا بویژه در ایام بیماری های همه گیر جهانی و بومی برگزار شود.
منابع
(1) MAGTIBAY, Donna L., et al. Decreasing stress and burnout in nurses: efficacy of blended learning with stress management and resilience training program. JONA: The Journal of Nursing Administration, 2017, 47.7/8: 391-395.
(2) Gradus J. Prevalence and prognosis of stress disorders: a review of the epidemiologic literature. CLEP. 2017 May;Volume 9:251-60.
(3) Sgoifo A, Montano N, Esler M, Vaccarino V. Stress, behavior and the heart. Neuroscience & Biobehavioral Reviews. 2017 Mar;74:257-9.
(4) Hankin BL, Young JF, Abela JRZ, Smolen A, Jenness JL, Gulley LD, et al. Depression from childhood into late adolescence: Influence of gender, development, genetic susceptibility, and peer stress.. Journal of Abnormal Psychology. 2015 Nov;124(4):803-16.
(5) Obbarius N, Fischer F, Liegl G, Obbarius A, Rose M. A Modified Version of the Transactional Stress Concept According to Lazarus and Folkman Was Confirmed in a Psychosomatic Inpatient Sample. Front Psychol. 2021 Mar 5;12
(6) Lazarus RS, Folkman S. Transactional theory and research on emotions and coping. Eur J Pers. 1987 Sep;1(3):141-69.
(7) Lazarus RS. Psychological Stress and Coping in Adaptation and Illness. Int J Psychiatry Med. 1974 Dec;5(4):321-33.
(8) Lazarus RS, Folkman S. Transactional theory and research on emotions and coping. Eur J Pers. 1987 Sep;1(3):141-69.
(9) Folkman S, Lazarus RS. If it changes it must be a process: Study of emotion and coping during three stages of a college examination.. Journal of Personality and Social Psychology. 1985;48(1):150-70.
(10) Zureck E, Altstötter-Gleich C, Gerstenberg FX, Schmitt M. Perfectionism in the Transactional Stress Model. Personality and Individual Differences. 2015 Sep;83:18-23.
(11) Paek M, Ip EH, Levine B, Avis NE. Longitudinal Reciprocal Relationships Between Quality of Life and Coping Strategies Among Women with Breast Cancer. ann behav med. 2016 Oct;50(5):775-83.
(12) Lazarus , R, folkman , S. Stress, Appraisal and Coping. New York , NY: Springer Publishing Company; 1984.
(13) Liu F, Zhang Z, Chen L. Mediating effect of neuroticism and negative coping style in relation to childhood psychological maltreatment and smartphone addiction among college students in China. Child Abuse Negl. 2020 08;106:104531.
(14) Lin J, Su Y, Lv X, Liu Q, Wang G, Wei J, et al. Perceived stressfulness mediates the effects of subjective social support and negative coping style on suicide risk in Chinese patients with major depressive disorder. J Affect Disord. 2020 03 15;265:32-8.
(15) Demmel R, Rist F. Prediction of Treatment Outcome in a Clinical Sample of Problem Drinkers. Addictive Disorders & Their Treatment. 2005 Mar;4(1):5-10.
(16) Moos RH, Holahan CJ. Dispositional and contextual perspectives on coping: toward an integrative framework. J Clin Psychol. 2003 Dec;59(12):1387-403.
(17) Witkiewitz K, Marlatt GA. Relapse prevention for alcohol and drug problems: that was Zen, this is Tao. Am Psychol. 2004 May-Jun;59(4):224-35.
(18) Levin C, Ilgen M, Moos R. Avoidance coping strategies moderate the relationship between self-efficacy and 5-year alcohol treatment outcomes. Psychol Addict Behav. 2007 Mar;21(1):108-13.
(19) Rettie H, Daniels J. Coping and tolerance of uncertainty: Predictors and mediators of mental health during the COVID-19 pandemic.. American Psychologist. 2021 Apr;76(3):427-37.
(20) Bandura A, Pajares F, Urdan T. Self-efficacy beliefs of adolescents. 2006: 307-37
(21) Karademas EC, Kafetsios K, Sideridis GD. Optimism, self‐efficacy and information processing of threat‐and well‐being‐related stimuli. Stress and Health: Journal of the International Society for the Investigation of Stress. 2007 Dec;23(5):285-94.
(22) Morales-Rodríguez FM, Pérez-Mármol JM. The Role of Anxiety, Coping Strategies, and Emotional Intelligence on General Perceived Self-Efficacy in University Students. Front Psychol. 2019 Aug 7;10: 1689
(23) Chinaveh M, Ishak NM, Salleh AM. Improving Mental Health and Academic Performance through Multiple Stress Management Intervention: Implication For Diverse Learners. Procedia - Social and Behavioral Sciences. 2010;7:311-6.
(24) Ball, J. M. .Burnout, Self-Efficacy, and Coping Strategies Among College Faculty. A Thesis Submitted to the Faculty of OLD DOMINION UNIVERSITY.2021.
(25) Brown, M. J. Relationship Between Stress Management Self-Efficacy, Stress Mindset, and Vocational Student Success (Doctoral dissertation, Walden University).2019.
(26) Henderson, K. J.Development of a Text Message Stress Management Intervention and its Impact on Perceived Stress and Coping Self-efficacy among Student Nurses. Graduate Theses and Dissertations , University of Arkansas.2019.
(27) Makara-Studzińska M, Golonka K, Izydorczyk B. Self-Efficacy as a Moderator between Stress and Professional Burnout in Firefighters. IJERPH. 2019 Jan 10;16(2):183.
(28) Lloyd J, Bond FW, Flaxman PE. Work-related self-efficacy as a moderator of the impact of a worksite stress management training intervention: Intrinsic work motivation as a higher order condition of effect.. Journal of Occupational Health Psychology. 2017 Jan;22(1):115-27.
(29) Babaie E, Golestani T, Nazoktabar H, Entezari R. The Effect of Stress Management Training on Self-efficacy and Quality of Life in Nurses of Government Hospitals in Tehran City. Journal of Health and Care, 2020, 22.2: 157-167.
(30) Vellia, Vellia .Hubungan self fficacy dan coping strategy pada karyawan usia dewasa awal yang mengalami PHK selama pandemik COVID-19 di Jakarta = The relationship of self efficacy and coping strategy in early adult employees who experienced phone during the covid-19 pandemic in Jakarta. Bachelor thesis, Universitas Pelita Harapan.2021.
(31) Mete P. Structural Relationships between Coping Strategies, Self-Efficacy, and Fear of Losing One’s Self-Esteem in Science Class. IJTES. 2021 Jul 17;5(3):375-93.
(32) Bodys-Cupak I, Majda A, Kurowska A, Ziarko E, Zalewska-Puchała J. Psycho-social components determining the strategies of coping with stress in undergraduate Polish nursing students. BMC Nurs. 2021 Dec;20(1): 1-13.
(33) Schwarzer, R., & Jerusalem, M.. The general self-efficacy scale (GSE).. Anxiety, Stress, and Coping 2010; 12 (1 ) .
(34) Van den Brande W, Baillien E, Elst TV, De Witte H, Godderis L. Coping styles and coping resources in the work stressors–workplace bullying relationship: A two-wave study. Work & Stress. 2020 Oct 1;34(4):323-41.
(35) Zhou T, Guan R, Sun L. Perceived organizational support and PTSD symptoms of frontline healthcare workers in the outbreak of COVID‐19 in Wuhan: The mediating effects of self‐efficacy and coping strategies. Appl Psychol Health Well‐Being. 2021 Mar 20;
(36) Vellia, Vellia . The relationship of self efficacy and coping strategy in early adult employees who experienced phone during the covid-19 pandemic in Jakarta. Bachelor thesis, Universitas Pelita Harapan.2021.
(37) Taiwo J. A Commentary on the Relationship between Self-efficacy, Problem-focused Coping and Performance. BSUJ. 2015 Sep 14;2(1):37-41.
(38) Valenti, G.D.; Faraci, P.Predicting University Adjustment from Coping-Styles, Self-Esteem, Self-Efficacy, and Personality: Findings from a Survey in a Sampleof Italian Students. Eur. J. Investig. Health Psychol. Educ. 2021, 11, 894–907.
(39) Konaszewski K, Kolemba M, Niesiobędzka M. Resilience, sense of coherence and self-efficacy as predictors of stress coping style among university students. Curr Psychol. 2021 Aug;40(8):4052-62.
(40) Berma, A., Abo El-Ata, A., wahba, N., Elmwafy, R. RELATION BETWEEN STRESSORS, COPING STRATEGIES AND SELF-EFFICACY AMONG PATIENTS UNDERGOING HEMODIALYSIS. Port Said Scientific Journal of Nursing, 2021; 8(1): 122-141.
(41) Bagheri moghimi behbadi, M., Mazaheri, M. Study Of Coping Styles and Self-efficacy In Women With Breast Cancer For Women in the General. Journal of Health Literacy, 2019; 4(3): 66-76.
(42) Dayyeri, Zinab Sarvghad, ؛Sirous؛ Barzegar. Majid .The relationship between coping strategies with stress, self-efficacy and psychological hardiness in relief workers of Red Crescent society of Kohgiluyeh & Boyer-Ahmad province, Scientific Journal of Rescue Relief, 2015; 6(4), 66.
(43) Qajavand, Ghasem; Hashemi, Fatemeh The effectiveness of public self-efficacy training and religious beliefs on coping strategies for women working in government offices in Mashhad Region 3. Heritage of Taha. 2019;No. 5, 11291-1120.
(44) Faryabi R, Mirzayi R, Salari E, Javadi A. Investigating the effect of Education based on Lazarus and Folkman's Transactional Stress Model on Coping Skills of Jieroft University of Medical Sciences Health care workers. J Jiroft Univ Med Sci. 2016; 3 (1) :120-129
(45) Hafezi, Fariba; Ismaili, Somayeh; Farashbandi, Afsaneh.The Relationship between Extraversion and Individual Efficiency with Stress Coping Styles in Students of Islamic Azad University, Ahvaz Branch. Journal of Social Psychology, 2019;Volume 13, Number 53, 90-81.
(46) Ismaili, Fariba ؛Fasnaghari, Ehsan ؛Misrkhani,Nasim. The relationship between self-efficacy and coping styles in new students of Tabriz University, Fifth International Conference on Psychology and Social Sciences, Tehran,2016.
(47) Desmond DM, Shevlin M, MacLachlan M. Dimensional analysis of the coping strategy indicator in a sample of elderly veterans with acquired limb amputations. Pers Individ Dif. 2006;40(2):249–59.
(48) Bandura A. Self-efficacy: Toward a unifying theory of behavioral change. Advances in Behaviour Research and Therapy. 1978 Jan;1(4):139-61.
(49) Bandura A, Pastorelli C, Barbaranelli C, Caprara GV. Self-efficacy pathways to childhood depression.. Journal of Personality and Social Psychology. 1999;76(2):258-69.
(50) Bandura A. Toward a Psychology of Human Agency. Perspect Psychol Sci. 2006 Jun;1(2):164-80.
[1] - دانشجوی دکتری مدیریت آموزشی، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران جنوب، تهران، ایران.
[2] - دانشیار، گروه علوم تربیتی، واحد تهران جنوب، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران. (مسوول مكاتبات: ahmadi_a30203@yahoo.com)
[3] - استاديار، گروه علوم تربیتی، دانشگاه پیام نور، تهران، ایران.
[4] Lazarus and Folkman
[5] Ball, J. M.
[6] Brown, M. J.
[7] Henderson, K. J.
[8] Makara-Studzińska, M et al
[9] Lloyd, J et al
[10] Vellia, Vellia
[11] Mete, P.
[12] Bodys-Cupak, I. et al
[13] Van den Brande, W et al
[14] Zhou, T et al
[15] Vellia, Vellia
[16] Taiwo, J.
[17] Valenti, G.D.; Faraci, P.
[18] Konaszewski, K et al
[19] Berma, A et al
[20] Van den Brande, W et al
[21] Bandura A