مدیریت شکلگیری تئوری حوزه عمومی هابرماس در شبکههای اجتماعی اینستاگرام و تلگرام
الموضوعات :علی اسدنژاد 1 , علی جعفری 2 , ناهید کردی 3
1 - دانشگاه آزاد واحد اردبیل
2 - دانشگاه آزاد واحد اردبیل
3 - دانشگاه آزاد واحد اردبیل
الکلمات المفتاحية: مدیریت شکل گیری, شبکههای اجتماعی, تلگرام و اینستاگرام, حوزه عمومی هابرماس, نقد عملکرد دولت, گفتگوی دو سویه,
ملخص المقالة :
هدف تحقیق حاضر مدیریت شکلگیری تئوری حوزه عمومی هابرماس در شبکههای اجتماعی اینستاگرام و تلگرام است. روش تحقيق از نوع زمينهيابي و پيمايشي است. این تحقیق از جمله تحقیقات توصیفی واز لحاظ هدف تحقیقات کاربردی است. در اين تحقيق، بعد از انجام مطالعات كتابخانهاي و تدوين كامل و جامع ادبيات نظري و پيشينه تحقيق، پرسشنامهاي در راستاي نظريات مرتبط با پژوهش و سئوالات و فرضيههاي تحقيق طراحي و تدوين شده و در ميان پاسخگويان توزيع شده است. جامعه آماری این تحقیق را مخاطبان (کاربران فضای مجازی) تشکیل میدهند که تعداد آنها 621/674/8 میلیون نفر برآورد و بر اساس فرمول کوکران، نمونه آماری آن برابر با 384 نفر است. لذا در این پژوهش با تبعیت از این فرمول 384 نفر به عنوان نمونه آماری اقدام به تکمیل پرسشنامه شده است. و با استفاده از روش نمونهگیری غیر تصادفی هدفمند نسبت به انتخاب نمونه مورد مطالعه اقدام، و دادههاي تحقيق با روش همبـستگي پیرسون مـورد تحليـل قرار گرفتند. نتایج تحقیق نشان داد که که بیشترین تاثیر به ترتیب در مرتبه اول دسترسی به اینترنت (42/0 = β) مرتبه دوم نقد منطقی و عقلانی مسائل سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در شبکههای اجتماعی (تلگرام و انیستاگرام) ( 39/0= β) مرتبه سوم گفتگوی دو سویه و آزاد مخاطبان (همگان) با مسئولین دولتی در شبکههای اجتماعی (تلگرام و انیستاگرام) (38/0 = β) مرتبه چهارم استفاده از شبکههای اجتماعی (تلگرام و اینستاگرام) (17/0 = β) داشتهاند.
- بوستانی، مهدی، پولادی، کمال(1396)، «بررسی عناصر تشکیل دهنده حوزه عمومی در اندیشه هابرماس»، فصلنامه تخصصی علوم سیاسی، سال سیزدهم، شماره سی وهشتم،
- پیرو، فریبرز؛ متقی، ابراهیم و نوابخش، مهرداد (139۷). تحلیل جامعه شناختی نقش رسانه اجتماعی تلگرام به مثابه حوزه عمومی درانتخابات دهمین دوره مجلس شورای اسلامی ایران، مطالعه موردی تهران. جامعه شناسی نهادهای اجتماعی، دوره پنجم / شماره12
- خانیکی، هادی، اتابك، محمد، عزیزی، فرید (1396) «تحليل وضعيت شبکههاي اجتماعی مجازي در ايران با رويکرد حوزه عمومی هابرماس»، مطالعات فرهنگ ارتباطات، دوره هجدهم، شمارة سی وهفتم
- رضانیا، آوات(1389)، اینترنت و حوزه عمومی، مطالعه موردی: تحلیل سایت گفتمان، برگرفته از سایت مؤسسه تحقیقات همشهری به آدرس: www.hccmr.com
- سليمانيپور، روحالله. 1389. «شبكههاي اجتماعي؛ فرصتها و تهديدها». رهآورد نور، 31. 14 ـ 19.
- عدلیپور، صمد؛ یزدخواستی، بهجت و کیخائی، الهام(1392)، حوزه عمومی و گفتگو در فضای، مجازی شبکههای اجتماع مطالعات فرهنگ- ارتباطات، سال چهارم، شماره 21: 81- 101
- قانعیراد، محمدامین، جنادله، علی (1394)، رویکردهای متعارض درباره تکوین حوزه عمومی در فضای مجازی، مطالعات رسانه های نوین سال اول شماره 1
- هابرماس، یورگن (1392)، دگرگونی ساختاری حوزه عمومی، ترجمه جمال محمدی، تهران: نشر افکار.
- نقیبالسادات، سید رضا(1391)، حوزه عمومی در فضای مجازی، فصلنامه علوم اجتماعی شماره 57
- یزدخواستی، بهجت، عدلی پور، صمد، سپهری، آسیه (1392)، «تحلیل محتوای صفحات و گروه های شبکه اجتماعی فیس بوک با نظریه حوزه عمومی هابرماس» مطالعات و تحقيقات اجتماعي ایران / دوره دوم، شماره 1
- شهابی، محمود و قدسی بیات ) 1391 اهداف و انگیزه های عضوی کاربران در شبکه های اجتماعی مجازی)مطالعه ای درباره فصلنامه مطالعات فرهنگ ارتباطات، شماره .») جوانان شهر تهران 20 : 86 - 61 .
- قانعیراد، محمدامین و علی جنادله ) 1394 فصلنامه .» رویکردهای متعارض درباره تکوین حوزه عمومی در فضای مجازی مطالعات رسانه هاي نوين، شماره 1 : 29 - 68 .
- کرنر، جان ) 1392 (. انديشه هاي انتقادي در مطالعات تلويزيونی، ترجمه مهدی رحیمیان، تهران: دانشگاه صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران.
منابع لاتین -Najafi, S. & Nyblom, M. (2006). Iranian Youth and the Internet: six vioces on internet use beyond the public and private spheres. Master's Thesis in Stockholm school of Economics, Retrieved from: www.arc.hhs.se .
Boyed, d.m and Ellison, n.b (2016). social network sites: Definition, history, and scholarship. journal of Computer-Mediated Communication, 13(1), article 11
. Calhoun, C. (2015). Introduction: Habermas and Public Sphere, in c. Calhoun (ed.), Cambridge, MIT press. pp. 2-18
. Kelly, J. & Etling, B. (2017). Mapping iran's online public: politics and culture in the persian Blogosphere. Berkman center research publication.
Moghanizadeh, S. (2016). The role of social media in Iran’s Green Movement. Master’s Thesis in Department of Applied Information Technology Gothenburg.
Najafi, S. & Nyblom, M. (2016). Iranian Youth and the Internet: six vioces on internet use beyond the public and private spheres. Master's Thesis in Stockholm school of Economics, Retrieved from: www.arc.hhs.se.
Sreberny, Annabelle and Khiabany, Gholam. 2010. Blogistan: The Internet and Politics in Iran. London: I.B.Tauris. Zhang, Yan; wildemuth, barbar (2017). Qualitative Analysis of Content. In ils. Unc. Edu
نشریه مدیریت فردا ISSN 2228-6047 |
مدیریت شکلگیری تئوری حوزه عمومی هابرماس در شبکههای اجتماعی اینستاگرام و تلگرام
علی اسدنژاد*1| ناهید کردی 2| علی جعفری3|
چکیده
هدف تحقیق حاضر مدیریت شکلگیری تئوری حوزه عمومی هابرماس در شبکههای اجتماعی اینستاگرام و تلگرام است. روش تحقيق از نوع زمينهيابي و پيمايشي است. این تحقیق از جمله تحقیقات توصیفی واز لحاظ هدف تحقیقات کاربردی است. در اين تحقيق، بعد از انجام مطالعات كتابخانهاي و تدوين كامل و جامع ادبيات نظري و پيشينه تحقيق، پرسشنامهاي در راستاي نظريات مرتبط با پژوهش و سئوالات و فرضيههاي تحقيق طراحي و تدوين شده و در ميان پاسخگويان توزيع شده است.
جامعه آماری این تحقیق را مخاطبان (کاربران فضای مجازی) تشکیل میدهند که تعداد آنها 621/674/8 میلیون نفر برآورد و بر اساس فرمول کوکران، نمونه آماری آن برابر با 384 نفر است. لذا در این پژوهش با تبعیت از این فرمول 384 نفر به عنوان نمونه آماری اقدام به تکمیل پرسشنامه شده است.
و با استفاده از روش نمونهگیری غیر تصادفی هدفمند نسبت به انتخاب نمونه مورد مطالعه اقدام، و دادههاي تحقيق با روش همبـستگي پیرسون مـورد تحليـل قرار گرفتند.
نتایج تحقیق نشان داد که که بیشترین تاثیر به ترتیب در مرتبه اول دسترسی به اینترنت (42/0 = β) مرتبه دوم نقد منطقی و عقلانی مسائل سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در شبکههای اجتماعی (تلگرام و انیستاگرام) ( 39/0= β) مرتبه سوم گفتگوی دو سویه و آزاد مخاطبان (همگان) با مسئولین دولتی در شبکههای اجتماعی (تلگرام و انیستاگرام) (38/0 = β) مرتبه چهارم استفاده از شبکههای اجتماعی (تلگرام و اینستاگرام) (17/0 = β) داشتهاند.
واژگان کلیدی:
مدیریت شکل گیری، شبکههای اجتماعی، تلگرام و اینستاگرام، حوزه عمومی هابرماس، نقد عملکرد دولت، گفتگوی دو سویه
دریافت مقاله: 28/10/1399 پذیرش مقاله:23/12/1399
مقدمه
امروزه ورود به شبکههای اجتماعی اینترنتی، زندگی دومی است که برای کاربران آغاز شده و نمیتوان آن را نادیده گرفت، و این شبکهها به دلیل داشتن قابلیتها و خصوصیات فراونی همچون، «سیّال بودن»، «جهانی بودن»، «فرازمانی»، «فرامکانی»، «قابلیت دسترسی دائم» «تشدید شدن واقعیت» و «چندرسانهای بودن»، فضای مناسبی را برای بیان آراء و عقاید در اختیار کاربران قرار میدهند. البته امکان گذاشتن اظهارنظر بر روی مطالب این شبکهها توسط دوستان، اهمیت شبکههای اجتماعی مجازی را دو چندان کرده است. به همین خاطر عدهای از اندیشمندان علوم اجتماعی معتقدند که شبکههای اجتماعی مجازی ظرفیت و توان شکلگیری حوزه عمومی مجازی را دارا هستند و کاربران آنها میتوانند از طریق این شبکههای اینترنتی به گفتگو و تعامل پیرامون مسائل و موضوعات مختلف بپردازند و باعث شکلگیری افکار عمومی شوند. همچنین کاربران میتوانند در مخالفت یا موافقت با یك مساله و موضوع اجتماعی وسیاسی دست به کنش مناسب بزنند(عدلیپور و همکاران، 1392: 89).
اینترنت و فناوریهای مرتبط با آن بیش از هر رسانه پیشتر از خود و به خصوص بیش از دورانی که افراد تنها به صورت بیواسطه و رودررو امکان برقراری ارتباط را داشتهاند، به افراد اجازه میدهد که مرزهای زمان و فضا را درنوردند و بر محدودیهای فضا و زمان غلبه یابند. این رسانه همچنین بیش از هر رسانه دیگری موجب شکلگیری نوعی از ارتباط میشود که مهمترین ویژگیهای آن عبارتنداز افقی، تعاملی و شبکهای و اجتماعی بودن. از سوی دیگر افراد به واسطة این فناوریها میتوانند در هر زمان و مکان به هر نوع اطلاعاتی دسترسی پیدا کنند. در همین مورد نیز افراد توانایی آن را دارند که به صورت همزمان امکان تولید و مصرف محتوا را داشته باشند؛ بنابراین، اینترنت و فناوریهای مرتبط با آن از یك سو موجب تغییر شیوههایی که افراد دورهم جمع میشوند و با هم ارتباط و تعامل برقرار میکنند و باعث تغییر شیوه دسترسی افراد به اطلاعات حتی واکنش افراد درخصوص اطلاعات (به ویژه اطلاعات سیاسی و اجتماعی) شدهاند. در این زمینه استدلال میشود که اینترنت و متعاقب آن فضای مجازی موجب تسهیل چیزی شده باشد که هابرماس آن را به عنوان حوزه عمومی تعریف کرده است؛ یعنی جایی که در آن افکار عمومی شکل میگیرد. هابرماس در تشریح حوزه عمومی موقعیتی را توصیف میکند که در آن افراد میتوانند در مورد مسائل مربوط به صورت انتقادی بحث کنند و آگاهیای از موضوعات عمومی به دست آورند. در این فضا است که افکار عمومی شکل میگیرد، فضایی عمومی و مشترک که در آن تصمیمات از راه گفتگو اتخاذ میشوند. افراد با دیگران صحب میکنند تا درباره اینکه کدام اندیشهها، «در وضعی آرمانی گفتگو » ارزشها معتبرند به تفاهم برسند، نه اینکه برای تحقق بخشیدن به اندیشههای خود، دیگران را آلت فعل سازند(خانیکی و همکاران، 1396: 103).
به گفته هابرماس، حوزه عمومی زاییدهی ویژگیهای اصلی جامعه سرمایهداری رو به گسترش در انگلستان سدهی هجدهم بوده است مساله تعیین کننده این بود که کارآفرینان سرمایه دار به اندازی ثروتمند شده بودند که توانستند برای کسب استقلال از دولت و کلیسا مبارزه کنند. و به خواسته خود نیز دست یافتند. پیش از آن زندگی عمومی
زیر سلطهی روحانیون و دربار بود که توجه معمول آنان به نمایش پر تشریفات مناسبات فئودالی معطوف بود. اما با رشد ثروت کسانی که در پی کسب سرمایه بودند، این برتری متزلزل شد از یک جهت این تزلزل نتیجهی آن بود که سرمایهداری از دنیای "واژهها" تئاتر، هنر، قهوخانه، داستان، و ... پشتیبانی بیشتر به عمل آوردند و به این ترتیب از شدت وابستگی آنها به حامیان خود کاسته و موجب شکلگیری حوزه مستقل از قدرتهای سنتی گشتند که پایبند نقد و نقادی بود همانگونه که هابرماس میگوید در این حوزه در گفتوگو و محاوره به نقادی و کلام نغز و شیرین به استدلال مبدل شد. (قانعیراد، 1396: 34).
گسترش اینترنت و تلفن همراه، به همراه بهرهگیری از امکانات همگرایی رسانهای سبب شد تا شبکههای اجتماعی با استقبال مخاطبان ایرانی روبرو شود، از این رو گسترش رسانههای جدید و اشکال متنوع آن، ازجمله شبکههای اجتماعی، باعث نوعی تغییر در حوزه عمومی سنتی شده و با توجه به فیلتر بودن شبکههای اجتماعی (فیسبوک، تلگرام و ...) در ایران و به علل متنوع بودن فضای این شبکهها بسیاری از جوانان برای برقراری ارتباط و تبادل آزادانه اطلاعات و وجود نداشتن عرصه عمومی، عضو این شبکهها شدهاند. با توجه به فضای رسانهای جدیدی که متاثر از مرکززدایی رسانهها و فراگیرشدن قابلیت دسترسی شهروندان به آنها صورت گرفته است تحقیق حاضر در پی پاسخگویی به این سوال است که مدیریت شکلگیری تئوری حوزه عمومی هابرماس در شبکههای اجتماعی اینستاگرام و تلگرام از منظر کاربران فضای مجازی چگونه بوده است؟
پیشینۀ پژوهش
سید علوی و نقيب السادات (۱۳۹۱) در پژوهشی با عنوان «حوزه عمومی در فضای مجازی؛ مؤلفههای شکل گرفته حوزه عمومی مجازی از دیدگاه کارشناسان علوم ارتباطات و علوم سیاسی در دانشگاههای ایران» دریافتند که از دیدگاه کارشناسان علوم ارتباطات و علوم سیاسی دانشگاههای کشور سه متغیر مستقل حوزه عمومی در فضای مجازی شکل گرفته است و وبلاگها و شبکههای اجتماعی از مصادیق حوزه عمومی در فضای مجازی هستند. یافتههای این دو پژوهشگر نشان داد که نظریه حوزه عمومی قابل بهکارگیری در حوزه مجازی است اما ویژگیهای فضای مجازی و ارتباطات باواسطۀ رایانهای، حوزه عمومی را فضایی متکثر و چندپاره ساخته است که با مدل سنتی حوزه عمومی متفاوت است.
یزدخواستی و دیگران (۱۳۹۲) در پژوهشی با عنوان «حوزه عمومی و گفتوگو در فضای مجازی شبکههای اجتماعی مجازی» دریافتند که هرچند ارتقای امکان برقراری ارتباط و دادوستد اطلاعات در شبکههای اجتماعی مجازی امکان گفتوگو را ارتقاء میدهد، اما محدود و مخدوشکننده آن هم است. محدودیت موردنظر اساساً از توزیع نابرابر امکانهای مرتبط با و این گونه فناوریها ناشی میشود و وضعیت خاص حوزه عمومی مجازی هم گفتوگو میان و فرهنگها را مخدوش میکند. در واقع، شبکههای اجتماعی مجازی، بهواسطه حوزه عمومی و مجازی که پدید میآورند، گفتوگو میان فرهنگها را محدود و مخدوش میکنند.
یزدخواستی و دیگران (۱۳۹۲) در پژوهشی دیگر با عنوان «تحلیل محتوای صفحات و گروههای شبکه اجتماعی فیسبوک با نظریه حوزه عمومی هابرماس» دریافتند که اگرچه فیسبوک بین کاربران ایرانی منجر به افزایش دسترسی به اطلاعات شده است، اما تولید بیش از حد محتوا در نهایت منجر به چندپاره و متکثر شدن واقعیت میشود. به عبارتی ما در گروهها و صفحات ایرانی حاضر در فیسبوک با همهمهای مواجه هستیم که در آن کسی صدای دیگری را نمیشنود؛ بنابراین، تولید صرف اطلاعات نمیتواند کمکی به شکلگیری حوزه عمومی سایبر نماید. همچنین اگرچه فیسبوک به مردم فرصت میدهد تا بهطور برابر در گفتوگو ابراز وجود کنند اما در گروهها و صفحات ایرانی بهندرت گفتوگو شکل میگیرد، حتی در مواردی که گفتوگو شکل میگیرد در این گفتوگوها بهندرت بحث منطقی درمیگیرد و دسترسی به اجماع یا توافق غیرممکن به نظر میرسد. در نهایت باید گفت که فیسبوک اگرچه ظرفیتهایی برای احياء حوزه عمومی داراست اما در عمل نتوانسته به ایجاد حوزه عمومی بینجامد.
قانعی راد و جنادله (۱۳۹8) در پژوهشی با عنوان «رویکردهای متعارض درباره تکوین حوزه عمومی در فضای مجازی» نشان دادند که با وجود برخی ظرفیتهای فضای مجازی برای شکلگیری حوزه عمومی، همچنان چالشهای مهمی از جمله شکاف دیجیتال، قطبی بودن و چندپارگی در فضای مجازی، ناشناس بودن و در نهایت سست شدن پیوندهای اجتماعی واقعی وجود دارد. آنها همچنین این نکته را بیان کردند که مطالعه دقیقتر نسبت فضای مجازی با حوزه عمومی نیازمند اجتناب از جبرگرایی فناورانه و در نظر گرفتن زمینه نهادی و اجتماعی و مطالعه مقایسهای در زمینههای اجتماعی و نهادی مختلف است.
نجفی و نیلبوم4 (۲۰15) در پژوهشی با عنوان «جوانان ایرانی و اینترنت» دریافتند که اینترنت حوزه عمومی و حوزه خصوصی را متأثر ساخته و با تشکیل حوزهای متعلق به خود (حوزه مجازی فضایی ایجاد کرده است که افراد میتوانند با گریز از محدودیتهای حوزه عمومی و خصوصی به بیان خود بپردازند.
مرورادبیات
در این پژوهش سعی شده است که «مدیریت شکلگیری تئوری حوزه عمومی هابرماس در شبکههای اجتماعی اینستاگرام و تلگرام از منظر کاربران فضای مجازی» مورد واکاوایی قرار گیرد. در این پژوهش به ویژگیهای شبکههای اجتماعی، نظریه حوزه عمومی و نتایج پیمایشی اولویتهای رسانهای مخاطبان و تبادل افکار انتقادی کاربران بر عملکرد دولت در شبکههای اجتماعی با توجه به نظریه حوزه عمومی هابرماس به صورت کلی نشان داده شود.
شبکههای اجتماعی مجازی
سایتهای شبکههای اجتماعی به گونهای طراحی شدهاند که امکان تعامل و ارتباط را در قالب اجتماعی و به صورت شبکهای برای کاربرانشان فراهم آورند. پایه تعامل در این شبکهها صفحات شخصی است؛ که با توجه به علاقه، نیاز و عقیده کاربر ویرایش و شخصیسازی و بروزرسانی میشود.کاربران اینترنتی از طریق عضویت در شبکههای اجتماعی میتوانند پروفایلها و صفحات شخصی برای خودشان بسازند و با دوستانشان در ارتباط باشند. کاربران می توانند دوستان خارج از این فضا را برای پیوستن به شبکههای اجتماعی دعوت کنند. همه این تقسیمبندیها، نشان میدهند که شبکههای اجتماعی از نظر ساختاری دارای قابلیتهای زیر هستند:
چندسویگی به جای دوسویگی در مقایسه با وب ؛ 2 ) نمایش تولید محتوا ؛ 3 ) اشتراک گذاشتن پیام؛ 4) مشارک کردن در پیام دیگران ؛ 5 ) تشکیل کلوپهای پیام ؛ 6 )تشکیل کلوپهای تصویر؛ 7 ) به رای گذاشتن پیام.
این هفت ویژگی جدای از سه عنصر ساختاری «تعامل»، «مبادله» و «تولید» است. که در وب 1 یعنی سایتهای اینترنتی وجود داشت، اما میبینیم که وب 2 یا شبکههای اجتماعی حتی در تعریف اغراقآمیز کاپلانو و باتلر5 «رسانههای اجتماعی» عناصر ساختاری دیگر به آن افزوده شده است و جهان شیشهای اینترنت ، گامی به جلو در حد یك انقلاب برداشته است. شاید «ادبارت» استاد دانشگاه ام. آی. تی که در سال عنوان رسانههای اجتماعی را مطرح کرد خود باور نمیکرد که این رسانهها که در اصل همان مخاطبان شبکهای هستند تا این اندازه، جهان را تحت تأثیر خود قرار دهند و مناسبات اجتماعی، معادلات قدرت و تعریف افکار عمومی را دچار دگردیسی عمیقی کنند(خانیکی و همکاران، 1396: 109).
رسانههای اجتماعی گروهی از انواع جدید رسانههای آنلاین هستند که همه یا تعدادی از ویژگیهای زیر را دارند:
۱) امکان مشارکت کردن: رسانههای اجتماعی ارسال بازخورد از سوی مخاطب و همکاری و همگامی با رسانه را تسهیل کردهاند و آنرا تشویق میکنند. این رسانهها مرز و خطکشی بین رسانه و مخاطب را از بین بردهاند.
2) باز بودن: اغلب رسانههای اجتماعی برای مشارکت اعضا و دریافت بازخورد باز هستند. آنها رای دادن، کامنت گذاشتن و بهاشتراکگذاری اطلاعات را تشویق میکنند. بهندرت مانعی برای تولید و دسترسی به محتوا در این رسانهها وجود دارد.
3) ارتباط دو سویه: رسانههای سنتی عمل انتشار را انجام میدادند و محتوا را برای مخاطب ارسال میکردند، ولی در رسانههای اجتماعی فضایی برای گفتگو و محاورهی دوطرف وجود دارد و جریان ارتباطی از حالت یکسویه به دوسویه تغییر پیدا کرده است.
4) شکلگیری جماعتهای آنلاین: رسانههای اجتماعی این امکان را برقرار میکنند که جماعتها و گروهها بهسرعت شکل بگیرند و ارتباط موثری برقرار کنند. این جماعتهای آنلاین میتوانند حول علایق مشترکی مانند عکاسی، یک تیم ورزشی یا یک برنامه تلویزیونی شکل گرفته باشند.
5) توانایی برقراری ارتباط: اغلب شبکههای اجتماعی همیشه در حال گسترش اتصالات و ارتباطاتشان هستند و با سایتها، منابع و افراد دیگر پیوند برقرار میکنند.
رسانههای اجتماعی، فنآوریهای تلفن همراه و مبتنی بر وب را برای ايجاد بستر ارتباطی بسیار تعاملی به کار میگیرند و از طريق آن افراد و جوامع، مطالب را با هم در میان گذاشته و مورد بحث قرار داده و اصلاح مینمايند(یزد خواستی و همکاران، 1392: 92).
شبكههاي اجتماعي كه با سرعت فوقالعادهاي، به ويژه در ميان جوانان در حال گسترش است، از ويژگيهاي منحصر به فردي از قبیل: انتشار سريع و آزادانه اخبار و اطلاعات، افزايش قدرت تحليل و تقويت روحيه انتقادي، امكان عبور از مرزهاي جغرافيايي و آشنايي با افراد، جوامع و فرهنگهاي گوناگون، شكلگيري و تقويت خرد جمعي، امكان بيان ايدهها به صورت آزادانه و آشنايي با ايدهها، افكار و سليقههاي ديگران، كاركردهاي بيبديل تبليغي و محتوايي، ارتباط مجازي مستمر با دوستان و آشنايان، تبليغ و توسعه ارزشهاي انساني و اخلاقي در عرصه جهاني، يكپارچهسازي بسياري از امكانات اينترنتي و وبي، توسعه مشاركتهاي سودمند اجتماعي، افزايش سرعت در فرآيند آموزش و يادگيري، افزايش اطلاعات و آگاهي، برخوردارند. افزون بر آن، شبكههاي اجتماعي مجازي، فرصتهاي جديدي همچون تقويت سرمايه اجتماعي، شكلدهي افكار عمومي، ايجاد خرده نظامهاي فرهنگي، سرگرمي، افزايش محبوبيت كاربران، امكان عادلانه ابراز وجود، گسترش دايره ارتباطات اجتماعي، تبليغ محصولات و خدمات را در اختيار كاربران قرار ميدهد. همچنين مواردي مانند بازخورد و مشاركت لحظهاي، سنجش افكار عمومي، اندازهگيري مشاركتكنندگان، ظهور دولتهاي شيشهاي، توسعه مشاركت فرهنگي، ايجاد اعتماد آنلاين، ايجاد سرمايه اجتماعي و اجتماعي كردن شهروندان از كاربردهاي سودمند شبكههاي اجتماعي است (سليمانيپور، 1389: 16 ـ 18).
يكي ديگر از جنبههاي مهمي كه فنآوري اطلاعاتي و ارتباطي و شبكههاي اجتماعي به دنبال داشته، ظهور هويت سيال و متكثر است. هويت، يكي از منابع شناخت و مسائل مهم جوامع بشري است. بيگمان ميتوان گفت كه هويت از نيازهاي رواني انسان و پيشنياز هرگونه زندگي جمعي است. در جوامع گذشته، مكان در خلق هويت اجتماعي افراد نقش كليدي داشت؛ زيرا افراد در محيطهاي كوچك و بسته زندگي ميكردند و هويت اجتماعي آنها با ارتباط رودررو با اطرافيان در محيطي ثابت شكل ميگرفت، اما به دنبال ظهور فنآوريهاي جديد و ارتباطات مجازي، نقش مكان در شكلدهي هويت بسيار كمرنگ شد؛ زيرا رسانههاي اجتماعي با تكيه بر ارتباطات مجازي ميتوانند فرد را از مكان خود جدا كنند و به جهان پيوند بزنند. در نتيجه، افراد با منابع هويتيابي متكثري روبهرو هستند و احراز هويت، شكلي غيرمحلي و جهاني مييابد. (قاسمي، عدليپور و كيانپور، 1391)
هابرماس تعبیر حوزه عمومی را در برای عرصهای اجتماعی بکار میبرد که در آن افراد از طریق مفاهمه، ارتباط و استدلال مبتنی بر تعقل، به موضعگیریها و جهتگیریهایی هنجاری مشغولند که بر فرآیند اعمال قدرت دولت، تاثیراتی آگاهی دهنده و عقلانیساز باقی میگذارند. به عبارت بهتر، افراد در حوزه عمومی (عرصه اجتماعی) از طریق مفاهمه و استدلال و در شرایطی عاری از هر گونه فشار، اضطرار و بر مبنای آزادی و آگاهی تعاملی و در شرایط برابر برای تمام طرفهای مشارکت کننده در حوزه عمومی مذکور، به تولید مجموعهای از رفتارها، مواضع و جهتگیریهای ارزشی و هنجاری میپردازند که در نهایت به صورت ابزاری موثر برای تاثیر گذاردن بر رفتار و عمل رد دولت به ویژه در عقلانی ساختن قدرت دولتی عمل میکنند. آنچه موجب جلب نظر هابرماس به مقوله حوزه عمومی شده عبارت است از اهمیت این مفهوم به عنوان اساس نقد جامعه بر اساس اصول دموکراتیک. به این ترتیب حوزه عمومی عرصهای است که در آن افراد برای مشارکت در گفتگویی آزاد و علنی گرد هم آمدهاند(هابرماس، 1392: 210).
از نظر هابرماس حوزه عمومی عرصهای چند ذهنی و محل برخورد اندیشهها و اذهان گوناگون و فضای طرح آزاد مسایل عمومی است و استدلال و تعقل درباره آنها و نهایتا اراده عمومی را شکل میگیرد(همان :148).
حوزه عمومی مورد نظر هابرماس، ریشه در علائق حوزه خصوصی دارد که به واسطه گفتگو و مذاکره شهروندان درباره مسائل عمومی تشکیل میشود. به این ترتیب در هر گفتگویی افراد خصوصی گرد هم میآیند تا پیکرهای عمومی را تشکیل دهند در چنین شرایطی رفتار افراد نه دیگر مانند تجار یا اشخاص حرفهای است که امور شخصی را انجام دهند و نه مانند اعضای یک نظام مشروطه هستند که تحت قیود قانونی یک بروکراسی دولتی قرار داشته باشند. شهروندان در این حوزه در قالبی غیر کنترل شده، با تضمین آزادی اجتماع و آزادی بیان و انتشار عقاید خویش به تبادل نظر درباره موضوعات مورد علاقه عموم میپردازند و همچون پیکری عمومی رفتار مینمایند (بوستانی و پولادی، 1396: 25).
در این پیکره عمومی میتوان مسائل و موضوعات مورد علاقه عمومی را به بحث و بررسی گذاشت، عرصهای که در آن میتوان اختلاف نظرات و تضارب آراء و افکار را از طریق بحث و استدلال منطقی و نه از طریق توسل به جزمیات جا افتاده و یا با توسل به احکام وجزمیات سنتی صادره از سوی عرف و عادات حل نمود. حوزه عمومی در مقابل حوزههای تاریک قدرت و منافع خصوصی حوزه روشنی است. هر چه حوزه عمومی بیشتر گسترش یابد و هر چه حوزه قدرت بیشتر در آن جذب شود زمینه عقلانی شدن دولت و سیاست بیشتر گسترش مییابد. حوزه عمومی فضایی است که «افکار عمومی» در آن شکل میگیرد. به نظر هابرماس بهترین توصیفی که می توان از افکار عمومی ارائه داد عبارت است از: شبکهای برای تبادل اطلاعات و دیدگاههای گوناگون که بر پایه به هم رسیدن جریانهای مختلف ارتباطی شکل میگیرند در بطن آن این اطلاعات دریافت، پالایش و ترکیب میشود و به اراده عمومی جهت میدهند(همان: 26).
اُبرین با اشاره به آرای هابرماس، سه عنصر اصلی حوزه عمومی را این گونه بر میشمارد:
حوزه عمومی به مکانی برای تبادل نظر نیاز دارد که برای همه قابل دسترسی باشد و امکان بیان و مجادله تجربیات اجتماعی و دیدگاهها در آنجا وجود داشته باشد؛ در حوزه عمومی، مواجهه با دیدگاهها و نقطه نظرات از طریق مباحثه عقلانی و منطقی صورت میگیرد. به این معنی که انتخاب سیاسی «منطقی» تنها زمانی ممکن است که حوزه عمومی در وهله نخست، شناخت و درک آشکاری در مقابل با گزینههای ممکن عرضه کند؛ به طوری که هر شخص بتواند از بین آن گزینهها دست به انتخاب بزند. رسانهها باید گستردهترین طیف ممکن چارچوبها یا چشماندازها را عرضه کند تا شهروندان در قبال آنچه انتخاب نکردهاند نیز آگاه شوند؛ بازبینی و نظارت منظم و نقادانه بر سیاستهای دولت، وظیفه اصلی حوزه عمومی است(خانیکی و همکاران، 1396: 113).
روش شناسی
روش تحقيق از نوع زمينهيابي و پيمايشي است. این تحقیق از جمله تحقیقات توصیفی است که لحاظ هدف از جمله تحقیقات کاربردی است. در اين تحقيق، بعد از انجام مطالعات كتابخانهاي و تدوين كامل و جامع ادبيات نظري و پيشينه تحقيق، پرسشنامهاي در راستاي نظريات مرتبط با پژوهش و سئوالات و فرضيههاي تحقيق طراحي و تدوين شده و در ميان پاسخگويان توزيع ميشود.
جامعه آماری این تحقیق را مخاطبان (کاربران شبکههای اجتماعی) تشکیل میدهند که تعداد آنها طبق سرشماری سال 1395 برابر 621/674/8 میلیون نفر برآورد گردیده است. و بر اساس محاسبه فرمول کوکران، نمونه آماری آن برابر با 384 نفر است. لذا در این پژوهش با تبعیت از این فرمول 384 نفر به عنوان نمونه آماری تعیین و اقدام به تکمیل پرسشنامه کردهاند. در این پژوهش از روش نمونهگیری غیر تصادفی هدفمند استفاده شده است.
یافتههای پژوهش
یافتههای توصیفی
توزیع فراوانی بر حسب جنسیت پاسخگویان
(جدول شماره 1) توزیع فراوانی برحسب جنسیت پاسخگویان
242 | 0/63 | ||
142 | |||
384 |
از کل پاسخگویان از لحاظ جنسیت 242 نفر معادل 0/63 درصد را مردان و تعداد 142 نفر معادل 0/37 درصد را زنان تشکیل دادهاند.
توزیع فراوانی بر حسب سن پاسخگویان
(جدول شماره 2) توزیع فراوانی برحسب سن پاسخگویان
2/18 | |||
129 | |||
117 | |||
67 | 4/17 | ||
384 |
از کل پاسخگویان به لحاظ سن تعداد 70 نفر معادل 2/18 درصد بین 20 تا 30 سال، تعداد 129 نفر معادل 6/33 درصد بین 30 تا 40 سال، تعداد 117 نفر معادل 5/130 درصد بین 40 تا 50 سال و تعداد 67 نفر معادل 4/17 درصد بیشتر از 50 سال داشته اند و یک نفر معادل 3/0 درصد به این سوال پاسخ نداده است.
توزیع فراوانی بر حسب تحصیلات پاسخگویان
(جدول شماره 3) توزیع فراوانی برحسب تحصیلات پاسخگویان
21 | 5/5 | ||
157 | 9/40 | ||
6/34 | |||
64 | 7/16 | ||
384 |
آزمون فرضیهها
فرضیه اصلی
بین اولویتهای رسانهای مخاطبان و شکلگیری حوزه عمومی در شبکههای اجتماعی تلگرام و اینستاگرام رابطه وجود دارد.
(جدول شماره 4 )نیازهای رسانهای مخاطبان
الویتهای رسانهای مخاطبان و شکلگیری حوزه عمومی در شبکههای اجتماعی تلگرام و اینستاگرام | درجه همبستگی | سطح معناداری | تعداد | نتیجه | ||||
83/0 | 000/0 | 374 | تایید |
بین نیازهای رسانهای مخاطبان و شکلگیری حوزه عمومی هابرماس رابطه معنادار وجود دارد و میزان رابطه 83/0 درصد است که این نشان میدهد رابطه بسیار قوی میان این دو متغیر وجود دارد به عبارتی هر چه نیاز رسانهای بیشتر باشد شکلگیری حوزه عمومی بیشتر است.
نتایج حاصل از آزمون پیرسون بیانگر آن است که با اطمینان 99 درصد و سطح خطای کمتر از 1 درصد رابطه معنادار بین دو متغیر نیازهای رسانهای مخاطبان و شکلگیری حوزه عمومی هابرماس رابطهای معنادار وجود دارد. در این باره ضریب هبستگی برابر با 83/0 که رابطهای بسیار مثبت میباشد.
بین دسترسی آزاد به اینترنت و شکل گیری حوزه عمومی رابطه وجود دارد.
(جدول شماره 5) دسترسی آزاد به اینترنت
دسترسی آزاد به اینترنت و شکلگیری حوزه عمومی | درجه همبستگی | سطح معناداری | تعداد | نتیجه | ||||
83/0 | 000/0 | 374 | تایید |
بین دسترسی آزاد به اینترنت و شکلگیری حوزه عمومی هابرماس رابطه معنادار وجود دارد و میزان رابطه 83/0 درصد است که این نشان میدهد رابطه بسیار قوی میان این دو متغیر وجود دارد به عبارتی هر چه دسترسی آزاد به اینترنت بیشتر باشد شکلگیری حوزه عمومی بیشتر است.
نتایج حاصل از آزمون پیرسون بیانگر آن است که با اطمینان 99 درصد و سطح خطای کمتر از 1 درصد رابطه معنادار بین دو متغیر دسترسی آزاد به اینترنت مخاطبان و شکلگیری حوزه عمومی هابرماس رابطهای معنادار وجود دارد. در این باره ضریب هبستگی برابر با 83/0 که رابطهای بسیار مثبت میباشد.
فرضیه دوم
بین دسترسی آزاد به شبکههای اجتماعی و شکلگیری حوزه عمومی رابطه وجود دارد.
(جدول شماره 6 ) دسترسی آزاد به شبکههای اجتماعی
دسترسی آزاد به شبکههای اجتماعی و شکلگیری حوزه عمومی | درجه همبستگی | سطح معناداری | تعداد | نتیجه | ||||
80/0 | 000/0 | 374 | تایید |
بین دسترسی آزاد به شبکههای اجتماعی و شکلگیری حوزه عمومی هابرماس رابطه معنادار وجود دارد و میزان رابطه 80/0 درصد است که این نشان میدهد رابطه بسیار قوی میان این دو متغیر وجود دارد به عبارتی هر چه دسترسی آزاد به شبکههای اجتماعی بیشتر باشد شکلگیری حوزه عمومی بیشتر است.
نتایج حاصل از آزمون پیرسون بیانگر آن است که با اطمینان 99 درصد و سطح خطای کمتر از 1 درصد رابطه معنادار بین دو متغیر دسترسی آزاد به شبکههای اجتماعی و شکلگیری حوزه عمومی هابرماس رابطهای معنادار وجود دارد. در این باره ضریب هبستگی برابر با 80/0 که رابطهای بسیار مثبت میباشد.
فرضیه سوم
بین استفاده از شبکههای اجتماعی (تلگرام و اینستاگرام) و شکلگیری حوزه عمومی رابطه وجود دارد.
(جدول شماره 7 ) استفاده از شبکههای اجتماعی (تلگرام و اینستاگرام)
استفاده از شبکههای اجتماعی (تلگرام و اینستاگرام) و شکلگیری حوزه عمومی | درجه همبستگی | سطح معناداری | تعداد | نتیجه | ||||
85/0 | 000/0 | 374 | تایید |
بین استفاده از شبکههای اجتماعی (تلگرام و اینستاگرام) و شکلگیری حوزه عمومی هابرماس رابطه معنادار وجود دارد و میزان رابطه 85/0 درصد است که این نشان میدهد رابطه بسیار قوی میان این دو متغیر وجود دارد به عبارتی هر چه استفاده از شبکههای اجتماعی (تلگرام و اینستاگرام) بیشتر باشد شکلگیری حوزه عمومی بیشتر است.
نتایج حاصل از آزمون پیرسون بیانگر آن است که با اطمینان 99 درصد و سطح خطای کمتر از 1 درصد رابطه معنادار بین دو متغیر استفاده از شبکههای اجتماعی (تلگرام و اینستاگرام) و شکلگیری حوزه عمومی هابرماس رابطهای معنادار وجود دارد. در این باره ضریب هبستگی برابر با 85/0 که رابطهای بسیار مثبت میباشد.
فرضیه چهارم
بین نقد قدرت عمومی (دولت) توسط مخاطبان شبکههای اجتماعی (تلگرام و اینستاگرام) و شکلگیری حوزه عمومی رابطه وجود دارد.
(جدول شماره 8 ) قدرت عمومی (دولت) توسط مخاطبان شبکههای اجتماعی (تلگرام و اینستاگرام)
رابطه نقد قدرت عمومی (دولت) توسط مخاطبان شبکههای اجتماعی (تلگرام و اینستاگرام) و شکلگیری حوزه عمومی | درجه همبستگی | سطح معناداری | تعداد | نتیجه | ||||
87/0 | 000/0 | 374 | تایید |
بین نقد قدرت عمومی (دولت) توسط مخاطبان شبکههای اجتماعی (تلگرام و اینستاگرام) و شکلگیری حوزه عمومی هابرماس رابطه معنادار وجود دارد و میزان رابطه 87/0 درصد است که این نشان میدهد رابطه بسیار قوی میان این دو متغیر وجود دارد به عبارتی هر چه نقد قدرت عمومی (دولت) توسط مخاطبان شبکههای اجتماعی (تلگرام و اینستاگرام) بیشتر باشد شکلگیری حوزه عمومی بیشتر است.
نتایج حاصل از آزمون پیرسون بیانگر آن است که با اطمینان 99 درصد و سطح خطای کمتر از 1 درصد رابطه معنادار بین دو متغیر نقد قدرت عمومی (دولت) توسط مخاطبان شبکههای اجتماعی (تلگرام و اینستاگرام) و شکلگیری حوزه عمومی هابرماس رابطهای معنادار وجود دارد. در این باره ضریب هبستگی برابر با 87/0 که رابطهای بسیار مثبت میباشد.
فرضیه پنجم
بین نقد منطقی و عقلانی مسائل سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در شبکههای اجتماعی (تلگرام و انیستاگرام)و شکلگیری حوزه عمومی رابطه وجود دارد.
(جدول شماره 9 ) نقد منطقی و عقلانی مسائل سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در شبکههای اجتماعی (تلگرام و انیستاگرام)
نقد منطقی و عقلانی مسائل سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در شبکههای اجتماعی (تلگرام و انیستاگرام)و شکلگیری حوزه عمومی | درجه همبستگی | سطح معناداری | تعداد | نتیجه | ||||
89/0 | 000/0 | 374 | تایید |
بین نقد منطقی و عقلانی مسائل سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در شبکههای اجتماعی (تلگرام و انیستاگرام) و شکلگیری حوزه عمومی هابرماس رابطه معنادار وجود دارد و میزان رابطه 89/0 درصد است که این نشان میدهد رابطه بسیار قوی میان این دو متغیر وجود دارد به عبارتی هر چه نقد منطقی و عقلانی مسائل سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در شبکههای اجتماعی (تلگرام و انیستاگرام) بیشتر باشد شکلگیری حوزه عمومی بیشتر است.
نتایج حاصل از آزمون پیرسون بیانگر آن است که با اطمینان 99 درصد و سطح خطای کمتر از 1 درصد رابطه معنادار بین دو متغیر نقد منطقی و عقلانی مسائل سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در شبکههای اجتماعی (تلگرام و انیستاگرام) و شکلگیری حوزه عمومی هابرماس رابطهای معنادار وجود دارد. در این باره ضریب هبستگی برابر با 87/0 که رابطهای بسیار مثبت میباشد.
فرضیه ششم
بین گفتگوی دو سویه و آزاد مخاطبان (همگان) با مسئولین دولتی در شبکههای اجتماعی (تلگرام و انیستاگرام) و شکلگیری حوزه عمومی رابطه وجود دارد.
گفتگوی دو سویه و آزاد مخاطبان (همگان) با مسئولین دولتی در شبکههای اجتماعی (تلگرام و انیستاگرام) و شکلگیری حوزه عمومی | درجه همبستگی | سطح معناداری | تعداد | نتیجه | ||||
89/0 | 000/0 | 374 | تایید |
بین گفتگوی دو سویه و آزاد مخاطبان (همگان) با مسئولین دولتی در شبکههای اجتماعی (تلگرام و انیستاگرام)و شکلگیری حوزه عمومی هابرماس رابطه معنادار وجود دارد و میزان رابطه 89/0 درصد است که این نشان میدهد رابطه بسیار قوی میان این دو متغیر وجود دارد به عبارتی هر چه گفتگوی دو سویه و آزاد مخاطبان (همگان) با مسئولین دولتی در شبکههای اجتماعی (تلگرام و انیستاگرام) بیشتر باشد شکلگیری حوزه عمومی بیشتر است.
نتایج حاصل از آزمون پیرسون بیانگر آن است که با اطمینان 99 درصد و سطح خطای کمتر از 1 درصد رابطه معنادار بین دو متغیر گفتگوی دو سویه و آزاد مخاطبان (همگان) با مسئولین دولتی در شبکههای اجتماعی (تلگرام و انیستاگرام) و شکلگیری حوزه عمومی هابرماس رابطهای معنادار وجود دارد. در این باره ضریب هبستگی برابر با 89/0 که رابطهای بسیار مثبت میباشد.
تحلیل واریانس (تغییرات)
تحلیل واریانس رابطه میزان تحصیلات و شکل گیری حوزه عمومی
(جدول شماره 10 ) تحلیل واریانس رابطه میزان تحصیلات و شکلگیری حوزه عمومی
متغیر وابسته | متغیر مستقل | طبقه | تعداد | میانگین | F | سطح معناداری | |||
شکلگیری حوزه عمومی | میزان تحصیلات | دیپلم | 8 | 0/42 | 640/11 | 000/0 | |||
فوق دیپلم | 22 | 40/43 | |||||||
لیسانس | 158 | 45/48 | |||||||
فوق لیسانس | 133 | 72/50 | |||||||
دکتری | 67 | 92/54 |
بین شکلگیری حوزه عمومی در شبکههای اجتماعی و مقطع تحصیلی تفاوت وجود دارد، همانطور که از میانگینهای بدست آمده مشخص است هر چه تحصیلات افراد بیشتر بوده تمایل به شکلگیری حوزه عمومی در شبکههای اجتماعی بیشتر بوده است. به عبارتی تفاوت در مقطع تحصیلی و تمایل به شکلگیری حوزه عمومی در شبکههای اجتماعی تفاوت معناداری وجود دارد و هر چه تحصیلات بالاتر و بیشتر تمایل به شکلگیری حوزه عمومی در شبکه اجتماعی نیز بیشتر است.
تحلیل واریانس رابطه جنسیت و شکل گیری حوزه عمومی هابرماس
(جدول شماره 11) تحلیل واریانس رابطه جنسیت و شکل گیری حوزه عمومی
متغیر وابسته | متغیر مستقل | طبقه | تعداد | میانگین | F | سطح معناداری | |||
شکلگیری حوزه عمومی در شبکههای اجتماعی | جنسیت | مرد | 244 | 60/49 | 79/0 | 000/0 | |||
زن | 146 | 45/50 |
بین شکلگیری حوزه عمومی در شبکههای اجتماعی و جنسیت تفاوت چندانی وجود ندارد، همانطور که از میانگینهای بدست آمده مشخص است تفاوت چندانی از لحاظ جنسیت و تمایل به شکلگیری حوزه عمومی در شبکههای اجتماعی وجود ندارد.
تحلیل واریانس رابطه میزان سن و شکل گیری حوزه عمومی هابرماس
(جدول شماره 12) تحلیل واریانس رابطه میزان سن و شکل گیری حوزه عمومی
متغیر وابسته | متغیر مستقل | طبقه | تعداد | میانگین | F | سطح معناداری | |||
شکلگیری حوزه عمومی در شبکههای اجتماعی | میزان سن | 20-30 | 70 | 32/49 | 504/3 | 000/0 | |||
30-40 | 131 | 65/50 | |||||||
40-50 | 118 | 02/48 | |||||||
بالاتر از 50 | 70 | 14/52 |
بین شکلگیری حوزه عمومی در شبکههای اجتماعی و سن افراد تفاوت وجود دارد، همانطور که از میانگینهای بدست آمده مشخص است هر چه سن افراد بیشتر بوده تمایل به شکلگیری حوزه عمومی در شبکههای اجتماعی بیشتر بوده است. به عبارتی تفاوت در سن و تمایل به شکلگیری حوزه عمومی در شبکههای اجتماعی تفاوت معناداری وجود دارد و هر چه سن بالاتر و بیشتر تمایل به شکلگیری حوزه عمومی در شبکه اجتماعی نیز بیشتر است.
تحلیل یافتهها و نتیجه گیری
هدف این پژوهش بررسی مدیریت شکلگیری تئوری حوزه عمومی هابرماس در شبکههای اجتماعی اینستاگرام و تلگرام است. شبکههای اجتماعی مجازی گونهای از الگوهای تماس هستند که در آنها تعامل و ارتباطات بین عوامل شبکهای توسط یك پایگاه فنی و زیرساخت اینترنتی مورد پشتیبانی قرار میگیرد. در این شبکهها هدف، علاقه یا نیاز مشترک میتواند عنصری پیوند دهنده باشد که باعث میشود تا عوامل مرتبط حتی بدون حضور فیزیکی احساس کنند که در یك اجتماع و جمع حقیقی قرار گرفتهاند.
اگر مؤلفههای اساسی شکل گیری حوزه عمومی هابرماس در شبکههای اجتماعی تلگرام و اینستاگرام، را دسترسی آزاد به اینترنت و شبکههای اجتماعی، توانایی نقد قدرت عمومی (دولت)، نقد منطقی و عقلانی مسائل سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، گفتگوی دو سویه و آزاد مخاطبان (همگان) با مسئولین دولتی در شبکههای اجتماعی (تلگرام و انیستاگرام) و ... بدانیم، شبکههای اجتماعی به مثابه یك رسانه جدید، بستر مناسبی برای ظهور و تجلی هر یك از آنهاست . افراد میتوانند از طریق شبکههای اجتماعی به گفتگو و تعامل پیرامون مسائل و موضوعات موردعلاقه خود بپردازند و از این طریق افکار عمومی به عنوان صدای مردم شکل بگیرد و هر یك میتوانند در مخالفت با یك مساله و موضوعی اجتماعی و سیاسی دست به کنش بزنند.
گسترش فضای مجازی موجب دسترسی بیشتر شهروندان به اطلاعات مختلف سیاسی اجتماعی، فرهنگی و غیره شد. فضای مجازی با امکاناتی از قبیل عدم کنترل، تمرکزگریزی، انعطافپذیری، دسترسی آسان به هر نوع اطلاعات، خصلت دوسویه و گفتگویی، امکان انتشار هرگونه اطلاعات و ... نوید دنیایی برابرتر را میدهد.
یافتههای این پژوهش نشان داد که این فضا به مثابه نوعی حوزه عمومی مجازی علیرغم توزیع نابرابر سرمایههای مختلف، سطحی بودن اطلاعات، ادامهدار نبودن مسائل مطرح شده، جنبه سرگرم کننده بودن مطالب، زمینه دسترسی شهروندان به اطلاعات مختلف و امکان گفتگوی بر سر موضوعات مختلف را فراهم آورده است. درواقع این یافتهها مطابق با یافتههای قانعیراد و جنادله (1394) که نشان می دهد که با وجود برخی ظرفیهای فضای مجازی برای شکلگیری حوزه عمومی، همچنان چالشهای مهمی ازجمله شکاف دیجیتال، قطبی بودن و چندپارهگی در فضای مجازی، ناشناس بودن و درنهایت سست شدن پیوندهای اجتماعی واقعی وجود دارد.همچنین یافتههای صمد عدلیپور و دیگران (139۲) که نتیجه میگیرند که هر چند ارتقای امکان شبکههای اجتماعی مجازی برقراری ارتباط و داد وستد اطلاعات در شبکههای اجتماعی مجازی امکان گفتگو را ارتقا میدهد، اما محدود و مخدوش کننده آن هم است. محدودیت مورد نظر اساساً از توزیع نابرابر امکانهای مرتبط با این گونه فناوریها ناشی میشود و وضعیت خاص حوزه عمومی مجازی هم گفتگو میان فرهنگها را مخدوش میکند. در واقع، شبکههای اجتماعی مجازی، به واسطه حوزه عمومی مجازی که پدید میآورند، گفتگو میان فرهنگها را محدود و مخدوش میکنند. و همچنین رضانیان (1389) که معتقد است که اينترنت اگر به عنوان حوزهاي امكاني در نظر گرفته شود، داراي پتانسيلهاي زيادي براي ظهور حوزة عمومي است؛ اما در عمل، استفاده از امكانات اينترنت براي به عمل در آوردن پتانسيلهاي آن، منوط به خواست و اراده کاربران آن و شرايط اجتماعي، سياسي و فرهنگي آن جامعه است و يافتههاي وي نشان ميدهد که در ايران، سايتهاي دولتي فاقد امكاناتي براي ايجاد بحث بين عامه هستند؛ هرچند که همراه سانسور و محدوديت باشند. فضاهاي بحث و امكانات تشكيل اجتماعات مجازي، بيشتر توسط بخش خصوصي ايجاد ميگردد.
یافتههای بدست آمده در طول تحقیق بخصوص در اثبات فرضیهها نشان میدهد هر چند از لحاظ ساختاری، شبکههای اجتماعی اینستاگرام و تلگرام با فراهم آوردن، امکانات متعددی نظیر قابلیت انتشار بیحدوحصر اطلاعات، ارائه نظرات، به اشتراکگذاری فایلها، اجرای ویدئوها و ...، فرصتهای برابری را در اختیار کاربران میگذارد که تنها با امکان قابلیت وصل بودن به اینترنت میتوانند از امکانات آن بهره ببرند، امکاناتی که نوید جامعهای آزاد و برابر را میدهند که همه میتوانند با مشارک در آن، بدل به اعضای بالقوه و فعال آن شوند؛ که بر همین اساس غالب کاربران و مخاطبان با تشکیل حوزه عمومی (نقد قدرت عمومی (دولت)، نقد منطقی و عقلانی مسائل سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، گفتگوی دو سویه و آزاد مخاطبان (همگان) با مسئولین دولتی در شبکههای اجتماعی (تلگرام و انیستاگرام) و ...) موافق هستند و همانطور که در جداول ارائه شده و بخصوص جدول شماره 10 نشان میدهد هر چه سطح تحصیلات مخاطبان بالاتر میرود مطالبه آنها در تشکیل حوزه عمومی در فضای مجازی بیشتر میشود. به عبارتی بسیاری از کاربران تشکیل حوزه عمومی را در شبکههای اجتماعی را رویکردی مناسب در مواجهه و نقد قدرت دولت، نقد منطقی و عقلانی مسائل سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، گفتگوی دو سویه و آزاد مخاطبان (همگان) با مسئولین دولتی میدانند. لازم به توضیح است از لحاظ تاکنون تحقیقات و پژوهشای که در رابطه با حوزه عمومی هابرماس انجام شده است یک بعدی در خصوص مثبت و منفی بودن شرایط فعالیت در این فضای مجازی بوده است ولی ما در این پژوهش به مولفهها و اولویتهای رسانهای مخاطبان در انتقاد به عملکرد دولت با توجه به عمق حوزه عمومی هابرماس پرداختهایم که خود این مساله نوآوری این تحقیق است
پیشنهادات کاربردی
- با توجه به اینکه در این پژوهش نیازهای رسانهای مردم در شکلگیری حوزه عمومی در شبکههای اجتماعی تأیید شده است، میتوان با شناخت بیشتر این نیازها به عنوان پتانسیلی برای ارتباط گستردهتر بین مخاطبان با یکدیگر و ارتباط آنها با دولت استفاده کرد تا بدینوسیله حوزة عمومی گسترش یافته و ارتباط دوسویه بین مردم و مسئولین افزایش یابد.
- این تحقیق صرفا با تاکید بر نیازهای رسانهای مخاطبان در شکلگیری حوزه عمومی در شبکههای اجتماعی طراحی و انجام شده و اطلاعی در مورد چگونگی شکلگیری حوزه عمومی در دنیای واقعی به دست نمیدهد. بنابراین پیشنهاد میشود نه تنها در این مورد نیز تحقیقی صورت پذیرد، بلکه با انجام تحقیقاتی به مقایسة چگونگی شکلگیری حوزه عمومی در رسانة شبکههای اجتماعی و شکلگیری این حوزه در دنیای واقعی پرداخته شود.
- باگسترش اينترنت در کشور و افزايش کاربران آن تشکیل حوزه عمومي در شبکههای اجتماعی تلگرام و اینستاگرام در حال گسترش است از یک طرف با گسترش حوزه عمومی انتقادات به حاکمان و وضعیت جامعه نیز به تبع آن گسترش مییابد. با ايجاد چنين فضايي پیشنهاد میگردد با دستهبندي و الويتگذاري نیازها، مشكلات و نگرانيهاي مردم به دستگاهها و نهادهاي مختلف سياسي و امنيتي ارسال تا در راستاي رفع اين نگرانيها اقدام نمايند.
- با توجه به اینکه در این پژوهش، نقد دولت در شبکههای اجتماعی، این شبکهها را تبدیل به یک حوزة عمومی برای بحث و تبادل نظر آزاد مخاطبان در بارة سیاستهای دولت کرده است. مسئولين ميتواند علاوه بر نزديكي بيشتر به مردم، خیلی از مشکلات و دغدغههای مردم حل و فصل نمایند.
- با توجه به نتایج این پژوهش، برخی ویژگیهای شبکههای اجتماعی از قبیل: امکان تولید اطلاعات، بیان آزادانه افکار، مطرح شدن موضوعات مدنی، درج نظرات برای شکل گیری گفتگو و .... می باشد، میتواند از این طریق فضایی به عنوان صدای مردم در جامعه شکل بگیرد تا بتواند در پیشبرد دموکراسی در جامعه کمك کند.
Title of Paper
Managing the formation of Habermas public domain theory in Instagram and Telegram social network
Ali Asad Nezhad6
Nahid Kordi7
Ali Jafari8
Abstract
The aim of the present study is to manage the formation of Habermas public domain theory in Instagram and Telegram social networks. The research method is field survey and survey. This research is a descriptive research in terms of the purpose of applied research. In this research, after conducting library studies and complete and comprehensive compilation of theoretical literature and research background, a questionnaire has been designed and compiled in line with research related theories and research questions and hypotheses and distributed among the respondents.
The statistical population of this research consists of the audience (cyberspace users) whose number is estimated at 8,674.621 million and according to Cochran's formula, its statistical sample is equal to 384 people. Therefore, in this research, by following this formula, 384 people have completed a questionnaire as a statistical sample. Using purposive non-random sampling method, the study sample was selected and the research data were analyzed by Pearson correlation method. The results showed that the highest impact in the first place of Internet access (β = 0.42), the second time of logical and rational critique of political, economic, social and cultural issues in social networks (Telegram and Instagram), respectively (= 0.39 b) The third time, the audience had a two-way and free conversation (all) with government officials on social networks (Telegram and Instagram) (β = 0.38). The fourth time, they used social networks (Telegram and Instagram) (β = 0.17).
Keywords: Formation Management, Social Networks, Telegram and Instagram, Haberm as Public Sphere, Critique of Government Performance, Bilateral Dialogue
این مقاله مستخرج از رساله دکتری آقای علی اسدنژاد در دانشگاه آزاد اسلامی واحد اردبیل میباشد.
منابع
- بوستانی، مهدی، پولادی، کمال(1396)، «بررسی عناصر تشکیل دهنده حوزه عمومی در اندیشه هابرماس»، فصلنامه تخصصی علوم سیاسی، سال سیزدهم، شماره سی وهشتم،
- پیرو، فریبرز؛ متقی، ابراهیم و نوابخش، مهرداد (139۷). تحلیل جامعه شناختی نقش رسانه اجتماعی تلگرام به مثابه حوزه عمومی درانتخابات دهمین دوره مجلس شورای اسلامی ایران، مطالعه موردی تهران. جامعه شناسی نهادهای اجتماعی، دوره پنجم / شماره12
- خانیکی، هادی، اتابك، محمد، عزیزی، فرید (1396) «تحليل وضعيت شبکههاي اجتماعی مجازي در ايران با رويکرد حوزه عمومی هابرماس»، مطالعات فرهنگ ارتباطات، دوره هجدهم، شمارة سی وهفتم
- رضانیا، آوات(1389)، اینترنت و حوزه عمومی، مطالعه موردی: تحلیل سایت گفتمان، برگرفته از سایت مؤسسه تحقیقات همشهری به آدرس: www.hccmr.com
- سليمانيپور، روحالله. 1389. «شبكههاي اجتماعي؛ فرصتها و تهديدها». رهآورد نور، 31. 14 ـ 19.
- عدلیپور، صمد؛ یزدخواستی، بهجت و کیخائی، الهام(1392)، حوزه عمومی و گفتگو در فضای، مجازی شبکههای اجتماع مطالعات فرهنگ- ارتباطات، سال چهارم، شماره 21: 81- 101
- قانعیراد، محمدامین، جنادله، علی (1394)، رویکردهای متعارض درباره تکوین حوزه عمومی در فضای مجازی، مطالعات رسانه های نوین سال اول شماره 1
- هابرماس، یورگن (1392)، دگرگونی ساختاری حوزه عمومی، ترجمه جمال محمدی، تهران: نشر افکار.
- نقیبالسادات، سید رضا(1391)، حوزه عمومی در فضای مجازی، فصلنامه علوم اجتماعی شماره 57
- یزدخواستی، بهجت، عدلی پور، صمد، سپهری، آسیه (1392)، «تحلیل محتوای صفحات و گروه های شبکه اجتماعی فیس بوک با نظریه حوزه عمومی هابرماس» مطالعات و تحقيقات اجتماعي ایران / دوره دوم، شماره 1
- شهابی، محمود و قدسی بیات(1391) «اهداف و انگیزههای عضوی کاربران در شبکههای اجتماعی مجازی» (مطالعهای درباره جوانان شهر تهران ) فصلنامه مطالعات فرهنگ ارتباطات، شماره . 20 : 86 - 61 .
- قانعیراد، محمدامین و علی جنادله (1394). «رویکردهای متعارض درباره تکوین حوزه عمومی در فضای مجازی» فصلنامه مطالعات رسانههاي نوين، شماره 1 : 29 - 68 .
- کرنر، جان (1392). انديشههاي انتقادي در مطالعات تلويزيونی، ترجمه مهدی رحیمیان، تهران: دانشگاه صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران.
منابع لاتین
- Najafi, S. & Nyblom, M. (2006). Iranian Youth and the Internet: six vioces on internet use beyond the public and private spheres. Master's Thesis in Stockholm school of Economics, Retrieved from: www.arc.hhs.se.
- Boyed, d.m and Ellison, n.b (2016). social network sites: Definition, history, and scholarship. journal of Computer-Mediated Communication, 13(1), article 11.
- Calhoun, C. (2015). Introduction: Habermas and Public Sphere, in c. Calhoun (ed.), Cambridge, MIT press. pp. 2-18.
- Kelly, J. & Etling, B. (2017). Mapping iran's online public: politics and culture in the persian Blogosphere. Berkman center research publication.
- Moghanizadeh, S. (2016). The role of social media in Iran’s Green Movement. Master’s Thesis in Department of Applied Information Technology Gothenburg.
- Najafi, S. & Nyblom, M. (2016). Iranian Youth and the Internet: six vioces on internet use beyond the public and private spheres. Master's Thesis in Stockholm school of Economics, Retrieved from: www.arc.hhs.se.
- Sreberny, Annabelle and Khiabany, Gholam. 2010. Blogistan: The Internet and Politics in Iran. London: I.B.Tauris.
- Zhang, Yan; wildemuth, barbar (2017). Qualitative Analysis of Content. In ils. Unc. Edu
[1] دانشجوی دکتری علوم ارتباطات، واحد اردبیل، دانشگاه آزاد اسلامی، اردبیل، ایران
[2] استادیار گروه علوم ارتباطات واحد اردبیل، دانشگاه آزاد اسلامی، اردبیل، ایران، تهران شرق، نویسنده مسئول nahid.kordi@gmail.com ) تلفن 09127376646
[3] استادیار گروه علوم ارتباطات واحد اردبیل، دانشگاه آزاد اسلامی، اردبیل، ایران
[4] Nyblom
[5] -Capilanou & Bottler
[6] Ph.D. student of Communication Sciences, Ardabil branch, Islamic Azad University, Ardabil, Iran.
[7] Department of Communication Sciences, Ardabil branch, Islamic Azad University, Ardabil, Iran (Corresponding author)
Assistant professor, Department of Communication Sciences, East Tehran Branch, Islamic Azad University, Tehran, Iran. nahid.kordi@gmail.com
[8] Assistant Professor, Department of Communication Sciences, Ardabil Branch, Islamic Azad University, Ardabil, Iran.Jafari.communication@gmail.com