سخن سردبیر
الموضوعات :
1 - بنیاد حکمت اسلامی صدرا
الکلمات المفتاحية: خردنامه صدرا صدمین شماره,
ملخص المقالة :
مجله خردنامه صدرا با اين شماره تابستاني خود به يكصدمين شماره خود رسيد و به بيست و پنجمين سال عمر خود قدم گذاشت. براي كساني كه مجله يا نشريه، مصرفي چند روزه دارد و پس از خواندن بيرنج و آسان آن را فراموش ميكنند، يك نشريه و مجله پديدهيي با عمر يك يا چند روزه است، اما همين نشريه براي كساني كه مادري نموده و دلسوزانه در توليد و ادامه حيات آن، عمر عزيز و آسايش خود را بر سر آن گذاشته و آن را به سن جواني رساندهاند، بگونهيي ديگر است. خردنامه صدرا بدان سبب به وجود آمد كه فلسفة سنتي اسلامي، بويژه حكمت صدرا در ميدان و بازار اجتماع نبود و تنها در برخي حوزههاي علميه آموزش داده ميشد و بالعكس، فلسفة غرب مانند ديگر علوم انساني، عرصة دانشگاهها را فرا گرفته بود و افكار خام نوانديشانه و بيريشة غربي و گاه مغرضانة يهوديمآبانه در بازار فلسفه، بعنوان فلسفه معرفي ميشد، و بدنبال سياست مكّارانه غربي كه از زمان فروغي و ترجمة رسالة گفتار دكارت، سعي در كنار زدن ميراث فلسفي اسلامي داشت، سعي ميشود كه هر روز نوعي موضوع فلسفي از متفكري از غرب بر سر زبانها بيفتد و انديشمندان دانشگاه، و حتي گاهي حوزه، را به خود مشغول نمايد و حكمت اسلامي را پشت سر بگذارد، تا در غرب فرو رود و فراموش گردد. خردنامه صدرا در روزگاري پديد آمد كه تا آنجا كه ميدانيم هنوز هيچ مجله تخصصي فلسفي (كه جز به فلسفه نپردازد) نبود و ناچار مقالات فلسفي در لابلاي موضوعات ديگر علمي در مجلات چاپ ميشد. و پس از طلوع اين مجله خوشبختانه باب مجلات خاص فلسفي باز شد، كه اين از جهتي مثبت بود و از يك جهت ديگر منفي، زيرا كه متأسفانه كشور ما چندان كه سزاوار است تحقيقخيز نيست و حجم مقالات فلسفي كه در خور تحسين و داوري فايده علمي يا ابتكار باشد اندك است و اين مقابلة كثرت مجلات (كه حكم تقاضاكننده را دارد) با كمبود مقالات (كه بمانند بازار عرضه است)، توازن عرضه و تقاضا را برهم زد و مجلات فلسفي ناگزير به چاپ هر غث و ثمين شدند و سطح علّميت مجلات پايين آمد، بويژه كه امروز بيشتر مقالات نه از قلم اساتيد بلكه بدست دانشجويان نوشته و عرضه و چاپ ميشود. يكي از آفات مجلات فلسفي كشور ترجمههايي است كه گاه از نويسندگان فلسفة غربي در مجلات فلسفي چاپ ميشود اما خردنامه بر آن بود كه اساساً مقالات ترجمه شده را نپذيرد و بر اين عهد پايدار بود و از طرفي بر آن بود كه آن دسته از مقالات مؤلفان ايراني را كه گاه انديشههاي برخي متفكران گمنام يا كم نام غربي را (كه در حد مقايسه و تطبيق با حكمت متعاليه و ملاصدرا نيست و شأن حكماي بزرگ ايراني را فرو ميكاهد،) با اين حكيم و مكتب او مقايسه ميكنند با چاپ در مجله، تبليغ نكند و گوهر و خرمهره را در كنار هم ننشاند و شأن حكماي بزرگ را پائين نياورد. خردنامه صدرا خوشوقت است كه در اين سالهاي دشوار، ضمن ترويج حكمت و فلسفة اسلامي و ابتكاراتي كه در سبك و نام و در روش عرضة مقالات و حتي قطع خاص مجله و نگارش سرمقالههاي آن داشته (و بر خلاف بيشتر مجلات، سرمقاله را وسيلهيي براي طرح برخي مشكلات روز كشور و فرهنگ و فلسفه به مسئولان كرده است)، با انتشار اين مجله، حكمت صدرائي و فلسفة سنتي اسلامي ايراني را از انزواي خود بيرون آورده و از محافل آموزش حوزهها به عرصة نقد و بيان و تحقيق كشانده، و نه فقط دانشگاههاي داخلي كه حتي بگونهيي توجه متفكران ايراني و غير ايراني خارج از كشور را نيز به اهميت و عمق فلسفة اسلامي آگاه ساخته و آنان را بسوي خود خوانده، و ايران انقلابي را كه امالقراي روزگار است، امالقراي فلسفه و كعبة انديشه ناب الهي نمايد. تا بامروز چنين رفته و بوده و از خداوند قادر متعال ميخواهيم كه توفيق ادامه اين راه را از ما نگيرد و قوّتي در عزم و همتي شايسته عطا نمايد و مشكلات خرد و كلان موجود بر سر راه را از ميان بردارد؛ بفضله و رحمته. والسلام.
---