سرمقاله
الموضوعات :
1 - بنیاد حکمت اسلامی صدرا
الکلمات المفتاحية: سر مقاله مجمع تشخیص مصلحت نظام,
ملخص المقالة :
انقلاب اسلامي ايران پس از برپايي و تثبيت قانوني و رأي نزديك به اجماع ملي ملت به آن، اهداف و شعارهايي داشت كه در يك كلمه، «در برپايي يك نظام اسلامي و حكومتي برابر قرآن و سنت پيامبر(ص)» خلاصه ميشد، و ملت ايران به كمتر از آن قانع نبود. مهمترين اين اهداف خرد و كلان، اسلامي شدن، يعني پياده شدن قانون و فرهنگ و روح اسلامي و در كنار آن، رفاه و امنيت و آزادي مردم و رعايت عدالت اجتماعي و كرامت انساني بود. متأسفانه دشمنان آگاه و با تجربة اين انقلاب، با نفوذ در دستگاه حاكميت و بهره از خائنين برخاسته از نسل همراهان انقلاب، تلاش مؤثري در دست نيافتن انقلاب به اهداف تدوين شدۀ آن در قانون اساسي داشت و روزبروز اين نظام را از اهداف آن دور نمود و حتي برخي سياستگذاريهاي رسمي را هم با توطئه خود مشوب و منحرف ساخت. از جمله آفات اين متنفذين در حاكميت در طول نزديك به چهار دهه، توسعۀ فساد مالي در دستگاهها، فساد اخلاقي در جامعه و بويژه در نسل جوان و انحراف عفافي دختران جوان و دهها فساد ديگر كه عمدۀ آنها دور شدن از عدالت و احكام و اخلاق اسلامي است ميباشد، بگونهيي كه آنچه آنروز اهداف يك ملت بود، امروز به آرزوي آنان تغيير يافته است. دست هدايتگر نظام كه همواره در پي اصلاح امور بوده و هست، ياوري در كنار خود ميخواست كه بدور از عملكرد خرد يا كلان دستگاههاي رسمي، بتواند هم سياستگذاري در سطح اعلي باشد و هم ناظر و تحليلگري بدنبال مصلحت واقعي نظام و اين تا به امروز قابل تحقق نبود، چون نه ارادة ارباب مسئوليت و نه ادارة آن، با مصلحت نظام مناسبتي نداشت. از اينرو كاري شايسته در اجراي وظايف سياستگذاري يا عمليسازي اهداف مقام رهبري و ياوريهاي ديگر سياسي و فكري و نظارتي انجام نميشد. احياء مجمع تشخيص مصلحت و انتصاب رئيس جديد محترم آن و احكام و توصيههايي كه در آستانه آن از طرف مقام معظم رهبري ابلاغ شد، ميتواند چارهساز بازگشت كشور به اهداف و شعارهاي آغاز انقلاب باشد، و بايستي در درجة اول براي رفع آلام فرهنگي و استواري ركن فرهنگ و حكمت و اخلاق اجتماعيكه مهمترين اركان جامعه اسلامي ايران و در حكم رأس در برابر بدن استـ كاري بكند و آنرا از زير غبار فراموشي و قرار داده شدن در رتبة پائينتر اركان ديگر مادي و شبه مادي نظام بيرون بياورد و اين امالمصالح جامعه را در جايگاه اصلي و كرسي واقعي خودش بنشاند؛ اين مخروط وارونه را در وضع لايق آن قرار دهد؛ هم خود، سياستگذار باشد و هم مراقب سياستهاي دشمنان، تا در آينده و در محضر تاريخ و برابر چشمان منتظر خردهبينان محكوم به قصور نگردد.